پیش‌نویس:اوراکل دلفی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تمیس در نقش پیتیا در حال پیشگویی برای اگیوس که پسری به دنیا خواهد آورد. توسط نقاش کدروس، در حدود ۴۳۵ قبل از میلاد، در Vulci. این اثر اکنون در مجموعه آثار باستانی برلین قرار دارد.

اوراکل دلفی محلی برای پیشگویی در شهر دلفی در یونان باستان است که در جنوب غربی کوه پارناسوس در نزدیکی شهر دلفی در منطقه فوکیس قرار دارد. مکان مذهبی دلفی مهم ترین مکان در یونان تا اواخر دوران باستان بوده است. برای مدت طولانی، دلفی حتی مرکز جهان به حساب می آمد که به طور نمادین توسط امفالوها مشخص می شد.

اسطوره شناسی[ویرایش]

معبد آپولو در دلفی

بر اساس یک افسانه وقتی زئوس دو عقاب را از هر دو طرف جهان به پرواز درآورد، آن ها در نهایت در محلی به نام دلفی بهم رسیدند و از آن زمان، این مکان به عنوان مرکز جهان در نظر گرفته شد.

پس از آن که مادر زمین گایا خودش را با گلی که پس از پایان عصر طلایی از جهان باقی مانده بود یکی کرد، مار بالدار پیتون (که اغلب به عنوان اژدها یا هیولا شناخته می شود) به دنیا آمد. پایتون توانایی های روشن بینی و پیشگویی داشت و در مکانی زندگی می کرد که بعدها دلفی نام گرفت. نسخه های مختلف این افسانه، پایتون را زن یا مرد دانسته اند.

هرا، همسر زئوس (پادشاه خدایان المپ)، نوه گایا بود. گایا پیشگویی کرد لتو، که رقیب نوه ی حسودش هرا و یکی از عاشقان زئوس بود، دوقلوهایی به دنیا خواهد آورد که از تمام فرزندان هرا بزرگتر و قوی تر خواهند بود. برای جلوگیری از این اتفاق، هرا پایتون را مامور کرد تا قبل از اینکه لتو بتواند فرزندانش را به دنیا بیاورد او را ببلعد. زئوس از این دسیسه جلوگیری کرد و لتو آرتمیس و آپولو را به دنیا آورد.

تولوس یا معبد مدور آتنا پرونایا در دلفی

آپولو برای انتقام گرفتن از پایتون به خاطر حمله به مادرش با او در منطقه دلفی درگیر شد و او را کشت. خون ریخته شده پایتون توانایی های روشن بینی او را به زمین آن منطقه منتقل کرد. در نتیجه این واقعه شهر دلفی از کنترل گایا خارج شد و از آن پس تحت حفاظت آپولو قرار گرفت.

داستان تاریخی[ویرایش]

آیین یا فرقه پیتو که در دلفی تا قرن پنجم پیش از میلاد ادامه داشت براساس گزارش های اساطیری ابتدا به الهه زمین گایا و بعداً به آپولو یا به طور دقیق تر آپولو پیتیوس اطلاق می شد. زمان دقیقی که آپولو معبد را تصاحب کرد نمی توان تعیین کرد، اما هومر پیشتر از فرقه آپولو در دلفی صحبت کرده بود. یافته‌ها پیدایش معبد را از قرن هشتم پیش از میلاد نشان می‌دهند.

احتمالا به دلیل احترام به گایا بوده که آپولون نه از طریق یک کشیش بلکه از طریق پیتیا Pythia با مردم صحبت می کرد. [۱] پیتیا روی یک سه پایه که بر روی شکافی در زمین قرار داشت می نشست، بخاراتی از این شکاف برمی خاست و پاتیا را در حالت خلسه قرار می داد. گفته می شود اولین پیتیا فمونو دختر آپولو یا طبق روایت دیگری پسرش دلفوس بوده است. [۲] پایان اوراکل دلفی از طریق امپراطور مسیحی تئودوسیوس اول رخ داد که در سال ۳۹۱ پس از میلاد همه مکان‌های پیشگویی را لغو کرد.

معبد اصلی آپولو در دلفی

روند پرسش و پاسخ در اوراکل[ویرایش]

اوراکل در دلفی در ابتدا فقط یک بار در سال در روز تولد آپولو، هفتمین روز ماه بیسیوس، و بعدها در روز هفتم هر ماه در فصل تابستان، اطلاعات می داد و پیشگویی می کرد. بر اساس اعتقاد یونانی ها، آپولو در زمستان و در دوره وقفه سه ماهه نزد Hyperboreans، مردمی افسانه ای در شمال، می ماند و به این دلیل، اوراکل در این دوره توسط دیونیسوس اداره می شد.

پیش ازشروع پرسش و پاسخ در اوراکل مراسمی برگزار می شد. آن ها یک بز جوان را حاضر می کردند تا کاهن اعظم آبی یخ و سرد روی آن بریزد. اگر بز آرام می ماند اوراکل در آن روز لغو می شد و کسانی که به دنبال مشاوره آمده بودند محل را ترک می کردند و یک ماه بعد برمی گشتند. اما اگر بز می لرزید آن را قربانی می کردند و می سوزاندند و سپس مراسم پیشگویی و مشاوره آغاز می شد. پیتیا به همراه دو کشیش به چشمه مقدس کاستالیا می رفت و برهنه در آنجا حمام کرد تا از نظر مناسک کاملا پاک باشد. سپس به چشمه مقدس دیگری به نام کاسوتیس رفته و چند جرعه از آب مقدس آن می نوشید. در ادامه با همراهی دو کاهن اعظم و اعضای شورای پنج نفره به معبد آپولو رفته و در نهایت در جلوی محراب هستیا، جایی که طبق برخی نظریه ها بخارهای مست کننده از شکافی از زمین برمی خاست، قرار می گرفت تا پیشگویی های خود را در حالت خلسه انجام دهد.

این که اظهارات پیتیا تا چه حد توسط کاهنان دستخوش تغییر و تفسیر می شد و یا تا چه اندازه از خبرچین ها استفاده میشد محل بحث است. جوزف فونتنروز به این نتیجه رسید که پیتیا مستقیماً با سؤال کنندگان صحبت می کرد. [۳] با این حال، تنها به مشتریان ثروتمند مشاوره فردی و پاسخ های جزیی تر که اغلب معماگونه بودند داده می شد. فقیرترها مجبور بودند به یک اوراکل دوتایی (بله-نه اوراکل) بسنده کنند. بنابراین آنها فقط مجاز به پرسیدن سؤالاتی بودند که جوابشان بله یا خیر بود. در این نوع از پیشگویی پیتیا دست به ظرفی از لوبیاهای سفید و سیاه می برد و یکی از آنها را انتخاب کرد: سفید به معنای بله و سیاه به معنای نه.

دلفیان از قرن پنجم پیش از میلاد حق امتیازی به نام پرومانتهیا را به برخی شهرها اعطا می کردند. مطابق آن مردم این شهرها می توانستند پیش از دیگران از اوراکل مشورت بگیرند. از قرن چهارم پیش از میلاد این حق به اشخاص نیز اعطا می شد.

سایر توضیحات[ویرایش]

مطالعات زمین‌شناسی قبلی در ابتدا به این موضوع مشکوک بودند که گازهای واقعی از شکافی در زمین در دلفی بیرون می آمده است. [۴] بنابراین اعتقاد آن بود که این یک اسطوره است. با این حال، تحقیقاتی که در سال ۲۰۰۱ توسط زمین‌شناس آمریکایی Jelle de Boer منتشر شد، توانست پس از تجزیه و تحلیل‌های آزمایشگاهی گسترده ثابت کند که گاز اتیلن منتشر شده در دلفی می‌تواند باعث خلسه کشیش شود. [۵]

زمین شناسان ایتالیایی به رهبری جوزپه اتیوپه در سال ۲۰۰۶ با نظریه دو بوئر مخالفت کردند. طبق تحقیقات آن ها اتیلن نمی توانست غلظت عصبی لازم را برای خلسه سبب شود. از نظر آن ها، خلسه کاهن نه به دلیل اتیلن بلکه به دلیل نسبت بالای متان و دی اکسید کربن در گازهای برخاسته از سنگ که منجر به کمبود اکسیژن می شد دلیل توهم Pythia بود. [۶] با این حال، دی بوئر همچنان به نظریه خود پایبند است. او توضیح می دهد که امروزه دیگر در دلفی غلظت بالای اتیلن اتفاق نمی افتد و می گوید که راه های فرار به دلیل جابجایی زمین یا سینترینگ بسته شده است.

بدون شک دلفی، به عنوان یکی از بزرگترین معابد دوران پان هلنیک، به طور منظم پذیرای مسافرانی از سراسر دریای مدیترانه بود. به عنوان مثال، پرس و جو از اوراکل می توانست توسط یک پلیس یا یک اویکیست انجام شود که از طریق آن اهداف سیاسی محرمانه این ها آشکار میشد و اطلاعاتی در مورد برنامه های سیاسی آنها می داد. کاهنان دلفی اطلاعاتی از مردم داشتند که به ندرت گروه های دیگر در اختیار داشتند، و به این وسیله می توانستند بین اطلاعات مختلفی که دریافت می کردند ارتباط برقرار کنند. مطمئناً پیش بینی هایی که از این طریق انجام می دادند تنها با حالت های خلسه قابل توضیح نیستند.

آثار هنری[ویرایش]

نقاشی ای از یک پیشگو یا سیبیل دلفی (بخشی از نقاشی دیواری میکل آنژ در کلیسای سیستین مربوط به سال ۱۵۱۰ میلادی)
کشیش دلفی اثر جان کولیر (۱۸۹۱)


مکتوبات[ویرایش]

  • Hugh Bowden: Classical Athens and the Delphic oracle. Divination and democracy. Cambridge University Press, Cambridge 2005, ISBN 0-521-53081-4.
  • Thomas Dempsey: The Delphic oracle. Its early history, influence and fall. Blom, New York 1972 (Nachdruck der Ausgabe Oxford 1918).
  • Joseph Fontenrose: The Delphic Oracle. Its Responses and Operations. With a Catalogue of Responses. University of California Press, Berkeley, Calif. 1978, ISBN 0-520-03360-4.
  • Marion Giebel: Das Orakel von Delphi. Geschichte und Texte. Reclam, Ditzingen 2001, ISBN 3-15-018122-4 (griechisch/deutsch).
  • Michael Maaß: Das antike Delphi. Orakel, Schätze und Monumente. Theiß, Stuttgart 1997, ISBN 3-8062-1321-6.
  • Michael Maaß: Das antike Delphi. Beck, München 2007, ISBN 978-3-406-53631-1.
  • Evi Melas: Delphi. Die Orakelstätte des Apollon. Du Mont, Köln 1990, ISBN 3-7701-2577-0.
  • Herbert W. Parke, Donald E. Wormell: The Delphic Oracle. Blackwell, Oxford 1966:
    • Bd. 1 The history.
    • Bd. 2 The oracular responses.
  • Wolfgang Schadewaldt: Der Gott von Delphi und die Humanitätsidee. Insel-Verlag, Frankfurt am Main 1990, ISBN 3-458-32991-9 (Nachdruck der Ausgabe Frankfurt am Main 1975).
  • Josef Wiesehöfer: Die Geheimnisse der Pythia. Orakel und das Wissen der reisenden Weisen, in: Karl-Joachim Hölkeskamp, Elke Stein-Hölkeskamp (Hrsg.): Erinnerungsorte der Antike. Die griechische Welt. C. H. Beck, München 2010, S. 336–352.

منابع[ویرایش]

  1. منبع شماره یک را در ویکی پدیای آلمانی ببینید.
  2. Strabon 9,3,5. منبع شماره دو را در ویکی پدیای آلمانی ببینید.
  3. Fontenrose 1978, S. 288. منبع شماره سه را در ویکی پدیای آلمانی ببینید.
  4. Veit Rosenberger: Griechische Orakel. Eine Kulturgeschichte, Wissenschaftliche Buchgesellschaft, Darmstadt 2001, S. 53.
  5. Jelle Z. de Boer: The geological origins of the oracle at Delphi, Greece. In: Geological Society, London, Special Publications 171, 2000, S. 399–412
  6. Giuseppe Etiope: Natural Gas Seepage: The Earth’s Hydrocarbon Degassing. Springer, Cham/Heidelberg/New York u. a. 2015, ISBN 978-3-319-14600-3, S. 184–186.