بحث:مکریان: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آخرین نظر: ۲ سال پیش توسط Elmju در مبحث یک نظر از Amir a57
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۱۲: خط ۱۲:
== عدم پیروی از قوانین ویکی‌پدیا ==
== عدم پیروی از قوانین ویکی‌پدیا ==
این مقاله از قوانین ویکی‌پدیا پیروی نمی‌کند. هیچ ارجائی در نوشته‌ها نیست. پیوندهایی نیز که به عنوان منبع داده شده‌اند همه مرده هستند. [[کاربر:Farvartish|Farvartish]] ([[بحث کاربر:Farvartish|بحث]]) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)
این مقاله از قوانین ویکی‌پدیا پیروی نمی‌کند. هیچ ارجائی در نوشته‌ها نیست. پیوندهایی نیز که به عنوان منبع داده شده‌اند همه مرده هستند. [[کاربر:Farvartish|Farvartish]] ([[بحث کاربر:Farvartish|بحث]]) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)

بله متسفانه پیوندها مرده‌اند. انشالا منابعی به آن اضافه خواهم کرد. درمورد این منطقه جغرافیایی [[کاربر:Mcngroup|<font face="Rage Italic" size="5"><span style="color:#000000; text- shadow:grey 0.1em 0.1em 0.1em;">Mboukani</span><font face="Rage Italic" size="4">!]] [[بحث کاربر:Mcngroup|Contact]]</font> </font> ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۲۴ (UTC)
:متاسفانه پیوند منبع مقاله مکریان در ویکی‌پدیای انگلیسی نیز مرده‌است. شاید [http://www.mukriannews.com/ آژانس خبری موکریان] برای این کار مفید باشد. [[کاربر:Farvartish|Farvartish]] ([[بحث کاربر:Farvartish|بحث]]) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)


:این مطلب را در یکی از وبلاگ‌های آذربایجانی پیدا کرده‌ام می‌خواستم ببینم از نظر شما تا چه حد صحیح است؟ {{سخ}}
:این مطلب را در یکی از وبلاگ‌های آذربایجانی پیدا کرده‌ام می‌خواستم ببینم از نظر شما تا چه حد صحیح است؟ {{سخ}}

نسخهٔ ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۷


مرکز

مهاباد پایتخت مکریان می‌باشد و بعد از آن پیرانشهر و نقده به ترتیب به عنوان دومین و سومین شهر مهم مکریان شناخته می‌شود زیرا فقط لهجه مهاباد و پیرانشهر و نقده مکریانی می‌باشد. لهجه بوکان به لهجه سقّز نزدیک است و لهجه سردشت به لهجه بانه نزدیک است و لهجه اشنویه به لهجه اربیل نزدیک است.

سقّز هرگز بخشی از مکریان نبوده‌است چونکه اولا جزو استان کردستان بوده‌است. و سقّز با لهجه مکریانی صحبت نمی‌کند و از آیل و تبار اردلان و فیضلله بیگی هستند که ربطی به مکری و مکریان ندارند. سردشت و بوکان هم فرهنگ و زبان جدا از مکری و مکریان دارند. سردشت از تبار ائل ملکاری هستند و بوکان از تبار ائل فیضلله بیگی و دهبکری هستند که با مکری و مکریانی‌ها دشمن بودند. فقط پیرانشهر و مهاباد و نقده از تبار ائل مکری هستند و بخشی از مکریان هستند. نتیجهگیری: مکریان به سه شهر مهاباد و پیرانشهر و نقده اطلاق می‌شود. بوکان و سردشت و سقّز فقط ادعا می‌کنند که مکری هستند بوکان سقّز و سردشت جزو منطقه تاریخی مکریان نیستند. بهتر است بوکان و سقّز و سردشت دست از ادعا بردارند چون نه تنها مکری نیستند بلکه با قبیله مکری دشمن بودند. به دانشنامه ایرانیکا بنگرید. --Homayounirani (بحث) ‏۱۹ نوامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۵:۵۲ (UTC)پاسخ

عدم پیروی از قوانین ویکی‌پدیا

این مقاله از قوانین ویکی‌پدیا پیروی نمی‌کند. هیچ ارجائی در نوشته‌ها نیست. پیوندهایی نیز که به عنوان منبع داده شده‌اند همه مرده هستند. Farvartish (بحث) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)پاسخ

این مطلب را در یکی از وبلاگ‌های آذربایجانی پیدا کرده‌ام می‌خواستم ببینم از نظر شما تا چه حد صحیح است؟

"از وقوع جنگ چالدران در سال ۱۵۱۴ میلادی بین دو امپراتوری اسلامی و صفوی و عثمانی که به شکست صفوی‌ها و اشغال آذربایجان به دست عثمانی‌ها منتهی شد، مناطق غربی آذربایجان روی صلح و آرامش را به خود ندیده‌است، در نتیجه جنگ‌های مذهبی بین این دو امپراتوری بزرگ شرق، عشایر کرد مکری از سرزمین‌های عثمانی در عراق امروزی و از منطقه «شهرزور» به آذربایجان روی آورده و در نتیجه خلاء قدرت به وجود آمده در این مناطق اشغالی، ناحیه " دریاس" در مهاباد امروزی را از دست طوایف ترک شیعی قزلباش «چابقلو» خارج کرده و سپس محالات دول، آختاچی، ایل تیمور و سولدوز را ضمیمه دریاس نمودند. با مهاجرت دیگر طوایف و عشایر کرد عثمانی مانند دهبکری به "بوکان (بی کندی) و سقز" و اتحادیه بلباس (مرکب از طوایف کردزبان پیران، مامش، زرزا و منگور) به مناطق" پیرانشهر (خانا)، اشنویه (اوشنو)، سردشت و روستاهای جنوبی سولدوز" و جنگ و غارت‌های صورت گرفته، منطقه جنوب غرب آذربایجان به تدریج کردنشین گشته‌است."
چون هر دو طرف مطالبی کاملاً متفاوت بیان می‌کنند. اگر بتوانید با استناد به نوشته‌های تاریخی یا گزارش‌ها و… پاسخ بدهید بسیار به روشن شدن مطلب کمک رده‌اید. از نظر من مطلب این وبلاگ ایراد دارد چون قزلباش‌ها نیز خود مهاجر هستند. Farvartish (بحث) ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)پاسخ

ایالت

برای ایالت نامیدن این منطقه منبع معتبر بیاورید. همچنین کردستان مرزهای تاریخی مشخصی دارد خارج از بحث مردم کرد. اگر این منطقه زیر نظر ایالت آذربایجان ایران بوده می‌بایست این را هم ذکر کنید. Farvartish (بحث) ‏۲۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۰ (UTC)پاسخ

در تقسیمات کشوری می‌توانید فهرست همه ایالت‌های ایران را ببینید که البته ایالت مکریان در آن موجود نیست. بهتر است از نام سرزمین استفاده کنید. کردستان ایران نام ساختگی است مناطق کردنشین ایران درست است. ما یک کردستان داریم که منطقه‌ای است تاریخی با حدود و ثغور مشخص. نقشه هم به خط کردی است و فارسی نیست اینکه رسم‌الخط و فارسی و کردی شبیه‌است بحث دیگری است همان‌طور که ما از رسم‌الخط عربی استفاده نمی‌کنیم در ویکی فا از رسم‌الخط کردی هم نباید استفاده کرد. Farvartish (بحث) ‏۲۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۹ (UTC)پاسخ

بله یک کردستان داریم ولی میبنید که به چهار قسمت تقسیم شده!! پس مجبور بگیم یا مناطق کردنشین ایران یا کردستان ایران/ منظور من اینست که ما چهار کردستان داریم! نه همچین چیزی نیست.

در زمان سلاجقه برای اولین بار ایالتی با نام کردستان پدید آمد. مرزهای این ایالت و ایالت‌های که بعدها کردستان نامیده شدند کاملاً مشخص است. سرزمینی که شما مکریان می‌نامیدش همواره جزو ایالت آذربایجان ایران بوده‌است. نه ایالت کردستان فوق‌الذکر. شما هم که در بالا تصریح کردید که منظورتان از کردستان همان ایالت کردستان است. پس بگویید در مناطق کردنشین ایران. Farvartish (بحث) ‏۲۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۵۳ (UTC)پاسخ
من شما را آذری خطاب نکرده‌ام. برایم کرد و آذری بودن مناطق هم فرق نمی‌کند. فقط پافشاری ام بر صحبح بیان شدن مباحث تاریخی و جغرافیایی است. همان‌طور که خراسانی بودن به معنی فارسی‌زبان بودن نیست، آذربایجانی بودن هم به معنی ترک‌زبان بودن نیست. نقشه را هم باز تأکید می‌کنم شما که زحمت کشیده‌اید و تهیه کرده‌اید. فارسی اش کنید. در همان مقاله‌ای که گفتید چند نقشه جالب بود اگر آنها را هم بیاورید خیلی خبو است. Farvartish (بحث) ‏۲۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۲۸ (UTC)پاسخ

ایرادات عمده در مقاله

در ابتدا لینک مربوط به به ایرانیکا نامربوط است و صفحه لینک شده هیچ مطبی را راجع به تعلق مکریان به «کردستان ایران» نشان نمی‌دهد. برخلاف این ادعا و طبق اسنادی که به مقاله افزوده می‌شود مکریان همیشه جزوی از خاک تاریخی آذربایجان بوده‌است. --Ebrahimi-amir (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۱ (UTC)پاسخ

در این باره کلی بحث شده بود نمی‌دانم دوباره چرا دوباره این مسئله آمده. Farvartish (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)پاسخ

نتایج بحث چه بود؟ --Ebrahimi-amir (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۰ (UTC)پاسخ

تاریخچه را بنگرید کردستان پاک شده بود و جایش آذربایجان آورده شده بود. Farvartish (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC)پاسخ
من در صفحه بحث حاضر آرشیو ندیدم و در بحث‌های فعلی نیز مطلبی راجع به اینکه طبق کدام نوشته مکریان متعلق به کردستان است بحثی ندیدم. --Ebrahimi-amir (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۰۷ (UTC)پاسخ

فکر می‌کنم در ویرایش مقاله مجدداً تفسیر بنفع شده این امارت با مهاجرت طوایف … از عراق و شاره زور تشکیل شده این تأکید بی مینا بر مهاجرت چه دلیلی دارد؟ چه علتی دارد که از منبع بسیار وزین دکتر سعید خضری در این مقاله کمرنگتر از مقالات کم اعتبار تر استفاده شده مقاله دکتر خضری شامل نقلهایی از اساتید معظمی چون پروفسور مینورسکی بعنوان بزرگترین کردشناس یر کینر (مسافرت به کردستان) واگنر (مسافرت در کردستان و ج س بوکینگ هام مسافرت در آشور و .. است. این مقاله به تمیزکاری شدیداً نیازمند است و بهتر است اینکار به مکریها سپرده شود یا حداقل نظر آنها را ارج بنهیم. مکری11 (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۶ (UTC)پاسخ

دکتر خضری متخصص جغرافیای طبیعی است و مطالب‌اش دربارهٔ تاریخ اعتباری ندارد. مطلبی نیز که به اعتبارش ایراد گرفته‌اید را یک متخصص تاریخ نوشته‌است. ویرایش مقالات دانشنامه برای همگان آزاد است، هیچ گروهی در این باره برتری ندارند. در فارسی چیزی به نام شاره زور نداریم، احتمالاً منظورتان شهرزور بوده‌است. Farvartish (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۲ (UTC)پاسخ

دکتر خضری به گردآوری مقالات تاریخدانانی معظم چون پروفسور مینورسکی پرداخته و خود تعبیری ننموده مکری11 (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۰۹ (UTC)پاسخ

طبق وپ:منابع معتبر و البته وپ:تاریخ مطالب دکتر خضری در زمینه تاریخ اعتباری ندارد. Farvartish (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)پاسخ

عرض نمودم آن مطالب مطالب تاریخدانانی چون مینورسکی و.. است نه دکتر خضری! مکری11 (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۹ (UTC)پاسخ

اگر به جای اینکه همواره در پی بحث باشید وپ:منابع معتبر و وپ:تاریخ را مطالعه می‌کردید متوجه می‌شدید که چرا مطالب دکتر خضری اعتبار ندارد، مطالب دیگر تاریخ نگارانی که می‌گویید باید از کتاب‌های خودشان نقل شود تا اعتبار داشته باشد. Farvartish (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۲۳ (UTC)پاسخ
این منابع نمی‌تواند در ویکی‌پدیا استفاده شود [۱] همان‌طور که می‌بینید جلوی آدرس آن پرچم کردستان عراق قرار دارد نمونه ای از همین منابع سایت گاموح در صفحه اربیل آوردند که دوستان آن را قبول نکردند و گفتند از کی گاموح منبع شده‌است بنابراین چنین سایتی که کل جنوب استان آذربایجان غربی را کردستان شمالی نامیده غیر معتبر است و نباید از آن در ویکی استفاده نمود--Amir a57 (بحث) ‏۳۰ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۴۲ (UTC)پاسخ
مهم نیست که شده یا نه. این مقاله در مجله ای معتبر منتشر شده و نباید حذف شود. اگر منبع معتبری دارید که خلاف آن می‌گویید اضافه اش کنید ولی این را حذف نکنید. Screwed talk ‏۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۳ (UTC)پاسخ
الان نگاه کردم. ته صفحه ۸۶ اول صفحه ۸۷ -- Screwed talk ‏۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)پاسخ

بله الان دیدم صحت این مقاله را چه مرجعی تعیین کرده؟ آیا شما شرفنامه را خوانده و جمله ای که این مقاله به شرفنامه منتسب نموده را قبول دارید؟ مکری11 (بحث) ‏۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۰ (UTC)پاسخ

این مجله یک ژورنال معتبر با هیئت تحریریه و بازبینی مطالب پیش از انتشار است لذا مطالبش معتبر است. من و شما قرار نیست اصلاً شرفنامه را بخوانیم یا قبول داشته باشیم. چون منبع معتبر گفته می‌پذیریم. اگر منبع معتبر دیگری هست که چیزی مغایر این می‌گوید ارائه کنید ورنه نباید به این دست بزنیم. -- Screwed talk ‏۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۳ (UTC)پاسخ

بله ویرایش قبلی من اشتباه سهوی بود چون واقعاً آن مطلب را نخوانده بودم تصور می‌کردم این مقاله همین ۱۸ صفحه است بعد متوجه شدم که از صفحه ۸۳ به ببعد آنست ممنون از راهنماییتان مکری11 (بحث) ‏۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)پاسخ

در ضمن بهتر است بعضی مطالبی که مربوط به تاریخ است در بخش تاریخ آورده شود نه در بخش معرفی مقاله نیاز به تمیز کاری دارد مکری11 (بحث) ‏۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۴۹ (UTC)پاسخ

در ضمن رفرنس ۲ معرفی کننده شهر بوکان است و ربطی به جمله اش ندارد (مکریان امارتی …) مکری11 (بحث) ‏۳۱ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۸ (UTC)پاسخ

خواهشا دقت نماییده جمله ارجاعی به رفرنس ۷ می‌گوید این امارت در اواخر دوره نادرشاه با مهاجرت از نواحی کردنشین عراق و ترکیه تشکیل شده آخه عزیز من هر کس که اپسیلونی از دانش تاریخ بداند می‌فهمد که در دور افشاریه و حتی اوایل صفوی نه ترکیه ای بوده و نه عراقی و نه ناحیه کردنشین عراق و ترکیه ای پس چرا باید اینگونه نگاشته شود. آن مناطق کردستان ایران بوده‌اند. اگر این سخن نا حق است بفرمایید. مکری11 (بحث) ‏۲ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۱:۱۷ (UTC)پاسخ

اشکالات اساسی این مقاله

این مقاله دارای ایرادات بسیار زیادی می‌باشد. بنده این مقاله رو خوندم و دارای اطلاعات تحقیقاتی وسیعی می‌باشم. اینکه نسبت دادن آتشکده آذرگشسب به این مقاله کاملاً اشتباه است.

طبق کتاب آقای احمد کسروی در مورد وجه تسمیه آذربایجان آمده که آذر به معنای آتش و بایجان یا بایگان به معنای نگهدارنده به همین علت این منطقه را آذربایجان نامیده‌اند و تنها آتشکده منطقه تخت سلیمان تکاب است.

و اما در مورد مسئله مکریان توجه شما دوستان عزیز رو به کتاب جامع التواریخ رشیدی نوشته حافظ ابرو جلب کنم که در مورد منطقه ساری قورخان تکاب این چنین می‌نویسد:

منطقه وسیع ساروقورغان:

طبق فرمان شماره ۲ ملک زکریان نامی در سال ۱۱۰۳ هجری قمری بر آنجا حکومت داشته‌است. هویت این شخص معلوم نیست، و ظاهراً چنین به نظر می‌رسد که از اعقاب ایوب انصاری (می‌توانید به صفحه آرمگاه ایوب انصاری مراجعه کنید) باشد، این منطقه (ساروقورغان) دارای سابقه بوده و آثار قلعه‌ای عظیم نظر هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند بعلت وجود پرتگاهای خطرناک نمی‌شود به آسانی وارد قلعه شد، ولی از طرف روستای ساروقورغان می‌توان وارد قلعه شد.

از نظر معماری قلعه‌ای ارزشمند می‌باشد که نیاز به بررسی عمیق دارد. طبق کتاب جامع التواریخ رشیدی نوشته حافظ ابرو این چنین برداشت می‌شود: که این قلعه از دوران پیش از تاریخ مرکز تمدنهای هزاره اول بوده و از عصر ماد تا دوره ساسانی اقوام محلی در آنجا سکونت داشته‌اند. در دوره‌های اولیه اسلامی اکراد (جمع کردها) در آنجا پناه می‌بردند تا خاک آذربایجان را به تصرف در بیاورند.

در سال ۷۵۹ هـ-ق ساروقورغان توسط امیر تیمور با خاک یکسان شد و چندی بعد شخصی به نام صارم کرد از حکام مکری آنجا را بهترین پناهگاه دانسته و پس از تعمیر آنجا را برای بیرون راندن آذربایجانی‌ها و سکونت دادن اقوام مهاجر (کردها) مهیا کرد، البته جنگ صارم با اندکی تغییر در کتاب شرف نامه بدلیسی نیز آمده‌است. Ahadagha (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۴ (UTC) Ahadagha (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۸ (UTC) Ahadagha (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۰ (UTC)پاسخ

دوستان عزیز تاریخ افشار در مورد ساوجبلاغ مکری چنین می‌نویسد:امتداد بلده اورمیه تا زمان دولت قاجاریه سلدوز و ساوجبلاغ مکری و مرحمت آباد مراغه الی صفاخانه صائین قلعه در تحت و جزو ولایات اورمیه بوده بعد از حسین علی خان بیگلربیگی افشار از اداره اورمیه خارج شده‌است صفحه ۸ حال نمی‌دانم این آقایان چگونه نقشه‌های جعلی خود را در مورد اورمیه می‌آورد اینجا می‌گذارند--Amir a57 (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)پاسخ

در مورد ارتباط نام مکریان با راه مغان باید بگویم که نظر یک شخص آکادمیک است. که البته بنده به آن ایراد دارم اما بیانش با قوانین ویکی منافاتی ندارد. این‌هایی را هم که شما می‌فرمایید اگر در یک مطلب آکادمیک آمده باشد و تحقیق دست اول شما نباشد (شما از منابع اولیه نتیجه‌گیری نکرده باشید) آوردنش ایرادی ندارد و در روشن شدن مطلب بسیار مفید خواهد بود. Farvartish (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۲ (UTC)پاسخ

مکری ربطی به مغان ندارد مکری‌ها کوچ کرده از عراق هستند در منبع پایگاه جامع علوم اسلامی--Amir a57 (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۶ (UTC)پاسخ

دوست عزیز کتاب جامع التواریخ رشیدی نوشته حافظ ابرو رو ما مطالعه کنید متوجه خواهید شد که کتاب معتبر می‌باشد. پایان‌نامه من در مورد ایران باستان دوره ساسانی می‌باشد. اساساً ارتباط موضوع مکریان با آتشکده آذرگشسب اشتباه است. آذرگشسب نماد اسب نر و کلمه آذربایجان ابتدای خود یعنی آذر را از آن گرفته می‌توانید به کتاب آقای احمد کسروی مراجعه کنید. اساساً وجه تسمیه این مقاله ایراد اساسی دارد. Ahadagha (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)پاسخ

البته این قسمت مطالب من مهم است که دادی ۲ منبع مهم می‌باشد.

از نظر معماری قلعه‌ای ارزشمند می‌باشد که نیاز به بررسی عمیق دارد. طبق کتاب جامع التواریخ رشیدی نوشته حافظ ابرو این چنین برداشت می‌شود: که این قلعه از دوران پیش از تاریخ مرکز تمدنهای هزاره اول بوده و از عصر ماد تا دوره ساسانی اقوام محلی در آنجا سکونت داشته‌اند. در دوره‌های اولیه اسلامی اکراد (جمع کردها) در آنجا پناه می‌بردند تا خاک آذربایجان را به تصرف در بیاورند.

در سال ۷۵۹ هـ-ق ساروقورغان توسط امیر تیمور با خاک یکسان شد و چندی بعد شخصی به نام صارم کرد از حکام مکری آنجا را بهترین پناهگاه دانسته و پس از تعمیر آنجا را برای بیرون راندن آذربایجانی‌ها و سکونت دادن اقوام مهاجر (کردها) مهیا کرد، البته جنگ صارم با اندکی تغییر در کتاب شرف نامه بدلیسی نیز آمده‌است. Ahadagha (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC) Ahadagha (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)پاسخ

آقای عزیز من نمی‌گویم اینها درست است یا غلط است می‌گویم اگر جنبه تحقیق دست اول ندارد بیاورید. Farvartish (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۵ (UTC)پاسخ
منابع که تحقیق دست اول ندارد کتاب کسروی تحقیق دست اول نیست تحقیق دست اول آن است که خودمان تحقیق کنیم یکی هم منبع دست اول وجود دارد که آن هم نیست چون این منابع منبع دست دوم است--Amir a57 (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۳ (UTC)پاسخ
کتاب کسروی اگر دربارهٔ مکریان صحبت کرده خوب بیاورید. همانگونه که ما در بخش منطقه از مقاله ایرانیکا آورده‌ایم. Farvartish (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)پاسخ

نیروهای ترک تبار یعنی ایرانی‌ها ترک تبار سربازان قراچه داغی سپاه ایران است--Amir a57 (بحث) ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۲۵ (UTC)پاسخ

قسمی از متن را حذف نمودم درصورت افزودن منبع معتبر بی افزایدش. *** (بحث) ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۵ (UTC)پاسخ

موکریان

مسعودجان تقسیمات کشوری که سرخود انجام نمی‌شود. کردستانی که در ایران است، طبق اسناد تاریخی که من دیده‌ام، شامل همین استان کردستان می‌شود (حتی شامل روستاهای ترک‌نشین آن). بقیه مناطق ایران کردنشین هستند نه کردستان. بخشی از مناطق کردنشین در خراسان است، بخشی در آذربایجان، بخشی هم در همدان و کرمانشاه و ایلام. آن وقت ما هم باید تمام بخش‌های آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان به علاوه بخش‌هایی از آذربایجان غربی، گیلان، همدان، کردستان، قزوین، قم، تهران و مرکزی را جزء آذربایجان بدانیم؟ در حالی که این مناطق ترک‌نشین هستند نه آذربایجان. آذربایجان هم سرزمینی است مثل خراسان که در آن اقوام مختلفی زندگی می‌کنند و البته ترک‌ها در اکثریت هستند. این‌ها همه تفکرات استالینی است که باید هر منطقه به نام قوم ساکن در آن باشد. مناطق ارمنی‌نشین ارمنستان باشد، مناطق ازبک‌نشین ازبکستان باشد. این‌ها صحیح نیستند و هر سرزمین برای خود پیشینه‌ای دارد. حالا چه اشکالی دارد بوکان شما جزء آذربایجان باشد؟ مگر کرمانشاه جزء کردستان است؟ جدای از این‌ها یعنی شما دوست ندارید هم‌استانی ما باشید؟ مثل کردهای خراسان که هم‌استانی مشهدی‌ها هستند:-) --آذربایجانی (بحث) ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۳ (UTC)پاسخ

ایالت کردستانی و آذربایجانی یعنی چه؟
هم‌زمان با روی کار آمدن ترکمن‌های سلجوقی (۵۱۱ ق) و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان در محدوده ایالت جبال (کوهستان) ایران تأسیس گردید و نام کردستان برای نخستین بار ساخته و استفاده شد.
این در مقاله کردستان آمده و یک حقیقت تاریخی است. آذربایجان نیز تاریخچه روشن خود را دارد. مکریان ایالت نیست امارت است امیر داشته نه والی. کرد بودن یک منطقه به این معنا نیست که آن منطقه کردستان باشد. نمونه اش نواحی کردنشین شمال خراسان. دربارهٔ آذربایجان نیز همین گونه‌است. دقت هم فرمایید که آذربایجانی منسوب به آذربایجان است نه آذربایجان منسوب آذربایجانی. در مورد مهاجرت‌ها نیز مطالب تاریخی روشن سخن می‌گویند. تأسف آور است بعد از این همه بحث دوباره این صحبت‌ها می‌شود. Farvartish (بحث) ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)پاسخ

در مثالی که من آوردم فرقی نمی‌کند. بحث سر شرایط کردها و آذربایجانی‌ها نیست بحث سر یک حقیقت تاریخی است که باید با منابع تاریخی بیان شود. وقتی شما می‌آیید بدون در نظر گرفتن حقایق تاریخی می‌گویید مکریان کردستان است حرفتان نادرست است. کردستان این وضع را دارد آذربایجان آن وضع را دارد بحث دیگری است، این مملکت تمرکز گرا است، حقوق اهل سنت پایمال می‌شود، بودجه تهران اندازه بودجه همه استان‌های مرزی است، پدر درویش‌ها را درآورده‌اند، کولبرهای کرد تنها به خاطر درآوردن نان شب شکار می‌شوند و هزار بدبختی دیگر. همه اینها حقیقت است و جای بررسی دارد. اما اینجا بحث ما سر یک موجودیت تاریخی به نام امارت مکریان است. Farvartish (بحث) ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۰ (UTC)پاسخ
مردم کرج چنان نمی‌گفتند. تهران هم به عنوان پایتخت وقطب هر حرکت نیازمند چنین بوجه‌هایی می‌باشد. *** (بحث) ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)پاسخ

با سلام خدمت همه دوستان عزیز احساس می‌کنم گفتن برخی از کلمات لازم می‌باشد. دوستان عزیز در استان لرستان کردهای زیادی وجود دارد آیا دلیل می‌شود یک منطقه تاریخی دارای وجه تاریخی را کردستان بنامیم؟یا در تهران اذری‌های زیادی زندگی می‌کنند… منظورم این است اگر به خاطر مسایل جمعیتی که اخیراً سازمان آمار اعلام کرد که بعد خانوار دو استان سیستان و کردستان بالا می‌باشد یعنی این نژادها علاقه‌ای زیادی به این سنت حسنه (از دیدگاه مذهبی) دارند. پس این مسایل هم بی ربط نیستند. اگر جمعیت یک نژاد در یک استان زیاد می‌شود دلیل بر تغییر نام احساس نمی‌شود. در مورد جریان مکریان هم لازم است بگوییم که این منطقه در اکثریت منابع تاریخی آذربایجان نامیده شده‌است. با تشکر shiz (بحث) ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۵ (UTC)پاسخ

جناب احد آقا در ایران نهایت بتوان از قوم‌های گوناگون صحبت کرد حتی نام بردن از ملت‌های گوناگون هم نادرست است حالا شما می‌فرمایید نژاد!!! نژاد از دیدگاه مذهبی که دیگر خیلی غلط است. اهل سنت زاد و ولد درشان زیاد است یکی از دلایلش شاید باور مذهبی باشد. اگر دقت کنید رشد جمعیت در بیشتر مناطق روستایی زیاد است و مناطق اهل سنت به خاطر توسعه پایین اکثراً روستایی هستند. این کلمات هم که شما فرمودید خیلی لازم به این بحث نبود. دوستان در بالا چندین بار اشاره کردند که حدود مناطق را منابع تاریخی نشان می‌دهد نه دیدگاه استالینی قومی. Farvartish (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)پاسخ

مسعود عزیز من منظور شما را کاملاً درک می‌کنم. ولی مطمئن باشید همان‌طور که خراسان یا حتی خود ایران فقط برای فارسی‌زبانان نیست و اقوام مختلفی از جمله خود ترک‌ها و کردها خراسانی یا ایرانی هستند، آذربایجان هم همین‌گونه هست و مثلاً ما تات‌های آذربایجانی، ارمنی‌های آذربایجانی و همچنین کردهای آذربایجانی داریم در کنار ترک‌های آذربایجانی. کلاً به نظر من مقاله مردمان آذربایجانی نامش اشتباه است و باید به ترک‌های آذربایجانی منتقل شود. آذربایجان (ماد کوچک) فقط یک سرزمین است و بس. هیچ سرزمینی ملک ازلی و ابدی یک قوم خاص نیست. وجه‌تسمیه مکریان هم چندان دقیق نیست. به هرحال این‌جا هم یک سرزمین است در داخل آذربایجان و باز هم متعلق به هیچ قوم مشخصی نیست. ولی خب الآن کردها اکثریت ساکنان آن را تشکیل می‌دهند؛ مثل آذربایجان که ترک‌ها اکثریت ساکنانش را شامل می‌شوند. مسئله سرزمین‌ها هیچ ربطی به اقوام ندارد. باید بین این دو تفکیک قائل شد. استان‌شدن مکریان هم در شرایط فعلی بعید به نظر می‌رسد. این اقدام به درگیری‌های وسیعی میان ساکنان شهرهایی مثل بوکان، مهاباد و سقز منجر می‌شود و مطمئن باشید ساکنان شهری مثل میاندوآب به هیچ‌وجه خود را مکریانی نخواهند دانست. پس دولت بیکار نیست که مسبب این درگیری‌ها شود:-) --آذربایجانی (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۰ (UTC)پاسخ

با سلام خدمت همه دوستان گرامی. من گفتم شاید این بحث به آسانی حل شود ولی ظاهراً بعضی از دوستان نمی‌خواهند واقعیت رو بپذیرند. و انگار به جای حقیقت به دنبال یارگیری هستند. من چند سؤال می‌پرسم؟ علت نامگذاری شهرستان ساوجبلاغ در نزدیکی کرج چیست؟ فلسفه وجودی این شهرها در نزدیکی تهران؟و زمان شکل‌گیری هسته اولیه این مدل شهرها؟علت نامگذاری شهر صائین قلعه بین راه قزوین به زنجان چیست؟دوستان گرامی دقت بفرمایید شهرستان ساوجبالاغ در نزدیکی کرج به دلیل جنگ کردهابا اذریها بود که آنها را از منطقه بیرون کردند و به دیار دیگر شتافتند. جریان صائین قلعه نیز همین است؟ ساوجبلاغ که معرب شده اسم قدیم مهاباد فعلی است و صائین قلعه نام قدیم شاهین دژ است که در اثر این حملات برخی منطقه رو ترک کردند و در حوالی شهرهای دیگر سکنی گزیدند. منابع این حرف مقاله سیر تاریخی حرکت اذریها بعد از جنگ صارم کرد نوشته سید یحیی یثربی است. سید یحیی یثربی از فیلسوفان ایران دانشگاهای تهران، علامه طباطبایی در حال تدریس هستند. مؤلف کتابهای بسیار زیاد از شاگردان علامه طباطبایی و عبد الحسین زرین کوب… ریاست سابق دانشگاه تبریز و سنندج. با تشکر احد shiz (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۶ (UTC) shiz (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC)پاسخ

دوست عزیز مطلب جالبی است. من این مطلب را نمی‌دانستم اگر منبع را دقیق می‌دانید در متن درج کنید البته نمی‌دانم من این‌طور برداشت کردم که کردها آذری‌ها را از این مناطق بیرون کرده و آنها آمده‌اند در آن مناطق مسکن گزیده‌اند این‌طوری است دیگر نه؟--Amir a57 (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۴ (UTC)پاسخ

من در اولین فرصت این منبع رو خدمت دوستان تقدیم خواهم کرد. بله حرف شما (amir a57) درست است مشکل بر اثر تایپ سریع بود. که اصلاح کردم. البته اگه متن کامل خونده بشه مشخص بود. که اصلاح کردم. shiz (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۰ (UTC)پاسخ

جنگ صارم به هیچ وجه به اینصورتیکه رفرنس ۱۱ به آن اشاره کرده در شرفنامه نیامده در ضمن قلعه ساری قورخان ربطی به مقاله مکریان ندارد و باید از این مقاله حذف گردد. مکری11 (بحث) ‏۱ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۳ (UTC)پاسخ

و دیگر اینکه جامع التواریخ منبع دست اول می‌باشد. مکری11 (بحث) ‏۱ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)پاسخ

منابع اولیه

براساس وپ:تاریخ، استفاده از منابع اولیه همچو «تاریخ عالم‌آرای عباسی» به‌حیث منبع در ویکی نارواست. خواه متن منبع اولیه را در کتابی ثانویه دیده باشید، خواه خود منبع اولیه را در دست بدارید. --آرش ۲۴ شهریور ۱۳۹۱/ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۰۹ (UTC)پاسخ

آن را از کتاب تاریخ افشار نوشته‌ام منبع دست دوم است در ضمن این متن به آهٔن صورت که در تاریخ عالم آرای عباسی نوشته شده نیست --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۵ (UTC)پاسخ
من فکر می‌کنم چون ایرانیکا هم از نقل شاهد عینی اسکندربیگ یاد کرده، بد نباشد زبده‌ای از مطالب آن به‌طور نقل قول در مقاله قرار بگیرد. 123 (بحث) ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۴۶ (UTC)پاسخ

ایراد وجه تسمیه

با سلام مجدد خدمت همه دوستان محترم.

  • من متن مقاله جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سدة اخیر رو مطالعه کردم. و کلی از ان استفاده کردیم از این بابت تشکر می‌کنم.
  • در مورد مقاله مکریان باید بگویم وجه تسمیه آن زیاد دقیق نمی‌باشد
  • بررسی مسئله شیز (تخت سلیمان)

ارتباط بین شیز و مکریان بسیار کم می‌باشد و به قول نگارنده مقاله این یک عقیده‌است یا نظریه که هنوز اثبات نشده‌است که ما ان را در بوق و کرنا کنیم در وجود منطقه شیز و آتشکده آذرگشسب و انطباق ان با محل فعلی تخت سلیمان اختلافات شدیدی وجود دارد (این اختلافات در حالی است که این بنا در یونسکو بعنوان اولین اثر ایران بعد از انقلاب ثبت شده‌است) که می‌توان به مطلب آتشکده آذرگشسب نوشته آقای دکتر حسن انوری از اساتید دانشگاه تهران که در همین اینترنت در دسترس می‌باشد رجوع کرد. با این حال ما با یک نظریه و عقیده روبه رو هستیم که می‌خواهیم وجه تسمیه این مقاله رو بر پایه اون بگذاریم که خود کار می‌لنگد. بهتر بود منابع معتبری را گرد آوری می‌کردید. به هر حال تشکر. shiz (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)پاسخ

  • نام امروزی آذربایجان حاصل ترکیب دو واژه فارسی باستان «آذر (آتور)» به معنی «آتش (مقدس)» و «آبادگان (آپاتکان)» به معنی «محل» است که «سرزمین آتشکده‌ها» یا «محافظت شده توسط آتش» معنی می‌دهد. مهمترین آتشکده ایران باستان و منطقه آذربایجان آتشکده آذرگشنسب در تخت سلیمان تکاب می‌باشد.

منبع:">The Azerbaijani Turks: Power and Identity under Russian Rule by Audrey Altstadt. Hoover Institution Press (1992), ISBN 0-8179-9182-4. Retrieved 7 June 2006.{{page needed|date=November 2011 با تشکر shiz (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۴ (UTC)پاسخ

اینها به مکریان چه ربطی دارد؟ --123 (بحث) ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۵۶ (UTC)پاسخ

ایراد اساسی

نام مقاله مکریان است بعد توضیح داده شده‌است که مقاله دربارهٔ امارتی کردی است. اما این امارت کردی در منبع آورده شده امارت مکری نامیده شده‌است نه مکریان. بعد دقت کنید وقتی گفته می‌شود امارت یعنی یک حکومت امیرنشین اما در ادامه مقاله بحث یک منطقه جغرافیایی می‌شود. منطقه‌ای به نام مکریان باید از حکومت امیران مکری تفکیک شود. برای نمونه سلسله صفویه یک حکومت است در ایران اما به خاطر صفویه به ایران نمی‌گفتند صفویان و مقاله ایران از مقاله صفویه جداست. Farvartish (بحث) ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۱ (UTC)پاسخ

منابع ۷ و ۸ می‌گویند مکریان. --123 (بحث) ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۲۷ (UTC)پاسخ
خوب این ایراد اول بود. باید امیرنشین مکریان با منطقه مکریان (اگر منبع معتبری دربارهٔ اینکه منطقه‌ای با این نام هست) تفکیک شوند. Farvartish (بحث) ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)پاسخ
#استفاده از زمان ماضی را ببینید. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)پاسخ

تحقیق نشده

برخی از مطالب نادرست است! بعنوان نمونه در توضیح نگاره بوکان ذکر کردید که بوکان علیه مکریان بودند درست نیست! بلکه در کتبهای بوکان در قرن بیستم و کتاب تاریخ و فرهنگ مکریان نوشته ابراهیم افخمی ذکر شده که مردم بوکان قیام‌های زیادی علیه خاندان و آقایان مکری کردند تا استقلال برسند! اونی شما نوشتید یعنی بوکانی‌ها علیه و مخالف منطقه موکریان هستند! ضمناً منبع را هم مطالعه کردم که اشتباه ترجمه شده‌است! مقالات به کسانی بسپارید که از عنوان و موضوعات و تاریخ آگاه باشد! مطلب دوم اینه که برخی مطالب مربوط به موکری هاست نه جغرافیا!! لطفاً مدیران به این موضوعات رسیدگی کنند.

لطفا با چهار مدک امضا کنید. هر کجا که می‌بینید اشبتاه ترجمه شده‌است تصحیح نمایید. اگر منبع معتبری نیز دربارهٔ این مطالبی که می‌گویید دارید به مقاله بیفزایید. برای این کارها به دخالت مدیران نیازی نیست. Farvartish (بحث) ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۱ (UTC)پاسخ

افزودن مطلب

سلام. درخواست داشتم اینکه این مطلب رو به مقاله اضافه و توضیحات ناقص نگاره بوکان تغییر بدید، ازکتاب مرحوم ابراهیم افخمی، تاریخ و فرهنگ و ادب موکریان جلد دوم و بخشی از جلد اول مربوط به بوکان، در کتاب نوشته شده که بعد از فروپاشی خودمختاری کردستان آزاد در مهاباد و اعدام سران، نظامیان به دنبال ریس نیشتمان کردستان آزاد بنام حاجی باباشیخ ساکن بوکان بودن، اما باتلاشهای افرادی. وی مجبور به فرار مدتی در ترکیه و عراق شد، بعد از چندسالی به بوکان بصورت مخفیانه بازگشت و درصدد شورشی کردی در بوکان و به رهبری شخص خودش شد، با قیام مردم با عنوان قیام علیه خاندان مکری صورت گرفت، اما به جریان و شورش کردی نتنها علیه مکری‌ها و دولت رضاشاه را نیز فراگرفت، اما بالاخره با اسقرار ارتش در میاندوآب، و حمله ارتش به بوکان باعث ادامه و بدرگذشت. اسنادی و نامه‌هایموجوداست که سیادت، حاجی باباشیخ درصدد دولتی نو کردی در بوکان بود، ظلم و ستم برخی از حاکمان خاندان مکری در منطقه‌ای موکریان باعث واکنش‌های شدید و خونین از سوی مردم در آن دوران شد، نمونه‌های بارز آن قیام سالهای۱۹۴۸ الی ۱۹۵۱میلادی درشهر بوکان (۱۳۲۹–۱۳۳۲)Irmukri (بحث) ‏۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۳۹ (UTC)من منبع دهی بلد نیستم! به هین دلیلپاسخ

سلام مطلبتان را بنویسید یا جایگزین کنید. بعد به ویرایش بحث بروید و منبع دهی را نگاه کنید تا یاد بگیرید. برای مثال: بعد از فروپاشی خودمختاری کردستان آزاد در مهاباد و اعدام سران، نظامیان به دنبال ریس نیشتمان کردستان آزاد بنام حاجی باباشیخ ساکن بوکان بودن، اما باتلاشهای افرادی. وی مجبور به فرار مدتی در ترکیه و عراق شد.[۱]Farvartish (بحث) ‏۵ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۱:۵۱ (UTC)پاسخ

منابع

  1. تاریخ و فرهنگ و ادب موکریان، ابراهیم افخمی، جلد دوم

استان مکریان

در جلسه ۲۷۵ دوره چهارم مجلس جمهوری اسلامی، احمد طه نماینده بوکان با توجه به ظرفیت‌هایی که بیان کرده‌است، پیشنهاد تأسیس استانی به نام موکریان در منطقه مکریان را داده‌است. Farvartish (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)پاسخ
این پیشنهاد در جلسه ۹۹ دوره ۸ مجلس شورای اسلامی نیز توسط جلال محمودزاده نماینده مهاباد دوباره تکرار شده‌است. Farvartish (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۰۳ (UTC)پاسخ

سلام بر مسعود عزیز، خوشحالم که باز می بینمتان، بله مسئله پیچیده‌ای است، در هر حال بنا به منابعی که آوردم طرح استان مکریان می‌تواند در مقاله بیاید. Farvartish (بحث) ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۲۸ (UTC)پاسخ

مطالب نامعتبر

حبیب‌الله تابانی تخصصی در تاریخ ندارد، ناشر نیز ناشر معتبری در این زمینه نیست، مطابق وپ:تاریخ این مطلب اعتبار آوردن در این مقاله را ندارد. Farvartish (بحث) ‏۳ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)پاسخ

خرابکاری

حذف ترکیه و عراق از مطلب برگرفته از مقاله «مکریان و اندیشه ایران»، به اصل مطلب ضربه می‌زند و مفهوم را جابجا می‌کند و خرابکاری است. شاید در آن موقع ترکیه نبوده، اما عنوان کردن مناطق کردنشین عراق و ترکیه تضادی ندارد و تنها برای روشن کردن حدود آمده. Farvartish (بحث) ‏۳ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۸ (UTC)پاسخ

مینورسکی

مطلب آمده از کتاب مینورسکی نامفهوم است و ارجاع درست داده نشده‌است، دوستی که ارجاع داده اسکن صفحه ای که مطلب در آن آمده را ارائه نماید. Farvartish (بحث) ‏۳ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۲۰ (UTC)پاسخ

ویلیام جکسون

مطلبی از ویلیام جکسون آمده که هیچ منبعی ندارد، لطفاً منبع بیفزایید. در غیر این صورت می‌بایست پاک شود. Farvartish (بحث) ‏۳ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۲۲ (UTC)پاسخ

حبیب‌الله تابانی

سلام دوستان. من دیدم که مثل اینکه با کاربر تازه‌کاری درگیری داشته‌اید می‌خواستم بگویم که آن کاربر بسیاری از قوانین را نمی‌داند و بهتر بود که قوانین را به او نشان می‌دادید. درضمن من در کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی توضیحاتی دربارهٔ آن کتاب مذکور که بعنوان منبع استفاده شده بود را مشاهده کردم که گویای اعتبار آن کتاب است. در وبسایت نورمگز هم در چندین مقاله از این کتاب بعنوان منبع استفاده شده‌است. بهرحال بهتر است هم بخشی که از این کتاب آمده و هم بخشی که از کتاب «مکریان و اندیشه ایران، برزویی، مجتبی»" آمده هردو بصورت نقل قول آورده شوند. --Mervzi (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۵۰ (UTC)پاسخ

تأسف آور است که باید سر این موضوع و این مقاله چنین مسائلی را شاهد باشیم. بهتر است همگی احساسات را کنار گذاشته و بر اساس منطق عمل کنیم.
نیازی نیست درون گیومه و با استفاده از الگوی نقل قول ذکر شود. همین که در متن نوشته شود فلانی این را می‌گوید کفایت می‌کند. Screwed talk ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۵۷ (UTC)پاسخ
خیر جناب مروزی، مقاله «مکریان و اندیشه ایران» نوشته یک متخصص تاریخ است و در مقاله ای با ویراستار و شیوه معلوم آورده شده و از لحاظ ویکی‌پدیا منبع معتبری است، برای همین استفاده از آن ایرادی ندارد. وپ:تاریخ را بخوانیدَ، کتاب حبیب‌الله تابانی، نویسنده‌اش تاریخ‌دان نیست، ناشر اش نیز نشر معتبری نیست، در ضمن ادعای بزرگی دارد، می‌دانید که ادعاهای بزرگ منابع قوی می‌طلبند. حال اینگونه که شما یک منبع معتبر را در کنار یک منبع بی‌اعتبار در سرآغاز مقاله آورده‌اید و هر دو را نقل قول کرده‌اید و وزن برابر به آنها داده‌اید نقض بی‌طرفی است و وزن زیادی دادن به مطلبی نامعتبر. آن دوستمان را نیز ما همه توضیحی برایش دادیم، فکر نکنم در هیچ ویکی‌ای آنقدر با تازه‌کاران راه بیایند. Farvartish (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۸ (UTC)پاسخ
این کتاب در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی هم بعنوان منبع بکار رفته‌است. --صفدرقلی (بحث) ‏۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۲۵ (UTC)پاسخ
@Farvartish:این کتاب اعتبار کافی را دارد اما بااینحال برای اینکه باز هم مشکلی بوجود نیاید آن را بصورت نقل قول آورده‌ام. درضمن آن کتاب نه تنها ادعای بزرگی نکرده بلکه با آن متنی که از آقای "مجتبی برزویی" هم آمده تناقضی ندارد. در این کتاب مهاجرت کردها از عثمانی به مکریان را انکار نمی‌کند ولی این بدان معنی نیست که این منطقه پیش از مهاجرت کردنشین نبوده. اتفاقاً بخاطر اینکه کردنشین بوده مهاجران کرد را جذب کرده وگرنه چرا مثلاً به مناطق بکر شمال آذربایجان یا مثلاً قفقاز نرفتند؟ متأسفانه شما متن کتاب "مجتبی برزویی" را اشتباه برداشت کرده‌اید بخاطر همین است که نوشته‌های آقای "حبیب الله تابانی" را متناقض پنداشته‌اید. --Mervzi (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۵۳ (UTC)پاسخ
در دائره المعارف بزرگ اسلامی از کتاب شرفنامه هم به عنوان منبع استفاده شده‌است، اما مطابق وپ:تاریخ ما نمی‌توانیم از این کتاب و آن کتاب استفاده نماییم. خیر آقا اعتبار کافی ندارد، ناشر اش معتبر نیست، نویسنده‌اش نیز متخصص تاریخ نیست، ویراستاری دقیقی هم نداشته، دلایلی نیز که دربارهٔ بودن یا نبودن کردها آورده‌اید و اینکه چرا به قفقاز نرفته‌اند، تحقیق دست اول است، تحقیق دست اول هم نکنید. Farvartish (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۲ (UTC)پاسخ
متاسفانانه شما تنها در پی ویکی‌پدیا:زورچپانی دیدگاه هستید، حتی نگاه نکرده‌اید که مطلب مجتبی برزویی از یک مقاله است نه یک کتاب. پیشنها می‌کنم کمی سیاست‌ها و رهنمودهای ویکی را مطالعه نمایید، سپس در پی اینگونه ویرایش‌ها برآیید. Farvartish (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)پاسخ

نیت یابی نکنید لطفاً. این کتاب معتبر است و حتی اگر در اعتبار آن شکی هم وجود می‌داشت میشد که بصورت نقل قول بیاید. درضمن مقاله‌ای که از آقای «مجتبی برزویی» آورده شده کاملاً فاقد هرگونه اعتبار است یا باید پاک شود یا اینکه بصورت نقل قول و با نام نویسنده بیاید. --Mervzi (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۵ (UTC)پاسخ

مجتبی برزویی متخصص تاریخ است، مطلب اش نیز در مجله‌ای که یک ژورنال معتبر با هیئت تحریریه و بازبینی مطالب پیش از انتشار است آمده لذا معتبر است. اینکه نظر شخصی تان این است که اعتبار ندارد، برای ویکی‌پدیا اهمیتی ندارد، اعتبار منابع را وپ:منابع معتبر روشن می‌کند و البته در مورد تاریخ وپ:تاریخ نیز باید در نظر گرفته شود و چون حبیب‌الله تابانی متخصص تاریخ نیست، کتاب اش را نیز ناشری معتبر چاپ نکرده‌است، توسط تاریخ‌نگار نیز تأیید نشده و با مطلب برزویی که معتبر است در تضاد است، بی‌اعتبار است و برپایه وپ:منابع معتبر و وپ:تاریخ قابل آوردن حتی به صورت نقل قول هم نیست. Farvartish (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)پاسخ
لطفا نام مجله و دلیل اعتبار آن را بگویید و اینکه ایشان تخصصشان را در کدام دانشگاه گرفته‌اند؟ همان‌طور که برای شما دلیل اعتبار داشتن کتاب آقای حبیب‌الله تابانی را اثبات کردیم شما هم با دادن حداقل یک لینک برای ما اثبات کنید!--Mervzi (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۴۷ (UTC)پاسخ
اثبات کردید!!! همه را می‌توانید در لینک آورده شده ببینید، یا از دوست محترم سیکاسپی که در پی یاری‌اش هستید بپرسید. Farvartish (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۵۰ (UTC)پاسخ
؟! متوجه منظورتان نشدم. کدام لینک منظورتان است؟ چه را از سی‌کاسپی بپرسم؟ می‌شود منظورتان را دوباره توضیح دهید؟ --Mervzi (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۴ (UTC)پاسخ
چه شد لینکی آماده کردید؟ --Mervzi (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۰۱ (UTC)پاسخ
برای چندمین و آخرین بار، مطالب حبیب‌الله تابانی اعتبار ندارد، در بهترین شرایط یک تاریخ‌نگار آماتور است و از نوشته‌هایش نمی‌شود در ویکی‌پدیا استفاده کرد، مجله‌ای که مقاله برزویی را آورده نیز معتبر است و هیت ویراستار دارد، دکتر مجتبی برزویی نیز متخصص تاریخ است و در همایش ملی بررسی حوادث سیاسی مناطق کردنشین ایران (۱۳۳۰ - ۱۳۲۰ شمسی) تخصص ایشان اشاره شده‌است و به عنوان یک متخصص تاریخ مقاله ارائه کرده‌اند، از این رو طبق وپ:منابع معتبر و وپ:تاریخ مطلبشان معتبر است و قابل استفاده در مقالات ویکی‌پدیا. اگر هم موضوع برایتان روشن نشده‌است، از کاربر:Behzad.Modares بخواهید تا برایتان توضیح دهد، موفق باشید. Farvartish (بحث) ‏۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)پاسخ
گوش من از این حرفها و به این در و آن در زدنها پر است. همانگونه که با آوردن لینکهایی اثبات کردم که کتاب آقای حبیب‌الله تابانی معتبر است و جدا از اینکه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی (مهمترین کتابخانه کشور) یک نسخه از آن نگهداری می‌شود، در بسیاری از وبسایتهای معتبر (ازجمله دایرةالمعارف بزرگ اسلامی که در اعتبارش هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد) بعنوان منبع نیز از آن استفاده شده‌است، شما نیز باید منبعتان را اثبات کنید! همایش ملی بررسی حوادث سیاسی مناطق کردنشین ایران که نشد سابقه!؟ آن هم همایشی در ۸۰ سال پیش (۱۳۳۰–۱۳۲۰ شمسی)! هشدار می‌دهم اگر نتوانید اعتبار این مقاله‌تان (که تازه کتاب هم نیست، مقاله‌ای است که ۸۰ سال پیش برای یک همایشی نوشته و خوانده شده‌است!) را اثبات کنید و همچنین درصورت اقدام دوباره در حذف مطالب منبعدار، دوباره شکایت دیگری را از شما در تابلوی اعلانات طرح خواهم کرد (البته پس از رسیدگی به این شکایت حاضر)!--Mervzi (بحث) ‏۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۱۲ (UTC)پاسخ
در صورت پافشاری بر منبع نامعتبر و همچنین اهمیت ندادن به پاسخ دیگر ویرایشگران، از شما به خاطر ویرایش اخلالگرانه شکایت خواهم کرد، پس لطفاً ادامه ندهید. Farvartish (بحث) ‏۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۵۰ (UTC)پاسخ
شما شکایت خواهی کرد؟ اشکال ندارد دوباره شکایت دیگری در وپ:تام ارائه می‌دهم. --Mervzi (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۲۸ (UTC)پاسخ
جناب مروزی من تنها منتظرم که شما از این ویرایشات خوداری کنید برای کاربر مکری هم گفتم دست از این ویرایشات بردارید موجب اختلاف میان اقوام خواهد شد ولی گوش نکردند الان هم شما دارید ویرایشات وی را ادامه می‌دهید در بالا گفته‌اید مهاجرت کردها از عراق را منبع حبیب اله تابانی نقض نمی‌کند بلکه وی اعتقاد بر این دارد قبل از این مهاجرت کردها در این منطقه ساکن بودند من کاری به آن ندارم… ولی اطمینان داشته باشید اگر این موضوع ادامه داده شود منبع معتبری از یک کارشناس ارشد تاریخ و استاد دانشگاه در دانشگاه‌های مهاباد و اورمیه برایتان خواهم آورد که مشخص خواهد شد سکنه این منطقه که قبلاً نامش ترغای بوده چه کسانی بودند پس دوستانه توصیه دارم بر تبل اختلافات نکوبید منابع من هم آماده استفاده هستند--Amir a57 (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۳۰ (UTC)پاسخ

به نظر من این ویرایش بهتر است زیرا نظرات گوناگون را آورده و قضاوت را برعهده خواننده گذاشته‌است. با توجه به استفاده در دانشنامه اسلام، وحدت قومی کرد و ماد نوشته حبیب‌الله تابانی هم خوب است بیاید. همچنین سخن «مینورسکی» باید مفصل‌تر آورده شود چون مشخص نیست «این مناطق» یعنی کدام مناطق و اصلاً چه می‌گوید. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۱۶ (UTC)پاسخ

آخه من قربون آن روی ماهت شوم چرا این را هفته پیش نگفتید تا مسئله به اینجا نکشد؟ چرا هنگامی که از کاربر:Farvartish بخاطر خرابکاری در مطالب منبعدار اعتراض کردم نتنها قطع دسترسی‌اش نکردید بلکه من را هم از اینجا فراری دادید؟ بهرحال گذشته‌ها گدشته ولی اگر هر کسی این ویرایشها و رفتارهای غیر مسئولانه و خرابکارانه کاربر:Farvartish را مثلاً در ویکی انگلیسی انجام دهد کم کمش ۱ ماه قطع دسترسی می‌شود. سرکار تارانت از شما عاجزانه خواهش می‌کنم لطفاً این کاربر را هرگونه و به هر اندازه که صلاح می‌دانید مجازات کنید. سپاس از شما. --Mervzi (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۲۷ (UTC)پاسخ
برای اینکه از بحث اصلی خارج نشویم مختصراً می‌گویم که آن روز من به جنگ ویرایشی این صفحه رسیدگی نمی‌کردم بلکه به شکایتی از شما رسیدگی می‌کردم. همچنین هنوز بحث در وپ:تامم کامل نشده بود (یا شروع نشده بود). در این بحث هم دربارهٔ افراد نظر ندهید دربارهٔ منابعی که داریم گفتگو کنید. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۴۴ (UTC)پاسخ

به نظر من این منبع معتبر نمی‌باشد اکثر مورخین خلاف این سخن را در این مورد گفته‌اند: در مورد وپ تاریخ نویسنده کتاب مشاهیر علمی فرهنگی آذربایجان غربی:: پرویز عقلمند در صفحه ۲۸ اشاره به سفر شیخ صفی الدین اردبیلی به منطقه ای در جنوب دریاچه اورمیه با نام ترغای دارد که خود ترغای هم ترغای یا ترغی که هم‌اکنون تنها نام یک کوه در حوالی مهاباد است استاد هژار در شعرش به آن اشاره نموده بعدها به نام مکریان تغییر نام یافته‌است ایشان در این کتاب تمام کردهای ساکن در آذربایجان غربی را مهاجر می‌دانند اگر به خواهیم برا اساس اینکه ماد کرد بوده تصمیم بگیریم که چه مطلبی درست است بنابرین بیشتر مناطق ایران که هموطنان فارسی‌زبان در آن ساکن بوده‌اند متعلق به کردها بوده آن چگونه این موضوع را توجیه می‌کنید که فارسی‌زبانها مهاجر نیستند؟ --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۲۴ (UTC)پاسخ

این که فرمودید تحقیق دست اول است همچنین فراموش نکنید که در ویکپدیا زمین تقسیم نمی‌کنند بلکه تاریخ را می‌نویسند و گفته‌های منابع تخصصی را نقل می‌کنند. اگر برای دیدگاهی چند منبع (معتبر) بیشتر پیدا کنید وزن آن دیدگاه بالا می‌رود. بحثِ «تعلق زمین» هم نیست، بحثِ تاریخ است. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۴۴ (UTC)پاسخ
کجایش تحقیق دست اول است؟مشاهیر علمی فرهنگی تحقیق دست اول است ؟تحقیق دست اول آن است که خودمان تحقیق کرده و بیاوریم من فقط معنای این کلمه ترغای را از لغت نامه دهخدا آوردم بقیه مطالب حتی هژار هم از آن کتاب است --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۵۵ (UTC)پاسخ
خب این را هم می‌توان در مقاله آورد، به شرطی که اعتبارش را نشان دهید. لینکی که دربارهٔ پرویز عقلمند دادید کار نمی‌کند. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)پاسخ

بله دوست عزیز ظاهراً کلا سایت مشکل پیدا کرده تا چند روز پیش سالم بوده جناب فرورتیش هم آن را دیدند که بر آن اساس در صفحه من چنین نوشته‌اند بحث کاربر:Amir a57#.D8.B4.DA.A9.D8.A7.DB.8C.D8.AAدنبالش می‌گردم اگر در مورد ایشان در سایت دانشگاه‌ها مطلبی یافتم لینک جدیدی می‌دهم--Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۹ (UTC)پاسخ

تارانت جان عزیز به این لینک توجه کنید [۲]

مختصر سوابق ایشان کارشناس ارشد تاریخ از دانشگاه تهران سابقه تحصیل در دانشگاه‌های مهاباد اورمیه و شبستر عضویت: عضوهیئت امنای ایران‌شناسی عضو انجمن و شورای میراث فرهنگی --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۲۸ (UTC)پاسخ

منابعی که از قدمت کردها در این منطقه می‌گویند به نظر غلط نمی‌آید؛ مثلاً در اسلامیکا گفته شده که اشنویه از پیش از قرن ۲ ق کردنشین بوده: «اشنو که از دیرباز مسکن کردهای موسوم به هذبانیه (هذبانی) بود، تا سده‌های بعد همچنان آبادانی خود را حفظ کرد. هذبانیان از مراتع اطراف آنجا، برای نگهداری احشام خود بهره می‌جستند (همان‌جا). تیره‌ای از آنان نیز که رَوّادیان (کُرد) نامیده می‌شدند، در ارمنستان سکنی گزیدند (کسروی، شهریاران…، ۱۴۸). روادیان که در آذربایجان و کردستان نفوذ داشتند، در سدة ۲ ق از اطاعت عباسیان سرباز زدند و چندی حکومت مستقلی به رهبری علی فرزند صدقه در آذربایجان به وجود آوردند. آنان ارومیه را مرکز فرمانروایی خود قرار دادند و شهرهای اشنویه، خوی، شاهپور، لاهیجان (نام روستایی در آذربایجان) و سلدوز را در اختیار داشتند (دهقان، ۳۳۸–۳۳۹). پس از آن، به ویژه در سده‌های ۷ و ۸ ق، ولایات ارومیه و اشنویه از سرنوشتی یکسان برخوردار بوده‌اند. در عهد فرمانروایی اتابکان در ۶۰۲ق نبردی میان سپاهیان اتابک ابوبکر (فرمانروای عراق و آذربایجان) و علاءالدین (اتابک مراغه)، روی داد. علاءالدین که توان نبرد نداشت، پیشنهاد صلح کرد و یکی از دژهای خود را به ابوبکر واگذاشت و در مقابل، ابوبکر نیز حکومت اشنویه و ارومیه را به وی سپرد (ابن اثیر، ۶/۲۳۷؛ نک: کسروی، همان، ۲۴۲).»

در این منبع هم از قدمت کردها سخن گفته‌است. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)پاسخ

تارانت عزیز کلا راودیان در مورد آن بحث وجود دارد در صفحه جناب مروزی هم نوشتم این طایفه را کسروی بر عرب و کرد بودن آن اختلاف دارد الخصوص طایفه ای که در آذربایجان فرمانروایی داشتند کلا راودیان که همان گروه هذبانی را تشکیل می‌دادند در اطراف دو شهر سلماس و اشنویه ساکن بودند که در هر دو مقاله هم متن آن استفاده شده کتاب مشاهیر علمی فرهنگی هم به مهاجر بودن تمام کردهای آذربایجان غربی الا این دو قوم کرد که در اطراف سلماس و اشنویه اشاره دارد در مورد منابع ای که این مطلب ارجاع داده اشتباه هستند اصلاً می‌توانم متن کتاب را در اینجا بیاورم چنین متنی در آن صفحات بالا وجود ندارد (دهقان، ۳۳۸–۳۳۹)نمی‌دانم دایرةالمعارف به چه چیزی استناد کرده --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۳۱ (UTC)پاسخ

تا جایی که یادم می‌آید طبق وپ:تاریخ، اسلامیکا اعتبارش بیشتر از کسروی است. کتاب شما شاید چاپش با کتاب اینها فرق داشته باشد. این که نشد دلیل رد کردن اسلامیکا. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)پاسخ
خوب منبع ای که شما آورده‌اید مربوط به اشنویه در دایرةالمعارف اسلامی است که در صفحه اشنویه آقایان آن را نوشته‌اند مطلب دوم هم به استناد به کتاب سرزمین زردشت که صفحات آن هم درست نیست آن کتاب هم به استناد به کسروی چنین نوشته:

سید احمد کسروی در کتاب شهریاران گمنام شرح می‌دهد که قرن چهارم و پنجم هجری در آذربایجان دو خاندان مهم به نام راودی معروف بوده یکی خاندان روادازدی که نژاد تازی داشتند و مدتی در آذربایجان حکومت کردند و دیگری خاندان محمد بن شداد که حکمران شدادیان بودند و چون نژاد کردی داشتند از تیره معروف راودی بودند روادیان نیز خوانده می‌شدند که در اطراف اشنویه می‌نشستند. (شهریاران گمنام چاپ امیرکبیر صفحه ۴۸ و حاشیه آن) اینکه منبع اسلامیکا به تنهای از کسروی اعتبارش بیشتر است چیزی قابل انکاری نیست مسئله این است که همین اسلامیکا به کسروی استناد کرده کسروی هم این طایفه را تازی (عربی) و کرد تقسیم نموده ولی دوستان در صفحات بحث اشاره کردند که این حاکم آذربایجان که عرب تبار بوده آن هم کرد است --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۳:۰۴ (UTC)پاسخ

روادی (با تشدید بر و) و روادی (بدون تشدید) از هم جدا بوده‌اند. اولی اصالتاً عرب بوده ولی نسلهای بعدیشان به دلیل ازدواج و معاشرت با مردم بومی منطقه برکرد بودن خود تأکید داشتند. دومی از اخلاف کردهای هذبانی بودند. تیراژه (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۴۶ (UTC)پاسخ

البته نتنها اشنویه و مهاباد و ارومیه که حتی در گذشته سلماس و خوی نیز از جمله شهرهای مشهور کردنشین بوده‌اند که بتدریج بافت جمعیتی آنها دگرگون شد و به شهرهای نیمه-ترکنشین تغییر ماهیت دادند. بسیاری از پژوهشگران و تاریخدانان آن عصرها به چگونگی این تغییر بافت جمعیتی اشاره کرده‌اند. برای مثال مقدسی ساکنین شهر سلماس را کردهای هذبانی نام می‌برد و این شهر را در ارمنیه معرفی می‌کند. در حقیقت در طول تاریخ پیش از صفویه (پیش از جنگ چالدران) هیچگاه به غرب دریاچه ارومیه (یا همان دریاچه شاهی قدیم) و همچنین شمال رود ارس، آذربایجان اطلاق نمی‌شده و منطقه آذربایجان از یکطرف به دریای خزر، از یک طرف به دریاچه ارومیه و از شمال هم به رود ارس محدود می‌شده‌است. --Mervzi (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۱۸ (UTC)پاسخ

هیچ‌کدام از منبعی از مطالبی که گفتید در هیچ‌کدام از کتابها و منابع معتبر نیامده تحقیق دست اول است تمام این فرمانروایان نامهای عربی دارند در حالی که ایرانی تباران آن دوره اکثراً داری نام ایرانی بودند ترک تباران هم آن دوره نام ترکی داشته‌اند که می‌توان این نامهای همین فرمانروایان ترک مانند طغرل، سنجر، … را ببینید درمورد اورمیه نه امیرخان برادوستی شکاک اورمیه ای بودند و نه اتحادیه طوایف برادوست که به غیر از ایل گورک و هرکی ایل بیگ زاده و سادات هم جزو شکاک‌ها بوده‌اند که از دیاربکر آمده‌اند در کل از این همه ایلات واقوام شما ایلی را پیدا کنید که کرد اصیل این منطقه باشد؟اگر شما تحقیق دست اولی دارید مربوط به اینکه در قرون اولیه اسلام در اورمیه کردها ساکن بودند بنده هم منبعی دارم که ترکهای خزر در زمان ساسانیان در اورمیه بودند. خلع تاریخی را نمی‌توان با چنین منابعی پر کرد قریب به ۴۰۰ سال با تواریخ مستند کردها هیچ تاریخی و نشانه ای در اورمیه نداشته‌اند قبل از آن هم در دوره سلاجقه و خوارزمشاهایان نداشته‌اند در خوشبینانه‌ترین وضعیت اگر هذبانیان را حساب نمایم تنها در اطراف سلماس و در شهر اشنویه حضور داشته‌اند تمام مقدسی اطراف شهر سلماس را هذبانی می‌داند نه شهر سلماس ارمنیه هم نام منطقه است نه نام قوم همان‌طور که ارامنه امروزی خود راهای می‌نامیدند و به سبب همین سکونت در منطقه ای به نام ارمنیه نام ارمنی به خود گرفته همین مثال برای آذری‌ها هم صدق می‌کند من منبع خودم را در مورد هذبانیان آوردم اگر مشکلی دارید بروید با کسروی بحث کنید همان‌طور که کتابهای کسروی در ویکی مستند هستند این مطالب هم مستند است در مورد خوی هم حمداله مستوفی از آن به عنوان ترکستان ایران یاد می‌کند و یقیناً این‌طور که شما تصور می‌کنید نیست قرار هم نبوده که چون نام خوی بر فرض مثال کردی بود شهر خوی هم کرد بود. در مورد این سخنتان جناب مروزی می‌توان گفت سخن خند داری است چنان‌که جناب مکری هم آوردند گفتند اشنویه آذربایجان نبوده با آن منابع که آورد شد یاامثال همین نقشه [۳] وهمین منابع قدیمی چون مهبلی گفته اورمیه آخر سرحد آذربایجان است از جهت شمال سلماس در شانزده فرسخی موصل در سمت غربی در چهل فرسخی آن می‌باشد تاریخ یک شهر هم با شهرهای دیگر متفاوت است یعنی قرار نیست چون در اشنویه و اطراف سلماس هذبانی بوده پس کل استان آذربایجان غربی با شهرهایش کرد بوده ابن حوقل اورمیه را پس از مراغه بزرگترین شهر آذربایجان دانسته حمداله مستوفی شهرهای اورمیه خوی سلماس اشنویه را با نام تومان خوی قسمتی از آذربایجان دانسته‌است. همچنین اینکه آذربایجان غربی هیچگاه جزو آذربایجان نبوده از عقاید پان کردیست که سردمداران آن از هر راهی تلاش می‌کنند برای این نام و مکان هویت دیگر بسازند--Amir a57 (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۲۶ (UTC)پاسخ

شما هم مواضب باشید نیت یابی نکنید --Amir a57 (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۴۵ (UTC)پاسخ

از من گفتن شما هم می‌خواهید نیت یابی کنید آزاد هستید --Amir a57 (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۰۵ (UTC)پاسخ

مکریان منطقه ای جغرافیایی است مطلب مجتبی برزویی (که اعتبارش ثابت نگردیده) مربوط به تاریخ است ولی در معرفی آمده مطلب فوق که در منبع دکتر سعید خضری آمده و مربوط به واسیلی نیکتین است به مقاله می‌بایست افزوده شود: «نیکیتین(۱۳۷۸) معتقد است: "کُردهای مکری که افسانه‌های زیادی در بارة این محل‌ها م یدانند آنها را به عنوان شاهدی بر این مدعا نقل می‌کند که خالصترین نژاد کُرد هستند. با این حال، ایشان بی آن که خود بدانند دلایل معتبرتری دارند بر این که اصل و مبدأ آنها به مادها می‌رسد و این دلایل در زبانشان است که بنا به عقیده سوون بیش ازهمه لهجه‌های دیگر کُردی به زبان اوستایی زرتشت نزدیکتر است (نیکیتین، 1378)[۴])) مطلب مربوط به قلعه ساری قورخان جعل کلمه شده =اکراد مهاجر) و اصلاً جایش در این مقاله نیست و رفرنس نیز اشتباه داده شده (جامع التواریخ) جعل منبع صورت گرفته. در مورد ادعای بدو تاریخ از آنجا کهقومی بنام کرد در تاریخ شناخته شده ساکن این مناطق بوده از دنبلی و شدادی و هذبانی بگیر تا کنون و اقوامی که به اعتقاد بسیاری از تاریخدانان معتبر که آثارشان منبع هرآنچه کتاب و مقاله معتبر در دنیاست مانند مینورسکی و واسیلی نیکتین و.. به ÷روتوکرد بودن اقوام گوتی و لولوبی و ماننایی که در این مناطق می‌زیسته‌اند اذعان دارند پس ادعایی درست بنظر می‌آید: پروفسور مینورسکی و واسیلی نیکیتین معتقدند که برای دستیابی به منشأ اصلی واژة کُرد باید لغتِ «کُرمانج‌” که برخی کُردهای فعلی خود را با آن معرفی می‌کنند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. به عقیدة مینورسکی، واژة کُرمانج دارای سه بخش است؛ کُر + مان + ج. “ج‌” پسوند است و می‌توان آن را حذف کرد. “مان‌” ارتباط بسیار قوی با “ماد» یاًمانائی‌” دارد»[۵] و نیز در همان‌جا می‌خوانید: «عضی از صاحب‌نظران مانند پروفسورمّار و واسیلی نیکیتین اعتقاد دارند که اعقاب‌کُردهای فعلی مهاجران، آریایی نبوده‌اند بلکه اقوام بومی مانند آلاباریا، خارخار واِلپی بودند که نژاد آنها به “بافث‌” می‌رسد. (۱۴) ولی این امر قابل انکار نیست که از هزارة چهارم قبل از میلاد (۴۰۰ قبل از میلاد) اقوام متعددی جذب این سرزمین شده و در آن هضم شده‌اند و فرهنگ آنها به وسیلة فرهنگِ مسلطِ هند و اروپایی آریایی‌ها جذب و ادغام شده‌است. (۱۵) و اقوامِ ایرانی شده‌ای که در قلب سرزمین فعلی کُردها اسکان یافته‌اند، نیاکان کُردهای فعلی می‌باشند»[۶] Urarto (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)پاسخ

چه ادعای جالبی این هم ترک +مان البته ما ج نداریم که حذف کنیم به این ترتیب به نظر ۱۰۰ درصد مانائی‌ها و مادها ترک بودند همان‌طور که ادعای‌های پان ترکی در ویکی نمی‌تواند استفاده شود این هم از ادعای‌های پان کردی است به درد ویکی‌پدیا نمی‌خورد --Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۵۳ (UTC)پاسخ

البته با این تفاوت که ترک + مان حاصل استنتاج شماست و انصافاً که پانترکی می‌باشد اما ارتباط کرمانج با ماننا حاصل مطالعات مینورسکی و حقایق تاریخست. Urarto (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۰ (UTC)پاسخ

منبع شما غیر معتبر است منبعی که ارجاع داده‌اید از سایت غیر معتبری است که ارزشی در ویکی‌پدیا ندارد در مورد ترکمان هم کرمانج چطور می‌شود ماد ترکمان هم همان‌طور اینجا ویلاگ نیست--Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۴ (UTC)پاسخ

زبان و گویش

این امارت در دوران صفویه و قاجاریه و با مهاجرت کردها از شهرهای زور و کردان ساکن دیاربکر طی دو دورهٔ متفاوت یعنی در پایان کار ترکمانان آق‌قویونلو (دو تا سه دهه پیش از ظهور صفویه در اواخر سده نهم هجری قمری و اواخر سده پانزدهم میلادی) و در اواخر پادشاهی نادر شاه افشار از نواحی کردنشین ترکیه و عراق تشکیل شده‌است.[۱] طبق یک نظریه، زبان مردم مکری بسیار نزدیک به زبان اوستا است، لذا که مکری‌ها از گرامر زبان اوستا، وبعضی اوصاف دیگر آن که در زبان قدیم زردشت بوده، حفاظت واستفاده نموده‌اند، ممکن است بر این نظریه بود که قوم مُکری از زمانهای خیلی دور در همین مکان یعنی در (ماگنا) ی میدیا ساکن بوده‌اند. در همین رابطه پروفسور ویلیام جاکسن؛ محل ولایت پیامبر زرتشت را در جنوب ارومیه نشان داده‌است که در حدود شمال مکری است، وی اعتقاد دارد که مکری‌ها از نوادگان ماد هستند.

چرا اینارو حذف کردید، چون به خوش نیامد! خوب ما نوادگان مادهستیم. و زرتشتم هم ازماست! Irmukri (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۷ (UTC)پاسخ

لطفا ادعاهای نامعتبر در بحث نکنید، می‌توانید در این باره وپ:بحث را مطالعه نمایید. مطالب حذف شده نیز منبع‌اش یک وبگاه نامعتبر بود. دربارهٔ حمله شخصی و نیت‌یابی نیز امیدوارم تذکر داده‌شده را لحاظ کنید. مطلبی نیز که دربالال آوردید توسط یک متخصص تاریخ نوشته‌شده‌است و معتبر است. Farvartish (بحث) ‏۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۳۲ (UTC)پاسخ

مینورسکی

کاربری که مطلب «مینورسکی هم می‌گوید: اگر بخواهیم از همان آغاز سرزمینهای اصلی کردها را مورد بحث قرار دهیم، باید به این مناطق روی آوریم.» را افزوده، صفحه‌ای که مطلب در آن آمده را ذکر کند و همچنین اسکن صفحه را در بحث بیاورد. Farvartish (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۲۴ (UTC)پاسخ

منابع باید اثبات شود همین‌طور نمی‌شود مطلبی به متن افزود مجتبی برزویی ایضاً در مورد این جمله در همان مقاله می‌گویید::مکریان که همواره در تقسیمات کشوری ایران بخشی از ایالت آذربایجان به‌شمار رفته‌است و برخلاف مشهور نه در دوران‌های بسیار دور بلکه در عصر صفوی و قاچار شکل مشخصی در تقسیمات اداری منطقه می‌یابد؛ زیرا کردان مکری مانند کردهای استان‌های کردستان، کرمانشاهان و ایلام ساکنان بسیار کهن منطقه نیستند--Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۳۹ (UTC)پاسخ

جعل منبع

مطلب زیر:: منطقه مکریان شامل شهرهای بوکان، مهاباد، سردشت، ربط، نقده، اشنویه، پیرانشهر، و نیز بخشهایی از شهرستانهای میاندوآب، سقز، بانه، تکاب و شاهین دژ می‌باشد. عمده ایلات منطقه مکریان عبارتند از: دهبکری، منگور، گورک، مامش، ایل بریاجی، ایل زرزا، ملکاری، پیران، بیگزاده، فیض الله بیگی، پژدری و آلان می‌باشند. جعل منبع شده نه در این مقاله [۷] چنین مطلبی در مورد منطقه مکریان با اسامی این شهرها نوشته شده و نه هم در این منبع [۸] لذا از مدیران می‌خواهم متن این قسمت را پاک کنند چون جعل شده‌است --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)پاسخ

درست است. وقتی مدت محافظت مقاله به سر آمد پاک کنیم. --Taranet (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۲ (UTC)پاسخ

استفاده از زمان ماضی

با توجه به ایرانیکا مکریان امیرنشینی در گذشته بوده‌است پس تا جای ممکن باید از افعال ماضی استفاده کرد. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۰۰ (UTC)پاسخ

بحث:مکریان#ایراد اساسی را ملاحظه کنید. Farvartish (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۰۴ (UTC)پاسخ
این ایراد اساسی هم نیازمند توجه اساسی است. چون مکری خودش مقاله دارد، این مقاله را به امیرنشین مکری = Mokrī principality محدود کنیم. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۳۴ (UTC)پاسخ
اینها را در نظر بگیریم، اصلاً بحث حبیب‌الله تابانی بی‌مورد می‌شود. Farvartish (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۴۹ (UTC)پاسخ
کاربران ایجاد کننده مقاله را برای منطقه جغرافیایی ساخته‌اند. بیشتر منابع مانند دکتر سعید خضری، پژوهش درباره وجه تسمیه موکریان هم دربارهٔ منطقه است. پس فعلاً نظرم بر این است که دربارهٔ منطقه باشد و حکومت مکری هم جزو تاریخ آن بیان شود. فعلاً دارم منابع را می‌خوانم. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۰۴ (UTC)پاسخ
خوب ما هم می‌دانیم این امیرنشین بوده برای مثال از دوره صفویه تا قاجار منتهی مشکل این است به خاطر تنها یک جمله:

این امارت در دوران صفویه و قاجاریه و با مهاجرت کردها از شهرهای زور و کردان ساکن دیاربکر طی دو دورهٔ متفاوت یعنی در پایان کار ترکمانان آق‌قویونلو (دو تا سه دهه پیش از ظهور صفویه در اواخر سده نهم هجری قمری و اواخر سده پانزدهم میلادی) و در اواخر پادشاهی نادر شاه افشار از نواحی کردنشین ترکیه و عراق تشکیل شده‌است آقایان مقاله را به هم ریخته‌اند --Amir a57 (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)پاسخ

متوجه منظوتان نشدم. فعل «تشکیل شده‌است» را می‌گویید؟ هم این فعل و هم فعل‌های دیگر (مثلا پاراگراف دوم مقاله) باید ماضی شوند. --Taranet (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۲۶ (UTC)پاسخ

عکس‌ها

عکس‌های شهرهای امروزی را نمی‌توان با عنوان «سابلاغ یا مهاباد کنونی؛ پایتخت مکریان» و «بوکان؛ از شهرهای مکریان که در سال ۱۹۵۱ علیه پهلوی و حاکمان محلی مکریان قیام کردند» در مقاله گذاشت. عکس‌ها باید تاریخی باشد یا نقشه‌های جعرافیایی در توصیف ادوار گذشته و دارای توضیح مناسب مثلاً «این نقشه امارت مکریان پس از قاجار است که فلانی رسم کرده‌است». --Taranet (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)پاسخ

قبل از صفویه

۱-در دوره پس از مغول:قرا قویونلوها به مرکز کردستان رخنه کردند. این هم نقشه گستره حکومتی قرا قویونلوها. قلب کردستان کجاست؟

۲-اشنو از دیرباز مسکن کردهای موسوم به هذبانیه (هذبانی) بود. آیا اشنویه جزو مکریان نیست؟

۳-در صفحه ۹۶ این مقاله به زیست کردها در ارومیه و مکریان قبل از صفویه و ترکمانان اشاره می‌کند[۹]

4-قتل‌عام (صفحه ۱۸۴) و مطیع کردن و تصرف شهرهای مهم کردستان (صفحه ۳۱) در زمان آق قویونلوها

۵-به نقل از کتاب تاریخ تکاب افشار تألیف علی محمدی، صفحه ۳۷۶:

تیمور پس از شکست ایلدرم، چون از راه لشکرکشی نتوانست بر عشایر برازنده (حسنویه) پیروز شود. به‌ناچار روسای آنان را همراه افرادشان به ضیافتی دعوت کرد و در حین صرف طعام آنان را به طرزف فجیع و ناجوانمردانه ای کشت. بعد از آن تیمور چندین هزار نفر از آنان را کشت (هم‌اکنون گورستان افراد مزبور در کله شین سردشت موجود است) و بقیه را به دیگر نواحی کردستان تبعید کرد. تیراژه (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۱۴ (UTC)پاسخ

6-محو خاندانهای برجسته کرد در زمان آق قویونلوها تیراژه (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۴۸ (UTC)پاسخ

در صفحه 97 [۱۰]همان منبعی که ارجاع دادید مطالب جالبی هم وجود دارد در مورد سکنه اورمیه بروید بخوانید --Amir a57 (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۵:۴۴ (UTC)پاسخ

این منابع را فراموش نکنید!

بخش اول: دایرةالمعارف بزرگ اسلامی۶ شهریاران گمنام (احمدکسروی) دانشنامه اسلام۷] روادیان (فرمانروایان آذربایجان) 8 دکتر حسن جاف /بخش دوم:زبده تاریخ کردوکردستان (محمدامین زکی بیگ) عشایر ولایت مکری ص۲۸۱

بنظر من تمام کاربرانی که به ویرایشهای کاربر:Farvartish و کاربر:Amir a57 اعتراض دارند و از قانون‌گریزیهای اینها آسی شده‌اند باید درخواست مشترکی را در وپ:تام ارائه نموده و همگی زیرش را امضا کنیم تا بلکه رسیدگی شود. --Mervzi (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۰۶ (UTC)پاسخ
زکی‌بیگ کتاب‌اش مطابق وپ:تاریخ اعتبار آوردن در ویکی‌پدیا را ندارد. «مقالات تاریخی در ویکی‌پدیا باید براساس نتایج حاصل از کارهای دانشورانه اخیر باشد.» نه بر اساس نوشته‌های یک سیاستمدار سابق که تخصصی در تاریخ نداشته. اگر شکی دارید، بخش اسلام آوردن کردها را در کتاب بخوانید متوجه خواهید شد. Farvartish (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۰۰ (UTC)پاسخ
خیر مسعودجان، من از سیاست‌های ویکی پیروی می‌کنم، اگر تابانی متخصص است، مدرک‌اش را ارائه کنید، زکی‌بیگ نیز به همین شکل، یعنی می‌فرمایید سیاست‌مدار نبوده و متخصص تاریخ بوده‌است؟ کتاب زکی‌بیگ قدیمی است، تاریخ‌دان ننوشته‌اش و …. اگر بر اعتباری منبعی اصرار دارید، مانند جناب تیراژه، در پی آن باشید که طبق سیاست‌های ویکی اثبات‌اش کنید، نه اینکه من می‌گویم پس معتبر است. Farvartish (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)پاسخ

مکریان منطقه ای جغرافیایی است مطلب مجتبی برزویی (که اعتبارش ثابت نگردیده) مربوط به تاریخ است ولی در معرفی آمده مطلب فوق که در منبع دکتر سعید خضری آمده و مربوط به واسیلی نیکتین است به مقاله می‌بایست افزوده شود: ((نیکیتین(۱۳۷۸) معتقد است: "کُردهای مکری که افسانه‌های زیادی در بارة این محل‌ها م یدانند آنها را به عنوان شاهدی بر این مدعا نقل می‌کند که خالصترین نژاد کُرد هستند. با این حال، ایشان بی آن که خود بدانند دلایل معتبرتری دارند بر این که اصل و مبدأ آنها به مادها می‌رسد و این دلایل در زبانشان است که بنا به عقیده سوون بیش ازهمه لهجه‌های دیگر کُردی به زبان اوستایی زرتشت نزدیکتر است (نیکیتین، 1378)[۱۱])) مطلب مربوط به قلعه ساری قورخان جعل کلمه شده =اکراد مهاجر) و اصلاً جایش در این مقاله نیست و رفرنس نیز اشتباه داده شده (جامع التواریخ) جعل منبع صورت گرفته. Urarto (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)پاسخ

سعید خضری تخصصی در بحث تاریخ [۱۲] ندارد تخصصش در رابطه با جغرافیای طبیعی، ژئومورفولوژی است باید در مسائل زمین‌شناسی و سنگ‌شناسی قضاوت کند نه تاریخ --Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۲۱ (UTC)پاسخ

یک نظر از Amir a57

مکریان شامل سه منطقه بوکان و مهابادو سقز می‌شده شهرهای اشنویه و پیرانشهر تکاب شاهین دژ و میاندوآب جزو منطقه مکریان نبوده‌اند قابل ذکر است اشنویه و سلدوز تا اواسط دوره پهلوی جزوی از شهرستان اورمیه بوده و بعد از تفکیک به مرکزیت نقده جزوی از سلدوز بوده پیرانشهر در دوران قاجار به همراه اورمیه خوی، سلماس با نام ولایات اربعه از ولایت آذربایجان مجزا شده و حاکمان آن افشاریان بوده‌اند بوکان و مهاباد وسقز ودوره‌های متمادی به همراه مرحمت آباد که همان میاندوآب بوده جزوی از حکومت مراغه بوده که تشکیل می‌شد چندین بار هم این منطقه جزو محالات اورمیه محسوب می‌شده در کل حکمرانان این منطقه توسط حاکمان افشار یا حاکمان تبریز عزل نسب می‌شدند و هئچ اختیار در به حکومت رسیدن نداشتند بر این اساس حتی امارت نامیدن این منطقه هم کار خطایی است در پیشنهادات دولت مبنی بر تشکیل استان سهند به مرکزیت مراغه جنوب استان آذربایجان غربی به سبب اینکه در دوره‌های متمادی جزو مراغه بوده جزوی از شهرستانهای استان سهند است [۱۳] حال نمی‌دانم این امارت چه زمانی مستقل از آذربایجان اداره می‌شده که حتی حکام آن توسط حکام شهری که خود زیر مجموعه ایالت بوده عزل و نسب می‌شده ؟--Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۰۱ (UTC)پاسخ

اولا به نظر می‌آید تحقیق دست اول می‌کنید و بدون منبع حرف می‌زنید. دوم، دارید به چه چیزی در مقاله ایراد می‌گیرید؟ اینکه امارت و میرنشین بوده را مثلاً ایرانیکا هم نوشته‌است. مجتبی برزویی هم در اندیشه مکریان و ایران نوشته‌است میرنشین بوده ولی میرنشینی ضعبف بوده‌است. به هر حال باید مطابق منابع بنویسیم. --Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۲ (UTC)پاسخ

سلام @Masoud bukani: من در ویکی‌انبار هم در این‌باره مفصل براساس منابع قدیم و جدید بحث کردم و الآن دیدم هم‌استانی شما @Amir a57: هم قبلاً در این‌باره توضیح داده‌اند. گویا روال انبار بر این است که هر نقشه‌ای حتی اگر منبع نداشته باشد می‌تواند حفظ شود؛ ولی روال ویکی‌پدیا قطعاً بر این نیست و نقشه‌های مغایر با منابع هم همچون مطالب بی‌منبع حذف خواهند شد. ویکی‌پدیا نباید جایی برای ترویج مطالب اشتباه و غیرعلمی باشد. الآن نقشه‌هایی که در این مقاله وجود دارند، چه به لحاظ تاریخی و چه به لحاظ تاریخچه تقسیمات کشوری کاملاً نادرست هستند. نقشه استان پیشنهادی مکریان هم کاملاً مغایر با صحبت‌های نماینده بوکان و نقشه استان‌های پیشنهادی ایران است. به‌طور خلاصه چه به لحاظ تاریخی و چه به لحاظ تقسیمات کشوری: نقده و اشنویه تابع ارومیه و میاندوآب، شاهین‌دژ و تکاب تابع مراغه بوده‌اند. شما حتی یک منبع تاریخی یا مربوط به تقسیمات کشوری نوین نمی‌توانید پیدا کنید که این مناطق را جزء مکریان یا تابع مهاباد ذکر کرده باشند. شما که کاربر قدیمی هستید، به نظرتان بهتر نیست دربارهٔ این موضوع به صورت علمی و منطقی بحث کنیم، از نظر کاربران مطلع به عنوان نظر سوم استفاده کنیم و یکبار برای همیشه دربارهٔ این موضوع به نتیجه برسیم؟ بهتر نیست پاسخ نکات هم‌استانی‌تان امیر و دیگر منتقدان را که ضمن انتقاد، تغییری در مقاله نمی‌دهند تا از جنگ ویرایشی جلوگیری شود را در صفحه بحث مقاله بدهیم؟ و بهتر نیست پیش از اینکه نقشه‌های مختلف برای این منطقه ایجاد کنیم، ابتدا حدود آن را براساس منابع معتبر مشخص کنیم؟ --علمجو (بحث) ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۳ (UTC)پاسخ

این نظر شما هم به نظرم دقیق و جالب است. خودتان هم اشاره کرده‌اید که حتی لهجه کردی موکریانی هم در شاهین‌دژ و تکاب رایج نیست و لهجه این مناطق به لهجه کردی گروسی (بیجار) نزدیک‌تر است. پس لهجه و فرهنگ هم متفاوت است، علاوه بر تاریخ و تقسیمات کشوری. ممنون می‌شوم دربارهٔ حدود منطقه موکریان توضیح بفرمایید تا برای خوانندگانی که بعداً این بحث را می‌بینند هم قضیه روشن شود و ابهامی باقی نماند. --علمجو (بحث) ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۱ (UTC)پاسخ

پیشنهاد Taranet برای تغییر بخش آغازین مقاله

بحث زیر پایان یافته‌است
اعمال‌شد.

برای روشن‌تر شدن مقاله، بخش آغازین را این‌طور پیشنهاد می‌کنم: (ویرایش جدید در #دو گزینه را ببینید)


مُکریان نامی است که در منابع تاریخی بارها گوناگون به کار رفته‌است و به منطقه‌ای در شمال غربی ایران در جنوب دریاچه ارومیه اشاره دارد. این منطقه که در تاریخ قبض و بسط‌هایی داشته‌است، در منابع تاریخی ‫کردستان موکری، ‬کردستان مُکری، ‫کردستان موکریان، و موکریان کردستان‬ و ‫آتروپاتین‬ نیز نامیده شده‌است.

این منطقه ‫ اکنون بر بخشهایی از شمال و شمال غرب‬ ‫استان کردستان و جنوب و جنوب غرب استان آذربایجان غربی منطبق است‬. نام مکریان امروزه ‫در تقسیمات اداری کنونی‬ ایران تنها در نام ‫دهستانهای مُکریان شرقی‪، ‬مُکریان غربی و مُکریان شمالی‬ استان آذربایجان غربی به کار رفته‌است.[* ۱]
  1. ‫جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سدة اخیر‬، ‫سعید خضری http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/832815‬

(شهرها و جزییات بسط و قبض و تاریخچه و غیره را هم نیاوردم چون به بخش مربوطه منتقل می‌شود. --Taranet (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۴۴ (UTC))پاسخ

کاربر:Amir a57 یک نظر بی‌ربط نوشت که به بخش #یک نظر از Amir a57 منتقل کردم. همچنین به اعتبار منبع ‫ «جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سدة اخیر‬، ‫سعید خضری» ایراد گرفت که به بخش #اعتبار ‫جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سده اخیر‬، ‫سعید خضری در پایین منتقل شد تا بحث بیشتری روی آن صورت بگیرد. --Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)پاسخ
سوال از Amir a57: نظرتان را دربارهٔ این مقدمه بگویید؛ مثلاً اگر این پاراگراف بدون منبع آورده می‌شد شما با آن موافق بودید؟ --Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)پاسخ

دو گزینه

دو روش برای معرفی مکریان هست، اولی به عنوان یک منطقه جغرافیایی که کتابهای قدیمی نوشته‌اند، دوم به عنوان میرنشین (امارت) سده ۹ تا ۱۳ هجری که نامش هنوز بر جا مانده و در دهستان‌های مکریان هم به کار رفته‌است. در هر دو گزینه هم مطالب بی‌ربط ادامهٔ مقاله که به ایل‌های مکری مربوط است به نوشتار خودش منتقل شود.

گزینه۱:

مُکریان نامی است که در منابع تاریخی گوناگون به کار رفته‌است و به منطقه‌ای در شمال غربی ایران در جنوب دریاچه ارومیه اشاره دارد. این منطقه که در سده ۹ تا ۱۳ هجری[a ۱] میرنشین (امارت) ایل‌های کرد مکری بوده‌است، در تاریخ قبض و بسط‌هایی داشته‌است. گسترده‌ترین حالت این منطقه اکنون بر بخش‌هایی از شمال و شمال غرب‬ ‫استان کردستان و جنوب و جنوب غرب استان آذربایجان غربی منطبق است‬. نام مکریان امروزه ‫در تقسیمات اداری کنونی‬ ایران تنها در نام ‫دهستان‌های مکریان شرقی‪، ‬مکریان غربی و مکریان شمالی‬ استان آذربایجان غربی به کار رفته‌است.[a ۲]
  1. http://www.iranicaonline.org/articles/bukan-kurd
  2. ‫جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سده اخیر‬، ‫سعید خضری http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/832815‬

گزینه۲:

مُکریان میرنشین (امارت) ایل‌های کرد مکری در سده ۹ تا ۱۳ هجری بوده‌است[b ۱]

این منطقه در شمال غربی ایران در جنوب دریاچه ارومیه قرار دارد. این میرنشین که در تاریخ قبض و بسط‌هایی داشته‌است، در گسترده‌ترین حالت بر بخش‌هایی از شمال و شمال غرب‬ ‫استان کردستان و جنوب و جنوب غرب استان آذربایجان غربی کنونی منطبق است‬. نام مکریان امروزه ‫در تقسیمات اداری کنونی‬ ایران تنها در نام دهستان‌های مکریان شرقی‪، ‬مکریان غربی و مکریان شمالی‬ استان آذربایجان غربی به کار رفته‌است.[b ۲]
  1. http://www.iranicaonline.org/articles/bukan-kurd
  2. ‫جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سده اخیر‬، ‫سعید خضری http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/832815‬

نظرها دربارهٔ این تغییر (خوب است، بد است، چرا؟، کدام گزینه؟ چه کار کنیم بهتر شوند، …):

اینکه دکتر خضری از اینجا با نام کردستان یاد کرده نیز حاشیه‌ای است، همواره این منطقه به عنوان بخشی از آذربایجان مطرح بوده‌است. فکر نکنم صحیح باشد که نظری حاشیه‌ای را در سرآغاز آورده شود. Farvartish (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۰۰ (UTC)پاسخ

بد نیست پیشنهاد استان مکریان را با منابع‌اش (در بحث‌های بالایی آورده‌ام) در سرآغاز مقاله بیاید. Farvartish (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۰۶ (UTC)پاسخ

ممنون که به این بخش توجه کردید. اینها نام‌هایی است که در کتاب‌های قدیمی‌تر آمده‌است. «کتاب‌های تاریخی» را در دو گزینهٔ بالا خط زدم و کردم «کتاب‌های قدیمی». کتاب‌های قدیمی یعنی مثلاً کتاب «‫کُردستان «در نمونه کُردستان موکری»»، ‫ مقالهٔ «مکانهای جغرافیایی مغولی در کُردستان موکریان» ‬ مینورسکی، و همچنین در ص ۱۳۲ مقاله گفته که:

«‫نام منطقهٔ جغرافیایی مورد مطالعه به پنج شیوه در منابع درج شده‌است که عبارتند از‪:‬‬ ‫کُردستان موکری (حزنی‪ -۱۹۳۸، ‬تابانی‪ ،(۱۳۵۸، ‬کُردستان مکری (نیکیتین‪،(۱۳۶۶، ‬‬ ‫کُردستان موکریان (خضری‪ ،(۱۳۷۹، ‬مکریان (افخمی‪ (۱۳۷۳، ‬و موکریان کُردستان‬ ‫(چوکالی‪(۲۰۰۷، ‬»

به نظرتان نامهای مختلف را (مانند مقالات دیگر ویکی‌پدیا) در ابتدای مقاله ننویسیم؟
در مورد پیشنهاد استان شدن، به نظرم خوب است که خیلی مختصر در آغاز بیاید و شرحش در بخش تاریخ نوشته شود. (مختصر به این شکل: «نام مکریان امروزه … آذربایجان غربی به کار رفته‌است. در دوره چهارم و هشتم مجلس شورای اسلامی، نمایندگان بوکان پیشنهاد تأسیس استانی به نام موکریان در این منطقه دادند که تصویب نشد.»)--Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۲۰ (UTC)--Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۳۸ (UTC)پاسخ

به نظرم وقتی عنوان کردستان برای اینجا رایج نیست، آمدنش در سرآغاز وزن بیجا به مطلبی حاشیه‌ای می‌دهد، این بحث دربارهٔ دریای خزر نیز بود، همان‌طور که اجازه ندادیم که نام خلیج عربی در سرآغاز مقاله خلیج فارس بیاید، این نام‌ها را نیز نباید در سرآغاز آورد. Farvartish (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۴۹ (UTC)پاسخ

خیر جناب فرورتیش شهرهای مهاباد بوکان سردشت پیرانشهر و نقده هرگز بعنوان شهرهای آذربایجان یاد نشده‌اند تاریخ پیدایش این شهرها مقارن با پیدایش مکریان است و به هیچ وجه این موضوع وجه تسمیهی با موضوع خلیج فارس ندارد به کردستان مکری در آثار مهمی اشارت رفته و در کنار کردستان اردلان و بابان حقیقتی تاریخیست. Lolobi (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۸ (UTC)پاسخ

با Farvartish موافقم. بیشتر اینها اصلاً منابع تاریخی یا کتاب‌های قدیمی نیستند. روی گزینه‌ها انجام شد. ولی پیشنهاد می‌کنم عبارت «میرنشین (امارت) مکری» را در اول مقاله بیاوریم. در ایرانیکا چنین خوانده شده‌است؛ یعنی بشود: «مُکریان یا میرنشین (امارت) مُکری ...» --Taranet (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۴۹ (UTC)--Taranet (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۸ (UTC)پاسخ
تارانت جان همان‌طور که در پایین گفتم امارت مکریان یاامارت مکری چیز غیرقابل انکاری نیست حتی در مقاله اگر آن متن را هم بدون منبع بیاورید قابل قبول است. امارت مکریان یا امارت مکری هر دو درست هستند اشکالی در آن نمی‌بینم --Amir a57 (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۸ (UTC)پاسخ
  • من با نظر تارانت کاملاً موافقم و باید تغییرات مورد نظر در مقاله صورت گیرد و آقای مجتبی برزویی هم تاریخنگار آماتور و ناشناخته‌ای است و جدا از آن، مقاله‌اش هم مناقشه برانگیز و فاقد اعتبار است که بر اساس وپ:منبع باید حذف شود چون ادعای مهاجرت کردها به مکریان بسیار بزرگ است و در هیچ منبع دیگری نوشته نشده. سپاس--Mervzi (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۱ (UTC)پاسخ
این بخش بحث دربارهٔ مقدمه مقاله است. برای مجتبی برزویی می‌توانید نظرتان را در بخش مربوطه در همین بحث بنویسید یا مبحث جدیدی در وپ:تامم برایش بگشایید. --Taranet (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)پاسخ

تغییر مقدمه مقاله را با توجه به اجماع طرفین انجام می‌دهم. پیشنهادهای احتمالی در آینده دربارهٔ مقدمه مقاله می‌توانند در صفحه بحث مطرح شوند تا به اجماع برسند. --Taranet (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)پاسخ

لازم بذکر است که ما کردها جانمان را هم برای خلیج همیشه فارس و ایران عزیز می‌دهیم و هم کردستان و هم آذربایجان نامهایی ایرانی هستند و حساسیت در این مورد بیمورد است به‌طور کلی آنچه پسوند ستان دارد ایرانیست و این شامل افغانستان و ازبکستان و … نیز می‌شود کاربر فرورتیش سعی دارد با زیرکی خاصی واقعیت را بنحوی وارونه جلوه دهد و تحت تأثیر جریانات پانترکیست و ضد ایرانی ویرایش می‌کند چنانچه در نام دریای کاسپین نیز تأکید بر نام بیگانه و غیر ایرانی خزر داشت. مکری11 (بحث) ‏۳ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)پاسخ

استان

توضیح: مطلب مربوط به درخواست استان شدن را گذاشتم در بخش تاریخ بنویسم چون هم تصویب نشده‌است و هم اینکه آنقدر در منابع اهمیت نداشته که بیاورندش و فقط منبع دست اول (شرح نطق نماینده مجلس) درباره‌اش داریم. و بخش مقدمه برایش خیلی زیاد است. --Taranet (بحث) ‏۱ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۳ (UTC)پاسخ

اعتبار ‫جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سده اخیر‬، ‫سعید خضری

سعید خضری نویسنده مطلب تخصص دربارهٔ تاریخ ندارد در حالی که نوشته ایشان در مورد جغرافیای تاریخی است تخصص وی جغرافیای طبیعی ، ژئومورفولوژی است و ادعای‌های بزرگی در مورد تاریخ آذربایجان نموده‌اند جغرافیای طبیعی تفاوت اساسی با تاریخ دارد--Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC)پاسخ
اینها هم جغرافی است. شورش را در نیاورید. --Taranet (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۱۶ (UTC)پاسخ

جغرافیای طبیعی و ژئومورفولوژی چه ربطی به تاریخ و حتی جغرافیای تاریخی دارند ژئومورفولوژی یعنی چه دوست عزیز تارانت جان؟--Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۸ (UTC)پاسخ

تارانت جان عزیز ایشان فقط می‌توانند به تیپ خاک سنگ‌شناسی و محیط طبیعی زیستی منطقه بوکان و مهاباد یا دهستان‌های مکریان اظهار نظر کنند این تعریف تخصص ایشان است بحث تاریخی نویسی برای یک منطقه متفاوت تر از مسائل است اگر بر این اساس که نام و تاریخ منطقه مکریان است قضاوت نمایند یعنی خلاف تخصص خود سخن گفته‌اند--Amir a57 (بحث) ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۳۹ (UTC)پاسخ

به ما ربطی ندارد محل کار شخص کجاست. منبع در یک ژورنال دارای هیئت بازبین دانشگاهی در زمینه جغرافیا منتشر شده پس معتبر است. وقتی افراد زیر مقاله را ریویو کرده و برای انتشار تأیید کرده‌اند ما چه کاره ایم که سر اعتبارش بحث کنیم؟
هیئت تحریریه :دکتر آزادی، پروفسور اوکازاکی، پروفسور اهلرز، پروفسور بازن، دکتر بداق جمالی، پروفسور بنین، دکتر پاپی یزدی، پروفسور پلانول، دکتر جداری عیوضی، دکتر جانمرد، دکتر حافظ نیا، دکتر دیگار، دکتر رامشت، دکتر رحمانی فضلی، دکتر زیاری، دکتر سعیدی، دکتر صداقت کردار، دکتر صدوق ونینی، دکتر علیجانی، دکتر علیزاده، دکتر غیور، دکتر فرید، دکتر کاویاینی، دکتر کمالی، پروفسور کوبوری، دکتر کوچکی، دکتر گنجی، دکتر مدرس، دکتر مطیعی، دکتر لنگرودی، دکتر منشی طوسی، دکتر مؤمنی، دکتر نظریان، دکتر وثوقی، دکتر هورکاد

صفدرقلی (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۳:۲۱ (UTC)پاسخ

چه ربطی دارد Sicaspi جان مگر من گفتم اعتبارش دربارهٔ جغرافیا بی‌ارزش است آن لینکی که در بالا داده‌اید مربوط به نشریه جغرافیا است تحقیقات جغرافیای نه تحقیقات تاریخی به فهرست مقالات آن نگاه کنید چیزی در مورد تاریخ وجود ندارد اگر قرار بود جغرافیادان کارهای یک تاریخ‌دان را می‌کردند دیگر نیازی به تاریخ‌دان نبود.

در صفحه ۱۳۶ خود سعید خضری چنین نوشته کتاب جغرافیای طبیعی کردستان مکریان تنها کتاب در مورد جغرافیای طبیعی این منطقه است که به دیدگاه علمی و سیستماتیک تدوین شده و به مباحث علمی و تخصصی ژئومورفولوژی، آب هواشناسی، زمین‌شناسی کردستان مکریان می‌پردازد. بقیه منابع در دسترس در زمینه کردستان مکری بیشتر فرعی بوده و به صورت گذرا به مباحث جغرافیایی و تاریخی آن پرداخته‌است. Sicaspi جان بنده با نام کردستان مکریان برای این منطقه مخالفم در تمام اسناد این قسمت جزو آذربایجان بوده هیچ‌گاه جزو کردستان نبوده‌است همچنین که در مقاله هم سیعد خضری با تعصبات به این مسائل نگریسته و مکری را موکری نوشته یعنی بر نوشتار کردی آن هم تأکید دارد این مثال شبیه آن است که بگویم استان همدان و قزوین چند شهرستان ترک نشین دارند پس نام آن قسمت‌ها آذربایجان بوده. یا همین‌طور استان زنجان تا این حد نام این منطقه تنها می‌تواند منطقه کردنشین مکریان باشد آنهم باید طبق تقسیمات کشوری نقشه و محل جغرافیای بر آن بیافزایند نه بر اساس ادعاهای پوچی که یک غیر بطرف که خودش هم تعصب خاصی بر آن مناطق دارد و در تخصص اش در مورد قضاوت بر منطقه نیست در ضمن این قسمت شامل تقسیمات سیاسی می‌شود بنده کتاب معتبری در این زمینه دارم که مخالف این این ادعاها هست کتاب آذربایجان غربی در آینه تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران -نگاهی به تاریخچه و روند تسیمات کشوری در آذربایجان غربی- همراه با نام مسئولان سیاسی استان و نمایندگان کلیه ادوار مجلس و .. تالیف محمدرضاقلی زاد -استانداری آذربایجان غربی نویسنده کتاب هم یکی از اعضای بنیاد ایران‌شناسی در استان است. مناطق که آقایان ادعا دارند همیشه جزوی از آذربایجان بوده و قسمتهای شهرهای چون اشنویه-پیرانشهر-نقده -شاهین دژ- تکب هیچ‌گاه جزو مکریان که آن هم در تقسیمات کشوری با نام شهرستان مهاباد شناخته می‌شده نبوده‌است این مثال شبیه این است مثال می‌گویم بیجار نام گروس را بر پشت خود یدک می‌کشد ولی دیگر همه ما می‌دانیم که نام بیجار نه گروس بوده و نه نام شهرستان آن بلکه دوران تاریخی به آن مشهور بوده امروز نامش بیجار می‌باشد یا برای مثال تکاب و شاهین دژ که برخلاف ادعای‌ها در هیچ دوره جزو مکریان نبوده‌اند و همیشه با نام افشار شناخته می‌شده لازم است ذکر شود بر همین اساس نام یک دهستان در شهرستان تکاب افشار است. در حالی که امروزه تکاب و شاهین دژ دیگر با نام افشار شناخته نمی‌شود پس اینکه فکر کنید ما به این منطقه مشکلی داریم نه خیر این‌طور نبوده حتی این نام هم شامل اورمیه هم می‌شود اورمی افشار ما تا به حال صدایمان را در نیاورده ایم در حالی که منطقه افشار در قدیم حتی بزرگتر از منطقه بوده که از نزدیکی سلماس شروع می‌شده و با قرار گرفتن سه شهرستان سلدوز -اشنویه-پیرانشهر-قسمتهای از شهرستان مهاباد و میاندوآب و قسمتهایی از بوکان و شهرستان‌های شاهین دژ و تکاب و قسمتهایی شهرستان بیجار به قسمتهای افشارنشین استان زنجان منتهی می‌شده--Amir a57 (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۵۸ (UTC)پاسخ

یک سری از این ایرادات که گرفتید را که از قول کتابهای قدیمی و برای معرفی محتوای آنها آورده‌است. Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۳۲ (UTC)پاسخ

افشار تاریخ ورودش به آذربایجان به ۲۵۰ سال نمی‌رسد و هرگز منطقه ای بنام افشار در مکریان و آذربایجان غربی نبوده Lolobi (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۳۹ (UTC)پاسخ

من اصلاً به محتوا کاری ندارم. مقاله ای با عنوان و موضوع جغرافیای تاریخی در ژورنال معتبر منتشر شده و دلیلی برای حذف آن وجود ندارد. صفدرقلی (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۴۳ (UTC)پاسخ

درست می‌فرمایید جناب صفدرقلی تاریخ پیدایش شهرهای مهاباد و بوکان و سردشت و پیرانشهر و نقده به دوره مکریان و از آن من بعد بازمی‌گردد و هرگز بعنوان شهرهای آذربایجان مورد اشرت قرار نگرفته‌اند کردستان مکری کلمه منطبق با حقیقت جغرافیایی تاریخی می‌باشد که پروفسور مینورسکی و نیکیتین و پروفسور ویلیام جاکسن و.. از آن نام برده‌اند اکراد هزبانی و روادی و شدادی و دنبلی نیز قرنها و پیش از هجوم قراقویونلوها بر این منطقه حکم رانیده اند. از کتاب جناب تابانی در مرکز اسناد و موزه مجلس شورای اسلامی بعنوان منبع استفاده شده و مقالات بسیاری به آن ارجاع داده‌اند مقاله جناب برزویی هیچ ارجاع معتبری اخذ ننموده و در یک مجله غیر تخصصی (گفتگو) چاپ شده Lolobi (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)پاسخ

البته گفتگو هم به نظر مجله معتبری می‌رسد. صفدرقلی (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۳۷ (UTC)پاسخ
نقده در هنگام واگذاری این قسمت به ایل قره پاپاق با دو نام نغدای نوجه ده آمده آنچه وجه تسمیه برای نوجه ده روستایی به همین نام در استان اردبیل شهرستان نمین ذکر کرده‌اند [۱۴] به این قرار است دربارهٔ نغدای هم کمابیش اطلاعات چون نوعاغزی در دست است نغدای در سایت فرمانداری نقده نام حاکم مغول منطقه آمده‌است. در تاریخ افشار صفحه ۴۹ قصبه اشنویه و سلدوز به ایل افشار ارشلو واگذار گردید و خانات دو منطقه مذکور عبارت بودند خداوردیخان ارشلو و اسکندخان ارشلو ایل افشار و مقدم‌های که از ساکنان قدیمی منطقه بودند بعد از واگذاری منطقه به قرارپاپاق‌ها توسط عباس میرزا نائب السلطنه منطقه سلدوز را ترک گفته‌اند. شهر خانا پیرانشهر امروزی شهری با سابقه ای نیست ولی منطقه با نام لایجان در صفحه ۵۱۱ همان کتاب:تفویض مقام حکمرانی ولایت ثلاثه یعنی اورمی و خوی و سلماس به یوسفخان :سابقهٔ شجاع الدله همواره منظور نظر است و شایسته هر گونه عنایت عجالتاً حکمرانی دارلصفای خوی و سلماس را الی دارالنشاط اورمیه و لایجان به مشارالیه عنایت فرموده شد. در قرن سوم به تام اقوام کوچ رو کرد گفته می‌شد چنان‌که دیلمیان را نیز که با کردها تفاوت خاصی داشتند به عنوان کرد محسوب نموده‌اند کسروی در شهریاران گمنام با اشاره به عرب بودن راودیان حاکمان آذربایجان اشاره نموده‌است.
در سرفرنامه اوژن اوبن (وزیر مختار فرانسه) چنین نوشته شده کردان از دوران تیمورلنگ در این نواحی بوده‌اند مکریها در آن زمان تحت امریت دو بردار بابا عمر و میر پاشا از کنار فرات به حول و حوش دریاچه اورمیه کشیده و مسکون شده‌اند در کتاب آذربایجان غربی در آینه تقسیمات کشوری جمهور اسلامی ایران به همکاری استانداری آذربایجان غربی - ۱۳۹۱ - انتشارات حسام الدین چلبی :صفحه ۲۹ چنین نوشته شده :در سال ۴۱ ش طی مصوبه هئیت دولت بخش‌های پیرانشهر (مرز خانا) و سردشت که پیشتر تابع شهرستان زضائیه و مهاباد بودند تبدیل به شهرستان شدند--Amir a57 (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۱۴ (UTC)پاسخ

اعتبار «مکریان و اندیشه ایران، برزویی، مجتبی»

اگر قرار است سخت‌گیری شود اعتبار مکریان و اندیشه ایران، برزویی، مجتبی، نشیع گفتگو، مرداد ۱۳۸۸ - شماره ۵۳ هم باید بررسی شود. چون در مجله علمی نوشته نشده بلکه در مجله‌ای عامه‌پسند نوشته شده‌است و نویسنده هم چندان شناخته شده نیست. البته کاربرد زیادی در مقاله ندارد و خودش بیشتر دربارهٔ ایل‌های مکری است و یک استفاده که از آن شده‌است هم تاریخ ورود کردها به منطقه است که می‌توان کلا صرف نظر کرد و هیچ گفته‌ای از منابع مشکوک نیاورد. --Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۳۹ (UTC)پاسخ

برزویی در همایش ملی بررسی حوادث سیاسی مناطق کردنشین ایران (۱۳۳۰ - ۱۳۲۰ شمسی) به عنوان پژوهشگر و محقق کردستان مطرح شده‌است، نام‌های آمده اعتبار این همایش را نشان می‌دهد. تخصص نویسنده به تنهایی اعتبارش را طبق وپ:تاریخ می‌رساند، تاریخ ورود کردها به منطقه را ایرانیکا نیز به همین شکل آورده، پس مطلب‌اش حاشیه‌ای نیست. دربارهٔ نشریه نیز می‌توانید گفتگو (نشریه) را بخوانید. Farvartish (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۶ (UTC)پاسخ
نشریه خوبی است ولی نشریه تخصصی تاریخ نیست. می‌تواند در مورد شماره ۱ «کارهای زیر شاید یک اثر دانشورانه محسوب شود» وپ:تاریخ جای بگیرد که مانند کتاب ماد و کرد، یک «شاید» در اعتبارش دارد. لطفاً پیوند مقاله موردنطرتان در ایرانیکا را بگذارید. --Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۷ (UTC)پاسخ
ماد و کرد را متخصص تاریخ ننوشته‌است ناشراش نیز معتبر نیست، این ایراد بزرگی است، از بهزاد مدرس نظر بخواهید. در MOKRI TRIBE گفته که مکری‌ها از بابان آمده‌اند. اینکه دکتر خضری از اینجا با نام کردستان یاد کرده نیز حاشیه‌ای است، همواره این منطقه به عنوان بخشی از آذربایجان مطرح بوده‌است. فکر نکنم صحیح باشد که نظری حاشیه‌ای را در سرآغاز آورده شود. Farvartish (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۵ (UTC)پاسخ
ایرادهایتان به دو منبع دیگر پاسخ دارد اما در جای خودش بنویسید تا بحث منحرف نشود. --Taranet (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۵۵ (UTC)پاسخ

اگر انتشارات نا معتبر بود هرگز بعنوان منبع در مرکز اسناد و موزه مجلس شورای اسلامی نگهداری نمی‌شد در ضمن دایرةالمعارف اسلامی نیز از آن استفاده کرده پس شما معتقدید دایرةالمعارف اسلامی نیز غیر معتبر است ؟!! ضمن اینکه کردها ساکنان باستانی آذربایجان هستند اما شهرهای بوکان و سردشت و مهاباد و پیرانشهر هرگز بعنوان شهرهای آذربایجان ذکر نشده‌اند و البته سابقه شهر شدنشان بیشتر به عصر صفوی بر می‌گردد که در آنزمان مکریان رواج داشته به بیا بهتر تاریخ این شهرها (در محل کنونی) به تاریخ مکریان بر می‌گردد نیکیتین مینورسکی و … نیز اشاره داشته‌اند. هیچ منبع معتبری مطلبی را به مقاله برزویی ارجاع نداده ایشان یک تازه فارغ‌التحصیل می‌باشد و استفاده از آن مقاله وزن ویکی را پایین می‌آورد. مقایسه نام خلیج فارس با این منطقه چه ارتباطی و تناسخی دارد باید توضیح دهید مکریان یک حقیقت تاریخیست که بزرگترین دانشمندان و مورخان به آن اشاره داشته‌اند. Lolobi (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۴۵ (UTC)پاسخ

تارانت جان فرورتیش جان در مورد مجتبی برزویی مقاله اش دفاع نموده‌اند صحت حرف ایشان تا این حد درست است که یک کارشناس ارشد تاریخ دیگر پرویز عقلمند که لینکی را که خواسته بودید دوباره ارجاع دادم جزو اعضای بنیاد ایرانشناسی، انجمن میراث فرهنگی آذربایجان غربی استاد دانشگاه‌های مهاباد اورمیه هم اعتقاد بر مهاجر بودن ایل مکری دارد یعنی همین عقیده که مجتبی برزویی که به عنوان متخصص در زمینه تاریخ داردالبته گفتم نیازی به بزرگ کردن مسئله مکریان نیست مسائل مکریان همانند مثال تکاب افشار، اسدآبادافشار در همدان یا بیجار گروس است. عمده اختلافی که در اوایل ایجاد شد شهرهایی بود که آقایان ادعای مکریان بودن آن را داشتند در حالی که هیچ دوره جزو آن نبوده‌اند بر فرض مثال بگویم اسدآباد افشار منطقه ای بوده در قدیم و امروزه نامش است آذربایجان افشار این هم ادعای بزرگی است بشخصه اگر تارانت جان شما این موضوع را قبول می‌کنید پس نام این منطقه را کردستان مکریان بگذارید و مقاله ای نیز بگشاید اسدآباد افشار را هم نامش را آذربایجان افشار بگذارید. --Amir a57 (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۵۱ (UTC)پاسخ

در ضمن نشریه گفتگو یک نشریه تخصصی تاریخ نمی‌باشد و شرکت در همایش مورد اشاره شما منطبق با سیاست وپ:تاریخ ویکی‌پدیا نیست همان‌طور که پیشتر اشاره نمودم شهرهای مهاباد بوکان پیرانشهر و سردشت و نقده هرگز بعنوان آذربایجان مورد اشاره قرار نگرفته‌اند و تاریخ پیدایش این شهرها در محل کنونی به تاریخ مکریان بازمی‌گردد البته باز تأکید می‌کنم که کردها ساکنان باستانی آذربایجان هستند. Lolobi (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۰۰ (UTC)پاسخ

به جای جربحث به کامنت taranet توجه کنید تا بحث زودتر جمع شود. مطرود آل مطرود (بحث) ‏۱۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۰۹ (UTC)پاسخ

مکریان

مکریان از دیدگاه کتاب مشاهیر علمی فرهنگی آذربایجان غربی نوشته پرویز عقلمند کارشناس ارشد تاریخ عضوهیئت امنای ایران‌شناسی عضو انجمن و شورای میراث فرهنگی عضو هیئت نویسندگان مجله رشد جغرافیا شامل چهار محال:

  1. محال شار ویران (دریاز تاریخی)
  2. ناحیه ایل تیمور
  3. محال آختاچی (به‌ی)
  4. ناحیه ترجان

(بابا مردوخ روحانی (شیوا) مشاهیر کرد بخش دوم جلد سوم امرا و خاندانها به کوشش ماجد مردوخ روحانیٰ تهران - سروش ۱۳۷۱ ص ۳۷۱) (مشاهیر علمی فرهنگی آذربایجان غربی - پرویز عقلمند-۸۵ انتشارات قصیده سرا - صفحه ۵۲۳)--Amir a57 (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۰ (UTC)پاسخ

شهرها و لهجه زبانی

شهرهای تازه تأسیس شهرهای کی نام برده‌اید قبلاً حتی در حد روستای بیش هم نبوده‌اند بوکان قبلاً بی کندی بوده که از نامش هم پیداست مهاباد هم با اقدامات بوداق سلطان آباد شد شهر سردشت هم در تاریخ هیچ اثری از آن نیست شهر خانا در حوالی ۱۳۰۶ یا ۱۳۰۷ با ادغام دو روستای زرگتن و کهنه خانا تبدیل به شهر شد که در همان سالها تا اوایل انقلاب اکثریت سکنه آن را ترکها تشکیل می‌دادند آما در مورد پیرانشهر در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی. پسوه از روستاهای پیرانشهر جزو شهرهای آذربایجان است

خیلی هم مربوط است محدوده مکریان بر اساس تاریخدانان و کارشناسان تاریخ صورت می‌گیرد نه براساس ادعاهای جعلی در مورد مثالتان شبیه این است که بگویم مثلاً بگویم شهر نوشهر در استان مازندران که در جنگ جهانی ساخته شده چون نامی از آن در هیچ تاریخی نیست بنابراین جزو قسمت طبرستان نبوده‌است--Amir a57 (بحث) ‏۱۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۳۲ (UTC)پاسخ

اینکه نام یک شهر ترکی باشد دلیل موجهی برای اینکه آن شهر بخشی از آذربایجان بوده نیست! پس حتماً داشکسن اصفهان هم بخشی از آذربایجان است! دلیل این نامهای ترکی مهاجرت گسترده ترکمانان غز به کردستانات و سایر نقاط ایران و خاورمیانه بوده. درضمن آن نقشه شما بسیار بی‌اعتبار و نادرست است چون آن نقشه بسیار با منابع تاریخی تناقض دارد و معلوم نیست شما بر چه اساسی آن را طراحی نموده‌اید. --Mervzi (بحث) ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۳۸ (UTC)پاسخ
اینجا بحث ترک و کرد یا هر قوم دیگری نیست، نه آذربایجان معنی‌اش می‌شود مناطق ترک‌نشین، نه هرجا کرد باشد کردستان است، بحث تقسیمات جغرافیایی تاریخی است، نقشه آمده نیز برپایه کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی است. که در این زمینه اعتبار بالایی دارد. Farvartish (بحث) ‏۲۱ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۰۳ (UTC)پاسخ

نقشه فوق جز در این کتاب در جایی دیگر استفاده نگردیده و خط نقطه چینهای آن شاید کاری جدید باشد گای لسترنج آنچنان هم آدم مشهوری نیست و اما هر منطقه ای در طول دوران قبض و بسطهایی دارد و بنابراین نمی‌توان گفت مکریان هموراه آذربایجان بوده مثلادر دوره ماد این منطقه تحت سکونت نیاکان کردها با عنوان ماد بزرگ یا قسمتهایی از ان ماد کوچک بوده پس می‌توان چنین نیز گفت مکریان منطقه ای همواره در ماد ونیز پیش از ان جزوی از قلمرو آشور یاحتی به عقبتر برویم مکریان همواره در ماننا:

نقشه ماد و ماننا

]

یا در دوره ملوک الطوایفی می‌توان گفت منطقه ای در چوپانیان یا منطقه ای در امارت مکریان. اما کردها و نیاکانشان از ساکنان کهن منطقه هستند و این فکر نمی‌کنم دیگر نیازی به منبع داشته باشد. یاری از همین نزدیکی (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۴۰ (UTC)پاسخ

اینجا بحث آذربایجان یا کردستان بودن است، «مُکریان میرنشین (امارت) ایل‌های کرد مکری در سده ۹ تا ۱۳ هجری بوده‌است» بین سده‌هی ۹ تا ۱۳ هجری چیزی به نام ماد، آشور و دیگر مناطقی که آوردید وجود نداشته که مکریان جزوی از آنها باشد. Farvartish (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۴۵ (UTC)پاسخ
این قیاسی نیز که کردید بسیار اشتباه است، منطقه‌ای در چوپانیان یعنی چه؟ مثل این می‌ماند که بگویم ایران منطقه‌ای بوده در صفویه! مدخل چوپانیان در دانشنامه جهان اسلام نیز چوپانیان را امارتی در «آذربایجان و ارّان، قسمتهایی از آسیای صغیر و قسمتهایی از مرکز و جنوب ایران» معرفی کرده‌است. Farvartish (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۵۵ (UTC)پاسخ

متاسفاته دقت نکردید منظورم کلمه «همواره» بود وقتی صحبت از یک منطقه جغرافیایی با نامی خاص می‌شود باید بگوییم نام آن منطقه در آن دوره وقتی مقاله به منبعی (مقاله دکتر خضری) استناد می‌کند که آنرا به درست کردستان مکری (در دوره مورد اشاره) نامیده باید بهمان صورت بیاید و همواره در آذربایجان نمی‌تواند صحیح باشد مگر اینکه تعریفمان از کلمه همواره عوض شود چنانچه اشاره رفت این منطقه دوره ای در ماد بزرگ بوده دوره ای آسورستان دوره سرزمین ماننا و الی آخر. اما میرنشین مکری به کردستان مکری نیز معروف بوده (با استناد به منبع استفاده شده) یاری از همین نزدیکی (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۴ (UTC)پاسخ

نام کردستان مکری سندیت زیادی نداشت، در بحث‌های بالاتر نیز اگر بنگرید، تارانت آن را از پیشنهادش خط زده، منابع قوی‌تری مانند ایرانیکا نیز به همین شکلی که الان در مقاله موجود است آوردند. دکتر خضری متخصص جغرافیای طبیعی است، نه تاریخ. مطالب‌اش نیز به اندازه وزن‌شان در مقاله استفاده‌شده‌است. Farvartish (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۲۲ (UTC)پاسخ
مقاله دکتر خضری را که خواندم استنباط نکردم که در آن زمان و در دوره مورد اشاره «کردستان مکری» نام داشته بلکه اکنون برخی (به ویژه خود کردها) به آن مناطق کردستان مکری می‌گویند. --Taranet (بحث) ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۴۸ (UTC)پاسخ

ساروقورغان در جامع التواریخ

کاربری که نمی‌تواند در این صفحه ویرایش کند در بحث من می‌گوید مطلب «حافظ ابرو بر این باور است که منطقه‌ای وسیع ساروقورغان در نزدیکی تکاب است که…» هم این گونه در کتاب نیامده است و هم کتابی قدیمی است که با وپ:تاریخ همخوانی ندارد. من هم موافقم. اگر متن معتبری دارید جایگزین کنید. در غیر این صورت پس از باز شدن مقاله پاک شود. --Taranet (بحث) ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۰۶ (UTC)پاسخ

بله ببخشید بحث غیر مربوط باز می‌کنم مطلب دم دم هم به این مقاله ارتباطی ندارد آن قسمت هم باید به کلی حذف شود البته همان کاربر مطلبی را که ماه‌ها در مقاله بود با خرابکاری حذف نموده‌اند[۱۵] و مقاله را به نفع خودشان تغییر داده‌اند--Amir a57 (بحث) ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۴۹ (UTC)پاسخ
✓ بنابراین جامع التواریخ را پاک می‌کنم. (کاربران می‌توانند بعداً منبع معتبری بیاورند که تاریخ‌دانی نظرات جامع التواریخ را بازگو کرده باشد - واضح است که نه بازگو کردن با هدف رد کردنش!) تا با وپ:تاریخ مطابقت داشته باشد.
@Amir a57 می‌توانید اعتبار منبع حذف شده در [۱۶] را ثابت کنید؟ Taranet (بحث) ‏۳ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۴۵ (UTC)پاسخ
سلام تارانت جان در زمان جناب مدیر آرش یک بار در مورد متنی و جمله ای شبیه به این متن بحث صورت گرفت آن زمان هم متن کتاب تاریخ عالم آرای عباسی - اسکندر بیگ ترکمان منشی شاه عباس کبیر قرار داده شده بود از یک کتاب دیگر به نام تاریخ افشار استناد شد که دوستان بر اساس منبع دست اول آن را رد کردند منبع سرزمین زردشت را که آوردم دوستان و مدیران آن زمان قبول نموده‌اند چنان‌که مدتی زیادی به همان صورت باقی بود. تا اینکه پس از چندین ماه دوباره خرابکاری در مقاله صورت گرفت و اینگونه که می‌بینید مطلب را حذف نموده‌اند آما در مورد اعتبار نوشته و نویسنده آن علی دهقان در سال ۱۳۲۳ رئیس فرهنگ و هنر آذربایجان غربی - در سال ۱۳۲۹ رئیس کل فرهنگ و هنر آذربایجان و در سال ۱۳۴۰ به سمت استانداری آذربایجان شرقی بوده‌است. --Amir a57 (بحث) ‏۴ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۲۹ (UTC)پاسخ

تابانی vs برزویی

به نظر من اعتبار کتاب وحدت قومی کرد و ماد تابانی کمتر از مقالهٔ «مکریان و اندیشه ایران» برزویی نیست. می‌توان هر دو را آورد یا بهتر از آن، هر دو را پاک کرد.--Taranet (بحث) ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۰۶ (UTC)پاسخ

تابانی و اعتقادات وی در مورد کردهای آذربایجان غربی قبل از اینکه منابع تابانی در مقاله استفاده شود قابل ذکر است

به نوشته کتاب کردستان تألیف حبیب‌الله تابانی در حوزه شهرستان مهاباد انشعاباتی از ایل میلان زندگی می‌کنند. قلمرو اولیه این ایل منطقه وسیعی از آذربایجان غربی و ترکیه را شامل می‌گردد که در جوار ایلات و طوایف وابسته خود به حیات ایلی ادامه می‌دهد. بر اساس تحقیقات بعمل آمده، اصل این مشخص نیست و در منطقه مورد مطالعه نیز کسی نمی‌داند که ایل میلان از کجا آمده و سوابق تاریخی آن چگونه بوده‌است، اما مشخص شده‌است که این ایل با ایلات شکاک، تاکوری، کردهای قوچان، سارمانلو، مقری، گراوی، خودی شمسکی، حسانلو، مرزکی و جبرانلو خویشاوند خویشاوند است و آخر الامر با آنها به نیای مشترک می‌رسند. طوایفی از ایل در نواحی مهاباد تخت قاپو شده‌اند. ایل میلان شامل ۱۲ طایفه است که قسمت اعظم جمعیت آن قسمت اعظم جمعیت آن به اسکان رسیده و در حال حاضر کوچ نمی‌کنند. ادعای عجیبی در مورد منشاءنژادی و سکونت گاهی ایل میلان که هم خانواده با ایل شکاک است طبق اسناد رسمی دولت ایران که کتابی منبی بر تحولات غرب آذربایجان به روایت اسناد مجلس شورای اسلامی- علی ططری، رحیم نیکبخت -مرکز انتشارات مجلس شورای اسلامی - صفحه ۳۶ و کتاب دیگر که خود کردها آن را تألیف نموده‌اند تاریخ جنبشهای آزادی‌بخش مردم کرد - سجادی - علائ‌الدین- مترجم: محمدی - احمد - ۱۳۸۰ - صفحه ۳۷۳ سکونت گاه اصلی این دو ایل در اصل دیاربکر ترکیه بوده‌است البته منابع دیگری هم موجود است که میلان‌ها و شکاک‌ها از دیاربکر آمده‌اند همچنین در مورد حبیب اله تابانی چیزی در مورد شخصیت وی ؟به دست نیامد تا این حد [۱۷] از این سایت می‌توان فهمید از فعالین مدنی کرد بوده البته تالیفات وی جمعاً جنبه ناسیونالیستی دارد به نظر بنده قیاس این دو منبع برزویی و تابانی کار اشتباهی است چرا که برزویی ارتباطی به آذربایجان ندارد و ترک هم نیست در حالی که حبیب‌الله تابانی کرد تبار است. --Amir a57 (بحث) ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۱۷ (UTC)پاسخ

نظر من اینست که به دلیل اینکه کسی نتوانست اعتبار مقالهٔ «مکریان و اندیشه ایران» برزویی (که مقاله‌ای است که ۸۰ سال پیش و در زمان پهلوی اول توسط یک فرد ناشناس برای یک همایش و جشن نوشته شده و در همان‌جا هم خوانده شده و تمام شده) را اثبات کند، باید نظر این شخص (برزویی) از مقاله پاک شود. اما کتاب «تابانی» نتنها جدیدالانتشار و بروز و مطابق پژوهشهای نوین می‌باشد بلکه توسط انتشارات و کتابخانه «مجلس شورای اسلامی ایران»، معتبرترین کتابخانه و انتشارات کشور (به گواه منابع خارجی و داخلی) و همردیف کتابخانه کنگره آمریکا در ایران، منتشر و نگهداری می‌شود و در دانشنامه‌های معتبر جهانی (همچون دانشنامه جهان اسلام که در بسیاری از مقالات حساس و مهم ویکی‌پدیای فارسی و انگلیسی از آن استفاده می‌شود) هم به عنوان مرجع استفاده شده‌است. پس آوردن مقاله برزویی در این جستار ویکی‌پدیا لطمه بزرگی به اعتبار ویکی است. درضمن اگر قرار بر حذف کتاب تابانی باشد، پس باید همه منابعی که در ویکی‌پدیا استفاده شده را نیز زدود چرا که این کتاب از نظر معیارهای اعتبار، جزو بااعتبارترین هاست. سپاس. Mervzi (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۱۷ (UTC)پاسخ
@Amir a57: در ویکی‌پدیا فقط منابع معتبر حرف اول را می‌زنند و جای بحثهای قومگرایانه در اینجا نیست. ما کار نداریم که احساسات و نظر افراد و من و شما دربارهٔ کردها چیست، ما اینجا تنها با منابع کار می‌کنیم و تنها منابع معتبرند که توانایی استفاده در مقالات را دارند. سپاس. Mervzi (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۲۱ (UTC)پاسخ
چیز قابل استنادی نیست که چون کتاب حبیب اله تابانی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می‌شود پس کتاب مستندی است اتفاقاً همان انتشارات مجلس شورای اسلامی کتابی چاپ نموده با عنوان (تحولات غرب آذربایجان به روایت اسناد مجلس شورای اسلامی- علی ططری، رحیم نیکبخت -مرکز انتشارات مجلس شورای اسلامی) که با نوشته‌های حبیب اله تابانی کاملاً در تضاد است این را چطور توجیه می‌کنید؟ منبع برزویی به تنهایی این ادعا را ندارد که قدیمی بودن آن استنادش را زیر سؤال ببرد بلکه پرویز عقلمند که مشخصاتش در بالا آمده در کتاب مشاهیر علمی فرهنگی خود هم به آن اشاره نموده‌است کتابهای دیگری نیز هستند هم هستند. منبع ای که شما آورده‌اید اعتبار نویسنده آن نیز مشخص نیست همچنین حبیب اله تابانی در کتاب (تاریخ تمدن کردستان) لرها و لک‌ها را کرد می‌داند در بالا هم آوردم تخصص ایشان در مورد تاریخ معلوم نیست --Amir a57 (بحث) ‏۳۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۹ (UTC)پاسخ
نوشته‌های هیچ کتاب معتبری با کتاب دکتر حبیب اله تابانی در تضاد نیست. اگر فکر می‌کنید که کتاب معتبری در تضاد با کتاب دکتر حبیب اله تابانی است، خوب چرا حرص بیخودی می‌خورید، بیایید و آن کتاب معتبر و گفته متناقضش را در همین مقاله بگذارید تا ما هم استفاده کنیم و شما هم به هدفتان برسید! در ویکی‌پدیا هم اینکه کتابی توسط کتابخانه و انتشارات مجلس شورای اسلامی نگهداری و منتشر شود و توسط یکی از معتبرترین دانشنامه‌های ایرانی (دانشنامه جهان اسلام) بعنوان مرجع استفاده شود به این معنی است که آن کتاب بی برو برگرد هیچ شکی در اعتبارش باقی نمی‌ماند وگرنه که باید تمام مقالات ویکی‌پدیا زدوده شوند چراکه ۹۹٪ منابعی که در ویکی‌پدیا استفاده می‌شوند نصف این کتاب هم اعتبارشان تأیید نشده. درضمن دوباره تکرار می‌کنم، در ویکی‌پدیا تنها منابع معتبرند که حق حرف زدن دارند و نظرات من و شما و احساسات و عواطف و خصومتهای جنابعالی نسبت به کردها حتی بدرد وبلاگ هم نمی‌خورد چه رسد به دایرةالمعارف ویکی‌پدیا. سپاس Mervzi (بحث) ‏۱ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۱۱ (UTC)پاسخ
جناب Mervzi هنگام نظر دادن دقت کنید تا نظرتان اینگونه بی‌اعتبار نشود. مقالهٔ «مکریان و اندیشه ایران» که لینکش را هم داده‌اید با آن مقاله که ۸۰ سال پیش ارایه داده‌است فرق دارد و این مقاله کاملاً جدید و مربوط به سال ۱۳۸۸ است. (آن همایش هم سال ۷۸ برگزار شده دربارهٔ تاریخ ۶۰–۷۰ سال پیش است نه اینکه خود همایش ۶۰–۷۰ سال پیش برگزار شده باشد [۱۸]). همچنین ایشان تاریخ‌دان هستند و کتاب‌های دیگری نیز دربارهٔ کردها دارد. اعتبار مقاله ایدئال نیست نه اینکه بی‌اعتبار باشد. اینگونه نظر اشتباه دادن چه سهوی و چه عمدی باعث می‌شود اعتماد را از خود سلب کنید.
نکات دیگر: ۱- نگهداری کتابی در کتابخانه مجلس چیزی به اعتبار آن نمی‌افزاید. ۲- اعتبار کتاب آقای تابانی هم مشکل دارد و جزو بااعتبارترین‌ها نیست. اصلاً ایدئال نیست به همان دلایلی که در وپ:تامم آمد. ضمن اینکه منابع علمی جدیدی دربارهٔ تاریخ کردها وجود دارد که بر خلاف اینگونه نظرات است و در جای خود استفاده خواهد شد و ربطی به این مقاله ندارد.
  • اصولاً مشکل تقابل برزویی با تابانی حل شد و پیشنهاد بالا را خط زدم. برزویی ننوشته‌است که کلا کردها در دو مقطع فوق به مکریان مهاجرت کردند. بلکه نوشته‌است ایل‌های مکری در دو مقطع فوق به مکریان مهاجرت کردند و امارت مکریان را تشکیل دادند. (حال اینکه قبل از آنها کسانی که کرد نامیده می‌شدند در منظقه بودند یا خیر، بماند) کتاب دکتر پرویز عقلمند هم به عنوان منبع دیگری برای این موضوع قابل آوردن است. پس جمله این‌گونه رفع ابهام می‌شود: «این امارت در دوران صفویه و قاجاریه و با مهاجرت کردها مکری‌ها از شهرهای زور و کردان ساکن دیاربکر طی دو دورهٔ متفاوت یعنی در پایان کار ترکمانان آق‌قویونلو (دو تا سه دهه پیش از ظهور صفویه در اواخر سده نهم هجری قمری و اواخر سده پانزدهم میلادی) و در اواخر پادشاهی نادر شاه افشار از نواحی کردنشین ترکیه و عراق تشکیل شده‌است.»Taranet (بحث) ‏۱ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۱ (UTC)پاسخ

ببینید، کسی که می‌خواهد منبعی در ویکی‌پدیا ارائه دهد باید منبعش را یک جوری اثبات کند؛ مگر جز اینست؟ ما گفتیم که عزیزان، همینکه دانشنامه جهان اسلام این کتاب را مرجع قرار داده (چون دانشنامه جهان اسلام در استفاده از منابع و مراجع بشدت وسواس دارد و هر کتابی را نمی‌توان استفاده نمود) و انتشارات و کتابخانه مجلس بعنوان معتبرترین انتشارات و کتابخانه کشور (که دوستان نسبت به اعتبار انتشارات کتاب کنجکاوی می‌کردند و معیارشان اول از همه انتشارات بود) برخی تیراژ این کتاب را منتشر و نگهداری می‌کند؟ یعنی اینها کافی نیست؟ شما برای تأیید اعتبار منابعتان مگر چکار می‌کنید؟ می‌روید به درگاه الهی و سجده می‌کنید تا از آسمان منابعتان را تأیید کنند؟ خوب حالا ببینیم دوستان چه کرده‌اند، دوستان گرامی رفته‌اند یک دست‌نوشته‌ای که نمی‌توانند اعتبارش را اثبات کنند را که در یک همایش و جشنی خوانده شده (حالا تازه وضعیت نویسنده و همچنین آن همایش هم معلوم نیست!) و سپس گروهی از انسانهای متین و باایمان رفته‌اند آن دست‌نوشته را تایپ کرده و در اینترنت گذاشته‌اند، جالب اینجاست که وقتی این مقاله را می‌خوانی، می‌بینی که خودش دارد اعتبار صفحه‌های پیشین مقاله خودش را نقض می‌کند و چپ و راست تناقض می‌گوید. دلیلش هم این است که این دست‌نوشته تنها برای یک همایش نوشته شده و بهمین دلیل موثق نیست و بگونه‌ای احساسی و مبالغه‌آمیز نوشته شده تا شنوندگان آن همایش را تحت تأثیر قرار دهد. این نوشته تنها بدرد همان همایش و جشن می‌خورد و حتی نمی‌توان آن را در همایشها و جشنهای آینده نیز بکار برد (چرا که بصورت احساسی و به مقتضای همان همایش نوشته شده) چه رسد به اینکه آن را در دایرةالمعارف بکار بست!؟ Mervzi (بحث) ‏۲ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۲:۳۵ (UTC)پاسخ

همه چیز از دست بردن در ویرایشات دیگران مشخص می‌شود لازم به توضیح نیست [۱۹]--Amir a57 (بحث) ‏۲ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۳۶ (UTC)پاسخ
Mervzi@ هر کسی که لینک‌هایی که داده شده‌است را ببیند متوجه می‌شود که همایش ربطی به مقاله برزویی ندارد و حتی موضوعشان هم متفاوت است. بگذریم. اصلاح متن به «این امارت در دوران صفویه و قاجاریه و با مهاجرت کردها مکری‌ها از شهرهای زور و کردان ساکن دیاربکر طی دو دورهٔ متفاوت یعنی در پایان کار ترکمانان آق‌قویونلو (دو تا سه دهه پیش از ظهور صفویه در اواخر سده نهم هجری قمری و اواخر سده پانزدهم میلادی) و در اواخر پادشاهی نادر شاه افشار از نواحی کردنشین ترکیه و عراق تشکیل شده‌است.» با هیچ‌کدام از منابع و نظرات طرفین این بحث منافات ندارد چون دربارهٔ اینکه آیا پیش از کوچ مکری‌ها، کردهایی در این منطقه بوده‌اند چیزی نگفته‌است. شرح کوچ ایلات مکری و تشکیل امارت مکریان هم در شرفنامه آمده‌است که تاریخ‌نویسان جدید آن را بازگو کرده‌اند و مطابق وپ:تاریخ است. در ضمن اگر می‌خواهید می‌توانید منبعی معتبرتر پیدا کنید که ماجرای شرفنامه دربارهٔ کوچ سیف الدین خان و پسرش صارم بیک و مکری‌ها را بازگو کرده باشد. --Taranet (بحث) ‏۳ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۱۸ (UTC)پاسخ

مینورسکی

مطلب «به گفتهٔ مینورسکی «اگر بخواهیم از همان آغاز سرزمینهای اصلی کردها را مورد بحث قرار دهیم، باید به این مناطق روی آوریم.»» به‌طور دقیق ارجاع داده‌نشده‌است و گنگ است (منظور از این مناطق دقیقاً کجاست، در کتاب مینورسکی دقیقاً نامی از مکریان آمده یا خیر؟)، شخصی که این مطلب را اضافه کرده می‌بایست شماره صفحه را ذکر کند و اسکن آن را در بحث قرار دهد. Farvartish (بحث) ‏۱ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۱۳ (UTC)پاسخ

از زمان درخواست اثبات خیلی گذشته‌است، اگر ارائه نشود مطلب را در یکی دو روز آینده پاک خواهم کرد. Farvartish (بحث) ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۵ (UTC)پاسخ
مطلب پاک شد، تا آوردنده اثبات اش کند. Farvartish (بحث) ‏۲۲ ژوئن ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۲۰ (UTC)پاسخ

پایان‌نامه

فکر نکنم یک پایان‌نامه کارشناسی ارشد، اعتبار لازم برای استفاده در یک مطلب مناقشه‌برانگیز را داشته باشد، در ضمن در متن‌اش من ادعایی که شده‌بود را نیافتم، ارجاع می‌بایست دقیق باشد. Farvartish (بحث) ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۷:۵۵ (UTC)پاسخ

از نام کردستان هراس دارید؟ کتاب حبیب‌الله تابانی رو قبول ندارید در مورد موجودیت نام کردستان مکری،

  • ناصر دفتر روایی، خاطرات و اسناد ناصر دفتر روایی (انقلاب مشروطیت، نهضت جنگل، دوره ناامنی خلخال)، به کوشش ایرج افشار و بغداد رزاقی، تهران، فردوسی، ۱۳۶۲، ص۲۳۳ و گزیده اسناد ایران و عثمانی، همان، ج۶، ص۱۳۷ و عبدالله ناهید، همان، صص۴۶–۴۴
هراس!!! نخست اینکه سعی کنید شیوه گفتارتان در ویکی را بهتر کنید. دوم آنکه ارجایتان نادقیق بود و در لینکی که گذاشته‌اید چنین مطلبی یافت نشد، سوم آنکه منبعی لازم‌است که دقیقاً گفته‌باشد در متون تاریخی از این نام استفاده می‌شده، و در آخر دربارهٔ سرآغاز اجماع صورت گرفته‌بود، که البته به هم‌اش زدید، صبر کنید تا مدیر بررسی کننده، سرکار خانم تارانت بیایند و نظر دهند. Farvartish (بحث) ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۲۰:۲۸ (UTC)پاسخ
مسعود جان، من کتابی به نام «نقش کردها در انقلاب مشروطیت» بر روی اینترنت نیافتم. اینکه کردهای این منطقه کردهای مکری هستند نیز بحثی درش نیست، و اینکه امارت موجود مکریان نامیده می‌شده، من مشکلی با نام‌های تاریخی ندارم، اگر در بحث‌هایی که کرده‌ام بگردی خواهی دید که حتی از نام عربستان برای بخشی از خوزستان که خیلی از دوستان سعی در نادیده گرفتنش دارند، چون در یک دوره تاریخی در زبان فارسی رواج داشته دفاع کرده‌ام. نکته مهم این است که اینجا ویکی‌فارسی است و نام‌های رایج در زبان فارسی تنها می‌بایست استفاده شود. در مورد مقدمه نیز در بالا می‌توانید بخش سبزرنگ زیر عنوان «پیشنهاد Taranet برای تغییر بخش آغازین مقاله» بخوانید. در آخر نیز تارانت آورده‌است که «تغییر مقدمه مقاله را با توجه به اجماع طرفین انجام می‌دهم. پیشنهادهای احتمالی در آینده دربارهٔ مقدمه مقاله می‌توانند در صفحه بحث مطرح شوند تا به اجماع برسند.» برای همین منتظر نظر ایشان می‌مانیم. Farvartish (بحث) ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۰۴ (UTC)پاسخ

کاربر farvartish شما حق ندارید در ویکی فارسی از واژه مجعول عربستان برای خوزستان استفاده کنید در مقاله دریای مازندران یا کاسپین نیز قصد ترویج نام غیر ایرانی داشتید و در اینجا نیز همراه کاربر amir a57 سنگ عرب بودن اکراد ایرانی‌تبار روادی و هزبانی را بر سینه می‌زنید در مورد تبار ایرانی روادیان مقاله بدلیس در دانشنامه اسلام نیز می‌تواند مفید باشد. مکری11 (بحث) ‏۴ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۱۷ (UTC)پاسخ

هواداری؟

کاربری که منبع دانشنامه اسلام را هوادار می‌داند (کاربر امیر آ۵۷) و دائم ویرایشهای مفید را خنثی می‌کند دلایل اینکارش را توضیح دهد. نقده ای (بحث) ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۲:۰۶ (UTC)پاسخ

آب و هوا

در بخش آب و هوا آمده مکریان سرزمینی خشک و بی آب !! فکر می‌کنم تنها چیزی که در این منطقه وجود ندارد خشکیست به نسبت سایر نقاط ایران و حتی استان منطقه پر بارش و پرآبی (هم سطحی و هم آبهای زیر زمینی) است و رودهای پرآبی مانند سیمینه رود و زرینه رود و زاب‌های دوگانه و گادر و … در آن جریان دارند.

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (سپتامبر ۲۰۱۹)

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۲ پیوند خارجی موجود در مکریان را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام. —InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۹ (UTC)پاسخ

پیوندهای خارجی اصلاح شدند (اکتبر ۲۰۱۹)

سلام همکاران ویرایشگر.

من به‌تازگی ۳ پیوند خارجی موجود در مکریان را اصلاح کردم. لطفاً ویرایشم را بازبینی کنید. اگر پرسشی دارید یا می‌خواهید ربات پیوندها یا چند صفحه را نادیده بگیرد، لطفاً این راهنمای ساده را برای دریافت اطلاعات بیشتر ببینید. من تغییرات زیر را انجام دادم:

لطفاً برای اصلاح خطاهای ربات به راهنما مراجعه کنید.

با احترام. —InternetArchiveBot (گزارش اشکال) ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۴۴ (UTC)پاسخ

تقسیم میاندواب مقدمه تشکیل استان مکریان

https://kurdpress.com/fa/news/14259/میاندوآب-به-سه-شهرستان-تفکیک-شد/

با مصوبه هیئت وزیران دو شهرستان جدید به مرکزیت شهرهای «چهاربرج» و «باروق» تشکیل و رسماً این دو بخش از میاندوآب جدا شدند.

به گزارش کردپرس، هیئت وزیران در جلسه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۰ به پیشنهاد وزارت کشور و به استناد ماده ۱۳ قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری تصویب کرد که با تغییر نام بخش «مرحمت آباد» به مرکزی یک شهرستان به نام چهاربرج از ترکیب دو بخش مرکزی و فیروزآباد ایجاد و شهر «چهاربرج» نیز به عنوان مرکز شهرستان «چهاربرج» تعیین شود.

در بخش «باروق» شهرستان میاندوآب هم این بخش به نام بخش باروق به مرکزی تغییر نام می‌دهد و یک شهرستان به نام «باروق» از ترکیب دو بخش مرکزی و تختالو ایجاد می‌شود و شهر باروق به عنوان مرکز شهرستان باروق تعیین می‌شود.

امروز همزمان با حضور معاون رئیس‌جمهور، استاندار و مسئولان استانی فرمانداری شهر تازه تأسیس باروق افتتاح شد و سهند علی ستاری بخشدار سابق باروق به عنوان سرپرست فرمانداری این شهر جدید منصوب شد.

https://www.yjc.news/fa/news/7826065/بخش-های-مرحمت-آباد-و-باروق-میاندوآب-به-شهرستان-ارتقا-یافت

https://www.irna.ir/news/84416740/مسوولیت-تقسیمات-کشوری-و-جغرافیایی-بر-عهده-وزارت-کشور-است

نامزد حذف شدن یک پروندهٔ ویکی‌انبار استفاده‌شده در این صفحه

پروندهٔ زیر از ویکی‌انبار که در این صفحه استفاده شده نامزد حذف شده‌است:

در بحث حذف که در صفحهٔ نامزدی صورت می‌گیرد شرکت کنید. —Community Tech bot (بحث) ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۵۱ (UTC)پاسخ