قطران تبریزی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Khodabandeh14 (بحث | مشارکت‌ها)
قطران پیش از دوران سلجوقیان بود و در دربار شدادیان و روادیان میسرود..
Bahramee (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Msm-tabriz-poett.jpg|thumb|left|200px| <small>مقبرةالشعرای تبریز، محل دفن حدود ۴۰۰ تن از دانشمندان و ادیبان نام‌آور ایران است</small>.]]
[[پرونده:Msm-tabriz-poett.jpg|thumb|left|200px| <small>مقبرةالشعرای تبریز، محل دفن حدود ۴۰۰ تن از دانشمندان و ادیبان نام‌آور ایران است</small>.]]


'''قطران تبریزی''' شاعر ایرانی سده پنجم هجری است. او زادهٔ [[آذربایجان]] و از طبقهٔ دهقان بود چنانکه خودش میسراید:
'''قطران تبریزی'''، شاعر ایرانی سده پنجم هجری است. او زادهٔ [[آذربایجان]] و از طبقهٔ دهقان بود چنانکه می‌سراید:
{{شعر}} {{ب|یکی دهقان بدم شاها شدم شاعر ز نادانی|مرا از شاعری کردن تو گرداندی به دهقانی}} {{پایان شعر}}


با آنکه زبان مادری قطران [[پهلوی]] بود، به [[پارسی دری]] نیکو شعر می‌سرود. [[ناصرخسرو]] قبادیانی در سفرش با او دیدار کرده است. ناصرخسرو می‌گوید: «در تبریز، قطران نام شاعری را دیدم. شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست. پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که مشکل بود از من پرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند». علت عدم عادت قطران به زبان پارسی آن بود که خود به لهجه ایرانی [[زبان آذری|آذری]] ([[پهلوی]]) خو گرفته و پاره‌ای لغات و اصطلاحات اهل مشرق را که از زبان محلی آنان بوده است نمی‌شناخته است.<ref> ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، ص ۴۲۲</ref>
یکی دهقان بدم شاها شدم شاعر ز نادانی
مرا از شاعری کردن تو گرداندی به دهقانی


پدرش از اهالی گیلان و زبان مادریش [[پهلوی]] بود با این همه به پارسی دری نیکو شعر می‌سرود. [[ناصرخسرو]] قبادیانی در سفرش با او دیدار کرده است. ناصرخسرومی گوید:" در تبریز، قطران نام شاعری را دیدم. شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست."<ref>هزار سال شعر فارسی. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. تهران 1365</ref>


از این بیت چنین تصور شده که وی اولین شاعر [[پارسی دری]] (در مقابل [[پهلوی]]) در [[آذربایجان]] بوده است:

وی اولین شاعر دری (در مقابل پهلوی) سرای در آذربایجان بود.
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|گر مرا در شعرگویان جهان رشک آمدی|من در [[شعر]] دری بر شاعران نگشادمی}}
{{ب|گر مرا در شعرگویان جهان رشک آمدی|من در [[شعر]] دری بر شاعران نگشادمی}}
خط ۲۰: خط ۱۸:
حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی‚ از مشاهیر شاعران ایران در دوره [[شدادیان]] و [[روادیان]] است که بنام امام‌الشعرا و فخرالشعرا مشهور بود. وی در محله یا روستای شادباد [[تبریز]] بدنیا آمد در ۲۵ سالگی به [[گنجه]] مسافرت کرد و مورد توجه ابوالحسن علی لشکری قرار گرفت. در دیوان قطران به سه واقعه مهم تاریخی اشاره شده است.
حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی‚ از مشاهیر شاعران ایران در دوره [[شدادیان]] و [[روادیان]] است که بنام امام‌الشعرا و فخرالشعرا مشهور بود. وی در محله یا روستای شادباد [[تبریز]] بدنیا آمد در ۲۵ سالگی به [[گنجه]] مسافرت کرد و مورد توجه ابوالحسن علی لشکری قرار گرفت. در دیوان قطران به سه واقعه مهم تاریخی اشاره شده است.


۱- جنگ امیر و هسودان با سپهبد موغان
۱- جنگ امیر [[وهسودان]] با سپهبد موغان


۲- تازش غزان به آذربایجان
۲- تازش غزان به آذربایجان


۳- زمین‌لرزه دهشتناک تبریز در سال ۴۳۴ هجری قمری.
۳- زمین‌لرزه دهشتناک [[تبریز]] در سال ۴۳۴ هجری قمری.


از [[مورخ]]ان قطران ابونصر مملان (محمد) فضل‌بن شاوور ابوولف پادشاه [[نخجوان]] هستند. سبک اشعار قطران شبیه سبک اشعار [[رودکی]]، [[فرخی]] و [[عنصری]] است.
از معاصران قطران ابونصر مملان (محمد) فضل‌ بن شاوور ابودلف پادشاه [[نخجوان]] هستند. سبک اشعار قطران شبیه سبک اشعار [[رودکی]]، [[فرخی]] و [[عنصری]] است.
وفات قطران را به سال ۴۶۵ هجری قمری نوشته‌اند ولی از دیوان او شواهدی به دست می‌آید که حیات او را بعد از این سال هم معلوم می‌دارد. قطران شاعری توانا و نیکوسخن است. تمایل وی به صنایع ازقصیده‌های او آشکار است و باوجود تصنع در شعرها، جانب لطافت و روانی کلام را همواره رعایت کرده‌است. یکی از وجوه اهمیت او آن است که نخستین کسی است که در آذربایجان به [[فارسی دری]] آغاز سخنوری کرده و مقتدای شاعران آذربایجان شده‌است. از دیرباز ناسخان دیوان‌های شاعران سخنان قطران و رودکی را به هم آمیخته و کار این آمیزش را به جایی کشانده‌اند که در پاره‌ای از نسخه‌های خطی قطران و رودکی را یکی دانسته‌اند. [[رشیدالدین وطواط]] شعرهای او رامی‌ستاید و [[ناصرخسرو]] در سفرنامه خود آرد که قطران در تبریز دیوان [[منجیک ترمذی]] و [[دقیقی]] را پیش من آورد و خواند‚ مشکلات آنها را حل کرد و اشعار خود بر من خواند که اشعار خوب داشت ولی فارسی را درست نمی‌دانست.
وفات قطران را به سال ۴۶۵ هجری قمری نوشته‌اند ولی از دیوان او شواهدی به دست می‌آید که حیات او را بعد از این سال هم معلوم می‌دارد. قطران شاعری توانا و نیکوسخن است. تمایل وی به صنایع از قصیده‌های او آشکار است و باوجود تصنع در شعرها، جانب لطافت و روانی کلام را همواره رعایت کرده‌است. یکی از وجوه اهمیت او آن است که نخستین کسی است که در آذربایجان به [[فارسی دری]] آغاز سخنوری کرده و مقتدای شاعران آذربایجان شده‌است. از دیرباز ناسخان دیوان‌های شاعران سخنان قطران و رودکی را به هم آمیخته و کار این آمیزش را به جایی کشانده‌اند که در پاره‌ای از نسخه‌های خطی قطران و رودکی را یکی دانسته‌اند. [[رشیدالدین وطواط]] شعرهای او رامی‌ستاید و [[ناصرخسرو]] در سفرنامه خود آرد که قطران در تبریز دیوان [[منجیک ترمذی]] و [[دقیقی]] را پیش من آورد و خواند‚ مشکلات آنها را حل کرد و اشعار خود بر من خواند که اشعار خوب داشت ولی فارسی را درست نمی‌دانست.
نسخه‌ای خطی از دیوان قطران در [[کتاب]]‌خانه [[مدرسه سپهسالار]] جدید [[تهران]] موجود است و سه نسخه بسیار نفیس نیز در کتابخانه شخصی میرزاجعفر سلطان‌القرائی تبریزی وجود دارد. گویند همه اشعار وی به هشت‌هزار تا ده‌هزار بالغ می‌شود. وی مدتی هم در [[بلخ]] می زیسته و منظومه قوسنامه را در آنجا به نام امیراحمدبن قماج حاکم بلخ از امیران [[سلطان سنجر]] نظم کرده‌است.
نسخه‌ای خطی از دیوان قطران در [[کتاب]]‌خانه [[مدرسه سپهسالار]] جدید [[تهران]] موجود است و سه نسخه بسیار نفیس نیز در کتابخانه شخصی میرزاجعفر سلطان‌القرائی تبریزی وجود دارد. گویند همه اشعار وی به هشت‌هزار تا ده‌هزار بالغ می‌شود. وی مدتی هم در [[بلخ]] می زیسته و منظومه قوسنامه را در آنجا به نام امیراحمدبن قماج حاکم بلخ از امیران [[سلطان سنجر]] نظم کرده‌است.
قطران در سال [[۴۶۵ (هجری قمری)|۴۶۵ هجری قمری]] درگذشت. وی بعد از [[اسدی طوسی]] دومین شاعر بزرگی است که در مقبرةالشعرای سرخاب مدفون است.
قطران در سال [[۴۶۵ (هجری قمری)|۴۶۵ هجری قمری]] درگذشت. وی بعد از [[اسدی طوسی]] دومین شاعر بزرگی است که در مقبرةالشعرای سرخاب مدفون است.
خط ۳۹: خط ۳۷:


== منابع ==
== منابع ==
* {{یادکرد|نویسنده=صفا، ذبیح‌الله|کتاب=تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم)|شهر - تهران|ناشر=|سال=|چاپ = |صفحه=}}

* {{یادکرد|نویسنده=صفا، ذبیح‌الله|کتاب=تاریخ ادبیات ایران (جلد اول)|شهر - تهران|ناشر=ققنوس|سال=۱۳۸۱|چاپ = بیستم|صفحه=۲۳۷–۲۳۸}}
* {{یادکرد|نویسنده=بدیع‌الزمان فروزانفر|کتاب=سخن و سخنوران|شهر - تهران|ناشر=|سال=|چاپ = |صفحه=}}
* لغت‌نامه دهخدا: قطران
{{پانویس}}
{{پانویس}}



نسخهٔ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۰۸

مقبرةالشعرای تبریز، محل دفن حدود ۴۰۰ تن از دانشمندان و ادیبان نام‌آور ایران است.

قطران تبریزی، شاعر ایرانی سده پنجم هجری است. او زادهٔ آذربایجان و از طبقهٔ دهقان بود چنانکه می‌سراید:

یکی دهقان بدم شاها شدم شاعر ز نادانیمرا از شاعری کردن تو گرداندی به دهقانی

با آنکه زبان مادری قطران پهلوی بود، به پارسی دری نیکو شعر می‌سرود. ناصرخسرو قبادیانی در سفرش با او دیدار کرده است. ناصرخسرو می‌گوید: «در تبریز، قطران نام شاعری را دیدم. شعری نیک می‌گفت، اما زبان فارسی نیکو نمی‌دانست. پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که مشکل بود از من پرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند». علت عدم عادت قطران به زبان پارسی آن بود که خود به لهجه ایرانی آذری (پهلوی) خو گرفته و پاره‌ای لغات و اصطلاحات اهل مشرق را که از زبان محلی آنان بوده است نمی‌شناخته است.[۱]


از این بیت چنین تصور شده که وی اولین شاعر پارسی دری (در مقابل پهلوی) در آذربایجان بوده است:

گر مرا در شعرگویان جهان رشک آمدیمن در شعر دری بر شاعران نگشادمی

و همچنین:

آن شاعری کند به جهان نقض شعر منکان شعر و وزن شعر بنشناسد از شعیر

حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی‚ از مشاهیر شاعران ایران در دوره شدادیان و روادیان است که بنام امام‌الشعرا و فخرالشعرا مشهور بود. وی در محله یا روستای شادباد تبریز بدنیا آمد در ۲۵ سالگی به گنجه مسافرت کرد و مورد توجه ابوالحسن علی لشکری قرار گرفت. در دیوان قطران به سه واقعه مهم تاریخی اشاره شده است.

۱- جنگ امیر وهسودان با سپهبد موغان

۲- تازش غزان به آذربایجان

۳- زمین‌لرزه دهشتناک تبریز در سال ۴۳۴ هجری قمری.

از معاصران قطران ابونصر مملان (محمد) فضل‌ بن شاوور ابودلف پادشاه نخجوان هستند. سبک اشعار قطران شبیه سبک اشعار رودکی، فرخی و عنصری است. وفات قطران را به سال ۴۶۵ هجری قمری نوشته‌اند ولی از دیوان او شواهدی به دست می‌آید که حیات او را بعد از این سال هم معلوم می‌دارد. قطران شاعری توانا و نیکوسخن است. تمایل وی به صنایع از قصیده‌های او آشکار است و باوجود تصنع در شعرها، جانب لطافت و روانی کلام را همواره رعایت کرده‌است. یکی از وجوه اهمیت او آن است که نخستین کسی است که در آذربایجان به فارسی دری آغاز سخنوری کرده و مقتدای شاعران آذربایجان شده‌است. از دیرباز ناسخان دیوان‌های شاعران سخنان قطران و رودکی را به هم آمیخته و کار این آمیزش را به جایی کشانده‌اند که در پاره‌ای از نسخه‌های خطی قطران و رودکی را یکی دانسته‌اند. رشیدالدین وطواط شعرهای او رامی‌ستاید و ناصرخسرو در سفرنامه خود آرد که قطران در تبریز دیوان منجیک ترمذی و دقیقی را پیش من آورد و خواند‚ مشکلات آنها را حل کرد و اشعار خود بر من خواند که اشعار خوب داشت ولی فارسی را درست نمی‌دانست. نسخه‌ای خطی از دیوان قطران در کتاب‌خانه مدرسه سپهسالار جدید تهران موجود است و سه نسخه بسیار نفیس نیز در کتابخانه شخصی میرزاجعفر سلطان‌القرائی تبریزی وجود دارد. گویند همه اشعار وی به هشت‌هزار تا ده‌هزار بالغ می‌شود. وی مدتی هم در بلخ می زیسته و منظومه قوسنامه را در آنجا به نام امیراحمدبن قماج حاکم بلخ از امیران سلطان سنجر نظم کرده‌است. قطران در سال ۴۶۵ هجری قمری درگذشت. وی بعد از اسدی طوسی دومین شاعر بزرگی است که در مقبرةالشعرای سرخاب مدفون است.

از اشعار اوست:

یافت زین دریا دگر بار ابر گوهربار بار باغ و بستان یافت دیگر ز ابر گوهربار بار
هرکجا گل زار بود اندر جهان گلزار شد مرغ شبگیران سرایان برگل گلزار زار
باد بفشاند همی بر سنبل و عنبر عبیرابر بفروزد همی بر لاله و گلنار نار
گر هزارستم دهان در هر یکی سیصد زبانشکر نیکیهات نتوانم یکی گفت از هزار

منابع

  • صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات ایران (جلد دوم)
  • بدیع‌الزمان فروزانفر، سخن و سخنوران
  • لغت‌نامه دهخدا: قطران
  1. ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، ص ۴۲۲

پیوند به بیرون