بحث:انقلاب فرهنگی ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏لید: به‌روزرسانی
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:


البته اشکالات دیگری هم هست من سه تا از مهمترین هایش را نوشتم.--[[کاربر:Sa.vakilian|سید]] ([[بحث کاربر:Sa.vakilian|بحث]]) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۱۳ (UTC)
البته اشکالات دیگری هم هست من سه تا از مهمترین هایش را نوشتم.--[[کاربر:Sa.vakilian|سید]] ([[بحث کاربر:Sa.vakilian|بحث]]) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۱۳ (UTC)

== پیوند به بیرون؛ مستند عبدالکریم سروش ==

سلام {{پینگ|کاربر:Europe V}} عزیز. منظورتان از اینکه گفتید این پیوند به بیرون جریان خاصی را دنبال می‌کند،‌ متوجه نشدم. همانطور که قبلا گفتم بخش قابل توجه‌ای از این مستند دربارهٔ انقلاب فرهنگی و همچنین نقش عبدالکریم سروش در آن است. لطفا دربارهٔ علت مخالفتان بیشتر توضیح دهید و یا برای درخواست نظر سوم به توافق برسیم. [[کاربر:Masbesh|Masbesh]] ([[بحث کاربر:Masbesh|بحث]]) ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۹ (UTC)

نسخهٔ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۹

دلیل وجود اسم دکتر علی شریعتی؟

چرا اسم دکتر علی شریعتی در لیست چهره های اصلی این انقلاب فرهنگی وجود داره در حالی که دکتر شریعتی قبل از انقلاب به شهادت رسید؟(توی توضیح انقلاب فرهنگی گفته شده:"مجموعه‌ای از رویدادهای مرتبط با نظام آموزش عالی در جمهوری اسلامی ایران (به ویژه سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ خورشیدی" و فکر نمی کنم به دکتر مربوط باشه؟(در ضمن لطفا نسبت به بحث پایین در رابطه با "تصویر" و "اعضای شورا" هم شرکت کنید)Alireza Tabatabaei (بحث) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)پاسخ

حذف الگوهای منبع و مدرک

کاربر گرامی «کیخسرو». حذف الگوهای منبع و مدرک خرابکاری محسوب می‌شود.[۱] از این کار اجتناب فرمایید. ◄-- سپهرنوش/بحث (۱۷:۱۶) ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۶

انقلاب فرهنگی، یک مفهوم عام و گسترده جهانی‌ است. مثلا به تغییراتی که پتر کبیر در ساختار فرهنگی روسیه داد هم انقلاب فرهنگی گفته می‌شود. اطلاق آن فقط به انقلاب فرهنگی دانشگاه‌های ایران پس از انقلاب صحیح نیست. صحیح آن است که مقاله به انقلاب فرهنگی ایران منتقل شود.Shoshtari123 ۱۰:۵۱، ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۷ (UTC)

«وپ:جسور» را خوانده‌اید؟ سپهرنوش/بحث ۸ مرداد ۱۳۸۶ ۲۱:۲۰ (UTC)

تصویر

دوستان با درود در مورد تصویر موجود در صفحه و توضیحات پیرامون آن نظر دهدی با تشکر--فرزاد خلیفه ۰۹:۴۱، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)

به نظر من كه اين تصوير ارتباطی با موضوع ندارد. انقلاب فرهنگی موضوعی در حوزه دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی است. ٪ مرتضا ۰۹:۵۱، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
فکر کنم--فرزاد خلیفه ۱۰:۰۹، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۷ (UTC)
من هم فکر می کنم که این عکس نامربوط می باشد Alireza Tabatabaei (بحث) ‏۲۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)پاسخ

منبع

این به نظر منبع خوبی است. یک جا مطلب به نادرستی نقل قول شده بود که تصحیح شد. به نظر من برخی قسمت‌های دیگر (به خصوص قسمت‌های بدون منبع) نیز نادرست و جانبدارانه به نظر می‌رسند و باید تصحیح شوند. --حسین ۱۸:۵۳، ۱۳ اکتبر ۲۰۰۷ (UTC)

حسین عزیز در گذاشتن برچسب جانبداری به نظرم کمی بی‌انصافی کرده‌اید. منبع‌گذاری در این مقاله شدیدا مورد توجه قرار گرفته و نکات بدون منبع هم با برچسب مدرک مشخص شده است. لحن مقاله هم به‌نظرم جانبدارانه نیست. این مقاله به نظر من جانبدارانه نیست. شاید برچسب خرد مناسب‌تر باشد. خواهش من این است که نظر چند نفر از اهالی ویکی‌پدیا را نیز در این باره جویا شوید. ٪ مرتضا ۱۹:۳۲، ۱۳ اکتبر ۲۰۰۷ (UTC)

ضمنا در مورد این ویرایش نیز من به شما اعتراض دارم و نظر دیگر دوستان را نیز می‌خواهم بدانم. با ویرایشی که شما انجام داده‌اید، مقاله راجع به موضوع قضاوت کرده است.

1. مقاله بدون ویرایش شما، در مورد این که چه تعدادی از دانشجویان از تحصیل محروم شده‌اند قضاوتی نکرده‌است بلکه لفظ برخی را به‌کار برده است که در منبع نامبرده نیز به آن اشاره شده است. اما ویرایش شما در مورد تعداد دانشجویان قضاوت می‌کند. ضمنا ویرایش شما دارای تناقض نما است چون گفته شده «در نهایت تمامی دانشجویان بازگشتند و تنها تعداد کمی از دانشجویان از تحصیل محروم شدند». که دو جمله با هم تناقض دارند.
2. در خطوط بالاتر مقاله نيز (پیش از ویرایش شما) نیز قضاوتی رخ نداده بود بلکه گفته شده بود که «تلاش شد تا تنها دانشجویانی که با انقلاب هماهنگی کامل داشتند، به دانشگاه‌ها فراخوانده شوند» و قضاوتی درمورد اين که در نهایت این تلاش‌ها تا چه حد موثر بوده است نشده بود. اما ویرایش شما دارد در این مورد قضاوت می‌کند.

لذا خواهش من این است در مورد این ویرایش تجدید نظر بفرمایید و يا از دیگر کاربران نیز بخواهید نظرشان را در اين زمینه بگویند. ٪ مرتضا ۱۹:۵۷، ۱۳ اکتبر ۲۰۰۷ (UTC)

همین تلاش شد، خالی هم مشکل دارد. «در زمان دولت احمدی نژاد تلاش شد با ایالات متحده روابط دوستانه برقرار شود». صرف گفتن چیزهایی بدون تعیین مقدار آن، خودش مقاله را جانبدارنه می‌کند.   سپهرنوش  بحث ۲۲ مهر ۱۳۸۶ ۲۱:۴۸(UTC)
به نظر من که تناقضی ندارد؛ هر چند که مطلب من تقریبآ به نقل قول شبیه است. نگاهی به اصل مطلب بیاندازید:
مسوول سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني (سمت)، درباره‌ي دانشجويان اخراجي بعد از انقلاب فرهنگي نيز گفت:« آن اوايل گفته مي‌شد كه بايد دانشجوياني را مجدد به دانشگاه‌ها فراخواند كه كاملا با انقلاب هماهنگ باشند، اما يكي دو سال بعد اين جو از بين رفت و تمامي دانشجويان بازگشتند و به تحصيل خود ادامه دادند؛ بنابراين شايد كسي با اندكي تاخير تحصيل خود را آغاز كرده باشد؛ اما كمتر دانشجويي به طور كلي از تحصيل محروم شد. »
--حسین ۲۲:۱۶، ۱۴ اکتبر ۲۰۰۷ (UTC)
نه تنها اين منبع، كه هيچ منبع ديگری نمی‌تواند در مورد كم يا زياد بودن تعداد دانشجويانی كه از ادامه تحصيل بازمانده‌اند، قضاوت كند. چون کم يا زیاد بودن نسبی است و مثلا ممكن است از نظر یکی 100 نفر کم باشد و از نظر کس ديگر، همین تعداد، زیاد باشد. بنابراین يا باید دقیقا به تعداد (با توجه به منابع) اشاره کرد؛ مثلا گفت که 100 نفر يا 1000 نفر يا 10 نفر از ادامه تحصیل بازماندند، يا اگر چنين آماری وجود ندارد يا به آن دسترسی وجود ندارد، صرفا گفت که تعدادی بازماندند (اگر منبعی مبنی بر این موضوع وجود داشته باشد). درمورد «تلاش شدن» نيز موضوعی است که در متن منبع به آن اشاره شده و برای يکی دو سال نیز به بار نشسته است (متن نقل قول را حسین در بالا نقل کرده است). جمله‌ سپهرنوش که «در زمان دولت احمدی نژاد تلاش شد با ایالات متحده روابط دوستانه برقرار شود» نيز اگر تلاش‌ها منتج به نتایجی شود یا آثاری از آن موجود باشد که در منابع بیاید قابل دفاع است. ٪ مرتضا ۱۴:۲۲، ۱۵ اکتبر ۲۰۰۷ (UTC)
در این ویرایش، متن را کمی تعدیل کردم. يک نگاهی بیندازید لطفا. منتظر نظر شما هستم. ٪ مرتضا ۱۴:۴۴، ۱۵ اکتبر ۲۰۰۷ (UTC)

عکسهای مقاله

آیا عکسهای مربوط به قبل انقلاب که ارتباطی با انقلاب فرهنگی در بعد از انقلاب و تصفیه دانشگاه از دانشجویان چپ ندارد، مناسب این مقاله است؟ -- سیمرغ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۱۶ (UTC)پاسخ

البته ابعاد انقلاب فرهنگی تنها محدود به تصفیه دانشگاه از دانشجویان چپ نمی شود. اما بهتر است عکسهای مرتبط‌‌‌ تری برای مقاله یافت شود. در ضمن جناب سیمرغ. ضمن تشکر از همکاری شما به نظر من بهتر است بجای استفاده از وبگاه‌ها از کتابهای موجود که کم نیستند استفاده شود --Mr. Behzad ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۲۳ (UTC)پاسخ

درود. فعلا همین دو کتاب را بکار بردم اما در فرصت مناسب کتابهای بیشتری پیدا خواهم کرد. در مورد عکس: البته انقلاب فرهنگی زیرکانه با عنوان مبارزه با غرب‌گرایی صورت پذیرفت و با همین نام نیز در پروپاگاندای غرب منتشر شد اما این عکسها بیشتر به پوشش غربی قبل از انقلاب اشاره دارد، حال انکه زمان انقلاب فرهنگی دیگر پوشش اسلامی اجباری شده بود و انقلاب فرهنگی هم برای تصفیه تفکر به اصطلاح غربگرا و دروس مربوط به آن ایجاد شد. البته باز هم میگویم گذاشتن نام مبارزه با غربگرایی با زیرکی انجام شد و قربانیان اصلی هم غربگرا نبودند. -- سیمرغ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۳۵ (UTC)پاسخ

درود. خوب اگر شما به منابعی معتبر که از دیدگاه چپ به قضیه نگریسته باشند دسترسی دارید. حتما آنها را اضافه نمایید تا تمام دیدگاههای مهم موجود مطرح شود--Mr. Behzad ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۵۴ (UTC)پاسخ

البته لازم نیست که مقاله یا کتابی صرفاً از دید چپ برای این مقاله به کار برده شود، خود نگاشتن وقایعی که اتفاق افتادند از دید منابع بیطرف مثل منابعی که به کار بردیم خود گویای امر است. سیمرغ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۵:۵۸ (UTC)پاسخ

اگر نظر دوستان مساعد است از این عکس استفاده کنیم:انقلاب فرهنگی --ح.م (بحث) ‏۱۳ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۲۰ (UTC)پاسخ


انسداد مدیران

متاسفانه بدلیل انسدادip بنده توسط یکی از مدیران، امکان ویرایش این مقاله که توسط بنده بعنوان مقاله همکاری هفته انتخاب شد،وجود ندارد.aghajanpour

اگر شما بسته شده ايد که ويرايش کردن شما خلاف قوانين است(بر اساس قوانين ويکيپديا). نکته ديگر اينکه مطالب بايد با لحن دانشنامه ای نوشته شده و تمرکز روی موضوع مورد بحث داشته باشند. خيلی مطالب شما از موضوع فاصله ميگيرند و خواننده گم ميشود. من خلاصه کوچکی از مغز کلام را اضافه کردم و لحن را دانشنامه ای تر کردم.--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۲:۳۸ (UTC)پاسخ

جناب دوستدار ویکی پدیا، برخلاف نظر دوستانی که مخالف انقلاب فرهنگی ایران هستند، همچون سیمرغ، انقلاب فرهنگی ایران و همچنین انقلاب فرهنگی دوم ، از پایگاه تئوریک قوی برخوردار است و تئوریسین هایی دارد. که متاسفانه شما و سیمرغ ، بدلیل عدم آشنائی با این حوزه های فکری، اقدام به حذف این نظریات فلسفی از مقاله کردید. برای فهم بهتر این نظریات می توانید که به مقاله انقلاب فرهنگی از بنده در روزنامه اعتمادملی و مقاله انقلاب فرهنگی دوم از بنده در روزنامه مراجعه کنید (و همچنین به نوار سخنرانی حقیر در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی دوم که در مراکز بسیج دانشجوئی در دسترس است). متاسفانه 99% برداشتها از انقلاب فرهنگی با نظریات امثال بنده یا دیگر کسانی که این موضوع را طرح بحث کردند، متفاوت است و تصویری از چماق و ساطور جای مفاهیم فلسفی مورد بحث از طرف ما را گرفته است. حالا شما هرچه می خواهید، فکر کنید.A A ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۲۹ (UTC)پاسخ

مقاله ای که میگویید و شاید هم خود شما نوشته باشید در این آدرس قابل دسترسی است. متاسفانه چیز در خور توجه و مفیدی در آن برای به کار بردن در این مقاله پیدا نمیشود. درحالیکه در همان اوایل انقلاب خود بانیان انقلاب فرهنگی پی به ناکارآمدی و غیر عملی بودن آن بودند و بسیاری از اخراج بهترین استادان این کشور و یا اخراج بسیاری از دانشجویان تاسف میخورند در پایان این مقاله از آنها با عنوان «طبقات انگل» و «خرده بورژواهاي فاسد شهري» نام برده شده و از توقف انقلاب فرهنگی با تاسف یاد شده. من نمیدانم در این روزنامه اعتماد ملی تا چه حد کنترل اعمال میشود، در ویکیپدیا که نمیتوان نظر هر شخصی را به خصوص وقتی صاحب نظر نباشد و از یک شهرت حداقل برخوردار نباشد در مقالات به کار برد. اگر از آن مقاله در ویکی استفاده شود که واقعاً باید در این دانشنامه را تخته کرد و یا حداقل نام دانشنامه را از آن برداشت. در ضمن محض اطلاع شما، جنبش نرم افزاری که گفتید و در مقاله تحت نام انقلاب فرهنگی دوم آوردید، کاملا به انقلاب فرهنگی دوم بی ارتباط است، نام «انقلاب فرهنگی دوم» را دانشجویان مخالف احمدی نژاد پس از اخراج چند استاد و عدم پذیرش چند دانشجو به علت گزینش آنها که پس از ریاست جمهوری جناب احمدی نژاد اتفاق افتاد بر این رویداد گذاردند. -- سیمرغ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)پاسخ

کاربر محترم سیمرغ، فکر می کنم که رفتار جنابعالی می تواند که محترمانه تر باشد. در ضمن، اگر بانیان انقلاب فرهنگی اول ایران را آقایان سیدنژاد ، احمدی نژاد و ... از (انجمنهای اسلامی دانشجویان) بدانیم؛ همچنان، ایشان (برخلاف ادعای شما) موافق انقلاب فرهنگی ایران هستند و تاسفی هم به قول شما نخورده اند! درخصوص مقاله مذکور که به قلم حقیر در روزنامه اعتمادملی منتشر شده بود؛ مقاله مذکور، دارای منابع و مراجع محکمی است و نظریات شخصی نویسنده نیست و جهت اطلاع شما، با تکیه به روش تحقیق علمی و منطبق با معیارهای ISI تنظیم شده بود که به پیشنهاد یکی از روزنامه نگاران محترم، در اختیار ایشان قرارگرفت و در روزنامه اعتمادملی منتشر شد و ترجمه انگلیسی آن، پیشتر مورد تصویب ژورنال سیتی اند سوسایتی قرار گرفته بود. در ضمن درخصوص مفاهیم و نظریات مربوط به جنبش نرم افزاری ، شما را به مقاله ای که بیش از 5 سال پیش نوشتم ارجاع می دهم که تا پیش از آن هیچکسی مقاله ای در این خصوص ننوشته بود! همین پاسخ کافی است که طرح بحث جنبش نرم افزاری، توسط بنده و دکتر راد در مرکز مطالعات دیپلماسی دانشگاه منچستر رخ داد که اندکی بعدتر ایشان از نظریه مذکور عبور کردند و به مخالفت با آن پرداختند. بنده، در دهه 1370 خورشیدی، تنها کسی بودم که چنین اندیشه ای در ذهن ام بود، جالب است که امروز، هرکس از جنبش نرم افزاری داد سخن می دهد و حتی مفاهیم پایه ای آنرا نمی داند و جالب آنکه شما به بنده می گوئید که جنبش نرم افزاری چه هست یا چه نیست؟ و به چه ارتباط دارد یا ندارد! در ضمن ، اصطلاح انقلاب فرهنگی دوم را چه کسی نخستین بار بکار برد؟ کمی کم لطفی می کنید...A A ‏۲ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۳۹ (UTC)پاسخ

تاريخ زمانی

اين جمله از دانشنامه بريتانيکا

پس از وقوع انقلاب ایران، روحانیون بیدرنگ اقدام به حذف چپ‌گرایان، ملی‌گراها و روشنفکران که در پیروزی انقلاب متحد پیشین آنها بوده و نقش داشتند، از هرگونه عرصه قدرت نمودند.

مشخص نميکند که بيدرنگ دقيقاً يعنی چه زمانی. اين بيدرنگ مشخصاً به دوران حداقل انتصاب دولت بازرگان ملی‌گرا برنميگردد. اگر دقت کنيد ما اين را قبل از اشغال سفارت نوشته ايم، زمانی که هنوز دولت بازرگان سر کار بود. فکر ميکنم آن مقاله منظورش از بی درنگ، چند سال باشد که حتی شامل انقلاب فرهنگی نيز بشود. لطفاً اين را تصحيح بفرماييد و جمله را در محل مناسب قرار دهيد. --دوستدار ویکی‌پدیا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)پاسخ

در ضمن دوستان کپی مستقيم از منبع خالی از اشکال نيست.--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)پاسخ

Elements within the clergy promptly moved to exclude their former left-wing, nationalist, and intellectual allies from any positions of power in the new regime, and a return to conservative social values was enforced.
دولت بازرگان چندین ماه قبل از انقلاب فرهنگی و همزمان با اشغال سفارت آمریکا در آبان 58 به پایان کار خود رسید و در مدت نه ماهی که به ظاهر نخست وزیر بود و عملا قدرتی نداشت از همان ابتدا شورای انقلاب، کمیته و سپاه پاسداران عمل برخورد با مخالفان و اسلامی نمودن کشور را آغاز نموده بودند. منظور از آوردن این جمله در ابتدای تاریخچه، پیش زمینه و هدف اصلی بود که به اقداماتی انجامید که انقلاب فرهنگی یکی از آنها بود -- سیمرغ ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)پاسخ
بله، فکر ميکنم آن جمله ميتواند در آنجا بماند، اگر صحبت از "اقدام" بخش هايی از روحانيون در جهت کنار زدن ديگران شود. و اين نيز درست است که بازرگان تحت فشار بود.--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۰۷ (UTC)پاسخ
البته من ترجمه «بخشهایی از روحانیت» را برای Elements within the clergy چندان درست نمیدانم تا نظر سایر دوستان چه باشد مقاله ایران در بریتانیکا مقاله بسیار خوبی است از ژانت آفاری که میتواند در خود مقاله انقلاب ایران و سایر مقالات در ویکی هم به کار برده شود. -- سیمرغ ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۲۱ (UTC)پاسخ
گروهی از قشر روحانيان چطور است؟ مقاله ای که شما معرفی کرديد، البته منبع بسيار معتبر و خوبی است. دست شما درد نکند.--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۱:۳۵ (UTC)پاسخ

منبع دهی به کتابهای غیر فارسی.

در هنگام ارجاع دهی به کتاب های غیر فارسی و ترجمه شده از نام اصلی باید استفاده کرد و نباید آنها را ترجمه کرد. مثلا Iran Under the Ayatollahs را نباید تحت عنوان ایران تحت سلطه آیت‌الله ها ارجاع دهی کرد--Mr. Behzad ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۱۱ (UTC)پاسخ

حق با شماست. ضمناَ طبق ویکی‌پدیا:شیوه ارجاع به منابع، چون ما از هر کتاب و منبع چندین بار استفاده کرده ایم، بهتر است ارجاعات پانویسی به اختصار صورت ‌گیرد و سپس در پایان مقاله فهرست کاملی از منابع و مآخذ به ترتیب الفبایی نام خانوادگی نویسندگان ذکر ‌شود. فکر میکنم اختصار هم بهتر است به زبان اصلی باشد. البته نمیدانم اگر ارجاع را به صورت الگوهای یادکرد فارسی بیاوریم درست است یا نه. به‌آفرید در این زمینه ها تخصص دارد. سیمرغ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)پاسخ
من و دوستدار شیوه‌ای را در مقاله تبریز برای کتب انجام دادیم که اگر موافق باشید اینجا هم پیاده نماییم--Mr. Behzad ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۲۷ (UTC)پاسخ
آن مقاله از هر نظر عالی و رشک برانگیز است بهزاد جان، فقط یک چیز آزارم میدهم، در پانویس، از راست به چپ نوشته شدن منابع فارسی و بالعکس آن برای انگیسی کمی پانویس مقاله را در هم ریخته نشان میدهد. نظرتان در مورد نوشتن پانویسهای انگلیسی به صورت از راست به چپ، چطور است؟ -- سیمرغ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۱۶ (UTC)پاسخ
راستش سیمرغ جان. ما راست چین کردن نوشته‌های انگلیسی را هم امتحان کردیم. حداقل کسی آنجا نتیجه آنرا نپسندید. اگر می خواهید می توان اینجا آنرا پیاده کنیم. اگر نظر بر این بود که اینگونه ظاهری بهتر خواهیم داشت. چه بهتر و گرنه می توان همان شیوه سنتی چپ چین، راست چین را پیاده کرد--Mr. Behzad ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۲۴ (UTC)پاسخ
میتوانیم انرا بیازماییم و نظر دیگر کاربران را جویا شویم. - سیمرغ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)پاسخ

منبع فراموش شده

دوستان عزیز یکی از منابع قابل استفاده مقاله انقلاب فرهتگی و جمهوری اسلامی نوشته سهراب بهداد است که در سایت http://personal.denison.edu/~behdad/publications/cult/index.php

آمده است. این مقاله در کنکاش ۱۳۷۶ آمده است.


راستش فراموش شده نبود و من قصد داشتم سر فرصت از مقالات سهراب بهدبد نبز استفاده کنم. البته ایشان دو سه مقاله بهتر دیگر در زمینه انقلاب فرهنگی دارند که یکیشان مقاله در یک ژورنال معتبر خارجی است و من ترجیح می دهم از آن استفاده کنم. تا مقالات فارسی بهداد.


ضمنا توصیه می کنم که نوشته تان را امضا نمایید. --بهزاد مدرس ‏۱۷ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۰۳:۰۳ (UTC)پاسخ

یکی از تصاویر مقاله

تصویری که پس از این ویرایش به مقاله افزوده شده، به‌نظرم اشکالی وجود دارد. اولاً مقاله به آزادی داشتن یا نداشتن حجاب اسلامی نپرداخته است. ثانیاً عکس ابداً realistic نیست و بیشتر شبیه عکس‌های تبلیغاتی مجله‌های زرد است. --محسن ‏۱۳ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)پاسخ

من قبلا در مورد وجود این عکس در مقاله ایرادی گرفتم، قرار شد تا پیدا شدن عکس بهتر بماند. اما در این اندیشه بودم که اگر قرار است بماند بهتر است توضیحی در کنار آن افزود شود. مثلا نوشته شود که «این تصویری از دانشگاه تهران در پیش از انقلاب و بخشی از برنامه شاه در مدرن نشان دادن دانشگاه ها و کشور است، هرچند دانشگاهها کانون اصلی اغتشاشات و مخالفتها نسبت به حکومت او بودند.» --سیمرغ ‏۱۳ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)پاسخ
من فعلاً حذفش کردم تا وقتی که مدرکی دال بر واقعی بودن عکس و ارتباط آن با متن یافت شود. اگر دوستان مخالفتی دارند، ذکر کنند. تصور من تبلیغاتی بودن عکس است. --محسن ‏۱۷ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۳۵ (UTC)پاسخ

انقلاب بهمن ماه 1357

کاربر عزیز، مگر برای اینکه این انقلاب در ماه بهمن سال 1357 اتفاق افتاده، شک و تردیدی هست یا باید اجماعی صورت بگیرد؟ از انقلاب اسلامی نباید استفاده کرد چرا که بیطرف نیست اما از انقلاب بهمن 1357 یا انقلاب ایران که ما داریم همه جا در مقالات استفاده میکنیم. --سیمرغ ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۳۷ (UTC)پاسخ

من آن را با "انقلاب" جایگزین کردم که مشکل کلاً حل شود ولی به نظر شما اصرار بر اضافه کردن سال آن داريد; مطمئن باشيد که اکثر خوانندگان سال را ميدانند و اين برای آنها تکراری خواهد بود. "انقلابی که در بهمن 57 اتفاق افتاد" شرح است، ولی "انقلاب 57"، "انقلاب بهمن 57"،... به شکل نام‌های خاص در آمده‌اند (اگر آن بحث قدیمی را به یاد داشته باشید) و نام خاص معروف تر انقلاب اسلامی است. من با شکل توصیفی آن مشکلی ندارم، با نام خاص کمتر متعارف آن مشکل دارم.--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۰۶ (UTC)پاسخ
در مورد انقلاب 1357 از بحث آن زمان هم نقل قولی می آورم:"برداشت من این است که به‌عنوان اسم خاص به‌کار رفته‌است، به خاطر اینکه در نام مقاله‌ها و زیربخش‌ها نیز به همین شکل نوشته شده‌است. تقریبا واضح است که جریان ملی‌مذهبی این نام را ترجیح می‌دهد....--آبتین ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۲۵ (UTC)"
در ضمن چرا هنگام واگردانی آن کاما بعد از ويژه را نيز حذف ميکنيد؟ --دوستدار ویکی‌پدیا ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)پاسخ
متاسفانه نمیتوانم بپذیرم، این انقلاب در بهمن 1357 اتفاق افتاده و با عناوین مختلفی خوانده میشود: انقلاب، انقلاب 1357، انقلاب بهمن 57 ، انقلاب اسلامی و .... ، انقلاب اسلامی که مشکل دارد و خودتان در جریان هستید، ضمناً در ایران سه انقلاب وجود دارند که گاه به «انقلاب ایران» خوانده میشوند، انقلاب مشروطه، انقلاب سفید و انقلاب بهمن 1357، اگر در بخش آغازین مقاله که اولین کاربرد این واژه در این مقاله است تنها بنویسم «انقلاب» یا «انقلاب ایران»، کامل نیست و مشخص نمیکند که کدام یک از انقلابهاست، ساده ترین واژه انقلاب 1357 یا انقلاب بهمن 1357 است. من هیچ موردی در به کار بردن این واژه نمیبینم، این که ملی مذهبی ها؟؟ این نام را ترجیح میدهند را تابحال نشنیده بودم. امثال بنی صدر و بازرگان و قطب زاده انرا انقلاب اسلامی میخواندند. باید دید ویکیپدیا چه نامی را ترجیح میدهد که از دید ویکیپدیا انقلاب بهمن ماه 1357 کوچکترین ایرادی ندارد. --سیمرغ ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)پاسخ
آيا شما واقعا از من انتظار داريد که تغيير "انقلاب" [۲] را در اين ويرايش برای ابهام زدايی از انقلاب مشروطه يا انقلاب سفيد بپذيرم؟ در ضمن شما 2 بار من را واگردانی مستقيم کرديد و يک کاما را پس از "ويژه" حذف کرده بودم رااضافه فرموديد (که جالب نيست). اينکه شما شخصاً يک چيزی را فکر ميکنيد مشکلی ندارد، من و ديگران نيز هستيم. اگر لفظی هست که همه روی آن توافق ميکنند استفاده از آن چه مشکلی دارد؟--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)پاسخ
دوباره انچه بالا نوشتم بخوانید، عقیده شخصی در کار نیست، دلایل را به وضوح بالاتر گفتم و تایپ کردن دوباره انها هم درست نیست، این انقلاب در ماه بهمن 1357 اتفاق افتاده و همیشه برای اولین کاربرد ان در مقاله برای رفع ابهام باید در کنار کلمه انقلاب خشک و خالی یک یا دو کلمه حداقل افزوده شود. اگر ان ویرگول هم انقدر دردسر ساز و واجب است الان انرا خودم میفزایم، خیالتان راحت. --سیمرغ ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۲۳ (UTC)پاسخ
ویرگول قبلا اضافه شده، گرچه از نظر نگارشی اصلا لازم نیست. --سیمرغ ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۲۴ (UTC)پاسخ
ویرگول را بدون مشکلی برداشتم.سیمرغ ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۹:۲۶ (UTC)پاسخ
با کمال احترام استدلال شما برای من قانع کننده نيست --دوستدار ویکی‌پدیا ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)پاسخ
آقای عزیز، این انقلاب در بهمن ماه 1357 وقوع یافته، کوچکترین اشکالی در نوشتن آن به همراه زمان وقوع ان وجود ندارد. اینکه بگوییم انقلاب بهمن ماه 1357 کجایش جانبدارانه است. بنده نیازی به توضیح بیشتر نمیبینم، این شما هستید که باید دلیلی بیاورید که از این کلمه نمیتوان استفاده کرد. واقعا که جای بسی تعجب است. --سیمرغ ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۰۲ (UTC)پاسخ
حتی نام قبلی مقاله انقلاب ایران هم انقلاب 1357 بوده است. شما سرخود برای این کلمه و همچنین کلمه انقلاب بهمن 1357 ممنوعیت درست کرده اید. این یعنی چه؟ سیمرغ ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)پاسخ
اين که نام قبلی آن بوده تأييدی بر شهرت آن و اسم خاص شدن آن است، و نه بر عکس. من آن را به عنوان اسم خاص قبول دارم (که البته اتفاقاً تا حدی توصيفی نيز هست و همين باعث پيچيده شدن اين بحث شده) ولی مشهورترين اسم خاص نيست. --دوستدار ویکی‌پدیا ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۳۱ (UTC)پاسخ

شما گفتيد که " همیشه برای اولین کاربرد ان در مقاله برای رفع ابهام ..." به واگردانی که انجام داديد دقت فرموديد؟ در مورد ديگر هم دلايل را بيان کردم. آن اسم ديگر "اسم خاص" نيز شده. انقلاب ايران هزار تا ويژگی ديگر نيز داشته، فقط زمان آن نبوده. "انقلاب به رهبری خمينی"،... هزار جور آن را ميتوان توصيف کرد که غلط نباشد. تغييری که دادم هم متن را سالم نگاه ميداشت و هم از موضوع اجتناب ميکرد. دنبال دردسر که نيستيم... لطفاً دليل خود را بر اصرار بر گنجاندن آن ترکيب به همان شکل بيان کنيد(که با هرگونه تغيير آن مخالفيد)؟ آيا هدف اينجا واقعا رساندن مطلب به خواننده است؟--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۲۲:۲۰ (UTC)پاسخ

نمی دانم که کی مدیران ویکیپدیا فارسی می خواهند که از خر محترم شیطان پائین آیند و این نام انقلاب اسلامی ایران را (که اسلام و انقلاب، در آن، صفت و موصوف نیستند، بلکه مضاف و مضاف الیه هستند.) همانند اکثر کسان دیگر (که در ویکیپدیا فارسی نیستند) بکار گیرند.

من که از این همه سماجت برای نامیدن انقلاب اسلامی ایران ، به اسامی دیگر و اعتراضات واکنشی پیاپی به آن خسته شدم. پیشنهاد می کنم که شش ماهی (بطور آزمایشی) هر دو نام را بکارگیریم (هر که هر نامی را پسندید، بکارگیرد) و بعد تصمیم گیری جمعی شود. شاید از این داستان کش دار اسم غلط رهایی یابیم.A A ‏۱۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۲۳:۳۶ (UTC)پاسخ

چرا این‌قدر پیچیده؟

به‌نظرتان کدام لید مناسب‌تر است؟ جملهٔ اول مشخصاً تأکید به دورهٔ جمهوری اسلامی دارد. --محسن ‏۱۹ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۴:۴۰ (UTC)پاسخ


مباحث پیشابرگزیدگی

این مباحث از اینجا[۳] کپی شده است.--سید (بحث) ‏۲۴ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۳۹ (UTC)پاسخ

نوشته شده با استفاده از کتاب‌های شناخته شده ترین نویسندگان --بهزاد مدرس ‏۲۹ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۳۳ (UTC)پاسخ


مخالف:لید مقاله منبع ندارد و منبع‌دهی‌اش اصولی نیست:)امیرΣυζήτηση ‏۲۹ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۱۸ (UTC)پاسخ
در مورد اول (منبع نداشتن ليک) لطفاً اين لينک [۴] را ببينيد.--دوستدار ویکی‌پدیا ‏۲۹ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۰۷:۵۲ (UTC)پاسخ


اولا امیر جان اینجا، جای رایگیری نیست که تو رای مخالف دادی ؛) اینجا جای بررسی مقالات پیش از رایگیری است. ضمنا بخش اغازین نیازی به منبع دهی ندارد. WP:LEADCITE [۵] را بخوانید. ضمنا اینکه می گویید منبع دهی اصولی نیست را متوجه نشدم. فکر کنم با دقت به دو بخش پانویس و منابع نگاه نکردی؟! --بهزاد مدرس ‏۲۹ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۴:۳۰ (UTC)پاسخ
شرمنده قبلا رای می‌دادند منظورم از اصولی اینکه دو جور منبع دارد یکی در خط است و یکی نیست:)امیرΣυζήτηση ‏۳۰ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC)پاسخ
این شیوه ای مرسوم است. مثال: [۶]--بهزاد مدرس ‏۵ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۰۰:۰۲ (UTC)پاسخ
این مقاله هنوز ناقص است. قسمت آغاز انقلاب فرهنگی و نا‌آرامی در دانشگاه‌ها ، باید خیلی کاملتر شود. sicaspi ‏۳۰ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۵۴ (UTC)پاسخ

منظورتان را نمی فهمم، این بخش با جزییات به حوادث آغاز انقلاب فرهنگی پرداخته است؟ چه چیزی خاصی مد نظر شما است که در مقاله نوشته نوشته نشده؟--بهزاد مدرس ‏۴ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۱۵ (UTC)پاسخ

اصل اين مقاله بايد به آغاز انقلاب فرهنگی و نا‌آرامی در دانشگاه‌ها ،بپردازد، ولي اين قسمت كامل نيست. اين مقاله بيشتر به حواشي و اتفاقات ماقبل و مابعد ان پرداخته، كه آنها هم لازمند، ولي لازم است خود ماجرا هم به طور كاملتر نوشته شود. نام افراد مشهوري كه در اين ماجرا نقش داشته اند خيلي ناقص است. مثلاً رضا داوري اردكاني آن موقع رييس دانشكده ادبيات بوده و بسياري مثل سيد حسين نصر را او اخراج كرده ولي اينجا از او اسمي نديدم. sicaspi ‏۵ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۰:۱۶ (UTC)پاسخ

با نظرتان موافق نیستم. چیزی که در مورد انقلاب فرهنگی مهمتر است، خود کارهایی است که در طول انقلاب فرهنگی انجام شد مانند اسلامی کردن دانشگاه، اخراج اساتید، تغییر کتب درسی و .... اینها که شما به عنوان حواشی نام می برید اصل است و نا آرامی ها روزهای اول انقلاب و بسته شدن دانشگاه تنها مقدمه شروع انقلاب فرهنگی است. البته این مقاله به وقایع روزهای اول انقلاب فرهنگی با جزییات می پردازد و نیاز آنچنانی به بسط آن نیست. در مورد نام افراد، من نامهایی که منابع روی آن تاکید داشته اند را آورده ام. --♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۵ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۳:۵۵ (UTC)پاسخ

همه‌ی اینها مهم هستند. مقاله‌ای که می‌خواهد برگزیده باشد نباید عیب و نقصی داشته باشد. من هم کار آن فرد را در روزنامه خواندم. حتماً از منابع محدودی استفاده شده است. تازه خود اقدامات در آن را هم کامل ننوشته اید.اقدامات انجام گرفته در انقلاب فرهنگی خیلی مختصر است. هر یک باید مفصل و کمی با آوردن مثال های خیل بیشتر شرح داده شود. باید به طور کمی‌تر توضیح دهید. sicaspi ‏۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۱:۴۵ (UTC)پاسخ
مرداویج عزیز
شما به وپ:تفکیک عنایت دارید؟ مقاله‌ها نباید بیش از ۶۰ کیلوبایت باشد. مقاله همین حالا از ۶۰ کیلو بایت حجیمتر است. در ضمن توجه کنید که مقاله دانشنام‌ای با مقاله ژورنالی تفاوت دارد. این جزییاتی که شما میگوید مقاله را تبدیل به مقاله صفحه وسط روزنامه‌ها می‌کند. من پیشنهاد می‌کنم به چند کتاب مرجع یا دانشنامه ایرانیکا مراجع کنید و ببینید که برای موضوع انقلاب فرهنگی‌ در چه سطح جزئیات صحبت کرده است. این را هم بگویم که این مقاله حاصل روی هم گذاشتن مطالب موجود در دهها مرجع مختلف می‌باشد و هیچ کدام از این مراجعه با این جزئیات به انقلاب فرهنگی‌ نپرداخته ا‌ند--♦ بهزاد مدرس ♦ ب ‏۸ آوریل ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC).پاسخ

بخش شورای عالی انقلاب فرهنگی غلط است

محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، عبدالکریم سروش، شمس آل احمد به هیچ وجه عضو شورای انقلاب فرهنگی نبوده اند بلکه عضو ستاد انقلاب فرهنگی بودند. پس از انحلال ستاد انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شد. Free.serpico ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC)پاسخ

پیوند مرده

بر طبق بررسی‌های رباتیکی من چندین پیوند غیرقابل دسترس پیدا شد. لطفا آنها بررسی و در صورت لزوم درستش کنید.تشکر!

--:]امیروباتΣυζήτηση ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۲:۱۱ (UTC)پاسخ

بایگانی منابع برخط

ربات:بایگانی همه منابع برخط انجام شد ✓ ربات رضا / ب ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)پاسخ

صرفا وحدت با حوزه علمیه قم مطرح بود؟

برای من این سوال پیش آمده که آیا تنها وحدت با حوزه علمیه قم مطرح بود یا نه موضوع عموما وحدت حوزه و دانشگاه (فارغ از اهداف و انگیزه ها ) بود؟ در صورتی که پاسخ منفی بوده و وحدت حوزه و دانشگاهخ باشد امیدوارم بتونان این واژه را در این بند اصلاح کرد: اقدامات انجام شده در دوران انقلاب فرهنگی ایران بخشی از برنامهٔ مبارزه با فرهنگ غرب در ایران محسوب می‌شد و یکی از اهداف انقلاب فرهنگی ایران، وحدت حوزه علمیه قم و دانشگاه بود.[۱] Rrazavi (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۳۳ (UTC)پاسخ

نتیجه تعطیلی چیزی به جز کاهش آمار تحقیقات نیست.

درمتن آمده

هرچند دانشگاه‌های جدیدی در شهرستان‌ها با هدف افزایش دسترسی شهرستانی‌ها به امکانات آموزش عالی تأسیس گردید،[۷] اما تحقیق در دانشگاه‌ها در بسیاری از رشته‌ها محدود شد و پس از پایان انقلاب فرهنگی، تعداد مقالات محققان در نشریات علمی معتبر، کاهش قابل ملاحظه‌ای یافت.

به نظرم جهت گیری سیاسی پیش گرفته شده و باید توجه کرد بدیهی است که در مدذت تعطیلی و در بدو آن باید این اتفاق یعنی کاهش آمار مقالات و تحقیقات اتفاق می افتاد. به نظر من بند باید حذف شده یا بیشتر توضیح داده شود. -- Rrazavi (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۳:۳۷ (UTC)پاسخ

دانشگاه تربیت مدرس، هرگز آموزش «معلم» انجام نداده و نمی‌دهد

دانشگاه تربیت مدرس، در طول تاریخ فعالیت خود، هرگز هدف آموزش معلم (Teacher training) نداشته و ندارد. این دانشگاه تربیت معلم انجام نمی‌دهد. شاید تشابه نسبی اسمش با «تربیت معلم» این شبهه را به وجود آورده باشد. تاریخچه دانشگاه. ضمن این که دانشگاه هیچ ارتباطی با وزارت آموزش و پرورش هم ندارد. تربیت معلم را مراکز تربیت معلم سابق و دانشگاه فرهنگیان فعلی انجام داده و می‌دهند به اضافهٔ دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی. با سپاس و احترام: >Mǎādikhāh< (بحث) ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۵۱ (UTC)پاسخ

اشکالات متن به عنوان یک مقاله برگزیده

@Behzad.Modares: این مقاله اشکالاتی دارد. از جمله اینکه دو هدف اصلی انقلاب فرهنگی یعنی هدف سیاسی و هدف مذهبی-فرهنگی به گونه ای درامیخته که هدف دوم تقریبا پوشش داده نشده است

مواضع حامیان انقلاب فرهنگی در سطح بسیار کمتری پوشش داده شده و مقاله قدری جانبدارانه شده است

بخش نظرات شامل برخی از مهمترین مباحث است اما در بدترین شکل آمده و باید در بخش های مرتبط ادغام شود.

پایان دوران انقلاب فرهنگی کی بوده را بر حسب اینکه چه هدف و تعریفی از انقلاب فرهنگی داشته باشیم می توانیم سه دوره در نظر بگیریم 1- هدف پاکسازی سیاسی که با بازگشایی دانشگاه ها پایان یافت 2- عادی سازی شرایط که همان است که در مقاله به عنوان پایان آمده است 3- اسلامی سازی که هنوز پایان نیافته است و شاید بتوان گفت تا حد زیادی اصلا محقق نشده است

البته اشکالات دیگری هم هست من سه تا از مهمترین هایش را نوشتم.--سید (بحث) ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۱۳ (UTC)پاسخ

پیوند به بیرون؛ مستند عبدالکریم سروش

سلام @Europe V: عزیز. منظورتان از اینکه گفتید این پیوند به بیرون جریان خاصی را دنبال می‌کند،‌ متوجه نشدم. همانطور که قبلا گفتم بخش قابل توجه‌ای از این مستند دربارهٔ انقلاب فرهنگی و همچنین نقش عبدالکریم سروش در آن است. لطفا دربارهٔ علت مخالفتان بیشتر توضیح دهید و یا برای درخواست نظر سوم به توافق برسیم. Masbesh (بحث) ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۹ (UTC)پاسخ