سید حسین علم‌الهدی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سید حسین علم‌الهدی
نام تولدحسین علم‌الهدی
زاده۱۳۳۷
اهواز
درگذشته۱۶ دی ۱۳۵۹
وفاداریایران
یگانسپاه
فرماندهیسپاه هویزه
جنگ‌ها و عملیات‌هاجنگ ایران و عراق
وبگاه

سید حسین علم‌الهدی (زاده ۱۳۳۷ در اهواز – درگذشته ۱۶ دی ۱۳۵۹)[۱] از فعالان قبل و بعد از انقلاب ۵۷ و فرمانده سپاه هویزه در جنگ ایران و عراق بود. علم‌الهدی در سن ۲۲ سالگی در عملیات نصر کشته شد.[۲][۳]

فعالیت‌ها قبل از انقلاب ۱۳۵۷[ویرایش]

حسین علم‌الهدی از ۶ سالگی شروع به آموختن قرآن نمود.

در سال ۱۳۴۸ در ۱۱ سالگی به عنوان مربی به تدریس قرآن در مسجد مشغول بود.[۲]

آتش زدن سیرک مصری[ویرایش]

او در سال ۱۳۵۱ در اهواز پس از ورود به یک سیرک مصری که متشکل از رقصنده‌های مصری بود، در حالی که ۱۴ سال داشت در هنگام ظهر، به کمک کریم سیلاوی و دیگر دوستانش پس از اینکه مطمئن می‌شوند کسی در اطراف چادر نیست، سیرک را به آتش می‌کشند و ساواک نمی‌تواند سرنخی از عاملین بیابد.[۲][۳][۴]

اولین دستگیری[ویرایش]

حسین در ۱۵ سالگی در جریان مراسم عزاداری روز عاشورا سال ۱۳۵۳ همراه دوستانش اقدام به برگزاری راهپیمایی در سطح شهر می‌کنند. ساواک او را دستگیر و به بند نوجوانان بزهکار منتقل می‌کند.[۳][۵][۶]

تحصیلات[ویرایش]

در سال ۱۳۵۶ در رشته تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد و در همان سال در مسجد کرامت مشهد با جلسات سید علی خامنه‌ای و سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد آشنا شد و در این سال پس از متشنج شدن اوضاع دانشگاه، به اهواز بازگشت.[۲]

تشکیل سازمان موحدین[ویرایش]

پس از بازگشت به اهواز، هسته مرکزی «سازمان موحدین» را با همفکرانش تشکیل داد و اقدام به مبارزه مسلحانه علیه حکومت شاهنشاهی و تکثیر و پخش اعلامیه‌های روح‌الله خمینی کرد.

از مهم‌ترین اقدامات این گروه می‌توان به ترور «پل گریم» (مستشار آمریکایی و نماینده کنسرسیوم و مدیر ارشد عملیات بهره‌برداری و تولید نفت مناطق جنوب) و طرح ترور «سپهبد محمود جعفریان»، (فرماندار نظامی خوزستان) نام برد.[۲][۷][۸][۹]

آتش زدن شهربانی کرمان[ویرایش]

وی در سال ۱۳۵۷ به تلافی آتش زدن مسجد کرمان، شهربانی کرمان را به آتش کشید که مجدداً دستگیر و به اعدام محکوم شد.[۲][۹]

علم‌الهدی و انقلاب ۱۳۵۷[ویرایش]

ترور غلامحسین دانشی[ویرایش]

با صدور فرمان روح‌الله خمینی مبنی بر تعطیلی مجلس شورای ملی، برای همراهی با انقلاب، نخست‌وزیر جعفر شریف‌امامی و برخی از اعضای مجلس به مخالفت با این امر می‌پردازند و غلامحسین دانشی، نماینده مردم آبادان در مجلس، خطاب به سید روح‌الله خمینی اعلام می‌کند که ما اجازه تعطیلی مجلس را نمی‌دهیم و به این یاوه‌گویی‌ها و حرکت خرابکاران در خیابان، پاسخ می‌دهیم.

علم‌الهدی و یکی از دوستانش (هادی کرمی) در قالب سازمان موحدین اقدام به ترور غلامحسین دانشی در یکی از خیابان‌های تهران کرده[۷][۹] و پس از آن طی تماس تلفنی با روزنامه اطلاعات و روزنامه کیهان این پیام را منتشر می‌نمایند: «بسم الله القاصم الجبارین، هرکس بخواهد در روند انقلاب اسلامی و انجام فرامین روح‌الله خمینی، سد راه حزب‌الله شود باید هلاک شود. امروز «دانشی» که یک روحانی دغل و خود فروخته بود و نقش عروسک را در مجلس شورای ملی بازی می‌کرد، مورد خشم و غصب فرزندان روح‌الله خمینی قرار گرفت. این حرکت ما هشداری است به کلیه نمایندگان شورای ملی که در صورت تعطیل نکردن مجلس، آن‌ها نیز دچار چنین سرنوشتی خواهند شد؛ زیرا رهبرمان فرمودند مجلس باید تعطیل شود. نصر من الله و فتح قریب.»

پایان کار موحدین[ویرایش]

پس از اوج‌گیری انقلاب ۵۷، علم‌الهدی هدف گروه موحدین را که هموارسازی راه برای انقلاب بود، پایان یافته می‌دید و می‌گفت:«برای فاصله نگرفتن از انقلاب، مانند گروه‌های مسلح دیگر اعم از چپ‌گراها و سازمان مجاهدین خلق کار گروه موحدین پایان یافته و باید به سیل عظیم انقلاب پیوست و در دل مردم و انقلاب ذوب شد.»از این رو اصرار داشت که وجود موحدین دیگر ضرورتی ندارد.

حمله به شهربانی و پادگان ارتش[ویرایش]

علم‌الهدی همراه دوستان و جمعی از انقلابیان به ساختمان شهربانی اهواز حمله کردند، پس از تصرف ساختمان و دستگیری عوامل، اسلحه‌خانه را پیدا کرد که در آن انواع سلاح‌های سبک و سنگین و مهمات وجود داشت. وی مهمات آنجا را به غنیمت گرفت.[۲]

علم‌الهدی سپس در تسخیر پادگان (لشکر ۹۲ زرهی ارتش) مستقر در اهواز شرکت کرد. در این یورش، بسیاری از عوامل ارتش از جمله تیمسار اسفندیاری فرماندار نظامی آبادان، دستگیر شدند.

پس از انقلاب ۱۳۵۷[ویرایش]

علم‌الهدی با حضور در شورای فرماندهی سپاه خوزستان سعی داشت گرایش مذهبی پاسداران را تقویت کند.[۲]

حسین علم‌الهدی با احمد مدنی مخالف بود. این رفتارها در مواقعی موجب پرخاش حسین علم الهدی به احمد مدنی و درگیری لفظی میان این دو بود.

پس از متشنج شدن اوضاع خوزستان، او به همراه ۶ تن از دوستانش با مدارکی عازم قم (منزل روح‌الله خمینی) می‌شوند تا اوضاع را به اطلاع وی برسانند. خمینی آن‌ها را برای رسیدگی به این موضوع به شورای انقلاب ارجاع می‌دهد.[۱۰] علم‌الهدی با همراهی عبدالهادی کرمی با مدارک به دست آمده به سفارت آمریکا در تهران می‌روند (یک ماه پس از حمله به سفارت توسط دانشجویان پیرو خط امام)؛ در آنجا دانشجویان در حال طبقه‌بندی، استخراج مدارک و ترجمه آن‌ها بودند، حسین مدارکش را به دانشجویان نشان داده و از آن‌ها می‌خواهد در پی مدارکی در ارتباط با احمد مدنی در اسناد به‌دست آمده از سفارت باشند. دو روز بعد گفته می‌شود که مدارکی از ارتباط مدنی با سفارت آمریکا به‌دست می‌آید که توسط دانشجویان مطرح می‌شود، بدین سبب مدنی مجبور به استعفا از استانداری خوزستان و چندی بعد خروج از ایران شد.

دوران جنگ[ویرایش]

فعالیت در رادیو[ویرایش]

در بحبوحه‌ی جنگ برنامه‌ای زنده به نام «جهاد در قرآن» را در رادیو اجرا می‌کرد و در آن پیوسته در رابطه با موضوعات جنگ و جهاد، رابطه مسلمان با دشمن، صفات و شرایط مجاهد و… سخن می‌گفت.

با شروع جنگ تلاش حسین علم‌الهدی در جهت سازماندهی نیروهای اعزام شده‌ی سایر نقاط کشور به اهواز بود. اعتقاد نداشتن رئیس‌جمهور بنی‌صدر به استفاده از نیروهای مردمی، کار علم الهدی را سخت‌تر می‌کرد و عملاً هیچ‌گونه امکاناتی در اختیار آنان قرار نمی‌گرفت؛ از این رو او به شدت در پی جنگ‌افزار برای مسلح کردن نیروهای داوطلب مردمی بود.

پیش‌روی نیروهای عراقی و احتمال سقوط اهواز، موجب مداخله علی خامنه‌ای و مصطفی چمران به عنوان نمایندگان روح‌الله خمینی در جنگ و کوتاه آمدن نمایندگان رئیس‌جمهور شد، از این رو تحرکات نیروهای مردمی آغاز شد، اما هنوز هم فقط در حد شبیخون و عملیات‌های چریکی محدود بود و رئیس‌جمهور در برنامه‌های نظامی خود جایگاهی برای آنان قائل نبود.[نیازمند منبع]

حسین علم‌الهدی به این مسائل توجهی نداشت و به آماده‌سازی نیروها و تجهیز آن‌ها ادامه داد.

علم‌الهدی که از مخالفت فرمانده سپاه در رابطه با شرکتش در عملیات آگاه بود، به‌طور مخفیانه و بدون اجازه فرمانده سپاه به نیروهای عملیات می‌پیوست.

در یکی از این عملیات‌ها که توسط علی غیور اصلی فرماندهی می‌شد، علم الهدی در تاریکی شب و به‌طور مخفیانه به آن‌ها پیوست که هر چه علی غیور اصلی تلاش می‌کرد جلوی او را بگیرد و او را متقاعد به بازگشت کند، نتوانست.

علم‌الهدی با کشته شدن اصغر گندمکار (اولین فرمانده سپاه هویزه) و پیرزاده مسئول سپاه هویزه شد.

کشته شدن[ویرایش]

عملیات نصر (معروف به هویزه)[ویرایش]

در ۱۵ دی ۱۳۵۹ بنی‌صدر حمله دیگری (عملیات نصر) را برای آزادسازی خرمشهر در منطقه هویزه سامان می‌دهد. در این عملیات از جمعی از نیروهای سپاه سوسنگرد و هویزه خواسته می‌شود که از دو محور به عنوان نیروی پیاده، تانک‌های ارتش را همراهی کنند.

علم الهدی به عنوان فرمانده سپاه هویزه از محور (جنوب هویزه) چند کیلومتر قبل‌تر از تانک‌ها حرکت می‌کنند. در ابتدا وی و یارانش (سپاه پاسداران هویزه و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام) موفق عمل می‌کنند به طوری‌که در مدت ۵ ساعت از شروع عملیات ۲۰ کیلومتر از اراضی اشغالی را آزاد و چند هزار عراقی را اسیر می‌کنند. پس از پاتک عراق، از سوی فرماندهی ارتش، به نیروهای زرهی دستور عقب‌نشینی داده می‌شود. به دلیل نابسامانی اوضاع این دستور به بعضی از واحدها از جمله علم الهدی و ۶۰ تن از یارانش با وجود داشتن بی‌سیم ابلاغ نمی‌شود و آن‌ها بی‌خبر از عقب‌نشینی تانک‌ها در دام نظامیان عراقی می‌افتند و پس از انهدام تعداد زیادی از تانک‌های عراقی و کشته شدن یارانش، علم الهدی مورد اصابت گلوله سه تانک قرار می‌گیرد و کشته می‌شود.

در این زمان تنها ۲۲ سال سن داشت.[۲][۳][۱۱]عراقی‌ها با تانک از روی اجساد کشتگان هویزه گذشتند، به گونه‌ای که هیچ اثری از آن‌ها نماند.[۳]

آثار دربارهٔ وی[ویرایش]

کتاب
  • سفر سرخ، نصرت‌الله محمودزاده، انتشارات خادم الرضا (در پنجمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در رشته زندگینامه داستانی، رتبه دوم کشوری را کسب نمود)
  • ۱۴ سردار، احمد امامی‌راد، مهدیه
  • سه روایت از یک مرد، محمدرضا بایرامی، بنیاد شهید انقلاب اسلامی نشر شاهد
  • لحظه‌های آشنا، سید حمید علم‌الهدی، هویزه
  • سیب سرخی که به من دادی، مجید ملا محمدی
  • 'فریاد و سکوت، سید حمید علم‌الهدی، نشر هویزه
  • 'سفر سرخ انتشارات موسسه شهید حاج احمدکاظمی
  • نوجوان سیاسی انتشارات هویزه
مستند
  • مستند دفاع مقدس _ قسمت ۶ (۱۳۸۷) چگونگی کشته شدن علم الهدی و یارانش را روایت می‌کند.
  • مستند آخرین روزهای زمستان _ قسمت ۵ نحوه کشته شدن علم الهدی به تصویر می‌کشد.

فیلم زیباتر از زندگی[ویرایش]

انسیه شاه‌حسینی در سال ۱۳۸۹، فیلمی را با نام زیباتر از زندگی با بازی حامد کمیلی، با موضوع زندگانی حسین علم الهدی را ساخت.

این فیلم به عنوان نماینده سینمای دفاع مقدس در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت.[۱۲][۱۳]


منابع[ویرایش]

  1. زندگینامه شهید علم الهدی تبیان
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ «shahid chamran university of ahvaz». بایگانی‌شده از اصلی در ۲ فوریه ۲۰۱۴.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ «سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ ژوئیه ۲۰۱۳.
  4. «پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد». بایگانی‌شده از اصلی در ۱ نوامبر ۲۰۱۳.
  5. «سایت جامع دفاع مقدس (کوچکترین زندانی سیاسی)». ۱۲ دی ۱۳۹۰. بایگانی‌شده از اصلی در ۷ ژوئیه ۲۰۱۴.
  6. «روایتی دیگر از شخصیت شهید "سیدحسین علم الهدی"». خبرگزاری تسنیم. ۱۶ دی ۱۳۹۳.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ «مرکز اسناد انقلاب اسلامی». ۳ آذر ۱۳۹۰. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵.
  8. «پژوهشکده باقر العلوم».
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ «تبیان (گروه‌های مسلح مسلمان مبارز علیه رژیم شاه)».
  10. «سایت جامع دفاع مقدس (شهید علم الهدی و روح‌الله خمینی)». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ مارس ۲۰۱۶.
  11. «مرکز اسناد انقلاب اسلامی (حماسه هویزه)». بایگانی‌شده از اصلی در ۳۱ ژوئیه ۲۰۱۳.
  12. «سودای سیمرغ(۱۵)زیباتر از زندگی». تابناک. ۲۱ بهمن ۱۳۹۱.
  13. «برای نگارش فیلم‌نامه به خاطرات شهید علم الهدی رجوع کردم». شبکه خبری سینمای ایران. ۲۱ اسفند ۱۳۹۱.