سهراب یکم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
اصلاح ارقام |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
در این زمان شهر [[ساری]] مرکز سلسله ی [[دودمان گاوباریان]] [[دابویه]] بود . |
در این زمان شهر [[ساری]] مرکز سلسله ی [[دودمان گاوباریان]] [[دابویه]] بود . |
||
سرخاب « سهراب » همراه با مادر پیرش از بیم ولاش بصورت ناشناس و پنهانی در روستای دزانگبار ( جایی در جنوب ساری ) به خانه باغبانی پناه بردند و زندگی میکردند ، تا اینکه روزی شخصی بنام « خورزاد خسرو » ( از سران سپاه ) او را در خانه باغبان دید و بشناخت ، خورزاد خسرو آنها را برای امنیت به دربند کولا ( شمال خاوری [[سوادکوه]] : حدود آریم و کنگلو ) برد و مردم نواحی بر آنها جمع شدند و اهالی قارن ( قسمت پشتکوه هزارجریب ، به مرکزیت آثران ) او را همراهی کردند و بر پنجاه هزار شبیخون زدند و بلاش و هر که او را همراهی کرد بکشتند ، پس از ان سرخاب را به [[فریم]] « پَریم» بردند و به پادشاهی نشاندند |
سرخاب « سهراب » همراه با مادر پیرش از بیم ولاش بصورت ناشناس و پنهانی در روستای دزانگبار ( جایی در جنوب ساری ) به خانه باغبانی پناه بردند و زندگی میکردند ، تا اینکه روزی شخصی بنام « خورزاد خسرو » ( از سران سپاه ) او را در خانه باغبان دید و بشناخت ، خورزاد خسرو آنها را برای امنیت به دربند کولا ( شمال خاوری [[سوادکوه]] : حدود آریم و کنگلو ) برد و مردم نواحی بر آنها جمع شدند و اهالی قارن ( قسمت پشتکوه هزارجریب ، به مرکزیت آثران ) او را همراهی کردند و بر پنجاه هزار شبیخون زدند و بلاش و هر که او را همراهی کرد بکشتند ، پس از ان سرخاب را به [[فریم]] « پَریم» بردند و به پادشاهی نشاندند و در بالادست ده تالیور ( جنوب سنگده کنونی ) و در انتهای قلعه کوزا برای او قصر و گرمابه ، میدان ساختند که آثار آن تا قرن هفتم ( زمان ابن اسفندیار ) ، پابرجا بود. |
||
سرخاب ۴۲ سال حکومت کرد و از دنیا رفت |
سرخاب ۴۲ سال حکومت کرد ( ۵۳ – ۹۵ هجری خورشیدی ) و از دنیا رفت . |
||
نسخهٔ ۲۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۵
سهراب یکم | |
---|---|
فرمانروای سلسله باوندیان | |
سلطنت | ۵۳-۹۵ (شمسی) |
پیشین | باو |
جانشین | مهرمردان باوندی |
فرزند(ان) | مهرمردان |
دودمان | قباد یکم |
پدر | باو |
سهراب یا سرخابیکم از نخستین شاهان سلسله باوندیان طبرستان بود. وی حدود ۴ دهه در جنوب شرقی مازندران حکومت کرد.[۱]
به حکومت رسیدن
پس از مرگ « پاو » باو ، ولاش در میاندرود ساری تا پنجاه هزار ( قسمت جلگه ای بهشهر ) ادعای حکومت کرد . در این زمان شهر ساری مرکز سلسله ی دودمان گاوباریان دابویه بود .
سرخاب « سهراب » همراه با مادر پیرش از بیم ولاش بصورت ناشناس و پنهانی در روستای دزانگبار ( جایی در جنوب ساری ) به خانه باغبانی پناه بردند و زندگی میکردند ، تا اینکه روزی شخصی بنام « خورزاد خسرو » ( از سران سپاه ) او را در خانه باغبان دید و بشناخت ، خورزاد خسرو آنها را برای امنیت به دربند کولا ( شمال خاوری سوادکوه : حدود آریم و کنگلو ) برد و مردم نواحی بر آنها جمع شدند و اهالی قارن ( قسمت پشتکوه هزارجریب ، به مرکزیت آثران ) او را همراهی کردند و بر پنجاه هزار شبیخون زدند و بلاش و هر که او را همراهی کرد بکشتند ، پس از ان سرخاب را به فریم « پَریم» بردند و به پادشاهی نشاندند و در بالادست ده تالیور ( جنوب سنگده کنونی ) و در انتهای قلعه کوزا برای او قصر و گرمابه ، میدان ساختند که آثار آن تا قرن هفتم ( زمان ابن اسفندیار ) ، پابرجا بود.
سرخاب ۴۲ سال حکومت کرد ( ۵۳ – ۹۵ هجری خورشیدی ) و از دنیا رفت .
منابع
- ↑ «دانشنامه جهان اسلام». بایگانیشده از اصلی در 30 اكتبر 2010. دریافتشده در 11 اوت 2010. تاریخ وارد شده در
|archivedate=
را بررسی کنید (کمک)
تاریخ طبرستان، مولف:ابن اسفندیار