شرق

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه است که توسط Pars.amin99 (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی داشته باشد.

جهت‌های جغرافیایی
شمال (اپاختر، هودر)
شمال شرقی
شرق (خاور)
جنوب شرقی
جنوب (نیمروز، دشتر)
جنوب غربی
غرب (باختر)
شمال غربی

شَرق یا خاوَر یکی از چهار جهت اصلی است که در نقشه‌ها به طور قراردادی معمولاً به سوی راست است. خاور نقطه مقابل باختر است و °۹۰ با شمال و جنوب اختلاف زاویه دارد و خود در زاویه °۹۰ جای دارد. این سوی برآمدن (خاستن) خورشید می‌باشد.

ریشه‌شناسی

خاور واژه‌ای پارسی برابر با شرق عربی است. گرچه در ابیات رودکی باختر بعنوان شرق نام برده شده است. ولی در شاهنامه فردوسی خاور به معنای شرق و باختر به معنای غرب معرفی گشته است که در ابیات دوره اسلامی نیز بر همین منوال شاهنامه بعنوان غرب بکار رفت. خاور یا خاوران در زبان پارسی، بازماندهٔ واژهٔ خوربران یا «خوروران» (جای بردن خورشید، جای غروب خورشید) یعنی غرب است.[۱] در پارسی به شرق، «خورآسان» گفته می شده است [۲]که برابر با خورآیان است یا همانجا که خورشید از آنجا برآید (که همین نام را روی استان خراسان گذاشتند زیرا شرق ایران بزرگ بود) و به شمال «اپاختر» (واژهٔ امروزی باختر نیز که به غرب گویند بازماندهٔ اپاختر است) گویند. واژه «خورآیان» (پسوند «ان» پسوند جایگاه است مانند ایران یا سرزمین «ایر» ها یا همان مردمان راد و پاک) برابر با جای برآمدن خور و واژهٔ «خوربران» برابر با جای بردن خورشید است.

فرهنگ فارسی عمید و لغت‌نامه دهخدا این را تأیید می‌کند. مثلاً در بیتی از رودکی، «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور می‌شتافت» یا در بیتی از خاقانی «چون پخت نان زرین اندر تنور مشرق، افتاد قرص سیمین اندر دهان خاور» به معنی اصیلش آمده‌است.

خاور در بعضی از لغت‌نامه‌های قدیمی‌تر، از جمله برهان قاطع و آنندراج، به هر دو معنی ذکر شده‌است.

فخرالدین اسعد گرگانی سروده:[۳]

خوشا جایا بر و بوم خراساندرو باش و جهان را می خور آسان
زبان پهلوی هر کاو شناسدخوراسان آن بود کز وی خور آسد
خور آسد پهلوی باشد خود آیدعراق و پارس را خور زو بر آید
خراسان را بود معنی خور آیانکجا از وی خور آید سوی ایران
چه خوش نامست و چه خوش آب خاکستزمین و آب و خاکش هر سه پاکست

رودکی آورده‌است:[۴]

از خراسان به‌روز، طاووس‌وَشسوی خاور، می‌خرامد شاد و خَوش
کآفتاب آید به‌بخشش زی بَرهروی گیتی سبز گردد یکسره
مهر دیدم، بامدادان چون بتافتاز خراسان سوی خاور می‌شتافت
نیم‌روزان بر سرِ ما برگذشتچو به خاور شد ز ما نادید گشت
رودکی

فردوسی آورده‌است:[۵]

روان اندرو گوهر دلفروزکزو روشنایی گرفتست روز
ز خاور برآید سوی باخترنباشد ازین یک روش راست‌تر
اَیا آنکه تو آفتابی همیچه بودت که بر من نتابی همی
فردوسی

منابع

  1. برهان قاطع
  2. «سروده فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین درباره واژه پهلوی خراسان».
  3. «گنجور » فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان». ganjoor.net. دریافت‌شده در ۲۰۱۹-۱۲-۰۱.
  4. https://ganjoor.net/roodaki/masnaviha/kalila-sand/sh2/
  5. https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/aghaz/sh5/

جستارهای وابسته