دیسم بن ابراهیم کردی: تفاوت میان نسخهها
!sfnfa برچسب: حذف حجم زیادی از مطالب منبعدار |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
{{اصلی|میاندوره دیلمی}} |
{{اصلی|میاندوره دیلمی}} |
||
;افول قدرت خلافت عباسی و میاندوره ایرانی |
;افول قدرت خلافت عباسی و میاندوره ایرانی |
||
مردمان ایرانیتبار نظیر دیلمیها، کردها، بلوچها و غیره که تا پیش از این سهمی در سیاست نداشتند، در مناطق مختلف ایران قدرت را به دست گرفتند. |
مردمان ایرانیتبار نظیر دیلمیها، کردها، بلوچها و غیره که تا پیش از این سهمی در سیاست نداشتند، در مناطق مختلف ایران قدرت را به دست گرفتند.{{sfn|Bosworth|1987}} |
||
=== تغییرات ساختار سیاسی در طبرستان و دیلم === |
=== تغییرات ساختار سیاسی در طبرستان و دیلم === |
||
آذربایجان برای یک قرن یا بیشتر (تا زمان ظهور سلاجقه) تحت تأثیر این جنبش قرار داشت. |
آذربایجان برای یک قرن یا بیشتر (تا زمان ظهور سلاجقه) تحت تأثیر این جنبش قرار داشت.{{sfn|Bosworth|1987}} |
||
== نام، نسب و مذهب == |
== نام، نسب و مذهب == |
||
دیسم نوهٔ دختری یکی از رؤسای کرد بود |
دیسم نوهٔ دختری یکی از رؤسای کرد بود{{sfnfa|ارجح|۱۳۹۳}} و پدر دیسم یک [[خوارج|خارجی]] و از نزدیکان و یاران «[[هارون شاری]]» بود{{sfn|Bosworth|1994}} هارون شاری، یک شورشی خارجیمذهب و رهبر خوارج موصل بود که در [[بینالنهرین علیا|جزیره]] علیه خلیفهٔ وقت، [[معتضد]]، شورش کرده بود و درنهایت نیز سرکوب شد.{{sfnfa|پاک|میرابوالقاسمی|۱۳۹۳}}{{sfnfa|جعفرنیا|۱۳۹۳}}{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ج=۷|ص=۳۹۰}} پس از کشته شدن هارون شاری، «ابراهیم»، پدر دیسم، به آذربایجان پناه آورد و با دختر یکی از رؤسای کرد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دیسم بود. برخی منابع نیز نام پدر دیسم را «شاذلویه» ذکر کردهاند.{{sfnfa|ارجح|۱۳۹۳}} [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] نیز که با دیسم معاصر بودهاست و بین مورخین متقدم اسلامی نسبت به سایر مورخین بیشترین اطلاعات را راجع به طوایف و قبایل کرد ارائه دادهاست، مینویسد دیسم به «ابن شادلویه» مشهور است.{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ص=۳۹۰}} ویلفرد مادلونگ معتقد است این نام بر ایرانیتبار بودن و به احتمال زیاد کردتبار بودن پدر دیسم دلالت دارد.{{sfn|Madelung|1975|ص=232}} اما در طرف مقابل [[کسروی]] (در ''[[شهریاران گمنام]]'') و عبدالحمید مرادی (در ''[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]'') معتقدند که شادلویه اسم طایفهٔ مادری دیسم است؛ و نه نام پدرش.{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ص=۳۹۰}}{{پک|مرادی|۱۳۹۸}} [[کلیفورد ادموند باسورث]] نیز در [[ایرانیکا|''دائرةالمعارف ایرانیکا'']] تبار پدر دیسم را عرب ذکر میکند{{sfn|Bosworth|1994}} |
||
دیسم به تبعیت از پدرش، مذهب خارجی داشت. |
دیسم به تبعیت از پدرش، مذهب خارجی داشت.{{sfn|Bosworth|1994}} |
||
== اوضاع آذربایجان و ابتدای فعالیت دیسم == |
== اوضاع آذربایجان و ابتدای فعالیت دیسم == |
||
=== اوضاع آذربایجان از سقوط ساسانیان تا ظهور دیسم === |
=== اوضاع آذربایجان از سقوط ساسانیان تا ظهور دیسم === |
||
[[پرونده:Adharbayjan Ninth Century.svg|بندانگشتی|نقشهٔ [[آذربایجان]] در قرن چهارم هجری]] |
[[پرونده:Adharbayjan Ninth Century.svg|بندانگشتی|نقشهٔ [[آذربایجان]] در قرن چهارم هجری]] |
||
فتح آذربایجان در زمان خلافت [[عمر بن خطاب]] و در حدفاصل سنوات ۱۸ تا ۲۲ هجری صورت گرفت. به نظر میرسد اعراب اهمیت زیادی به تصرف آذربایجان میدادهاند. در زمان ولایت {{متن عربی|[[مغیرة بن شعبه|مغیرة بن شبعة]]}} بر [[کوفه]]، پس از استقرار حکومت در همدان و آرام شدن اوضاع، شرایط مناسبی برای تهاجم به تمام مناطق شمالی ایران پدید آمد. به گزارش [[بلاذری]]، [[حذیفة بن یمان]] نخستین سردار عرب بود که به آذربایجان لشکر کشید. او مرزبان آذربایجان را که نیروهایی از شهرهای مختلف آذربایجان در اختیار داشت، را در جنگ شکست داد و پیماننامه صلحی منعقد شد که به موجب آن، خلافت در ازای دریافت هشتصد هزار درهم خراج سالانه، متعهد شد که جان مردم آذربایجان از قتل و بردگی در امان باشد ضمن اینکه حرمت آتشکدهها حفظ، و از آن دسته از شهرهای آذربایجان که توسط اکراد مورد هجوم قرار میگرفتند حفاظت شود. از زمان خلافت عثمان به بعد، جمعیتهای از اعراب در آذربایجان ساکن شدند و در اردبیل که مرکز آن محسوب میشد، مسجدی ساختند؛ به نظر میرسد آغاز گسترش اسلام در آذربایجان از همین زمان بودهاست. در عصر امویان آذربایجان به پایگاهی برای حمله به مناطق شمالیتر تبدیل شده بود؛ البته اقوام کوهنشین به مدت یک قرن راه اعراب را به کرده بودند. این بدان معناست که مردم آذربایجان هم گاهگاه از با حملات این اقوام مواجه میشدند. در عصر [[یزید بن معاویه]] ({{reign|۶۰|۶۴}}) و [[عبدالملک بن مروان]] ({{reign|۶۵|۸۶}}) خزرها به سمت مناطق جنوبی سرازیر شدند و حتی تا [[بینالنهرین علیا|جزیره]] و [[دیار بکر]] نفوذ کردند. در عصر عباسیان، آذربایجان شاهد شورش [[بابک خرمدین|بابک خُرَّمی]] بود که بیش از بیست سال به طول انجامید و اکثر مناطق شمالغرب ایران را تحت تأثیر قرار داد. این شورش که مبنای مذهبی (و شاید اقتصادی و اجتماعی) داشت، از احساسات ضدعربی مردم نیز بهره میگرفت و نشان داد که تا آن زمان در آذربایجان، اسلام بر سایر ادیان برتری نیافته بود. |
فتح آذربایجان در زمان خلافت [[عمر بن خطاب]] و در حدفاصل سنوات ۱۸ تا ۲۲ هجری صورت گرفت. به نظر میرسد اعراب اهمیت زیادی به تصرف آذربایجان میدادهاند. در زمان ولایت {{متن عربی|[[مغیرة بن شعبه|مغیرة بن شبعة]]}} بر [[کوفه]]، پس از استقرار حکومت در همدان و آرام شدن اوضاع، شرایط مناسبی برای تهاجم به تمام مناطق شمالی ایران پدید آمد. به گزارش [[بلاذری]]، [[حذیفة بن یمان]] نخستین سردار عرب بود که به آذربایجان لشکر کشید. او مرزبان آذربایجان را که نیروهایی از شهرهای مختلف آذربایجان در اختیار داشت، را در جنگ شکست داد و پیماننامه صلحی منعقد شد که به موجب آن، خلافت در ازای دریافت هشتصد هزار درهم خراج سالانه، متعهد شد که جان مردم آذربایجان از قتل و بردگی در امان باشد ضمن اینکه حرمت آتشکدهها حفظ، و از آن دسته از شهرهای آذربایجان که توسط اکراد مورد هجوم قرار میگرفتند حفاظت شود. از زمان خلافت عثمان به بعد، جمعیتهای از اعراب در آذربایجان ساکن شدند و در اردبیل که مرکز آن محسوب میشد، مسجدی ساختند؛ به نظر میرسد آغاز گسترش اسلام در آذربایجان از همین زمان بودهاست. در عصر امویان آذربایجان به پایگاهی برای حمله به مناطق شمالیتر تبدیل شده بود؛ البته اقوام کوهنشین به مدت یک قرن راه اعراب را به کرده بودند. این بدان معناست که مردم آذربایجان هم گاهگاه از با حملات این اقوام مواجه میشدند. در عصر [[یزید بن معاویه]] ({{reign|۶۰|۶۴}}) و [[عبدالملک بن مروان]] ({{reign|۶۵|۸۶}}) خزرها به سمت مناطق جنوبی سرازیر شدند و حتی تا [[بینالنهرین علیا|جزیره]] و [[دیار بکر]] نفوذ کردند. در عصر عباسیان، آذربایجان شاهد شورش [[بابک خرمدین|بابک خُرَّمی]] بود که بیش از بیست سال به طول انجامید و اکثر مناطق شمالغرب ایران را تحت تأثیر قرار داد. این شورش که مبنای مذهبی (و شاید اقتصادی و اجتماعی) داشت، از احساسات ضدعربی مردم نیز بهره میگرفت و نشان داد که تا آن زمان در آذربایجان، اسلام بر سایر ادیان برتری نیافته بود.{{sfn|Bosworth|1987}} معهذا موفقیت بابک خرمدین در کاهش نفوذ امرای عرب در آذربایجان، موقت بود.{{sfn|Madelung|1975|ص=228}} در سال ۲۷۹، [[المعتمد]]، خلیفهٔ عباسی وقت، یکی از بهترین امرای خود به نام «محمد بن ابوالساج» <ref group="یادداشت">در آخرین نبرد [[افشین]] با بابک، شخصی به نام «ابوالساج دیوداد بن دیودشت» در سپاه افشین خدمت میکرد و در این جنگ شهرت یافت. او بعدتر از طرف خلیفه به مأموریتهای مختلفی در مناطق مختلف اعزام شد و در سال ۲۶۶ درگذشت؛ اما فرزندانش، محمد و یوسف، حرفه پدر را ادامه دادند.(رک به {{sfn|Madelung|1975|ص=228}}) محمد بن ابوالساج فرزند همین ابوالساج است.(رک به {{sfnfa|فهیمی|۱۳۹۶}}) </ref> را با هدف تحت نظر گرفتن قدرت پادشاهان مستقل [[دودمان باگراتونی|باگراتونی]] [[تاریخ ارمنستان|ارمنیه]]، بر ولایت آذربایجان و ارمنیه گماشت{{sfn|Madelung|1975|ص=228}}{{sfnfa|فهیمی|۱۳۹۶}} محمد بن ابوالساج چندین دوره با باگراتونیها درگیر هم شد؛ او به [[تفلیس]] [[تاریخ گرجستان|گرجستان]] نیز لشکر کشید و آن شهر را ویران کرد. در سال ۲۸۵ محمد نسبت به فرامین معتضد تمرد ورزید و اعلان استقلال نمود و به نام خودش سکه زد. نهایتاً در سال ۲۸۶ بر اثر وبا وفات یافت؛ پس از مرگ وی اطرافیانش پسرش را به امارت برگزیدند ولیکن برادر محمد، یوسف بن ابوالساج، این را نپذیرفت و برادرزادهاش را از میدان به در کرد.{{sfnfa|فهیمی|۱۳۹۶}} |
||
[[پرونده:Coin of Yusuf ibn Abi'l-Saj, minted in Ardabil.jpg|بندانگشتی|سکهای به نام یوسف بن ابوالساج]] |
[[پرونده:Coin of Yusuf ibn Abi'l-Saj, minted in Ardabil.jpg|بندانگشتی|سکهای به نام یوسف بن ابوالساج]] |
||
=== ابتدای فعالیت دیسم === |
=== ابتدای فعالیت دیسم === |
||
دیسم ابتدا یکی از سرداران [[یوسف بن ابوالساج]] بود؛ اما بعد از فوت او توانست با حمایتهای فراوان [[مردم کرد|اکراد]]، حکومت آذربایجان را به دست بگیرد. |
دیسم ابتدا یکی از سرداران [[یوسف بن ابوالساج]] بود؛ اما بعد از فوت او توانست با حمایتهای فراوان [[مردم کرد|اکراد]]، حکومت آذربایجان را به دست بگیرد.{{sfn|Bosworth|1994}} با آغاز حکومت مستقل دیسم بر آذربایجان، این منطقه عملاً از حوزهٔ اقتدار خلافت عباسی بیرون آمد و خلیفه صرفاً به فرستادن منشور و توقیع و تظاهر حاکمان آذربایجان به بیعت، بسنده میکرد.{{sfnfa|مرادی|۱۳۹۸}} این بدان معناست که خلیفه این امکان را نداشت که از طرف خودش حاکمی برای آذربایجان تعیین کند.{{مدرک}} اما طولی نکشید که گسترش نفوذ دولتهای دیلمی به سمت شمالغرب ایران، حیات حکومت وی را به چالش کشیدند؛ خطرناکترین این دولتها برای دیسم، [[سلاریان|سِلّاریان]] بودند، شامل [[محمد بن مسافر]]، و فرزندانش [[مرزبان بن محمد|مرزبان]] و [[وهسودان بن محمد|وهسودان]].{{sfn|Bosworth|1994}} محمد بن مسافر پسر دیگری نیز به نام «صُعلوک» داشت که اتفاقاً صعلوک از سرداران دیسم بود.{{sfnfa|ارجح|۱۳۹۳}} |
||
== حملهٔ لشکری بن مردی به آذربایجان == |
== حملهٔ لشکری بن مردی به آذربایجان == |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
[[پرونده:Daylamite infantryman.jpg|بندانگشتی|200px|نقاشی پیادهنظام دیلمی]] |
[[پرونده:Daylamite infantryman.jpg|بندانگشتی|200px|نقاشی پیادهنظام دیلمی]] |
||
{{اصلی|لشکری بن مردی}} |
{{اصلی|لشکری بن مردی}} |
||
<!--یکی از فرماندهان لشکری بن مردی، «بلسوار بن مالک بن مسافر»، برادرزادهٔ [[محمد بن مسافر]] بود.<ref>{{ |
<!--یکی از فرماندهان لشکری بن مردی، «بلسوار بن مالک بن مسافر»، برادرزادهٔ [[محمد بن مسافر]] بود.<ref>{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳}} --> |
||
== اختلافات قومی در سپاه == |
== اختلافات قومی در سپاه == |
||
از سال ۳۲۶ تا ۳۳۰، خبری پیرامون دیسم در منابع تاریخی موجود نیست؛ اما این احتمال وجود دارد که او نفوذش را از سمت شمال گسترش داده باشد. در این میان، ترکیب قومی سپاه دیسم مشکلاتی برای او بهوجود آورد. بزرگان کرد سپاه دیسم، رویکرد قدرتطلبانهای داشتند بهحدی که حتی در برخی موارد بعضی از قلاع دیسم را به تصرف خویش درآورده بودند. |
از سال ۳۲۶ تا ۳۳۰، خبری پیرامون دیسم در منابع تاریخی موجود نیست؛ اما این احتمال وجود دارد که او نفوذش را از سمت شمال گسترش داده باشد. در این میان، ترکیب قومی سپاه دیسم مشکلاتی برای او بهوجود آورد. بزرگان کرد سپاه دیسم، رویکرد قدرتطلبانهای داشتند بهحدی که حتی در برخی موارد بعضی از قلاع دیسم را به تصرف خویش درآورده بودند.{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ص=۳۹۲}}{{sfnfa|ارجح|۱۳۹۳}} این مسائل باعث شد که دیسم بیشتر به سمت دیلمیان سپاهش نظیر صعلوک بن محمد، اسفار بن سیاکولی و علی بن فضل متمایل شود.{{sfnfa|ارجح|۱۳۹۳}}{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ص=۳۹۲}} به عقیدهٔ مادلونگ علت اصلی استخدام مزدوران دیلمی در سپاه توسط دیسم، مقابله با قدرت فزاینده اکراد سپاهش بود.{{sfn|Madelung|1975|ص=232}} ظاهراً اکراد حتی خواستار اخراج کامل دیلمیان از سپاه بودند؛ ولی دیسم که بازگشتش به قدرت را مدیون آنها بود، نه تنها به این خواسته وقعی ننهاد، بلکه تعداد دیالمه سپاهش را افزایش هم داد. این قضیه باعث شورش اکراد شد که دیسم با آنها برخورد و عدهای از رؤسایشان را دستگیر کرد.{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ص=۳۹۲}}</ref> البته به گفته علی شاهمرادی، استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، دیلمیهای سپاه دیسم نیز به دلیل خارجیمذهب بودنش نسبت به وی احساس تنفر و انزجار میکردند.{{sfnfa|شاهمرادی|۱۳۹۵}}<ref group="یادداشت">دیلمیان سپاه دیسم مذهب شیعه زیدی داشتند و سابقه اختلاف میان خوارج و شیعیان، به زمان [[خلافت علی بن ابیطالب]] بازمیگردد.</ref> |
||
== حملهٔ مرزبان بن محمد به آذربایجان == |
== حملهٔ مرزبان بن محمد به آذربایجان == |
||
=== فرار علی بن جعفر به طارم === |
=== فرار علی بن جعفر به طارم === |
||
در آنجا مرزبان ({{reign|۳۳۰|۳۴۶}}) را متقاعد کرد آذربایجان را تسخیر کند. |
در آنجا مرزبان ({{reign|۳۳۰|۳۴۶}}) را متقاعد کرد آذربایجان را تسخیر کند.{{sfn|Madelung|1975|ص=232}} |
||
=== از عزیمت مرزبان به آذربایجان تا وقایع تبریز === |
=== از عزیمت مرزبان به آذربایجان تا وقایع تبریز === |
||
سپاه دیسم و سپاه مرزبان در میدان با یکدیگر روبرو شدند، اما در این میان دیلمیان سپاه دیسم او را رها کرده و به نیروهای مرزبان ملحق شدند. دیسم نیز لاجرم گریخت و به [[پادشاهی واسپوراکان]] در ارمنیه پناهنده شد. |
سپاه دیسم و سپاه مرزبان در میدان با یکدیگر روبرو شدند، اما در این میان دیلمیان سپاه دیسم او را رها کرده و به نیروهای مرزبان ملحق شدند. دیسم نیز لاجرم گریخت و به [[پادشاهی واسپوراکان]] در ارمنیه پناهنده شد.{{sfn|Madelung|1975|ص=232}} علی شاهمرادی اختلاف مذهبی میان دیسم و دیلمیان سپاهش را هم در وقوع این اتفاق دخیل میداند.{{sfnfa|شاهمرادی|۱۳۹۵}} او این نکته را بدینترتیب، مرزبان با استفاده از شکافهای قومی و مذهبی میان سپاه دیسم، حمایتهای برادرش [[صعلوک بن محمد|صعلوک]] (که از سال ۳۲۶ از سرداران دیسم بود) و بعضی عوامل دیگر، آذربایجان را فتح کرد.{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳|ص=۳۹۴}} حملهٔ مرزبان به آذربایجان، تحت تأثیر دو عامل رخ داد، یکی گسترش قدرت و نفوذ دیلمیان در ایران، و دیگری بهمریخته بودن اوضاع آذربایجان پس از مرگ یوسف بن ابوالساج.{{sfnfa|موسوی بجنوردی|۱۳۹۳}} |
||
=== محاصرهٔ اردبیل === |
=== محاصرهٔ اردبیل === |
||
[[پرونده:استحکامات_دفاعی_قرون_وسطایی_در_نزدیکی_اردبیل.jpg|بندانگشتی|استحکامات تاریخی اردبیل]] |
[[پرونده:استحکامات_دفاعی_قرون_وسطایی_در_نزدیکی_اردبیل.jpg|بندانگشتی|استحکامات تاریخی اردبیل]] |
||
طبق گزارش [[ابن حوقل]]، منازعه دیسم و مرزبان و تخریب دیوارهای دفاعی شهر، برای شهر اردبیل فلاکتزدگی زیادی به بار آورد. او مینویسد: «اردبیل کنونی در مقایسه با آبادانی و عظمت سابقش، مانند مقایسه انسان سالم با انسان بیمار است». |
طبق گزارش [[ابن حوقل]]، منازعه دیسم و مرزبان و تخریب دیوارهای دفاعی شهر، برای شهر اردبیل فلاکتزدگی زیادی به بار آورد. او مینویسد: «اردبیل کنونی در مقایسه با آبادانی و عظمت سابقش، مانند مقایسه انسان سالم با انسان بیمار است».{{sfn|Bosworth|1987}} |
||
== اسارت مرزبان == |
== اسارت مرزبان == |
||
خط ۹۰: | خط ۸۹: | ||
== فرار از آذربایجان == |
== فرار از آذربایجان == |
||
== تسلیم و مرگ == |
== تسلیم و مرگ == |
||
دربارهٔ تأثیر وقایع آذربایجان بر دولت آل بویه باید گفت که شکست دیسم و بر سر کار آمدن [[سلاریان]] به ضرر [[آل بویه]] بود؛ ولی نظر به اینکه حضور یک خاندان شیعی و دیلمی در منطقه، مانع از پیشروی [[سامانیان]] به سوی غرب میشد، بهطور کلی منافع بوییان حاصل گردید. |
دربارهٔ تأثیر وقایع آذربایجان بر دولت آل بویه باید گفت که شکست دیسم و بر سر کار آمدن [[سلاریان]] به ضرر [[آل بویه]] بود؛ ولی نظر به اینکه حضور یک خاندان شیعی و دیلمی در منطقه، مانع از پیشروی [[سامانیان]] به سوی غرب میشد، بهطور کلی منافع بوییان حاصل گردید.{{sfnfa|اشپولر|۱۳۴۹|ص=۱۶۷}} |
||
سرانجام پس از اینکه مرزبان در سال ۳۴۶ ه.ق بر اثر بیماری وفات یافت،{{مدرک}} دیسم توسط طرفداران مرزبان به قتل رسید. |
سرانجام پس از اینکه مرزبان در سال ۳۴۶ ه.ق بر اثر بیماری وفات یافت،{{مدرک}} دیسم توسط طرفداران مرزبان به قتل رسید.{{sfn|Bosworth|1994}} مریم ارجح در [[دانشنامه جهان اسلام|''دانشنامهٔ جهان اسلام'']] بر این باور است که طرفداران مرزبان از اینکه مبادا دیسم دوباره به حکومت برسد میترسیدند، لذا به این نتیجه رسیدند که میبایست او را بکشند.{{sfnfa|ارجح|۱۳۹۳}} |
||
== یادداشتها == |
== یادداشتها == |
نسخهٔ ۲۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۲
پیشین | یوسف بن ابوالساج | ||||
---|---|---|---|---|---|
جانشین | مرزبان بن محمد | ||||
درگذشته | ۳۴۶ طارم | ||||
| |||||
پدر | ابراهیم (رک به #نام، نسب و مذهب) | ||||
مادر | دختر یکی از رؤسای کرد |
دَیسَم بن ابراهیم کُرد یا دَیسَمِ کُردی دیسم الکردی مکنی و مشهور به ابوسالم از نجبای کردتبار و خارجیمذهب بود که در قرن چهارم هجری چند دوره به تناوب حکومت آذربایجان را بدست گرفت.
والی آذربایجان در قرن ۴ هجری قمری بود که از مسافریان شکست خورد.[۱]
مادر دیسم دختر یکی از رؤسای قبایل کرد آذربایجان و پدرش از نزدیکان هارون الشاری حاکم آذربایجان بود. پس از قتل هارون شاری، آذربایجان را «یوسف بن ابوالساج» بگرفت و دیسم بدو پیوست و مقام و منصبی بدست آورد و پس از ابوالساج، بر آذربایجان را چیره گشت. دیسم خارجی مذهبی بود و اغلب سربازان وی را اکراد و عدهای از دیلمیان وشمگیری تشکیل میدادند. وزیر او ابوالقاسم علی بن جعفر از مردم آذربایجان و از بزرگان باطنیه بود.[۱]
مرزبان بن محمد بن مسافر (مالک قلعه شمیران) برای تصرف آذربایجان با دیسم درآویخت؛ در نتیجهٔ این نبرد، دیسم به ارمنیه گریخت. مجدداً با سپاهی در خارج شهر تبریز با مرزبان بن محمد درگیر شد؛ اما باز شکست خورد و به اردبیل گریخت و پس از محاصرهٔ طولانی، تن بهصلح داد. آنگاه در سال ۳۴۲ ه. ق. دیسم به بغداد نزد معزالدوله دیلمی رفت و از وی برای مقابله با مرزبان کمک خواست و چون مأیوس گردید بهموصل نزد ناصرالدین بن حمدان رفت و او نیز دیسم را نومید ساخت. و از آنجا نزد سیف الدوله بشام رفت و تا سال ۳۴۴ هَ.ق. در آنجا ماند. دیسم بنا بدعوت کُردان مجدداً به آذربایجان بازگشت و پس از شکست از مرزبان به ارمنیه گریخت و به حاکم آن دیار پناهنده شد. حاکم ارمنیه بخاطر ترس از مرزبان، دیسم را تسلیم وی کرد. مرزبان او را به زندان افگند و چشمش را کور کرد و پس از مرگ مرزبان، بدست طرفداران مرزبان کشته شد.[۱]
پیشزمینه
تغییرات ساختار سیاسی در جهان اسلام
- افول قدرت خلافت عباسی و میاندوره ایرانی
مردمان ایرانیتبار نظیر دیلمیها، کردها، بلوچها و غیره که تا پیش از این سهمی در سیاست نداشتند، در مناطق مختلف ایران قدرت را به دست گرفتند.[۲]
تغییرات ساختار سیاسی در طبرستان و دیلم
آذربایجان برای یک قرن یا بیشتر (تا زمان ظهور سلاجقه) تحت تأثیر این جنبش قرار داشت.[۲]
نام، نسب و مذهب
دیسم نوهٔ دختری یکی از رؤسای کرد بود[۳] و پدر دیسم یک خارجی و از نزدیکان و یاران «هارون شاری» بود[۴] هارون شاری، یک شورشی خارجیمذهب و رهبر خوارج موصل بود که در جزیره علیه خلیفهٔ وقت، معتضد، شورش کرده بود و درنهایت نیز سرکوب شد.[۵][۶][۷] پس از کشته شدن هارون شاری، «ابراهیم»، پدر دیسم، به آذربایجان پناه آورد و با دختر یکی از رؤسای کرد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دیسم بود. برخی منابع نیز نام پدر دیسم را «شاذلویه» ذکر کردهاند.[۳] مسعودی نیز که با دیسم معاصر بودهاست و بین مورخین متقدم اسلامی نسبت به سایر مورخین بیشترین اطلاعات را راجع به طوایف و قبایل کرد ارائه دادهاست، مینویسد دیسم به «ابن شادلویه» مشهور است.[۷] ویلفرد مادلونگ معتقد است این نام بر ایرانیتبار بودن و به احتمال زیاد کردتبار بودن پدر دیسم دلالت دارد.[۸] اما در طرف مقابل کسروی (در شهریاران گمنام) و عبدالحمید مرادی (در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی) معتقدند که شادلویه اسم طایفهٔ مادری دیسم است؛ و نه نام پدرش.[۷]مرادی. کلیفورد ادموند باسورث نیز در دائرةالمعارف ایرانیکا تبار پدر دیسم را عرب ذکر میکند[۴]
دیسم به تبعیت از پدرش، مذهب خارجی داشت.[۴]
اوضاع آذربایجان و ابتدای فعالیت دیسم
اوضاع آذربایجان از سقوط ساسانیان تا ظهور دیسم
فتح آذربایجان در زمان خلافت عمر بن خطاب و در حدفاصل سنوات ۱۸ تا ۲۲ هجری صورت گرفت. به نظر میرسد اعراب اهمیت زیادی به تصرف آذربایجان میدادهاند. در زمان ولایت مغیرة بن شبعة بر کوفه، پس از استقرار حکومت در همدان و آرام شدن اوضاع، شرایط مناسبی برای تهاجم به تمام مناطق شمالی ایران پدید آمد. به گزارش بلاذری، حذیفة بن یمان نخستین سردار عرب بود که به آذربایجان لشکر کشید. او مرزبان آذربایجان را که نیروهایی از شهرهای مختلف آذربایجان در اختیار داشت، را در جنگ شکست داد و پیماننامه صلحی منعقد شد که به موجب آن، خلافت در ازای دریافت هشتصد هزار درهم خراج سالانه، متعهد شد که جان مردم آذربایجان از قتل و بردگی در امان باشد ضمن اینکه حرمت آتشکدهها حفظ، و از آن دسته از شهرهای آذربایجان که توسط اکراد مورد هجوم قرار میگرفتند حفاظت شود. از زمان خلافت عثمان به بعد، جمعیتهای از اعراب در آذربایجان ساکن شدند و در اردبیل که مرکز آن محسوب میشد، مسجدی ساختند؛ به نظر میرسد آغاز گسترش اسلام در آذربایجان از همین زمان بودهاست. در عصر امویان آذربایجان به پایگاهی برای حمله به مناطق شمالیتر تبدیل شده بود؛ البته اقوام کوهنشین به مدت یک قرن راه اعراب را به کرده بودند. این بدان معناست که مردم آذربایجان هم گاهگاه از با حملات این اقوام مواجه میشدند. در عصر یزید بن معاویه (حک. ۶۰–۶۴) و عبدالملک بن مروان (حک. ۶۵–۸۶) خزرها به سمت مناطق جنوبی سرازیر شدند و حتی تا جزیره و دیار بکر نفوذ کردند. در عصر عباسیان، آذربایجان شاهد شورش بابک خُرَّمی بود که بیش از بیست سال به طول انجامید و اکثر مناطق شمالغرب ایران را تحت تأثیر قرار داد. این شورش که مبنای مذهبی (و شاید اقتصادی و اجتماعی) داشت، از احساسات ضدعربی مردم نیز بهره میگرفت و نشان داد که تا آن زمان در آذربایجان، اسلام بر سایر ادیان برتری نیافته بود.[۲] معهذا موفقیت بابک خرمدین در کاهش نفوذ امرای عرب در آذربایجان، موقت بود.[۹] در سال ۲۷۹، المعتمد، خلیفهٔ عباسی وقت، یکی از بهترین امرای خود به نام «محمد بن ابوالساج» [یادداشت ۱] را با هدف تحت نظر گرفتن قدرت پادشاهان مستقل باگراتونی ارمنیه، بر ولایت آذربایجان و ارمنیه گماشت[۹][۱۰] محمد بن ابوالساج چندین دوره با باگراتونیها درگیر هم شد؛ او به تفلیس گرجستان نیز لشکر کشید و آن شهر را ویران کرد. در سال ۲۸۵ محمد نسبت به فرامین معتضد تمرد ورزید و اعلان استقلال نمود و به نام خودش سکه زد. نهایتاً در سال ۲۸۶ بر اثر وبا وفات یافت؛ پس از مرگ وی اطرافیانش پسرش را به امارت برگزیدند ولیکن برادر محمد، یوسف بن ابوالساج، این را نپذیرفت و برادرزادهاش را از میدان به در کرد.[۱۰]
ابتدای فعالیت دیسم
دیسم ابتدا یکی از سرداران یوسف بن ابوالساج بود؛ اما بعد از فوت او توانست با حمایتهای فراوان اکراد، حکومت آذربایجان را به دست بگیرد.[۴] با آغاز حکومت مستقل دیسم بر آذربایجان، این منطقه عملاً از حوزهٔ اقتدار خلافت عباسی بیرون آمد و خلیفه صرفاً به فرستادن منشور و توقیع و تظاهر حاکمان آذربایجان به بیعت، بسنده میکرد.[۱۱] این بدان معناست که خلیفه این امکان را نداشت که از طرف خودش حاکمی برای آذربایجان تعیین کند.[نیازمند منبع] اما طولی نکشید که گسترش نفوذ دولتهای دیلمی به سمت شمالغرب ایران، حیات حکومت وی را به چالش کشیدند؛ خطرناکترین این دولتها برای دیسم، سِلّاریان بودند، شامل محمد بن مسافر، و فرزندانش مرزبان و وهسودان.[۴] محمد بن مسافر پسر دیگری نیز به نام «صُعلوک» داشت که اتفاقاً صعلوک از سرداران دیسم بود.[۳]
حملهٔ لشکری بن مردی به آذربایجان
اختلافات قومی در سپاه
از سال ۳۲۶ تا ۳۳۰، خبری پیرامون دیسم در منابع تاریخی موجود نیست؛ اما این احتمال وجود دارد که او نفوذش را از سمت شمال گسترش داده باشد. در این میان، ترکیب قومی سپاه دیسم مشکلاتی برای او بهوجود آورد. بزرگان کرد سپاه دیسم، رویکرد قدرتطلبانهای داشتند بهحدی که حتی در برخی موارد بعضی از قلاع دیسم را به تصرف خویش درآورده بودند.[۱۲][۳] این مسائل باعث شد که دیسم بیشتر به سمت دیلمیان سپاهش نظیر صعلوک بن محمد، اسفار بن سیاکولی و علی بن فضل متمایل شود.[۳][۱۲] به عقیدهٔ مادلونگ علت اصلی استخدام مزدوران دیلمی در سپاه توسط دیسم، مقابله با قدرت فزاینده اکراد سپاهش بود.[۸] ظاهراً اکراد حتی خواستار اخراج کامل دیلمیان از سپاه بودند؛ ولی دیسم که بازگشتش به قدرت را مدیون آنها بود، نه تنها به این خواسته وقعی ننهاد، بلکه تعداد دیالمه سپاهش را افزایش هم داد. این قضیه باعث شورش اکراد شد که دیسم با آنها برخورد و عدهای از رؤسایشان را دستگیر کرد.[۱۲]</ref> البته به گفته علی شاهمرادی، استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، دیلمیهای سپاه دیسم نیز به دلیل خارجیمذهب بودنش نسبت به وی احساس تنفر و انزجار میکردند.[۱۳][یادداشت ۲]
حملهٔ مرزبان بن محمد به آذربایجان
فرار علی بن جعفر به طارم
در آنجا مرزبان (حک. ۳۳۰–۳۴۶) را متقاعد کرد آذربایجان را تسخیر کند.[۸]
از عزیمت مرزبان به آذربایجان تا وقایع تبریز
سپاه دیسم و سپاه مرزبان در میدان با یکدیگر روبرو شدند، اما در این میان دیلمیان سپاه دیسم او را رها کرده و به نیروهای مرزبان ملحق شدند. دیسم نیز لاجرم گریخت و به پادشاهی واسپوراکان در ارمنیه پناهنده شد.[۸] علی شاهمرادی اختلاف مذهبی میان دیسم و دیلمیان سپاهش را هم در وقوع این اتفاق دخیل میداند.[۱۳] او این نکته را بدینترتیب، مرزبان با استفاده از شکافهای قومی و مذهبی میان سپاه دیسم، حمایتهای برادرش صعلوک (که از سال ۳۲۶ از سرداران دیسم بود) و بعضی عوامل دیگر، آذربایجان را فتح کرد.[۱۴] حملهٔ مرزبان به آذربایجان، تحت تأثیر دو عامل رخ داد، یکی گسترش قدرت و نفوذ دیلمیان در ایران، و دیگری بهمریخته بودن اوضاع آذربایجان پس از مرگ یوسف بن ابوالساج.[۱۵]
محاصرهٔ اردبیل
طبق گزارش ابن حوقل، منازعه دیسم و مرزبان و تخریب دیوارهای دفاعی شهر، برای شهر اردبیل فلاکتزدگی زیادی به بار آورد. او مینویسد: «اردبیل کنونی در مقایسه با آبادانی و عظمت سابقش، مانند مقایسه انسان سالم با انسان بیمار است».[۲]
اسارت مرزبان
آزادی دیسم
فرار از آذربایجان
تسلیم و مرگ
دربارهٔ تأثیر وقایع آذربایجان بر دولت آل بویه باید گفت که شکست دیسم و بر سر کار آمدن سلاریان به ضرر آل بویه بود؛ ولی نظر به اینکه حضور یک خاندان شیعی و دیلمی در منطقه، مانع از پیشروی سامانیان به سوی غرب میشد، بهطور کلی منافع بوییان حاصل گردید.[۱۶]
سرانجام پس از اینکه مرزبان در سال ۳۴۶ ه.ق بر اثر بیماری وفات یافت،[نیازمند منبع] دیسم توسط طرفداران مرزبان به قتل رسید.[۴] مریم ارجح در دانشنامهٔ جهان اسلام بر این باور است که طرفداران مرزبان از اینکه مبادا دیسم دوباره به حکومت برسد میترسیدند، لذا به این نتیجه رسیدند که میبایست او را بکشند.[۳]
یادداشتها
- ↑ در آخرین نبرد افشین با بابک، شخصی به نام «ابوالساج دیوداد بن دیودشت» در سپاه افشین خدمت میکرد و در این جنگ شهرت یافت. او بعدتر از طرف خلیفه به مأموریتهای مختلفی در مناطق مختلف اعزام شد و در سال ۲۶۶ درگذشت؛ اما فرزندانش، محمد و یوسف، حرفه پدر را ادامه دادند.(رک به ) محمد بن ابوالساج فرزند همین ابوالساج است.(رک به )
- ↑ دیلمیان سپاه دیسم مذهب شیعه زیدی داشتند و سابقه اختلاف میان خوارج و شیعیان، به زمان خلافت علی بن ابیطالب بازمیگردد.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «FOOTNOTEMadelung1975228» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
خطای یادکرد: برچسپ <ref>
که با نام «FOOTNOTEفهیمی1396» درون <references>
تعریف شده، در متن قبل از آن استفاده نشده است.
مآخذ
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ علیاکبر دهخدا و دیگران، «دیسم» در لغتنامهٔ دهخدا (بازیابیشده در ۱۲ نوامبر ۲۰۱۲).
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ Bosworth 1987.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ارجح ۱۳۹۳.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ Bosworth 1994.
- ↑ پاک و میرابوالقاسمی ۱۳۹۳.
- ↑ جعفرنیا ۱۳۹۳.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ موسوی بجنوردی ۱۳۹۳، ص. ۳۹۰.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ Madelung 1975, p. 232.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Madelung 1975, p. 228.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ فهیمی ۱۳۹۶.
- ↑ مرادی ۱۳۹۸.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ موسوی بجنوردی ۱۳۹۳، ص. ۳۹۲.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ شاهمرادی ۱۳۹۵.
- ↑ موسوی بجنوردی ۱۳۹۳، ص. ۳۹۴.
- ↑ موسوی بجنوردی ۱۳۹۳.
- ↑ اشپولر ۱۳۴۹، ص. ۱۶۷.
منابع
- مرادی، عبدالحمید (۱۳۹۸). «دیسم کرد». دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۲۴. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۵ مه ۲۰۲۲.
- ارجح، مریم (۱۳۹۳). «دیسم بن ابراهیم کردی». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۸. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. صص. ۵۵۸-۵۵۹. دریافتشده در ۵ مه ۲۰۲۲.
- موسوی بجنوردی، سید محمدکاظم (۱۳۹۳). «سلاریان». در سجادی، صادق. تاریخ جامع ایران. ج. هفتم. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۴۱-۲.
- شاهمرادی، سید مسعود (۱۶ فروردین ۱۳۹۵). «آل مسافر و تشیع در دیلم و آذربایجان در قرن چهارم هجری».
- فهیمی، مهین (۱۳۹۶). «ساجیان». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۲۲. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۱۱ مه ۲۰۲۲.
- اشپولر، برتولد (۱۳۴۹). تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- پاک، محمدرضا؛ میرابوالقاسمی، سیده رقیه (۱۳۹۳). «حمدانیان». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۸. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۶ مه ۲۰۲۲.
- جعفرنیا، فاطمه (۱۳۹۳). «حسین بن حمدان بن حمدون التغلبی». دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۳. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. دریافتشده در ۶ مه ۲۰۲۲.
- Bosworth, C. Edmund (1994). "Daysam". Encyclopaedia Iranica, Online Edition (به انگلیسی). Retrieved 5 May 2022.
- Madelung, W. (1975). "The Minor Dynasties of Northern Iran". In Frye, Richard N. (ed.). The Cambridge History of Iran, Volume 4: From the Arab Invasion to the Saljuqs. Cambridge: Cambridge University Press. pp. 198–249. ISBN 0-521-20093-8.
- Bosworth, C. Edmund (1987). "AZERBAIJAN iv. Islamic History to 1941". Encyclopaedia Iranica, Online Edition (به انگلیسی). Retrieved 6 May 2022.
- Kennedy, Hugh (2004). The Prophet and the Age of the Caliphates: The Islamic Near East from the 6th to the 11th Century (Second ed.). Harlow: Longman. ISBN 978-0-582-40525-7.