عربستیزی: تفاوت میان نسخهها
جز ویرایش درفش کاویانی (بحث) به آخرین تغییری که Iranic انجام داده بود واگردانده شد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== عرب ستیزی در کشورهای جهان == |
== عرب ستیزی در کشورهای جهان == |
||
=== ایران === |
|||
==== پیشینه ==== |
|||
حرکات ضد عربی در بدو ورود [[اسلام]] به [[ایران]] آغاز شد. روشنفکران [[شعوبیه|شعوبی]] [[ایران]]ی برای احراز هویت ملی-فرهنگی و استقلال سیاسی و اعاده سلطنت ایرانی به کار زیربنایی و اساسی پرداختند. آنان طرح [[اسلام]] بدون [[عرب]] را محور کار خود قرار دادند.<ref name="nath1"/> توده مردم، از اشراف و دهقانان گرفته تا کشاورزان رنج دیده، دیگر تاب تحمل حقارت را از دست داده بودند و با همه گرایشی که به اسلام داشتند، در عرب، به چشم غاصبی مینگریستند که باید رانده شود.<ref>{{پک|آذرنوش|۱۳۸۷|ک=چالش میان فارسی و عربی |ص=۲۲}}</ref> |
|||
در مقابل عربها که اسلام را دینی [[عرب]]ی - قومی معرفی میکردند، [[ایران]]یان کوشیدند تا یک [[اسلام]] ایرانی یا مایههای قومی-نژادی-اساطیری و مفاخر باستانی بسازند. برای این منظور [[تشیع]] که اولاً اسلام اولیه را نمایندگی میکرد و ثانیاً اپوزیسیون خلافت [[عرب]]ی بشمار میرفت، پایگاه مناسبی برای این هدف تشخیص داده شد. این فصل از مقاومت فرهنگی که با نهضت [[شعوبیه]] آغاز شد زمینههای [[فرهنگی]]، علمی و ادبی شگفتآوری به همراه داشت. پرورش [[شاعر]]ان، [[ادیب]]ان، خطیبان و نویسندگان توانایی در هجو و تحقیر اعراب (عربها) تالیف کتب، مقالات و رسالات مفصلی در فضیلت [[عجم]] بر [[عرب]]، پرورش [[محدث]]ان، [[فقیه]]ان، [[مفسر]]ان و [[متکلم]]ان بزرگی که پایههای اولیه یک اسلام ایرانی را پی ریزند. این فراز از حرکت فرهنگی اجتماعی فراگیر پشتوانه قیام بزرگ ضد اموی و نهضت ضد عرب شد.<ref name="nath1">{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۶۹}}</ref> |
|||
آنان در کار [[فقه]]، [[حدیث]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] دیگر علوم دست داشتند و در جعل احادیث آنچنان ماهر و زبردست بودند که متخصصان [[حدیث]] و رجال از شناخت احادیث جعلی آنان عاجز بوده و هستند. احادیث جعلی [[شعوبیه]] تنها در تفضیل عرب بر عجم خلاصه نمیشد بلکه در اصالت بخشیدن به برخی بلاد [[ایران]]، اقوام ایرانی، زبان ایرانی، کالاهای ایرانی، میوههای ایرانی و... احادیث مستندی میساختند.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۷۲}}</ref> روایات و احادیث ساخت شعوبیه ابعاد، جهات، اهداف و مشخصههای مختلفی داشت که در صافی علم الحدیث و علم الرجال نمیتوانست گیر کند، بلکه به راحتی عبور کرده و در میان احادیث متواتره، مستفیضة، صحیحة، موثقة، معتبرة، مرسلة و حتی مرفوعة جای میگرفت.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۴۳۴}}</ref> مرحله سوم دعوت شعوبیه دشمنی با جنس عرب و هرچه منسوب به عرب، بود. در این مرحله برخی از شعوبیه حتی با دین اسلام که منتسب به عرب است مخالفت کردند و از دائره تعلیمات دین و موازین شرع خارج شدند.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۲۰۹}}</ref> در عصر عباسیان هر فتنه و انقلابی که در اطراف و اکناف امپراطوری عباسیان از طرف عربها ظاهر میشد برخی از سرکردگان ایرانی در دفع آن میکوشیدند و انتقام جنگ قادسیه را به شدیدترین وجهی از آنها میکشیدند، و بغضی را که در دل پنهان داشتند، بدین وسیله اعمال میکردند.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۲۹۹}}</ref> چه بسا شوخیهای شعوبیه در قالب حدیثی موثق و مستند و یا متن کلامی متین و یا قطعهای تاریخی بخشی از عقاید مذهبی و خیلی جدی ما را ساخته و معتقدان متعبد و متعصبی را یافته است! براستی که در بسیاری از موارد اسلاف شعوبی ما، ما را دست انداختهاند و لطایف و گاه عقدههای ملی و ضدعربی خود را در باورهای عقیدتی ما تزریق فرمودهاند.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۳۸۷}}</ref> |
|||
==== شعوبیه ==== |
|||
با آغاز جنگ قادسیه در ۶۳۷ میلادی عربهای مسلمان واردایران شدند و لشکر ایران تحت فرماندهی رستم فرخزاد شکست خورد. <ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۲۲}}</ref>با مرگ یزدگرد، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی برخورد نظامی بین لشکر ایران و عربها به پایان رسید، اما درگیری واقعی میان دو طرف آغاز شد.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۲۳}}</ref> |
|||
ایرانیان که در برابر استحاله و از دست دادن هویت ملی خویش سر میپیچیدند<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۲۳}}</ref> نهضتهایی را علیه خلفای مسلمان پایهریزی کردند. از اواخر عهد اموی نهضتهای ملی و سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر میشد.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۱۸۷}}</ref> مقصود اصلی این جنبشها برانداختن دولت و سیادت عرب بود و با اسلام کاری نداشتند. بزرگترین نهضت ایرانیان که به انقراض دولت و سیادت عربها انجامید نهضت شعوبیه بود.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۱۸۸}}</ref> شعوبیه نام نحلهای است که از اواخر دولت اموی (اوائل قرن دوم هـ.ق) ظهور یافت و به برانداختن بنیامیه، برکشیدن بنیعباس و استقلال سیاسی ایرانیان انجامید.<ref>[http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/30469 «شعوبیگری و ضد شعوبیگری در ادبیات اسلامی»]؛ رسول جعفریان، آینه پژوهش، خرداد و تير ۱۳۷۵، شماره ۳۸، ص ۱۹ و ۲۰. بازبینی شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲.</ref> شعوبیان برای عربها در نژاد و فرهنگ پشیزی ارزش و اعتبار قائل نبودند و خود را برتر از عرب میدانستند.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۳۵۷}}</ref>کار برتریجویی عرب و تحقیر عجم به جایی رسید که امویان غیر عرب و از جمله ایرانیان را ''موالی'' میخواندند. عکسالعمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی عربها به دو شکل پدیدار شد: نخست گروهی که با تمسک به متن [[قرآن]] ([[سوره حجرات]]، آیه ۱۳) که ملاک برتری میان '''شعوب''' و قبائل را تقوای الهی میشمارد، به اصل مساوات میان عرب و عجم اعتقاد داشتند.<ref>تاریخ ادبیات در ایران. دکتر [[ذبیح الله صفا]]، (تهران، فردوس، ۱۳۷۱)، ج ۱، ص ۲۶.</ref><ref>دلیران جانباز. دکتر [[ذبیح الله صفا]]، (تهران، فردوس، ۱۳۷۷)، ص ۵۲.</ref> اینها اگر چه در ابتدا «اهل تسویه»<ref>[http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/333420 «شعوبیه پیشاهنگان نهضت استقلال طلبی ایران»]. عبدالحمید آیتی، آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، دی ۱۳۴۹، شماره ۱۱۹، ص۷. بازبینی شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲.</ref> خوانده میشدند، اما بعدها به «شعوبیه» شهرت یافتند. گروه دوم کسانی بودند که در برابر تبعیض و مظالم عربها، راه تعصب و افراط در پیش گرفتند و قائل به تفضیل و سیادت عجم بر عرب بودند.<ref name="hoseinali">{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۱۹۴}}</ref> بعدها به تدریج نام شعوبیه به هر دو گروه اطلاق شد و گروه اخیر، پایهگذار نهضتی شد که به تحصیل استقلال ایرانیان در حوزههای سیاسی، فرهنگی و ادبی منتهی گشت. استعمال لفظ شعوبیه به معنای مخالفان قوم عرب، به احتمال زیاد به بعد از سال ۱۳۲ هـ.ق و دوران حکومت بنیعباس بازمیگردد.<ref>[http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/266004 نهضت شعوبیه و نتایج سیاسی و اجتماعی آن»]. حسینعلی ممتحن، بررسی های تاریخی، خرداد و تیر ۱۳۵۳، شماره ۵۱، ص ۱۸۸ به بعد. بازبینی شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲.</ref> شعوبیه به معنای عام نام فرقهای است که معتقد به فضیلت عرب بر سایر اقوام نیست و به معنای خاص عبارت از فرقهای است که دشمن جنس عرب است و این قوم را پستترین اقوام عالم میشمارد و جنس عجم را بر عرب ترجیح میدهد.<ref name="hoseinali"/> |
|||
==== عرب ستیزی در ادبیات فارسی ==== |
|||
دستهای از شاعران فارسی زبان ضمن اعتقاد کامل به مبادی دین اسلام، نژاد ایرانی را بر عرب فضیلت مینهادند و با تعصب فراوان از افتخارات گذشته خود یاد میکردند و عرب را قومی بیابانی و عاری از تمدن و فرهنگ ملی میخواندند، که حکیم ابوالقاسم فردوسی را باید سرآمد این دسته دانست. برخی دیگر به تمام معنی شعوبی بوده و با عرب و هر آنچه منتسب به عرب بود مخالفت داشتند و با کمال صراحت، دم از جام و میوکیش مغان میزدند که دقیقی طوسی از این دستهاست.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۲۹۱}}</ref> فردوسی نخستین بار که در سلطنت ساسانیان به عربها برمیخورد، آنان را نادان و دانشناپذیر میخواند و بالعکس ایرانیان را بزرگوار و آزاد میداند.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۲۹۳}}</ref> فردوسی از زبان یزگرد به مرزبانان طوس، عربها را بدین لحن شدید استهزا میکند و میگوید:<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۲۹۴}}</ref> |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|همانا که آمد شما را خبر|که ما را ز اختر چه آمد به سر}} |
|||
{{ب|از این مارخوار اهرمن چهرگان|زدانایی و شرم بیبهرگان}} |
|||
{{ب|نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد|همی داد خواهند گیتی به باد}} |
|||
{{ب|چنین است پرگار چرخ بلند|که آید بر این پادشاهی گزند}} |
|||
{{ب|از این زاغساران بیآب و رنگ|نه هوش و نه دانش، نه نام و نه ننگ}} |
|||
{{ب|بدین تخت شاهی نهادست روی|شکم گرسنه، مرد دیهیم جوی}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
از نظر منتقدان دگر ستیزی در ایران در حوزه ادبیات افرادی همچون [[صادق هدایت]]<ref>[http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=3814&MagazineNumberID=4852&MagazineArticleID=40252 عرب ستیزی در ادبیات ایران]، پدید آورنده : احمد میر احسان ، صفحه 28، پگاه حوزه :: 31 تیر 1385، شماره 187 </ref> <ref>[http://books.google.com/books?id=DgHhdALiAxIC&pg=PA178&dq=sadeq+hedayat+anti+arab&hl=en&sa=X&ei=lyglT4GvI4Op0QW--r3OCg&ved=0CDcQ6AEwAQ#v=onepage&q=sadeq%20hedayat%20anti%20arab&f=false Modern Iran:roots and results of revolution], Authors Nikki R. Keddie, Yann Richard, Contributor Yann Richard, |
|||
Edition illustrated, annotated, Publisher Yale University Press, 2006, ISBN 0300121059, 9780300121056, Length 408 pages</ref> {{مدرک|مدرکی سرشناستر}}، [[صادق چوبک]]<ref>[http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=3814&MagazineNumberID=4852&MagazineArticleID=40252 عرب ستیزی در ادبیات ایران]، پدید آورنده : احمد میر احسان ، صفحه 28، پگاه حوزه :: 31 تیر 1385، شماره 187 </ref>{{مدرک|مدرکی سرشناستر}}، [[اخوان ثالث]] <ref>[http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=3814&MagazineNumberID=4852&MagazineArticleID=40252 عرب ستیزی در ادبیات ایران]، پدید آورنده : احمد میر احسان ، صفحه 28، پگاه حوزه :: 31 تیر 1385، شماره 187 </ref>{{مدرک|مدرکی سرشناستر}} و اخیرا [[مصطفی بادکوبهای]]{{مدرک}} و [[آبتین پوریا]] {{مدرک}} را از آن دست نویسندگان و شاعران عرب ستیز میدانند. به عقیده برخی منتقدان ادبیات ایران اشعاری همچون |
|||
{{شعر}}{{ب|ز شیر شتر خوردن و سوسمار| عرب را به جایی رسیدهاست کار}} {{ب|که تاج کیانی کند آرزو| تفو بر تو ای چرخ گردون تفو}}{{ب| عرب هر که باشد به من دشمن است|کژ اندیش و بد خوی و اهریمن است.}}{{پایان شعر}} |
|||
را از مصادیق عرب ستیزی دانستهاند که در مقابل آذرتاش آذرنوش از دیگر ایران پژوهان چنین اشعاری را کاملا جعلی میداند و معتقد است این اشعار بعدها اشعار آن شاعران افزوده شدهاست. او معتقد است که خاورشناسان غربی در القای عرب ستیزی به ایرانیان نقش مهمی داشتهاند. |
|||
<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/01/070126_waa_iranshenasi-arab.shtml BBCPersian.com<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> |
|||
فتح علی آخوند زاده (۱۸۱۲ - ۱۸۷۸)، میرزا آقا خان کرمانی(۱۸۵۳ - ۱۸۹۶) و بسیاری از معاصران آنها تصویر باشکوهی از تمدن دوران هخامنشی و ساسانی ترسیم و «عرب بادیه نشین وحشی» را مسئول از میان رفتن آن تمدن با عظمت معرفی کردند.{{مدرک}} کرمانی اسلام را دینی بیگانه میانگارد، که توسط سامیها بر «ملت نجیب آریایی» تحمیل شدهاست. از نظر او سامیها «ملتی پا برهنه و سوسمار خور، چادر نشینان صحرا گرد و عربهای وحشی» اند که مسئولیت نابودی تمدن کهن ایران را به دوش دارند. <ref>[fath ali akhondzadeh، seh maktub، unpolished mas، in the possession of prof. nikki r. keddie، UCLA; cited by mangol bayat - philipp، "a phoenix too frequent: historical continuity in modern iranian thought، " asian and african studies 12 (1978):205 - 207.]</ref>از نظر جویا بلوندل که از منتقدان دگر ستیزی در ایران است، در حوزه ادبیات افرادی همچون [[صادق چوبک]]<ref>[http://www.hawzah.net/FA/MagArt.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=4852&MagazineArticleID=40252: عرب ستیزی در ادبیات ایران<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref>{{مدرک|صرفا ذکر نام در منبع کافی نیست}} و اخیرا [[بادکوبهای]]{{مدرک}} را از آن دست نویسندگان عرب ستیز میدانند. بادکوبهای در شعر تحت عنوان خدای عرب به اسلام و عربها تاخت.<ref>[http://www.watan.com/en/Feature/poem-reflect-anti-arabism-in-iran-expert.html AlWatan]</ref><ref>[http://www.alarabiya.net/articles/2011/03/3 /143610.html العربیة]</ref> |
|||
در مقابل آذرتاش آذرنوش از دیگر ایرانپژوهان، معتقد است که خاورشناسان غربی در القای عرب ستیزی به ایرانیان نقش مهمی داشتهاند. |
|||
<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2007/01/070126_waa_iranshenasi-arab.shtml BBCPersian.com<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> |
|||
معتقدان به عرب ستیزی نوشتههای نویسندگان دیگری مانند «میرزا آغا خان کرمانی» را مطرح کرده که عربها را «مشتی سوسمارخوار». پابرهنه وصحراگرد معرفی میکند.<ref>[http://www.alarabiya.net/articles/2010/11/14/126095.html العربیة]</ref><ref>[http://www.alarabiya.net/save_pdf.php?cont_id=53471 العربیة]</ref>در کتاب سفرنامه [[ناصر خسرو]] (قرن ۱۱ میلادی) نیز عرب به عنوان انسان شیر شترخوار و سوسمارخوار معرفی میشود<ref>{{پک|قبادیانی |ک=سفرنامه ناصر خسرو |ص=۵۲}}</ref> و نیز صادق هدایت است که با تعصب نژادی در کلیه کتابهایش عربها را را مردمی “کثافت عرب”، وحشی، سنگدل، خونخوار، ناپاک، پست، زشت وسیه چهره معرفی میکند. <ref>[http://www.bahaneh.net/hall/topic_show.php?t=14196 عرب ستیزی در ادبیات نوین ایران<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref><ref>[http://www.iranian.com/main/2011/apr-5?page=4 صادق هدایت و برتری نژادی | Iranian.com<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> |
|||
از نظر کرمانی سامیها «ملتی پا برهنه و سوسمار خور، چادر نشینان صحرا گرد و عربهای وحشی» اند که مسئولیت نابودی تمدن کهن ایران را به دوش دارند.{{مدرک}} |
|||
[[صادق هدایت]] رسومات اسلامی را بیگانه و وجود آنها را نتیجهٔ پیروزی شیطانی عرب بر ایدهآلهای واقعی ایرانی میداند. <ref>[translated by brian spooner, sadeq hedayat: an anthology, pp. ۱۱۹-۱۲۶. b. nikitine]</ref> |
|||
از شعرای عرب ستیز نهضت شعوبیه میتوان به متوکلی اصفهانی (ابراهیم بن ممشاد اصفهانی) اشاره کرد. شعر زیر از اشعار اوست.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۷۰}}</ref> |
|||
{{شعر}} |
|||
{{ب|انا بن الاکارم من نسل جم|من فرزند نیکان از نسل جمشید هستم}} |
|||
{{ب|وحائز ارث ملوک العجم|و وارث پادشاهی شاهان عجم هستم}} |
|||
{{ب|ومحی الذی باد عن عزهم|زنده کننده آنان که افتخارشان به باد رفت}} |
|||
{{ب|وکفی علیه طوال القدم| و دارندگان پاهای دراز بر آنان چیره شدند}} |
|||
{{ب|فقل لبنی هاشم اجمعین|پس به همه بنی هاشم بگو}} |
|||
{{ب|هلموا الی الخلع قبل الندم|قبل از پشیمانی تسلیم شوند}} |
|||
{{ب|فعوداوا الی ارضکم بالحجاز|به سرزمین خویش در حجاز برگردید}} |
|||
{{ب|لاکل الصباب و رعی الغنم| برای خوردن سوسمار و چراندن گوسفندان}} |
|||
{{پایان شعر}} |
|||
ابوعبیده معمر بن المثنی (متوفی ۸۲۴ میلادی) از پیشوایان بزرگ علمی و ادبی شعوبیه در اوائل قرن سوم هجری بود و نشر افکار و عقاید او و سایر مولفات شعوبیه، موجب شد که طرفداران شعوبیه مانند قبطها و نبطیها و ترکان و مخصوصاً ایرانیان، گرد هم آیند و مبارزات دامنهداری بر ضد عرب و سیادت خلفای عرب به وجود آورند.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۲۵۹}}</ref> |
|||
علان شعوبی از دانشمندان ایرانی نژاد ضد عرب بود که در مثالب عربها کتاب ''المیدان فی المثالب'' را تالیف کرد. علان یک به یک قبائل عرب را شمرده و مثالب و بدیهای هر یک را ذکر کردهاست... معروف است طاهر بن حسین (موسس سلسله طاهریان) در برابر این تالیف، سیهزار سکه به او جایزه داد.<ref>{{پک|ممتحن|۱۳۸۵|ک=نهضت شعوبیه|ص=۲۶۴}}</ref> |
|||
اسماعیل بن یسار نسائی از دیگر شاعران عربستیز است. او که مکنی به ابوفائده فرزند یسار از اسرای فارس در ولاء بنی تمیم از قریش، مقیم محله حدیله در شهر [[مدینه]] بود. او فرزندی به نام ابراهیم داشت که او نیز شاعری شعوبی، سخت متعصب و ضد عرب بود.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۳۸۸}}</ref> اشعار منسوب به اسماعیل و فرازهایی از حیات سیاسی او نشان میدهد که وی قبل از هر چیز یک ایرانی شدیداً ناسیونالیست و ضد عرب است.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۳۸۹}}</ref> که شعر هجائی او بخشی از مبارزه وی علیه عربها را تشکیل میدهد.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۳۹۳}}</ref> |
|||
ابن خیاط یزید بن یونس یا یونس بن عبدالله بن محمد بن سالم بن یونس با ریشه ایرانی در ولاء قریش یا هذیل شاعر بدزبان و هجو سرای ضد عرب است. اکه متهم است اشعار دیگران را میدزدید و به نام خود جا میزد. ابن خیاط باندی مرکب از شاعرانی همفکر و هجو گو داشت. خرین کنانی، حکم بن عکرمة دوئلی و ابوالشدائد از دوستان او بودند که در هجو و هتک عربها حدی نمیشناختند.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۳۹۶}}</ref> |
|||
بشار بن برد دیگر شاعر ایرانی<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۴۰۳}}</ref> عربیسرای عربستیز است که از کودکی شعر میگفت و شعرش را با هجو قبائل و اقوام و اشراف عرب را آغاز کرد.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۴۰۵}}</ref> فریادهای حماسی غنائی بشار که لجن بر سر و روی عربها میپاشید، انعکاس عقدههای حقارت و ذلت قومی است که از دهانه این آتشفشان پرجوش و خروش به جان و جامعه عربی سرازیر شد.<ref>{{پک|ناث|گلدزیهر|افتخارزاده|۱۳۷۱|ک=اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران |ص=۴۲۱}}</ref> |
|||
== استرالیا == |
== استرالیا == |
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۰
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/3a/Anti_Arab_sign_in_Pattaya_Beach_Thailand.jpg/250px-Anti_Arab_sign_in_Pattaya_Beach_Thailand.jpg)
عرب ستیزی به احساسات و اعمالی که حاوی تبعیض، عملیات خصمانه، نفرت و یا پیشداوری علیه نژاد عرب، یا گروههای خاصی از مردم عرب باشد، گفته میشود.[نیازمند منبع] عرب ستیزی عموما با اسلامهراسی اشتباه گرفته میشود.[۱] عرب ستیزی میتواند از نفرت شخصی تا عقاید عامیانه کل یک فرهنگ، ناحیه یا کشور را شامل شود.
عرب ستیزی در کشورهای جهان
ایران
پیشینه
حرکات ضد عربی در بدو ورود اسلام به ایران آغاز شد. روشنفکران شعوبی ایرانی برای احراز هویت ملی-فرهنگی و استقلال سیاسی و اعاده سلطنت ایرانی به کار زیربنایی و اساسی پرداختند. آنان طرح اسلام بدون عرب را محور کار خود قرار دادند.[۲] توده مردم، از اشراف و دهقانان گرفته تا کشاورزان رنج دیده، دیگر تاب تحمل حقارت را از دست داده بودند و با همه گرایشی که به اسلام داشتند، در عرب، به چشم غاصبی مینگریستند که باید رانده شود.[۳] در مقابل عربها که اسلام را دینی عربی - قومی معرفی میکردند، ایرانیان کوشیدند تا یک اسلام ایرانی یا مایههای قومی-نژادی-اساطیری و مفاخر باستانی بسازند. برای این منظور تشیع که اولاً اسلام اولیه را نمایندگی میکرد و ثانیاً اپوزیسیون خلافت عربی بشمار میرفت، پایگاه مناسبی برای این هدف تشخیص داده شد. این فصل از مقاومت فرهنگی که با نهضت شعوبیه آغاز شد زمینههای فرهنگی، علمی و ادبی شگفتآوری به همراه داشت. پرورش شاعران، ادیبان، خطیبان و نویسندگان توانایی در هجو و تحقیر اعراب (عربها) تالیف کتب، مقالات و رسالات مفصلی در فضیلت عجم بر عرب، پرورش محدثان، فقیهان، مفسران و متکلمان بزرگی که پایههای اولیه یک اسلام ایرانی را پی ریزند. این فراز از حرکت فرهنگی اجتماعی فراگیر پشتوانه قیام بزرگ ضد اموی و نهضت ضد عرب شد.[۲] آنان در کار فقه، حدیث، کلام و تفسیر دیگر علوم دست داشتند و در جعل احادیث آنچنان ماهر و زبردست بودند که متخصصان حدیث و رجال از شناخت احادیث جعلی آنان عاجز بوده و هستند. احادیث جعلی شعوبیه تنها در تفضیل عرب بر عجم خلاصه نمیشد بلکه در اصالت بخشیدن به برخی بلاد ایران، اقوام ایرانی، زبان ایرانی، کالاهای ایرانی، میوههای ایرانی و... احادیث مستندی میساختند.[۴] روایات و احادیث ساخت شعوبیه ابعاد، جهات، اهداف و مشخصههای مختلفی داشت که در صافی علم الحدیث و علم الرجال نمیتوانست گیر کند، بلکه به راحتی عبور کرده و در میان احادیث متواتره، مستفیضة، صحیحة، موثقة، معتبرة، مرسلة و حتی مرفوعة جای میگرفت.[۵] مرحله سوم دعوت شعوبیه دشمنی با جنس عرب و هرچه منسوب به عرب، بود. در این مرحله برخی از شعوبیه حتی با دین اسلام که منتسب به عرب است مخالفت کردند و از دائره تعلیمات دین و موازین شرع خارج شدند.[۶] در عصر عباسیان هر فتنه و انقلابی که در اطراف و اکناف امپراطوری عباسیان از طرف عربها ظاهر میشد برخی از سرکردگان ایرانی در دفع آن میکوشیدند و انتقام جنگ قادسیه را به شدیدترین وجهی از آنها میکشیدند، و بغضی را که در دل پنهان داشتند، بدین وسیله اعمال میکردند.[۷] چه بسا شوخیهای شعوبیه در قالب حدیثی موثق و مستند و یا متن کلامی متین و یا قطعهای تاریخی بخشی از عقاید مذهبی و خیلی جدی ما را ساخته و معتقدان متعبد و متعصبی را یافته است! براستی که در بسیاری از موارد اسلاف شعوبی ما، ما را دست انداختهاند و لطایف و گاه عقدههای ملی و ضدعربی خود را در باورهای عقیدتی ما تزریق فرمودهاند.[۸]
شعوبیه
با آغاز جنگ قادسیه در ۶۳۷ میلادی عربهای مسلمان واردایران شدند و لشکر ایران تحت فرماندهی رستم فرخزاد شکست خورد. [۹]با مرگ یزدگرد، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی برخورد نظامی بین لشکر ایران و عربها به پایان رسید، اما درگیری واقعی میان دو طرف آغاز شد.[۱۰] ایرانیان که در برابر استحاله و از دست دادن هویت ملی خویش سر میپیچیدند[۱۱] نهضتهایی را علیه خلفای مسلمان پایهریزی کردند. از اواخر عهد اموی نهضتهای ملی و سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر میشد.[۱۲] مقصود اصلی این جنبشها برانداختن دولت و سیادت عرب بود و با اسلام کاری نداشتند. بزرگترین نهضت ایرانیان که به انقراض دولت و سیادت عربها انجامید نهضت شعوبیه بود.[۱۳] شعوبیه نام نحلهای است که از اواخر دولت اموی (اوائل قرن دوم هـ.ق) ظهور یافت و به برانداختن بنیامیه، برکشیدن بنیعباس و استقلال سیاسی ایرانیان انجامید.[۱۴] شعوبیان برای عربها در نژاد و فرهنگ پشیزی ارزش و اعتبار قائل نبودند و خود را برتر از عرب میدانستند.[۱۵]کار برتریجویی عرب و تحقیر عجم به جایی رسید که امویان غیر عرب و از جمله ایرانیان را موالی میخواندند. عکسالعمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی عربها به دو شکل پدیدار شد: نخست گروهی که با تمسک به متن قرآن (سوره حجرات، آیه ۱۳) که ملاک برتری میان شعوب و قبائل را تقوای الهی میشمارد، به اصل مساوات میان عرب و عجم اعتقاد داشتند.[۱۶][۱۷] اینها اگر چه در ابتدا «اهل تسویه»[۱۸] خوانده میشدند، اما بعدها به «شعوبیه» شهرت یافتند. گروه دوم کسانی بودند که در برابر تبعیض و مظالم عربها، راه تعصب و افراط در پیش گرفتند و قائل به تفضیل و سیادت عجم بر عرب بودند.[۱۹] بعدها به تدریج نام شعوبیه به هر دو گروه اطلاق شد و گروه اخیر، پایهگذار نهضتی شد که به تحصیل استقلال ایرانیان در حوزههای سیاسی، فرهنگی و ادبی منتهی گشت. استعمال لفظ شعوبیه به معنای مخالفان قوم عرب، به احتمال زیاد به بعد از سال ۱۳۲ هـ.ق و دوران حکومت بنیعباس بازمیگردد.[۲۰] شعوبیه به معنای عام نام فرقهای است که معتقد به فضیلت عرب بر سایر اقوام نیست و به معنای خاص عبارت از فرقهای است که دشمن جنس عرب است و این قوم را پستترین اقوام عالم میشمارد و جنس عجم را بر عرب ترجیح میدهد.[۱۹]
عرب ستیزی در ادبیات فارسی
دستهای از شاعران فارسی زبان ضمن اعتقاد کامل به مبادی دین اسلام، نژاد ایرانی را بر عرب فضیلت مینهادند و با تعصب فراوان از افتخارات گذشته خود یاد میکردند و عرب را قومی بیابانی و عاری از تمدن و فرهنگ ملی میخواندند، که حکیم ابوالقاسم فردوسی را باید سرآمد این دسته دانست. برخی دیگر به تمام معنی شعوبی بوده و با عرب و هر آنچه منتسب به عرب بود مخالفت داشتند و با کمال صراحت، دم از جام و میوکیش مغان میزدند که دقیقی طوسی از این دستهاست.[۲۱] فردوسی نخستین بار که در سلطنت ساسانیان به عربها برمیخورد، آنان را نادان و دانشناپذیر میخواند و بالعکس ایرانیان را بزرگوار و آزاد میداند.[۲۲] فردوسی از زبان یزگرد به مرزبانان طوس، عربها را بدین لحن شدید استهزا میکند و میگوید:[۲۳]
همانا که آمد شما را خبر | که ما را ز اختر چه آمد به سر | |
از این مارخوار اهرمن چهرگان | زدانایی و شرم بیبهرگان | |
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد | همی داد خواهند گیتی به باد | |
چنین است پرگار چرخ بلند | که آید بر این پادشاهی گزند | |
از این زاغساران بیآب و رنگ | نه هوش و نه دانش، نه نام و نه ننگ | |
بدین تخت شاهی نهادست روی | شکم گرسنه، مرد دیهیم جوی |
از نظر منتقدان دگر ستیزی در ایران در حوزه ادبیات افرادی همچون صادق هدایت[۲۴] [۲۵] [نیازمند منبع]، صادق چوبک[۲۶][نیازمند منبع]، اخوان ثالث [۲۷][نیازمند منبع] و اخیرا مصطفی بادکوبهای[نیازمند منبع] و آبتین پوریا [نیازمند منبع] را از آن دست نویسندگان و شاعران عرب ستیز میدانند. به عقیده برخی منتقدان ادبیات ایران اشعاری همچون
ز شیر شتر خوردن و سوسمار | عرب را به جایی رسیدهاست کار | |
که تاج کیانی کند آرزو | تفو بر تو ای چرخ گردون تفو | |
عرب هر که باشد به من دشمن است | کژ اندیش و بد خوی و اهریمن است. |
را از مصادیق عرب ستیزی دانستهاند که در مقابل آذرتاش آذرنوش از دیگر ایران پژوهان چنین اشعاری را کاملا جعلی میداند و معتقد است این اشعار بعدها اشعار آن شاعران افزوده شدهاست. او معتقد است که خاورشناسان غربی در القای عرب ستیزی به ایرانیان نقش مهمی داشتهاند. [۲۸]
فتح علی آخوند زاده (۱۸۱۲ - ۱۸۷۸)، میرزا آقا خان کرمانی(۱۸۵۳ - ۱۸۹۶) و بسیاری از معاصران آنها تصویر باشکوهی از تمدن دوران هخامنشی و ساسانی ترسیم و «عرب بادیه نشین وحشی» را مسئول از میان رفتن آن تمدن با عظمت معرفی کردند.[نیازمند منبع] کرمانی اسلام را دینی بیگانه میانگارد، که توسط سامیها بر «ملت نجیب آریایی» تحمیل شدهاست. از نظر او سامیها «ملتی پا برهنه و سوسمار خور، چادر نشینان صحرا گرد و عربهای وحشی» اند که مسئولیت نابودی تمدن کهن ایران را به دوش دارند. [۲۹]از نظر جویا بلوندل که از منتقدان دگر ستیزی در ایران است، در حوزه ادبیات افرادی همچون صادق چوبک[۳۰][نیازمند منبع] و اخیرا بادکوبهای[نیازمند منبع] را از آن دست نویسندگان عرب ستیز میدانند. بادکوبهای در شعر تحت عنوان خدای عرب به اسلام و عربها تاخت.[۳۱][۳۲] در مقابل آذرتاش آذرنوش از دیگر ایرانپژوهان، معتقد است که خاورشناسان غربی در القای عرب ستیزی به ایرانیان نقش مهمی داشتهاند. [۳۳] معتقدان به عرب ستیزی نوشتههای نویسندگان دیگری مانند «میرزا آغا خان کرمانی» را مطرح کرده که عربها را «مشتی سوسمارخوار». پابرهنه وصحراگرد معرفی میکند.[۳۴][۳۵]در کتاب سفرنامه ناصر خسرو (قرن ۱۱ میلادی) نیز عرب به عنوان انسان شیر شترخوار و سوسمارخوار معرفی میشود[۳۶] و نیز صادق هدایت است که با تعصب نژادی در کلیه کتابهایش عربها را را مردمی “کثافت عرب”، وحشی، سنگدل، خونخوار، ناپاک، پست، زشت وسیه چهره معرفی میکند. [۳۷][۳۸] از نظر کرمانی سامیها «ملتی پا برهنه و سوسمار خور، چادر نشینان صحرا گرد و عربهای وحشی» اند که مسئولیت نابودی تمدن کهن ایران را به دوش دارند.[نیازمند منبع] صادق هدایت رسومات اسلامی را بیگانه و وجود آنها را نتیجهٔ پیروزی شیطانی عرب بر ایدهآلهای واقعی ایرانی میداند. [۳۹] از شعرای عرب ستیز نهضت شعوبیه میتوان به متوکلی اصفهانی (ابراهیم بن ممشاد اصفهانی) اشاره کرد. شعر زیر از اشعار اوست.[۴۰]
انا بن الاکارم من نسل جم | من فرزند نیکان از نسل جمشید هستم | |
وحائز ارث ملوک العجم | و وارث پادشاهی شاهان عجم هستم | |
ومحی الذی باد عن عزهم | زنده کننده آنان که افتخارشان به باد رفت | |
وکفی علیه طوال القدم | و دارندگان پاهای دراز بر آنان چیره شدند | |
فقل لبنی هاشم اجمعین | پس به همه بنی هاشم بگو | |
هلموا الی الخلع قبل الندم | قبل از پشیمانی تسلیم شوند | |
فعوداوا الی ارضکم بالحجاز | به سرزمین خویش در حجاز برگردید | |
لاکل الصباب و رعی الغنم | برای خوردن سوسمار و چراندن گوسفندان |
ابوعبیده معمر بن المثنی (متوفی ۸۲۴ میلادی) از پیشوایان بزرگ علمی و ادبی شعوبیه در اوائل قرن سوم هجری بود و نشر افکار و عقاید او و سایر مولفات شعوبیه، موجب شد که طرفداران شعوبیه مانند قبطها و نبطیها و ترکان و مخصوصاً ایرانیان، گرد هم آیند و مبارزات دامنهداری بر ضد عرب و سیادت خلفای عرب به وجود آورند.[۴۱] علان شعوبی از دانشمندان ایرانی نژاد ضد عرب بود که در مثالب عربها کتاب المیدان فی المثالب را تالیف کرد. علان یک به یک قبائل عرب را شمرده و مثالب و بدیهای هر یک را ذکر کردهاست... معروف است طاهر بن حسین (موسس سلسله طاهریان) در برابر این تالیف، سیهزار سکه به او جایزه داد.[۴۲]
اسماعیل بن یسار نسائی از دیگر شاعران عربستیز است. او که مکنی به ابوفائده فرزند یسار از اسرای فارس در ولاء بنی تمیم از قریش، مقیم محله حدیله در شهر مدینه بود. او فرزندی به نام ابراهیم داشت که او نیز شاعری شعوبی، سخت متعصب و ضد عرب بود.[۴۳] اشعار منسوب به اسماعیل و فرازهایی از حیات سیاسی او نشان میدهد که وی قبل از هر چیز یک ایرانی شدیداً ناسیونالیست و ضد عرب است.[۴۴] که شعر هجائی او بخشی از مبارزه وی علیه عربها را تشکیل میدهد.[۴۵]
ابن خیاط یزید بن یونس یا یونس بن عبدالله بن محمد بن سالم بن یونس با ریشه ایرانی در ولاء قریش یا هذیل شاعر بدزبان و هجو سرای ضد عرب است. اکه متهم است اشعار دیگران را میدزدید و به نام خود جا میزد. ابن خیاط باندی مرکب از شاعرانی همفکر و هجو گو داشت. خرین کنانی، حکم بن عکرمة دوئلی و ابوالشدائد از دوستان او بودند که در هجو و هتک عربها حدی نمیشناختند.[۴۶]
بشار بن برد دیگر شاعر ایرانی[۴۷] عربیسرای عربستیز است که از کودکی شعر میگفت و شعرش را با هجو قبائل و اقوام و اشراف عرب را آغاز کرد.[۴۸] فریادهای حماسی غنائی بشار که لجن بر سر و روی عربها میپاشید، انعکاس عقدههای حقارت و ذلت قومی است که از دهانه این آتشفشان پرجوش و خروش به جان و جامعه عربی سرازیر شد.[۴۹]
استرالیا
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c0/Cronulla_riots_2_-_no_lebs.jpg/220px-Cronulla_riots_2_-_no_lebs.jpg)
رهبران استرالیا ناآرامیهای خیابانی در دسامبر ۲۰۰۵ میلادی در آن کشور را به نژادپرستی و عربستیزی توصیف کردند[۵۰] و رئیس مجلس نیوساوث ولز موریس ایما گفت چهره زشت نژاد پرستی در استرالیا نمایان شدهاست.[۵۱]
اسرائیل
![](http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5d/Vandalized_grave.jpg/250px-Vandalized_grave.jpg)
در اکتبر سال ۲۰۰۰ میلادی هزاران یهودی طی تظاهراتی در شهرهای ناصره و تلآویو اقدام به پرتاب سنگ به سوی عربهای حاضر کردند و با سر دادن شعار مرگ بر عرب (به عبری: מוות לערבים) به تخریب داراییهای عربها پرداختند. روزنامهٔ اسرائیلی هاآرتص پس از این حوادث نوشت: بعد از این حوادث، امسال یوم کیپور بعنوان روزی مملو از خشونت و نژادپرستی یهود علیه عرب مشهور خواهد شد. در این ناآرامیها دو عرب کشته و تعدادی زخمی شدند.[۵۲]
حزب اسرائیلی اسرائیل خانهٔ ما است (به عبری: ישראל_ביתנו) که در سال ۲۰۰۶ میلادی تنها ۱۱ کرسی مجلس را داشت به دلیل استقبال مردم از سیاستهای عرب ستیزانه اش در سال ۲۰۰۹ میلادی توانست ۱۵ کرسی را از آن خود کند. این حزب در ادامهٔ سیاست تاسیس یک کشور فلسطینی مستقل، مرزهای اسرائیل را چنان ترسیم کرده بود تا بیش از ۵۰۰،۰۰۰ فلسطینی در بیرون از مرز اسرائیل قرار گیرند همچنین مهاجرت اجباری عربهای ساکن اسرائیل از دیگر سیاستهای آنها بود. این طرح که به طرح لیبرمان نیز مشهور است از سوی روزنامهٔ گاردین یک طرح عربستیز توصیف شدهاست.[۵۳] آویگدور لیبرمن رهبر حزب اسرائیل خانه ماست توسط ایهود باراک بعنوان وزیر تهدیدات استراتژیک به کابینه راه یافت.احمد طیبی عضو عرب کنیست، لیرمان را سیاستمداری بسیار خطرناک و پیچیده توصیف کرد که حمایت خود را از طریق نژادستیزی کسب کردهاست.[۵۴] یهودا بن مایر در ستون نظرات هاآرتص به لیبرمان برچسب نژادپرستی زدهاست.[۵۵] یحیل حزان عضو کنیست در سال ۲۰۰۴ میلادی عربها به کرم تشبیه کرد و گفت آنها مانند کرم، همه جا هستند. در زیرِزمین و روی زمین حاضرند.[۵۶][۵۷] رافائل ایتان رئیس سابق ستاد نیروهای مسلح اسرائیل گفت: تازمانی فلسطینیها امنیت رفت و آمد خودروها در جادهها را به خطر میاندازند، میبایست آزادی رفت و آمد آنها را محدود کرد تا مانند سوسکهایی که در یک بطری محصور و به آنها مواد مخدر داده شدهاست، شوند. در الخلیل فردی ناشناس با اسپری رنگی روی دیوار شعارهای عربها را در کورههای آدمپزی بیاندازید و عرب، انسان فرعی است، نوشت. در اورشلیم نیز نقاشیهای دیواری با موضوع عربستیزی کشیده شد.[۵۸] در دهههای ۸۰ و ۹۰ کتابهای جغرافی مدارس ابتدایی و راهنمایی عربها را افرادی بدوی، کثیف، آشفته، پرخاشگر و دشمن یهود معرفی میکرد. کتابهای تاریخ ابتدایی نیز از عربها به بدی یاد میکرد. کتابهای درسی تاریخ دوره دبیرستان که اکثراً به مناقشات اسرائیل و عربها اشاره میکرد، با دیدی منفی، عربها را سرسخت و سازشناپذیر یاد میکرد.[۵۹][۶۰]
بدویان ساکن اسرائیل با گزارشی با سازمان ملل متحد، ادعای دولت اسرائیل مبنی برای برابری شهروندان در آن کشور را نفی کردند. بدویان گزارش دادند که شهرهای محل سکونت آنان در مقایسه با شهرهای یهودیان از امکاناتی مانند آب و دیگر خدمات شهری کمتری برخوردار هستند. علیرغم توصیه دیوان عالی اسرائیل، بئرشبع از به رسمیت شناختن منطقه مقدس بدویان خودداری میکند.[۶۱]
پس از حملهٔ تروریستی عدن ناتان زادا، سرباز ارتش اسرائیل، به اتوبوس حامل عربهای ساکن اسرائیل در سال ۲۰۰۵ میلادی که باعث مرگ ۴ عرب اسرائیلی شد، عربهای اسرائیل از افزایش اینگونه حملات ابراز نگرانی کردند و آن را یک اقدام برنامهریزی شده خواندند. عابد اینبیتاوی یک سخنگوی عربهای اسرائیلی در گفتگو با جروزالم پست گفت که این حرکت را نشانهٔ رشد روز افزون فاشیسم و نژادپرستی در جامعهٔ اسرائیل نسبت به عربها میداند.[۶۲] اغلب فوتبالیستهای عرب اسرائیلی با شعارهایی مانند نه عربها، نه تروریسم از سوی تماشاگران روبرو میشوند..[۶۳] عباس ذاکور عضو عرب کنیست اسرائیل در حادثهای که به جنایتِ نفرت مشهور شد، توسط مهاجران روسی که شعارهای عربستیزانه فریاد میکردند، با ضربات چاقو به قتل رسید.[۶۴]
نتایج نظرسنجی یک موسسهٔ تحقیقاتی در سال ۲۰۰۶ میلادی نشان دادهاست که ۴۱٪ اسرائیلیها از تبیعض نژادی علیه عربهای اسرائیلی حمایت میکنند، ۴۰٪ بر این باورند که دولت باید به مهاجرت عربها از اسرائیل کمک کند و ۶۳٪ عربها را برای امنیت و جمعیت اسرائیل یک تهدید میدانند. همچنین این نظرسنجی نشان دادهاست بیش از دو سوم اسرائیلیها خواهان زندگی در ساختمانی که یک عرب نیز در آنجا ساکن است، نیستند. ۳۶٪ فرهنگ عربی را عقبافتاده میدانند و ۱۸٪ آنها نیز از شنیدن گفتگوهای عربی بیزارند.[۵۳]
در سال ۲۰۰۷ میلادی انجمن حقوق مدنی اسرائیل گزارش داد که دیدگاههای عربستیز دو برابر شده و حوادث نژادپرستانه ضد عرب ۲۶٪ افزایش یافتهاست.[۶۵] این گزارش نشان میداد که نیمی از اسرائیلیهای یهودی باور داشتند که عربهای اسرائیلی نباید حقوق برابر با سایرین داشته باشند. ۵۰٪ دولت را به مهاجرت دادن عربها تشویق میکردند. ۷۵٪ جوانان یهودی معتقد بودند که عربها هوش و پاکی کمتری نسب به یهودیها دارند. مرکز موساوا که یک مرکز حمایتی برای عربها در اسرائیل است گزارش داد که حوادث نژادپرستانه علیه عربها در سال ۲۰۰۸ میلادی ده برابر شدهاست. بیشتر این حوادث در بیتالمقدس گزارش شدهاست. این گزارش با نکوهش رهبران اسرائیل گفت: این حملات نتیجه قضا و قدر نیست، بل نتیجه تحریک جامعه از سوی رهبران دینی و سیاسی به خشونت علیه عربها است.[۶۶]
پس از آنکه چند سرباز ارتش اسرائیل، در سال ۲۰۰۹ میلادی و پس از جنگ غزه، کاریکاتورها و شعارهای توهینآمیزی نسبت به فلسطینیها روی تیشرتهای خود چاپ کرده بودند، انتقاداتی متوجه ارتش اسرائیل شد.[۶۷][۶۸][۶۸][۶۹]
در مارس ۲۰۰۹ میلادی یک سلسله مراسم که با عنوان بیت المقدس،پایتخت فرهنگ عرب در آن شهر، ناصره و دیگر مناطق کشور برنامهریزی و برگزار شده بود برای بار دوم از سوی آوی دیچتر وزیر امنیت داخلی اسرائیل، غیرقانونی خوانده شدند. رامی جرائیسی شهردار ناصره این حرکت را یک رفتار ضدعربی نامید. دیچتر معتقد بود این مراسم باعث نقض توافق موقت، بین فلسطین و اسرائیل میشد.[۷۰]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ گاردین
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۶۹.
- ↑ آذرنوش، چالش میان فارسی و عربی، ۲۲.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۷۲.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۴۳۴.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۲۰۹.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۲۹۹.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۳۸۷.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۲۲.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۲۳.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۲۳.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۱۸۷.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۱۸۸.
- ↑ «شعوبیگری و ضد شعوبیگری در ادبیات اسلامی»؛ رسول جعفریان، آینه پژوهش، خرداد و تير ۱۳۷۵، شماره ۳۸، ص ۱۹ و ۲۰. بازبینی شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۳۵۷.
- ↑ تاریخ ادبیات در ایران. دکتر ذبیح الله صفا، (تهران، فردوس، ۱۳۷۱)، ج ۱، ص ۲۶.
- ↑ دلیران جانباز. دکتر ذبیح الله صفا، (تهران، فردوس، ۱۳۷۷)، ص ۵۲.
- ↑ «شعوبیه پیشاهنگان نهضت استقلال طلبی ایران». عبدالحمید آیتی، آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، دی ۱۳۴۹، شماره ۱۱۹، ص۷. بازبینی شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۱۹۴.
- ↑ نهضت شعوبیه و نتایج سیاسی و اجتماعی آن». حسینعلی ممتحن، بررسی های تاریخی، خرداد و تیر ۱۳۵۳، شماره ۵۱، ص ۱۸۸ به بعد. بازبینی شده در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۲.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۲۹۱.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۲۹۳.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۲۹۴.
- ↑ عرب ستیزی در ادبیات ایران، پدید آورنده : احمد میر احسان ، صفحه 28، پگاه حوزه :: 31 تیر 1385، شماره 187
- ↑ Modern Iran:roots and results of revolution, Authors Nikki R. Keddie, Yann Richard, Contributor Yann Richard, Edition illustrated, annotated, Publisher Yale University Press, 2006, ISBN 0300121059, 9780300121056, Length 408 pages
- ↑ عرب ستیزی در ادبیات ایران، پدید آورنده : احمد میر احسان ، صفحه 28، پگاه حوزه :: 31 تیر 1385، شماره 187
- ↑ عرب ستیزی در ادبیات ایران، پدید آورنده : احمد میر احسان ، صفحه 28، پگاه حوزه :: 31 تیر 1385، شماره 187
- ↑ BBCPersian.com
- ↑ [fath ali akhondzadeh، seh maktub، unpolished mas، in the possession of prof. nikki r. keddie، UCLA; cited by mangol bayat - philipp، "a phoenix too frequent: historical continuity in modern iranian thought، " asian and african studies 12 (1978):205 - 207.]
- ↑ عرب ستیزی در ادبیات ایران
- ↑ AlWatan
- ↑ /143610.html العربیة
- ↑ BBCPersian.com
- ↑ العربیة
- ↑ العربیة
- ↑ قبادیانی، سفرنامه ناصر خسرو، ۵۲.
- ↑ عرب ستیزی در ادبیات نوین ایران
- ↑ صادق هدایت و برتری نژادی | Iranian.com
- ↑ [translated by brian spooner, sadeq hedayat: an anthology, pp. ۱۱۹-۱۲۶. b. nikitine]
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۷۰.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۲۵۹.
- ↑ ممتحن، نهضت شعوبیه، ۲۶۴.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۳۸۸.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۳۸۹.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۳۹۳.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۳۹۶.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۴۰۳.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۴۰۵.
- ↑ ناث، گلدزیهر و افتخارزاده، اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران، ۴۲۱.
- ↑ Ansley, Greg (۲۰۰۵-۱۲-۱۶). "1000 extra police officers ready for Sydney lockdown". The New Zealand Herald.
- ↑ Brown, Malcolm (۲۰۰۵-۱۲-۱۳). "Fresh violence rocks Sydney". The Age.
{{cite journal}}
: Unknown parameter|coauthors=
ignored (|author=
suggested) (help) - ↑ Tucker، The encyclopedia of the Arab-Israeli conflict، ۱۹۲.
- ↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ McGreal, Chris (۲۰۰۶-۰۳-۰۴). "41% of Israel's Jews favour segregation". The Guardian. London.
- ↑ Steele, Jonathan (۲۰۰۶-۱۱-۰۲). "The rise of the rightwinger who takes his cue from Putin". The Guardian. London.
- ↑ Ben, Yehuda (۲۰۱۰-۰۴-۳۰). "Lieberman is no racist - Haaretz Daily Newspaper". Haaretz.com. Retrieved 2011-03-27.
{{cite web}}
: Text "Israel News" ignored (help) - ↑ Israeli MP: Arabs are worms
- ↑ "ADL Dismayed At Offensive Remarks Made By Member of Israeli Knesset" (Press release). Anti-Defamation League. ۲۰۰۴-۱۲-۱۴.
- ↑ U.S. Department of State Annual Report on International Religious Freedom for 2005 - Israel and the Occupied Territories. November 2005
- ↑ Traubman, Lionel (۲۰۰۴-۰۲-۰۶). "Reports on Palestinian kids' hatred grossly exaggerated". The Jewish News Weekly of Northern California.
- ↑ "Israeli Textbooks and Children's Literature Promote Racism and Hatred Toward Palestinians and Arabs".
- ↑ "Bedouin ask UN to help fight systemic discrimination in Israel". Haaretz. ۲۰۰۶-۰۷-۰۳.
- ↑ Rudge, David (۲۰۰۵-۰۸-۱۱). "Israeli Arabs: Israel is racist". The Jerusalem Post.
- ↑ "Israeli's World Cup hopes saved by ... Arabs". msnbc.com. Associated Press. ۲۰۰۵-۰۴-۰۱.
- ↑ "Acre gang stabs, lightly wounds MK Abbas Zakur in hate crime". Haaretz. ۲۰۰۶-۰۷-۳۰.
- ↑ "Israeli anti-Arab racism 'rises'". BBC. ۲۰۰۷-۱۲-۱۰. Retrieved 2010-01-01.
- ↑ "Racist attacks against Arabs increase tenfold - report". Y-Net News. ۲۰۰۹-۰۳-۲۱.
- ↑ Macintyre, Donald (۲۰۰۹-۰۳-۲۲). "Israel Military condemns soldiers' shocking T-shirts". The Independent. London. Retrieved 2009-03-24.
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ "Dead Palestinian babies and bombed mosques - IDF fashion 2009". Haaretz. ۲۰۰۹-۰۳-۲۰.
- ↑ Blau, Uri (۲۰۰۹-۰۴-۰۱). "IDF education officer slams troops' 'belittling' T-shirts". Haaretz. Retrieved 2009-04-01.
- ↑ "Israel bans Palestinian cultural events". Israel. YNet News. 20 March 2009. Retrieved 22 March 2009.
منابع
- ناث، ر؛ گلدزیهر؛ افتخارزاده، محمودرضا (۱۳۷۱). اسلام در ایران، شعوبیه، نهضت مقاومت ملی ایران. موسسه نشر میراثهای تاریخی اسلام و ایران.
- ممتحن، حسینعلی (۱۳۸۵). نهضت شعوبیه. انتشارات علمی و فرهنگی. شابک ۹۶۴-۴۴۵-۵۶۶-۵.
- زرینکوب، عبدالحسین (۱۳۳۰). دو قرن سکوت. مهرگان.
- آذرنوش، آذرتاش (۱۳۸۷). چالش میان فارسی و عربی. نشر نی. شابک ۹۸۷-۹۶۴-۱۸۵-۰۴۲-۷ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid prefix (کمک). - بلوندل، جویا (۱۳۸۲). عربستیزی در ادبیات معاصر ایران. کارنگ. شابک ۹۴۶-۶۷۳۰-۶۴-۷ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: checksum (کمک). - قبادیانی، ناصرخسرو. سفرنامه ناصر خسرو.
- Salaita، Steven (۲۰۰۷). العنصریة المعادیة للعرب فی الولایات المتحدة الأمریکیة. Obeikan Bookshop. شابک ۹۷۸۹۹۶۰۵۴۳۱۰۹.
- Tucker, Spencer (2008). The encyclopedia of the Arab-Israeli conflict (به انگلیسی). ABC-CLIO.
{{cite book}}
: External link in
(help)|کتاب=