عزت شاهی: تفاوت میان نسخهها
جز ویرایش Vga1492 (بحث) به آخرین تغییری که جیمبو دامبلی دیمبو انجام داده بود واگردانده شد |
|||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
[[رده:فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی]] |
[[رده:فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی]] |
||
[[رده:زندانیان کمیته مشترک ضدخرابکاری]] |
[[رده:زندانیان کمیته مشترک ضدخرابکاری]] |
||
[[رده:جانبازان انقلاب اسلامی ایران]] |
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۰:۳۷
عزت الله شاهی یا عزت الله مطهری و یا عزت شاهی (متولد ۱۳۲۵) از مخالفین حکومت پهلوی که به ۱۵ سال حبس محکوم میشود و بعد از سالها شکنجه و اسارت، در سال ۱۳۵۷ آزاد میشود. او در سال ۱۳۶۳ نام خانوادگی خود را به مطهری تغییر داد.
زندگی
در ۱۳۲۵ در خوانسار به دنیا آمد. کودکی را در خانوادهای فقیر و مذهبی گذراند. او ابتدا به کار در یک کوره پرداخت و سپس با اتمام تحصیلات در مقطع ششم ابتدایی قدیم، به تهران عزیمت کرد و در بازار شاگردی نمود. از طریق رابطه با هیئتهای مؤتلفه فعالیت سیاسی خود را شروع کرد. سپس در پایهگذاری جبهه آزادیبخش ملی ایران و برهم زدن بازی فوتبال ایران و اسرائیل در ورزشگاه امجدیه (در سال ۱۳۴۵) مشارکت نمود. او دفتر هواپیمایی اسرائیل (ال عال) را منفجر کرد. در ادامه به دنبال یافتن جایگاه حقیقی خود در حرکت مسلحانه و قهرآمیز است، چند صباحی با سازمان حزب الله همکاری و سرانجام به سازمان مجاهدین خلق پیوست. او در عملیاتهای بسیاری چون انفجار بمب در هتل عباسی و ترور شعبان جعفری شرکت کرد و بالاخره ساواک او را گرفتار میکند. او به زندان زنان منتقل شد.
پس از همکاری وحید افراخته از سران سازمان مجاهدین خلق، ساواک به تمامی فعالیتهای او پی میبرد و به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری منتقل میشود و مورد بدترین و سختترین شکنجهها (مانند آویزان کردن از نرده، بستن چندماهه به تخت، رفتن به زیر دستگاه آپولو و...) قرار گرفت به طوری که برای پایان بخشیدن به این رنجها و آلام، سه بار خودکشی کرد.
با پیروزی انقلاب ایران (۱۳۵۷) در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به عضویت در کمیته انقلاب اسلامی در آمد اما پس از چند سال به علت اختلاف نظر با برخی مسئولان وقت کمیته، از کار در کمیته کناره گیری نمود و از آن زمان به بعد هیچ مسئولیت دولتی نداشتهاست. وی در حال حاضر به امور چاپی صندوقهای قرض الحسنه مشغول میباشد.
عزت اله شاهی با آنکه یک مبارز مسلمان بود ۴ بار و به اشکال گوناگون دست به خودکشی زد که دلیلش را ایگونه بیا ن میکند: شاید این مسائل برای بعضیها توجیه مذهبی نداشته باشد ولی هر کس با توجه به شرایطی که داشت و اطلاعاتی که در دسترس داشت، باید تصمیم میگرفت که در صورت لو دادن اطلاعات و عدم تحمل، باید خودکشی کند یا نه؟ در تاریخ هم داستانهایی نقل شده که مثلاً زمانی که ائمه میخواستند پیغام مهمی را توسط شخصی به شهر دیگر بفرستند، اگر در راه آن شخص مورد محاصرهٔ دشمن قرار میگرفت یا خودکشی میکرد یا نامه را قورت میداد. لذا میتوان از این قضایا نیز استنباطی داشت. ولی اگر قرار بود که هر کسی که میدانست تاب و تحمل شکنجه را ندارد و اطلاعات را لو میدهد و بعد از یک مدت هم اعدام میشود، خودکشی نکند، در آن صورت تمام یک تشکیلات ظرف چند روز از بین میرفت. مثلاً شما ببینید اگر آقای افراخته زنده به دست ساواک نمیافتاد چقدر از مسائل لو نمیرفت... .
وی در همان سال های آغازین انقلاب ۱۳۵۷ ایران، نام فامیل خود را از «شاهی» به «مطهری» تغییر داد. تندیس او در موزه عبرت ایران (ساختمان ساواک) ساخته شده است. وی پس از انقلاب در جلسات محاکمه برخی از افسران ساواک مشارکت داشت.[۱]
کتاب خاطرات عزت شاهی
کتاب خاطرات عزت شاهی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این کتاب در مدت کوتاهی چند بار چاپ شد.
منابع
- خاطرات عزت شاهی، به کوشش محسن کاظمی.، تهران: سوره مهر، ۱۳۸۶، شابک &#۸۲۰۶;۹۶۴-۵۰۶-۱۵۳-۹ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر|چاپ=
اضافه است (کمک) - گفتگو با عزت شاهی