باستانشناسی ایران
از ۱۸۰۰ به بعد، با ورود میسیونرهای خارجی به ایران، علاقه به شناسایی مکانهای ذکر شده در کتاب مقدس و نویسندگان کلاسیک گسترش یافت. در نیمه اول قرن نوزدهم، تلاش برای توصیف و تهیه طرح از آثار قدیمی آغاز شد. در اواخر قرن نوزدهم، ایران با وجود حفظ استقلال خود، به منطقه حائل بین امپراطوریهای انگلیس و روسیه در آسیا تبدیل شد. نفوذ این دو کشور و حضور جاسوسهای آنها در ایران امکان را برای توجه به آثار قدیمی نیز فراهم کرد. در اوایل ۱۸۴۰s، بارون روسی به نام بوده و لایارد بریتانیایی در لرستان و خوزستان موفق به ثبت برخی از مکانهای باستان شدند.
از ۱۸۳۶–۱۸۴۱، هنری سی. راولینسون کتیبه سه زبانه بیستون را کپی کرد و موفق شد بعدها آن را کشف رمز و ترجمه کند، وی بر اساس ترجمه کتیبههای خط میخی و ترجمه متون کلاسیک، برای اولین بار تاریخ ایران باستان (از ماد تا ساسانی) را در کتاب هفت پادشاهی بزرگ شرق جهان باستان به جهانیان معرفی کرد.
در سال ۱۸۳۹ دو فرانسوی به نام فلاندن و کست برای چند سال به ایران سفر کردند. آنها ابتدا در ماه مه ۱۸۴۱ به اصفهان سفر کردند و سپس به همدان، کنگاور، بیستون، حلوان، و در نهایت شیراز، خلیج فارس و بوشهر رفتند. مطالعات و طرحهای تهیه شده توسط آنها زا اهمیت زیادی در تاریخ باستانشناسی ایران برخوردار است. آنها در این سفر مشاهدات مهمی خود دربارهٔ حکومت قاجار، آثار باستانشناسی، هنر، معماری، جغرافیا، جامعهشناسی و زندگی دربار، سلطنت و استانها، سازمان نظامی، و غیره را با دقت و همراه با طرحهای زیادی ثبت کردند. اطلاعاتی دربارهٔ فواصل بین شهرها به صورت سواره (اسب) داده شدهاست.
علاقه شاه ناصر الدین شاه به آثار باستانی به تدریج فراتر از حفاری شد و او به فکر ساختن یک موزه در کاخ خود در تهران افتاد. شیندلر در سال ۱۸۷۵ نوشت که "شاهنشاه [شاه شاهان] به بعضی از خارجیها مجوز حفاری تپهها را دادهاست. اینجای تأسف است که این آثار باستانی بخارج از ایران میرود. این تصمیم شاه مبنی بر قرار دادن همه چیز مثل آجر و مهر و غیره در موزه شاهنشاهی امر خوبی است.
محتویات
مرحله نخست: شکلگیری باستانشناسی در ایران (انحصار فرانسویها)[ویرایش]
کاوشهای منظم مکانهای باستانی در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. همزمان بررسیهایی به هدف مطالعه تاریخ هنر و معماری کهن پارس انجام شد. معمار و مورخ فرانسوی مارسل دیولافوا Dieulafoy در سفرش به ایران در ۱۸۸۰–۱۸۸۱، با برخی از اصحاب نزدیک ناصر الدین شاه ملاقات کرد. در سال ۱۹۰۱، انحصار کاوشهای باستانشناسی ایران به فرانسویها تحت مدیریت دمورگان اعطا شد. از آن زمان تا سال ۱۹۳۰، باستان شناسان فرانسوی تنها کاوشگران فعال در کشور بودند. کودتا در سال ۱۹۲۱ آغاز مدرنیزاسیون ایران بود. عقدنامهها و قرار دادهای سیاسی و پیمانهای اقتصادی با روسها، فرانسوی، انگلیسی باطل شد. از جمله فعالیتهای اداری جدید در ایران تصویب قانون عتیقیات توسط مجلس در ۱۹۲۸–۱۹۲۹، بود که باعث پایان سلطه فرانسه بر پژوهش باستانشناسی در ایران و تأسیس اداره کل عتیقیات در سال ۱۹۳۰ بود.
مرحله دوم: گسترش فعالیتهای باستانشناسی در ایران (کاوش باستان شناسان خارجی)[ویرایش]
کاوشهای منظم در پرسپولیس در سال ۱۹۳۱ توسط مؤسسه شرقشناسی از دانشگاه شیکاگو شروع و تا سال ۱۹۳۹ ادامه یافت. کاوش در ابتدا توسط ارنست هرتسفلد شروع و سپس توسط اشمیت (۱۹۳۴–۱۹۳۹)ادامه یافت. پس از سال ۱۹۳۹، کاوشها توسط اداره باستانشناسی ایران تحت نظر آندره گدار، مستفوی و علی سامی ادامه یافت. از سال ۱۹۶۸ تا سال ۱۹۷۴، برنامه اکتشاف و مرمت توسط جوزپه و تیلیا از مؤسسه شرقشناسی ایزومئو توسط ایتالیا پیگیری شد. با وجود فعالیتهای مداوم باستان شناسان خارجی، باستانشناسی در ایران هنوز ناشناخته بود و تنها چند کارشناس ایرانی در این زمینه وجود دارد. از این رو، ایرانیها فعالیتهای اندکی در این زمینه داشتند. شایان ذکر است که گروه اول دانشجویان باستانشناسی در ایران در سال ۱۹۴۱ از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. تحقیقات مستقل محققان ایرانی قبل از ۱۳۲۰–۱۹۳۴، تنها محدود بود به چند فعالیت از جمله حفاریهای انجام شده توسط علی حاکمی در تپه حسنلو در دره سولدوز در غرب آذربایجان و مرمت و حفاریهای تخت جمشید در سال ۱۹۳۹ توسط عیسی بهنام و علی سامی.
پاسارگاد، پایتخت کورش بزرگ، بسیار پیشتر در قرن ۱۸ و ۱۹ مورد توجه مسافران آنزمان از جمله رابرت کرپوتر و دیولافوا قرار گرفته بود. هرتسفلد در سال ۱۹۰۵ از این مکان بازدید کرد و در سال ۱۹۲۸ آن را کاوش کرد. در سال ۱۹۵۵ علی سامی کاوش آن را ادامه داد. حفاری بعدی بین سال ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳ توسط دیوید استروناخ Stronach، مدیر مؤسسه بریتانیای مطالعات ایران انجام شد.
مرحله سوم: شروع فعالیت گسترده باستان شناسان ایرانی[ویرایش]
در سال ۱۹۴۰، اولین گروه از دانشجویان باستانشناسی از گروه باستانشناسی دانشکده ادبیات در دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدند. برخی از این فارغ التحصیلان پس از آن در دانشگاههای معتبر در اروپا و ایالات متحده به تحصیل ادامه دادند. یکی از آنها عزت اله نگهبان بود که پس از بازگشت به ایران در گورستان سلطنتی مارلیک در استان گیلان شروع به کاوش کرد. گنجینههای پر زرق و برق و عجیب طلا و نقره از مارلیک باعث جلب توجه و علاقه مقامات ایرانی به باستانشناسی شد و در نتیجه توجه خاصی به توسعه پژوهش باستانشناسی در مکانهای باستانی و در دانشگاه داده شد. نگهبان مؤسسه باستانشناسی را در دانشگاه تهران تأسیس کرد. فارغ التحصیلان گروه باستانشناسی تحت نظر نگهبان مشغول به فعالیت در زمینه باستانشناسی در سراسر ایران شدند. برخی نیز توسط نگهبان برای کسب دکترای و سایر مدارج بالاتر خارج از کشور خصوصاً آمریکا رفتند. در سال ۱۹۵۷ نگهبان از بریدوود Braidwood دعوت کرد که برای انجام کاوش به ایران بیاید. حضور بریدوود و آغاز پروژه پیش از تاریخ وی در ایران باعث شد که مسیری جدید در بررسی دوره پیش از تاریخ ایران ایجاد شود. بریدوود علاوه بر بررسی منطقه کرمانشاه، کاوشهای باستانشناسی در تپه نوسنگی سراب، آسیاب وسیابید، در نزدیکی شهر کرمانشاه به عمل آورد.
از سال ۱۹۶۰ اداره کل باستانشناسی ایران، که جایگزین اداره عتیقیات قدیم شده بود، تفاهم نامههایی با دانشگاهها و مراکز مطالعاتی خارجی امضاء کرد. با شروع ریاست فیروز باقرزاده بر این اداره، مجوزهای بسیاری برای کار میدانی باستانشناسی از جمله بررسی و کاوش صادر شد. برخی از این مجوز برای پروژههای مشترک بودند از جمله آنها پروژه مشترک چغا میش در خوزستان.
مرحله چهارم: باستانشناسی ایران پس از انقلاب[ویرایش]
با سرنگونی شاه ایران و وقایع پس از آن عملاً فعالیت باستانشناسی در ایران متوقف شد. در سالهای جنگ تنها کاوشهای نجات بخشی محدودی انجام شد و بیشتر فعالیتها متمرکز بر نجات و حفاظت آثار در خطر بود. از دهه ۱۹۹۰s تحقیقات باستانشناسی در ایران دوباره جان تازهای گرفت و از سال ۲۰۰۰ کاوشهای مشترک ایرانی و خارجی آغاز شد. پس از انقلاب سازمان میراث فرهنگی، جایگزین سازمان ملی حفاظت از آثار باستانی ایران شد که هدف آن نظارت و اجرای برنامه بلند مدت تحقیق و حفاظت آثار بود. تحقیقات باستانشناسی نیز تحت نظر پژوهشکده باستانشناسی قرار گرفت.
هدف اصلی از تحقیقات باستانشناسی در ایران در فاصله سالهای ۱۹۶۰ تا وقوع انقلاب اسلامی، درک فرهنگهای گذشته و ساز و کارهای فرهنگی بود. در فاصله ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۰۰، تنها باستان شناسان ایرانی در ایران فعالیت داشتند؛ از آن پس، سازمان میراث فرهنگی در چارچوب جدید پروژهای به اصطلاح مشترک شروع به صدور مجوز خاص برای هیاتهای خارجی جهت تحقیقات باستانشناسی و حفاری در ایران کرد. اولین مطالعات مشترک توسط فرانسویها و ایتالیاییها در مرودشت فارس و مسجد عتیق اصفهان انجام شد که بررسی ژئوفیزیکی و مرمت بودند. اولین پروژه مشترک کاوش هیئت ایران و آلمان بود که به بررسی و کاوش در وشنوه و اریسمان در حوالی کاشان پرداخت. این کار مشترک بزودی با ورود یک تیم ژاپنی در سال ۲۰۰۳ ادامه یافت که شامل حفاری و بررسی در گیلان بود.
پیوند به بیرون[ویرایش]
- [۱] تاریخچه باستانشناسی در ایران، سایت پژوهشکده باستانشناسی
منابع[ویرایش]
- ملک شهمیرزادی، صادق، ایران در پیش از تاریخ:باستانشناسی ایران از آغاز تا سپیده دم شهرنشینی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، چ۲، ۱۳۸۲
- Abdi, K. (2001) Nationalism, Politics and the Development of Archaeology in Iran. American Journal of Archaeology ۱۰۵:۵۱–۷۶.
- Azarnoush, M. and B. Helwing, 2005 Recent Archaeological Research in Iran - Prehistory to Iron Age. Archaeologische Mitteilungen aus Iran und Turan, vol. ۳۷
- Dyson, R. H. (1997) History of the field: archaeology in Persia, in E. M. Meyers (ed.) The Oxford Encyclopedia of Archaeology in the Near East. Volume 3. New York: Oxford University Press، ۶۰–۶۳.
![]() |
این یک مقالهٔ خرد باستانشناسی است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |