ابلک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اَبَلَک
رده‌بندی علمی
حوزه: یوکاریوت‌ها
فرمانرو: گیاهان
دسته: گیاهان گلدار
رده: دولپه‌ای‌ها
راسته: میخک‌سانان
تیره: تاج‌خروسان
زیرخانواده: اسفناجیان
سرده: ابلک‌ها
Buxb. ex L.، ۱۷۴۹
گونه‌ها

متن را ببینید

مترادف

Ceratoides
(وضع‌کننده:Gagnebin)

اَبَلَک‌ها[۱] (Ceratocarpus) سرده‌ای (جنسی) از گیاهان علفی است، از تیرهٔ تاج‌خروسان (Amaranthaceae) و زیرتیرهٔ اسفناجیان (Chenopodiaceae).
«ابلک» گیاهیست علفی، پهن‌برگ، بوته‌ای و یک‌ساله[۲][۳][۴]. ابلک شاخه‌های بسیار دارد و باد آن را به آسانی از جا برمی‌کند.[۵] ارتفاع این گیاه از پایه تا نوک بلندترین شاخه و برگش، بین ‎۵-۳۰ سانتی‌متر می‌باشد. برگهایش تسمه‌شکل و نوک‌تیز است.[۳] بهار گل می‌کند، تابستان و تیرماه تخم می‌بندد؛ در نوک تخمش دو خار دراز دارد (به بیانی دیگر، دانه‌های (تخم‌های) دو شاخ دارد). به خاطر همین ویژگی‌ها، به ابلک سرشاخی یا میوه شاخی[۶] نیز می‌گویند.
ابلک، خوراک خوبی برای گوسفند، بز، اسپ و شتر است. ابلک در دورهٔ تخم‌بندی ‎۲٫۴-۶٫۵٪ پروتئین و ‎۱٫۹-۲٪ چربی دارد.
واژهٔ «اَبَلَک» از زبان فارسی به زبان‌های ترکی آسیای میانه نیز راه یافته‌است و ایشان هم این گیاه را به شیوهٔ همسان (با تلفظ «اِبِلِک»[۷]) می‌خوانند.[۸][۹][۱۰]

گونه‌ها[ویرایش]

ابلک پنج گونه دارد:

  • ابلک ماسه‌ای (Ceratocarpus arenarius): که فراوانترین گونهٔ سردهٔ «ابلک» است و در ایران، افغانستان و توران به وفور می‌روید. arenarius به معنی «ماسه‌ای» می‌باشد[۹][۱۰][۱۱] این گونه فراخناهای ماسه‌ای را همچون فرشی ستبر و پیوسته می‌پوشاند.[۸] نام دیگر این گونه در زبان فارسیتیغ تازی است.
  • ابلک دریاکناری (ساحلی) (Ceratocarpus maritimus): ‏maritimus به معنی «دریاکناری» (لب ساحل دریا) می‌باشد.[۱۱]
  • Ceratocarpus salinus
  • Ceratocarpus turkestanicus
  • Ceratocarpus utriculosus: ‏utriculosus به معنی «آبدان‌دار (کیسه‌دار)» می‌باشد.[۱۱] میوه کوچک این گونه از ابلک، تنها یک تخم دارد.

زیستگاه[ویرایش]

ابلک بومی ابرقارهٔ اوراسیا است؛ از اروپا (به ویژه، اسپانیا، اتریش، مجارستان، رومانی، اوکراین) گرفته تا روسیه، آسیای صغیر، قفقاز، ایران، افغانستان، آسیای میانه، پاکستان، چین و سیبری (چه سیبری باختری و چه خاوری.[۳][۴] همان‌گونه که دیده می‌شود، «پراکنش جغرافیایی» (Chorology)‏[۱۲] این گیاه نواحی ایرانو-تورانی را به‌طور کامل در بر می‌گیرد.[۱۳] از آن‌جا که ابلک گیاهی علفی است، بیشتر در زمین‌های استپی، ماسه‌ای، خشک، بایر، بیابانی، لب رودها، کنار جاده‌ها و نیز به صورت علف هرز حبوبات می‌روید.[۳][۵][۱۰]
ابلک، به ویژه گونهٔ «ابلک ماسه‌ای» (بادبر)، در بسیاری از جاهای ایران، از جمله، زنجان[۱۴]، تهران[۱۵]، اصفهان[۱۶][۱۷]، سراسر خراسان[۶][۱۸][۱۹] و ... می‌روید. یکی از جاهایی که ابلک در آن فراوان یافت می‌شود، استان تهران است؛ در همه جای این استان، از اوین-درکه[۱۳] گرفته تا ورامین و پاکدشت[۲۰]. در خود پارکهای بزرگ شهر تهران _ برای نمونه پارک چیتگر _ گونهٔ بادبر یافت می‌شود.[۲۱]

ابلک (به ویژه گونه‌های «ماسه‌ای» و utriculosus) در تاجیکستان در ساحل رودهای ناحیه پنج (در مرز افغانستانسرخاب، فان و در بسیاری از نواحی دیگر از جمله شمال این کشور می‌روید.

جستارهای وابسته[ویرایش]

پانویس‌ها و منابع[ویرایش]

  1. واژه‌نامهٔ درگاه آفتاب[پیوند مرده]
  2. «یک‌ساله» یعنی گیاهی که پس از یک یا دو سال رشد و گل دادن از بین برود.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ Vit Bojnansky, Agata Fargasova (۲۰۰۷Atlas of Seeds and Fruits of Central and East-European Flora: The Carpathian Mountains Region (ویراست illustrated)، Springer، ص. ۱۰۴۶ pages، شابک ۱-۴۰۲۰-۵۳۶۱-۴
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ Tatiana Wielgorskaya, Armen Leonovich Takhtadzhi͡an (۱۹۹۵Dictionary of Generic Names of Seed Plants، Columbia University Press، ص. p ۱۷۵، شابک ۰-۲۳۱-۰۷۸۹۲-۷
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ فرهنگ معین، سرواژهٔ «ابلک»[پیوند مرده]
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ «فهرست گیاهان مرتعی شهرستان بیرجند». آبخیزداری. منابع طبیعی درگاه استان خراسان جنوبی. ۲۴-۰۶-۱۳۸۶. دریافت‌شده در ۱۷ فروردین ۱۳۸۸. تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)[پیوند مرده]
  7. ebelek
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Petr Petrovich Semenov، «Selections from»، Travels in the Tien'-Shan', 1856-1857، Hakluyt Society publication[۱] بایگانی‌شده در ۵ نوامبر ۲۰۰۹ توسط Wayback Machine.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ L. S. Gerg, President of the All-Union Geographical Society of the U.S.S.R., Translated by Olga Adler Tttelbaum (۱۹۵۰)، «VI٫ The Zone of the Semidesert»، Natural Regions of the U. S. S. R.، به کوشش John A. Morrison and C. C. Nikiforoff. (ویراست First Printing)، New York: American council of learned societies، ص. p ۱۲۲ کاراکتر line feed character در |نویسنده= در موقعیت 61 (کمک)[۲].
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ Abdraimov, S. A., Alimbekov, S. S.، Comparative characteristics of amino-acid composition of pasture fodders of Kazakhstan (ویراست Author Affiliation: Kazakh Research Institute of Karakul Sheep Husbandry, Chimkent, Kazakh SSR٫)، Problems of Desert Development[۳][پیوند مرده].
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ «Dictionary of BotanicalEpithets». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۰ فوریه ۲۰۰۹. دریافت‌شده در ۲۶ آوریل ۲۰۰۹.
  12. این برابر فارسی برای Chorology (در زیست‌شناسی) را در بسیاری از پژوهش‌ها و کارها از جمله [۴] و [۵][پیوند مرده] و [۶][پیوند مرده] می‌توان یافت.
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان اوین-درکه آورده‌است.
  14. پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان زنجان آورده‌است.
  15. پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان استان تهران آورده‌است.[پیوند مرده]
  16. پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان اصفهان آورده‌است.
  17. پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان کاشان آورده‌است.
  18. پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان سبزوار آورده‌است.
  19. پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان نیشابور آورده‌است.
  20. پژوهشی که نام علمی گونهٔ بادبر را در زمرهٔ گیاهان ورامین و پاکدشت آورده‌است.
  21. گونه‌های گیاهی: پوشش گیاهی علفی و بوته‌ای، شهرداری منطقهٔ ۲۲، پارک چیتگر

پیوند به بیرون[ویرایش]