پرش به محتوا

ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۵ سال پیش توسط Huji در مبحث Municipality
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏فریدریخ یا فریدریش: اصلاح ارقام، اصلاح نویسه، اصلاح فاصلهٔ مجازی
MRG90 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۹۳: خط ۱۹۳:
بعضی تلفظ‌های موجود در ویکی‌پدیا به نظر اشتباه است اما نمی‌دانم چرا استفاده می‌شود، در تمامی منابع که من جستجو کردم تلفظ فریدریخ صحیح است نه فریدریش، کاربران آگاه به زبان آلمانی دلیل استفاده از تلفظ فعلی را بیان کنند. --[[کاربر:Kasir|Kasir]] <sup> [[بحث کاربر:kasir|بحث]]</sup> ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)
بعضی تلفظ‌های موجود در ویکی‌پدیا به نظر اشتباه است اما نمی‌دانم چرا استفاده می‌شود، در تمامی منابع که من جستجو کردم تلفظ فریدریخ صحیح است نه فریدریش، کاربران آگاه به زبان آلمانی دلیل استفاده از تلفظ فعلی را بیان کنند. --[[کاربر:Kasir|Kasir]] <sup> [[بحث کاربر:kasir|بحث]]</sup> ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)
:من بار اول است که می‌بینم Friedrich "فریدریخ" نویسه گردانی می‌شود. این نام در زبان آلمانی استاندارد "فریدریش" نویسه گردانی می‌شود. علاوه بر درستی "فریدریش" از نظر رواج نیز "فریدریش" در جستجوی گوگل نزدیک بیست میلیون نتیجه می‌دهد و "فریدریخ" فقط ۱۶۸۰ نتیجه.<span style="text-shadow:grey 1em 1em 1.1em; font-family: fantasy, cursive, Serif">'''&nbsp;[[User:Diako1971|<font color="Green ">دیاکو </font>]] <sup>«[[User talk:Diako1971|<font color="Red">&nbsp;پیام&nbsp;</font>]]»</sup>'''</span> ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۴۲ (UTC)
:من بار اول است که می‌بینم Friedrich "فریدریخ" نویسه گردانی می‌شود. این نام در زبان آلمانی استاندارد "فریدریش" نویسه گردانی می‌شود. علاوه بر درستی "فریدریش" از نظر رواج نیز "فریدریش" در جستجوی گوگل نزدیک بیست میلیون نتیجه می‌دهد و "فریدریخ" فقط ۱۶۸۰ نتیجه.<span style="text-shadow:grey 1em 1em 1.1em; font-family: fantasy, cursive, Serif">'''&nbsp;[[User:Diako1971|<font color="Green ">دیاکو </font>]] <sup>«[[User talk:Diako1971|<font color="Red">&nbsp;پیام&nbsp;</font>]]»</sup>'''</span> ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۴۲ (UTC)
:در زبان آلمانی CH فقط زمانی صدای «خ» می‌دهد که بعد از حروف صدادار «a» و «o» و «u» و «au» بیاید. چنانچه CH پس از حروف صدادار «i» و «e» و «ä» و «ü» و «ö» و «ei» و «ai» و «eu» و äu بیاید، صدای «ش» می‌دهد. بنابراین Friedrich به فارسی «فریدریش» نویسه‌گردانی می‌شود. [[کاربر:MRG90|<span style="color:#000">'''وهاب'''</span>]] <small>([[بحث کاربر:MRG90|<span style="color:#000">گپ</span>]])</small> ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۲۴ (UTC)

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۲۵


Municipality

Municipality اصلش به معنی شهرداری است ولی در مورد هر کشور باید تقسیمات کشوری آن را از بالا رو به پایین بررسی کنیم ببینیم در موردی که این واژه در ارتباط با آن کشور به کار رفته آیا معنی شهرستان می‌دهد یا بخش یا دهستان. این واژه بسته به مورد استفاده می‌تواند هر چهارتای این معانی را بدهد. باید مورد به مورد نگاه کرد.

— ماني ‏۲۵ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)

با توجه به منابع معتبر فارسی مشخص کنید این واژه در تقسیمات هر کشور به چه معنایی به کار رفته است.

اسپانیا

در تقسیمات کشوری اسپانیا municipality به دهستان ترجمه شده مثل فهرست دهستان‌های آلابا. --دوستدار ایران بزرگ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)پاسخ

پرتغال

سوئیس

گویا در فرانسه مونیسی‌پالیتی همان کمون (فرانسه) است. --دوستدار ایران بزرگ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)پاسخ

سوئد

در زبان سوئدی کومون می‌گویند و یکی از واحدهای تقسیمات کشوری است. اگر پیشنهاد فارسی هست، مثلاً بخش، بفرمایید. mOsior (بحث) ‏۱۰ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۵۶ (UTC) تقسیمات سويد به این شرح است:پاسخ

Local government
County Councils of Sweden (landsting)
Municipalities of Sweden (kommuner)
City Districts of Sweden (stadsdelar or stadsdelsnämndsområden)

mOsior (بحث) ‏۱۱ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۱۵ (UTC)پاسخ

مکزیک

چین

تقسیمات کشوری چین خیلی پیچیده هست. در مورد municipality در این کشور هم نظر بدید. --دوستدار ایران بزرگ ‏۲۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۴ (UTC)پاسخ

در چین سه نوع شهر (منطقه شهری) وجود داره. یکی Prefecture-level city یا شهر استانی، یکی شهر شهرستانی یا County-level city و یکی کلانشهر کشوری یا municipality یا فرمانداری مثل شانگهای. این تقسیم‌بندی تاحدی مربوط به نظام اداری و تا حدی مربوط به وسعت شهر هست. --دوستدار ایران بزرگ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)پاسخ
علاوه بر این تقسیم‌بندی که شامل اکثر شهرهای چین میشه شهرهایی نیز وجود دارند مثل ماکائو که جزو منطقه ویژه اداری (چین) هستند و به صورت خودمختار اداره میشن. --دوستدار ایران بزرگ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۰ (UTC)پاسخ
به نظرم اون سطحی از تقسیم‌بندی که شبیه به شهرهای ایران هست همون شهر شهرستانی هست مثل شهر چنگدو و در سرزمین اصلی چین واقع شدن. --دوستدار ایران بزرگ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)پاسخ
همچنین ناحیه (چین) برابرنهاد مناسبی برای district به نظر نمیرسه. --دوستدار ایران بزرگ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)پاسخ

نظرات

بحث پیشین

جناب ماني به نکتهٔ مهمی اشاره فرمودند. خوب است همین روزها، تا جایی که امکانش را داشته باشیم، به این موضوع توجه کنیم. – Hamid Hassani (بحث) ‏۲۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۴ (UTC)پاسخ
ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۵#Municipality
ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۱۷#Municipality در رده‌ها
ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۲۶#Eslöv Municipality
ویکی‌پدیا:زبان و زبان‌شناسی/بایگانی ۸#دهستان یا شهرداری
--Mehdi (بحث) ‏۲۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۱۸ (UTC)پاسخ

تفاوت city با municipality

شهرداری در ایران به نهادی گفته میشه که برای اداره شهر ساخته شده. اگر از municipality برای اشاره به معنایی غیر از این (نهاد) استفاده کنیم باید تفاوت اون رو با شهر (city) مشخص کنیم. --دوستدار ایران بزرگ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۷ (UTC)پاسخ

@Doostdar: در طبقه‌بندی دولت‌ها در ایران، ما سطح municipality را نداریم. یک درجه بالاتر از شهرداری، استانداری است. دولتی مخصوص شهرستان نداریم (بماند که شهرستان هم دقیقاً municipality نیست). — حجت/بحث ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۱ (UTC)پاسخ
نهاد فرمانداری در ایران مسئولیت ادارهٔ شهرستان را دارد. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۵۵ (UTC)پاسخ
@4nn1l2: درست می‌گویید. حرفم را بالا خط زدم. به هر حال municipality دقیقاً معادل شهرستان نیست. یا به طور دقیق‌تر، برخی ویژگی‌هایی که ما برای شهرستان بر می‌شمریم به county بیشتر می‌خورد و برخی به municipality بیشتر می‌چسبد.
در کشوری مثل آمریکا حتی از یک ایالت به ایالت دیگر هم این مفاهیم با هم تفاوت دارند. برخی ایالات، countyهایشان دولت ندارد ولی بقیه دارند. — حجت/بحث ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۸ (UTC)پاسخ

تفاوت county با municipality

sodomy

درخواست ترجمه:

همان لواط مناسب‌است. یک برابر پهلوی و معمول در فارسی هم دارد که البته مناسب نیست! __Âriobarzan ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)پاسخ
@Ariobarzan: سکس زنان با جانوران لواط است؟ --دوستدار ایران بزرگ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۰۸ (UTC)پاسخ
@Doostdar: نه راستش به معنای لغویش نظر داشتم و هنوز هم فکر می‌کنم تعمیمش به روابط به حیوانات هم از برابری این دو واژه نمی‌کاهد! دقیقاً همانگونه که کار قوم لوط لواط بوده sodomy هم کار مردم سدوم.باری، سکس نامتعارف شاید برابر مناسبی برای آن مفهوم باشد.__Âriobarzan ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۲۳ (UTC)پاسخ
سکس با حیوانات از لحاظ قوانین در بسیاری از کشورها جرم هست و سکس نامتعارف هم ممکنه به نکاح عرفی یا هم‌باشی تعبیر بشه. لطفا برابر مناسب پیشنهاد بدید. --دوستدار ایران بزرگ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۲۳ (UTC)پاسخ
به نظر من همان کلمه ی سودومی مناسب است چون تا حد زیادی گویاست و معادل فارسی بهتری وجود ندارد و به ذهن بنده هم نمی رسد. انحراف جنسی یا سکس نامتعارف هیچ کدام معادل معنایی این کلمه نیستند. Farvardin (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۴۱ (UTC)پاسخ
@Farvardin29th: اگر برای موضوع «en:Sodomy» برابر «سودومی» بگذاریم، پس برگردان «لواط» به انگلیسی چی میشود؟ شاید en:Buggery باشد.-- آرمانب ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۴:۳۸ (UTC)پاسخ
@Sunfyre: لواط به معنای رابطه ی مقعدی دو مرد با هم است و در زبان انگلیسی بهترین معادل آن که بار معنایی اش را برساند همان Buggery است که کلمه ی مودبانه ای هم نیست و فکر کنم مناسب تر باشد. همانطور که مستحضرید شهری به نام «قوم لوط» نداشته ایم و آنچه طبق اساطیر دینی بوده همان شهرهای سودوم و عموره بوده و به کارهای جنسی خلافی که در این شهر انجام میشد «سودومی» می گفتند. در این انتقال اسطوره به کشور ما و دیگر کشورهای اسلامی کل داستان به خوبی منتقل نشده و تصور می شود تمام گناه «قوم لوط»، لواط بوده (کما اینکه از گنجاندن اسم لوط به این کلمه هم مشخص است!) در حالی که آنها رفتارهای جنسی بسیار دیگری داشته اند که نامتعارف دانسته می شد و برای ارتکاب تمامی آنها مجازات شدند. به همین دلیل اتصال لواط به sodomy اصلاً صحیح نیست. Farvardin (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)پاسخ

Clear and Present Dange

لطفا برای واضح و خطر موجود نام مناسب پیشنهاد دهید Behnam mancini (بحث) ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)پاسخ

@Behnam mancini: بهنام عزیز، با درود، Clear and Present Dange یک اصطلاح فنی و رایج در نظام حقوقی آمریکاست که در جریان جنگ جهانی اول وضع شد. بر اساس این قانون، شرایطی وجود دارد که مطابق آن، می‌توان محدودیت‌هایی بر اصلِ اولِ قانونِ اساسیِ آمریکا (یعنی آزادیِ بیان) اعمال کرد و آن هنگامی است که گفتنِ حرفی یا بیانِ موضوعی، امنیت عمومی مردم جامعه را تهدید کند. ترجمهٔ این عبارت حقوقی این است: «خطر فوری و آشکار» و یا به عبارت بهتر «تهدید فوری و آشکار». نام این فیلم هم برگرفته از این اصطلاح حقوقی است و با توجه به مفاد آن، موردِ دوم یعنی «تهدید فوری و آشکار» معادل بهتری برای آن است. با احترام Tisfoon (بحث) ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۱۸ (UTC)پاسخ
باتشکر از شما منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۱ (UTC)پاسخ

District

درود؛ صفحات پیرو [[رده:بخش‌های ژاپن]] بنا بر ترجمه District هم نام منطقه و هم ناحیه و هم بخش دارند که بهتر است یکسان‌سازی انجام شود و در ازای District تنها یکی از سه معنی بکار برده شود، کدام را پیشنهاد می‌کنید. با تشکرRoozitaa (بحث) ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۱۵ (UTC)پاسخ

به نظر من و با توجه به معنای گون (تقسیمات کشوری)، معادل «بخش» برای آن مناسب تر است. در کشور ما هر شهرستان از چند بخش مجزا و یک شهر مرکزی تشکیل می شود، و با توجه به اینکه گون مجموعه ای از روستاها و شهرهای کوچک است و شامل شهرهای بزرگ نمی شود، به نظر من بخش برای آن مناسب تر است.
در مورد district کاملاً نظر درستی دارید که معادل فارسی در مقالات باید یکسان سازی شود. بهتر است از متخصصان زبان در این زمینه سوال پرسید ولی به نظر شخص بنده «ناحیه» مناسب تر به نظر می رسد.Farvardin (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC)پاسخ

Getting Straight

در صورتی که ترجمه این نام به گرفتن مستقیم اشتباه است ،لطفا نام بهتر پیشنهاد کنید Behnam mancini (بحث) ‏۹ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۳۷ (UTC)پاسخ

«مستقیم رفتن» --دوستدار ایران بزرگ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)پاسخ
@Behnam mancini: بهنام گرامی، در زبان انگلیسی، Getting Straight اصطلاحی است به معنای «مطلبی را روشن کردن» یا «موضوعی را روشن کردن» (مراجعه کنید به فرهنگ اصطلاحات انگلیسی؛ دکتر محمدرضا باطنی و همکاران). من فیلم را ندیده‌ام اما با توجه به خلاصهٔ داستان، «درک روشن» یا «روشنگری» معادل‌های مناسبی برای آن باشد. با احترام --Tisfoon (بحث) ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۳۸ (UTC)پاسخ
این اصطلاح معانی بسیاری دارد ولی با توجه به خلاصه ی فیلم «سر به راه شدن» ترجمه ی صحیح آن است. Farvardin (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۴ (UTC)پاسخ
موافق نیستم. معنایش چه بر اساس واژه‌نامه‌ها و چه بر اساس موضوعِ فیلم، همان است که عرض کردم. هری و دوستان جوانش ظاهراً درک روشنی از ارزش‌هایی که بدان معتقدند ندارند. او دیگر مطمئن نیست که عاملِ این اعتراض‌ها و تشنج‌ها، شورجوانی و دانشجویی و جوگیریِ دسته‌جمعی آنان است یا آنکه واقعاً به‌کارهایی که می‌کنند اعتقاد راسخ دارند و اصلاً می‌دانند به دنبال چه چیزی هستند یا خیر؟ و سرانجام اینکه معنای آن ارزش‌ها دقیقاً چیست؟:
Harry is forced to question his values in relation to this. At the height of the rioting he concurs with Jan that "getting straight" is more important than unprotesting acceptance of the educational establishment.
--Tisfoon (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۱۱ (UTC)پاسخ


درود. در این مورد بیشتر مفهومِ؛ (One's "getting straight" with himself : با خود سر راست بودن) مطرح است، و بر این پایه، به باور من «درک روشن» حتی بهتر از «روشنگری» است. البته در مورد «هری»؛ با توجه به موضوع و تاریخ فیلم و اینکه هری دانشجویی است که تاکنون در اعتراض‌ها شرکت نمی‌کرده، «هری» دیگر مطمئن نیست که دیدگاه او در این باره صددرصد درست و نظر دیگر دوستانش کاملاً اشتباه باشد. نیاز به «درک روشن» یقینی است که او در این مرحله به آن رسیده‌است. -- Mpj7 (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۱۷ (UTC)پاسخ

تیسفون گرامی، اتفاقاً بخشی که ذکر کردید دقیقاً همسوی ترجمه ی من است. فکر می کردم واضح است برای همین بیشتر توضیح ندادم. موضوع فیلم کلاً این است که آیا باید برای رسیدن به خواسته ها در برابر بنیان قدرت شورش کرد یا اینکه حفظ نظم مهم تر است و برای حفظ آن باید سر به راه شد؟ که اتفاقاً فیلم برخلاف نامش معتقد است که «نباید» سربه راه شد. ظاهراً در دهه ی هفتاد و دهه ی گذار از هیپی بازی این مبحث بسیار داغ بوده! آنچه مد نظر شما و دوستمان Mpj7 است و باعث شده عنوان فیلم را به «درک روشن» یا همچین چیزی ترجمه کنید آن است که getting straight را با getting something straight اشتباه گرفته اید. واژه نامه ی مورد استفاده ی شما نیز به دومی اشاره داشته و نه اولی. فیلم درباره ی کسانی نیست که درک روشنی ندارند. اتفاقاً دو طرف دعوا کاملاً درک روشنی از عقایدشان دارند! یک طرف تتمه ی نیکسونی ها هستند و طرف دیگر جوانان ایده آلیست. Farvardin (بحث) ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۴۲ (UTC)پاسخ

Force 10 from Navarone

آیا نیروی ۱۰ از ناوارون برای این فیلم ترجمه مناسبی است یا خیر؟Behnam mancini (بحث) ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۳۹ (UTC)پاسخ

درود. بله به نظر من همین نام مناسب است.-- Mpj7 (بحث) ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۳:۱۸ (UTC)پاسخ
@Behnam mancini: بهنام عزیز، اگر من بودم، نام فیلم را «واحد ۱۰ از ناوارون» می‌گذاشتم. علتش آن است که در این فیلم «Force 10» نام یک واحدِ نظامی است و فی‌الواقع نام خاص است و نباید ترجمه شود. یعنی اگر اصرار بر استفاده از نامِ اصلی باشد، باید «فورس ۱۰ از ناوارون» یا «فورس تن از ناوارون» می‌گذاشتید که ناگفته پیداست، عباراتِ چندان مأنوس و گوش‌نوازی نیستند. به‌همین سبب، به نظر بنده، «واحد ۱۰ از ناوارون» ترجمهٰ شیوا و درست‌تری برای عنوانِ این فیلم است. با احترام Tisfoon (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)پاسخ
درود دوباره. در شیوایی و درست‌تری واحد تردیدی نیست ولی از آنجا که در ویکی‌فا یگان به کار رفته شاید بتوان از یگان ۱۰ از ناوارون هم استفاده کرد. -- Mpj7 (بحث) ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۰۷ (UTC)پاسخ
باتشکر از دوستان واحد ۱۰ از ناوارون به صورت تغییر مسیر افزوده شد و همچنین به یگان ۱۰ از ناوارون منتقل نمودم Behnam mancini (بحث) ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)پاسخ

Fellatio، Handjob، Frot، Micropenis و Mammary intercourse

برای انتخاب نام بعضی از موضوعات سکس‌شناسی مناقشه‌ای وجود دارد، یکی از دوستان درخواست کرد در اینجا مطرح شود؛ لطفا اگر به منابع معتبر دسترسی دارید حتی‌الامکان در نظرخواهی مطرح کنید: en:Fellatio: نظرخواهی، en:Handjob: نظرخواهی، en:Frot: نظرخواهی، en:Micropenis: نظرخواهی، en:Mammary intercourse: نظرخواهی -- آرمانب ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۶ (UTC)پاسخ

نظر ویکی‌مصطفا

در درجهٔ نخست منابع معتبر (فرهنگ هزاره به‌خصوص) چک شوند، اگر معادل مناسب یافت نشد انتخاب من اینهاست:

یک نکته. "آمیزش جنسی دهانی" یا "آلت لیسی" یا "سکس دهانی" اعم از "ساک زنی" است و اینجا به اشتباه تغییرمسیر "آمیزش جنسی دهانی" قرار گرفته است. "آمیزش جنسی دهانی" شامل "ساک زنی" (قضیب لیسی) و "کس لیسی" (فرج لیسی} می‌شود. ساک زنی فقط به "لیسیدن آلت مرد" می‌گویند و نه به لیسیدن آلت زن. دیاکو « پیام » ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۲۱ (UTC)پاسخ

استفاده از کلمات ک دار به عنوان معادل این اصطلاحات به نظر من اصلاً مناسب نیست. این کلمات در زبان انگلیسی اصلاً بار معنایی زننده یا زشت ندارند و به اصطلاح slur محسوب نمی شوند در حالی که کلماتی مانند کیر یا کس کاملاً بار معنایی زننده ای دارند. به عنوان مثال معادل فارسی penis هرگز کیر نیست بلکه آلت یا آلت مردانه است. همان طور که معادل فارسی کلمه ی Dick نیز آلت نیست و کیر است چون این کلمه در زبان انگلیسی بار معنایی زننده دارد و معادل فارسی آن نیز باید گویای این زنندگی باشد. Farvardin (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۰ (UTC)پاسخ

Carbon Copy

آیا کپی کربن ترجمه مناسبی برای فیلم است یا خیر ؟ لطفا نام مناسب پیشنهاد دهید Behnam mancini (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۲۷ (UTC)پاسخ

در ویکی‌پدیا که از رونوشت کاربنی استفاده شده. Wikimostafa (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۱۶ (UTC)پاسخ

باتشکر به رونوشت کاربنی منتقل شد Behnam mancini (بحث) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC)پاسخ

درخواست کمک در ترجمه

"It was the image of a man walking across the desert and he's pulling a little Radio Flyer red wagon, and in it there's a little girl about 3 years old, and there's a boy walking behind him, and these three people are walking across the desert.

درود، ممکن است خواهش کنم ترجمه صحیح کلمات بولد شده را در نوشتهٔ بالا بفرمایید. سپاس فراوان.Nargess.n (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۵۴ (UTC)پاسخ

radio flyer نام یک کمپانی سازنده ی اسباب بازی است که بیشتر به علت تولید ماشین های اسباب بازی اش مشهور است. ترجمه ی عبارت مورد نظر شما می شود: «تصویر یک مرد بود که از میان صحرا می گذشت و یک ماشین اسباب بازی قرمز را می کشید، و داخل آن یک دختر کوچک حدود 3 ساله بود، و یک پسر پشت سرش راه می رفت، و این سه نفر از وسط صحرا عبور می کردند.» اگر متن از یک فیلم یا سریال است به نظر من نیازی به اضافه کردن نام کمپانی سازنده ی اسباب بازی نیست چون برای مخاطب ایرانی مفهوم خاصی ندارد و تنها سردرگم کننده است ولی برای مخاطب خارجی تداعی گر نوع خاصی از ماشین اسباب بازی خواهد بود. Farvardin (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۵۲ (UTC)پاسخ

Heart Condition

آیا وضعیت قلب ترجمه مناسبی است؟ ،لطفا ترجمه بهتر را پیشنهاد دهید Behnam mancini (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)پاسخ

این عبارت به معنی "بیماری قلبی" است. دیاکو « پیام » ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۲۲ (UTC)پاسخ
درود. همان‌گونه که می‌قرمایند تقریباً همیشه منظور از heart conditions بیماری‌های قلبی است؛ ولی در این مورد بخصوص، در این فیلم کمدی، تا اندازه‌ای همان «وضعیت قلبی» و یا «شرایظ ویژه قلبی» را پیشنهاد می‌کنم: (یک پلیس جدی و متعصب که به دلیل سیگار مشروب و پرخوری از ناراحتی قلبی رنج می‌بَرد، به شدت از رفتار یک وکیل نیمه دیوانه بیزار و متنقر است. به دنبال یک تیراندازی؛ وکیل به ضرب گلوله مجروح می‌شود و آن پلیس در مسیر رفتن به محل و رسیدگی به آن قتل دوچار حمله قلبی می‌شود. وقتی که در بیمارستان به هوش می‌آید درمی‌یابد که اکنون با قلب و روحیات یک دیوانه در سینه‌اش؛ به عنوان یک همدم همیشگی، ناچار است برود و قاتل را پیدا کند!).-- Mpj7 (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۴۳ (UTC)پاسخ
مشکل قلبی مناسب تر نیست؟ Farvardin (بحث) ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۴۷ (UTC)پاسخ
باتشکر از دوستان گرامی عنوان بیماری قلبی را به صورت تغییر مسیر افزودم و همچنین به عنوان جدید شرایط ویژه قلبی منتقل کردم Behnam mancini (بحث) ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)پاسخ
@Behnam mancini: «مشکلات قلبی» بهتر است و رایج هم هست. با اجازه منتقل کردم — حجت/بحث ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۱:۲۳ (UTC)پاسخ
پی‌نوشت: جستجوی برخط نشان داد که فیلم در ایران با اسم «قلب اجاره‌ای» شناخته می‌شود. (مثلاً جام جم را ببینید). اگرچه ترجمهٔ واژه به واژه نیست، اما چون در ویکی مبنا ترجمهٔ موجود است، آن را استفاده کردم. — حجت/بحث ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۱:۲۶ (UTC)پاسخ

درخواست نظر

درود،

ترجمه رده‌های فهرست‌شده ذیل این رده، اشتباه به نظر می‌رسد (نظیر رده:پرندگان مهم محدوده استرالیا‏ در برابر en:Category:Important Bird Areas of Australia). نظر من در این مورد ذکرشده «نواحی مهم پرنده‌خیز استرالیا» است. لطفاً نظر دهید؟ با سپاس --  بحثKOLI  ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۱۰ (UTC)پاسخ

با سلام. ایرادتان صحیح است. IBA اصطلاحی است که مربوط به ناحیه ها می شود و نه پرندگان. برای اینکه یک ناحیه IBA محسوب شود باید با معیارهای بین المللی خاصی مطابقت داشته باشد. به هر جهت، ترجمه ی آن رده مربوط به نواحی ای می شود که پرندگان در حال انقراض یا تحت نظارت در آن زندگی می کنند و نه خود پرندگان. Farvardin (بحث) ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۲۳ (UTC)پاسخ

گلدزمید یا گلدسمید یا گلدسمیت

سلام خدمت دوستان. این نام Frederic John Goldsmid در فارسی به صورت گلدسمیت ترجمه شده و حکمیت یا قرارداد گلدسمیت که عاملش همین فرد بوده، به صورت گلدسمیت نویسه‌گردانی شده. گمان من این است که «ت» آخر نام اشتباه است. لطفاً نظر دهید. سپاس‌گزارم. mOsior (بحث) ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)پاسخ

گلدزمید که هیچ، چون تلفظ S بعد از d س است و نه ز. به نظر من احتمالاً گلدسمید صحیح است. Farvardin (بحث) ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)پاسخ
نامهای رایج گلداسمیت و گلدسمیت است. -- Hootandolati(بحث) «پنجشنبه،۵ اسفند ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۷ (ایران‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۰۷ (UTC)پاسخ
نام یک خاندان سرشناس با تبار یهودی هلندی است، فکر می‌کنم همان نویسه‌گردانی رایج مناسب باشد: گلدسمیت. بد نیست [۱] را هم بنیوشید!__Âriobarzan ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۱۵ (UTC)پاسخ
درستش "گلدسمید" است. "گلدسمیت" نویسه‌گردانی نام Goldsmith است. دیاکو « پیام » ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۲۲ (UTC)پاسخ
گلدزمید. تلفظ S بعد از d در انگلیسی اتفاقاً ز است نه س. --1234 (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)پاسخ
اگر S انتهای کلمه بود و مثلاً s جمع بود بله ولی وسط کلمه و بین دو صامت دیگر قرار گرفته است. اگر دوست انگلیسی زبانی دارید از ایشان بپرسید و می‌بینید که گلدسمید تلفظ می‌کنند و نه گلدزمید. Farvardin (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۱۴ (UTC)پاسخ
این ۱۵۰ سالی که می‌فرمایید نویسه‌گردانی Goldsmith است و نه Goldsmid. دیاکو « پیام » ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۳۴ (UTC)پاسخ

Virtuosity

این عنوان ذوق هنرپیشگی ترجمه شده است، اگر صحیح نیست نام مناسب پیشنهاد دهید باتشکر Behnam mancini (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۴۸ (UTC)پاسخ

چیره‌دستی. Wikimostafa (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)پاسخ

باتشکر به چیره‌دستی منتقل شد Behnam mancini (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۰۲ (UTC)پاسخ

The Preacher's Wife

ترجمه صحیح همسر واعظ است یا همسر کشیش؟ Behnam mancini (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۳۱ (UTC)پاسخ

واعظ خوب است. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۰۵ (UTC)پاسخ

Fundraising

درود بر مشارکت‌کنندگان گرامی این بخش؛
با توجه به محتوای نوشتار، آیا عنوان جذب سرمایه مناسب است؟ -- بحثKOLI  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)پاسخ

نه. سرمایه برای بیزنس است. به نظرم عنوان مقاله بشود کمک مالی. نیازی هم به «جمع‌آوری» یا «گردآوری» نیست. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۱۴ (UTC)پاسخ
"کمک مالی" یک مفهوم خیلی کلیست و نمی‌تواند معادل خوبی برای Fundraising باشد. دیاکو « پیام » ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۳۵ (UTC)پاسخ
درود. «جمع‌آوری اعانه» شاید معادل بهتری باشد. -- Mpj7 (بحث) ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۳۳ (UTC)پاسخ
به نظر من «جذب سرمایه» مناسب است. بیزینس‌ها (به قول کاربر:4nn1l2) هم fundraising می‌کنند. نمونه‌اش شرکت‌های نوپا، یا شرکت‌های ناسودبر (از جمله همین ویکی‌مدیای خودمان). — حجت/بحث ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۹ (UTC)پاسخ

بد نیست برای دونیشن هم فکری شود. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۳۳ (UTC)پاسخ

ترجمهٔ این یکی می‌شود «کمک مالی». در ویکی‌پدیا هم اگر سمت راست (زیر نشان ویکی‌پدیا) نگاه کنید می‌بینیدش. برخلاف fundraising که توسط گیرندهٔ پول انجام می‌شود، donation توسط دهندهٔ پول انجام می‌شود. در انگلیسی اولی معمولاً منظوری هدفمند دارد (برای یک مقصود مشخص جذب سرمایه می‌کنند، مثلاً برای یک پروژه، یک شرکت، ...) اما دومی می‌تواند غیر هدفمند هم باشد (مثل صدقه دادن ایرانی). — حجت/بحث ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۹ (UTC)پاسخ
درود دوباره. اینجا تفاوت بسیار ظریفی میان دو تشکیلات به ظاهر متشابه، ولی یکی انتفاعی و دیگری غیرانتفاعی وجود دارد که به کار بردن واژهٔ سرمایه و سرمایه‌گذاری در مورد این مقاله آن را درهم می‌ریزد. هر سازمانی هزینه‌هایی دارد که از راهی باید تأمین شود. تردیدی نیست که از دیدگاه (بیزینس) و جذب سرمایه «Fundraising»؛ که فارسی تحت‌الفظی ولی دقیق آن پول‌جورکردن است، می‌تواند صدور و فروش سهام جدید، فروش دارایی‌های دیگر شرکت، وام، و حتی پیدا کردن شریک جدید برای همهٔ شرکت برای رسیدن به هدفی انتفاعی باشد. اما در این مقاله، این روی سکه مطرح نیست. در اینجا پول‌جورکردن با چشم‌داشت از نیکوکاران و داوطلبان و طرفدارانی که سهمی در برابر «کمک مالی» خود دریافت نمی‌کنند و توقعی هم از این بابت ندارند مطرح است و بنابراین: نیاز است که به این جنبه از کاربردهای این واژه، در اینجا توجه شود.-- Mpj7 (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۰:۳۱ (UTC)پاسخ
در فرهنگ‌های عمومی (هزاره، آریانپور، و پویا) فقط یک معادل آمده و آن هم «جمع‌آوری اعانه» است. دو فرهنگ تخصصی اقتصاد (منوچهر فرهنگ و [نام فراموش‌شده]) را هم بررسی کردم که مستقیماً اشاره نشده بود ولی با کمک لغات دوروبر می‌شد معادل تأمین وجه را ساخت. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)پاسخ
پ.ن. بیزنس یا بیزینس؟ ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)پاسخ
همون گلریزان خودمون بده؟کاوه خوشحال (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۲۶ (UTC)پاسخ

وزیر

وزیر الان به vizier میان‌ویکی داره در حالیکه vizier به کاربرد این واژه در دولت عثمانی اشاره داره. اگر وزیر رو معادل minister در نظر بگیریم اونوقت برای vizier چه معادلی باید به کار برد؟ بحث مشابهی قبلا در مورد shah و king انجام شده بود که م از نتیجه اون بی اطلاع هستم. --دوستدار ایران بزرگ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۳۲ (UTC)پاسخ

minister --> وزیر
vizier --> وزیر (عنوان). گسترهٔ مقاله وسیع‌تر از عثمانی است و اعراب و ایرانیان و کشورهای اطراف را نیز شامل می‌شود. ‏4nn1l2 (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۰۳ (UTC)پاسخ

معادل

درود.لطفا بفرمایید معادل فارسی Alphonse Pyramus de Candolle چیست.سپاس فراوان.Nargess.n (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۲۹ (UTC)پاسخ

درود. "آلفونس پیرام دو کاندول" دیاکو « پیام » ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۵۰ (UTC)پاسخ

Collateral Beauty

آیا تضمین زیبایی ترجمه مناسبی است؟. در غیر این صورت نام مناسب پیشنهاد دهید Behnam mancini (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۱ (UTC)پاسخ

بهنام عزیز همانجور که قبلا هم گفتم در انگلیسی هسته در پایان میاید. یعنی اول صفت است و بعد موصوف بنابراین باید از ته به سر ترجمه شود. پس بنابراین اگر Collateral را تضمینی ترجمه کنیم ترجمهٔ آن می‌شود "زیبایی تضمینی". ولی در ویکی آلمانی و فرانسه Collateral را "پنهانی" ترجمه کرده‌اند؛ یعنی عنوان را "زیبایی پنهانی" ترجمه کرده‌اند. در ویکی روسی هم "زیبایی خیالی" ترجمه کرده‌اند. حال این که کدام یک از سه عنوان "زیبایی تضمینی"، "زیبایی پنهان" و "زیبایی خیالی" بهتر است بسته به داستان فیلم دارد و این که در ایران این فیلم با چه عنوانی پخش شده است. ولی مطمئنا "تضمین زیبایی" غلط است. دیاکو « پیام » ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۳۸ (UTC)پاسخ
شاید هم زیبایی موازی باشد. -- آرمانب ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۴۳ (UTC)پاسخ

Washington

تلفظ صحیح واشنگتن است یا واشینگتن؟ در برخی اسامی مانند دنزل واشینگتن و واشینگتن به این شکل است و در جاشا واشنگتن واشنگتن است کدام صحیح است با توجه به رواج و..... Behnam mancini (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۴۸ (UTC)پاسخ

تلفظ درست آن "واشینگتن" است. "واشنگتن" تلفظ فرانسوی این نام بود که در قدیم در زبان فارسی رواج داشت ولی سالهاست که تلفظ انگلیسی آن رواج دارد. دیاکو « پیام » ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۲۲ (UTC)پاسخ

درخواست ترجمه

Dilaram Khanum (also spelled Del Aram or Delaram; d. c. 1647) was the second wife of Safavid crown prince Mohammad Baqer Mirza. A Georgian concubine, she was the mother of king Safi (r. 1629-1642). The court intrigue of 1632, which stemmed from a harem-based opposition to Safi's rule, had, according to Prof. David Blow, resulted in the latter ordering the massacre of forty women of the harem as well as the blinding and killing of almost all the sons of the daughters of Abbas I. Prior to the 1632 event, one of Abbas I's aunts, named Zainab Begum, was the leading female persona in the harem. However, now after the event, the leading influential matriarch had become Dilaram. When her son Safi died in 1647, he was succeeded by her grandson known by his regnal name of Abbas II. In the early years of Abbas II's reign, when the latter was still young, grand vizier Saru Taqi functioned as his regent, while Dilaram provided Saru Taqi with strong support

-- Sahand Ace ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۴۵ (UTC)پاسخ
دیلارام خانم (همین‌طور دل‌آرام یا دلارام ۱۶۴۷?) همسر دوم ولیعهد صفوی، محمدباقر میرزا بود. او همسر صیغه‌ای اهل گرجستان ولیعهد و مادر شاه صفی (۱۶۲۹-۱۶۴۲) است. بر اساس نظر پروفسور دیوید بلو، توطئه دادگاه ۱۶۳۲ که ریشه‌اش از حرم‌سرا و از اقلیتی از زنان که ضدحکومت شاه صفی بودند، نشأت می‌گرفت، منجر به دستور قتل‌عام چهل تن از زنان حرم و کور کردن و کشتن تقریباً تمام اولاد ذکور دختران شاه عباس بزرگ شد. پیش از این واقعه، یکی از خاله‌های شاه عباس به نام زینب بیگم سردسته زنام حرمسرا بود. اما پس از این رویداد، دلارام این نقش را به‌عهده گرفت و نفوذش افزایش یافت. وقتی پسرش صفی، در ۱۶۴۷ درگذشت، نوه او با نام سلطنتی شاه عباس دوم به قدرت رسید. در سال‌های آغازین حکومت عباس دوم، به دلیل کمی سن او، وزیر اعظم، ساروتقی اعتمادالدوله که از پشتیبانی قوی دلارام نیز بهره می‌برد، نایب‌السلطنه عباس دوم شد.mOsior (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)پاسخ

درخواست ترجمه از عربی

با دورد. کسی می‌تواند بی‌زحمت این جملات را ترجمه کند؟

  • «و الطغرایی المذکور له دیوان شعر جید، من محاسن شعره قصیدته المعروفه بلامیه العجم، و کان عملها ببغداد فی سنه خمس و خمسمائه یصف حاله و یشکو زمانه...»
  • «و الطغرایی -- بضم الطاء المهمله و سکون الغین المعجمه و فتح الراء و بعدها الف مقصوره -- هذه النسبته الی من یکتب الطغری، وهی الطره التی تکتب فی اعلی التکتب فوق البسمله بالقم الغلیظ، و مضمونها نعوت الملک الذی صدَر الکتاب عنه، و هی لفظه اعجمیه»

-- سپاس فراوان -- Mazandar (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۲ (UTC)پاسخ

فریدریخ یا فریدریش

بعضی تلفظ‌های موجود در ویکی‌پدیا به نظر اشتباه است اما نمی‌دانم چرا استفاده می‌شود، در تمامی منابع که من جستجو کردم تلفظ فریدریخ صحیح است نه فریدریش، کاربران آگاه به زبان آلمانی دلیل استفاده از تلفظ فعلی را بیان کنند. --Kasir بحث ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۲۷ (UTC)پاسخ

من بار اول است که می‌بینم Friedrich "فریدریخ" نویسه گردانی می‌شود. این نام در زبان آلمانی استاندارد "فریدریش" نویسه گردانی می‌شود. علاوه بر درستی "فریدریش" از نظر رواج نیز "فریدریش" در جستجوی گوگل نزدیک بیست میلیون نتیجه می‌دهد و "فریدریخ" فقط ۱۶۸۰ نتیجه. دیاکو « پیام » ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۸:۴۲ (UTC)پاسخ
در زبان آلمانی CH فقط زمانی صدای «خ» می‌دهد که بعد از حروف صدادار «a» و «o» و «u» و «au» بیاید. چنانچه CH پس از حروف صدادار «i» و «e» و «ä» و «ü» و «ö» و «ei» و «ai» و «eu» و äu بیاید، صدای «ش» می‌دهد. بنابراین Friedrich به فارسی «فریدریش» نویسه‌گردانی می‌شود. وهاب (گپ) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۹:۲۴ (UTC)پاسخ