بیگلربیگی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ویرایش مستنداً از دانشنامه ایرانیکا، مقاله‌های : BEGLERBEGĪ و BEG. افزودن بخش ریشه‌شناسی
خط ۳: خط ۳:


== ریشه‌شناسی ==
== ریشه‌شناسی ==
دربارهٔ خاستگاه این واژه هنوز اختلاف نظر است و در این راستا دو نظر وجود دارد، یکی آنکه ریشه آن را از زبانهای ایرانی می‌دانند و برخی می‌گویند که ریشه در [[زبان چینی]] دارد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Encyclopaedia Iranica|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/beg-pers|وبگاه=|بازبینی=|کد زبان=|نام=|نام خانوادگی=|ص=The origin of beg is still disputed, though it is mostly agreed that it is a loan-word. Two principal etymologies have been proposed: 1. from a Middle-Iranian form of OIr. baga; though the meaning would fit since the Middle Persian forms of the word often mean “lord,” used of the king or others, the main objection to this derivation is a phonological one: in Middle Iranian the word was baγ or βaγ, which one would expect to be borrowed as baγ/beγ (Doerfer, pp. 403-04); 2. from Chinese po “eldest (brother), (feudal) lord” (no. 4977 in Mathews’ dictionary), the earlier form of which}}</ref> مطابق نظر نخست، واژه بیگ داری ریشه در زبانهای ایرانی (سغدی) است و همانند واژه بغ فارسی به جای مانده از واژه اوستایی baga/bağa می‌باشد.<ref>https://www.etimolojiturkce.com/kelime/bey</ref> [[گرهارد دورفر]]، زبان‌شناس آلمانی نیز بر احتمال تُرکی بودن این واژه تأکید دارد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Encyclopaedia Iranica|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/beg-pers|وبگاه=|بازبینی=|کد زبان=|نام=|نام خانوادگی=|ص=Doerfer himself seriously considers the possibility that the word is genuinely Turkish.}}</ref>
دربارهٔ خاستگاه این واژه هنوز اختلاف نظر است و در این راستا دو نظر وجود دارد، یکی آنکه ریشه آن را از زبانهای ایرانی می‌دانند و برخی می‌گویند که ریشه در [[زبان چینی]] دارد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Encyclopaedia Iranica|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/beg-pers|وبگاه=|بازبینی=|کد زبان=|نام=|نام خانوادگی=|ص=The origin of beg is still disputed, though it is mostly agreed that it is a loan-word. Two principal etymologies have been proposed: 1. from a Middle-Iranian form of OIr. baga; though the meaning would fit since the Middle Persian forms of the word often mean “lord,” used of the king or others, the main objection to this derivation is a phonological one: in Middle Iranian the word was baγ or βaγ, which one would expect to be borrowed as baγ/beγ (Doerfer, pp. 403-04); 2. from Chinese po “eldest (brother), (feudal) lord” (no. 4977 in Mathews’ dictionary), the earlier form of which}}</ref> مطابق نظر نخست، واژه بیگ داری ریشه در زبانهای ایرانی (سغدی) است و همانند واژه بغ فارسی به جای مانده از واژه اوستایی baga/bağa می‌باشد.<ref>https://www.etimolojiturkce.com/kelime/bey</ref> <ref>https://www.nisanyansozluk.com/?k=bey1&lnk=1</ref> [[گرهارد دورفر]]، زبان‌شناس آلمانی نیز بر احتمال تُرکی بودن این واژه تأکید دارد.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=Encyclopaedia Iranica|نشانی=https://iranicaonline.org/articles/beg-pers|وبگاه=|بازبینی=|کد زبان=|نام=|نام خانوادگی=|ص=Doerfer himself seriously considers the possibility that the word is genuinely Turkish.}}</ref>


== تاریخ ==
== تاریخ ==

نسخهٔ ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۴

بیگلربیگی (ترکی عثمانی: بکلربکی، انگلیسی: Beylerbey) عنوانی ترکی[۱] و به معنای امیرِ امیران،[۲] یکی از منصب‌های لشکری در ایران از قرن هفتم تا دوازدهم هجری، به‌معنی حاکم و فرمانده نظامی ایالات بزرگ و سرحدها و گاه فرمانده کل قوا. بیگلربیگی (= بیگِ بیگ‌ها) گاه با «امیرالامرا» (امیرِ امیران یا میرِ میران) و گاه با سردار، امیر اُلُوس (= قبیله) به گونه‌ای مترادف به کار رفته‌است. برخی یکی از معانیِ بیگ را امیر دانسته‌اند و برخی دیگر برآن‌اند که واژهٔ «بیگ» به کسی اطلاق می‌شده که قرار بوده در آینده امیر شود. بر پایهٔ شواهدِ موجود، سابقهٔ کاربرد این واژه به دورهٔ سلطنت علاءالدین کیقباد (۶۱۶–۶۳۴ ه‍.ق)، از سلجوقیان روم، بازمی‌گردد.

ریشه‌شناسی

دربارهٔ خاستگاه این واژه هنوز اختلاف نظر است و در این راستا دو نظر وجود دارد، یکی آنکه ریشه آن را از زبانهای ایرانی می‌دانند و برخی می‌گویند که ریشه در زبان چینی دارد.[۳] مطابق نظر نخست، واژه بیگ داری ریشه در زبانهای ایرانی (سغدی) است و همانند واژه بغ فارسی به جای مانده از واژه اوستایی baga/bağa می‌باشد.[۴] [۵] گرهارد دورفر، زبان‌شناس آلمانی نیز بر احتمال تُرکی بودن این واژه تأکید دارد.[۶]

تاریخ

این عنوان از امپراتوری سلجوقیان سرچشمه گرفته‌است، و در ابتدا در سلطنت سلجوقیان روم به عنوان گزینه ای برای عنوان عربی ملک الامرا (رئیس فرماندهان) و با عنوان فرمانده ارشد ارتش مورد استفاده قرار گرفت.[۷] در بین ایلخانان مغول، از این عنوان برای تعیین رئیس امیر اُلُوس (امیر دولت) استفاده شده‌است. همچنین با عنوان تُرکی اولوس بیگ و عربی امیرالامرا نیز در سلطنت اردوی زرین استفاده می‌شد. ممالیک مصر احتمالاً از آن به عنوان لقب جایگزین برای اتابک اکبر، فرمانده کل ارتش استفاده می‌کردند.[۸]

در امپراتوری عثمانی

بیگلربیگی ایالت بوسنی در حکومت عثمانی

در امپراتوری عثمانی از اواخر قرن چهاردهم تا اواسط قرن نوزدهم با معنی و مراتب مختلفی از عنوان «بیگلربی» استفاده می‌شده‌است. در اوایل حکومت عثمانی همچنان از این اصطلاح به معنای فرمانده کل، که توسط شاهزادگان سلسله عثمانی استفاده می‌شد، یاد شده‌است. بنیانگذار امپراتوری عثمانی، عثمان اول (حکومت ۱۲۹۹–۱۳۲۶)، پسرش اورهان این پست را نگه داشت. و در زمان سلطنت اورهان (۱۳۲۴–۱۳۳۶)، برادرش علاء الدین پاشا و فرزند اورهان یعنی سلیمان پاشا.[۹][۱۰]

در دوران صفویه

داود خان، بیگلربیگی گنجه و قره پاپاق

در دوره صفوی، از این عنوان برای والیان استانهای مهمتر استفاده می‌شد. این عنوان به این ترتیب برای فرمانداران هرات، آذربایجان، گنجه، قره باغ، شیروان، فارس، عراق و استرآباد استفاده شده‌است. صفویان از عنوان والی برای مناطق مهمتر از بیگلرها استفاده می‌کردند.[۱۱]

منابع

  1. «Encyclopaedia Iranica». ص. BEGLERBEGĪ , a Turkish title meaning “beg of begs,” “commander of commanders.
  2. "Beylerbeyi | Ottoman office". Encyclopedia Britannica (به انگلیسی). Retrieved 2020-08-15.
  3. «Encyclopaedia Iranica». ص. The origin of beg is still disputed, though it is mostly agreed that it is a loan-word٫ Two principal etymologies have been proposed: ۱٫ from a Middle-Iranian form of OIr٫ baga; though the meaning would fit since the Middle Persian forms of the word often mean “lord,” used of the king or others, the main objection to this derivation is a phonological one: in Middle Iranian the word was baγ or βaγ, which one would expect to be borrowed as baγ/beγ (Doerfer, pp٫ ۴۰۳-۰۴); ۲٫ from Chinese po “eldest (brother), (feudal) lord” (no٫ ۴۹۷۷ in Mathews’ dictionary), the earlier form of which.
  4. https://www.etimolojiturkce.com/kelime/bey
  5. https://www.nisanyansozluk.com/?k=bey1&lnk=1
  6. «Encyclopaedia Iranica». ص. Doerfer himself seriously considers the possibility that the word is genuinely Turkish٫.
  7. Ménage, V. L. (1960). "Beglerbegī". In Gibb, H. A. R. ; Kramers, J. H. ; Lévi-Provençal, E. ; Schacht, J. ; Lewis, B. & Pellat, Ch. (eds.). The Encyclopaedia of Islam, New Edition, Volume I: A–B. Leiden: E. J. Brill. pp. 1159–1160. OCLC 495469456.
  8. Ménage, V. L. (1960). "Beglerbegī". In Gibb, H. A. R. ; Kramers, J. H. ; Lévi-Provençal, E. ; Schacht, J. ; Lewis, B. & Pellat, Ch. (eds.). The Encyclopaedia of Islam, New Edition, Volume I: A–B. Leiden: E. J. Brill. pp. 1159–1160. OCLC 495469456.
  9. Ménage, V. L. (1960). "Beglerbegī". In Gibb, H. A. R. ; Kramers, J. H. ; Lévi-Provençal, E. ; Schacht, J. ; Lewis, B. & Pellat, Ch. (eds.). The Encyclopaedia of Islam, New Edition, Volume I: A–B. Leiden: E. J. Brill. pp. 1159–1160. OCLC 495469456.
  10. Jackson, Peter (1989). "BEGLERBEGĪ". Encyclopaedia Iranica, Vol. IV, Fasc. 1. p. 84. Retrieved 10 October 2014.
  11. Door Sabir Rustamkhanli p109.My Road of Life.