بحث:تاریخ گیلان

Page contents not supported in other languages.
افزودن مبحث
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۲ سال پیش توسط Sicaspi در مبحث استفاده از منبع اولیه

فارسی سلیس امروزی بنویسید[ویرایش]

گیلان بخشی از 'سرازمین' شمالی ایران، که مورخان به آن نام 'تبرستان' و دیلمان داده‌اند، است.[۱] در ضمن، اصل مطلب هم که غلط است. آن سوی رودخانه نشتارود را طبرستان گویند. مطلب را اصلاح کنید. اگر نه بزودی حذف خواهد شد. --A A ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۹:۳۷ (UTC)پاسخ

میتونم بپرسم که چه‌کسی این جمله رو نوشته یا گفته که طبرستان آن سوی رودخانهٔ نشتارود است؟ طبرستان به سرازمین کوهستانی شمال و دیلمستان به جلگه‌هایش گفته می‌شود. (نمونه‌ای از مدارک:کتاب تاریخ درسی دوم راهنمایی در ج. ا. ایران)
در ضمن جملهٔ اولی که نوشتید به هیچ وجه مشکلی از هیچ لحاظ ندارد و به عینه در کتاب تاریخ طبرستان (نوشته حبیبی) آن را خواندم و رونویسی کردم. نفهمیدم کجای این مقاله مشکل داشت؟ لطفاً واضح‌تر مشکلاتش را بیان کنید. محکبحث ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)پاسخ

مگر به شما نگفتم شیطنت نکنید. ویکی‌پدیا دانشنامه آزاد است نه تحریف نامه آزاد!!! دوستان، هموطنها از هر قشری هستید بنده در مورد این گروه بارها اعلان خطر دادم. تا امروز بنده ملقب به دوستدار تالش و گیلک به تنهایی برابر این عده ایستادم و کابوس آنها شدم. به هوش باشید و گول ظاهر فرهنگی آنها را نخورید. جناب سی کاسپی دست از تحریف عامدانه بر دارید. 151.243.197.201 ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۲ (UTC) سراسر مطلب شما اشکال است. برای پاسخ پرسشی که طرح کردید، بنگرید به مقاله پان گیلانیسم، کیهان چاپ لندن، ((سرزمین گیلان از شمال محدود به دریای خزر، از شرق محدود به رودخانه نشتارود و از جنوب و غرب محدود به ارتفاعات البرز است... سرزمین گیلان، در همسایگی سرزمین‌های آذربایجان، طبرستان و قفقاز واقع شده است)). خواهشمندم در انتقال مطلب از کتب درسی ج. ا. آنها را به فارسی سلیس مردمان امروزی برگردانید. مثلاً سرازمین غلط فاحش دستوری است. چون جمع مکسر لغات فارسی ناممکن است. سرزمین‌ها صحیح است. برای دانش آموزان بدبخت کشورم، متاسفم!--A A ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۳:۰۹ (UTC)پاسخ

بجای کلمه «گیله مرد» از «گیلک» استفاده شود؛ و «طارم» نام یکی از محصولات برنج گیلان می‌باشد و شهر طارم جزو زنجان می‌باشد که ییلاقات تقریباً مشترک با گیلان دارند.

پیوند مرده[ویرایش]

بر طبق بررسی‌های رباتیکی من چندین پیوند غیرقابل دسترس پیدا شد. لطفاً آنها بررسی و در صورت لزوم درستش کنید. تشکر!

--:]امیروباتΣυζήτηση ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC)پاسخ

پیوند مرده ۲[ویرایش]

بر طبق بررسی‌های رباتیکی من چندین پیوند غیرقابل دسترس پیدا شد. لطفاً آنها بررسی و در صورت لزوم درستش کنید. تشکر!

--:]امیروباتΣυζήτηση ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC)پاسخ

واگردانی مطالب[ویرایش]

جناب درفش کاویانی علت واگردانی مطالب منبع داری که جناب سی کاسپی افزوده بودند چیست؟IR00NY ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)پاسخ
آن بخشهایی که حذف و سپس توسط کاربر گرامی دیگری باز افزوده شدند همه از ایرانیکا هستند. منبع ته همه شان آمده ولی دیگر نیامدم آخر هر پاراگراف منبع را دوباره ذکر کنم. آن چیزی که شما حذف کردید هم منبع داشت شاید یادم رفته بگذارم. Marvolo Gaunt (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)پاسخ
با تشکر از زحمات شما در راستای بهبود مقاله، متأسفانه بخشهای منبع دار زیادی از مقاله حذف یا به غلط جا به جا شده بود، حال آن که نسخه اولی سیر تاریخی را درست رعایت کرده بود لذا به نسخه اولی بر می‌گردانم. Marvolo Gaunt (بحث) ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۱ (UTC)پاسخ

بخشهای نیازمند گسترش[ویرایش]

بخشهای قبل از اسلام، اسلام تا صفویه، بخش دوم صفویه و قرن بیستم تابحال نیازمند گسترش هستند و نیازمند یاری هستیم. اگر کسی خواست کمک کند. --123 (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۵ (UTC)پاسخ

چند پیشنهاد: این مقاله چندان چیزی در مورد مرداویج ندارد یا همچنین آل بویه. در مورد وارنا بودن گیلان، منابع قدیمی یا غیرتخصصی استفاده شده است. لطفاً منبع هنینگ و ماری بویس پاک نشود زیرا اینها منابع تازه-تر در مورد وارنا هستند. [[۱]].

--108.18.145.11 ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۱۹ (UTC)پاسخ

در مورد وارنا اصولاً چیز زیادی ذکر نشده. در خصوص زیاری و بویی در حدی نوشته شده، ولی باید دقت کرد که آنها بعد از تأسیس سلسله شان از گیلان رفتند. منابع هم تا همین حد بدانها پرداخته‌اند مثلاً ایرانیکا. --Sicaspi گپ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۲۳ (UTC)پاسخ

تاریخ گیلان[ویرایش]

پیشاخوبیدگی تاریخ گیلان
ویرایش ورودی‌ها
اندازهٔ مقاله ۲۰۱٬۹۳۶
آیا مقاله ترجمه از ویکی‌های دیگر است؟ خیر
منبع‌دارکردن همهٔ مطالب انجام شد
جایگزینی منابع نامعتبر (به‌خصوص منابع ویکیایی) با منابع معتبر انجام شد
بررسی تک‌تک منابع ارجاع‌داده‌شده انجام شد
استانداردسازی منابع با الگوهای یادکرد انجام شد
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ اطلاعات انجام شد
افزودن الگو(ها)ی جعبهٔ گشتن انجام شد
افزودن رده و میان‌ویکی مناسب انجام شد
افزودن تصاویر مناسب انجام شد
پیوند به محتوا(ها)ی مرتبط در پروژه‌های خواهر انجام شد
پیوند پایدار منابع برخط (کد) انجام شد در تاریخ ‏۱۱ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۴
هنوز ناظر وپ:گمخ صحت ورودی‌ها را تأیید نکرده‌است.
 تاریخ گیلان (ویرایش | تاریخچه) • بحثپی‌گیریرفتن به زیرصفحه


بحث زیر پایان یافته‌است و به‌زودی بایگانی خواهد شد.
خوب نشد پس از ماه‌ها، توافقی میان نظردهندگان و نامزدکننده دیده نمی‌شود. اشکالاتی همچون لحن نامناسب و به‌کارگیری واژگان حساسیت‌زا، مطالب گزینشی، و کپی‌کاری از منابع و نقض حق تکثیر مانع از خوب شدن آن می‌شوند. بدیهی است تا هنگامی که کاربران تاریخ‌دان نسبت به جامع بودن نوشتار نظر مثبت نداشته باشند، معیار مهم «جامعیت» راستی‌آزمایی‌پذیر نیست. -- نوژن (بحث) ‏۵ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۱۹ (UTC)پاسخ

نامزدکننده: Sicaspi (بحثمشارکت‌ها) ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)پاسخ

لطفاً نظرات خود را ارائه کنید. --Sicaspi talk ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۸ (UTC)پاسخ

با تشکر از زحمات بی‌دریغ جناب سیکاپسی نحوهٔ مقاله نویسی جناب سیکاپسی تا جایی که من در جریان بودم اینست که ایشان برای پیدا کردن منابع زحمت بسیاری می‌کشند ولی به نظر انقدر حوضهٔ فعالیت‌هایشان وسیع است که آن حوصله و دقت لازم را برای به کمال رساندن یک کار مشخص ندارند. برای مثال در مقاله گیلان برای بهبود مقاله عنوان شد که مقاومت اش یا مردم اش یا درختان زیتون اش از نظر دستوری صحیح نیست. ضمیر شخصی متّصل باید متصل نوشته شود و الف قبل از ش لازم ندارد. ایشان بدون اینکه به این توصیه توجهی بکنند، همین طرز نوشتن ضمیر را در تاریخ گیلان هم بکار برده‌اند مانند پایتخت اش، مردم اش و غیره و ایرادات دیگری از نظر لزوم خلاصه‌نویسی و کم کردن از حاشیه‌ها، تکمیل ویکی‌سازی و غیره در همانجا مطرح شد که ترتیب اثری داده نشد. این بار از ایشان درخواست می‌کنم که یکبار خودشان ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/جمع‌بندی بحث را به دقت بخوانند و سپس مقاله را با آن بسنجند. در حال حاضر مقاله مانند سبزی‌ای است که موادش از بهترین مزارع به دست آمده، اما این سبزی پاک نکرده‌است و برای خوردن مناسب نیست.Roozitaa (بحث) ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۷ (UTC)پاسخ

این مقاله خیلی قبل تر از این که شما این تذکر را بدهید نوشته شده. مال گیلان را که همه اشهایش را درست کردم. این را هم درست می‌کنم. چشم. خلاصه نویسی را نفرمایید ترتیب اثر داده نشد. مقاله به طرز شگرفی تغییر داده شد. شاید اخیراً ندیده‌اید اش. Sicaspi talk ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۱۸ (UTC)پاسخ
سیکاپسی گرامی، در مورد برطرف کردن ایرادات استان گیلان چنین نیست که شما می‌فرمائید. بهتر از قبل شدن به معنی رسیدن به حد استانداردهای مقاله‌های خوب نیست. خود من این تجربه را دارم که فعالیت بیش از حد باعث خستگی و در نتیجه پایین آمدن دقّت در کار می‌شود بنابراین اگر به دنبال کیفیت هستید به عنوان یک دوست پیشنهاد من به شما اینست که زمان و حوزهٔ فعالیت خود را محدودتر کنید و جز به خوبیدگی دو مقاله‌ای که در این بخش دارید به مسئلهٔ دیگری نپردازید. خوب کردن یک مقاله، کار واقعاً سخت و دشواری است و با یک سر و هزار سودا داشتن همخوانی ندارد.Roozitaa (بحث) ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۹ (UTC)پاسخ
همه سعی من هم بر همین است. من تلاشم را می‌کنم. ولی می‌خواهم بدانم چیز دیگری هم مانده یا نه. برای همین سعی می‌کنم اینجا فیدبک بگیرم. این مقاله قدری جزئی کاری دارد ولی گیلان همه موارد ذکر شده را به نوبه خود برطرف کردم. کم وقت نگذاشتم در حین آن پروسه. همه کارم هم طبق معیارهای گمخ بوده. اگر مشکلی وجود دارد، مشخصاً ذکر بفرمایید تا چون گذشته برطرف شود. این بحثها برای ارائه راه حل و بهبود مقاله‌است. Sicaspi گپ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۶ (UTC)پاسخ

فقط برای شروع:

  1. شما اگر مواردی که در ویکی‌پدیا:گزیدن مقاله‌های خوب/جمع‌بندی بحث نوشته شده را با دقت بخوانید متوجه می‌شوید که نیازی به پیدا کردن ایراد از طرف دیگران نیست و خودتان با توجه به تجارب چند ساله‌ای که دارید، می‌توانید تا حد زیادی مقاله را اصلاح کنید.
  2. «ساکنین این سرزمین خصوصاً دیلمیان تأثیرگذاری زیادی بر تاریخ همسایگان شان و حتی بر خلافت داشتند.» شان ضمیر چسبیده‌است و نباید با فاصله نوشته شود و یا قبل از آن الف قرار داده شود. منظور از خلافت مشخص نیست.
  3. لازم است بخش آغازین یا دیباچه یا لید کل مطالب اصلی و کلیدی داخل مقاله را به طور خلاصه در بر داشته باشد. با توجه به اینکه مقاله پر حجم است تنها سه خط به عنوان لید مناسب مقاله نیست.
  4. لازم است عنوان در اولین باری که بکار برده شده پیونددار شود. در «زبانشناسانی چون آندرآس گیلان را تحول یافته این واژه اوستایی دانسته‌اند. دیگرانی چون امیل بنونیست این نظر را در کرده‌اند.» آندرآس و امیل بنونیست پیونددار نشده‌اند و در کرده‌اند یک غلط دیکته‌ای‌است.Roozitaa (بحث) ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۴۳ (UTC)پاسخ
اندکی وقت بدهید لطفاً. اش‌ها را هنوز درست نکرده‌ام. Sicaspi گپ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۱۲ (UTC)پاسخ
Mahan

سلام، جناب سیکاسپی لطفا ابتدا حجم مقاله را به زیر ۱۴۰ کیلوبایت(با تخفیف ویژه) کاهش دهید تا بررسی را شروع کنیم. من چگونه می‌توانم مقاله‌ای را که در بازکردنش مشکل دارم را بررسی کنم؟ مقاله تاریخ جهان را با نصف این حجم می‌توان برگزیده کرد. MaHaN MSG‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)پاسخ

با تلاش مکرر به زیر ۲۰۰ تا رسید. که دو برابر ۱۰۰ تای مجاز ویکی انگلیسی است. Sicaspi گپ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)پاسخ
ممنون، مقاله مفصل است و نیاز به بررسی دقیق دارد اما چیزی که در نگاه اول توجهم را جلب کرد عدم تناسب بین تعداد منابع و مطلب وارده‌است، شاید نیازی نباشد که راجع به مطلبی که تنها یک منبع دارد چند ده خط توضیح نوشته شود و می‌توان سر و ته مطالبی را که از ارزش پایین‌تری برخوردارند را زد. همچنین تعدادی از یادکردهای وب استاندارد نیستند. MaHaN MSG‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۸ (UTC)پاسخ
منظور شما از تعداد منبع نفهمیدم. از بعضی از منابع در حد یک خط استفاده شده از بعضی بیشتر. وزن منابع هم فرق دارد. یادکردها را نگاه می‌کنم. Sicaspi گپ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۲۲ (UTC)پاسخ
ببینید اگر بخواهم یک مورد را مشخصا برایتان مثال بزنم باید از بخش‌های «حکمرانی خان احمد خان»، «حکمرانی امیره دوباج» و «حکام گیلان» نام ببرم (البته فقط به این‌ها خلاصه نمی‌شود) و در مقابل «قیام سیاهکل» و «دوره هخامنشی» می‌توانند بیشتر از این‌ها گسترش یابند. در مجموع منظورم این است که نیازی نیست تمام موارد موجود در ایرانیکا(که بسیارشان نالازمند و فقط حجم را بالا می‌برند) را به صورت تمام و کمال به اینجا منتقل نمایید. MaHaN MSG‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۱۲ (UTC)پاسخ
تمام و کمال نبوده. ولی برخی ادوار طبعاً وزن بیشتری می‌گیرند که این هم ناشی از منابع است. --123 گپ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۵۸ (UTC)پاسخ
وزن بیشتر با متن بیشتر متفاوت است. این هنر نویسنده‌است که چیزهایی را که در ۷۰ خط بیان کرده بتواند در ۳۰ خط و به صورت رسا شرح دهد. بعضی سکشن‌های این مقاله از حالت بخش خارج شده و خود به شکل مقاله‌ای پر و پیمان درآمده‌اند، من هم با گفته شما پیرامون اوزان متفاوت ادوار موافقم اما متاسفانه بخش‌هایی که نام‌بردم شامل آن سنگین وزن‌ها نمی‌شود! MaHaN MSG‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۴۸ (UTC)پاسخ
امیره دباج و خان احمد خان به عنوان آخرین فرمانروایان محلی اهمیت زیادی داشته. یک سری وقایع رخ داده. اگر ذکر نشود خواننده نمی‌فهمد علل را. باز سعی می‌شود بهتر شود. --123 گپ ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۶ (UTC)پاسخ
ریش و قیچی را به خودتان میسپارم. چند روز دیگر دوباره مقاله را بررسی و نظر نهایی‌ام را اعلام می‌کنم. MaHaN MSG‏۳۰ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۰ (UTC)پاسخ
اصلاحات شیوه نامه‌ای انجام شد.
وزن وقایع ناشی از منابع است. برخی ادوار تاریخی اتفاقات بیشتر و مهم تری افتاده به تبعیت از منبع معتبر و قوی ما یعنی ایرانیکا وزن بیشتری در مقاله یافته‌است. 123 گپ ‏۴ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۶ (UTC)پاسخ

موافق در مسیر خوبیدگی مقاله ترجیح می‌دهم بیش از این سخت‌گیری نکنم اما همچنان به نظرم مقاله چارچوب استانداردی ندارد. MaHaN MSG‏۷ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۴۴ (UTC)پاسخ

ممنون لطفاً روشنتر بفرمایید، چه باید کرد؟ همان طور که گفتم ساختار و وزن منبعث از یک منبع قدر یعنی ایرانیکاست. 123 گپ ‏۷ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۰۰ (UTC)پاسخ
درود سیکاسپی جان. چند نکته به فکرم رسید که عرض می‌کنم:
  • بعضی از پانویس‌ها خراب هستند. (شکل ظاهری‌شان کیفیت مقاله را پایین آورده‌است.) مانند پانویس ۳ و ۴۱.
  • واژه Gelan باید پارسی سازی شود. باید تلفظ آن را به پارسی بنویسید نه به انگلیسی.
  • تعداد تصاویر کم است. گیلان مناظر بسیار زیبایی دارد و از زیباترین استان‌های کشورمان محسوب می‌شود و بعضی جاها باید چند عکس مرتبط با آن بخش بیافزایید.
  • بعضی از واژه‌ها باید پیوند داده شوند. مانند ابراهیم خان، زینال ابراهیم.

دوستدار شما -- Armanjafari ☺گفتگو ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۴۳ (UTC)پاسخ

تشکر
۳ درست شد. ۴۱ اشکالش چیست؟ یک کتاب است از پانویس کتاب هم استفاده شده.
گلان درست شد.
این مقاله در خصوص تاریخ است، خود گیلان مقاله دیگر با عکسهای بسیار دارد، در حد تاریخ بضاعت در همین حد بوده.
پیوند داده می‌شود نڬارا گپ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۷ (UTC)پاسخ

راهی ندارد یک عکس در جعبه اطلاعات مقاله قرار دهید؟ نگاره برگزیده هم که در پیکره مقاله موجود است. MaHaN MSG‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۰۷ (UTC)پاسخ

همه مقاله لینک گذاری شد. این جعبه اطلاعات نیست، ناوباکس است من بلد نیستم متاسفانه. نڬارا گپ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)پاسخ
شدنڬارا گپ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۰ (UTC)پاسخ
ممنون، نگاره انتخابیتان تقریبا با تمام مقالاتی که الگو درونشان موجود است همخوانی دارد:) --MaHaN MSG‏۱۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)پاسخ
درود سیکاسپی جان. البته مشکل پانویس ۳ و ۴۱ هنوز پابرجاست. منظورم مشکل درونی نیست بلکه مشکل ظاهری است. چون پانویس ۳ بدین شکل (Gelae[3]) و پانویس ۴۱ نیز بدین شکل ([۴۱]</ref>) درآمده‌است. دوستدار شما -- Armanjafari ☺گفتگو ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)پاسخ
درست شد. نڬارا گپ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۴۱ (UTC)پاسخ
خوب است. اگر هر مشکلی بود دوباره خواهم‌گفت. -- Armanjafari ☺گفتگو ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۷ (UTC)پاسخ

الآن می‌خواستم مقاله را به صورت موفق جمع‌بندی کنم اما متوجه ایرادی در منابع شدم. شما منابع را طبق یک شیوه‌نامه و به صورت یکدست ارجاع نداده‌ایدو مثلا یک کتاب پله می‌شود و به بخش منابع می‌رود، یکی دیگر همینجوری درون برچسب ref قرار گرفته و به درستی استاندارد نشده‌اند و الی آخر. لطفا این موارد را حل کنید تا مقاله را جمع ببندم. MaHaN MSG‏۱۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۰۲ (UTC)پاسخ

درست شد فکر کنم.نڬارا گپ ‏۱۸ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)پاسخ

البته ارجاعات همچنان مشکل دارند اما چون مواردشان شامل ویکی‌پدیا:مقاله‌های خوب/معیارها نمی‌شود در اینجا کاری بهشان نداریم. اگر مشکلی پیش نیاید ۳ روز دیگر مقاله را جمع خواهم بست. MaHaN MSG‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)پاسخ

به نظرم نخستین چیزی که در این نوشتار به چشم می‌آید این است که واژه «گیلان» هزاران بار به کار رفته‌است ولی «استان گیلان» تنها دو یا سه بار. من اطلاعات جغرافیایی خوبی ندارم ولی تا جایی که می دانم گیلان نام استانی از کشوری به نام ایران است. اگر غیر از این باشد، باید نخست مشخص شود محدوده این «گیلان» کجاست؟ -- نوژن (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۳۵ (UTC)پاسخ

گیلان یک منطقه تاریخی ست که در طول تاریخ از لحاظ محدوده متغیر بوده، و این سعی شده در مقاله بازتاب بیابد. بخصوص بخش جغرافیای تاریخی مقاله در این زمینه توضیحاتی آورده‌است. قدیمی ترین کاربرد «استان گیلان» به دهه ۱۳۴۰ شمسی بر می‌گردد و برای قبل از آن چنین چیزی وجود نداشته‌است. مثلاً ولایت یا ایالت گیلان بوده‌است. برای توضیح بیشتر پیشینه تقسیمات سیاسی گیلان را مطالعه فرمایید. --نڬارا گپ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)پاسخ

دومین پاراگراف دیباچه بسیار بد نوشته شده‌است. نخست اینکه معلوم نشده این مردم از کدام ریشه و تبارند. از کجا آمده‌اند؟ دوم آنکه چیزی به نام «تمدن عظیم و درخشان» وجود ندارد (حداقل در دانشنامه). جمله «تا قرن هفتم پس از میلاد گیلان در حوزه نفوذ امپراطوری‌های پی در پی هخامنشی، سلوکی، پارتی و ساسانی که بر ایران حکم می‌راندند قرار داشت» نکته ظریفی در خود دارد که امیدوارم نویسنده گرامی به قصد آن را نگذاشته باشند. جمله باید بازنویسی شود. سپس خوانند با جمله «مناطق حاشیه خزر یک منطقه جغرافیایی و قومیتی متمایز ایران را شکل می‌دادند و به استقلال سیاسی گرایش داشتند.» روبرو می‌شود که به کل ادعایی است و در جمله‌های پیش از آن زمینه‌چینی برای چنین ادعاهایی (از جمله اینکه گیلک‌ها از لحاظ قومیتی بخش جدایی از ایران را تشکیل می‌دهند) دیده نمی‌شود. جمله «اسکندر موفق به فتح گیلان نشد.» هیچ ربطی به جملات پیش از خود ندارد.

پاراگراف‌های بعدی دیباچه نیز با جهت‌گیری ویژه‌ای نوشته شده‌اند، گویی این مردمان تافته‌ای جدابافته بوده‌اند که در درازنای زمان استقلال خود را حفظ کرده و در حالی که همه همسایگان دوردستشان (که به نظر ایرانیان می‌رسند) مورد هجوم و استعمار قرار گرفتند، آن‌ها به خودمختاری خود ادامه دادند. به نظرم نوشتار به «تاریخ استقلال گیلان» منتقل شود بهتر است. -- نوژن (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۵ (UTC)پاسخ

دیباچه را اصلاح می‌کنم. قبول دارم که باید بهتر شود.
ثانیاً، ما در دانشنامه موظفیم به رعایت فحن. اینجا دانشنامه‌است. ما باید علمی صحبت کنیم. این مقاله هم با همین رویکرد نوشته شده. هر مطلبی که ذکر شده، منبعش هم در انتهایش ذکر شده‌است و خوشبختانه اکثرشان هم در اینترنت به رایگان قابل دسترسیند. جملاتی که ذکر کردید، همه عین نص منابعی فوق العاده معتبرند. جمله اول، از دانشنامه اسلام است، و جمله‌ای که می گویید «ادعایی» است، از تاریخ ایران کیمبریج. ربطی هم به گیلکها ندارد. منظور از زمینه چینی چیست؟ اگر در منابع زمینه چینی وجود داشته آورده شده، اگر نبوده و مطلب که نیاز نبوده و نباید توقع تحقیق دست اول و ترکیب از نگارنده وجود داشته باشد. در خصوص اسکندر، دیدم مطلبی هست که آن دوره را پوشش می‌دهد و در انتهای هخامنشی (پیش از ساسانی) آوردم.
مطالب دوره بعد از اسلام، مو به مو، جزء به جزء از منابع فوق العاده با کیفیت هستند و استخوانبدی آن از مقالات مفصل ایرانیکاست. مطلبی نیست که ذکر نشده باشد. شما اگر نظری دارید، یا مطلب دیگری را می‌توانید پیدا کنید، بفرمایید. اگر انتقادی از ایرانیکا، یا تاریخ کیمبریج یا دانشنامه اسلام دارید، مطلبی معتبرتر از اینها معرفی کنید که مطلب داشته باشد تا استفاده شود. پذیرای هر پیشنهادی هستم.نڬارا گپ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)پاسخ
زمینه‌چینی یعنی جملات باید با آهنگی آرام، منظم، و پیوسته به هم آورده شوند. مطالب دانشنامه برتانیکا وحی منزل نیستند و نتیجه پژوهش یا تحلیل نویسندگانش هستند. از این رو نباید به عنوان «حقیقت» در دیباچه ذکر شوند. حقیقت یعنی یک به علاوه یک می‌شود دو، و یا اینکه گیلان در ۲۰۰۰ سال پیش فلان حکومت را داشته‌است. اینکه مردم گیلان می خواسته‌اند در طول تاریخ خودمختار بوده باشند یک تحلیل است که باید در جای خود آورده شود، نه در دیباچه. لحن دیباچه کامل ستایش‌آمیز است و به هیچ روی از سر بی‌طرفی نگاشته نشده‌است. اگر به چندین نوشتار مربوط به تاریخ کشورها و ایالت‌ها در ویکی انگلیسی مراجعه کنید متوجه می‌شوید که واژگانی چون «استقلال» و «تمدن عظیم و درخشان» به کار برده نمی‌شوند. -- نوژن (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۲۳ (UTC)پاسخ
اصلاح شد. من قبول دارم که در نوشتن دیباچه شتاب کرده بودم تا بتوانم مطالبی از بخشهای مختلف تاریخی را در آن قرار بدهم. درخشان از یک مقاله کنفرانس باقی مانده بود که از متن حذف شد ولی از لید یادم رفت.نڬارا گپ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۳۲ (UTC)پاسخ
گیر ۳پیچ

با سلام و تشکر از مقاله پر و پیماننتان. پیش از آنکه به مرحله خواندن متن برسیم، چند ایراد در اولین نگاه به چشم می‌آید:

  • تاپیک مردم‌شناسی از آنجا که فقط به مردم شناسی در دوره باستان می‌پردازد و نه در تمام ادوار تاریخی گیلان، باید زیرتاپیک «دوره باستانی» قرار گیرد. اگر می‌خواهید این تاپیک حفظ شود، باید مردم‌شناسی را در تمام دوره‌ها بشناسانید.دلیل این که این گونه آوردم این بود که می‌خواستم مطلب استفاده شود ولی دوره اش دقیقاً مشخص نبود. قرون وسطی خیلی بعدتر از زمان باستان است. ولی اطلاعی از زمانهای دیگر ندارم. پیشنهادتان چیست؟ کجا بگذارم؟ پاکش کنم؟
  • مقاله به شدت کمبود نقشه دارد. عکسهای فعلی اصلا کافی نیست و ویراستار با توجه به سنگ بزرگی که برداشته، باید با فعالیتهای میدانی بیشتر و جمعکردن عکسها و اطلاعات تصویری بیشتر، مقاله را از این حیث نیز بالا بکشد. اگر من جمع‌بند بودم، همین نقیصه را برای رد کردن کافی می‌دانستم. چون داشتن تصاویر متناسب با متن مقالات نامزدکننده، یک زینت و پوئن اضافی از جانب نامزدکننده نیست بلکه یک اصل است و نبودش مثل این است که این بنای در حال ساخت یک ستون اصلی کم دارد! با سرمشق گرفتن از اطلاعات الگوی ابتدای مقاله راحت ۵ نقشه می‌توان طراحی کرد و در کنار متن قرارداد. نقشه‌هایی مثل:۱-مشخص کردن جغرافیای بخش‌ها (بیه پیش، بیه پس، تالش، دیلمان و استان گیلان) و مناطق همپوشانی این مناطق (محتمل است) ۲- مشخص کردن قلمرو اقوام کاسپی، کادوسیان و آمارد و تمدن مارلیک و تمدن املش و مناطق همپوشانی این قلمروها ۳- قلمرو حکومتهای محلی در اعصار مختلف(قرن ۱۸ و ۱۹ و...) قرون ۱۸ به بعد که وجود دارد. در خصوص قبلتر چون سعی بر عدم تدا دارم، نقشه طراحی نکردم. نقشه های بیشتر افزوده شد. دقت شود که این مقاله در خصوص جغرافیا نیست. مقالات خوب مشابه هم انباشته از نقشه نیستند.
  • نحوه درج اطلاعات منابع اصلا معلوم نیست بر اساس کدام استاندارد است؟ یا باید مثل مقاله شیر و خورشید، پانویس‌ها به بخش منابع پله شوند و یا مثل مقاله فیزیک پزشکی، خود پانویسها اطلاعات کامل را در خود داشته باشند. من که با امتحان کردن چند پانویس فهمیدم پله شدنی در کار نیست و بخش منابع را باید «برای مطالعه بیشتر» نامگذار کرد! بخش پانویسها هم که درست استانداردسازی نشده و پارامترهای الگوهای یادکرد (وب و کتاب) ناقص پر شده‌اند.خیر پله نمی‌شود به قول شما. نیاز هم نیست بشود. جزو معیارها هم نیست. یادکردها پر شده، اسم نویسنده ناشر، سال و پیوند دارند. اگر تک جلدی بوده مسلماً جلد پر نشده.
  • من هم معتقدم حجم اطلاعات ورودی به مقاله با تعداد منابع همخوانی ندارد. بر مبنای این مشاهده اعتبار اطلاعات مقاله زیر سوال می‌رود. به عنوان مثال پانویس ۳۸ چندین پاراگراف را در مقاله جای داده‌است در حالیکه نه دانشنامه‌است و نه تخصص نویسنده‌اش در زمیه تاریخ‌شناسی است. فکر نمی‌کنم در هیچ مقاله خوبی این حجم اطلاعات تنها از یک منبع نقل شده باشند. آن هم در تاپیکی که مربوط به قرن بیستم است و کتابهای مربوط به این دوره تاریخی باید بسیار بیشتر باشند تا کتابهایی در برگیرنده اطلاعاتی از تاریخ صدر اسلام و قبل از آن. حجم اطلاعات پانویس ۳۰ هم که مشابه همین است. اعتبار کدام منبع زیر سوال است؟! منظور از تعداد منابع چیست؟ خیر! پانویس ۳۸ فقط مربوط به همان نیم خطی است که تهش آمده! آن پاراگرافها از پانویس ۳۹ یعنی مقاله نهضت جنگل ایرانیکاست که وزنش مشخص است و به تنهایی از دهها کتاب سود جسته و وزنی بالاتر دارد. پانویس ۳۰ یک مقاله بسیار مهم و مفصل از تاریخ صفویهٔ گیلان در ایرانیکاست. طبیعی و بدیهی ست مطالب بیشتری از آن استفاده شود.

جمع‌بندی: از نظر من هیچ کتابی آنقدر جامع، بی‌نقص و بی‌طرف نیست که بتوان اطلاعات تاریخی بسیاری را تنها بر پایه روایات آن، کافی برای یک مقاله خوب یا برگزیده دانست. از اینرو با توجه به موضوع تاریخ گیلان که ابعاد زیادی دارد و سنگ بزرگی است، کاربر موظف است به مراتب بیش از این اطلاعات تصویری و متنی مرتبط را جمع‌آوری نماید و در مقاله قرار دهد تا خواننده صفر کیلومتر (مثل خودم) بتواند مطمئن باشد که مطالبی که می‌خواند واقعا تاریخ گیلان است و نه دیدگاه یک یا دو نویسنده ایرانی یا غربی. در حالیکه موضوعاتی تاریخی به مراتب سهل‌تر و محدودتر موجود است که طبیعتا ابعاد کمتری دارد و چالش‌ها پیرامون و جدل‌ها پیرامون شرح ماوقعشان کمتر است. Gire 3pich2005 (بحث) ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۳ (UTC)پاسخ

سعی شده تا حد امکان، از منابع با کیفیت استفاده شود. وقتی منبعی چون ایرانیکا، دانشنامه اسلام و تاریخ ایران کیمبریج مورد استفاده قرار می‌گیرد، ذهن خواننده از جهت اعتبار آن مطمئن است. اعتبار این منابع از حد یک منبع بالاتر است، اگر به هریک مراجعه کنید، می‌بینید که چه تعداد معتنابهی منابع دیگر در آنها استفاده شده‌اند و به واقع چنین منابعی چکیده و عصاره علم در این حوزه‌اند. ما خیلی خوشوقتیم که از چنین منابعی بهره مندیم و نیاز به تدا در این کتاب و آن کتاب که اعتبار شان هم مورد سوال است نداریم.نڬارا گپ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۸ (UTC)پاسخ
  • مخالف مشکل اساسی این مقاله بایاس شدید است. مقاله طوری نوشته شده که گویا این گیلانشان از اول کشوری مستقل بوده که بعضی وقت‌ها به زور به ایران چسبیده شده است. مثلا بخش‌های تاریخ ساسانیان یا بعد از صفویه بسیار کمتر است چون لابد اون وقت‌ها خیلی برایشان مهم نبوده‌اند. اسم جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را هم عوض کرده‌اند در مقاله. خودتانید. رستم (بحث) ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۳۹ (UTC)پاسخ
با تشکر از شما. مطالب مقاله تماماً از منابع معتبر استفاده شده است. به نظر می رسد شما به مقاله درست نگاه نکرده اید! بخش عمده مقاله به دوره پس از صفویه اختصاص یافته است. طبق WP:DUE (وپ:روا) وزن دهی مقاله بر اساس ایرانیکا و دیگر منابع معتبر صورت گرفته است. از تاریخ ایران کیمبریج و دانشنامه اسلام، هر آن چه مربوط به دوره پیش از اسلام گیلان وجود داشته نقل شده. ایرانیکا تاریخ گیلان را در پنج مقاله ارائه کرده است. طول بخش صفویه بازتابی ست از حجم آن در ایرانیکا که از هر بخش دیگری بیشتر است . ایرانیکا به تاریخ پیش از اسلام فقط یک پاراگراف کوتاه اختصاص داده است.
معتبرتر از این منابع برای این موضوع پیدا نمی شود. اگر ترجیحات یا اعتقادات شخصی تان با مندرجات آن منطبق نیست، لطفاً به بنیاد ایرانیکا، دانشگاه کیمبریج یا انتشارات بریل مراجعه فرمایید، ولی تا وقتی که ایرانیکا اینی ست که در مقاله استفاده شده، لطفاً ایراد بی ربط نگیرید یا مشخصاً نشان بدهید اشکال چیست. مخالفت بدون ارائه پیشنهاد نمی شود. نڬارا گپ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۲۴ (UTC)پاسخ
  • مخالف نظر رستم تایید می شود. بسیار گلچین شده و انتخابی است. برعکس ادعای سی کاسپی در همین منابع مورد استفاده ایشان مانند تاریخ کمبریج ٬ ایرانیکا٬ دانشنامه اسلام٬ بریتانیکا مطالب زیادی است که در مورد وابستگی تاریخی گیلان و سایر سرزمین ایران است. اما به طرز تاسف باری این مقاله قربانی سلایق شخصی نویسنده مقاله شده است و این مطالب سانسور شده است. ♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۱۰ (UTC)پاسخ
از تجسس در سلایق کاربران خودداری کنید. تهمت زدن که کار ندارد. ما باید مستند صحبت کنیم. ادعای سانسور کردن ادعای بزرگی ست. منابعی که اشاره کرده اید عیناً در مقاله بازتاب یافته است. اگر معتقدید جایی از منابع ذکر نشده نشان دهید تا اضافه شود.نڬارا گپ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۵۲ (UTC)پاسخ
بایاس عیان است و نیازی به تجسس نیست. برای مثال چند خط اول بریتانیکا را ترجمه کنید. جالب است در مورد هر حاکم محلی یک خروار مطلب دارد اما در مورد بوییان و آل زیار که از پیشتازان احیای ایران در بعد از اسلام بودند یا حرفی نیست و یا یک خط توضیح گنگ. حتی در چینش مطالب نیز طرفدارانه بودن عیان است هر جا متنی در مورد پیوستگی گیلان به ایران است در انتهای بخش آمده است اما خدا نکند متنی در مورد استقلال محلی گیلان باشد . حتما باید اول بخش بیاید. مانند دوران ساسانی.♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۲۶ (UTC)پاسخ
جناب، این مقاله فقط درباره تاریخ گیلان است، مقاله ایرانیکا بریتانیکا (ببخشید اشتباه شد) درباره گیلان است نه فقط تاریخش. چند خط اولش هم موقعیت جغرافیایی گیلان را گفته. جمله بعدیش را آوردم، سومی را خودسانسوری کردم. بگذارم این را؟ :

The subsequent Arab conquest of Iran led to the rise of many local dynasties, and Gīlān acquired an independent status that continued until 1567

مقاله را نخوانده اید. در خصوص آل زیار و بوییان به حدی که باید پرداخته شده. بیشتر از این خلاف وپ:DUE است. ایرانیکا بیش از این نگفته. دقت کنید که زیاریان و بوییان از گیلان برخاستند، ولی بعدها بر آن کنترلی نداشتند. ترتیب تاریخی دوران پس از اسلام که عین ایرانیکاست. ترتیب قبل از اسلام را هم که خود تان در مقاله گیلان مرتب کردید. اگر مشکلتان فقط ترتیب است، هر جور دوست دارید بگذارید. جابجا یش کردم ببینید. نڬارا گپ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۰ (UTC)پاسخ
وقتی می گویم بایاس دارید بگویید نه. آن بخشی که در مورد حکمرانی هخامنشیان٬ سلوکیان٬ اشکانیان و ساسانیان بر گیلان است. بخشی که شما ادعا می کنید در هیچکدام از منابع شما وجود ندارد.♦ بهزاد مدرس ♦ بحث ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۵۹ (UTC)پاسخ
چی می گویید شما؟ من که هر مطلبی نوشته ام منبعش تهش است! آن بخشی که در مورد حکمرانی هخامنشیان٬ سلوکیان٬ اشکانیان و ساسانیان بر گیلان است خوب چی؟ من چه ادعایی می کنم؟ نڬارا گپ ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۲۳ (UTC)پاسخ

جناب سیکاسپی ممکن است بعضی کاربران به اطلاعات دانشنامه بریتانیکا، کمبریج، ایرانیکا و یا ... اطمینان کامل داشته باشند. ولی من یاد ندارم در قوانین، رهنمودها و شیوه‌نامه‌های ویکی‌دیا گفته باشند که اطلاعات این منابع تافته جدابافته باشند و هرچه از آنها وارد کنیم، از نظر ویکی قابل قبول. بنابراین علی‌رغم اینکه همه قائلیم که منابع معتبری هستند، ولی بر طبق قوانین جاری اینجا تنها منبعی هستند مثل سایر منابع که اثبات‌پذیری اطلاعاتشان قطعی نیست. پس مجاز نیستیم آنها را به عنوان تنها منبع برای برای چندین خط از اطلاعات یک مقاله خوب به دیگران معرفی کنیم. پس منابع فعلی جوابگو نیست و به منابع بیشتری برای اثبات‌پذیری نیاز است. موفق باشید. Gire 3pich2005 (بحث) ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)پاسخ

جناب Gire 3pich2005، فرمودید اثبات پذیری بریتانیکا، کیمبریج و ایرانیکا و جودائیکا، قطعی نیست؟ آیا جدی می فرمایید یا این یک شوخی ست؟ معتبرتر از اینها شما کجا منبعی سراغ دارید؟ اگر می شناسید خواهش می کنم به من معرفی کنید تا استفاده کنم. جداً خوشحال خواهم شد. طبق کدام سیاست این را می فرمایید که این 4 5 تا دانشنامه جوابگو نیست؟ --نڬارا گپ ‏۲۳ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)پاسخ
کو؟ کجا؟ کدام گزینش؟ چه چیز بسیاری در منبع بوده که نیامده که باید می آمده؟ نظرهای مخالفی که بالا داده شده گنگ است و هیچ کمکی به نگارش مقاله نمی کند. نڬارا گپ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۹ (UTC)پاسخ
افزون بر مطالب بالا که دوستان گفتند.مقاله به این بلندی تنها از چند منبع محدود نوشته شده به طوری که 48 بار ارجاع تنها به چهار منبع شده است!در واقع میشود گفت این مقاله ترجمه چند مقاله است.همچنین وبسایتهای گوناگونی نیز مورد استفاده قرار نگرفته به طوری که بیش از 39 ارجاع تنها به مقالات ایرانیکا است.در اعتبار منابع هیچ شکی نیست.من به شخصه معتبرتر از بریتانیکا و ایرانیکا نمیشناسم ولی این حجم لینک تنها به این منابع روا نیست.به طور خلاصه مقاله با توجه به حجمش و موضوعش از گوناگونی و تنوع کمی در منابع برخوردار است.IR00NY ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۰۶ (UTC)پاسخ
به عنوان مقایسه در همین صفحه مقاله مایکل جکسون نیز کاندید خوبیدگی است.این مقاله به تنهایی 216 منبع گوناگون دارد.قصد ندارم شخصی که در آمریکا محبوبترین خواننده پاپ بوده و همه رسانه ها به وی میپرداختند را با تاریخ گیلان مقایسه کنم ولی خوب باید یک تناسبی میان 44 منبع و 216 منبع مقالاتشان باشد!مقاله در کنار ایراداتی از قبیل گزینشی عمل کردن (مثلا در همان مقالات ایرانیکا مطالبی هست که از کنار آن رد شده و جناب سی کاسپی در مقاله گیلان نیز از کنار آن رد شدند و تنها همین اواخر چند مطلب توسط دیگران ترجمه شد) و تنوع بسیار کم منابع به طوری که مقاله تبدیل به ترجمه ای صرف از ایرانیکا شده است ، خوب است و روی آن زحمت کشیده شده است ولی با معیارهای خوبیدگی فاصله زیادی دارد.حداقل برای این موضوع شاید اگر درباره هر چیزه دیگری بود به راحتی خوبیده میشد.IR00NY ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۵ (UTC)پاسخ
جواب دوستان را که دادم آنها هم چیزی نگفتند پس لابد قانع شده اند دیگر.
چرا؟ ایرانیکا رفته همه منابع را بررسی کرده، و این منبع در واقع یک منبع نیست، منبع شناسی ته مقاله ایرانیکا را ببینید، نویسنده اش از دهها منبع استفاده کرده و نهایتاً این مطالب را نوشته است. ما خیلی خوش شانسیم که چنین منبعی وجود دارد و نیازی نیست خود مان برویم منابع دست اول را استفاده کنیم. منابع این مقاله دهها منبع ریز و درشت دیگر است. سوالی که پرسیدم و هنوز پاسخ داده نشده اینست: «چه منبع معتبر دیگری و چه مطلب دیگری در این موضوع وجود دارد که در مقاله انعکاس نیافته؟» من با کمال میل آن را بر طرف می کنم در صورتی که وجود داشته باشد. نظر می خواهید بدهید باید کمک کنید مقاله بهبود یابد و این چیزها یافته شود.
تعداد منبع که معیار خوبی نیست. مقاله دو تا منبع معتبر قوی داشته باشد خیلی بهتر است تا یک خروار منبع ضعیف.
کجا چیزی از ایرانیکا جا مانده؟ لطفاً همینجا بگویید ببینم! هیچ مطلبی در منابع نیست که ذکر نشده باشد.

نڬارا گپ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۷ (UTC)پاسخ

گفتم ایرانیکا خوب است اما یک تنه کافی نیست.شما گویا سرچ گوگلیتان برای ما خوب کار میکند!پس حتما اینها را در یک سرچ گوگلی ندیدید!

مقاله اصلا برای خوبیدگی مناسب نیست.بخشهایی تنها یک منبع دارد!منبعش هرچقدر خوب باشد کافی نیست.هرچقدر هم خدا را شاکر باشیم ایرانیکا هست متسفانه این شکرگزاری باعث نمیشود ایرانیکا برای خوبیدگی کافی باشد.یک خروار منبع ضعیف بهتر است مقاله را کپی پست یک مقاله کنیم بعد ادعای جمع آوری اطلاعات داشته باشیم!مقاله تاریخ گیلان را باید نیم ساعت بخوانید تا احیانا آخرش به یک منبع برسید!خوب لینک میدادید خواننده خودش میرفت میخواند!نیاز به کپی پست کل مطلب نبود!IR00NY ‏۱۵ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۱۰ (UTC)پاسخ

از کل این مقاله، با آن همه ویرایشی که من و behzad.modarres و بقیه در بخش پیش از اسلام کردیم، بعید می دانم دیگر کسی در آن مورد حرفی داشته باشد. در این بخش بیش از 10 منبع مورد استفاده قرار گرفته (منابع 14 تا 25). نمی دانم دیگر چه نیازی به کتاب فاخته است. کتاب مرعشی هم دست اول و مال 400 سال پیش است! به طور غیر مستقیم در منابع بخش صفویه استفاده شده است. ایرانیکا یک منبع نیست. ایرانیکا در خصوص تاریخ گیلان 4-5 مقاله متفاوت با نویسندگان متفاوت دارد. فکر نکنید کل تاریخ گیلان ایرانیکا یک مقاله است. در این مقاله 14 مقاله متفاوت از ایرانیکا مورد استفاده قرار گرفته است. این چیزهایی که گفتید در خصوص نیاز به داشتن یک خروار منبع ضعیف هیچ دخلی به معیارهای مقاله خوب ندارد. من هنوز منتظرم مطالبی که می گویید نیامده را بشنوم چون معتقدم هیچ مطلبی در منابع نبوده که نیامده باشد. نڬارا گپ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۴ (UTC)پاسخ
به هر حال نظر من همچنان منفی است.میگویید از 14 مقاله ولی تنها از دو مقاله آن 23 بار استفاده کردید!این مقاله تنها ترجمه ایرانیکا است.باقی مطلب هم جناب بهزاد توضیح دادند و پاسخ شما نیز قانع کننده نبود.IR00NY ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۸ (UTC)پاسخ
خوب اشکالش چیست؟ مقاله مفصل ایرانیکاست عزیزم! طبیعی ست که زیاد مورد استفاده قرار بگیرد. توقع دارید بروم مثلاً از سایت دادگستری و بهداری و... گیلان منبع بیاورم؟ آن جوری راضی می شوید؟ بهزاد گفته مطلبی که من نوشتم در منابع وجود ندارد! که همان جا در پاسخ گفتم منبع تک تک کلمات مقاله در انتهای پاراگرافها قرار داده شده. از چیِ این شما قانع نشدید؟ کدام مطلب را فکر می کنید بی منبع است؟ بگویید تا منبعش را نشان تان دهم اگر نمی یابیدش. نڬارا گپ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۰ (UTC)پاسخ
اشکالی ندارد عزیزم فقط به درد خوبیدگی نمیخورد.یعنی اگر ایرانیکا را فارسی نوشته بودند احتمالا شما به نقض حق تکثیر با کپی پست متهم میشدید!IR00NY ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)پاسخ
اگر کلمه ای از ایرانیکا را تغییر می دادم شما ها مرا به تحقیق دست اول متهم می کردید. ترجمه هم با کپی فرق دارد. تا اینجا که ایرادات شما هیچ ربطی به معیارهای مقاله خوب نداشته است. نڬارا گپ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۰ (UTC)پاسخ
اگر منظورتان ایرادات ویرایش و نحوه منبع دادن است خیر ندارد!ولی همانطور که جناب ماهان هم گفتند منابع نسبت به متن خیلی کم است..باید از منابع متعددی برای این جور مقالات استفاده شود نه فقط چند منبع محدود.مقاله را به زور میشود ویرایش کرد از بس طولانی است ولی منابعش را با انگشت هم میشود شمارد!IR00NY ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)پاسخ
خوب این را از کجا می گویید که تعداد کم است؟ کجا نوشته چند تا باید باشد؟ ایراد، بنی اسرائیلی است. نڬارا گپ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۲۵ (UTC)پاسخ
  • مخالف بنابر اظهار نظر سیکاسپی ، مقاله خوب باید منابع آکادمیک داشته باشد، ولی هنوز اعتبار نویسندگان و مقالات مقاله گیلان معلوم نیست :
  1. فاخته, قربان. دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان: تاریخ گیلان پس از اسلام. vol. 18. فرهنگ ایلیا, 1386. 55.
  2. ساناز علیمحمدی. «نگاهی به جغرافیای تاریخی گیلان». روزنامه رسالت، ۸۹/۷/۱۰
  3. کناررودی، قربانعلی. «علل تداوم حکومت سادات آل کیا در گیلان». فصلنامه علمی پژوهشی شیعه شناسی (قم: موسسه شیعه شناسی)، ش. ۳۴ (تابستان ۱۳۹۰): ۱۴۷ تا ۱۷۸
  4. عادل، پرویز. «سیاست آل کیا در قبال آق قوینلوها (درآمدی بر تشکیل حکومت صفوی)».http://www.ihcs.ac.ir/Pages/Features/StaticPage.aspx?id=186 (تهران: انتشارات مدرسه)، ش. ۲۹ (زمستان ۱۳۸۶)
  5. رواسانی، شاپور. «نهضت جنگل و بنیانگذار آن میرزا کوچک جنگلی». اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ش. شماره ۲۱۷ و ۲۱۸ (مهر و آبان ۱۳۸۴): ۲۱۹-۲۲۲
  6. ودیعی، کاظم. «واحدهای جغرافیائی و نخستین کانون‌های حکومتی ایران». بررسی‌های تاریخی، ش. ۲۵ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۹)
  7. سنگسری، چراغعلی اعظمی. گاوبارگان پادوسبانی. شرکت افست، ۱۳۵۴. ۱۱-۱۳.
  8. میرمیران، مجتبی. «مروری بر جغرافیای تاریخی گیلان- قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم-». مجلّهٔ جغرافیا و توسعهٔ ناحیه‌ای، ش. ۶ (بهار و تابستان ۱۳۸۵)

البته اگر موردی رو جا انداخته باشم، بعداً ذکر خواهم کرد

Espiral (بحث) ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۲۸ (UTC)پاسخ
صد البته.

یکی یکی بررسی می کنم:

  1. دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان. اسمش رویش است، دانشنامه است. قربان فاخته که کاربر ایرونی تقاضا کردند کتابش استفاده شود، تحصیلکرده تاریخ است.
  2. «نگاهی به جغرافیای تاریخی گیلان» نقل قولی از حمدالله مستوفی ست. حذفش می کنم که شبهه ای پیش نیاید.
  3. قربانعلی کنارردی دکتری رشته تاریخ ایران دوره اسلامی دارد.
  4. رشد آموزش تاریخ یک مجله تخصصی تاریخ است.
  5. شاپور رواسانی در زمینه تاریخ نهضت جنگل از برجسته ترین کارشناسان است و کمتر تحقیقی در این زمینه را می بینید که به آثار او استناد نکند.
  6. بررسی های تاریخی از معتبر ترین مجلات در زمینه تاریخ است. ودیعی، وزیر کار سابق ایران دکترای جغرافیا دارد.
  7. گاوبارگان پادوسبانی نوشته سنگسری از معتبرترین کتابها در حوزه پادوسبانیان و یکی از منابع مقاله ایرانیکا است.
  8. مجلّهٔ جغرافیا و توسعهٔ ناحیه‌ای منتشر شده در دانشگاه فردوسی علمی و پژوهشی است.

خوشبختانه بدنه اصلی مقاله با ایرانیکا، دائره المعارف الاسلامیه و بریتانیکا نوشته شده که جای شبهه ندارد. دوستانی که می گویند منابع کم است، دلیلش همین جور ایرادات است، که برای این که این قبیل شبهات پیش نیاید من از منابع صد در صد غیر قابل رد استفاده کرده ام. نڬارا گپ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۵۰ (UTC)پاسخ

  • میشه چند تا اثر تحقیقی نشون بدهید که به آثار تاریخ میرزا کوچک جنگلی نوشته رواسانی استناد می کنند ؟
Sowjetrepublik Gilan, Die Sozialistische Bewegung im Iran را در گوگل بوکس بجویید می بینید اتابکی کرونین و غیره ارجاع داده اند.
این کتاب سنگسری استفاده نشده ولی در مقاله دابویگان به مقاله سکه های طبرستان او ارجاع داده شده. این مطلبی که از این کتاب در این مقاله استفاده شده در کتاب پروانه پورشریعتی هم آمده است.--نڬارا گپ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۱۲ (UTC)پاسخ
  • موافق مقاله بسیار مستند است، گرچه نواقصی جزئی دارد که پیش از برگزیدگی می‌توانند بهبود یابند؛ لیکن اشکال بزرگی در آن نیست که موجب برنگزدینش گردد. درباره منابع هم بگویم که همگی بسیار معروف هستند و در هیچکدام اشکالی نیست. سنگسری نیز بزرگ‌ترین کسی است که درباره گاوباریان و پادوسپانیان تحقیق کرده و مقاله یا کتابی درین باره نمی‌یابید که نام وی در منابعش نباشد.--محک (گپ) ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۴۷ (UTC)پاسخ
تنها جهت اطلاع بحث درباره خوبیدگی است نه برگزیدیگی!IR00NY ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۵ (UTC)پاسخ

با درود. طبق بررسی‌های بنده این منبع از بین رفته‌است لطفا آن را جایگزین نمایید.

با سپاس. ♦  فربد ابراهیمی  ♦ بحث ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC)پاسخ
اصلاح شد. --نڬارا گپ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۸ (UTC)پاسخ
  • موافق مقالهٔ بسیار کامل و جامعی شده و آن اشکالاتی هم که بود (و دوستان اشاره کردند) تا حدود زیادی رفع شده‌اند. مقاله هم که برای برگزیدگی نامزد نشده، تا این حد برای خوبیدگی کافی‌ست. با سپاس از نویسندهٔ مقاله و زحماتی که برای نگارش آن کشیده‌اند.--چالاکБаҳс ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۴۳ (UTC)پاسخ
  • به نظر میاد در استفاده از منبع شماره ۱۱ مشکل نقض حق تکثیر دیده میشود، در بخش‌های دوره صفویه، حکمرانی امیره دوباج، حکمرانی خان احمد خان و فتح گیلان توسط شاه عباس استفاده بی‌رویه از سایت ایرانیکا مشهود است، باید از منابع دیگر برای جلوگیری از نقض حق تکثیر استفاده شود یا حجم مطالب کمتر شود. Kasir بحث ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)پاسخ
حضرت عالی بالا را مشاهده بفرمایید، می بینید که عزیزان بنده را که کاملاً به متن وفادار بوده ام، بدون هیچ شاهد و بینه ای به این متهم کرده اند که در متن دست برده ام و بعضی جاها را نقل نکرده ام! حالا خود قضاوت کنید، اگر من کوچکترین تغییری در متن می دادم، چه ها گفته می شد. ضمناً ایرانیکا به انگلیسیست، اینها به فارسی برگردانده شد و ابن فرایند متن جدیدی می آفریند که عین آن متن نیست، و تا جایی که به آن مشکل قبلی برنخوریم سعی شده کپی ادیتینگ انجام شود. ولی انصافاً بهتر از ایرانیکا منبعی وجود ندارد که با این تفصیل و دقت این بخش تاریخی را روایت کرده باشد. می شود منابع دیگری هم افزود که این مطالب را support کنند ولی مطلب در نهایت همین جوری می شود. لِهِ لِه گپ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۵۸ (UTC)پاسخ
این چه استدلالیه؟، پس شما یک کتاب انگلیسی را به فارسی ترجمه کنید بزارید تو ویکی‌فا بگید چون عین متن نیست نقض حق تکثیر صورت نگرفته، جناب این کار شما نقض حق تکثیره، فارسی و انگلیسی نداره، باید متن کوتاه‌تر بشه، اینجوری که شما فکر میکنید سنگ رو سنگ بند نمیشه. Kasir بحث ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۱ (UTC)پاسخ
اینها صرفاً نقل و تاریخ رویدادهای مهم است. همان طور که گفتم سعی شده کلمات تا جایی که به معنا صدمه نزند عوض شوند. لِهِ لِه گپ ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)پاسخ

بایگانی منابع برخط[ویرایش]

ربات:بایگانی همه منابع برخط انجام شد ✓ FarbodBot ☺ Chat ‏۳۱ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۴ (UTC)پاسخ


۱- گیلان همواره جزئی از ایران عزیز بوده، هست و خواهد بود. شاه عباس کبیر گیلان را باز پس گرفت قطعاً مرتکب اشتباهاتی هم شد. مگر خان احمد گیلانی اشتباه نکرد. جنایت نکرد. ۲- پروفسور شاپور رواسانی متخصص اقتصاد شهری هستند و نه تاریخ. هیچ نوع تاریخی نه تاریخ معاصر و نه تاریخ ایران باستان. متأسفانه حرفهای غیر مستندی هم زدند که بیشتر توسط محافل افراطی بهره‌برداری شده است. ۳- در کدام مجله معتبر نظرات عجیب و غریب پروفسور شاپور رواسانی چاپ شده است؟ آیا آن مجلات علمی و پژوهشی هستند یا ISI. ۴- خیلی مانده که کسی بخواهد جای پورداود و عنایت الله رضاها را بگیرد. ۵- جناب سی کاسپی من از همین‌جا شما و باقی دوستداران دکتر رواسانی را به مناظره‌ای در گروه تاریخ دانشگاه تهران، تربیت مدرس و یا هر جایی که تخصصشان تاریخ است و نه جنجال در سایتها دعوت می‌کنم. با احترام دوستدار تالش و گیلک151.243.236.160 ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۰:۵۶ (UTC)151.243.236.160 ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۱ (UTC)پاسخ

از مطالب ایشان هیچ جای این مقاله در بخش تاریخ باستان استفاده نشده است. بنده هم هیچ علاقهٔ خاصی به ایشان یا هر کسی دیگری ندارم. 1234 (بحث) ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۵۰ (UTC)پاسخ

جناب سی کاسپی و دوستان ایشان------

مدتی است که جمع شما را تحت نظر دارم. به اصطلاح خودمان مرغابی گوش هستم و حواسم به شماها و نوع کارتان که ظاهر فرهنگی است می‌باشد. رک بگویم. ۱- گیلان همواره بخشی از خاک ایران بوده و هست. این اصطلاحات فتح شدن و اینکه تا زمان شاه عباس مستقل بود شک بر انگیزه و با مسبوق به سابقه بودن جریان شما و بحثهای که پیشتر شما و امین حسن پور با دیگر کاربران داشتید شکهای مرا بدل به یقین نموده است. بحث فرهنگی است. بکفته بازار نیست برار. ۲- شوربختانه برای شما و آن اقلیتی که همراهتان هستم هم بنده گیلانی ام و هم از ریز کارهای شما باخبرم. از آن چند نفر همراه شما ریزشهایی نمودند و به نوعی آب هم می‌خورید به گوش ما می‌رسد. ۳- بنده باز هم کلمه مشکل دار فتح را اصلاح نمودم. قیام هم در گیلان چیزی جزء درگیری نبوده است و ربطی به استقلال طلبی و اینها ندارد. کم شیطنت کنید. شیطنت می‌کنند و بعد ما اعتراض می‌کنیم می‌گویند تهمت می‌زنید!!!! 151.243.219.106 ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)پاسخ

شما دارید مکرراً مطالب منبع دار را تحریف و مطابق میل شخصی تغییر می‌دهید دست از این خرابکاری بردارید. --1234 (بحث) ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)پاسخ

خرابکار شماها هستید--------

۱- فتح گیلان توسط شاه عباس کبیر، شورش به قیام تعبیر نمودن از ازمنه باستان، مصداق جهت دار بودن امثال شماست. مطمئن باشید اگر دست از این کارها برندارید بنده مجبور می‌شوم این مسئله را از طریق قانونی پیگیری کنم. همین الان که روی افرادی مثل دکتر پرتو یا همان رفیق پرتو خودمان بدگمانی‌ها هست. دوست ندارم رک تر از این بگویم!!! ۲- دوست ندارم بیایم خانه فرهنگ گیلان و از اونجا فریاد کنم و به همه مردم رشت از مفسده‌هایی که جریان شما دنبال اونه حرفی بزنم. دوست ندارم خدمت حاج آقا قربانی و بقیه آیات معظم استان برسم. صبر مرا امین به پایان برده. لطف کنید بیش از این با آتش بازی نکنید. با احترام دوستدار تالش و گیلک. 151.243.250.195 ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)پاسخ

تیوری‌های توطئه خود را جای دیگری دنبال کنید این هشدار آخر است. از حمله و تهمت پراکنی و تحریف منابع دست بردارید. 1234 (بحث) ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)پاسخ

--- شیر پشت مانیتور کارهای شما اظهر من الشمس است--- ۱- تئوری نه تیوری. با این سواد در مورد تاریخ غرض ورزی می‌کنید!!!151.243.217.250 ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC). 2- اگر جرئت دارید در دانشگاه گیلان یا تهران قرار بگذارید تا تکلیفم را با کل شماها روشن کنم. به صورت علمی و مستدلل تمام کاخ شنی که درست کردید نابود خواهم نمود. ضمناً دوست عزیز شما در گیلان در اقلیت هستید لذا حد خود را بدانید. 151.243.217.250 ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۳۰ (UTC) با احترام دوستدار تالش و گیلک 151.243.217.250 ‏۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۲۸ (UTC)پاسخ

درخواست ویرایش در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۵[ویرایش]

151.243.217.250 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۵۷ (UTC) ۱- در گیلان در زمان هخامنشیان شورشهایی رخ داده است نه قیامهای استقلال طلبانه. ۲- به کار بردن شکست مفتضحانه در حالی که منبعی مستدلل برای آن وجود ندارد غرض ورزی قومیتی است. ۳- خان احمد در پی استقلال بود؟ کشور گیلان؟ یا به دنبال تسلط بر کل ایران. منابع ایشان از نظر علمی اشکال دارد. ۴- گیلان باز پس گرفته شد و نه فتح. 151.243.217.250 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۵۷ (UTC)پاسخ

پاسخ:

  1. چنین چیزی در مقاله به کار نرفته
  2. a complete fiasco را شما هر طور ترجمه می‌کنید بگید در مقاله گذاشته شود. چه ربطی به قومیتی دارد؟ یارو شکست خورده بایستی به نحو مقتضی توصیف شود.
  3. کجا چنین حرفی زده شده؟ independent-minded یعنی مستقل اندیش. یعنی تفکرش مستقل از عوامل دیگر بود فکر خود را می‌کرد. ایرانیکا از نظر علمی اشکال دارد؟ #صفویان هیچ وقت قبل از این بر گیلان استیلا نداشتند که «باز» پسش بگیرند. همه جا در منبع از conquest سخن رفته و نمی‌توان در ویکیپدیا منبع را تحریف کرد. تحریف منبع ممنوع و غلط است. --1234 (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۰۸ (UTC)پاسخ

۱- چند منبع دیگر آن به قول شما شکست را تأیید می‌کنند. شما گزینشی مطلب را گردآوری نمودید. اگر بحثتان را سر زبان دیلمی نمی‌دیدم این حرف را نمی‌زدم ۲- مستقل نو اندیش در پی چی؟ کشور مستقل؟ شما لا اله را میگی منتها الا الله را آنرا نمی گی؟ چرا؟ ۳- قبل از صفوویه ایران وجود نداشته است؟ یا نقطه شروع ایران با صفوویه بوده است؟!! ۴- چرا اکثر افراد با نوع چینش شما مشکل دارند؟ !! به این اندیشه نمودید؟ سی کاسپی و امین حسن پور و رفقای آنها به انتقادها گوش دهید. نمی‌توان مطلبی در مورد تاریخ گیلان نوشت و صدای اکثریت را در نیاورد. من خودم گیلانی ام ولی مطلب شما را بایاس دار می‌بینم. 151.243.217.250 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۴۲ (UTC)پاسخ

آسمان را لطفاً به ریسمان وصل نکنید!

  1. کدام منبع؟ منبع معتبر دارید بیاورید. شما از بالای این صفحه تا به حال صرفاً تهمت زده‌اید. من منبعی از شما ندیده‌ام. با کمال میل حاضرم هر منبع معتبری در مقاله اضافه شود.
  2. من نمی دانم بروید از ایرانیکا بپرسید ما در اینجا تحقیق دست اول نمی‌کنیم.
  3. جواب این سؤال را شما باید بدهید، قبلش آنجا ایران بوده و بعدش هم بوده است ولی صفویه آنجا را فتح کرده و ارث پدر شاه عباس نبوده است این حرف منابع است نه من.
  4. این حرف را من متوجه نمی‌شوم خاطرات شخصی تان با افراد به بنده ربطی ندارد. شما فقط ادعا دارید. منبع و مدرک و سند و تاریخ آکادمیک پسند کسی از شما ندیده. فقط می‌روید در مقاله منابع را دستکاری و مطابق میل خود تحریف و خرابکاری می‌کنید. --1234 (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۵۰ (UTC)پاسخ

۱- ارث پدر خان احمد هم نبوده است!!! ضمن آنکه خان احمد منصوب از طرف شاه طهماسب صفووی بود!!! شاه عباس هم ایران را ارث پدرش نمی‌دانسته تنها شر یک خائن به وطن که با عثمانی و تزار مراوده داشته از سر ایران کم کرده است. جنایت رخ داده است؟!! بله قطعاً رخ داده است اما مگر خان احمد در فومن و کسماء کم خون ریخت؟ ۲- در آن خاطره شخصی شما هم بودید. مسبوق به سابقه هستید. ۳- شما را دعوت به مناظره در دانشگاه کردم. چرا نمی‌آیید در گروه تاریخ این بحث را ادامه دهیم. بگذارید علمای تاریخ درستی کار شما را بسنجند. 151.243.217.250 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC) ضمناً نیای همین خان احمد که از ابهر بودند!! تعصب الکی شماها را در مورد او اصلاً درست نیست. 151.243.217.250 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC)پاسخ

بله نبود. کسی هم چنین ادعایی نکرده. کسی هم از احمد خان دفاع نکرده، عین منابع چه مثبت چه منفی منعکس شده. مشکل این است که شما از شاهان بت ساختید و آنها را می‌خواهید تقدیس کنید و واقعیات تاریخی مغایر میلتان را بزدایید. چه شد یک دفعه از کادوسیان پرش سه گام کردید به صفویه؟ استلال کم آوردید؟ منبع نداشتید دیگر نه؟ من هیچ جایی نبوده‌ام خواب دیدید خیر باشد. اگر مطلب با منبع معتبر دارید که خلاف این مقاله چیزی گفته همین‌جا بیاورید ورنه بنده دیگر بحث متفرقه ندارم. 1234 (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۴۰ (UTC)پاسخ


نیت خوانی هم که می‌کنید-------

۱- بنده از کسی بت نساختم. این شماها هستید که مانند محمد الهامی از خان احمد و خان توره یک رابین هود ساختید. خوب است کمی دیگر با شما بحث کنم بغض اتان را از شاه عباس کبیر بیشتر خواهم دید. بغضی که سرچشمه تنهایی گروه کم تعداد شماست. شاه عباس جنایات زیادی انجام داده است. اشتباهاتش به عرش می‌رسد. جلوی علوم تجربی را گرفت با دانشمندانی مانند ملاصدرا خوب تا نکرد اما یک موی گندیده اش را به صد تا وطن فروش خائن که تا دیروز به استالین عمو جان می‌گفتند و امروز در ظاهر لوای زبان گیلکی اسب تروای دشمنان ایران شدند، عوض نمی‌کنم. من عاشق زبان گیلکی ام اما توسط اهلش نه گروهک شما. الان می‌گویید بحث را منحرف کردم. باقی کاربرها اعتراض می‌کنند اما من چند ساله گام به گام شما را در نظر دارم. 151.243.217.250 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC) ۲- در مورد کادوسیان عرض کردم نظر من همان هست. شما بایاس دار آوردید. شما دانشگاه تهران تشریف بیاورید!! آنجا دکتر روزبه زرین کوب هستند. بدبختی شماها این است در دانشی که تخصص ندارید نظر می‌دهید. نتیجه اش هم می‌بینید مقاله اتان نامزد نشد. من هم در تاریخ تخصص ندارم عین شما. عین محمد الهامی عین امین حسن پور برای همین شما را دعوت به حضور در گروه تاریخ کردم. مگر نمی‌گویید منبع اتان معتبر هست!!! و بنده دنبال تئوری توطنه هستم خوب بیایید در دانشگاه تهران مرا رسوا کنید. اما جرئت ندارید. اسم مرا سرچ کنید. کارم. رزومه‌ام مشخصه چون از کسی ترسی ندارم. اما شما چی؟ سی کاسپی کیست؟ دریای کاسپین که نیست. شغلتان؟ چرا پشت مانیتور قایم شدید. پس ریگی به کفشتان هست. ۳- همینقدر که از ترس امثال بنده مقاله را قفل کردید برای من کافیه. اما رفقای کم تعداد و شناخته شده (حداقل برای من) کار به اینجا ختم نمی‌شود باز هم در جای دیگر ماها حضور داریم و در خدمتتان هستیم. از دست همه فرار کنید از دست من گیلانی الاصل راه به جایی نمی‌توانید ببرید. با احترام دوستدار تالش و گیلک 151.243.217.250 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۵۳ (UTC)پاسخ

بنده هیچ گروهی ندارم و این افرادی که نام بردید را نمی‌شناسم و در مقاله هم ازشان استفاده نشده.
بنده نسبت به هیچ‌کسی حب و بغضی ندارم. هر کسی را به طور بیطرفانه ارزیابی و منعکس باید کرد؛ ولی شما گویا هر مطلبی علیه شاهان را واژگون می‌نمایانید. این کارها ممنوع است. وپ:بیطرفی را مطالعه کنید.
بنده هیچ ادعایی از خودم ندارم که بخواهم رزومه به شما نشان بدهم. ویکی‌پدیا همین است. تمام مطالب این مقاله منبعشان تهش است. شما با ایرانیکا مشکل دارید؟ با دانشنامه اسلام مشکل دارید؟ با استادان متعددی که از کارشان اینجا استفاده شده مشکل دارید؟ تخصص ندارند؟ حتی یک جمله در این مقاله وجود ندارد که من نوشته باشم.
خوب چه چیزی در مورد کادوسیان باید ذکر می‌شده که نشده؟ هیچ چیزی ندارید که بگویید فقط جار و جنجال بیهوده راه می‌اندازید. جز هیاهو، شما حرف مستدل و متینی دارید که بزنید؟
مقاله به دلیل خرابکاری شما که تاریخ را برعکس آنچه رخ داده و منابع تخصصی ذکر کرده‌اند تحریف کرده‌اید حفاظت شده. تخصصی که کباده ش را می‌کشید، همین است که در مقاله مطالب منبع دار را برعکس منبعشان می‌کنید؟ 1234 (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۴ (UTC)پاسخ

فکر کنم فهمیدم سی کاسپی کیست!!!-------

نوع حرف زدن شما شبیه شخصی است که من عمداً اسمش را بارها به عنوان نقد آوردم!!! اما.. ۱- خیر شما اگر جرئت دارید نمونه‌ای از گزینش تعمدی که نوشتید به انگلیسی ترجمه کنید و به پروفسور یارشاطر یا استاد جلیل دوستخواه، دانشگاه کمبریج بفرستید. آن عزیزان تأیید نمودند بنده دیگر حرفی ندارم. آنقدر شهامت هم دارم که از شما عذرخواهی کنم. کار شما شبیه مارکس از هگل است. از منابع ایرانیکا و دانشنامه اسلام آوردید منتها به میل خودتان!!! ۲- کدام استاد حرف شما را تأیید می‌کند به غیر از دکتر ناصر دوبخشری که بنده ایشان را فصل الخطاب نمی دانم یا دکتر پرتو که پر غرض هستند. دکتر زرین کوب، دکتر احمدی، دکتر صفت گل شما را قبول دارند؟ اینها ستونهای گروه تاریخ دانشگاه تهران هستند. ۳- من همه چیز دارم که بگویم شما کی هستی؟ اسمت؟ فامیلی؟ نسبت؟ چه رشته‌ای خواندی؟ اصلاً وجود خارجی داری؟ چرا جرئت حضور در مجامع علمی را نداری؟ 151.243.202.227 ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۰۸ (UTC)پاسخ

کدام گزینش عزیز من؟ خوب است همهٔ منابع استفاده شده، به طور آنلاین در دسترسند. اگر ندارید برایتان بفرستم. یک نمونه نشان بدهید که گزینشی رخ داده باشد. کدام میل؟!!!!
من حرفی از خودم نزدم! کدام حرف؟
چه اهمیتی دارد که من که‌ام؟ من اصلاً از خودم کلمه‌ای اضافه نکرده‌ام. تماماً در منابع موجود است. من کوچکترین ادعایی ندارم. تمام آنچه نوشته‌ام منبعش موجود است.
شما حتی یک نمونه برای مدعای خودتان نیاورده‌اید. صرفاً دارید شلوغش می‌کنید بر پایهٔ هیچ و پوچ. اگر منابع را درست خوانده بودید از این حرف‌های بی اساس نمی‌زدید. 1234 (بحث) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC)پاسخ

خیلی خب کاری ندارد به انگلیسی ترجمه کنید و به استادان بفرستید------

مگر نمی‌گویید که تحریف نمی‌کنید. مگر نمی‌گویید شلوغ کاری می‌کنم؟ خیلی خوب به انگلیسی ترجمه کنید و به مراجع علمی بفرستید. از پشت مانیتور بیرون بیایید و ادعاهای خود را با گروه تاریخ در میان بگذارید. جرئت این کار را دارید؟ خیر. تنها فرار به جلو. 151.243.202.227 ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۰۸ (UTC)پاسخ

چی را به انگلیسی ترجمه کنم؟!! منابع خود به انگلیسی هستند! 1234 (بحث) ‏۲۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۵۷ (UTC)پاسخ

منبع‌شناسی[ویرایش]

لطفاً منابع قدیمی را بزدایید. احمد کسروی برای زمان خودش تاریخ‌دان بود. الان کتابش برای ویکی‌پدیا اعتباری ندارد. یا مثلاً:

  • ودیعی، کاظم. «واحدهای جغرافیائی و نخستین کانون‌های حکومتی ایران». بررسی‌های تاریخی، ش. ۲۵ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۴۹

اینها تاریخ مصرفشان مدت‌هاست که گذشته است. بهتر است زودتر تعویض گردند، وگرنه من خواهم زدودشان. --A.berjis (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۳۹ (UTC)پاسخ

شخص جغرافیدان مطرحی است. آیا منبعی دارید که این را منسوخ کرده باشد؟ امروزه مهمترین منابع دورهٔ مادی هم سال‌ها پیش نگاشته شده‌اند. --1234 (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)پاسخ
در خصوص کسروی، هیچ جای این مقاله از او منبعی به تنهایی به کار نرفته است. هر دو جا، منابع جدید دیگری در مطلب مورد نظر پشتیبانی می‌کنند. لطفاً به مقاله نگاه کنید. --1234 (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۲۲ (UTC)پاسخ

ابهام![ویرایش]

در اینجا یک سری ابهامات وجود دارد. خاندان قارنوندیان چی شدند؟ مازیار چی شد؟ آل زیار، آل بویه؟ اینها کجا رفتند؟ --A.berjis (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۵۰ (UTC)پاسخ

بنده در حدی که توانسته‌ام و در منابع دیده‌ام، در مقاله آورده‌ام. مسلم است که ابهامی اگر وجود دارد، مشخصاً و به طور منطقی و با ذکر منبع طرح شود، و حل می‌شود. اما با هیاهوگری و دست بردن در منابع به جایی نمی‌رسیم.
قارنوندیان و مازیار که مربوط به مازندران هستند. آل زیار هم در گرگان و مازندران حکومت می‌کردند. گنبد قابوس امروزه در استان گلستان قرار دارد دیگر. آل بویه هم از گیلان رفتند و در مناطق دیگر حکومت می‌کردند. ایرانیکا را ببینید: در بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و عراق فرمانروایی می‌کردند مادلونگ هم همین را می‌گوید --1234 (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)پاسخ
خاستگاه اینها، گیلان بوده است. در ضمن، آل زیار بر گیلان هم حکمرانی می‌کرده. شما اول تکلیف این استان را با دیلمی‌ها روشن کن، بعد می‌ریم سراغ مازندران. بماند که مازندران هم جدا از گیلان نبوده است. --A.berjis (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۳۰ (UTC)پاسخ
بوده که بوده. این مقاله که در مورد مردم گیلانی نیست. در مورد گیلان است. منبع آل زیار را مطالعه نکردید که مادلونگ چه می‌گوید؟ چی را روشن کنم؟ من در منابع هر چه ذکر شده باشد را می‌آورم. مازندران، مازندران است، گیلان گیلان، شما بهتر است به نقشه نگاهی بیندازید! خیلی جالب است ما داریم تاریخ گیلان را می‌نویسیم، شما توقع دارید همه چیز با هم مخلوط بشود بعد دم از وزن دهی نوشتارها می‌زنید؟!1234 (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)پاسخ

این مقاله نه تنها در مورد گیلان و مردم و تاریخش است بلکه برای دیلمستان و تبالش هم هست


خدا پدرت را حفظ کند برجیس عزیز ---------

این مقاله پر از اشکال و ایراد هست منتها نویسنده ورداشته از منابع به سلیقه خودش استفاده کرد. لحن مقاله بی طرفانه نیست. ما می‌گوییم چرا اینجوری می‌نویسید می‌گوید شما به شاهان زیادی حساسیت دارید!! یکی نیست از ایشان بپرسه لقب حضرت سلیمان در قرآن چه بود؟!! آل بوییه از گیلان بلند شد اما بر گیلان تسلطی نداشت!!! مازیار و بابک چه عهدی بسته بودند. احمد کسروی که اینها در سایتهایشان به آن پان ایرانیسم می‌گوید چطور اینجا مرجع شده است. والا برای من گیلانی هم درده که تاریخ گیلان نامزد مقاله خوب نشود. اما نمی دانم کی به این حضرات اجازه داده با نام مستعار در مورد تاریخ بنویسند. ایشان یک مطلب مرا جواب دهند. آیا حاضرند به انگلیسی ترجمه کنند (نه مقالات را بلکه چینش خودشان!!) و برای چند دانشگاه معتبر نشان دهند؟ من خودم حاضرم مجانی نوشته ایشان را به دانشگاه آیووا برسانم. آیا حاضرند با من پیش دکتر زرین کوب بروند؟ !! مگر نمی‌گویند بی طرف هستند. خوب بیایند ثابت کنند!!! آقایان، رفقا، اهالی ویکی‌پدیا دکتر زرین کوب، دکتر صفت گل که تاریخ تدیس می‌کنند معتبر هستند یا تحصیل کرده رشته مهندسی مکانیک یا فیزیوتراپ!!!! دانشنامه را دانشمند آن رشته می‌نویسد؟ !!151.243.208.166 ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۳۵ (UTC)پاسخ

خب دوست عزیز شما هم یک اکانت بسازید، حقتان را (اگر پایمال شده) پس بگیرید. حرف‌تان را (اگر بی‌توجهی شده) به کرسی بنشانید. من تاریخ مقطعی ایران را می‌خوانم. در مورد تمام ایرانی‌ها و ایرانی‌تبارها اطلاعاتی ندارم. عمرم هم کفاف نمی‌دهد که بتوانم همه چی بخوانم و بدانم. پس لطفاً شما هم مشارکت داشته باشید. بالاخره شما هم بلدید فارسی بخوانید و بنویسید. این اسم من هم مستعار هست، ربطی به آقای سلیمان نبی (پیامبر مسلمین و یهودیان) ندارد. در کل حرف من این است که شما که مرد/زن خرمند و فاضل و کتاب‌خوان هستید، چه ضرری دارد اکانت (ولو اسم مستعار) بسازید... بعدها می‌شود اسم اکانتتان را عوض کرد. این مقاله هم به هیچ فرد خاصی تعلق ندارد که بخواهد قفلش کند، اکانت بسازید، دیگر جلوی شما را هم نمی‌تواند بگیرد. در ثانی، با مدیران اینجا رفیق می‌شوید، باز همدیگر نمی‌تواند جلوی شما سنگ‌اندازی کند. خود مدیران، وجدانشان را قاضی می‌کنند و حق را به حق‌دار خواهند داد. با تشکر A.berjis (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۵۱ (UTC)پاسخ

دوست عزیز نام دوستدار تالش و گیلک را سرچ کنید هویت حقیقی بنده آشکار خواهد شد--------- ۱- به محض اینکه وضعیتم ثابت شد و کارهایم را نظم دادم این کار را انجام خواهم داد. ۲- ممنونم از لطف و نصیحت به سزای شما. اما رشته من تاریخ نیست و ای کاش مجبور نمی‌شدم مچ این افراد را بگیرم. اصلاً دعوای من با اینها محدود به ویکی‌پدیا نیست. کاسپی سامون، ورگ، کلوب گیلانیان متحد و سایتهای زنجیره‌ای اینها را سرچ کنید تمام حرف من به اینها این دو جمله است که تاریخ توسط کارشناس آن نقد می‌شود نه یک جوانکی که تا مغز و استخوان از تهرانی یا به قول اینها فارس متنفره!!! و اینکه رفتار اینها خلاف خلق و خوی فرهنگی ما گیلانی هاست. ۳- ان شاءالله قصد دارم دوستان تاریخ دانم که در این حوزه درس خواندم وادار به پاسخ گویی کنم. بدبختی تاریخ‌دانهای ما این است که می‌گویند ولش کن خواسته یک حرفی بزنه. اگر سال ۱۹۹۰ جلوی تبلیغات باکو را در آذربایجان می‌گرفتیم و از نظر فرهنگی مدیریت می‌کردیم کار به جایی نمی‌رسد که بی‌بی‌سی به خودش اجازه بده دو تا عنصر خود فروخته صالح کامرانی و سیمین صبری را به مناقشه‌ای دعوت کنه که ساخته خود انگلیسه!! شاید بگویید این حرفها چه ربطی به تاریخ گیلان داره. من چند ساله که جریان اینها را که در گیلان فعالیت می‌کنند تحت نظر دارند خیلی نرم و مخملی از حرکت پان تورکها تقلید می‌کنند. ۲۰ نفر هم در گیلان نیست که اینها را قبول داشته باشه. منتها سلولهای مرتبط با بیگانه دنبال هدفی هستند. باز هم از شما کاربر برجیس بابت حسن نظرتان متشکرم. 151.243.208.166 ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)پاسخ

من فقط یک چیز یادم رفت بگویم. سیاست‌های این جور افراد، متضاد با قوانین ویکی‌پدیا مثل وپ:نیست، وپ:رزمگاه، وپ:منبر، وپ:تبلیغ، وپ:اخلال، وپ:وزن و وپ:ارزش، وپ:مالکیت، وپ:سوگیری است. شما اگر قوانین را بلد باشید، دیگر بازیچه دست اینجور افراد، قرار نخواهید گرفت. --A.berjis (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۵۴ (UTC)پاسخ
این مقاله به دلیل خرابکاری محافظت شده. آی پی مطالب را به دلخواه عوض کرده و کاری کرده که مغایر با منبعشان شده است. وپ:رزمگاه را بهتر است به این آی پی گوشزد کنید که اینجا را با منبر تبلیغات سیاسی اشتباه گرفته‌اند. هیچ‌کس مشکلی با تکمیل مقاله با ذکر منبع معتبر از هر دیدگاهی که باشد، ندارد؛ ولی کار ایشان مصداق عینی وپ:فریاد است. ایشان فقط داد و فریاد می‌کنند، توهین می‌کنند، تهمت می‌زنند، ولی هیچ استدلال و منبعی برای حرف هایشان ندارند. به سلیقهٔ شخصی می‌روند مطلب ایرانیکا را برعکس می‌کنند. مشکل ایشان این است که یک فانتزی در ذهنشان از تاریخ وجود دارد، که وقتی می‌بینند با علم تاریخ و آنچه دانشوران آکادمیک نظیر ایرانیکا و دائرةالمعارف الاسلامیه منافات دارد، سرخود می‌روند مطالب منابع علمی را در مقاله عوض می‌کنند. دانشنامه که این طوری کار نمی‌کند. 1234 (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۳ (UTC)پاسخ
چند سؤال جای سؤال دارد:
  • کادوسیان چه ربطی به گیلانیان داشتند؟ این دو از قومیت‌های مختلف بودند. یکی جایگزین دیگری گشته. چه ارتباطی گیلان بعد از اسلام و کادوسیان قبل از اسلام هست؟ مثل اینکه تاریخ آذربایجان را با آتورپاتکان جمع ببندیم.
  • اینکه در مقاله نوشته عرب‌ها دستشان به گیلان نرسید، دروغ است. خب پادشاه آن موقع چه کسی بوده؟ مازیار چی؟ علویان طبرستان، آل زیار و آل بویه چی؟
  • قادوسیان چی؟ --A.berjis (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)پاسخ
صحبت سر تاریخ منطقهٔ گیلان است. داریم تاریخ این پهنهٔ جغرافیایی را می‌نویسیم. هر که بوده را می‌نویسیم. شما منبعی دارید که این‌ها جایگزین شده‌اند؟ تا جایی که من دیده‌ام کادوسیان نیای گیلانیان فعلی دانسته می‌شوند.
اگر منظورتان بخش دورهٔ ساسانی مقاله باشد، مطلب را مادلونگ در ایرانیکا نوشته. کجایش دروغ است؟ منبع دارید برای حرفتان؟ جواب بقیه را بالا دادم.
قادوسیان جایی در مقاله به کار نرفته است. --1234 (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۲۸ (UTC)پاسخ
مادلونگ مقاله «History in the Early Islamic Period» را در ایرانیکا نوشته و سخن از علویان، آل زیار و آل بویه:

Even after Islamization and the Deylamite expansion, Gīlān and Deylamān remained politically semi-independent and fragmented. Ziarids, Buyids, and later Saljuqs sought to gain influence from the outside and were at times able to exact tribute, but not to impose government or regular taxation. The Zaydīs in eastern Gīlān supported ʿAlid rulers seated, in the 4th/10th and 5th/11th centuries, in Hawsam (see ʿALIDS OF ṬABARESTĀN, DAYLAMĀN, AND GĪLĀN). Most of the country, however, continued to be controlled by clan-based local chieftains. In the 6th/12th century Lāhījān replaced Hawsam as the seat of the Zaydī ʿAlid rulers. Lāhījān (earlier name Līāhej), from where the Deylamite Būyid dynasty had originated, was still considered Deylamite in the 4th/10th century. Now it became the main town of eastern Gīlān.

این مقاله در مورد تاریخ گیلان است، نه استان گیلان. شما هنوز فرق بین موضوعات و سبک وزن‌دهی نوشتارها را یاد نگرفتی؟ اینکه اینها جایگزین کادوسی‌ها شده‌اند، به مردم‌شناسی و بافت‌شناسی و جامعه‌شناسی مربوط است. وزن‌دهی بیش از حد به اعتبار مقاله ضربه می‌زند. A.berjis (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۲:۲۷ (UTC)پاسخ

معلوم است که در مورد تاریخ گیلان است. منظورتان چیست؟ عین همین مطلبی که آوردید مقاله تاریخ اوایل اسلامی گیلان در ایرانیکاست که در مقاله هم ذکر شده. من متوجه نمی‌شوم چه نتیجه‌ای می‌خواهید بگیرید. 1234 (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۵ (UTC)پاسخ

برچسب‌ها[ویرایش]

ببخشید می‌شود توضیحی در خصوص برچسب‌های زده شده بدهید؟ این مقاله با استفاده از معتبرترین منابع موجود نوشته شده است. اگر مشکلی در خصوص منابع هست در وپ:تامم مطرح کنید. به این مطالب نمی‌توان برچسب لحن زد. در منابع دخل و تصرفی صورت نگرفته است. کدام جانبداری؟ آیا مطلب مستند منبع داری هست که در مقاله ذکر نشده باشد؟ من منتظر توضیح می‌مانم. --1234 (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۰۶ (UTC)پاسخ

صبر من حدی دارد، مطمئن باش اگر لبریز شود، برای خودتان گران تمام می‌شود. وپ:بایاس کاملاً مشهود است. این اولین و آخرین هشدار من بود. دفعه بعد دیگر مذاکره رودررویی نخواهد بود. --A.berjis (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC)پاسخ
یعنی چه؟ معلوم هست چه می‌گویید؟ برچسب زده می‌شود که مشکلات حل شود. در همهٔ برچسب‌های زده شده، نوشته شده که دلیل زده شدنشان در صفحهٔ بحث ذکر می‌شود. شما بدون هیچ دلیلی برچسب زده‌اید. اگر دلیلی نیاورید برچسب‌ها باید برداشته شوند. ایرانیکا و بریتانیکا و دائرةالمعارف اسلام و تاریخ کیمبریج «بایاس» هستند؟ --1234 (بحث) ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)پاسخ
عه؟ اینطوری هاست؟ من بهت تاریخ کمبریج و ایرانیکا و بریتانیکا و دانشنامه اسلام رو نشون می دم. --A.berjis (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۰۶ (UTC)پاسخ

لطفاً سی کاسپی با تربیت باشید.

عرض کردم اگر جرئت حضور در گروه تاریخ را داشتید متوجه می‌شدید که هم سن بنده هم عجالتاً تحصیلات آکادمیکم از شما بیشتر است. اما بنده حرفه‌ای ام تا زمانی که امثال دکتر زرین کوب هستند بنده به خودم اجازه اظهار نظر نمی‌دهم. ای کاش شما هم حد خود را می‌دانستید. فانتزی از تاریخ را گروه شما دارد. به من بگویید کجا کارشناس تاریخ شدید؟ کدام دانشگاه؟ کی از رساله اتان دفاع نمودید؟ جرئت دارید همین مطلب را به صورت انگلیسی برای چهار تا منبع بفرستید. به جای جعل وارونه و زدن به این شاخه و آن شاخه و ناراحت نمودن خوانندگان، مطلب مناقشه برانگیزتان را اصلاح کنید. 151.243.208.166 ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۴۵ (UTC)پاسخ

--- لطفاً بقیه مدیران در مورد ایشان رسیدگی کنند--- قبل از هر حرفی خدمت باقی هموطنهای که در ویکی‌پدیا فعالیت عرض می‌کنم که حتی یک لحظه امثال سی کاسپی را نماینده فکری گیلانی‌ها ندانند. والا اینها در خود گیلان اقلیتی هستند که یا با اعتراض بقیه مواجه هستند یا مورد بی اعتنایی. اما نقد دیگرم به مدیران عزیز ویکی پدیاست. اول از همه مانی عزیز و باقی دوستان چرا اجازه دادید مطلب مهمی در مورد یکی زیباترین بخش تاریخ ایران زمین یعنی گیلانمان اینجوری به صورت مناقشه برانگیز مطرح گردد. ایشان جعل وارونه می‌کنند و تا اینجا هم که دیدم اعتراض باقی افراد را وقعی ننهادند. خبر دارم که چندین بار از دسترس خارج شده‌اند و مغضوب. از بالا تا پایین دیدم که با نام چند کاربری فعالیت می‌کنند و خودشان هم می‌دانند که رفتارشان خلاف عرف علمی و قاعده یک دانشنامه آزاد است. ما برای اظهار نظر آزاد هستیم اما برای وهن به تاریخ آزاد نیستیم. واژه‌هایی مانند فتح گیلان، شکست مفتضحانه و یا اینکه کادوسی با هخامنشیان دشمن خونی بودند (و لابد هم ایشان و رفقای ایشان شاهد زنده آن ماجراها بودند!!!) و خط به خط این مطلب عامدانه مطرح شده است. بنده چندین بار ایشان دعوت به مباحثه در دانشگاه کردم. شک نکنید که نمیاد؛ لذا مانی عزیز آیا ایشان باز هم می‌توانند اینجور حضور داشته باشند؟!!151.243.208.166 ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)پاسخ

شما برای خرابکاری و تحریف منابع آزاد نیستید. کسی که شما با او باید مناظره کنید، مادلونگ و یارشاطر و ... هستند که این مقاله مطالب آنهاست. من کوچکترین ادعایی ندارم چرا که کلمه‌ای از این مقاله، حرف من و نوشتهٔ من نیست. --1234 (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)پاسخ

دوست عزیز، یکی یکی کاستی‌های مقاله را ذکر کنید تا منابع را بخوانم و بدان بیافزایم. باشد که دیگران رستگار شوند! A.berjis (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC)پاسخ

بفرمایید ذکر کنید.
من کجا ادعای نمایندگی کردم؟ این کار شماست! ادب را شمایید که باید رعایت کنید. جعل را شما کردید! واقعاً که! تاریخچهٔ مقاله پر از خرابکاری‌های شما و تحریف منابع است! این عین منابع است؛ شما تحمل علم تاریخ را ندارید من که نمی‌توانم سانسور بکنم. --1234 (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۳ (UTC)پاسخ

کجاست؟[ویرایش]

@Sicaspi: در متن مقاله آمده:

از آنجا که از دوره هخامنشیان و ساسانیان، گیلان با خاندانها و فرمانروایان محلیش تقریباً همیشه مستقل بود، دین زرتشتی و کلنی‌های نسطوری توانست برای مدت طولانی در آن دوام آورد

و در منبع آمده:

”.Spuler, B.. “GILAN”. B. LEWIS, CH. PELLAT AND J. SCHACHT. In Encyclopaedia of Islam. vol. II. Second ed. Brill Online, 1991

این از کجا آمده؟ لطفاً مقاله را آپلود کنید، جمله را هم مشخص کنید. --A.berjis (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۳:۲۱ (UTC)پاسخ

منبع آمده دیگر این متن کامل از دانشنامه اسلام:

As with all the area along the southern shore of the Caspian Sea, the northern mountain-chain of the Iranian plateau and its climate have protected Gīlān from inland invaders (Arabs as well as Turks and Mongols) throughout the whole of its history. However, in 301/913-4 the Vikings (Rūs) made a successful attack from the sea (Masʿūdī, ii, 20-4; B. Dorn, Caspia , St. Petersburg 1875 (Mem. Imp. Ac. of Sciences , 7th Series, xxiii/1); idem, in Quellen , iv, p. IV f. , 18) and in 1638 and 1667 the Cossacks followed their example in Ras̲h̲t. The inhabitants of the country, particularly the Daylamīs [see daylam ], had a great influence (above all in the 10th century) on the history of their neighbours and even on the Caliphate (cf. buwayhids/būyids). Since Gīlān with her clans and her local rulers was nearly always independent, from the period of the Achaemenids and the Sasanians, the Zoroastrian faith and some Nestorian colonies could survive there for a long time (Thomas of Marga, Book of the governors, ed. E. A. W. Budge, London 1893, ii, 480; Jean Dauvillier, in Mélanges Cavallera , Toulouse 1948, 279, with bibliography). The doctrines of the S̲h̲īʿī Zaydīs penetrated into Gīlān from the neighbouring countries of Ṭabaristān [q.v.] and Māzandarān [q.v.] and brought the Nāṣirwand dynasty into the country (on the literary productions of the Zaydīs there see R. Strothmann, in Isl. , ii (1911), 60-3). Little more is known as to the details of the history of Gīlān in these centuries. The country came under the nominal rule of the states of the Ziyārids [q.v.], the Būyids and the Kākūids [q.v.] as well as the Great Sald̲j̲ūḳs [q.v.]; on this see Ann K. S. Lambton, Landlord and peasant in Persia , London 1953, 60..

من کجا آپلود بکنم؟ روی اینترنت موجود است اینجا می‌توانید متن کاملش را مطالعه کنید. --1234 (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۱ (UTC)پاسخ

لطفاً توضیحاتی که می‌دهم را مطالعه کنید. در خصوص این ویرایش شما [۲]، منبع این جمله کسروی نیست، بلکه مقاله ایرانیکا است که ته جمله قرار گرفته است، اگر حساسیتی دارید من کسروی را بر می‌دارم ولی این مطلب را کسی نرفته مستقیماً از کتاب کسروی بردارد. برای تکمیلِ منابع قرار داده شده. --1234 (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۸ (UTC)پاسخ

دوستان لطفاً دعوا نکنید.[ویرایش]

غرض از مزاحمت اینکه بنده به حسن نیت و متانت استدلال تمام دوستانی که در این مقاله مشارکت کرده‌اند گواهی می‌دهم. با این التهاب و ناراحتی، همکاری ضعیف خواهد بود. خواهش می‌کنم با عصبانیت سعی در حل نقاط مورد اصطکاک نکنید. به جای بابای پیری هم که نصحیت می‌کند، راهکار عملی دارم و آن اینکه یک هفته همه چیز را فریز کنید تا عصبانیت بخوابد بعدش تک به تک و نه بصورت فله‌ای، بحث را ادامه دهید. --Alborz Fallah (بحث) ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۹ (UTC)پاسخ

ما دعوا نداریم، این حضرات اگر مشکلی می‌بینند، مشخصاً بگویند تا اگر واقعاً ایرادی هست برطرف شود؛ ولی من چنین چیزی ندیدم. همه ش هیاهو می‌کنند. الان برچسب منبع زده‌اند. شما بگویید از بین ۴۰ و خرده‌ای منابع، کدام منبع این مقاله بی اعتبار است؟ --1234 (بحث) ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)پاسخ

جناب البرز اینها از یک عقبه خاصی هستند151.243.82.243 ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)-------پاسخ

سلام جناب البرز بنده یکی از خوانندگان خاموش بحثهای ویکی پدیایی هستم اما مشکل من با این حضرات محدود به ویکی‌پدیا نیست151.243.82.243 ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۲۶ (UTC)، این کاربر دوست، شفیق و همدم کسی است که ناجوانمردانه شما و بسیاری از کاربران ایران دوست را پان ایرانیست را خوانده بود151.243.82.243 ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC). اینها به تاریخ ایران آلرژی دارند و از هر جعل وارونه‌ای ابایی ندارند. بنده هم ایشان دعوت به مناظره در دانشگاه نمودم. کاری که در مورد چند نفر از دار و دسته اینها هم تکرار کردم اما جرئت حضور در مجامع علمی ندارند. با احترام دوستدار تالش و گیلک. 151.243.82.243 ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)پاسخ

بنده چهار روز است منتظر هستم حتی یک دلیل برای برچسب‌های زده شده ارائه شود. چند روز دیگر هم منتظر می‌مانم؛ ولی جز حملهٔ شخصی، توهین و افتراء چیزی در این صفحه مشاهده نکرده‌ام. --1234 (بحث) ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۷:۱۳ (UTC) --- دوستدار تالش و گیلک------- دلیل؟ امین جان ببخشید!!! سی کاسپی دلایل موجود است. عرض کردم شما گزینشی عمل کردید و حب و بغض شخصی را دخالت دادید. گفتید نه؟ از منابع معتبر استفاده کردید. بنده هم عرض کردم عیبی نداره. یا این مقاله تان را به انگلیسی ترجمه کنید و یا اگر همه اش انگلیسی است ریو آرتیکل درست کنید و به ایرانیکا بفرستید. اگر پروفسور یارشاطر قبول کنند بنده دیگر عرضی ندارم. برایتان سخت هست با هم یه تک پا پیش استاد سمیعی گیلانی می‌رویم. یا دکتر زرین کوب. منتها شما نمی‌آیید و معلوم نیست با کدام مدرک بنده را متهم به تعصب به شاهان و یا درک فانتزی از تاریخ می‌کنید!!! 151.243.250.12 ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۰۱ (UTC)پاسخ

مطالب همه موجودند و منبع همه هم تهشان زده شده است. یا شما انگلیسی بلدید که بخوانید و اگر اشکالی می‌بینید بگویید که برطرف شود (هنوز کوچکترین ایرادی به منابع و مطالب گرفته نشده است). یا انگلیسی بلد نیستید و بدون مطالعهٔ منبع صرفاً هیاهو می‌کنید که در این صورت باید به این رویهٔ اخلالگرانه خاتمه بدهید. بقیه معطل شما نیستند که مرتباً تهمت بزنید و هیچ دلیل و منطقی هم در چنته نداشته باشید. توقع سانسور یا تحریف منابع را هم نداشته باشید. --1234 (بحث) ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۵۰ (UTC)پاسخ

--- نه فقط شما انگلیسی بلد هستید!!!--- کدام هیاهو؟ مگر من مطلب را نوشتم؟ شما نوشتی و به اعتقاد خیلی‌ها. حداقل از بالا می‌توانی انتقادها را بخوانی بهت میگم مطلبت بایاس داره. معنی بایاس را بلدی؟ با روش تحقیق آشنا هستی؟ مطمئن باش زبانم از تو بهتره برای همین هم عرض کنم به قول آن شیخ تجزیه ات خوبه اما ترکیبت با قصد و غرضه. بقیه معطل من نیستند؟ کدام بقیه. فعلاً بقیه که از شما ناراضی هستند. سانسور یا تحریف منابع. از دوستان می‌پرسم شکست مفتضحانه در شان متون تاریخی هست یا خیر. از دیگران می‌پرسم فرق قیام با شورش چیه؟ از فردا هر کسی تو رشت یا تهران مزاحم قانون شد و یا یقه مردم تو کوچه خیابان گرفت قیام کرده؟!!! از کجا فهمیدید کادوسها همیشه با هخامنشیان مشکل داشتند؟ !! آنجا حاضر بودید؟ !! به نظر می‌رسد؟ از کجا فهمیدی به نظر می‌رسد؟ بر اساس چند منبع؟ !! اینکه آخر تحریفه دوست جوان تر و غیر متخصص من. مگر نمی‌گویی من تهمت می‌زنم خب بیا دانشگاه تهران؟ آنجا برنده شدی با هم می‌رویم دادگاه از من به جرم تهمت شکایت کن. می دانی سی کاسپی من به شماها خیلی نزدیکم. پیدا کردنت برای من کاری نداره. منتها دوست دارم توسط خودتان دستتان رو کنم. 151.243.227.162 ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۱۱ (UTC)پاسخ

پس نشان می‌دهید که هیچ نگاهی به منابع نکرده‌اید، همهٔ اینها عین منابع است و بارها به شما نشان داده شده ولی از توجه به منبع طفره می‌روید و وانمود می‌کنید انگار اینها حرف من است! خیر هر مطلبی منبعش تهش است. من از ایرانیکا فهمیدم. رودیگر اشمیت نوشته. شما مثل این که آنجا بودید و از مورخین بهتر می‌دانید! 1234 (بحث) ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۴۷ (UTC)پاسخ

برچسب‌ها[ویرایش]

با گذشت ۷ روز از الصاق برچسب‌ها هیچ دلیل مشخصی برای الصاق آنها ارائه نشده است:

  • تمام منابع مقاله معتبرند. خللی در اعتبار ایرانیکا، تاریخ ایران کیمبریج، ژورنال‌ها و دائرةالمعارف‌های گوناگون وجود ندارد و هیچ دلیلی هم علیه این ارائه نشده.
  • با توجه به استفادهٔ مقاله از منابع معتبر و تطبیق نثر آن با گفته‌های آن منابع، برچسب لحن و بیطرفی به این مقاله چسباندنی نیست. در تمام وقایع، تمام نقطه نظرهای موجود ذکر شده‌اند. برچسب زن اگر مدعی است مقاله بیطرف نیست، باید بگوید که کدام دیدگاهها موجودند که ذکر نشده‌اند. نتوانسته‌اند حتی به یک مورد اشاره کنند که منبع به نادرستی مورد استفاده قرار گرفته باشد، یا دیدگاهی حضور نداشته باشد.

با توجه به این که دلیلی برای الصاق برچسب ارائه نشده، و هدف از برچسب‌ها ارتقای منابع است، و نه این که تا ابد آنجا بمانند، برچسب‌ها را پس از یک هفته فرصت، برمی دارم. مسلم است که اگر کسی ایرادی در مقاله ببیند در اینجا اشاره می‌کند و اصلاح می‌شود ولی چیزی در حال حاضر اینجا مشاهده نمی‌شود. --1234 (بحث) ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۶:۵۵ (UTC)پاسخ

نوع ترکیب شما اشکال دارد------- دوست غیر عزیز بارها به شما گفتم. کار شما مانند مارکس از هگل است. عرض کردم تجزیه اش درسته، ترکیبش همراه با بایاسه. چند خط بالاتر نوشتید که کادوسی‌ها به میل خود با کوروش متحد شدند!!! پس چطور به نظر می‌رسد که با هخامنشیان مشکل دارند!!! یک یا چند شورش یا به قول شما قیام (حتماً با طعم قیام خلقی‌های تاواریش!!!) دلیل بر مشکل همیشگی است. در خود گیلان بارها بین حکام محلی زد و خورد رخ داده. روز روشن چهارتا حکمران کشته شدند برایشان مزار چهار برادر ساختد!! درسته که بگوییم که به نظر می‌رسد151.243.227.162 ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۷ (UTC)، مردم گیلان مرتب با هم مشکل داشتند!!! رودیگر اشمیت یا پروفسور یارشاطر این نتیجه‌گیری را قبول دارند؟!!!! باز در جای دیگر عنوان کردید که حکم احمد خان ار طرف شاه صفووی تفویض شده است. ببینم از کی تا حالا برای جای مستقل از جای دیگر حکم تفویض می‌گیرند. پس خواباندن یک ایالت با حاکم مشکل دار نمیشه فتح گیلان. اینها را می‌خواهید از هر آدم منطقی و تاریخ‌دانی بپرسید. جناب سی کاسپی، صفدرقلی یا هر کس دیگه‌ای که فکر کردی هویتت آشکار نیست !!! من یک پیشنهاد دیگر دارم از مدیران ویکی‌پدیا، گروه تاریخ دانشگاه تهران در مورد عملکرد شما سئوال شود. واقعاً هدفتان از حضور ویکی‌پدیا چیست؟ مگر نمی‌گویید هر عیبی در من دیدید به من بگویید. چند بار از بالا کاربران مختلف تا بنده حقیر به شما گوشزد کردند که کارتان اشتباهه. هم تبار نمیشه که بیشتر افراد اشتباه کنند و شما و معدود افراد مثل خودت درست فکر کنی. دموکراسی مگر احترام به رای اکثریت نیست. نگاه کن در یک صفحه اکثر افراد که بیشترشان تحصیل کرده هستند هم قبولتان ندارند. به شما گفتم بیا دانشگاه تهران. به خدا نمیایی. به قول خودمان بکفته بازار نی برار. شما تحصیلاتت چقدره؟ در حوزه تاریخه؟ !!151.243.227.162 ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۹:۴۵ (UTC)پاسخ

اشکال شما این است که مقاله را می‌خوانید، از یک جایش که خوشتان نمی‌آید مدام حمله می‌کنید و جنجال راه می‌اندازید بی آن که سند داشته باشید. کوروش مگر نمایندهٔ همهٔ هخامنشیان است؟ تا چند صد سال پس از او هخامنشیان حکومت می‌کردند. در ثانی، مگر این حرف‌ها را من از خودم در آوردم؟ مگر منبع را نمی‌بینید ته جمله؟ اینها حرف خود رودیگر اشمیت است، بعد می‌گویید «رودیگر اشمیت این نتیجه‌گیری را قبول دارند؟!!!!» همهٔ اینهایی که می‌گویید طبق منبع است. من نمی‌توانم تغییری در آن بدهم. ویکیپدیا دموکراسی نیست. من هیچ حرفی از خودم نزده‌ام، همه ش طبق منابع معتبر است و ویکیپدیا سانسور شدنی نیست. چی را قبول ندارند؟ اینها مطلب ایرانیکاست. کی ایرانیکا را قبول ندارد؟
بنده دیگر از این پس صرفاً پاسخگوی ایرادات منبعداری هستم که مشخصاً با منبع، ایراد یک بخش مشخص منابع را گوشزد کنند. دستکاری و حذف مطلب منبعدار خرابکاری است. --1234 (بحث) ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۱:۴۰ (UTC)پاسخ

نشد نتوانستید از مقاله اتان دفاع کنید---

۱- به شما گفتم که ترکیبتان بایاس دارد. از جملات مودبانه و علمی استفاده نکردید. پاسخی ندادید و مرتب گناه خود را گردن منابع انداختید و پشت قوانین ویکی‌پدیا مخفی شدید. ۲- اینکه شما مطلبی بنویسید و صدای همه را در بیاوردید و مقاله‌ای که از دیار من هم هست از خوب بودن بیاندازید مصداق خرابکاری است. اتفاقاً من نگاهم بر اساس خوش آمدن یا نیامدن نیست. فرا رود، قفقاز، افغانستان، بخشی از شبه قاره هند و قسمت اعظم جزایر جنوبی خلیج فارس که امروزه امارت آنها برای ما شاخ و شانه هم می‌کشد روزگاری بخشی از سرزمین ما بودند و چه بسا بسیاری از ریشه‌های ما آنجاست. اکراین نقطه شروع روسیه تزاری و بخشی از تاریخ آن کشوره اما امروزه سرزمین مستقله. تخت گاه امپراتوری پروس امروزه در سیطره روسیه و لهستانه. پس اگر گیلان واقعاً جای مستقلی بود و به فرض گروه شماها (حسن پور و باقی رفقا) تنها زمان صفووی به ایران ملحق شده بود باز هم ارزش با هم بودن ملت ایران کم نمی‌کرد اما حرف من با شما اینه. شما می‌روید از منابع چیزی پیدا می‌کنید که باب طبع شما باشد. به شما توصیه می‌کنم برای یکبار هم که شده کلاس روش تحقیق بروید. نگاه کنید باقی کاربرها انتقاد شبیه من به شما کردند اما لجوجانه دارید ادامه می‌دهید اما من یک فرق با آنها دارم. ریشه خودم از رشت هستش و دقیقاً می‌دانم منظور شما از این گزینش بایاس دار چیست؟!!! 151.243.195.218 ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۵۲ (UTC)پاسخ

کجا بایاس دارد؟ کلی گویی راه به جایی نمی‌برد. شما هرگز نگفته‌اید اگر جانب کسی گرفته شده، سوی مقابلش چیست؟ هزار بار اینجا سؤال شد، برای این اتهاماتتان نمونه بیاورید. کدام منبع را من گشته‌ام و چیزی پیدا کرده‌ام که مطابق میلم باشد؟ کجا مطلبی بوده که باید می‌آمده و نیامده؟ هیچ وقت مصداقی از سوی شما مشاهده نشد. پس حق دارم بگویم که این اتهامات پایه و اساس ندارند. 1234 (بحث) ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۴۳ (UTC)پاسخ

استفاده از منبع اولیه[ویرایش]

کاربر ویکی مجاز نیست مستقیما به منبع اولیه ارجاع بدهد و آن را در کنار منابع ثانویه قرار دهد. ویکی بر اساس منابع معتبر دانشورانه نوشته می شود. این گونه ارجاع به منابع اولیه تحقیق دست اول است.--1234 (بحث) ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۰۴ (UTC)پاسخ

مشروط به اینکه منبع و نویسنده را ذکر کند مجاز است. فی‌المثل اینطور: «ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان نوشته‌است که هوسم از شهرهای طبرستان است[1] و مرعشی در تاریخ گیلان و دیلمستان مرز گیلان و طبرستان را قریه ملاط در غرب هوسم معرفی می‌کند.[2]»
با این طرز نوشتن مشخص می‌شود که این نظر نویسنده است و لزوماً فکت نیست. البته، نکته به این مهمی را بعید است منابع ثانویه نیاورده‌باشند، احتمالاً منبع ثانویه هم برایش پیدا می‌شود.
درانتها یک نکته هم ذکر کنم که اصولاً در تاریخ مرزهای یک سرزمین را محدودهٔ فرمانروایی یک حاکم تعیین می‌کرده. از آنجا که هوسم تحت فرمان حاکمان پادوسبانیِ رویان بوده، طبیعی است که مورخین اینطور نوشته‌باشند. ونداد ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۴۶ (UTC)پاسخ
دانشنامه با وصله پینه کردن از نقل قول از منابع قدیمی نوشته نمی‌شود. جای نقل قول‌ها ویکی گفتاورد است نه ویکی‌پدیا. ویکی بر اساس منابع مرور همتا شده نوشته می‌شود. متن باید تحلیلی باشد و نظر اجماع جامعه علمی امروز را منعکس کند. برای اطلاع بیشتر به وپ:تاریخ می‌توانید مراجعه کنید. نویسنده ای که می‌فرمایید باید نویسنده امروز باشد. باید مشخص باشد چرا بر چه اساسی این نظر دارد قرار می‌گیرد. هزاران نویسنده و مورخ قدیمی و تاریخ گذشته وجود دارند، چرا باید یکی از کتاب‌های قدیمی آنها مستقیماً قابل اعتماد باشد؟ چه کسی این اعتماد را به خواننده می‌دهد که این مطلب مرور همتا شده و منبعی معتبر دارد؟ آیا این مطلب تصادقی انتخاب شده؟ برای همین دلایل است که شیوه نامه گفته در مقالات تاریخی ارجاع به منابع اولیه مجاز نیست. به قول شما مورخین خیلی چیزها می نویسند. ما در ویکی پدیا نیاز داریم یک کارشناس در یک منبع ثانویه تواریخ آنها را کنار هم بگذارد، تصحیح و تطبیق بدهد و بگوید کدام ها معتبر است کدام نیست. این کار کاربر ویکی نیست.
مطلبی که اضافه شده از فصل نوزدهم کتاب صرفاً بخش مطولی است که ستوده مستقیماً از کتاب آن مورخ قدیمی تحت عنوان مطالبی پراکنده درباره گیلان آورده. این مطالب حرف خود ستوده نیست. مطالبی که نظر کارشناسی خود او باشد قابل ذکر است چنان که من هم استفاده کردم. --1234 (بحث) ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۳ (UTC)پاسخ
ویکی‌پدیا راجع‌به اعتبارش تضمینی ارائه نمی‌دهد، پس هر کس به مقالات ویکی‌پدیا اعتماد کند، مسئولیتش با خودش است و کسی که مطلب را اضافه کرده، مسئولیتی ندارد. سخنانتان دربارهٔ اینکه مقالات ویکی‌پدیا باید چنین باشد و چنان باشد، متین است. بله، این مطلب و منبع با پیر ریویو همخوانی ندارد، ولی خب مانعی هم ندارد. خود سردمداران ویکی‌پدیا اعتراف داشته‌اند و دارند که بسیاری از مقالات ویکی‌پدیا ممکن است دارای غلط‌های فاحش باشد و این در یک وبسایتِ ویکی طبیعی است. البته، باز هم این بدین معنا نیست که ما می‌توانیم مقررات ویکی را نقض کنیم؛ مسئله این است که تخطی از قوانین صورت نگرفته‌است. همان وپ:تاریخ می‌گوید: «معیارها و استانداردهای سخت‌گیرانه‌تری در آن [مقالات تاریخی] لحاظ می‌شود تا به استانداردهای منابع معتبر این حوزه نظیر مقاله‌های دائره المعارف بزرگ اسلامی را دست یابد. تبعا عدم رعایت این معیارها تخلف یا نقض مقررات ویکی‌پدیا محسوب نمی‌شود». صریح بگویم، نمی‌توان مطالب را به بهانه پیر ریویو سانسور کرد. اگر خواستید مقاله را خوبیده کنید، آن وقت حق با شماست.
دربارهٔ ستوده هم نمی‌خواهم نظری بدهم، ولی زیر سؤال بردن اعتبار نویسندگان معتبر هم کارِ کاربر ویکی نیست.
درانتها، با وجود تمام این استدلال‌ها، برای اینکه شما هم رضایت داشته‌باشید و از طرفی نقل‌قول را رها کنیم و مطلب را بصورت یک حقیقت و فکت در مقاله بگنجانیم، فی‌المجلس از @Kelardashtian: تقاضا دارم در اسرع وقت منبع ثانویه‌ای برایش بیابند. ونداد ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۴ (UTC)پاسخ
من روی این مقاله بسیار کرده ام، و کوشیده ام منابع و مطالب با کیفیت در آن استفاده شود. نمی توانم بپذیرم همین طور مطالب مشکوک و ضعیف به آن اضافه شود. افزودن مطالب به مقاله تاریخی شیوه نامه ای برای خود دارد، که روشن نوشته که استفاده از منابع اولیه در مقاله خوب یا برگزیده، جایز نیست (وپ:تاریخ). اگر مقاله ای وضعیت بدی داشت و مطلب کم داشت شاید می شد پذیرفت عجالتاً تا تکمیل آن از چنین منابعی استفاده شود. ولی وقتی خوشبختانه در این زمینه کمبود منبع معتبر وجود ندارد، و مقاله هم مطالب مفصل و معتبری دارد، شیوه نامه باید مراعات شود. من که اتفاقاً اعتبار ستوده را تایید کردم و خودم هم می گویم از آن استفاده کردم. نمی دانم کدام تردید.
وقتی منابع قدرقدرت و بسیارمعتبری مانند دایره المعارف الاسلامیه، ایرانیکا و ... در این زمینه در اختیار داریم، این خلاف بیطرفی هم هست که نتیجه کار یک کاربر ویکی با کنکاش در منابع اولیه را بیاریم کنار کار چنین منابع معتبری قرار دهیم و جوری وانمود شود که وزن این منابع هم یکسان است. اصلا نیازی به منبع اولیه نیست وقتی منبع معتبر ثانویه مرور همتا شده داریم. این ها بر اساس سیاست وپ:ثانویه است. این جور نیست که دلبخواه من یا شما باشد: یک مقاله کامل را بر پایه منابع اولیه بنا نکنید و دربارهٔ ایجاد بخش‌هایی بزرگ برمبنای آنها محتاط باشید ....هر گونه تفسیری از یک منبع اولیه نیازمند یک منبع ثانویه معتبر است که آن تفسیر را بیان کند. . 1234 (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۲۱ (UTC)پاسخ
در ابتدا بگویم که قانع نشدم زیرا هم من و هم شما میدانیم که وپ:تاریخ برای مقالات خوبیده و برگزیده است و خوبیده هم تعریف دارد، هر مقاله که دویست هزار بایت حجم داشت لزوماً خوبیده نیست. پس علی‌القاعده باید قیافه حق به جانب به خود بگیرم
ولی لحظاتی پیش در حال مطالعه گمخ ناکام این مقاله بودم. مشاهده کردم که چگونه مانع خوبیدگی مقاله شما شدند. بسیارخب. دلم نمی‌خواهد شما ناراضی باشید.
@Kelardashtian و سینما بدون رنگ: سلام و عرض خداقوت. دوستان مطلع هستید که دست من به منابع کوتاه است. لطفاً زحمتی بکشید و با منابع ثانویه قوی به مسئله حدود گیلان (بالأخص حدود شرقی‌اش) بپردازید. هر وقت تمام شد، لطف کرده و منابع اولیه را بردارید. پیشاپیش از زحماتتان سپاسگزارم. ونداد ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)پاسخ
وپ:اولیه و مطالبی که بالا آوردم سیاست ویکی است و برای همه مقاله ها لازم الاجراست خصوصاً مقالات تاریخی. مقاله هم باید در مسیر خوب شدن برود نه این که دستی دستی به سوی بدتری برود.--1234 (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۱۴ (UTC)پاسخ
هرچه لازم بود قبلا گفته‌ام و حرف جدیدی از شما نمی‌بینم که لازم به پاسخ داشته‌باشد. ونداد ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۰۲ (UTC)پاسخ
درود به همه گرامیان. البته ایکاش وقت با ارزش مان مصروف چنین مباحث و ویرایش هایی نمی شد. ولی منبع منوچهر ستوده از آستارا تا استارباد به هیچ وجه منبع اولیه نیست بلکه از منبع اولیه در کتابش مطلب آورده، پس کاملا قابل بهره برداری است چون منبع اولیه را در منبع ثانویه مکرر کرده و این دیگر منبع اولیه محسوب نمی شود. لذا حذف مطالب از منبع ثانویه منوچهر ستوده درواقع مصداق حذف منبع معتبر است. با همه احترامی که برای شما @Sicaspi: قائلم ولی این دلیل که در تفسیر منبع آورده اید مبنی بر اینکه کارشناسی کرده یا نکرده، به هیچ وجه برای حذف منبع وجاهت ندارد. کما اینکه خودتان در ویرایش در مقاله طبرستان از همین منبع ستوده بهره برده اید. ولی آیا کسی منبع شما را زدود و منبع ثانویه را تفسیر کرد؟ سینما بدون رنگ (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۵ (UTC)پاسخ
کاربران نمی توانند و محق به این نیستند که منابع ثانویه آنهم منبعی مانند منوچهر ستوده را تفسیر کرده و بنابر تفسیر خود به حذف منبع اقدام کنند. ایتکه در ویرایش ها نباید از منبع اولیه استفاده کرد، درست است. ولی وقتی مطلبی در یک منبع ثانویه مانند کتاب ستوده می آید، دیگر جای بحث ندارد سینما بدون رنگ (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۹ (UTC)پاسخ
این کتاب یک منبع ثانویه است. اما مطلبی که از کتاب از آستارا تا استارباد در این مقاله آمده، از فصل نوزدهم جلد سوم آن، این بخش را نویسنده کلا اختصاص داده به آوردن یک متن تاریخی به عنوان نمونه. عنوانش هم متن هایی پراکنده درباره گیلان است. این مطالب حرف خود نویسنده نیست. بلکه همان طور که در خود مقاله هم آمده بود، یک پاراگراف مطول، از یک منبع اولیه است، و حرف آن مورخ قدیمی است نه نویسنده کتاب از آستار تا استارآباد. اگر این متن را نویسنده تفسیر، ارزیابی و سنجش کرده بود می شد گفت منبع ثانویه است. اما یک نقل قولی که عینا از منبع اولیه در کتابی آمده، بی کم و کاست، در اینجا استفاده شود هنوز منبع اولیه است. من هیچ تفسیری نکردم. ولی این مطلب به نحوی که در این مقاله آمده بود، اصلا حرف ستوده نیست. مطلب همان مورخ تاریخی است. وقتی مطلبی از قول خود ستوده و بخش های تحلیلی آن کتاب باشد قطعا منبع ثانویه است. --1234 (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۱۴ (UTC)پاسخ

همه این حرف ها به کنار، مقاله نویسی اصولی دارد. متن مقدمه ای می خواهد، موخره ای می خواهد، سیر منطقی باید داشته باشد. مطالبی که ارائه شده بر اساس این سیر تاریخی/روایی است تا روان باشد برای خواننده. شما همین جوری بروید بی مقدمه یک پاراگراف پت و پهن به صورت نقل قول، با زبان ثقیل و باستانی اول یک بخش بگذارید اصلا خوانا نخواهد بود. جای نقل قول ویکی گفتاورد است. آن بخش از اولش توضیح داده که منظور چی هست درباره چی داریم صحبت می کنیم، بعد بی مقدمه با یک نقل قول جایگزین شده بود. مقاله باید به زبان روایی و تحلیلی باشد نه وصله پینه نقل قول های جزیره مانند بی ارتباط و بدون جریان.--1234 (بحث) ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۱۴ (UTC)پاسخ

شما به این حرف من که پاسخی ندادید. پاسختان به مطلب قبلی تر بود.--1234 (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۵۳ (UTC)پاسخ
@Sicaspi: واقعا کدام دانشنامه را دیده اید که بکل قید منابع تاریخ و جغرافیای قدیم را زده باشد آ نهم به این بهانه که منبع اولیه هستند؟ لااقل زمانی که این منابع اولیه در منابع ثانویه مکرر شده اند دیگر منبع اولیه محسوب نمی شوند و میتوان با قید نام مورخ یا جغرافی نگار قدیم از این منابع در دانشنامه بهره برد. همه دانشنامه ها این شیوه را رعایت می کنند چون ویراستاران مثلا در ایرانیکا یا بریتانیکا اهل فن و صلاحیتدار هستند لذا ویراستار میتواند مثلا مستقیما از تاریخ طبری یا از جغرافیای بطلمیوس منبع بیاورد و کسی هم این ایراد را به مقاله اش نمی گیرد که چرا از منبع اولیه بهره برده است. ولیکن در ویکی پدیا استفاده از منبع اولیه را به این دلیل منع کرده اند که صلاحیت فنی و اهلیت ویراستاران احراز شده نیست و نیاز هست حتما از یک منبع ثانویه استفاده شود ولی این بدان معنا نیست که و قتی مطلبی در منبع ثانویه قید شده، ما به اصل و منشا اولیه آن رجوع کنید اصلا هر مطلبی که در یک منبع ثانویه آمده باشد را می توان در مقالات ویکی پدیا استفاده کرد به شرط اینکه منبع ثانویه معتبر بوده و مطلب به مقاله مربوط باشد. هیچ سیاستی در ویکی پدیا نیست که تفاسیر شما را موجه کرده باشد. اگر قرار بر این باشد که با این شیوه که شما فرمایش می کنید از منابع تاریخی عبور کنیم، پس نمی توان از منابع مورخان و جغرافی نگاران قدیم بهره برداری کرد چون منبع اولیه هستند و این طبق قوانین ویکی است ولی از سویی دیگر وقتی همین مطالب در منبع ثانویه آمده بازهم شما دستدلال می کنید که این همان منبع اولیه هست و نتیجه می شود اینکه پس بکل قید منابع تاریخ قدیم را باید در ویکی زد و خلاص.

پس بازهم پرسش اینجاست که کدام دانشنامه به این شکل از منابع تاریخ و جغرافیای قدیم خالی شده که کاربران برای ویکی پدیا چنین نسخه هایی تجویز کنند؟ ضمنا همین پژوهشگران و اهل فن مانند منوچهر ستوده با تکیه بر همین منابع تاریخ و جغرافیای قدیمی تحلیل کرده اند و کتاب نوشته اند. البته من کاری به ویرایش این مقاله ندارم و اهمیتی هم برایم ندارد ولیکن نحوه برخورد شما با این منبع ثانویه در واقع شکل تفسیری به خود گرفته است سینما بدون رنگ (بحث) ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۳:۳۲ (UTC)پاسخ

@سینما بدون رنگ: همه محققین امروز مسلما به منابع قدیم رجوع می کنند. این که عیب ندارد. آنچه عیب دارد این است که کاربر ویکی سرخود برود در منبع تاریخی عتیقه بگردد، تجسس کند، و نتیجه گیری کند. من کامل منظور شما را درک می کنم و قبول دارم که اصلا بی معنی است وقتی مورخی معتبر، در یک منبع معتبر، به یک منبع قدیمی اشاره می کند، ما بگوییم نه این نباید استفاده شود چون اولیه است. ولی حرف من این نیست. ما اینجا با چنین موردی مواجه نیستیم. یک فصل آن کتاب معتبر که قبولش دارم، تماماً اختصاص داده شده به یک متن قدیمی. به عنوان یک نمونه. هیچ تفسیر و توضیحی از سوی ستوده بابت آن داده نشده. این کاربر ویکی است که رفته آن متن را به صورت نقل قول آورده و بالایش توضیح خودش را نوشته. آن توضیح بالای نقل قول از این کاربر آمده نه از ستوده. این است که تحقیق دست اول است. وقتی این متن را نقل می کنید نمی توانید ستوده را به عنوان منبع قرار دهید چون ستوده هیچ مشارکتی در مورد این متن نداشته. نه تحلیلی کرده، نه گفته درست است، فقط به عنوان یک نمونه یک متن طولانی را آورده. --1234 (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۵۳ (UTC)پاسخ
درود @Sicaspi: درست است. اگر کاربران از خودشان نتیجه گیری کنند مسلما تحقیق دست اول محسوب می شود. از این جهت فرمایش شما درست هست و من هم با شما هم نظر هستم. ارادتمند شما سینما بدون رنگ (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۳ (UTC)پاسخ
در اینجا هم با چنین پدیده ای مواجه هستیم. وقتی شما منبع X را پشت مطلبی قرار می دهید، انتظار این است که آن مطلب از نویسنده X آمده باشد. اگر کتابی شش صفحه از مثلا گلستان سعدی را عیناً بدون تفسیر و توضیح نقل قول کرده باشد، و شما آن مطالب را استفاده کنید یادکرد شما باید هنوز گلستان سعدی باشد، نه کتاب X. مگر این که آن کتاب دوم چیزی به آن متن اضافه کرده باشد.1234 (بحث) ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۴۴ (UTC)پاسخ
@Sicaspi: زمانی که یک نویسنده درباره موضوعی مطلبی پژوهشی به رشته تخریر در می آورد و در همان گفتار به منابع اولیه اشاره می کند مثلا قید می کند درباره فلان موضوع در فلان کتاب به این ترتیب آمده است یا فلان مورخ یا فلان جغرافی نگار قید کرده .... در این صورت قید مطلب حتی صرفا از منبع اولیه که در منبع ثانویه آمده است هیچ ایرادی ندارد. تنها راهی که بتوانیم از منابع اولیه در ویکی پدیا استفاده کنیم همین هست وگرنه مشمول تحقیق دست اول خواهد بود. نه اینکه نتیجه گیری کنیم. ضمنا حساسیت روی منبع اولیه نباید منجر به این شود که به تفسیر یا تحلیل یا تفکیک منبع ثانویه بپردازیم. هرچه درباره یک موضوعی در منبع ثانویه آمده است را میتوان به همان موضوع در مقالات ویکی تزریق کرد و مشکلی ندارد. نه اینکه از روی منبع ثانویه نتیجه گیری کرده و نتایج دلخواه را ثبت کنیم. ضمنا ثبت مطالب از روی منابع ثانویه آنهم بصورت گزینشی هرگز درست نیست. در همین ویرایش های اخیر دیده شده کاربر مطلبی را که دلخواهش بوده از منبع ثانویه قید کرده ولی مطلبی دیگر چند خط پائین تر در همان منبع را که مطابق میلش نبوده نادیده گرفته است. این کاملا با اصل بی طرفی مغایر است سینما بدون رنگ (بحث) ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۰۶ (UTC)پاسخ
قبول دارم قید مطلب حتی صرفا از منبع اولیه که در منبع ثانویه آمده است هیچ ایرادی ندارد، اگر نویسنده در چارچوب تحقیق و پژوهش ثانویه خود به منابع اولیه اشاره کند. اینجا با چنین چیزی مواجه نیستیم. این بخش جزئی از پژوهش منبع ثانویه نیست. یک فصل از این کتاب کلا اختصاص یافته به یک متن قدیمی. نویسنده کتاب، هیچ چیزی از خود اضافه نکرده. اصلا تایید نکرده که این متن قدیمی صحیح است، آیا مطالبش سندیت دارد یا نه. یک بخش را کلا داخل گیومه گذاشته به عنوان نمونه متن. به این موضوع اصلا نمی توان منبع ثانویه اطلاق کرد. چون نویسنده اصلا مشارکتی در این بخش نداشته. گذاشتن کتاب ستوده به عنوان منبع این بخش گمراه کننده است. همان جور که گفتید « اگر کاربران از خودشان نتیجه گیری کنند مسلما تحقیق دست اول محسوب می شود » نتیجه گیری ای که از متن در بالایش آمده بود، منبعش کار ویکی بود نه ستوده. چون ستوده توضیح یا تحلیلی از این متن ارائه نکرده. صرفا یک متن خام اولیه را به عنوان نمونه آورده. --1234 (بحث) ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC)پاسخ