روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
روزه یک سو شد
زبانفارسی
شاعرحافظ[۱]
شمار ابیات۸
بحررَمَل مُثَمَّن مَخبون محذوف
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
متن

روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه بجوش آمد و می باید خواست
نوبهٔ زهدفروشان گران‌جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
چه ملامت بود آنرا که چنین باده خورد
این چه عیبست بدین بیخردی وین چه خطاست
باده نوشی که درو روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که درو روی و ریاست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آنکه او عالم سرّست بدینحال گواست
فرض ایزد بگذاریم و بکس بد نکنیم
وانچه گویند روا‌نیست نگوئیم رواست
چه شود گر من و‌ تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزانست نه از خون شماست
این چه عیبست کزان عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی‌عیب کجاست




۲



۴



۶



۸


نسخهٔ مبنا: تصحیحِ محمّد قزوینی و قاسم غنی

غزلی با مطلع «روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست»، غزل شمارهٔ ۲۰ از دیوانِ حافظ در تصحیحِ محمد قزوینی و قاسم غنی است.

مفهوم و درون‌مایه[ویرایش]

وزن[ویرایش]

در اجراها[ویرایش]

ترجمه‌ها[ویرایش]

در دیگر آثار هنری[ویرایش]

در نسخهٔ مصور موزهٔ ملی ایران (شمارهٔ ۹۲۱۰) به‌تاریخ شوال ۱۰۲۵ ه‍.ق/اکتبر ۱۶۱۶ م و به کتابت شاه قاسم نیز نگاره‌ای با عنوان بزم و باده‌نوشی بر مبنای ابیات چهار و هفت این غزل موجود است.[۲]

پانویس[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • آذرنوش، آذرتاش؛ اینجنیتو، دومینیکو؛ باقری، بهادر؛ بلوکباشی، علی؛ بیات، علی؛ پاکتچی، احمد؛ خرمشاهی، بهاءالدین؛ دادبه، اصغر؛ ساجدی، طهمورث؛ سجادی، صادق؛ سمسار، محمدحسن؛ شمس، اسماعیل؛ عبدالله، صفر؛ کردمافی، سعید؛ کیوانی، مجدالدین؛ مسعودی آرانی، عبدالله؛ میثمی، حسین؛ میرانصاری، علی؛ نکوروح، حسن؛ هاشم‌پور سبحانی، توفیق؛ بخش هنر و معماری (۱۳۹۰). «حافظ». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۹. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۳۲۶۰۴۷.
  • حافظ شیرازی، شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین محمد. قزوینی، محمد؛ غنی، قاسم، ویراستاران. دیوان حافظ. تهران: سینا.