تیرباران تپه‌های اوین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

در ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ /۱۸ آوریل ۱۹۷۵ نه تن از زندانیان سیاسی ایرانی که در حال گذراندن محکومیت خود بودند[۱] از سوی تیمی از مأموران ساواک به تپه‌های بیرون زندان اوین برده شده و تیرباران شدند. مقامات اعلام کردند که این زندانیان در جریان تلاش برای فرار تیر خوردند.[۲]

زندانیان تیرباران شده و محکومیت آنها
زندانی گروه تاریخ دستگیری حکم محکومیت
بیژن جزنی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران ۱۷ بهمن ۱۳۴۶[۳] ۱۵ سال زندان[۴]
عباس سورکی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران ۱۷ بهمن ۱۳۴۶[۳][۵] ۱۰ سال زندان[۴]
احمد جلیل افشار سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران ۲۵ بهمن ۱۳۴۶[۶] ۱۰ سال زندان[۴]
عزیز سرمدی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران ؟ ۱۰ سال زندان[۴]
حسن ضیاظریفی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران زمستان ۱۳۴۶[۳] حبس ابد[۷]
سعید کلانتری سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران ۱۷ بهمن ماه ۱۳۴۶[۳] ۱۰ سال زندان[۴]
محمد چوپان‌زاده سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران ۱۳۴۶[۵] ۸ سال زندان[۴]
مصطفی جوان خوشدل سازمان مجاهدین خلق شهریور ۱۳۵۱ حبس ابد[۷]
سید کاظم ذوالانوار سازمان مجاهدین خلق مهر ۱۳۵۱[۸] حبس ابد[۷]

پیش زمینه[ویرایش]

بیژن جزنی از ۹ ژانویه ۱۹۶۸ / ۱۳۴۶ شمسی با شدت گرفتن آمادگی امنیتی برای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و سه روز پیش از نخستین برنامه گروهش برای سرقت مسلحانه یک بانک بازداشت شده و در زندان بود. در پی حمله گروهی از چریک‌های گروه چریکی او و حسن ضیاظریفی در ۱۹ بهمن سال ۱۳۴۹ به پاسگاهی در سیاهکل (در نزدیکی لاهیجان، گیلان) که مخالفین شاه آن را رستاخیز سیاهکل می‌خواندند، اعضای باقیمانده گروه جزنی-ضیاظریفی فعالیت چریک‌های فدایی خلق را در آوریل ۱۹۷۱ میلادی / ۱۳۵۰ شمسی آغاز کرده بودند. فداییان که شبکه‌هایی در مشهد و اصفهان و سلول‌های کوچکتری در سازی، قزوین، تبریز و شیراز تشکیل داده بودند، در سال ۱۹۷۳ یک کارزار گسترده را آغاز کردند که تا ژوئن ۱۹۷۶ ادامه یافت. عملیات‌های آنان عمدتاً از طریق هوادارانشان در میان دانشجویان تبلیغ می‌شد. چریک‌های فدایی به پیروی از نظریه «تبلیغ مسلحانه» جزنی، اهدافی را که به دقت انتخاب شده بودند را مورد سوء قصد قرار می‌دادند تا به گروه‌های مشخص و دولت پیامی بفرستند. شایان توجه‌ترین عملیات‌های آنان شامل سوء قصد به سپهبد ضیا الدین فرسیو، محمد فاتح یزدی سرمایه‌دار در پی اعتصابات کارگری در کارخانجات نساجی او که به زدوخوردهای خشونت بار انجامیده بود و کارگران متعددی در آن کشته و زخمی شده بودند، علینقی نیک طبع بازجوی ساواک، حسین ناهیدی معاون ساواک استان خراسان، سروان یدالله نوروزی فرمانده گارد دانشگاه صنعتی آریامهر، عباسعلی شهریاری نژاد موسوم به مرد هزارچهره مأمور دوجانبه ساواک، و ابراهیم نوشیروانی پور، از اعضای سابق این گروه و متهم به همکاری با دولت بود. آنها همچنین برای گرامی داشتن سالگرد سیاهکل بمبگذاری‌هایی در یک ژاندارمری لاهیجان، پاسگاه ژاندارمری سلیمانیه تهران، مقر پلیس بابل، ساختمان‌های فرمانداری در رودسر، و استان خراسان انجام دادند. فداییان در همبستگی با رانندگان تاکسی چندین باجه راهنمایی و رانندگی را در تهران بمبگذاری کردند. آنان مکرراً با پلیس در نزاع خیابانی بودند.[۹]

تیرباران[ویرایش]

بازجویان ارشد ساواک به تلافی این حملات هفت فدایی و دو مسلمان عضو مجاهد خلق را که در حال گذراندن محکومیت خود بودند در بیرون زندان اوین تیرباران کردند و ادعا کردند آنان در جریان تلاش برای فرار تیر خوردند.[۹] بیژن جزنی، حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی افشار، سعید کلانتری (مشعوف)، عزیز سرمدی، محمد چوپان‌زاده، و عباس سورکی هفت زندانی گروه جزنی/ فدایی و مصطفی جوان خوشدل، سید کاظم ذوالانواری دو مجاهد خلق بودند.[۱۰]

معلوم شد که سه تن از این نه تن واقعاً سعی به فرار کرده بودند. تلاش بچه گانه آنها در مرحله اول آن خنثی شده بود. ولی این نه نفر که تصور می‌رفت نظریه پردازان اصلی گروه‌های مسلح نوبنیان بودند به تلافی سوء قصد موفق رهبران ساواک، حکومت و تجار توسط چریک‌های فدایی،[۱] و به خاطر ارتباطاتشان با مبارزینی که آزاد مانده بودند اعدام شدند.[۱۱]

بهمن نادری پور، معروف به تهرانی، یکی از معروف‌ترین بازجویان ساواک پس از انقلاب ۱۳۵۷ دستگیر شد و شرح مفصلی از سوء قصد به این افراد را در تلویزیون بیان کرد.[۲] اپوزیسیون سال‌ها از این مسئله مطلع بود. این بازجو در جریان افشاگری‌ها روشن ساخت پرویز ثابتی، رئیس اداره کل سوم ساواک، با این که در این اقدام مستقیماً مشارکت نداشت نه تنها مطلع بلکه مغز متفکر آن بود.[۱] تهرانی از سوی دادگاه انقلاب اسلامی گناهکار شناخته و متعاقباً اعدام شد.[۲] ثابتی خود هر گونه نقشی در این واقعه را انکار می‌کند. او می‌گوید «آنچه در این پرونده اتفاق افتاد همان چیزی است که روزنامه‌ها در آن زمان گزارش کردند. افشاگری‌های دادگاه اسلامی پروپاگاندا است.»[۱]

بازتاب‌ها[ویرایش]

کمیسیون بین‌المللی قضات در گزارش سال ۱۹۷۶ خود در خصوص حقوق بشر و نظام حقوقی در ایران از این افراد و اعدام آنها یاد کرد.[۴]

عفو بین‌الملل در ۲۲ آوریل ۱۹۷۵ در تلگرافی به شاه ایران خواهان این شد که در خصوص مرگ هفت نفر که از سوی این نهاد زندانی عقیدتی اعلام شده بودند (ضیاظریفی، سورکی، سرمدی، کلانتری، جزنی، چوپانزاده و افشار) یک کمیسیون مستقل بررسی پزشکی تشکیل شود. این نهاد حقوق بشری اعلام کرد نسبت به اعتبار گزارش رسمی در خصوص مرگ این مردان تردیدهای جدی دارد. گزارش شده همگی این افراد پیش از محاکمه خود در شش سال پیش شدیداً شکنجه شده بودند و چندین تن از آنان بعدتر نیز شکنجه شده بودند.[۱۲]

داریوش همایون، آخرین وزیر اطلاعات شاه، کُشتن جزنی را جنایت خواند و نوشت «اعدام به عنوان «حق انحصاری حکومت برخشونت» (تعریف وبر) به اندازهٔ کافی ناپسند و افراطی است؛ ولی هنگامی که بیژن جزنی و هشت تن از سران چریک‌های فدایی خلق را به عنوان جلوگیری از اقدام به گریز، از پُشت به تیر بستند؛ خشونتی که به هر حال از نظر قانونی حق حکومت به‌شمار می‌رفت، به جنایتی آلوده شد که آثار خود را در اعدام‌های فوری ماه‌های پس از انقلاب ظاهر ساخت. حکومت از حوزهٔ خود بیرون رفت و شیوه‌های گانگستری را به خدمت گرفت.»[۱۳][۱۴]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ Milani, A. (2008). Eminent Persians: The Men and Women Who Made Modern Iran, 1941-1979, Volumes One and Two. Eminent Persians: The Men and Women who Made Modern Iran, 1941-1979: in Two Volumes. Syracuse University Press. p. 291. ISBN 978-0-8156-0907-0. Retrieved 2023-11-30.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ Vahabzadeh, Peyman. Review of Bizhan Jazani and the Problems of Historiography of the Iranian Left, by Kanun-e gerdavari va nashr-e asar-e Bizhan Jazani. Iranian Studies 38, no. 1 (2005): 167–78. http://www.jstor.org/stable/4311710.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ "بیژن جزنی". مجلهٔ آرش. 2020-08-01. Retrieved 2023-12-02.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ Butler, W.J.; Levasseur, G. (1976). Human Rights and the Legal System in Iran: Two Reports. International Commission of Jurists. ISBN 978-0-598-19176-2. Retrieved 2023-12-01.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ "نشست پنجاه و سوم: مبارزات دههٔ چهل و پنجاه (۴)". در فیروزه‌ای. 1971-04-08. Retrieved 2023-12-02.
  6. "احمد جلیل افشار به روایت اسناد ساواک – محمود طوقی". مجله هفته – مجله سیاست بین‌المللی – سال هجدهم. 2018-05-10. Retrieved 2023-12-02.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ "مرکز بررسی اسناد تاریخی". مرکز بررسی اسناد تاریخی. 1975-04-27. Retrieved 2023-12-01.
  8. "gooya news :: politics: چه کسانی مستشاران آمریکایی در ایران را ترور کردند؟ (بخش دوم)، ایرج مصداقی". Gooya News. 2012-10-14. Retrieved 2023-12-02.
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ Peyman Vahabzadeh, “FADĀʾIĀN-E ḴALQ,” Encyclopædia Iranica, online edition, 2015, available at http://www.iranicaonline.org/articles/fadaian-e-khalq (accessed on 07 December 2015).
  10. Vahabzadeh, P. (2010). A Guerrilla Odyssey: Modernization, Secularism, Democracy, and Fadai Period of National Liberation in Iran, 1971-1979. Modern Intellectual and Political History of the Middle East. Syracuse University Press. p. 38. ISBN 978-0-8156-5147-5. Retrieved 2023-12-01.
  11. Foundation, Encyclopaedia Iranica (2021-05-17). "COMMUNISM iii. In Persia after 1953". Encyclopædia Iranica. Retrieved 2023-12-01.
  12. https://www.amnesty.org/en/wp-content/uploads/2021/06/nws210061975en.pdf
  13. «بخشودن و فراموش نکردن، داریوش همایون Daryoush Homayoun». www.d-homayoun.net. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۲-۰۲.
  14. «غم این خفتهٔ چند…». www.asre-nou.net. دریافت‌شده در ۲۰۲۳-۱۲-۰۲.