نام افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Walid serat (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
اطلاق ''افغانستان'' بر کل کشور افغانستان از مقولهٔ اطلاق جز به کل است. از لحاظ تاریخی قبایل افغان (که نام افغانستان از آنها گرفته شده‌است) در بخش‌هاش شرقی و جنوبی افغانستان کنونی می‌زیستند. با قدرت یافتن ایشان نام افغانستان بر کل قلمرو ایشان اطلاق شد.
اطلاق ''افغانستان'' بر کل کشور افغانستان از مقولهٔ اطلاق جز به کل است. از لحاظ تاریخی قبایل افغان (که نام افغانستان از آنها گرفته شده‌است) در بخش‌هاش شرقی و جنوبی افغانستان کنونی می‌زیستند. با قدرت یافتن ایشان نام افغانستان بر کل قلمرو ایشان اطلاق شد.
هرچند از لحاظ کاربرد سیاسی آن جدید است؛ اما این سرزمین کهن بوده و طی قرون متمادی با حدود مختلف به‌نام‌های گوناگون یاد شده‌است، که مهم‌ترین آنها '''[[آریانا]]'''، '''[[خراسان]]''' و '''[[افغانستان]]''' است.<ref>درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۵ </ref>
هرچند از لحاظ کاربرد سیاسی آن جدید است؛ اما این سرزمین کهن بوده و طی قرون متمادی با حدود مختلف به‌نام‌های گوناگون یاد شده‌است، که مهم‌ترین آنها '''[[آریانا]]'''، '''[[خراسان]]''' و '''[[افغانستان]]''' است.<ref>درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۵ </ref>
''[[دائرةالمعارف آریانا]]'' می‌نویسد: کشوری که در تاریخ معاصر جهان به نام [[افغانستان]] یاد می‌شود، در قرون وسطی قسمتی از [[خراسان]] و در عهد باستان قسمتی از [[آریانا]] بوده‌است.<ref>دائرةالمعارف آریانا، ص ۱۷ </ref>
''[[دائرةالمعارف آریانا]]'' می‌نویسد: کشوری که در تاریخ معاصر جهان به نام [[افغانستان]] یاد می‌شود، در قرون وسطی قسمتی از [[خراسان]] و در عهد باستان[[آریانا]] بوده‌است.<ref>دائرةالمعارف آریانا، ص ۱۷ </ref>


== آریانا ==
== آریانا ==

نسخهٔ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۰۵

اطلاق افغانستان بر کل کشور افغانستان از مقولهٔ اطلاق جز به کل است. از لحاظ تاریخی قبایل افغان (که نام افغانستان از آنها گرفته شده‌است) در بخش‌هاش شرقی و جنوبی افغانستان کنونی می‌زیستند. با قدرت یافتن ایشان نام افغانستان بر کل قلمرو ایشان اطلاق شد. هرچند از لحاظ کاربرد سیاسی آن جدید است؛ اما این سرزمین کهن بوده و طی قرون متمادی با حدود مختلف به‌نام‌های گوناگون یاد شده‌است، که مهم‌ترین آنها آریانا، خراسان و افغانستان است.[۱] دائرةالمعارف آریانا می‌نویسد: کشوری که در تاریخ معاصر جهان به نام افغانستان یاد می‌شود، در قرون وسطی قسمتی از خراسان و در عهد باستانآریانا بوده‌است.[۲]

آریانا

الف - در منابع یونانی

اراتستن[۳] (۲۷۶- ۱۹۶ ق. م.)، اولین نویسنده یونانی است که اسم آریانا را برای سراسر سرزمین‌های میان کویر مرکزی ایران تا رود سند به استثنای باختر (بلخ) و سرزمین‌های شمالی اطلاق کرده‌است.[۴] به‌گفتة ریچارد ن. فرای، به‌کاربردن نام آریانا توسط اراتستن و نویسندگان بعد از او، برای بیشتر بخش‌های مشرق ایران [یعنی افغانستان و سرزمین‌های پیرامونش را جز باختر نشان می‌دهد که این اصطلاح را برای نمایاندن سرزمین‌های غیریونانی استعمال کرده‌اند.[۵]

اما، استرابون[۶] (۶۳/۶۴ ق.م ـ ۲۱م)، جغرافیادان معروف عهد قدیم یونان، که اندکی بعد از سقوط دولت یونانی بلخ می‌زیست و از افغانستان امروزی با نام آریانا یاد کرده، باختر (بلخ) و سغد را هم جزئی از آریانا به‌شمار آورده‌است.[۷].

کلاودیوس بطلمیوس[۸] (۸۳-۱۶۱ م.)، ریاضی‌دان، جغرافیا‌دان و ستاره‌شناس که در اسکندریه مصر زندگی می‌کرد، نیز از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک ایران کنونی در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام آریانا یاد کرده‌است..[۹]

خراسان

خوراسان[۱۰] (خراسان) در زبان پهلوی به معنای شرق (یعنی جهت طلوع خورشید) است. چنان که فخرالدین اسعد گرگانی در داستان ویس و رامین که به سال ۴۴۵ هجری قمری سروده‌است، در بارهٔ معنای آن می‌گوید: از آن خورآسد (یعنی خورآید یا خورشید از آنجا برآید).

خوشا جا یا بر و بوم خراساندروباش و جهان را می‌خورآسان
زبان پهلوی هر کاو شناسدخراسان آن بود کز وی خور آسد
خور آسد پهلوی باشد خور آیدعراق و پارس را خور زو براید
خوراسان را بود معنا خورآیانکجا از وی خور آید سوی ایران
چه خوش نامست و چه خوش آب و خاکستزمین و آب و خاکش هر سه پاکست[۱۱]


این اصطلاح ظاهراً در عهد ساسانیان، پس از سدهٔ سوم میلادی پدید آمده و از قرن پنجم تا قرن نوزدهم میلادی در مورد افغانستان و سرزمین‌های همجوار آن اطلاق گردیده‌است.[۱۲]

عبدالحی حبیبی، مورخ افغان، می‌نویسد:

نام بخش اعظم سرزمین افغانستان غربی و شمالی تا تخارستان و مجاری هیلمند (= هیرمند) و کابل در قرن هفتم میلادی «خراسان» بود و چنین به نظر می‌رسد که این نام در عهد ساسانیان از قرن پنجم میلادی به بعد شهرت یافته‌است.[۱۳]

اگر در اینجا آقای حبیبی به قرن هفتم میلادی اشاره می‌کند، به دلیل این است که کتاب او راجع به تاریخ پس از اسلام افغانستان است. اما نامبرده معتقد است که در دورهٔ پیش از اسلام نیز نام افغانستان خراسان بوده‌است. چنان که او می‌نویسد:

«در بارهٔ اینکه کلمهٔ «خراسان» بر همین افغانستان در ازمنهٔ قبل از اسلام هم اطلاق شده و شامل تمام این سرزمین بوده، اسنادی موجود است، که در مسکوکات هفتلیان این پادشاهان را «خراسان خواتاو» یعنی «خراسان خدای» نوشته‌اند، و باز هم در یکی از مسکوکات زبان پهلوی «تگین خراسان شاه» دیده می‌شود، که بر رخ دیگر همین سکه هیکل نیم تنهٔ مونث موجود است که به دور رخش هالهٔ نور منقوش است... و عین همین شکل را خسرو دوم ساسانی به یاد گرفتن خراسان از تصرف هفتالیان حدود ۶۱۳ میلادی ضرب کرده‌است... و می‌توان حدس زد که هیکل تنهٔ مونث و هالهٔ نور سمبولی از کشور خراسان و مطلع الشمس عرب باشد.»[۱۴]


دائرةالمعارف «جهان اسلام» می‌نویسد:

«... اگرچه نام افغانستان نخستین بار در قرن ۱۰ م/۴ ه‍. ق. به کار رفته و به سرزمینی در شرق افغانستان کنونی تا رود سند اطلاق شده‌است، لکن ظاهراً اخیرترین و جامع‌ترین نام این سرزمین همانا «خراسان» بوده‌است.»[۱۵]


به گفته اصطخری، شهرهای بزرگ خراسان چهار شهر است: نیشابور، مرو، هرات و بلخ.[۱۶] و نیز لسترینج، در جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، می‌نویسد:

«خراسان در زبان قدیم فارسی به معنای خاور زمین است. این نام در اوایل قرون وسطی بطور کلی بر تمام ایالات اسلامی که در خاور کویر لوت تا کوههای هند واقع بودند، اطلاق می‌شد و به این ترتیب، تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال خاوری به استثنای سیستان و قهستان در جنوب شامل می‌گردید... جغرافیانویسان مسلمان خراسان را به چهار بخش تفسیم کرده و هر کدام را به نام کرسی آن بخش، یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ می‌خواندند.»[۱۷]

افغانستان

نام افغانستان فقط از اواسط قرن هیجدهم میلادی یعنی از هنگامی که برتری سیاسی و نظامی قوم افغان بر سایر اقوام ساکن در آنجا استوار گردید و وحدت سیاسی کشور مجدداً احیاء گشت، «بواسطه کثرت جمعیت آن قوم به تمام کشور اطلاق شد»[۱۸] و سرانجام در قرن نوزدهم میلادی شهرت یافت.[۱۹]

اگرچه واژهٔ افغانستان، به عنوان نام رسمی این کشور، شاید بار اول در سال ۱۸۰۱ میلادی در قرارداد میان انگلستان و ایران، در مورد قلمرو دولت درانی به کار رفته باشد [۲۰]، اما کلمهٔ افغانستان، به مثابهٔ جا و مکان قبایل افغان (پشتون‌ها)، نخستین‌بار در تاریخنامهٔ هرات، تألیف سیف هروی در اوایل سدهٔ چهاردهم میلادی، ذکر شده‌است.[۲۱] دکتر احمد جاوید می‌گوید:

در کتاب تاریخنامه هرات سیفی هروی، ۳۶ مرتبه کلمه افغانستان و دو مرتبه هم کلمه اوغانستان به کار رفته‌است. اما به محدوده کوچک در نواحی بنُو وزیرستان و اطرافش یعنی شهرهای در جنوب افغانستان، اطلاق می‌شده‌است.[۲۲]

به هر حال، اگرچه واژهٔ افغانستان به معنای «محل سکونت افغان‌ها» پیش از تأسیس دولت احمدشاه درانی نیز وجود داشته است، منتها شاید درگذشته فقط محل سکنای طائفه یا طوائف پشتون در خراسان بزرگ را همیشه یا گاهی افغانستان می‌نامیده‌اند.[۲۳] چنان که براساس نظر عبدالحی حبیبی، کلمهٔ افغانستان، به هنگام هجوم چنگیز و زمان آل کرت و غوری‌ها، تنها به ناحیه یا نواحی‌ای گفته می‌شد که افغان‌نشین (پشتو زبان) بوده است. او می‌نویسد:

«نام افغانستان بار اول در تاریخ از همین زمان ذکر شده... در آن وقت کلمهٔ افغانستان بر سرزمین بین قندهار و غزنی تا دره سند اطلاق می‌شد.»[۲۴]

با این وصف، شاید در ابتداء این اسم میان سایر اقوام این کشور و حتی بین خود پشتون‌ها چندان استعمال عمومی نداشت و بطور مسلم، مدتی طول کشید تا مردم به آن اُنس گرفتند. اما اکنون، این نام برای کشور کهن افغان‌ها نه تنها در خود افغانستان، بلکه در تمام کشورهای جهان شهرت یافته و اسم آشنا است.[۲۵]


پانویس

  1. درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۵
  2. دائرةالمعارف آریانا، ص ۱۷
  3. Eratosthene
  4. درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۶؛ همچنین ر. ک. به رسالهٔ ««خراسان»». نگارش میرغلام‌محمد غبار
  5. میراث باستانی ایران، ص ۲۹۶
  6. Strabo
  7. درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۶؛ جغرافیای استرابون (متن انگلیسی)، کتاب ۱۵، فصل ۲، صص ۱۲۹-۱۳۰
  8. Claudius Ptole Maeus
  9. ر. ک. به مقالهٔ ««تاریخ سیاسی افغانستان»». شبکه اطلاع رسانی افغانستان.
  10. Xorasan
  11. فخرالدین اسعد گرگانی، داستان ویس و رامین، باهتمام محمدجعفر محجوب، تهران: ۱۳۳۷، ص ۱۲۸
  12. درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۱۰
  13. تاریخ افغانستان بعد از اسلام، ص ۱۴۰
  14. همانجا، صص ۱۴۲ و ۱۴۳
  15. جهان اسلام، ج. ۱، ص. ۷۲
  16. مسالک الممالک، ابواسحق ابراهیم اصطخری، ص. ۲۰۳
  17. لازم به یادآوری است که: نیشابور که همان ابرشهر باستانی است امروزه جزوی از ایران کنونی است، مرو، در حال حاضر، جزوی از ترکمنستان است، هرات، شهری که در عهد کهن به نام آریا شناخته شده و بلخ، که در اوستا بخدی نامیده شده، امروزه جزوی از افغانستان هستند.
  18. سراج التواریخ، ج ۱، ص ۳
  19. افغانستان در مسیر تاریخ، ج ۱، ص ۹
  20. ر. ک. به: تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن ۱۹، ج ۱، ص ۱۹؛ شایان توجه‌است که شادروان دکتر احمد جاوید بر این نظر است که در متن انگلیسی عهدنامه، اصطلاح «سرزمین افغان» (Afghan land) به کار رفته که آقای محمود محمود، آن را در کتاب خود به کلمهٔ «افغانستان» برگردان کرده‌است. (مهدیزاده کابلی)
  21. تاریخنامهٔ هرات، صص ۱۹۶ و ۲۱۶
  22. مصاحبه دکتر احمد جاوید با تلویزیون مشعل دربارهٔ نام‌های تاریخی افغانستان، برگرفته از: ««سایت خراسان زمین»».
  23. درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۱۹
  24. تاریخ مختصر افغانستان
  25. درآمدی بر تاریخ افغانستان، ص ۲۰

جُستارهای وابسته

منابع

  • مهدیزاده کابلی، درآمدی بر تاریخ افغانستان، قم: نشر صحافی احسانی، چاپ اول - زمستان ۱۳۷۶ خورشیدی.
  • دائرةالمعارف آریانا، کابل: انتشارات انجمن تاریخ افغانستان، چاپ ۱۳۴۴ ه‍. ش.
  • صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم - ۱۳۵۲ ه‍. ش.
  • غبار، میرغلام‌محمد، خراسان، کابل: دلو ۱۳۲۳ خورشیدی.
  • فرای، ریچارد ن. میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران: چاپ سوم - ۱۳۶۸ ه‍. ش.
  • مهدیزاده کابلی، خوراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، مشهد: نشر نوند، چاپ اول - ۱۳۸۱ ه‍. ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۴ ه‍. ش.
  • افشار یزدی، محمود، افغان نامه، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، چاپ اول، ۱۳۵۹ ه‍. ش.
  • افشار یزدی، محمود، گنجینه مقالات (جلد اول)، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۶۸ ه‍. ش.
  • کاتب، فیض‌محمد، سراج‌التواریخ، کابل: مطبعه دارالسلطنه، چاپ ‏۱۳۳۳-۱۳۳۱ ه‍. ش.
  • غبار، میرغلام‌محمد، افعانستان در مسیر تاریخ، قم: پیام مهاجر، چاپ دوم - اسد ۱۳۵۹ خورشیدی.
  • کهزاد، احمدعلی، افعانستان در شاهنامه، کابل: انتشارات بیهقی، وابسته به وزارت اطلاعات و کلتور افغانستان، چاپ ۱۳۵۵ ه‍. ش.
  • فره‌وشی، فریدون، فرهنگ پهلوی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۵۲ ه‍. ش.
  • بهار، مهرداد، واژه نامه بندهش، تهران: انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۳ ه‍. ش.
  • دستور جاماسب جی، منوچهر جی، جاماسپ اسانا، متن‌های پهلوی، (جلد اول ودوم در یک مجلد)، با مقدمه‌ای از بهرام گور انکلساریا، و دیباچه‌ای از ماهیار نوابی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، بدون تاریخ انتشار.
  • هدایت، صادق، شهرستانهای ایران در نوشته‌های پراکنده، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۴۴ ه‍. ش.
  • ج. تاوادیا، زبان و ادبیات پهلوی، ترجمه س. نجم آبادی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۸ ه‍. ش.
  • حبیبی، عبدالحی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، تهران: دنیای کتاب، چاپ سوم - ۱۳۶۷ ه‍. ش.
  • اسعدی، مرتضی، جهان اسلام، تهران: چاپ اول - ۱۳۶۶ ه‍. ش.
  • مؤذن جامی، محمد مهدی، ادب پهلوانی، تهران: نشر قطره، چاپ ۱۳۷۹ ه‍. ش.

پیوند به بیرون