ویکیپدیا:رهنمود نگارش رهنمودهای ویکیپدیا
این صفحه حاوی یک انشا است. این انشا شامل توضیحات و توصیههای یک یا چند مشارکتکنندهٔ ویکیپدیا است. انشاها جزو مقالههای دانشنامه یا سیاستها یا رهنمودهای ویکیپدیا نیستند؛ چرا که بهطور کامل توسط جامعه مورد بررسی قرار نگرفتهاند. بعضی از انشاها هنجارهای متداول را بیان میکنند؛ در حالی که سایر انشاها فقط دربردارندهٔ دیدگاههای اقلیت هستند. |
این صفحه یک رهنمود ویکیپدیا نیست! این صفحه تلاش میکند تا کاربران را متوجه کند که چرا لحن رهنمودهای ویکیپدیا قاطع نیست و از عباراتی در آن استفاده میشود که ممکن است مبهم به نظر برسند. این صفحه همچنین کاربران را متوجه میکند که چرا چنین چیزی مختص ویکیپدیا نیست.
چیستان
[ویرایش]حسن: آن چیست که سخت است ولی سنگ نیست، تخم می گذارد ولی مرغ نیست، چهار پا دارد ولی سگ نیست؟
جعفر: نمیدانم؛ یک راهنمایی میکنی؟
حسن: به جانوری فکر کن که عمر طولانی دارد و خیلی آهسته حرکت میکند.
جعفر: فهمیدم! لاکپشت را میگویی!
به داستانی که در جعبه آمده نگاه کنید. به بخشی در این داستان که حسن به جعفر یک «راهنمایی» ارائه میکند دقت کنید. آیا حسن اصل جواب را به جعفر میگوید؟ نه! اما اطلاعاتی به جعفر میدهد که باعث میشود جعفر (به فرض آن که عقل سلیم داشته باشد) بتواند جواب معقولی برای چیستان ارائه کند.
آیا لاکپشت تنها جواب این چیستان است؟ نه! مثلاً آنکیلوسور (که یک دایناسور چهارپای تخمگذار بود که لاک هم بر پشت داشت) هم جواب درستی برای این چیستان است. اما از آنجا که حسن و جعفر در دنیای امروزی زندگی میکنند و با کمک عقل سلیم به معنای امروزیاش تعقل میکنند، در نتیجه ما انتظار داریم که از چیستان و راهنماییای که توسط حسن ارائه شده معمولاً جوابی جز «لاکپشت» حاصل نشود.
در اهمیت ابهام
[ویرایش]رهنمودهای ویکیپدیا، به خصوص آنهایی که با سرشناسی سر و کار دارند، معمولاً درجاتی از ابهام در خود دارند. به مثالهای زیر دقت کنید:
- ویکیپدیا:سرشناسی (دانشگاهیان) یکی از معیارهای سرشناسی دانشگاهیان را چنین ذکر کردهاست: «فرد به عضویت یک جامعهٔ علمی گزینشی و بسیار معتبر (نظیر یک آکادمی ملی علوم) درآمده باشد.»
- پرسش: چه طور تشخیص بدهیم که فلان جامعهٔ علمی که یک آکادمی ملی نیست، به اندازهای گزینشی و معتبر هست که باعث سرشناسی اعضایش بشود؟
- همان رهنمود بند دیگری دارد که میگوید «شخص در حال حاضر یا در گذشته رئیس (مدیر مسوول) یا سردبیر یک نشریهٔ علمی که در حوزهٔ علمی وی بسیار شناختهشدهاست باشد.»
- پرسش: چه طور تشخیص بدهیم که مجلهٔ تحقیقات پژوهشی در علوم آموزشی (نام مجله ساختگیاست) بین محققان حوزهٔ آموزش به حد کافی شناختهشده هست یا نه؟
- ویکیپدیا:سرشناسی (موسیقی) در بخش مربوط به ترانهسرایان و آهنگسازان یکی از معیارها را چنین گفته: «اثرشان در مسابقهای مهم و حرفهای اول (در بعضی موارد دوم یا دیگر مقامها) شده باشد.»
- پرسش: از کجا بدانیم فلان مسابقهٔ موسیقی که در آلبانی برگزار شده، مهم و حرفهای هست یا نه؟
- ویکیپدیا:سرشناسی (امامزادهها) یکی از معیارهای سرشناسی امامزادهها را چنین گفته: «منابع معتبری موجود باشد که به چیزی بیشتر از مکان و مشخصات ساختمان اشاره کرده باشند.»
- پرسش: چه «چیز» بیشتری مد نظر است؟ اگر منبع به رنگ ساختمان اشاره کرده باشد کافی است؟ تاریخ ساخت چطور؟ آیا با داشتن منبعی که فقط به مکان و مشخصات و تاریخ سال اشاره کرده، سرشناسی احراز میشود؟
- پرسش: منظور از «مشخصات ساختمان» چیست؟ نقشهاش؟ ارتفاعش؟ تعداد اتاقهایش؟
- ویکیپدیا:اندازه مقاله در خصوص اندازهٔ مناسب یک قاعدهٔ سرانگشتی ارائه میکند (که مثلاً پیشنهاد میکند اگر صفحه بالای ۱۰۰ کیلوبایت بود بهتر است به چند صفحهٔ کوچکتر تقسیم بشود) اما بعد مینویسد که «این رهنمودها تا حدود کمتری در مورد فهرستها و صفحههای ابهامزدایی کاربرد دارند»
- پرسش: یعنی اگر یک فهرست ۱۰۱ کیلوبایت بود باید تقسیم بشود یا نشود؟ اگر یک فهرستی ۲۴۹ کیلوبایت بود چهطور؟
همچنان که میبینید، رهنمودهای ویکیپدیا (از جمله آنهایی که عیناً از ویکیپدیای انگلیسی به ویکیپدیای فارسی آورده شدهاند) اگر چه یک سری راهکار کلی مطرح میکنند اما ابهامات زیادی در جزئیات باقی میگذارند. آیا این رهنمودها بد هستند؟
این انشا میخواهد به شما یادآور بشود که رهنمودها (یا به اسمی که در ویکیپدیای انگلیسی شناخته میشوند، guideline ها) عمداً چنین ابهامی دارند. رهنمودها قرار است که کاربر را راهنمایی (guide) کنند به سمت تصمیمی که درستتر و منطقیتر است. منظور از درست و منطقی در اینجا چیزی است که بر اساس عقل سلیم به نفع دانشنامه است. همانطور که در چیستانی که به عنوان نمونه آورده شدهبود دیدیم، راهنمایی به معنی دادن جواب نیست، بلکه به معنی فراهم کردن اطلاعات است به شکلی که شنونده/خواننده بتواند خود به جوابی برسد که توسط عموم افراد دارای عقل سلیم قابل انتظار است.
در اجتنابناپذیری ابهام
[ویرایش]به همان مثال اول از وپ:دانشگاهیان (راجع به جوامع علمی گزینشی و بسیار معتبر) فکر کنید. آیا امکان پذیر نبود که به جای این عبارت کلی، یک فهرست مشخص از جوامع علمی مورد نظر ارائه میشد؟
اگر قرار بود چنین فهرست تهیه بشود باید فهرستی کامل از تمام جوامع علمی گزینشی بسیار معتبر برای تمام علوم برای تمام کشورها در تمام زمانها تهیه میشد. تهیهٔ فهرستی که فقط برای علوم فیزیک و ریاضی، آن هم فقط برای آمریکا، آن هم فقط برای حال حاضر کاربرد دارد، مشکل سرشناسی را حل که نمیکرد هیچ، بدترش هم میکرد. چرا؟ چون اگر میخواستید راجع به سرشناسی یک شیمیدان که در سدهٔ ۱۸۴۰ عضو یک جامعهٔ علمی سلطنتی در انگلستان بوده تصمیم بگیریم، رهنمود هیچ کمکی به تصمیمگیری ما نمیکرد.
یک رهنمود باید این قدر جهانشمول باشد که بتوان با آن راجع به تمام مثالهای یک حوزه تصمیم گرفت؛ نه فقط مثالهای حال حاضر، نه فقط مثالهایی که در ایران یا آمریکا یا کانادا هستند. تمام مثالها از تمام زمانها و تمام مکانها. چنین چیزی را فقط با راهنماییهای «کلی» میتوان به دست آورد.
توجه به بعد مکان
[ویرایش]در طراحی یک رهنمود جدید، یا اصلاح یک رهنمود که از پیش موجود است، باید به بعد مکان و زمان توجه داشت.
توجه به بعد مکان یعنی رهنمود را به شکلی طراحی کنیم که فقط پاسخگوی نیاز یک مکان جغرافیایی خاص نباشد. در ویکیپدیای فارسی این اشتباه به طور رایج به این شکل رخ میدهد که کاربران سعی میکنند رهنمودی بسازند که متنش عملاً تنها به درد ایران میخورد یا به شدت به سمت شرایط ایران سوگیری دارد.
- مثال: کاربری تلاش میکند که در رهنمود سرشناسی ورزشکاران، فهرستی از مسابقاتی که شرکت در آنها سرشناسی میآورد را وارد کند اما فهرست مورد نظرش فقط شامل مسابقات ایران است (یا فقط شامل مسابقات ایران و مسابقات آسیایی است).
- راه حل مورد انتظار: یا فهرست را به شکلی تغییر بدهد که شامل مسابقاتی که باعث سرشناسی ورزشکاران آن رشته در بورکینافاسو، ژاپن، شیلی و پاپوآ گینه نو هم بشود (که عملاً غیرممکن است)، یا «ویژگیهایی» که باعث میشود آن مسابقات را عامل سرشناسی بدانند به عنوان رهنمود پیشنهاد کند (مثلاً «مسابقهٔ ملی که توسط فدراسیون ورزشی آن رشته برگزار شود»)
- مثال: کاربری تلاش میکند که در رهنمود سرشناسی موسیقیدانان، تعداد کنسرتهایی که در شهرهای بزرگ کشورشان دادهاند را به عنوان یک معیار سرشناسی وارد کند.
- اشکال این روش آن است که تعداد کنسرتهایی که یک شخص «میتواند» بدهد بسته به کشوری که در آن زندگی میکند (و مساحت آن کشور، و تعداد شهرهای بزرگش، و وضعیت مالی مردمش و ...) متفاوت است. برای کسی که در آمریکا نوازندگی میکند کنسرت دادن در ۳۰ شهر آماتوری محسوب میشود، برای کسی که در ایران است ممکن است فقط برای نوازندگان خیلی حرفهای ممکن باشد، و یا برای کسی که در واتیکان زندگی میکند عملاً کنسرت دادن در بیش از یک شهر کشورشان ممکن نیست!
- راه حل: معیار کمّی را تبدیل به یک معیار کیفی کند، مثلاً بگوید که «در بیشتر شهرهای بزرگ کشورش کنسرت اجرا کرده باشد». تصمیم این که این معیار برای یک آلمانی یا یک بوسنیایی به چه شکل باید اعمال بشود (و مثلاً هر کدام از این کشورها چند شهر بزرگ دارد) به عقل سلیم کاربران واگذار خواهد شد.
محدودیتها در توجه به بعد مکان
[ویرایش]اگر چه باید تلاش کنیم که رهنمودها را به شکلی طراحی کنیم که برای همهجا کار کند اما باید توجه داشت که این امر همیشه ممکن نیست. برای مثال، ویکیپدیا:سرشناسی (موسیقی) در بخش مربوط به نوازندگان و گروهها یکی از معیارها را چنین ذکر کردهاست: «دستکم در یک کشور دارای گواهینامه طلایی یا بهتر از آن باشند.» در همهٔ کشورها گواهینامه فروش موسیقی ضبطشده صادر نمیشود (مثلاً در ایران چنین گواهیای وجود ندارد) در نتیجه این معیار برای همهجا قابل استفاده نیست؛ اما باید توجه داشت که قسمت عمدهای از صنعت موسیقی در آمریکا، کانادا، استرالیا و کشورهای اروپایی جا دارد و بسیاری از این کشورها چنین گواهینامهای دارند در نتیجه حتی اگر این معیار برای همهٔ مکانها قابل تسری نباشد از آنجا که برای قسمت عمدهای از صنعت موسیقی مرتبط است میتوان آن را یک معیار خوب دانست.
توجه به بعد زمان
[ویرایش]همانقدر که توجه به بعد مکان مهم است، توجه به بعد زمان هم مهم است. رهنمودها بهتر است که قواعد را به شکلی شرح بدهند که هم برای دنیای حال حاضر قابل استفاده باشد و هم برای گذشته، و صدالبته برای آینده (در حدی که میشود پیشبینیاش کرد).
برای مثال، این که عضویت در یک آکادمی ملی علوم باعث سرشناسی میشود، محدود به زمان حاضر نیست و اگر کسی در قرون وسطا عضو آکادمی سلطنتی علوم بود هم میشود این را نشانهای برای سرشناسی او دانست.
از آنجا که برخی حوزهها در طول زمان دچار تحول میشوند، ممکن است که رهنمودها هم در طول زمان تحول یابند یا این که متنشان به شکلی تغییر کند که قضاوت راجع به زمانهای مختلف را آسانتر کند. یکی از راهها آن است که به جای معیارهای کمّی، از معیارهای کیفی استفاده کنیم. مثلاً اگر بنا بود تعداد بازدیدکنندگان ویدیو در یوتیوب باعث سرشناسی آن ویدیو بشود، میشد در سال ۲۰۰۵ رهنمود طراحی کنیم که بگوید «اگر یک ویدوی بالای ۵۰ میلیون بازدیدکننده داشته سرشناس است» چون در آن زمان تعداد ویدیوهایی که این قدر بازدیدکننده داشتند به عدد انگشتان دو دست هم نبود (en:List of most-viewed YouTube videos#By year of release را ببینید). اما این رهنمود برای سال ۲۰۱۸ مناسب نمیبود چون در این سال چندین ویدیو به بالای ۱ میلیارد بازدید رسیدند و تعداد ویدیوهایی که بیش از ۵۰ میلیون بازدیدکننده داشتند بسیار بود. حال اگر این معیار به شکل کیفی طرح میشد که «اگر یک ویدیو جزو پربازدیدترین ویدیوهای سال در یوتیوب باشد سرشناس است» دیگر لازم نبود هر سال مرز سرشناسی را در رهنمود روزآمدسازی کنیم. بدیهی است که تشخیص این که «پربازدیدترین» ویدیوها کدامها هستند (۱۰ تای اول؟ ۱۰۰ تای اول؟ ۳ تای اول؟) به عقل سلیم کاربران واگذار میشود.
محدودیتها در توجه به بعد زمان
[ویرایش]مانند بعد مکان، بعد زمان هم پیچیدگیهایی دارد که باعث میشود نتوان همهٔ رهنمودها را به شکلی طراحی کرد که برای همهٔ زمانها مناسب باشند. برای مثال، رهنمود سرشناسی موسیقیدانان در دنیای امروزی که موسیقی تبدیل به صنعتی هنگفت و گسترده شده، اقتضائاتی دارد که برای دورهٔ قرون وسطا، یا ایران پیش از اسلام، یا مصر باستان مناسب نخواهد بود.
آنچه مهم است این است که در طراحی رهنمودها مطمئن بشویم که برای محدود نبودنشان از نظر جغرافیایی و زمانی تلاش شدهاست، یعنی کاربران به این ابعاد فکر کردهاند اما نتوانستهاند راه حل بهتری پیدا کنند. همچنین مهم است که به صرف این که یک معیار برای یک زمان یا مکان خاص کار نمیکند آن را مردود نکنیم؛ اگر یک معیار برای سهم بزرگی از موضوعات یک حوزه قابل استفاده است (ولو نه برای همهٔ آنها)، ممکن است کماکان ارزش گنجاندن در رهنمودها را داشته باشد.
مقایسه با دنیای واقعی
[ویرایش]رهنمودها و سیاستهای ویکیپدیا قانون نیستند؛ این رهنمودها و سیاستها نه توسط قانونگذاران تصویب شدهاند، نه موضوع بحث حقوقدانان بودهاند، و نه عدول از آنها میتواند باعث عواقب قضایی بشود. محض رضای خدا، ویکیپدیا سیاستی دارد به نام ویکیپدیا:از همه مقررات چشمپوشی کنید که کاربران را دعوت میکند به خاطر حفظ و بهبود دانشنامه هر جا لازم شد سیاستها و رهنمودها را کلاً نادیده بگیرند! چنین چیزی در یک نظام حقوقی نه تنها ممکن نیست، که پذیرفتنی هم نیست.
با این که رهنمودها و سیاستهای ویکیپدیا قانون نیستند، اما مقایسهٔ آنها با قوانین دنیای واقعی گاهی روشنگرانه است.
- مثال اول
متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا اجازهٔ «محدودسازیِ آزادی بیان» را به مجلس آمریکا نمیدهد. ترجمهٔ کامل این بند از قانون اساسی آمریکا چنین است: «کنگره در خصوص رسمیت بخشیدن به یک دین، یا منع پیروی آزادانه از آن یا محدود ساختن آزادی بیان یا مطبوعات یا حق مردم برای برپایی اجتماعات آرام و دادخواهی از حکومت برای جبران خسارت، هیچ قانونی را وضع نمیکند.»
این بند هیچ تبصره و مادهٔ دیگری به دنبال ندارد. هیچ کدام از بندهای دیگر قانون اساسی آمریکا، و هیچ کدام از قوانین دیگر دولت فدرال آمریکا هم مشخص نمیکنند که «رسمیت بخشیدن» شامل چه فعالیتهایی است، «آزادی بیان» دقیقاً شامل چه چیزهایی است و آیا حد و مرزی دارد یا نه، آیا این آزادی بیان شامل افراد میشود یا شامل رسانهها هم میشود، و اگر شامل رسانهها هم هست کدام رسانهها را شامل میشود (یا حتی اصولا چه چیزهایی «رسانه» هستند).
در همین راستا شنیدن فصل اول پادکست چکش خالی از لطف نیست. در این پادکست داستان سانسور فیلم در سینمای آمریکا به طول خلاصه و از زاویهٔ حقوقی مطرح شدهاست. جالب توجه آن که تا مدتها در آمریکا «فیلم» یک رسانه تلقی نمیشده و بنا بر حکم دیوان عالی ایالات متحده آمریکا متمم اول و بحث آزادی بیان تا مدتها شامل فیلمها نمیشدهاست. بعدها با حکمی دیگر از دیوان عالی، فیلمها و رسانهٔ سینما نیز مشمول این متمم شدند؛ در طی تمام این تغییرات، متن قانون هیچ تغییری نکرد و به همین شکل مبهم باقی ماند.
- مثال دوم
قانون مدنی ایران در جلد ۱، کتاب ۱، فصل ۳ فهرستی از اموالی را آورده که مالک خاصی ندارند؛ یکی از اینها عبارت است از «طرق و شوارع عامه و کوچههایی که آخر آنها مسدود نیست». حال سؤال میشود که تعریف «کوچه» دقیقاً چیست؟ فرق بین کوچه و کوی و برزن و خیابان و غیره چیست؟ آیا اگر کسی در زمینی که مالک آن است دو ساختمان بسازد و بینشان یک فاصله بیندازد، این یک کوچه است و در نتیجه مالکیتش بر آن را از دست دادهاست؟ همچنین آیا اگر کسی ته یک کوچه را مسدود کند، میتواند مدعی مالکیت آن بشود؟ و دست آخر این که آیا میشود بر یک کوچهٔ بن بست ادعای تملک کرد و اگر بله به چه شکل و تحت چه شرایطی؟
این جزئیات در هیچ کجای قانون مدنی شرح داده نشدهاند. انتظار میرود که اگر نیازی به تفسیر قوانین پیش آمد به مرجع ذیصلاح مراجعه بشود؛ اگر این نیاز به صورت نظری است، حقوقدانان مجلس میتوانند آن را بحث کنند و قوانین جدید تصویب کنند و یا قوانین را به شکل موجود نگاه دارند، و اگر این نیاز عملی است (یعنی مثلاً حسن از جعفر بابت این که کوچهای را مسدود و بعد بر آن ادعای مالکیت کرده شکایت کردهاست) در آن صورت مقام قضایی است که اقدام به تفسیر قانون میکند.
همچنان که میبینید، قوانین دنیای واقعی هم خالی از ابهامات نیستند (و اتفاقاً برعکس، سرشار از ابهامات هستند) و نیاز به تفسیر دارند. شاید تنها تفاوت دنیای واقعی و ویکیپدیا در این باشد که در دنیای واقعی تفسیر قانون بناست به فرد متخصص (حقوقدان، قاضی، وکیل و نظایر آن) واگذار بشود اما در ویکی تخصص در دانشنامهنویسی الزامی نیست و تفسیر قوانین به «متخصصان» دانشنامهنویسی واگذار نمیشود بلکه به عدهای داوطلب (که همان مدیران ویکیپدیا باشند) واگذاشته میشود که آشنایی بیشتری با سیاستها و رهنمودهای ویکیپدیا دارند.