منصور (خلیفه): تفاوت میان نسخهها
Hosseiniran (بحث | مشارکتها) به نسخهٔ 21528540 ویرایش Rezabot برگردانده شد: خرابکاری. (توینکل) برچسب: خنثیسازی |
اصلاح برخی توضیحات و تکمیل آنها برچسبها: ویرایشهای مشکوک به خرابکاری افزودن القاب ویرایشگر دیداری |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
|religion=[[اسلام]] |
|religion=[[اسلام]] |
||
}} |
}} |
||
'''ابوجعفر منصور''' (نام کامل: ''ابوجعفر عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن العباس المنصور'')، دومین [[خلیفه]] از [[خلفای عباسی]] بود، که حدود ده سال از [[سفاح]] بزرگ تر بود و در روزگار خلافت وی، قدرت بسیاری داشت. او در خراسان، برای سفاح [[بیعت]] گرفت و بر کار اداره |
'''ابوجعفر منصور''' (نام کامل: ''ابوجعفر عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن العباس المنصور'')، دومین و مکّارترین [[خلیفه]] از [[خلفای عباسی]] بود، که حدود ده سال از [[سفاح]] بزرگ تر بود و در روزگار خلافت وی، قدرت بسیاری داشت. او در خراسان، برای سفاح [[بیعت]] گرفت و بر کار اداره ولایات نظارت داشت. پدرش محمد، نواده [[عباس بن عبدالمطلب]] بود؛ او از سال ۱۳۶ تا ۱۵۸ قمری (۷۵۴ تا ۷۷۵ میلادی) فرمان راند. در سال ۱۴۹ قمری، وی [[بغداد]] را با نام ''مدینه السلام'' (شهر صلح) بنیان نهاد. وی شورشهای زیادی را در زمانی که هنوز عباسیان چندان به قدرت نرسیده بودند، سرکوب کرد. او مهمترین و قوی ترین فرد موثر در استقرار خلافت عباسی، [[ابومسلم خراسانی]] را شکلی مکارانه به قتل رسانید. وی شورش [[سنباد]] را که از اهل [[خراسان]] و به خونخواهی ابومسلم برپا کرده بود، دفع کرد. وی شهر [[بغداد]] را بنیان نهاد . او در ۷ ذیالحجه ۱۵۸ قمری،<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= |نام= |کتاب=تاریخ طبری |ناشر= کتابخانه مدرسه فقاهت (نسخه دیجیتال)|سال= |شابک= |جلد=هشتم|صفحه=۶۰|پیوند=http://lib.eshia.ir/40077/8/60}}</ref> در حالی که به سفر [[حج]] میرفت، بر اثر بیماری سوء هاضمه درگذشت و در قبرستان معلا در [[مکه]] دفن شد.<ref>{{پک|خضری|۱۳۸۴|ک=تاریخ خلافت عباسی|ص=۴۲}}</ref> |
||
== مشکلات خانوادگی عباسیان بر سر خلافت == |
== مشکلات خانوادگی عباسیان بر سر خلافت == |
||
اولین مشکل در دوران خلافت منصور شورش شخصی به نام عبدالله بن علی در شام بود که با کاردانی ابومسلم |
اولین مشکل در دوران خلافت منصور شورش شخصی به نام عبدالله بن علی از عموزادگان خود در شام بود که با کاردانی و فرماندهی ابومسلم خراسانی سرکوب و مجبور به اطاعت و بیعت با خلیفه شد و بعد از این ماجرا ابوجعفر وی به زندان افکنده و سپس سقف زندان بر سرش ویران شد تا جان باخت .ابوجعفر برای موروثی شدن خلافت در خاندان خود ابتدا عیسی بن موسی برادر خود را که به دستور ابوالعباس ولی عهد بود وادار به استعفا کرد اما چون وی قبول نکرد وی را زندانی کرد و زیر سقفهای خراب نشاند اما باز هم این کار چاره ساز نشد .ابوجعفر به او زهر خوراند و وی بسیار سخت مسموم گشت اما زنده ماند و باز هم به رای خلیفه تمکین نکرد ، سرانجام روزی وی و پسرش را با هم احضار کرد و دستور داد پسرش را در حضور وی خفه کنند چنان که ماموران شروع به این کار کردند وی تسلیم گشت و استعفا داد. پس از آن ابوجعفر پسر مورد علاقه اش یعنی مهدی را به جانشینی خود برگزید. از دیگر مشکلات دوران ابوجعفر منصور ، قیام فرزندان و نوادگام امام حسن مجتبی (ع) به نام های محمد و ابراهیم بن عبداله بن حسن بن حسن بود که یکی را در مکه و دیگری را در بصره سرکوب و کشت . |
||
== ابومسلم == |
== ابومسلم == |
||
مهمترین خطری که خلافت عباسیان را |
از نظر ابوجعفر منصور ، مهمترین خطری که خلافت عباسیان را تهدید میکرد وجود ابومسلم سردار خراسانی بود . بدلیل شرایط بدی که خلفای سفاک اموی برای مردم پیش آورده و ظلم و ستم فراوانی به آنها علی الخصوص عجمان (غیر اعراب) روا میداشتند ، و همچنین مصائبی که بر سر خانواده و نوادگان پیغمبر (ص) آورده بودند ، اقبال فرزندان عموی پیغمبر (ابن عباس) نزد عجمان فزونی گرفته و همزمان دعوت و کوشش ابومسلم که در ابتدا برای ابراهیم امام (عموی ابوالعباس) و پس از مرگ وی برای ابوالعباس باعث گرایش مردم به این خاندان گردید . خردمندی و رشادت ابومسلم در انتقال خلافت به عباسیون و کشتار مخالفان آنها نقشی بسزا داشت. ابومسلم که به القابی چون «صاحب الدعوه» و «امین آل محمد» در خاندان عباسی مفتخر گشته بود ، در نزد ایرانیان محبوبیت زیادی کسب کرده بود و سپاهیان بسیار و قدرت نظامی زیادی داشت که به تمایلات استقلال طلبانه اش دامن میزد. وی میپنداشت که عباسیان به خاطر به خلافت رسیدنشان مدیون وی و نیروی نظامی اش هستند وگرنه بدون کمک وی هیچگاه به خلافت نمیرسیدند.به همین سبب منصور به فکر از میان برداشتن وی افتاد٬منصور با از بین بردن ابومسلم خیال خود را از بابت وی آسوده ساخت اما با قیامهای متعددی در خونخواهی از ابومسلم روبرو شد که وقت و هزینه زیادی را از خلافت گرفت. |
||
وی میپنداشت که عباسیان به خاطر به خلافت رسیدنشان مدیون وی و نیروی نظامی اش هستند وگرنه بدون کمک وی هیچگاه به خلافت نمیرسیدند.به همین سبب منصور به فکر از میان برداشتن وی افتاد٬منصور با از بین بردن ابومسلم خیال خود را از بابت وی آسوده ساخت اما با قیامهای متعددی در خونخواهی از ابومسلم روبرو شد که وقت و هزینه زیادی را از خلافت گرفت. |
|||
== علویان == |
== علویان == |
||
خط ۳۸: | خط ۳۶: | ||
منصور دماوند و طبرستان را نیز فتح کرد. وی به خست و سخت گیری بسیار شهره بود به طوری که خود شخصاً سکهها میشمرد و وقتی مرد نهصد و شصت میلیون سکه بر جای گذشت.این شدت خسیسی به حدی بود که وی به «دوانیقی» مشهور شده بود. |
منصور دماوند و طبرستان را نیز فتح کرد. وی به خست و سخت گیری بسیار شهره بود به طوری که خود شخصاً سکهها میشمرد و وقتی مرد نهصد و شصت میلیون سکه بر جای گذشت.این شدت خسیسی به حدی بود که وی به «دوانیقی» مشهور شده بود. |
||
منصور با کمک خاندان ایرانی برمکیان دستگاه دیوانی قدرتمندی ایجاد کرد که بیشتر برگرفته از رسوم اداری ساسانیان بود.خلافت ۱۰ ساله مهدی پسر منصور نیز به آرامی گذشت. سپاهیان خراسان که به «ایناء دوله»شهرت داشتند از افراد مهم سپاه عباسی و از پشتیبانان مهم آن بودند.در زمان مهدی چند شورش به وقوع پیوست که همگی سرکوب شدند.سپاهیان عباسیان در زمان مهدی آنغوره(آنکارا) را هم فتح کردند اما در آنجا ماندگار نشدند.هارون الرشید پس از مهدی با مشاورین ایرانی تا قسطنطنیه هم پیشروی کرد و حاکم روم را مجبور به امضای |
منصور با کمک خاندان ایرانی برمکیان دستگاه دیوانی قدرتمندی ایجاد کرد که بیشتر برگرفته از رسوم اداری ساسانیان بود.خلافت ۱۰ ساله مهدی پسر منصور نیز به آرامی گذشت. سپاهیان خراسان که به «ایناء دوله»شهرت داشتند از افراد مهم سپاه عباسی و از پشتیبانان مهم آن بودند.در زمان مهدی چند شورش به وقوع پیوست که همگی سرکوب شدند.سپاهیان عباسیان در زمان مهدی آنغوره(آنکارا) را هم فتح کردند اما در آنجا ماندگار نشدند.هارون الرشید پس از مهدی با مشاورین ایرانی تا قسطنطنیه هم پیشروی کرد و حاکم روم را مجبور به امضای صلح نامهای کرد که به موجب آن سالیانه هفتاد هزار دینار به دولت اسلامی پرداخت میشد. |
||
== پانویس == |
== پانویس == |
نسخهٔ ۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۵۵
منصور | |||||
---|---|---|---|---|---|
دومین خلیفه عباسی | |||||
سلطنت | ۱۳۶–۱۵۸ قمری (۷۵۴–۷۷۵ میلادی) | ||||
پیشین | سفاح | ||||
جانشین | مهدی | ||||
زاده | ۹۵ قمری (۷۱۴ میلادی) حمیمه | ||||
درگذشته | ۷ ذیالحجه ۱۵۸ قمری (۷۷۵ میلادی) بئر میمون در نزدیکی مکه | ||||
آرامگاه | |||||
| |||||
پدر | محمد | ||||
مادر | سلامه[۱] |
ابوجعفر منصور (نام کامل: ابوجعفر عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن العباس المنصور)، دومین و مکّارترین خلیفه از خلفای عباسی بود، که حدود ده سال از سفاح بزرگ تر بود و در روزگار خلافت وی، قدرت بسیاری داشت. او در خراسان، برای سفاح بیعت گرفت و بر کار اداره ولایات نظارت داشت. پدرش محمد، نواده عباس بن عبدالمطلب بود؛ او از سال ۱۳۶ تا ۱۵۸ قمری (۷۵۴ تا ۷۷۵ میلادی) فرمان راند. در سال ۱۴۹ قمری، وی بغداد را با نام مدینه السلام (شهر صلح) بنیان نهاد. وی شورشهای زیادی را در زمانی که هنوز عباسیان چندان به قدرت نرسیده بودند، سرکوب کرد. او مهمترین و قوی ترین فرد موثر در استقرار خلافت عباسی، ابومسلم خراسانی را شکلی مکارانه به قتل رسانید. وی شورش سنباد را که از اهل خراسان و به خونخواهی ابومسلم برپا کرده بود، دفع کرد. وی شهر بغداد را بنیان نهاد . او در ۷ ذیالحجه ۱۵۸ قمری،[۲] در حالی که به سفر حج میرفت، بر اثر بیماری سوء هاضمه درگذشت و در قبرستان معلا در مکه دفن شد.[۳]
مشکلات خانوادگی عباسیان بر سر خلافت
اولین مشکل در دوران خلافت منصور شورش شخصی به نام عبدالله بن علی از عموزادگان خود در شام بود که با کاردانی و فرماندهی ابومسلم خراسانی سرکوب و مجبور به اطاعت و بیعت با خلیفه شد و بعد از این ماجرا ابوجعفر وی به زندان افکنده و سپس سقف زندان بر سرش ویران شد تا جان باخت .ابوجعفر برای موروثی شدن خلافت در خاندان خود ابتدا عیسی بن موسی برادر خود را که به دستور ابوالعباس ولی عهد بود وادار به استعفا کرد اما چون وی قبول نکرد وی را زندانی کرد و زیر سقفهای خراب نشاند اما باز هم این کار چاره ساز نشد .ابوجعفر به او زهر خوراند و وی بسیار سخت مسموم گشت اما زنده ماند و باز هم به رای خلیفه تمکین نکرد ، سرانجام روزی وی و پسرش را با هم احضار کرد و دستور داد پسرش را در حضور وی خفه کنند چنان که ماموران شروع به این کار کردند وی تسلیم گشت و استعفا داد. پس از آن ابوجعفر پسر مورد علاقه اش یعنی مهدی را به جانشینی خود برگزید. از دیگر مشکلات دوران ابوجعفر منصور ، قیام فرزندان و نوادگام امام حسن مجتبی (ع) به نام های محمد و ابراهیم بن عبداله بن حسن بن حسن بود که یکی را در مکه و دیگری را در بصره سرکوب و کشت .
ابومسلم
از نظر ابوجعفر منصور ، مهمترین خطری که خلافت عباسیان را تهدید میکرد وجود ابومسلم سردار خراسانی بود . بدلیل شرایط بدی که خلفای سفاک اموی برای مردم پیش آورده و ظلم و ستم فراوانی به آنها علی الخصوص عجمان (غیر اعراب) روا میداشتند ، و همچنین مصائبی که بر سر خانواده و نوادگان پیغمبر (ص) آورده بودند ، اقبال فرزندان عموی پیغمبر (ابن عباس) نزد عجمان فزونی گرفته و همزمان دعوت و کوشش ابومسلم که در ابتدا برای ابراهیم امام (عموی ابوالعباس) و پس از مرگ وی برای ابوالعباس باعث گرایش مردم به این خاندان گردید . خردمندی و رشادت ابومسلم در انتقال خلافت به عباسیون و کشتار مخالفان آنها نقشی بسزا داشت. ابومسلم که به القابی چون «صاحب الدعوه» و «امین آل محمد» در خاندان عباسی مفتخر گشته بود ، در نزد ایرانیان محبوبیت زیادی کسب کرده بود و سپاهیان بسیار و قدرت نظامی زیادی داشت که به تمایلات استقلال طلبانه اش دامن میزد. وی میپنداشت که عباسیان به خاطر به خلافت رسیدنشان مدیون وی و نیروی نظامی اش هستند وگرنه بدون کمک وی هیچگاه به خلافت نمیرسیدند.به همین سبب منصور به فکر از میان برداشتن وی افتاد٬منصور با از بین بردن ابومسلم خیال خود را از بابت وی آسوده ساخت اما با قیامهای متعددی در خونخواهی از ابومسلم روبرو شد که وقت و هزینه زیادی را از خلافت گرفت.
علویان
مهمترین نگرانی و مشکل خلافت عباسیان جنبش علویان بود.این جنبش از ابتدای خلافت به وجود آمد و با موروثی شدن خلافت در خاندان عباسیان به مبارزه پرداخت.منصور در سال ۱۴۵ هجری قمری پایتخت عباسیان را از هاشمیه که در نزدیکی کوفه مرکز تجمع هواداران علویان بود به بغداد انتقال داد.بغداد دهی از دهستانهای تیسفون بود که معنی لغوی آن داده بغ(خداداد) میشود.منصور برای طرح نقشه بغداد از نظر خالد بن برمکی سود برد و گفته میشود وقتی در سال ۱۴۶ ه.ق خواست بغداد را احداث کند از خالد خواست که ایوان مداین را ویران کند اما خالد وی را از این کار منصرف ساخت.
منصور دماوند و طبرستان را نیز فتح کرد. وی به خست و سخت گیری بسیار شهره بود به طوری که خود شخصاً سکهها میشمرد و وقتی مرد نهصد و شصت میلیون سکه بر جای گذشت.این شدت خسیسی به حدی بود که وی به «دوانیقی» مشهور شده بود.
منصور با کمک خاندان ایرانی برمکیان دستگاه دیوانی قدرتمندی ایجاد کرد که بیشتر برگرفته از رسوم اداری ساسانیان بود.خلافت ۱۰ ساله مهدی پسر منصور نیز به آرامی گذشت. سپاهیان خراسان که به «ایناء دوله»شهرت داشتند از افراد مهم سپاه عباسی و از پشتیبانان مهم آن بودند.در زمان مهدی چند شورش به وقوع پیوست که همگی سرکوب شدند.سپاهیان عباسیان در زمان مهدی آنغوره(آنکارا) را هم فتح کردند اما در آنجا ماندگار نشدند.هارون الرشید پس از مهدی با مشاورین ایرانی تا قسطنطنیه هم پیشروی کرد و حاکم روم را مجبور به امضای صلح نامهای کرد که به موجب آن سالیانه هفتاد هزار دینار به دولت اسلامی پرداخت میشد.
پانویس
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۲۸.
- ↑ تاریخ طبری. ج. هشتم. کتابخانه مدرسه فقاهت (نسخه دیجیتال). ص. ۶۰.
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۴۲.
منابع
- سبیب رحیم (۱۹۷۱)، اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش عبدالجبار مطلبی.، قاهره: دارالطلیعه، ص. ۲۶۵
- محمد خضری (۱۴۱۹)، الدولة العباسیة، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش محمد ضناری.، قاهره: دارالکتب العلمیه، ص. ۱۴۴
- فاروق عمر (۱۴۲۱)، الخلافة العباسیه فی عصر الفوضی العسکریه ۲۴۷/۳۳۹ه - ۸۶۱/۹۴۶م: دراسة تاریخیة لبوادر التسلط العسکری علی الخلافة العباسیة، به کوشش سعید شورایی.، قاهره: دارالإحسان، ص. ۸۸
- رسول جعفریان (۱۳۷۸)، تاریخ اسلام از پیدایش تا ایران اسلامی، به کوشش مرتضی رحیمی.، قم: انتشارات حوزه علمیه، ص. ۸۸
- خضری، سید احمدرضا (۱۳۸۴). تاریخ خلافت عباسی. سمت. شابک ۹۶۴-۴۵۹-۸۲۸-۸. پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک)