توسل به شخص: تفاوت میان نسخهها
←توهین: حذف عبارتِ سمت گیرانه و متعصبانه برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
←توهین: ویرایش املایی و حذف عبارتِ "مُسَلَم" به عنوانِ تعبیری جانبدارانه و متعصبانه برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
=== توهین === |
=== توهین === |
||
این مغالطه زمانی رخ میدهد که شخص استدلال معینی اقامه میکند و دربارهٔ موضوعی سخن میگوید و دیگری که از پیش با او خصومت داشته، به جای نقد با گفتن ناسزا دربارهٔ شخصیت وی، میکوشد با مخدوش کردن شخصیت او و منفور ساختن وی، استدلالش را باطل نماید. جنبه مغالطی توهین در آن است که اصل استدلال کنار نهاده شده و معیار دیگری برای نقد ادعا به کار گرفته شدهاست که منطقاً هیچ ارتباطی به ادعا ندارد: |
این مغالطه زمانی رخ میدهد که شخص استدلال معینی اقامه میکند و دربارهٔ موضوعی سخن میگوید و دیگری که از پیش با او خصومت داشته، به جای نقد با گفتن ناسزا دربارهٔ شخصیت وی، میکوشد با مخدوش کردن شخصیت او و منفور ساختن وی، استدلالش را باطل نماید. جنبه مغالطی توهین در آن است که اصل استدلال کنار نهاده شده و معیار دیگری برای نقد ادعا به کار گرفته شدهاست که منطقاً هیچ ارتباطی به ادعا ندارد: |
||
:* ''هنوز هم هستند کسانی که میگویند فلانی شاعر بزرگیاست؛ در حالی که در [[تاریخ ادبیات]] ما آورده |
:* ''هنوز هم هستند کسانی که میگویند فلانی شاعر بزرگیاست؛ در حالی که در [[تاریخ ادبیات]] ما آورده اند که وی انحرافات جنسی داشتهاست.'' |
||
:* ''چطور پیامبران را به پیامبری میپذیرید در حالی که آنان چوپان بودهاند.'' |
:* ''چطور پیامبران را به پیامبری میپذیرید در حالی که آنان چوپان بودهاند.'' |
||
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۲
حملهٔ شخصی یا شخصستیزی (به لاتین: ad hominem) مغالطهای است که در آن از خصوصیات یک فرد، نتیجه گرفته میشود که استدلالی که او مطرح کردهاست نادرست است.[۱]
- مغالطه توسل به شخص را اگر به صورت منطقی بنویسیم چنین خواهد بود:
- شخص الف گزارهٔ د را مطرح میکند.
- شخص الف شخصی با رفتار(ها) ی بد است.
- نتیجه گرفته میشود که د نادرست است.
در پشت این مغالطه، تصور خطایی نهفتهاست که بر اساس آن امکان ندارد یک عقیدهٔ درست از سوی کسی که موقعیت اجتماعی، سیاسی یا علمی مناسبی ندارد یا انگیزههای بدی دارد، ارائه شود و برعکس امکان ندارد یک عقیدهٔ نادرست و غیرمستدل از سوی یک شخصیت مهم که دارای موقعیت مناسب علمی است، ارائه شود.
- مغالطه حملهٔ شخصی، فقط مربوط به ادّعاها و سخنها نیست؛ بلکه در مورد رفتارها نیز به کار میرود:
- الف ریشش را میتراشید.
- الف انسان بدی بود.
- تراشیدن ریش نادرست است.
انواع حمله شخصی
توهین
این مغالطه زمانی رخ میدهد که شخص استدلال معینی اقامه میکند و دربارهٔ موضوعی سخن میگوید و دیگری که از پیش با او خصومت داشته، به جای نقد با گفتن ناسزا دربارهٔ شخصیت وی، میکوشد با مخدوش کردن شخصیت او و منفور ساختن وی، استدلالش را باطل نماید. جنبه مغالطی توهین در آن است که اصل استدلال کنار نهاده شده و معیار دیگری برای نقد ادعا به کار گرفته شدهاست که منطقاً هیچ ارتباطی به ادعا ندارد:
- هنوز هم هستند کسانی که میگویند فلانی شاعر بزرگیاست؛ در حالی که در تاریخ ادبیات ما آورده اند که وی انحرافات جنسی داشتهاست.
- چطور پیامبران را به پیامبری میپذیرید در حالی که آنان چوپان بودهاند.
مغالطه از طریق منشأ
این مغالطه زمانی رخ میدهد که شخصی برای رد یک سخن، آن را به یک شخصیت مذموم تاریخی نسبت دهد و بگوید «اولین بار او این سخن را گفتهاست» و بکوشد تا از منفی بودن آن شخصیت تاریخی، خطا بودن آن سخن را نتیجه بگیرد. پیشفرض نادرست این مغالطه آن است که سرمنشأ یک عقیده و رأی در درستی آن مؤثر است؛ در حالی که گاه افراد عادی و بیسواد عقاید عالی اظهار کردهاند و دانشمندان بزرگ دچار خطاهای بزرگ شدهاند.
- من با این که برخی محافظ شخصی داشته باشند، مخالفم. فراموش نکنید که برگزیدگان شما هم دارای محافظ شخصی بوده اند.
تو هم چنینی
در این مغالطه، به جای توجه به سخن و ادله موافق و مخالف آن، به گوینده توجه شده و سعی میشود مورد نقضی در اعمال و رفتار گوینده یافت شود تا بدینسان هم خود گوینده و هم گفتارش تخطئه شود. این مغالطه به دو شکل رخ میدهد: یکی، بیشتر در جایی به کار میرود که کسی خطایی را به انسان تذکر میدهد و شخص در جواب او میگوید: «خودت هم مرتکب این خطا شدهای»؛ در حالی که جمع دو نادرست هرگز یک درست نمیشود. دیگر آن که سعی میکند برای نقد سخن کنونی شخص، مورد ناسازگاری از گفتار پیشین او بیابد و به او بگوید خودت هم این حرف را قبول نداری؛ زیرا موضع قبلی تو چیز دیگری بودهاست؛ در حالی که باید دانست که موضعگیریهای پیشین فرد هیچ تأثیر منطقی در درستی عقیدههای امروزش ندارند، زیرا اولاً ممکن است شخص در عقیدههای پیشینش تجدیدنظر کرده باشد. برای فهم درستی یک گزاره، باید آن گزاره را بررسی کرد، نه بیانکنندهٔ آن را.
تقصیر عضو پیوسته
در این مورد نقدکننده به دلیل شباهت گفتار شخصی به دیگر طرفداران آن استدلال، به شخص حمله میکند. حالت کلی این استدلال چنین است:
- شخص الف مدعی پ است.
- گروه ب مدعی پ است.
- پس شخص الف عضو گروه ب است.
- این مغالطه میتواند حالت دیگری باشد:
- شخص الف مدعی پ است.
- گروه ب مدعی پ و ت است.
- پس شخص الف مدعی ت است.
- این مثالی برای این مغالطه:
- تصور می کنی فاصله طبقاتی غیرقابل قبول است.عدالت خواهان هم همین حرف را میزنند. تو عدالتخواه هستی.
- مثالی دیگر
- شما منتقد این حکومتید.
- طرفداران حکومت پیشین هم منتقد این حکومت اند.
- تو طرفدار حکومتِ پیشین هستی.
توسل به شخصیت تحسینشده
گاهی نیز بهجای این که ادعای کسی ثابت شود، خود شخص تحسین میشود. چنین گفتاوردی از اشخاص هرگز نمیتواند جایگزین استدلال برای درستی مطلبی باشد، حتی اگر آن شخص متخصص و کارشناس یا معتبر و موثق باشد. این مغالطه بسیار معمول است. یک مثال در این نمونه:
- آیا شما باور ندارید که آیزاک نیوتون یک فیزیک دان و اختر شناس و متخصص الاهیات و نویسنده برجسته در عصر خود بوده است؟ آیا تاثیرگذاری او را بر کلِ تاریخ و بزرگیِ مقام چنان دانشمندی را انکار میکنید؟ چرا او را به عنوانِ یک فیلسوفِ طبیعی و شخصیتی کلیدی در انقلاب علمی باور نمی کنید؟
جستارهای وابسته
منابع
پیوند به بیرون
معنای ad hominem را در ویکیواژه، واژهنامهٔ آزاد، ببینید. |