بحث:نرگاو آسمان

Page contents not supported in other languages.
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۳ ماه پیش توسط RousouR در مبحث نرگاو آسمان ۳٫۰
مقالهٔ برگزیدهنرگاو آسمان یک مقالهٔ برگزیده است. این مقاله یا یک نسخهٔ قبلی آن به عنوان یکی از بهترین مقاله‌های ویکی‌پدیای فارسی انتخاب شده‌است. با وجود این، اگر مقاله هنوز جای بهبود دارد، لطفاً ویرایشش کنید.
رخدادهای برجستهٔ مقاله
تاریخفرایندنتیجه
۳۱ دسامبر ۲۰۲۱نامزدی برای مقالهٔ خوبخوب شد
۱۸ ژوئیه ۲۰۲۳نامزدی برای مقالهٔ برگزیدهبرگزیده شد
آیا می‌دانستید که
یک جمله از این مقاله در هفتهٔ ۰۹ سال ۲۰۲۲ در ستون «آیا می‌دانستید که...؟» صفحهٔ اصلی ویکی‌پدیا به نمایش درآمده است.
متن ورودی‌ها به شرح زیر بودند:
وضعیت کنونی: مقالهٔ برگزیده

درباره شیوه کار[ویرایش]

با وجود خوبیدگی مقاله در ویکی انگلیسی، با توجه به کمبود در بخش مربوط به شعر سومری (به طور مشخص عدم استفاده از دو کتاب اندرو جرج: حماسه گیلگمش و حماسه بابلی گیلگمش (دو جلدی)) با رجوع به بخش سومری کتاب‌ها یادداشت‌های تکمیلی اضافه خواهند شد؛ و در مرحله بعد به خود متن افزوده خواهند شد؛ تا درنهایت نقصان مقاله در ویکی انگلیسی رفع شود. RousouR (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۲۱ (UTC)پاسخ

نظرخواهی[ویرایش]

سلام @Atheist: گرامی. امیدوارم خوب باشید. میخواهم برای خوبیدگی نامزدش کنم. خوشحال میشم هر موقع که فرصت داشتید نگاهی به آن بیندازید و نظرتان را بگویید. با سپاس RousouR (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC)پاسخ

درود @RousouR: عزیز. طبق معمول همهٔ نوشته‌های شما، من یک ترجمهٔ دقیق و روان و تمیز می‌بینم اما چون هیچ سابقه و تجربه‌ای در این زمینه (از جمله برگردان مقاله‌های خوب از زبان‌های دیگر) ندارم اجازه بدهید از یک صاحب‌نظر سؤال کنیم. عالی‌جنابان @مرتضا: یا @Nightdevil: گرامی آیا برای‌تان مقدور هست مقاله را ملاحظه کنید و نظر کارشناسی‌تان را بفرمایید؟ با احترام فراوان Atheist (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۱۸ (UTC)پاسخ

@Atheist: واقعا ممنونم. این نظرتان با توجه به دقت شما در کارهایتان و خلاقیتتان در انتخاب برابرها برایم ارزش زیادی دارد.RousouR (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۴ (UTC)پاسخ
من گذرا نگاهی انداختم. به نظرم قابل نامزد شدن است. البته اشکالاتی دارد که در فرآیند بررسی قابل رفع است. اگر فرصت کردید ویکی‌پدیا:مقاله‌های خوب/معیارها را هم مطالعه کنید. ٪ مرتضا (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)پاسخ
@مرتضا: سلام، ممنون. خوانده‌ام، با دقت بیشتر میخوانمش.RousouR (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۱ (UTC)پاسخ

سپاس دوباره از @Atheist: عزیز وتمیزی کارتان.RousouR (بحث) ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۵ (UTC)پاسخ

نفرمایید @RousouR: نازنین. بنده‌نوازی می‌فرمایید. شما استاد من و بزرگوار هستید و ویرایش در ویکی‌پدیا در جوار افرادی مثل شما واقعاً دلپذیرتر می‌شود. امیدوارم به‌زودی برای تبریک و قدردانی بابت مقاله‌های خوب و برگزیده خدمت‌تان برسم. سایه‌تان مستدام باشد. با درود و احترام فراوان Atheist (بحث) ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۰۲ (UTC)پاسخ
@Atheist: برای من هم. ارادت RousouR (بحث) ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۱۸ (UTC)پاسخ

گسترش فراتر از مقاله انگلیسی (مرحله اول)[ویرایش]

@محک: سلام، سپاس از نشان و نوشته دلنشین شما.

توضیحی کوتاه:

  • یکی از یادداشت‌ها را بخش مستقلی در متن کردم (تفسیر شعر سومری). کتاب حماسه گیلگمش اندرو جرج در منابع مقاله انگلیسی نیست.
  • یکی دیگر از یادداشت‌ها را برای تکمیل متن در بخش روایت شعر سومری به کار بردم. در اینجا برای برقراری هماهنگی با متن موجود در مقاله انگلیسی نیاز به اصلاحاتی بود که انجام شد. یکی از این اصلاحات به کار بردن واژه «بیلگمس» بود (کاری که اندرو جرج در کتابهایش انجام داده است).

تفاوت‌های که اکنون مقاله فارسی با انگلیسی پیدا کرده است، ناشی از این فرایند است.RousouR (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۸ (UTC)پاسخ

پنجشنبه-جمعه گیلگمش (که سال‌ها در فهرست پیگیرم هست) و بخشی از انوما الیش را خواندم که واقعا لذتبخش بود [و امیدوارم ترجمه‌شان کامل‎تر هم بشود]؛ منتهی متوجه نامزد گمخ شدن این مقاله نشده بودم! وقت کنم، حتماً این مقاله را هم خواهم خواند. سپاس! --محک 📞 ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۴ (UTC)پاسخ
@محک:  :) من جهروکه درشن را گذاشته‌ام سر فرصت و با دقت بخوانم. ترجمه هم، حتما (به مرور)؛ و باز هم مثل نرگاو، فراتر.RousouR (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۳۹ (UTC)پاسخ

منابع برای گسترش فراتر از مقاله انگلیسی[ویرایش]

کتاب‌ها[ویرایش]

  • George, Andrew R. (2003a) [1999, 2000], The Epic of Gilgamesh: The Babylonian Epic Poem and Other Texts in Akkadian and Sumerian, Penguin Classics (Third ed.), London: Penguin Books, ISBN 978-0-14-044919-8, OCLC 901129328
  • George, Andrew R. (2003b), The Babylonian Gilgamesh Epic: Introduction, Critical Edition and Cuneiform Texts, vol. 1, Oxford University Press
  • Kluger, Rivkah Sch. (1991), The Archetypal significance of Gilgamesh : a modern ancient hero, Switzerland: Daimon, ISBN 978-3-85-630523-9

RousouR (بحث) ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۰۲ (UTC)پاسخ

گزیده فصل‌ها و بخش‌های کتاب اول[ویرایش]

  • Introduction xiii
  • I. The Standard Version of the Babylonian Gilgamesh Epic: I
  • 'He who saw the Deep'
  • Tablet VI. Ishtar and the Bull of Heaven 47
  • 5. The Sumerian Poems of Gilgamesh 141
  • Bilgames and Akka: 'The envoys of Akka' 143
  • Bilgames and Huwawa: 'The lord to the Living One's Mountain' and 'Ho, hurrah!' 149
  • Bilgames and the Bull of Heaven: 'Hero in Battle' 166
  • Bilgames and the Netherworld: 'In thoes days, in those far-off days' 175
  • The Death of Bilgames: 'The great wild bull is lying down' 195
  • Appendix: From Tablet to Translation 209

RousouR (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۸ (UTC)پاسخ

فصل‌های کتاب سوم[ویرایش]

  • List of Illustrations 8
  • Foreword 9
  • Preface 11
  • Introduction
    • 1. Myths are "Soul-Matter" 13
    • 2. Myths and the Growth of Human Consciousness 16
  • I The Wall of Uruk
    • 1. Gilgamesh, Two-Thirds God 21 / 2. A Dark Origin 24 / 3. His Tyrannical Drivenness 27 / 4. The Creation of Enkidu 29 / 5. The Hierodule: Prostitute or Priestess? 32 / 6. Kalili of the windows 37 / 7. The Seduction of Enkidu 40 / 8. The Broken Participation Mystique 42 / 9. The Education of Enkidu; Being Meant 45 / 10. The Hierodule as Higher Eros 48
  • II The Puzzling Dreams of Gilgamesh
    • 1. On Ancient Terms and Ancient Dreams 53 / 2. Two Parallel Dreams 56 / 3. Stars and the Host of Heaven 59 / 4. The Helpful People 64 / 5. Homosexuality, Ancient and Current 66 / 6. The Axe 69 / 7. Enkidu's Transition to Civilization
  • III The Fateful Meeting
    • 1. The Fight at the Gate 79 / 2. Rites d'entree 86 / 3. A Mother's Prayer 89
  • IV. In the Cedar Forest
    • 1. Ill-omen at the Gate 93 / 2. The Toppled Mountain 95 / 3. A Frightful Dream 101 / 4. Felling the Cedar, and the Fight with Humbaba 107
  • V Gilgamesh and Ishtar
    • 1. Ishtar's Proposal 111 / 2. Gilgamesh's Rebuff 113 / 3. On Individuation Goals 121 / 4. Mother-World, Mother-Complex 124 / 5. The Many-Faceted Ishtar 126 / 6. Ishtar's Rage 128 / 7. Facing the Bull of Heaven 132 / 8. Homecoming of the Heroes 140 / 9. The Problem of Death 141
  • VI The Impact of Death
    • 1. Enkidu's Illness 147 / 2. The Land of the Dead 150 / 3. The Mourning of Gilgamesh 155
  • VII The "Night Sea Journey"
    • 1. The Scorpian People at the Gate of the Mountain 161 / 2. Dense is the Darkness 169 / 3. The Garden of Jewels 171 / 4. Siduri the Barmaid 173 / 5. Crossing the Waters of death 181 / 6. Unnapishtim the Distant 183
  • VIII The Secret of the Gods
    • 1. The Divine Plot Batrayed 185 / 2. The Flood 190 / 3. The Post-Deluge Reaction of the Gods 194 / 4. The Secret of the Gods 198 / 5. Seven Loaves - The Failed Test 200 / 6. Loss of the Plant of Rejuvenation 204 / 7. Return to Uruk 205 / 8. The Meaning of the Epic 206
  • Sources of Illustrations 210
  • Bibliography 211
  • Index 218


LIST OF ILLUSTRATIONS

  • Cover: Gilgamesh/ Frontpiece: Gilgamesh/ Picture 1: Lilith 26/ Picture 2: Kalili of the windows 38/ Picture 3: Lovers embracing on bed 80/ Picture 4: Humbaba 84/ Picture 5: Ishtar with foot on lion 129/ Picture 6 and 7: The Fight with the Bull of Heaven 134/ Picture 8: Enkidu 139/ Picture 9: The Scorpion People 163/ Picture 10: The Sun God Shamash ascending 164/ Picture 11: Tablet XI, The story of the flood 187

RousouR (بحث) ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۵ (UTC)پاسخ

گسترش نرگاو آسمان انگلیسی[ویرایش]

سلام بر محک گرامی

من تازگی‌ها دیر به دیر سر می‌زنم و از جزئیات پیش رفتنش اطلاع ندارم ولی به نظر عالی می‌آید! خیلی مشعوفم که گیلگمش عزیز را در گمخ می‌بینم --محک 📞 ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۲۵ (UTC)پاسخ

ورزا[ویرایش]

درود. در فارسی به گاو نر ورزا گفته می‌شود. مانی (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۱ (UTC)پاسخ
سلام. ممنون. حتی اگر نرگاو فارسی نباشد، حذفش درست نیست. در منابع دانشگاهی فارسی (مانند اثر یوسف مجیدزاده) نیز نرگاو به کار رفته است. RousouR (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۵ (UTC)پاسخ
سلام. نرگاو فارسی است اما فارسی ساختگی شخصی. آن هم برای مفهومی که از قبل کلمه ویژه خود را دارد. مانند این است که ما برای «دست» کلمه‌ای شخصی به صورت «پنج‌انگشتک» بسازیم و بخواهیم آن را در ویکی‌پدیا به‌جای دست استفاده کنیم. مانی (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۹ (UTC)پاسخ
نیمه اول فارسی نیست. چرا ساختگی شخصی؟ در خود ویکی‌پدیا قبل از شروع به گسترش کردن، نرگاو به کار رفته بود. جدا از این منبع بالا هم هست. شما به آن دسترسی ندارید یا منابع معادل دیگری را می‌شناسید که درباره این شعر سومری باشند؟ RousouR (بحث) ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۴۷ (UTC)پاسخ
متوجه منظورتان نشدم. منبعی می‌خواهید که نشان دهد در فارسی نرگاو سابقه استفاده ندارد و برای گاو نر، کلمه ورزا، وجود دارد؟ می‌توانید به تمامی فرهنگ‌های لغت فارسی مراجعه کنید تا متوجه این مطلب بشوید. مانی (بحث) ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۰ (UTC)پاسخ
عجیب است که فکر می‌کنید به فرهنک لغت مراجعه نکرده‌ام! مراجعه به آن لازم است ولی کافی نیست. اینجا با متنی سومری روبه‌رو هستیم. در همه منابعی که دیدم (از ترجمه شاملو تا مقاله دانشگاهی تا منبعی که در بالا به آن اشاره کردم) از واژه نرگاو استفاده شده است. RousouR (بحث) ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)پاسخ
حالا متوجه منظورتان شدم. منظورتان این است که در ترجمه‌های قبلی فارسی برای این متن خاص سومری برای bull قبلاً از نرگاو استفاده کرده‌اند. در این صورت برای یک‌دست ماندن با ترجمه‌های قبلی همان نرگاو ارجحیت دارد (هرچند باز تعجب من پابرجاست که چرا مترجمان محترم داشته‌های فارسی و پیشینه زبان را نادیده گرفته و به‌ واژه‌سازی شخصی مصنوعی روی آورده‌اند!).مانی (بحث) ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)پاسخ
به نظر من که انتخاب خوبی است. RousouR (بحث) ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۲۷ (UTC)پاسخ

مشورتی دیگر[ویرایش]

سلام محک گرامی. ممنونم برای قبل./ گسترش نرگاو بر اساس این منابع در حال پایان یافتن است. بخش‌هایی از کتاب اول و سوم که برای گسترش استفاده کردم، در پایین لیست (در بالا) آمده است.

  • بر اساس کتاب اول بخش مربوط به شعر سومری را گسترش دادم. این بخش در مقاله انگلیسی خیلی کم بود، آن هم پر اشتباه (وقتی مبنا کتاب‌های جدیدتری باشد مثل دو کتاب اندرو جرج).
    • تا جایی که متوجه شده‌ام، این وضع فقط منحصر به مقاله انگلیسی نیست و سایر مقالات و کتابهای دانشگاهی را هم دربرمی‌گیرد (حداقل در بخش‌های مربوط به شعر سومری).
  • بنابراین، در این بخش همه چیز تغییر کرد و از اول بازسازی شد. نتیجه: بررسی و تفسیر شعر سومری (بیلگمس و نرگاو آسمان: قهرمان در نبرد)؛ حماسه نیز در ادامه آن تغییر پیدا کرد.
  • بر اساس کتاب سوم تفسیر روان‌شناختی در مقاله ایجاد شد که جای خالی‌اش محسوس بود.

هر موقع که مناسب دانستید، پاسخ دهید: الان زمان مناسبی برای نامزد کردنش هست؟ RousouR (بحث) ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۰۸ (UTC)پاسخ

به نظرم آماده‌است. محک 📞 ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۲ (UTC)پاسخ

بررسی تکمیلی و گزیده‌ها برای گسترش مجموعه[ویرایش]

  • Powell, Barry B. (2012) [2004], "Gilgamesh: Heroic Myth", Classical Myth (Seventh ed.), London, England: Pearson, pp. 336–350, ISBN 978-0-205-17607-6
    • PART II - DIVINE MYTH - CHAPTER 5 - MYTHS OF CREATION / THE UNIVERSAL FLOOD (p. 134-136)/ Ziusudra, Atrahasis and Noah
    • PART II - DIVINE MYTH - CHAPTER 6 - MYTHS OF ZEUS, HERA, POSEIDON, HADES/ The Seduction of Zeus by Hera (p. 148)
    • PART II - DIVINE MYTH - CHAPTER 10 - MYTHS OF FERTILITY: DEMETER/ Inanna and Dumuzi (p. 255-257)/ Observations: The Dying God and the Sacred Marriage (p.257-258)/ Isis and Osiris (p. 258-262)
    • Part III - Legends - CHAPTER 13 - GILGAMESH: HEROIC MYTH/ (p.336-350)
      • p. 338: Few ancient cultures produced heroic myths. There are no heroes at all (in the Greek sense of the word) in the myths of ancient Egypt and almost none in the Bible (only Samson and perhaps David, who killed Goliath). Even the ancient Romans seem to have had no true heroes of their own devising. The ancient Mesopotamians, by contrast, did tell stories about a hero, the great king Gilgamesh, one of the oldest cycle of stories in the world.
      • The so-called epic of Gilgamesh that has come down to us was never an oral poem, like Homer’s poems and Hesiod’s, taken dowji in dictation from the mouth of an illiterate poet. The poem was rather a scribal exercise created in writing, meant to be read and studied by other scribes and those learning to be scribes. Still, the Gilgamesh stories have many elements in common with the legends of Greece. The Greek stories must depend in some way on Mesopotamian oral tradition both for style and content.
      • The parallels between stories about Gilgamesh and those found in Greece are more than mere coincidence. Many elements of Greek legend are not Greek in origin. Sbmehow such stories passed from East to West, not through written media, of course, but apparently through bilingual singers. We have good evi¬ dence that Greeks and Semitic seafarers intermarried during the early Archaic Period, which could explain such bilingualism and the transmission of Eastern stories to Greece. Before turning to the Greek legends themselves, therefore, we must first examine the ancient Mesopotamian tales of Gilgamesh, which precede in time and inventiveness Greek heroic tales, and which may very well serve as a model for what we expect to find in the myth of a “hero.”
  • Black, Jeremy; Green, Anthony (1992), Gods, Demons and Symbols of Ancient Mesopotamia: An Illustrated Dictionary, The British Museum Press, ISBN 978-0714117058
    • Introduction - pic Huwawa (Humbaba)(p. 17)/ Bull of Heaven (p. 49)/ Enkidu (p. 76)/ Flood (p. 83-84)/ Gilgamesh (p. 89-91)/ Huwawa (Humbaba) (p. 106) / Inana (p. 108-109)/ Sacred Marriage (p. 157-158)/ Taboos (p. 174)/ Ziusura (p. 189-190)
  • Dalley, Stephanie (1989), Myths from Mesopotamia: Creation, the Flood, Gilgamesh, and Others, Oxford, England: Oxford University Press, ISBN 978-0-19-283589-5
    • Atrahasis (p. 1- p. 38)
    • The Epic of Gilgamesh (p. 39- p. 153)/ standard version (p. 50- p. p.135)/ old Babylonian version (p. 136- p. 153)
    • The Decent of Ishtar to the Underworld (p. 154-p. 162)
    • Adapa (p. 182- p. 188)
    • The Epic of Creation (p. 228- p. 277)
  • Jacobsen, Thorkild (1976), The Treasures of Darkness: A History of Mesopotamian Religion, New Haven, Connecticut and London, England: Yale University Press, ISBN 978-0-300-02291-9
    • 4 Third Millennium Metaphors. The Gods as Rulers: Individual Divine Figures 93/ An=Authority 95/ Enlili=force 98/ Enki = Cunning 110/ Divine Interplay = "The Story of Atrahasis" 116/ Inanna = Infinite Variey 135
    • 6 Second Millennium Metaphors. World Origins and World Order: The Creation Epic 165/ Enuma Elish 167/ The Story 168/ Structural Analysis: Themes 215
    • 7 Second Millennium Metaphors. "And Death the Journey's End": The Gilgamesh Epic 193/ Problems, Hero, Versions 195/ The Story 195/ Sources 208/ Structural Analysis: Themes 215
  • Burkert, Walter (2005), "Chapter Twenty: Near Eastern Connections", in Foley, John Miles (ed.), A Companion to Ancient Epic, New York City, New York and London, England: Blackwell Publishing, ISBN 978-1-4051-0524-8
    • Part I Issues and Perspectives 7
      • 1 Epic as Genre Richard P. Martin 9 / 2 The Indo-European Context Joshua T. Katz 20 / 3 Epic and Myth Lowell Edmunds 31 / 4 Performance Minna Skaft Jensen 45 / 5 Epic and History Kurt A. Raaflaub 55 / 6 The Epic Hero Gregory Nagy 71 / 7 The Gods in Epic, or the Divine Economy Bruce Louden 90 / 8 Women in Ancient Epic Helen P. Foley 105 / 9 Archaeological Contexts Susan Sherratt 119 / 10 The Physical media: Tablet, Scroll, Codex Michael W. Haslam 142 / 11 Ancient Reception Robert Lamberton 164 / 12 Translating Ancient Epic Richard Hamilton Armstrong 174 / 13 Analogues: Modern Oral Epics John Miles Foley 196
    • Part II Near Eastern Epic 213
      • 14 Comparative Observations on the Near Eastern Epic Traditions Jack M. Sasson 215 / 15 Mesopotamian Epic Scott B. Noegel 233 / 16 Epic in Ugaritic Literature N. Wyatt 246 / 17 Hittite and Hurrian Epic Gary Beckman 255 / 18 Persian/Iranian Epic Olga M. Davidson 264 / 19 The Challenge of Israelite Epic Susan Niditch 277
    • Part III Ancient Greek Epic 289
      • 20 Near Eastern Connections Walter Burkert 291
        • p. 301: To sum up: there is continuity, nay a koine ́ of culture from Mesopotamia via Syria-Palestine to Anatolia and Egypt (see Chapter 14, by Sasson). There were channels reaching the Greek world from all three sides. The influence is manifest in myths about cosmogony and divine combats, in which Hittite traditions play a special role (see Chapter 17, by Beckman), and it is especially working in epic poetry, mostly in tales about the gods, both in adumbrations of cosmogony and in special scenes. Some parallels to Akkadian classics come close to translation. Literary influence is to be accepted, even if the links, possibly via Phoenician/Aramaean versions, have disappeared with the perishable writing materials on which they had been drawn.
    • Part IV Roman Epic
  • Fontenrose, Joseph Eddy (1980) [1959], Python: A Study of Delphic Myth and Its Origins, Berkeley, California, Los Angeles, California, and London, England: The University of California Press, ISBN 978-0-520-04106-6
    • Chapter VII. God and the Dragon in the Nearer East 121
      • Hittite Dragon and Demon 121 / Baal's Combats with Sea and death 129 / Aqhat 138 / Dragon as Sea and Death 142
    • Chapter VIII. God and Dragon in Mesopotamia 146
      • The God's Combat 146 / Comparative Analysis 151 / Tammuz and Bilulu 164 / Gilgamesh 167

RousouR (بحث) ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۱ (UTC)پاسخ

مشکلات فنی[ویرایش]

sfn[ویرایش]

ویکی‌پدیا:قهوه‌خانه/فنی/بایگانی ۸۰#درباره sfn (تبادلی درباره sfn و sfnfa) RousouR (بحث) ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۲ (UTC)پاسخ

پراکنده[ویرایش]

@Mojtabakd: امروز زیاد مزاحمتان شدم. در خط اول بخش بالای همینجا، در خط اول به orig-date اشکال گرفته چرا؟ RousouR (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۱ (UTC)پاسخ

@RousouR: مشکلی نیس، ولی چیزی که گفتین رو پیدا نکردم. مجتبی ک. د. «بحث» ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷ (UTC)پاسخ
@Mojtabakd: در خط اول بخش بررسی منابع (باری دیگر) دانه‌به‌دانه + گزیده‌ها برای گسترش مجموعه. RousouR (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۲ (UTC)پاسخ
@RousouR: سعی کردم با کمی تطبیق پودمان در این بخش آن را شبیه ویکی انگلیسی کنم و مستعار orig-date را بهش اضافه کنم، ولی نیاز به کار بیشتری داره، لذا از همون orig-year در الگو استفاده کردم تا خطا برطرف شود. مجتبی ک. د. «بحث» ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۱ (UTC)پاسخ
@Mojtabakd: ممنونم. RousouR (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)پاسخ

با این ویرایش‌ها انجام شد: ویژه:تفاوت/35049286 و ویژه:تفاوت/35049306 RousouR (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)پاسخ

🙏، البته با این ویژه تفاوت ها حل نشد! چون به دلایلی که هنوز بررسی نکردم و نمیدونم، نتونست orig-date رو بشناسه و مجبور شدم از orig-year در الگو استفاده کنم. مجتبی ک. د. «بحث» ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۲ (UTC)پاسخ
@RousouR: وضع پودمان های خاندان citation خیلی خرابه، وقتی برگشتم بروزرسانیشون رو کلید می زنم. البته کار سنگینیه. مجتبی ک. د. «بحث» ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۲۳ (UTC)پاسخ
فعلاً citation های انگلیسی رو بروزرسانی کردم. اصل مطلب تموم شد. مجتبی ک. د. «بحث» ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۴۵ (UTC)پاسخ
سپاس برای کار ریشه‌ای. RousouR (بحث) ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۵۹ (UTC)پاسخ
🙏 مجتبی ک. د. «بحث» ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۰۸ (UTC)پاسخ

نرگاو آسمان ۳٫۰[ویرایش]

بحث ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های برگزیده/نرگاو آسمان#منابع جدید برای مقاله‌ها

RousouR (بحث) ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)پاسخ


ایجاد: داستان گودام

RousouR (بحث) ‏۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۵ (UTC)پاسخ

منابع جدید[ویرایش]

گودام:

Alster, Bendt (2004). "Gudam and the Bull of Heaven". In Dercksen, Jan Gerrit (ed.). Assyria and beyond: studies presented to Mogens Trolle Larsen. Leiden: Nederlands Instituut voor het Nabije Oosten. ISBN 90-6258-311-3. OCLC 57477273.

Black, Jeremy A. (2006). The Literature of Ancient Sumer. Oxford University Press. ISBN 978-0-19-929633-0. Retrieved 2023-04-09.

Feldt, Laura (2004). "Appendix: Intertextual references in the Tale of Gudam: the case of Ninurta". In Dercksen, Jan Gerrit (ed.). Assyria and beyond: studies presented to Mogens Trolle Larsen. Leiden: Nederlands Instituut voor het Nabije Oosten. ISBN 90-6258-311-3. OCLC 57477273.

Gadotti, Alhena (2006). "Gilgameš, Gudam, and the Singer in Sumerian Literature". In Michalowski, Piotr; Veldhuis, Niek (eds.). Approaches to Sumerian literature: studies in honor of Stip (H.L.J. Vanstiphout). Leiden: Brill. doi:10.1163/9789047410683_007. ISBN 90-474-1068-8. OCLC 568279426.

Heimpel, Wolfgang (1971), "Gudam", Reallexikon der Assyriologie (به آلمانی), retrieved 2023-04-09

Marchesi, Gianni (2004). "Who Was Buried in the Royal Tombs of Ur? The Epigraphic and Textual Data". Orientalia. GBPress - Gregorian Biblical Press. 73 (2): 153–197. ISSN 0030-5367. JSTOR 43076896. Retrieved 2023-04-08.

Richardson, Seth (2009). "The World Of Babylonian Countrysides". In Leick, Gwendolyn (ed.). The Babylonian World. Routledge. doi:10.4324/9780203946237. ISBN 978-1-134-26128-4.

Wisnom, Laura Selena (2020). Weapons of words. Intertextual competition in Babylonian poetry: a study of Anzū, Enūma eliš, and Erra and Išum. Leiden. ISBN 978-90-04-41297-2. OCLC 1120783834.

RousouR (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۹ (UTC)پاسخ


اندرو جرج:

ALL: https://eprints.soas.ac.uk/view/people/George=3AAndrew=3A=3A.html



https://eprints.soas.ac.uk/8612/

https://eprints.soas.ac.uk/view/people/Z=F3lyomi=3AGa==0301bor=3A=3A.html

George, Andrew (2010) 'Bilgames and the Bull of Heaven: Cuneiform texts, collations and textual reconstruction.' In: Baker, Heather D., Robson, Eleanor and Zólyomi, Gábor, (eds.), "Your Praise is Sweet". A Memorial Volume for Jeremy Black from Students, Colleagues and Friends. London: British Institute for the Study of Iraq, pp. 101-115. A.R. GEORGE, BILGAMES AND THE BULL OF HEAVEN: CUNEIFORM TEXTS, COLLATIONS AND TEXTUAL RECONSTRUCTION


The Gilgameš epic at Ugarit

https://eprints.soas.ac.uk/5654/

https://www.ub.edu/ipoa/aula-orientalis/au-or-2007-252/

https://www.ub.edu/ipoa/wp-content/uploads/2021/09/20072AuOrGeorge.pdf



https://eprints.soas.ac.uk/15817/

https://eprints.soas.ac.uk/18512/

https://eprints.soas.ac.uk/3858/


RousouR (بحث) ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۰۱ (UTC)پاسخ

سایر:

Gilgamesh and the Bull of Heaven: bibliography

A. Cavigneaux's gilgamesh and the bull of heaven (1993)


RousouR (بحث) ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)پاسخ

روانشناختی[ویرایش]

گیلگمش در میان ما[ویرایش]

p. 30: Although Jung frequently alluded to Gilgamesh in his later works, he never produced the study that he evidently had in mind in 191 1.25 But as late as 1948 he encouraged Rivkah Scharf Kluger, a newly minted doctor of philosophy whom he met at the Psychologische Glub Zurich, to undertake the research that eventually resulted in her Jungian study The Archetypal Significance of Gilgamesh: A Modern Ancient Hero (1991).

p 115: The more fruitful Jungian approach is exemplified by Rivkah Scharf Kluger’s The Archetypal Significance of Gilgamesh: A Modern Ancient Hero (1991). The work, as noted earlier, was directly inspired by the author’s contact in 1948 with Carl Gustav Jung, almost immediately after which Kluger (1907—87) undertook her careful and extensive research, which is based on the principal translations in German, French, Dutch, and English as well as the most important scholarly studies. In 1962 she presented a seminar on the topic at the C. G. lung Institut in Zurich and augmented that material in subsequent lectures. Because she was prevented by illness and then her death from completing the work, it was posthumously as¬ sembled and edited by her husband on the basis of recordings from her early seminar, her lecture notes, and a 1975 article on “Einige psycholo- gische Aspekte des Gilgamesch-Epos” (in the 1975 Centennial edition of Analytische Psychologie, vol. 6, no. 3). 12


p 115-116: Kluger’s book is not only a reasonable Jungian interpretation of the Gil¬ gamesh myth but also a highly readable introduction to the epic itself. In direct contrast to the Freudians, she treats the story as a myth representing “not only eternal archetypal events, but a certain level of the development of human consciousness” (14) and attributes her understanding of myth, archetypes, and the collective unconscious directly to Jung. The mythic hero, who is inevitably partly divine, is “always ahead of the actual level of consciousness of the time, and so the hero is the symbol or carrier of a process of change” that we now know as the process of individuation (23). Accordingly, her interpretation stands, episode by episode, in direct contrast to that of Luke and Pruyser. Enkidu’s affair with the hierodule, or temple prostitute, is not, as the Freudians would have it, seduction by a mother-figure but the contamination of his natural existence by contact with the higher eros of the human, leading to his exclusion from his earlier participation mystique with animals. Gilgameshs dream of the falling star, far from being a Freudian symbol for the absent father, is rather a symp¬ tom of the inclination to homosexuality that in the author’s opinion charac¬ terized antiquity as well as the world today (67). (It is worth remembering that Kluger held her seminar in Switzerland around the time when Guido Bachmann was writing his early classic of gay literature.)

p 116: Similarly, the axe of Gilgamesh s dream is no longer a symbol for castration but rather an anticipation of Enkidu, who helps him “to fulfill the heroic deed of the symbolic killing of the Mother” — that is, “wresting consciousness from the matrix of the unconscious in the process of an expanding development of consciousness” (70-71).

p 116: Kluger makes an important distinction between the personal and the archetypal mother: she reads Ninsun’s prayer to Shamash as an appeal to the god by the personal mother to help her son overcome the archetypal mother (92). The cedar forest is related to that archetypal realm of the mother, so the killing of Humbaba represents a shift from matriarchal to patriarchal society. (Given the controversial nature of that notion, Kluger avers her preference for the term “era of the mother goddess” [105].) In any case, the myth provides valuable insight into “a transition in a religious development” (105). When Gilgamesh rejects Ishtar as an embodiment of “the whole feminine potential” (113), the deed represents his attempt “to get out of the maternal cycle of nature, into a new spiritual development” (123) and, hence, a decisive turning point in the individuation of the hero and the cultural development of humankind. The heavenly bull, far from being a Freudian imago of the father, is instead “the hypostasis of [ Ishtar’s] own raging wrath” (133).

p 116-117: Siduri, as a “maiden anima,” is one aspect of Ishtar, and Gilgamesh’s approach to her is anything but what the Freudians regarded as “a forcible entry to a motherly woman.” As anima, she seeks to attract him back to the pleasures of life itself. Utnapishtim’s account of the flood exposes the secret of the gods: their unpredictability and, ultimately, their own development in self-consciousness, as when Utnapishtim’s Ishtar reflects on her guilty responsibility for the flood and the destruction of mankind. From Kluger’s mythic point of view, “one could say that with human development, the gods also are transformed” — a development of the God image evident in many religious texts. When Utnapishtim instructs Gilgamesh to bathe and put on fresh garments, he enacts a symbolic rebirth signifying his new con¬ sciousness of his own mortality. (The plant of rejuvenation does not be¬ stow immortality; it simply renews youth.) The Gilgamesh epic as a whole, Kluger concludes, “shows in its inner structure a process of transformation in the collective unconscious, an anticipation of the individuation process” and, at the same time, “mirrors a significant era in the history of religion, a time when the Great Goddess Ishtar was defeated by the hero under the aegis of Shamash” (207).

p 117: It would be difficult to imagine two more radically opposed interpreta¬ tions of the myth than the Freudian and the Jungian. Essentially, the one invites us to regard the epic as the story of the hero’s movement through fears of incest and castration toward a hieros gamos, the union of the hero with the Great Mother. The other, in contrast, sees in it precisely the over¬ coming of any such union in the shift from matriarchy to patriarchy and the development of human self-awareness. Whether we prefer the one or the other or reject both, Kluger’s exegesis is based on a fuller and more ac¬ curate reading of the epic than is the more perfunctory and slanted essay by Luke and Pruyser. For our purposes, the presence of these two works from the 1980s signifies the emergence of important new avenues of interpreta¬ tion in the age of psychoanalysis, beyond the ones already discussed and the emphasis on the modern relevance of the ancient tale.


RousouR (بحث) ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۵ (UTC)پاسخ

بازنویسی‌ها[ویرایش]

شخصیت‌ها[ویرایش]

شخصیت‌های اصلی شعر سومری و حماسه بابلی اگرچه یکی هستند اما گاهی نام‌ها و ویژگی‌های متفاوتی دارند.[الف] در حماسه، دشمنی میان گیلگمش (پادشاه دولت‌شهر اوروک) و ایشتار (ایزدبانوی اوروک) منجر به فرستادن نرگاو عظیم و آتشینی برای کشتن گیلگمش می‌شود. گیلگمش با کمک دوست و همراهش، انکیدو، نرگاو آسمان را از پای درمی‌آورد. خدایان انکیدو را به مرگ محکوم می‌کنند. این مرگ نقطه ‌عطفی در حماسه می‌شود و داستان با چرخشی، به محوریت جاودانگی و مرگ ادامه می‌یابد.[۲]

تفسیر روان‌شناختی[ویرایش]

ساختار تحلیلی[ویرایش]

حماسه گیلگمش، یکی از قدیمی‌ترین حماسه‌ها در جهان است. گرچه حماسه نامیده می‌شود ولی در واقع، اسطوره است. برای درک یک اسطوره، باید دیدگاهی تاریخی با دو رویکرد داشت: درونی و بیرونی. جنبه بیرونی، درکِ فرم تاریخی است که کهن‌الگو در آن شکل گرفته‌است؛ در اینجا، فرهنگ و دین بابلی. جنبه درونی، دربرگیرنده مسائل اساسی زمان است که آن دوران خاص، خودآگاهانه یا ناخودآگاه درگیر با آنها بوده‌است. گرچه این کار، عمدتاً کاری علمی‌ست ولی ضرورتی فوری نیز برای امروز است.[۳][ب]

کهن‌الگوها در قلمرو خود زندگی می‌کنند، فراتر از زمان و مکان. آنها پلی می‌شوند مابین مردمان همه دوره‌ها. آنها مسائل اصلیِ امروز را در تداوم مشکلات ابدی انسان‌ها (همان‌گونه که در اسطوره‌ها بازتاب یافته‌اند) نشان می‌دهند. فرمی که کهن‌الگو در آن پدیدار می‌شود (لباسی که بر تن می‌کند) به شرایط تاریخی بستگی دارد و تغییر می‌کند. این تغییرات در انسان‌ها، به پیشرفت خودآگاهی ایشان بستگی دارد. پس اسطوره، نه تنها نماد رویدادهای کهن‌الگویی ابدی است بلکه تا حدی پیشرفت خودآگاهی بشری را نیز نشان می‌دهد. نکته فوق بسیار مهم است و باید آن را به عنوان ایده پایه‌ای در بررسی این اسطوره، تعریف کرد.[۴][پ]

اساطیر، همچون رؤیاها هستند و نیاز به درک نمادین و ترجمه آنها وجود دارد. از زمانی که یونگ به ناخودآگاه جمعی و محتوای آن (کهن‌الگوها) پی برد، بر ماهیت اساطیر نوری تازه افکنده شد. یونگ به این مسئله پی برد که اساطیر، همچون رؤیاها، تجلی ناخودآگاه هستند.[۵] اسطوره‌ها مانند رؤیاها بیان خودانگیخته ناخودآگاه هستند. همان‌گونه که یونگ نشان داده‌است، به همان شکلی که رؤیاها، به گونه‌ای کمکی، به وضعیت جاری خودآگاهیِ رویابین مربوط هستند، اسطوره‌ها به وضعیت جمعی خودآگاهی دوره مشخصی مربوط هستند.[۵]

تحلیل اسطوره[ویرایش]

بخشی از حماسه که ایشتار، نرگاو آسمان و مرگ انکیدو را دربرمی‌گیرد، محوری است که قسمت اول داستان را به دوم پیوند می‌دهد و ایزدبانو را در سایه قرار می‌دهد. ایشتار (برابر سامیِ اینانا) به گیلگمش پیشنهاد عشق می‌دهد. نپذیرفتن گیلگمش، نماد در حاشیه قرار گرفتن ایزدبانو به نفع خدای آسمان (در اینجا، شَمَش) است و جامعه پدرسالار را در مسیری جدید قرار می‌دهد.[۶][ت]

لوح ششم نقطه اوجی دوباره در اسطوره است. به‌طور مشخص ایشتار،[ث][ج][چ][ح] ایزدبانوی قدرتمند که تا اینجا مرکز ناپیدای همه رویدادها بوده، در نهایت پدیدار می‌شود.[۷][خ] پاسخ گیلگمش به ایشتار، سریع و خشن است.[۸][د][ذ] گفتگوی مابین ایشتار و پدرش، آنو، از جنبه روان‌شناسی پرارزش و در واقع شبیه به یک جلسه تحلیلی است.[۹][ر] کار سختی نیست دریافتن اینکه در پشتِ طغیان خشم ایشتار — دستِ کم که گفته شود — طلب قدرت است (نمود او در جهان زیرین ارشکیگال است).[۱۰][ز] ایشتار برای گیلگمش اهمیتی حیاتی دارد. رابطه گیلگمش با ایشتار و شمش، نگرشی عمیق برای درک پیشرفت این منطقه را فراهم می‌کند.[۱۱] در آیین‌های مادرانه (آیزیس و اُزیریس، ایشتار و تموز)، با همه زیبایی، همیشه تنها بازگشتی ابدی وجود دارد، گردش سال؛ تموز پسر-عاشق در اثر گرمای تابستان کشته می‌شود و در بهار دوباره زنده می‌شود.[۱۲] پاسخ گیلگمش، از جنبه پیشرفت خودآگاهی بشری، اهمیت دارد.[۸]

معنای عمیقی در این واقعیت وجود دارد که مسئله مرگ و مسئله جاودانگی مربوط به آن، تنها در یک نقطه از داستان است که آغاز می‌گردد.[۱۳] تنها با درک مرگ و محدودیت زمان است که زندگی رنگ واقعیت می‌گیرد. داستان گیلگمش، داستان کنار آمدن با مرگ خویش است.[۱۴][ژ]

یادداشت[ویرایش]

  1. در شعر سومری نام قهرمان اصلی به صورت «بیلگمس» آمده و دشمنی وی با اینانا (برابر سومری ایشتار) منجر به مرگ انکیدو (گرچه نام یکی است ولی در شعر سومری وی خادم بیلگمس است).[۱]
  2. نگاه تحسین‌آمیز کلوگر در مقدمه به چشم می‌آید: حماسه را «شاهکاری در ادبیات جهان» می‌داند و نیز «تلاش برای تفسیر روانشناسی این حماسه باستانی، آبستن از معنا، کاری درخور است».
  3. در ادامه تشریح چارچوب تحلیلی خود، کلوگر به بررسی روند بازیابی اسطوره و تفسیرهای نخستین می‌پردازد (ص ۱۴ و ۱۵)؛ سپس فرم تاریخی (لباس بیرونی) ذکر شده در یادداشت قبلی را ریزبینانه بررسی می‌کند و به گسترش و نسخه‌های متعدد حماسه در سراسر خاور نزدیک می‌پردازد (ص ۱۵) و در پایان آن چنین نتیجه می‌گیرد؛ ص ۱۵: می‌توان تصور کرد که در ابتدا همچون سایر اساطیر به شکل شفاهی برای مردم نقل می‌شده‌است که این موضوع در گونه پرتکرار آن، برای نقش بستنِ پیام اثر بر روان شنوندگان خود را نشان می‌دهد و همین نیز باعث تنوعی دوباره در آن شده‌است.
  4. کلوگر، ص ۱۰۶ و ۱۰۸: در رؤیای قهرمان با انقلاب بزرگی از جهان مادری به جهان پدری روبه‌رو هستیم (مقایسه این دو جهان در ص ۷۶)... مادر نخستین، تیامات (کشته می‌شود) و از دو نیمه بدنش، آسمان و زمین خلق می‌شوند… هومبابا نماد جهان مادری است (در ص ۸۳ و ۸۵ نیز مطلبی دراینباره است). در لوح چهارم انوما الیش …
  5. مجوعه اشاره‌هایی به ایشتار (کلوگر)؛ ص ۳۷: گرچه در دوره پسین آشوری، ایشتار اغلب ایزدبانویی جنگجو بود ولی اینجا در جنوب، در اوروک، عمدتاً ایزدبانوی باروری است. در رؤیایی به آشوربانی‌پال می‌گوید که به او شیر داده‌است. / ص ۹۵: … در آغاز لوح پنجم، ایشتار با نام دیگرش — ایرنینی — خوانده می‌شود. / ص ۸۳: این که جنگل سدر در واقع مربوط به جهان مادری است، به وضوح در خود حماسه تأیید می‌شود، در آغاز لوح پنجم این جنگل سکوی پادشاهی ایرنینی نامیده می‌شود؛ ایرنینی مترادف ایشتار است. / ص ۹۹: … قهرمانان به «کوه سدر» خیره می‌شوند، اقامتگاه خدایان، سکوی پادشاهی ایرنینی که همان ایشتار است، مادرِ بزرگ. این همان جایی است که هومبابا عادت دارد قدم بزند. / ص ۸۵: هومبابا … نگاهبان جنگل سدر مادرانه (اگر از جنبه رابطه‌اش با ایشتار به او نگاه کنیم)، روح مردانه مربوط به پادشاهی وی است. / ص ۳۰: قابل توجه است که آرورو در سایر متن‌های بابلی به عنوان جنبه‌ای از ایشتار پدیدار می‌شود و لقبی مشترک با او دارد: بِلیت ایل (معشوقه خدایان). / ص ۱۶۲: … و این حقیقت که شیر (نماد) ایشتار است. در جنگ با شیر با تبر، شمشیر یا تیر (سه نماد تشخیص دادن خودآگاهی) ...
  6. کلوگر، ص ۳۴: (به نقل از کتاب دیگر (احتمالا تاریخی باستانی)) … «بابلیان یکی از شرم‌آورترین رسوم را دارند. هر زنی که در سرزمین به دنیا بیاید باید برای یکبار در زندگی‌اش به محوطه ونوس برود و با بیگانه‌ای هم‌نشین شود» (توضیح کلوگر: ایشتار مانند ونوس رومی، ایزدبانوی عشق نیز بود. اینجا منظور از «محوطه ونوس» در واقع معبد ایشتار است) (ادامه کتاب تاریخی باستانی …) «بسیاری از کسانی که ثروت بیشتری داشتند، تمایلی به اختلاط با دیگران نداشتند، پوشیده می‌رفتند.» / ص ۸۱: ایشهارا مترادف ایشتار نیز است و در واقع جنبه مادری او. پس گیلگمش در واقع می‌خواهد مراسم هیروس گاموس (ازدواج مقدس) را با او بر اساس سنت پادشاهان بابلی اجرا کند. / ص ۸۰: در این لحظه انکیدو خود را بر سر راه او (گیلگمش) قرار می‌دهد و مانع ورود او می‌شود. متن می‌گوید که در خانه پدری تخت‌خواب ایشهارا آماده شده‌است. ولی ایشهارا نام دیگر ایشتار است…
  7. مجموعه اشاره‌هایی به ویژگی باروری در ایشتار (کلوگر)؛ ص ۱۱۸: گذشته از خصوصیات خوب مادری (مهربانی، نگاهداری از کودک و …)، ایشتار این جنبه را نیز دارد که کودکانش (پسرانش) را می‌بلعد. مثالی از آگوستین قدیس بسیار روشن‌کننده است … / ص ۳۳: … پسرش را در سبدی کوچک رها می‌کند — شباهت مشخص به داستان موسی دارد و احتمالاً کهن‌الگوی آن است — باغبانی پیدایش می‌کند، او را بزرگ می‌کند و او پادشاه و عاشق ایشتار می‌شود. / ص ۹۲: در اینجا با مادر (عیب‌جوی) گیلگمش روبه‌رو هستیم. مادر کهن‌الگویی کیست؟ ایشتار. / ص ۱۴۱: پس از سخنرانی دربارهٔ حماسه گیلگمش، او گفت که مرد جوانی که از مادرش جدا نشده‌است، برای ابد در وضعی آغازین است، وضعیتی ابدی از شدن. زمان ارزشی ندارد … / ص ۱۱۳: اینجا در ایشتار خصوصیتی دیگر دیده می‌شود که با این واقعیت روان‌شناختی ربط دارد که مادر، نخستین گونه آنیما، در ابتدا با زنی همچون مادر جایگزین می‌شود. شکلی از مادر-معشوق. / ص۳۹: (پس از نقل شعری باستانی) این جنبه‌ای دیگر از ایشتار را نشان می‌دهد. او برانگیزنده تصویر آنیما در مردان است…
  8. کلوگر، ص ۴۲: دربارهٔ شش روز و هفت شب انکیدو (و قربانی کردن) / ص ۴۶: (شمهات و انکیدو) … لوگوس با روان در ارتباط است. او (شمهات) اکنون سخن می‌گوید. اکنون او (انکیدو) آماده شنیدن است، به واسطه شوکی که به او وارد شده‌است. او (شمهات) به شنونده دربارهٔ اوروک می‌گوید، دربارهٔ معبد ایشتار، دربارهٔ آنو و دربارهٔ گیلگمش که از وجود انکیدو آگاه است چون او را دو بار در خواب دیده‌است.
  9. کلوگر، ص ۱۱۲: شگفت‌آور جالب است که ایشتار در این زمان است که وارد داستان می‌شود…
  10. کلوگر، ص ۱۱۴: هر سال زنان برای او (دموزی) شیون می‌کنند، در زمانی که او با حرارت سوزانی که ایشتار در تابستان دارد کشته می‌شود. در بهار ایشتار عروس پوشیده‌است. ایشتار این دو چهره را دارد.
  11. کلوگر، ص ۱۰۳: این ویژگی‌ها ما را در این مسیر قرار می‌دهد که هومبابا را مظهر عصر گذشته بدانیم که ناپدید می‌شود یا اینکه قرار است با کردار قهرمانانه ناپدید شود. / ص ۱۵۳: دوباره می‌شود تغییر عصری الگو را در مقاومت گیلگمش در برابر ایشتار دید. / ص ۳۶: … مسئله فقط فرافکنی نیست، در خود داده‌ها نیز ابهام وجود دارد. خود وضعیت است که خیلی روشن نیست و آن به خاطر شخصیت گوناگون، دوسویه و دودل خود ایشتار است…
  12. کلوگر، ص ۱۳۱: «ایشتار: برایم نرگاو آسمان را خلق کن تا گیلگمش را از بین ببرد! آنو: خواهش می‌کنم، مگر خودت بر خود نیاوردی؟ (توهین) را خودت طلبیدی و گیلگمش نیز کردار ناشایست و رفتار بد تو را برشمرد.»
  13. کلوگر، ص ۱۴۶: همان‌طور که بعداً مشاهده خواهیم کرد، واژگانی وجود دارد که ایشتار و یهوه هر دو بیان می‌کنند. مقایسه‌هایی از این دست، نگرشی یگانه به پویایی نمادگری دینی به دست می‌دهد.
  14. کلوگر می‌گوید که این داستان، داستان بزرگ شدن است. پیشرفتی در خودآگاهی بشر. مرد خود را از وضع وابستگی که در آن از او محافظت می‌شود و در جهان مادری است، رها می‌کند. زمانی که این جدایی را رقم می‌زند، وارد جهان مردانگی می‌شود که عقلانیت و فردیت در آن حاکم است. کلوگر، شاگرد یونگ بود پس الگو را چندان جنسیتی نمی‌بیند بلکه نگاهی کهن‌الگویی دارد. نگاه او خروج انسان‌ها از جهانی غریزی و ناخودآگاه به دنیایی خودآگاه و عقلانی است. قهرمان از این پس فردگرا خواهد بود و خودش به دنبال پاسخ پرسش‌هایش خواهد گشت؛ نه آن‌که صرفاً ارزش‌های جمعی را پاس بدارد.

واژگان[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. George 2003a, p. 166-175.
  2. George 2003a, p. 47-54.
  3. Kluger 1991, p. 13.
  4. Kluger 1991, p. 14.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ Kluger 1991, p. 16.
  6. Kluger 1991, p. 111-141.
  7. Kluger 1991, p. 111.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Kluger 1991, p. 113.
  9. Kluger 1991, p. 129–130.
  10. Kluger 1991, p. 152.
  11. Kluger 1991, p. 88.
  12. Kluger 1991, p. 76.
  13. Kluger 1991, p. 142.
  14. Kluger 1991, p. 160.

منابع[ویرایش]

RousouR (بحث) ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)پاسخ

نسخه اوگاریتی[ویرایش]

در نسخه اوگاریتی حماسه اپیزود نرگاو آسمان وجود ندارد و گرچه واژه ایشتار آمده است اما بسیار در حاشیه قرار دارد. چهار شخصیت بیلگمس، انکیدو، هومبابا و اوتنپیشتی در این نسخه هستند.RousouR (بحث) ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)پاسخ

پس از گمب[ویرایش]

گسترش نسخه هیتی و هوری در همین مقاله و پرداختن به نسخه اوگاریتی در حماسه گیلگمش (ویژه:تفاوت/37417837).RousouR (بحث) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۲۰ (UTC)پاسخ

کتاب دامراش، رد کردن ایشتار، ص۱۰۳ تا ۱۱۰ RousouR (بحث) ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۵ (UTC)پاسخ

  • کتاب دامراش: پاسخ شگفت‌آور گیلگمش. شروع دیپلماتیک گیلگمش و زخم‌زبان پنجاه سطری: بی‌ثباتی الهه عشق؛ جاودانگی ثبات را به همراه ندارد، برعکس، رفتار جاودانه و بدون تغییر ایشتار، بی‌ثباتی اوست. (ص۱۰۳، پاراگراف دوم) دو تفسیر: رد عشق زنان به نفع پیوند مردانه بادوام گیلگمش و انکیدو؛ بخشی از روند بازتعریف خود و فرهنگ بشری در مقابل پیرامون طبیعی و جهان فراطبیعی. برای هر دو تفسیر نشانه‌هایی در بخش‌های دیگر حماسه وجود دارد. اشااره به «تخت ایشارا» و تفاوت آن با ius primae noctis که پیشتر اشاره شده (اول گیلگمش و سپس شوهر) (ص۱۰۳، پاراگراف سوم). چه hieros gamos باشد چه سکولار باشد، پس از دیدار گیلگمش و انکیدو دیگر همخوابگی با زنان وجود ندارد و در سوگواری انکیدو نیز این نشانه‌ها دیده می‌شود. فرهنگ فقط شراب، زنان و آواز نیست (دیدگاه روسپی و شبان). گیلگمش ارزش‌هایی بزرگتر و بادوام‌تر از لذت‌های گذرای فیزیکی یافته است که نویسنده نمادش را ایشتار بی‌ثبات قرار داده است.(ص۱۰۴، نیمه اول صفحه) در همین حال، این پیشروی‌‌های یک زن فناپذیر نیست که گیلگمش رد می‌کند بلکه پیشروی‌های خود الههٔ عشق است. اثر او بر فناپذیران بسیار متفاوت است از اثر فرهنگ‌پذیری که روسپی بر انکیدو بر جای گذاشت: گیلگمش ایشتار را در جایگاه نابودگر فرهنگ می‌بیند. سخنرانی او دو قسمت دارد و بر محور پرسشی مرکزی می‌چرخد: «کدام عاشقی را برای همیشه دوست داشتی؟» در نیمه اول سخنرانی گیلگمش استعاره‌های زیادی وجود دارد که در همهه آنها ایشتار با اشیای بشری مقایسه می‌شود. از اشیای بسیار معمولی مثل در و کفش، و ساخت‌های بزرگتر (دیوار قصر و ...) (ص۱۰۴، نیمه دوم صفحه) در همه اینها گیلگمش ایشتار را به عنوان انحرافی از کارکرد مناسب می‌داند. در نیمه دوم زخم‌زبان گیلگمش، عاشقان ایشتار (حیوان و انسان) ردیف می‌شوند که سرنوشتی شوم یافتند.(ص۱۰۵، نیمه اول صفحه) این مثال تصویری در تضاد با اثر عشق روسپی بر انکیدو را نشان می‌دهد. در اینجا، عشق ایشتار نتیجه معکوس به بار دارد. این بخش از داستان دقیقا پس از سخنرانی افسوس‌برانگیز نینسون آمده است که در مورد زندگی بی‌قرار گیلگمش است. پس سخنرانی گیلگمش را دعوی متقابلی در مورد ارزش مستقل فرهنگ انسانی است: فناپذیران بیش از خدایانِ بی‌ثبات می‌توانند پایدار باشند. حماسه به هیچ عنوان طرفدار جدایی قلمروی الهی از قلمروی انسانی نیست بلکه بیشتر در مورد نوعی حمایت و بردباری دوجانبه است که در صورتی امکان‌پذیر است که هر گروه در جایگاه خود قرار گیرد.(ص۱۰۵، نیمه دوم صفحه) RousouR (بحث) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۲ (UTC)پاسخ
    • ایلیاد (هرا؛ Iliad, 4.50-54)(ص۱۰۶) آفرودیت (پانویس ص۱۰۷) / فرورفتن ایشتار؛ نرگال و ارشکیگال؛ (ص۱۰۶ و ۱۰۷) / رفتار انکیدو در پرتاب و کتاب پنجم ایلیاد (آپولو)(ص۱۰۹) / رویای انکیدو، هوموتابال، فرورفتین ایشتار (ص۱۰۹، نیمه دوم) / اتانا در جستجوی باروری برای همسرش بر پشت عقاب (فهرست پادشاهان سومری)(ص۱۱۰) / جهان زیرین، اودیسه (آشیل)(ص۱۱۰، وسط صفحه) RousouR (بحث) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۲ (UTC)پاسخ

کتاب اول فاستر، ریوکا هریس، ص۲۰۷ تا ۲۱۸

  • سرآغاز مهم (ص۲۰۷ و ۲۰۸) / واژه‌های مختلف برای «همسر» (به نقل از تیگی)؛ نقش توسعه یافته نینسون در بابلی معیار (قبل از سفر برای نبرد با هومبابا)(ص۲۰۸) / پرداختن به این تصور که حماسه برای سرگرمی مخاطبان مرد بوده است. chanson de geste (ص۲۰۸) رویکرد مردانه به زنان (انسان و الهه)؛ بازتاب یا نماد زنان واقعی نیست لزوما و دربرگیرنده ترس، رویا و آرزو نیز است. / گرچه یبن‌النهرین با جامعه dimorphic یونان تفاوت داشت اما قلمروی زنان شامل محیط سیاسی و نظامی نمی‌شد. یک عنصر حیاتی: وارونگی نمادین به خصوص در موقعیت و نقش. تعریف وارونگی نمادین (به نقل Barbara A. Babcock, The Reversible World: Symbolic Inversion in Art and Society) وارونگی بیش از یک کارکرد در حماسه گیلگمش دارد اما ریوکا هریس بر یک جنبه آن تمرکز می‌کند: جابه‌جایی طنز در نقش‌های مورد انتظار (ص۲۰۹) نینسون؛ شمهات (پانویس مفصل درباره شمهات، واژه harimtu، نفرین انکیدو (هم‌نظر با جری کوپر)) (ص۲۱۰) ادامه شمهات؛ شیدوری؛ هر دو زن دارای شغل؛ پیوند ایشتار با هر دو: «زمانی که در ورودی میخانه نشسته‌ام، یک روسپی دوست‌داشتنی هستم». گرچه زندگی واقعی یک روسپی در بین‌النهرین، منفی و تهدیدی برای خانواده دانسته می‌شد در حماسه تصویر برعکس است. در حماسه، شمهات برخلاف شیدوری و زن اوتنپیشتی، نام مشخصی دارد. رابطه جنسی و روسپیگری یکی از مه‌ها در بین‌النهرین بود. روسپی در بین‌النهرین و اسرائیل باستان نماد زندگی شهری بود.(ص۲۱۱) تا انتهای ص۲۱۲ بررسی ریز و واژگانی داستان شمهات / شیدوری بررسی ریز و واژگانی؛ تاکید دوباره بر ارتباط شمهات و شیدوری با ایشتار (در پانویس ۶) پس از نقل گفته شیدوری و بیشتر عملگرا دانستن آن (تا لذت‌گرا و ...) نتیجه می‌گیرد: پس، شیدوری نیز مانند شمهات بازگوکننده و حامی هنجارهای اجتماعی جامعه بین‌النهرین است. سپس به بررسی زن عقرب‌نما و زن اوتنپیشتی می‌پردازد. (ص۲۱۳ و ۲۱۴) آرورو؛ زنان اوروک؛ همه زنان تا اینجا افرادی یاریگر، پرورنده و مواظبتگر هستند. ایشتار از این نقش پارادایمی فاصله می‌گیرد. (نیمه ص ۲۱۴) اپیزود نرگاو آسمان؛ اشاره به تفسیر متفاوت Tzvi Abusch از همین بخش در پانویس ۸؛ با وجود تاکید دوباره بر وارونگی در پانویس ۹ اشاره به این می‌کند که حتی ایشتار نیز پیشنهاد «ازدواج» و نه «رابطه» را می‌دهد. ایشتار نمونه اعلی روسپی در متن‌های دینی (ص۲۱۵) هریس در ادامه بررسی ریز و واژگانی رابطه گیلگمش و انکیدو...(ص۲۱۶) به لوح XII می‌پردازد و خود را در گروهی قرار می‌دهد که آن را جز حیاتی حماسه می‌دانند (سایر اعضای گروه را بدون نام بردن از میسن در پانویس ۲ آورده است)؛ کارناوال و جامعه بین‌النهرین؛ قبل از خاتمه پرداختین به تصویر مادر: انوما الیش، تیامات و دامکینا (ص۲۱۷) پرداختن به متن‌های حقوقی؛ با سخنرانی جری کوپر و ... مقایسه شود. (ص۲۱۸) RousouR (بحث) ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۰ (UTC)پاسخ