استرس مزمن
استرس مزمن پاسخ به فشار عاطفی است که برای مدت زمان طولانی تحمل میشود و در آن فرد احساس میکند که کنترلی روی شرایط ندارد. این شامل یک پاسخ سیستم غدد درون ریز است که در آن کورتیکواستروئیدها آزاد میشوند. در حالی که اثرات فوری هورمونهای استرس در یک وضعیت کوتاه مدت سودمند است، اما قرار گرفتن طولانی مدت در معرض استرس سطح بالایی از این هورمونها را ایجاد میکند. این ممکن است به فشار خون بالا و بیماری قلبی، آسیب به بافتهای عضلانی، مهار رشد، سرکوب سیستم ایمنی بدن، منجر[۱] و آسیب به سلامت روان منجر شود. استرسهای روانی – اجتماعی به عنوان یکی از عوامل به وجود آورنده بیماریهای بدنی و روانی، مقولهای بهداشتیاند.[۲]
سیر تاریخی
[ویرایش]هانس سلیه (۱۹۰۷–۱۹۸۷)، معروف به «پدر استرس»،[۳] با مطالعه و شناسایی استرس به اولین اعتبار رسید. وی اثرات استرس را با قرار دادن موشهای آزمایشگاهی در معرض تنشهای مختلف جسمی ، آنتی ژنتیکی و محیطی از جمله ورزش بیش از حد، گرسنگی و درجه حرارت شدید قرار داد. وی عنوان کرد که موشها بدون در نظر گرفتن نوع استرس، آسیبهای جسمی از جمله خراب شدن غده تیموس و ایجاد زخم را نشان میدهند. Selye سپس تئوری خود را در مورد سندرم تطابق عمومی (GAS) در سال ۱۹۳۶، که امروز به عنوان «پاسخ به استرس» شناخته میشود، توسعه داد. وی نتیجه گرفت که انسانهایی که در معرض استرس طولانی مدت هستند نیز میتوانند بحران سیستم هورمونی را تجربه کنند و متعاقباً شرایطی مانند بیماری قلبی و فشار خون بالا تجربه کنند.[۴] سلیه این شرایط را «بیماریهایهای سازگار شدن» یا اثرات استرس مزمن ناشی از افزایش سطح هورمونی نامید. تحقیقات وی در مورد پاسخهای استرس حاد و مزمن، استرس را به حوزه پزشکی معرفی کردهاست.
فیزیولوژی
[ویرایش]جانوران در معرض حوادث اضطرابآوری که کنترلی روی آن وجود ندارد، با آزاد کردن کورتیکواستروئیدها واکنش نشان میدهند.[۵] شاخه سمپاتیک سیستم عصبی فعال میشود و اپی نفرین و نوراپی نفرین نیز آزاد میشود.[۱]
استرس به عنوان روشی برای واکنش به موقعیتهای دشوار و احتمالاً خطرناک در انسان نقش دارد. پاسخ "جنگ یا گریز" هنگامی که فرد یک تهدید را درک میکند، به بدن کمک میکند تا انرژی خود را برای جنگیدن یا فرار از شرایط خود انجام دهد. این پاسخ زمانی قابل توجه است که غدد فوق کلیوی اپینفرین را آزاد میکند و باعث میشود رگهای خونی منقبض شده و ضربان قلب افزایش یابد. بعلاوه، کورتیزول هورمون دیگری است که تحت استرس آزاد میشود و هدف آن بالا بردن سطح گلوکز در خون است. گلوکز منبع اصلی انرژی سلولهای انسانی است و افزایش آن در هنگام استرس به منظور داشتن انرژی در دسترس برای سلولهای فعال است.[۶]
استرس مزمن همچنین در اکثر مطالعات با از دست دادن سریع تلومرها همراه است.[۷][۸]
واکنش
[ویرایش]انواع مختلفی از عوامل استرسزا، مدت زمان عوامل استرس زا و ویژگیهای شخصی ارثی ژنتیکی بر پاسخ محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال به موقعیتهای استرسزا اثر میگذارد. محور هیپوتالاموس هیپوفیز- آدرنال و سایر محورهای غدد درونریز نیز در پاسخ به استرس نقش دارد. [نیازمند منبع]
تابآوری در استرس مزمن به عنوان توانایی مقابله با استرس به صورت سالم تعریف میشود.[۹] زمانی که فرد قدرت تابآوری دارد، قدرتهای درونی خود را تحت کنترل در میآورد که این توانایی از بازگشت به عقب و پسرفت در مواجهه با سختیها و مشکلاتی مانند از دست دادن شغل، بیماری، فاجعه یا از دست دادن فرد مورد علاقه جلوگیری میکند. اما اگر توان تابآوری محدود باشد ممکن است در شرایط سخت فرد ناامید و افسرده شود یا به مکانیسمهای دفاعی ناکارآمدی مانند مصرف مواد مخدر رویآورد.[۱۰]
شش دسته از منابع وجود دارد که بر توانایی مقابله فرد تأثیر میگذارد:
- شخصیت (همدلی / همدردی، تعهد، خوشبینی)
- صفات وابسته به نفس (عزت نفس، اعتماد به نفس، خودکنترلی)
- اتصال اجتماعی (شبکه اجتماعی، پشتیبانی در دسترس)
- نماهای فرهنگی (اعتقادات مذهبی، عقاید اخلاقی)
- مهارتهای رفتاری (مهارتهای اجتماعی، پاسخ به مدیریت احساسات)
- موارد دیگر (وضعیت اقتصادی-اجتماعی، سلامت عمومی)
علائم
[ویرایش]استرس مزمن سبب میشود بدن علیرغم اینکه خطری نداشته باشد در حالت هوشیار ثابت بماند. استرس طولانی مدت باعث اختلال در سیستم ایمنی، گوارشی، قلبی عروقی، خواب و تولید مثل میشود.[۱۱] علائم دیگری که ممکن است افراد تجربه کنند شامل اضطراب، افسردگی، غمگینی، عصبانیت، تحریک پذیری، انزوای اجتماعی، سردرد، مشکلات پوستی، مشکلات قاعدگی،[۱۲] درد شکم، کمردرد و مشکل در تمرکز است.[۱۳] علائم دیگر شامل حملات هراس یا اختلال پانیک است.[۱۴] استرس مزمن میتواند خطر ابتلا به اختلالات روانپزشکی و برخی از اختلالات جسمی مانند بیماریهای قلبی عروقی، فشار خون بالا و دیابت را افزایش دهد.
از آنجا که استرس مزمن به دلیل طیف گستردهای از عوامل محیطی، تغذیهای، شیمیایی، آسیبشناختی یا ژنتیکی[۱۵] است، طیف گستردهای از سیستمهای فیزیولوژیک میتواند آسیب ببینند. استرس میتواند آتروفی عضلانی ایجاد کند، بدن را تحت فشار قرار دهد تا انرژی را مانند چربی ذخیره کند و قند خون را بهطور غیرطبیعی بالا نگه دارد. اینها علائم دیابت است. قرار گرفتن بیش از حد در معرض گلوکوکورتیکوئیدها همچنین میتواند سبب فشار خون بالا (فشار خون بالا) و آترواسکلروز (سخت شدن شریانها) شود که خطر حمله قلبی را افزایش میدهد.
استرس مزمن همچنین سبب کاهش مقاومت در برابر عفونت و التهاب میشود و حتی ممکن است سیستم ایمنی بدن علیه خود حمله کند.[۱۶]
با توجه به تأثیراتی که بر مغز میگذارد، استرس مزمن رشد نورونها را در هیپوکامپ (مرکز حافظهٔ مغز) مهار میکند. همچنین مسیرهای عصبی را که در شناخت و تصمیمگیری فعال هست، سرکوب میکند و باعث افزایش سرعت پیری میشود. همچنین، استرس مزمن آسیبهای ناشی از سکته مغزی را بدتر میکند و میتواند سبب اختلالات خواب شود. (کورتیزول باعث بیداری میشود، بنابراین بیان بیش از حد باعث بی خوابی ناشی از استرس میشود)[۱۷]
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ Carlson, Neil R. (2013). Physiology of Behavior (11th ed.). Boston: Pearson. pp. 602–6. ISBN 978-0-205-23939-9. OCLC 879099798. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «Carlson 2013 602-606» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ملکوتی, کاظم; بخشانی, نور محمد; بابایی, غلامرضا; متقی پور, یاسمن (1998-02-10). "رتبهبندی رویدادهای استرس زا و ارتباط آن با اختلالهای روانی در جمعیت عمومی زاهدان". مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. 3 (3): 17–29.
- ↑ Szabo, Sandor; Tache, Yvette; Somogyi, Arpad (September 2012). "The legacy of Hans Selye and the origins of stress research: A retrospective 75 years after his landmark brief "Letter" to the Editor of Nature" (PDF). Stress. 15 (5): 472–8. doi:10.3109/10253890.2012.710919. PMID 22845714. Archived from the original (PDF) on 26 November 2019. Retrieved 31 May 2020.
- ↑ "Hans Selye". Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica, Inc. 22 July 2010. Retrieved 8 November 2016..
- ↑ McEwen, Bruce S. (July 2007). "Physiology and neurobiology of stress and adaptation: central role of the brain". Physiological Reviews. 87 (3): 873–904. doi:10.1152/physrev.00041.2006. PMID 17615391.
- ↑ Tsigos, Constantine; Chrousos, George P. (October 2002). "Hypothalamic-pituitary-adrenal axis, neuroendocrine factors, and stress". Journal of Psychosomatic Research. 53 (4): 865–71. doi:10.1016/s0022-3999(02)00429-4. PMID 12377295.
- ↑ Notterman, Daniel A.; Mitchell, Colter (October 2015). "Epigenetics and Understanding the Impact of Social Determinants of Health". Pediatric Clinics of North America (Review). 62 (5): 1227–40. doi:10.1016/j.pcl.2015.05.012. PMC 4555996. PMID 26318949.
- ↑ Quinlan, Jacklyn; Tu, Mai Thanh; Langlois, Étienne V.; Kapoor, Mohit; Ziegler, Daniela; Fahmi, Hassan; Zunzunegui, Maria Victoria (30 April 2014). "Protocol for a systematic review of the association between chronic stress during the life course and telomere length". Systematic Reviews (Review). 3: 40. doi:10.1186/2046-4053-3-40. PMC 4022427. PMID 24886862.
- ↑ Schetter, Christine Dunkel; Dolbier, Christyn (September 2011). "Resilience in the Context of Chronic Stress and Health in Adults". Social and Personality Psychology Compass. 5 (9): 634–52. doi:10.1111/j.1751-9004.2011.00379.x. PMC 4494753. PMID 26161137.
- ↑ «تاب آوری».[پیوند مرده]
- ↑ "NIMH» 5 Things You Should Know About Stress". www.nimh.nih.gov. Retrieved 2019-11-20.
- ↑ "Stress and your health: MedlinePlus Medical Encyclopedia". medlineplus.gov (به انگلیسی). Archived from the original on 11 December 2019. Retrieved 2020-04-30.
- ↑ "Stress and your health: MedlinePlus Medical Encyclopedia". medlineplus.gov (به انگلیسی). Archived from the original on 11 December 2019. Retrieved 2019-10-25.
- ↑ Cohen, Sheldon; Janicki-Deverts, Denise; Miller, Gregory E. (10 October 2007). "Psychological stress and disease". JAMA. 298 (14): 1685–7. doi:10.1001/jama.298.14.1685. PMID 17925521.
- ↑ "Chronic stress puts your health at risk". Mayo Clinic (به انگلیسی). Retrieved 2020-04-30.
- ↑ Rohleder, Nicolas (2016). "Chronic Stress and Disease". Insights to Neuroimmune Biology. pp. 201–214. doi:10.1016/B978-0-12-801770-8.00009-4. ISBN 978-0-12-801770-8.
- ↑ "BrainFacts". www.brainfacts.org (به انگلیسی). Retrieved 2019-03-30.