آسمانخراش: تفاوت میان نسخهها
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←اداری-تجاری-اقامتی: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
'''آسمانخراش''' {{به انگلیسی|Skyscraper}} به ساختمانهای دارای ۴۰ طبقه و ارتفاع بیش از ۱۵۰ متر گفته میشود. در فارسی در دهه اخیر واژه '''[[برج (ساختمان)|برج]]''' نیز برای اشاره به این مفهوم کاربرد یافتهاست. |
'''آسمانخراش''' {{به انگلیسی|Skyscraper}} به ساختمانهای دارای ۴۰ طبقه و ارتفاع بیش از ۱۵۰ متر گفته میشود. در فارسی در دهه اخیر واژه '''[[برج (ساختمان)|برج]]''' نیز برای اشاره به این مفهوم کاربرد یافتهاست. |
||
ارتفاع |
ارتفاع حداقل ۱۵۰ متر به عنوان معیار تعریف آسمانخراشها بکار میرود. به ساختمانهای بلند با ارتفاع کمتر از ۱۵۰ متر، '''[[ساختمان بلند مرتبه]]''' گفته میشود. |
||
واژه آسمانخراش فارسی یک [[گرتهبرداری]] از واژه ''skyscraper'' انگلیسی است. این واژه نخستین بار در اواخر سده نوزدهم برای ساختمانهای بلند شهرهای [[شیکاگو]] و [[نیویورک]] آمریکا بکار رفت. بعدها در قرن بیستم با پیشرفت فناوری و مهندسی، |
واژه آسمانخراش فارسی یک [[گرتهبرداری]] از واژه ''skyscraper'' انگلیسی است. این واژه نخستین بار در اواخر سده نوزدهم برای ساختمانهای بلند شهرهای [[شیکاگو]] و [[نیویورک]] آمریکا بکار رفت. بعدها در قرن بیستم با پیشرفت فناوری و مهندسی، تاریخنگاران معماری از کاربرد این واژه برای ساختمانهای بلند آجری خودداری کرده و آن را تنها در مورد ساختمانهای بلندمرتبه با اسکلت [[فولاد]]ی بکار بردند. |
||
== هزینه ساخت == |
== هزینه ساخت == |
||
واقعیت مهم و غیرقابل انکار بلند مرتبه سازی، هزینههای بسیار گزاف و سرسامآور آن است. این هزینهها تنها مختص ساختمانهای بیش از ۲۰۰ متر نبوده و حتی در یک ساختمان ۴ طبقه نیز مشاهده میشود. اما هنگامی که ساختمانی با ارتفاعی بیش از ۲۰۰ متر یا ۴۰۰ متر ساخته میشود صحبت از مسایل تجربه نشده و مقیاسهای بسیار بزرگ است. هزینههای این پروژهها تنها محدود به مصالح یا موارد فنی نبوده و در دوران اجرا مسائل پیشبینی نشده بسیاری وجود دارد. به همه این هزینهها یک فاکتور مهم دیگر هم اضافه میشود: |
واقعیت مهم و غیرقابل انکار بلند مرتبه سازی، هزینههای بسیار گزاف و سرسامآور آن است. این هزینهها تنها مختص ساختمانهای بیش از ۲۰۰ متر نبوده و حتی در یک ساختمان ۴ طبقه نیز مشاهده میشود. اما هنگامی که ساختمانی با ارتفاعی بیش از ۲۰۰ متر یا ۴۰۰ متر ساخته میشود صحبت از مسایل تجربه نشده و مقیاسهای بسیار بزرگ است. هزینههای این پروژهها تنها محدود به مصالح یا موارد فنی نبوده و در دوران اجرا مسائل پیشبینی نشده بسیاری وجود دارد. به همه این هزینهها یک فاکتور مهم دیگر هم اضافه میشود: «هزینه نگهداری» که بار سنگین مالی دیگری را تحمیل میکند. این ساخت و سازها غالباً توسط دولتها انجام میشود. |
||
== علت ساخت آسمان خراش (برج)ها == |
== علت ساخت آسمان خراش (برج)ها == |
نسخهٔ ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۵۰
آسمانخراش (به انگلیسی: Skyscraper) به ساختمانهای دارای ۴۰ طبقه و ارتفاع بیش از ۱۵۰ متر گفته میشود. در فارسی در دهه اخیر واژه برج نیز برای اشاره به این مفهوم کاربرد یافتهاست.
ارتفاع حداقل ۱۵۰ متر به عنوان معیار تعریف آسمانخراشها بکار میرود. به ساختمانهای بلند با ارتفاع کمتر از ۱۵۰ متر، ساختمان بلند مرتبه گفته میشود.
واژه آسمانخراش فارسی یک گرتهبرداری از واژه skyscraper انگلیسی است. این واژه نخستین بار در اواخر سده نوزدهم برای ساختمانهای بلند شهرهای شیکاگو و نیویورک آمریکا بکار رفت. بعدها در قرن بیستم با پیشرفت فناوری و مهندسی، تاریخنگاران معماری از کاربرد این واژه برای ساختمانهای بلند آجری خودداری کرده و آن را تنها در مورد ساختمانهای بلندمرتبه با اسکلت فولادی بکار بردند.
هزینه ساخت
واقعیت مهم و غیرقابل انکار بلند مرتبه سازی، هزینههای بسیار گزاف و سرسامآور آن است. این هزینهها تنها مختص ساختمانهای بیش از ۲۰۰ متر نبوده و حتی در یک ساختمان ۴ طبقه نیز مشاهده میشود. اما هنگامی که ساختمانی با ارتفاعی بیش از ۲۰۰ متر یا ۴۰۰ متر ساخته میشود صحبت از مسایل تجربه نشده و مقیاسهای بسیار بزرگ است. هزینههای این پروژهها تنها محدود به مصالح یا موارد فنی نبوده و در دوران اجرا مسائل پیشبینی نشده بسیاری وجود دارد. به همه این هزینهها یک فاکتور مهم دیگر هم اضافه میشود: «هزینه نگهداری» که بار سنگین مالی دیگری را تحمیل میکند. این ساخت و سازها غالباً توسط دولتها انجام میشود.
علت ساخت آسمان خراش (برج)ها
مهمترین دلایل ساخت برجهایی با این ارتفاع اینطور ذکر میشوند:
کاربری
یکی از مهمترین دلایلی که برای برخی از برجهای بلند مرتبه بیان میشود تأمین کاربریهایی عمومی یا خصوصی است.
مسکونی
واضح است که تأمین کاربری مسکونی با هزینههایی سرسامآور عقلانی نیست مگر در شرایطی خاص. شرایطی مانند کمبود شدید زمین در کشورهایی کوچک و متراکم یا جزیرهای مانند کره یا ژاپن. یا ایجاد شرایط خاصی برای برج جهت دربرگرفتن حجم بسیار عظیمی از جمعیت؛ که طبعاً موجب هرمی تر شدن برج و اشغال محدوده بیشتری از زمین میشود. این قبیل طرحها تنها در حد ارائه پیشنهاد مطرح شدهاست. با این وجود هنوز تجربه اجتماعی این چنینی وجود ندارد و عملاً ریسک بزرگی برای هر کشوری محسوب میشود. البته لازم است ذکر شود هزینههای اجرایی چنین پروژهای بسیار گزاف خواهد بود. نتیجهگیری آن که عملاً توجیه مسکونی برای این ساختمانها منطقی نیست؛ و تنها یک برج از ۲۰ برج بلند مرتبه دنیا مسکونی است.
مخابراتی
احتمالاً بدترین کاربری در بین توجیهات مختلف برای این ساختمانهای هزینه بر تلقی شوند. برج مخابراتی قاعدتاً درآمدزایی خاصی ندارد. به علاوه میتوان با مکان یابی مناسب و سازههایی به مراتب کم هزینه تر (دکل یا …) همان کارایی را ایجاد نمود. چنین سرمایهگذاری «سخاوت مندانهای» برای یک برج مخابراتی فقط در شرایطی خاص عقلانی به نظر میرسد. شرایطی جزیرهای یا شهرهای مسطح بدون ارتفاعات یا کاربری خاص نظامی. این مسئله وقتی بغرنج تر میشود که عملاً با پیشرفت فناوری نیاز به تجهیزات در ارتفاع بالا کمتر میشود. حتی ممکن است در طول دوره ساخت این گونه برجها ضرورت آنها از بین برود.
اداری-تجاری-اقامتی
این سه کاربری مقرون به صرفهترین حالت برای برجها است. اغلب طبقات یا اتاقهای این برجها به شرکتهای تجاری یا بانکها فروخته میشود؛ یا به هتلها واگذار میشود تا از نمای خاص طبقات بالایی عایدی کسب کنند. به این وسیله حجم مهمی از هزینهها جبران خواهد شد. البته به شرط گذشت زمان و ارتفاع معقول برج (متوسط و پایینتر). اما در خصوص برجهای مرتفع نمیتوان با قاطعیت گفت این کاربریها از پس هزینهها برخواهند آمد. به هر حال الزاماً باید یک دوره زمانی را برای سود دهی مشخص کرد. یعنی برای جبران هزینهها از طریق فروش یا اجاره باید زمان سپری شود، که این خود ممکن است در شرایط اقتصادی خاص ضرری مضاعف محسوب شود.
در نتیجه میتوان گفت بهطور کلی جز در موارد خاص کاربری دلیلی اصلی و قانعکننده برای ساخت این برجها نیست. با وجود تأمین مالی از کاربریهای تجاری-اداری-اقامتی نمیتوان با یقین این کاربریها را دلیل موجه ساخت دانست. این کاربریها معمولاً میتوانند اهداف ثانویهای در کنار دلیل اصلی تلقی شوند.
نشانه شهری
یکی دیگر از مرسومترین دلایل، ساخت یک «نشانه شهری» است. این لغت دو مفهوم کلی را متبادر میکند. اول به معنای بنایی هویت بخش، غرور آفرین و نمادی برای شهر و دوم به معنای نشانی که بتوان با آن موقعیت سنجی کرد یا به زبان سادهتر آدرس داد.
هویت، غرور، نماد
بسیاری از این بناها پس از اتمام به نماد شهر تبدیل شده و اگر طراحی خوبی داشته باشند شاید بتوانند پس از چند دهه هویت بخش هم باشند. اما در اینباره تردیدهایی نیز وجود دارد. چرا که ساخت یک برج ۳۰۰ متری تنها روش هویتسازی نیست. هویتسازی فرایند بسیار پیچیده ایست و احتمال این که یک برج به هویت یک شهر تبدیل شود قطعی نیست. اما بیشتر برجهای مرتفع به نمادهای شهرشان تبدیل شدهاند. اما از سوی دیگر بسیاری از نمادهای شهری ارتفاع زیادی ندارند. اوپرای سیدنی، کلیسای سن پیتر، مجسمه آزادی، آکروپولیس و … درغرب و مساجد جامع و عالی قاپو و از همه مهمتر میدان نقش جهان نمادهایی جهانی کم ارتفاع هستند که غالباً هویت بخش و غرورآفرین نیز هستند.
نتیجه آنکه هرچند برجسازی نمادسازی است اما روشهای دیگری هم برای نمادسازی وجود دارد که با هزینههایی به مراتب کمتر انجام میشوند.
جذب گردشگر
شاید موفقترین نمونه در این زمینه برجهای دوقلوی پتروناس در مالزی باشد. این برجها که در سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴ بلندترین برجهای جهان بودند یکی از دلایل اصلی جذب گردشگر برای مالزی شدند. هرچند طراحی خاص سزار پلی و مانورهای تبلیغاتی مختلف مثل فیلم مأموریت غیرممکن بی تأثیر نبودند اما همین لقب «بلندترین» کافی بود تا گردشگرها را به مالزی بکشاند. اما نکته جالب اینکه همان برج امروز در رتبه ۲۷ جهان است! و تنها پس از چند سال این لقب را از دست داد. امروزه با فشردگی رقابت، ریسک باقی ماندن در صدر به کمتر از دو سه سال رسیدهاست. عملاً جذب گردشگر با لقب «ترین» احتمال کمی دارد.
پشتوانه فلسفی
مهمترین دلیل ساخت آسمان خراشها در غرب و اوج گرفتن روند بلندمرتبهسازی ظهور مدرنیسم بود. در اینباره شباهتهایی بین آسمان خراشهای مدرن و برج بابل وجود دارد. این همان نیت اصلی و جوهره برجسازی است:”قدرت نمایی”. از این روست که برجسازی در هیچ کجا مانند آمریکا رشد نکرد. متروپلیس جدید تحقق یوتوپیا بود. موج برجسازی بخصوص در نیویورک که مسئله کمبود اراضی راهش را هموارتر میکرد، سراسر آمریکا را درنوردید و رشک و رقابت همسایگان تمدنی را برانگیخت. لندن، پاریس، فرانکفورت و دیگر دولتهای اروپایی با همین رویکرد اما با چاشنی رقابت اقدام به ساخت برجها نمودند. به بیان دیگر انگیزه فتح آسمان کمکم به رقابتی برای اثبات توانایی بین دولتها تبدیل میشد. لازم است ذکر شود برجسازی تنها یک جنبه از برتری جویی مدرنیسم در غرب است. پلسازی، تونل سازی، اتوبانسازی عرصههای دیگر سرمستی انسان بود. بلندترین، طولانیترین، سریعترین، بیشترین، اولین، بزرگترین و هزاران «ترین» دیگر کلمات پرتکرار دوران مدرنیسماند.
امروز با افول دوران مدرنیسم ساخت آسمان خراشها در آمریکا نیز به سردی گراییده است. از بیست برج بلند ۲۰۲۰ ده برج در چین، پنج برج در خاورمیانه، چهار برج در باقی آسیا، تنها یک برج در آمریکا قرار دارد. برج شارد در لندن به عنوان بلندترین برج اروپا در رتبه ۵۶ دنیا قرار دارد. آمریکایی که در ۱۹۸۰ همه صد برج را در خود داشت در ۲۰۱۲ به ۲۴ برج رسیدهاست و چین به تنهایی با ۴۵ برج و خاورمیانه با ۲۷ برج میدان دارند. اگرچه پشتوانه فلسفی مدرنیسم در غرب علت اصلی این ساخت و سازها بودهاست اما در شرق علت اصلی نیست. بعضی از این کشورها حتی توان و تکنیک لازم را هم ندارند و پروژهها توسط شرکتهای خارجی انجام میشوند. در واقع مهمترین دلیل ساخت آسمان خراشهای بسیار بلند در این کشورها تلاش برای شباهت به همتایان غربی است.
پیوند به بیرون
نمودار آسمان خراشهای تهران (و جهان)
منابع
دلیل واقعی ساخت برجهای بلندمرتبه چیست؟ http://miandisham.ir/کی-بلند-قدتره؟/
آسمان کبک کلاغ- بررسی چرایی برجسازی در غرب و آسیا http://miandisham.ir/آسمان،-کبک،-کلاغ/
http://www.ctbuh.org/TallBuildings/HeightStatistics/AnnualBuildingReview/Trendsof2012/tabid/4212/language/en-GB/Default.aspx ۲۰
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، "Skyscraper"، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۰۶).
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ آسمانخراش موجود است. |