پرش به محتوا

سلطان سهاک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
یک درویش /اهل حق ایرانی در سلطان سهاک
سلطان سهاک برزنجی
زادهٔ۱۲۷۶ میلادی
درگذشت۱۳۹۵ میلادی
آرامگاهشیخان پاوه
دیگر نام‌هاسلطان اسحاق برزنجی سان سهاک
مکتبیاری
منصبرهبر و بنیانگذار
والدینمادر خاتون دایراک، پدر شیخ عیسی برزنجی

سلطان سهاک یا سلطان اسحاق (۷۹۸–۶۷۵ ه‍.ق) یک شخصیت مقدس در دین یارسان است. از او به عنوان بنیانگذار آیین یارسان یاد می‌شود. پیروان دین یاری وی را به نام‌های سلطان حقیقت و صاحب کرم نیز می‌شناسند و او را اصلی‌ترین مظهر جلوهٔ ذات حق می‌دانند. سید نصرالدین حیدری از بزرگان زنده در حال حاضر این آیین و مسلک می باشد.(دیگر تیره های یارستان نیز بزرگانی دارد که در حال حاضر رهبری وارشاد مریدان خود را برعهده دارند).

زندگی‌نامه

در اواخر سده ۷ هجری قمری در قریه برزنجه واقع در شهرستان سلیمانیه عراق چشم به جهان گشود.[۱] پدرش عیسی برزنجه‌ای در آن زمان رئیس درویشان قادری بوده‌است و خانقاه و مریدانی داشته‌است و مادرش خاتون دایراک ملقب به خاتون رمزبار یا رزبار دختر حسین بگ جاف بوده‌است، که در دین یاری یکی از هفت تن می‌باشد. بعد از درگذشت پدر مریدان او گرد سلطان سهاک جمع شدند و برادران بنای مخالفت را با او نهادند. از این رو از برزنجه به قریه شیخان در شهر پاوه در کرمانشاه ایران هجرت کرد و در آنجا نیز از دنیا رفت.[۲][۳]مسلک اهل حق در زمان ایشان رواج یافت و رسمیت پیدا کرد. (برهان الحق. ف۷ص۴۳) اشخاص زیادی از نقاط مختلف و از ملت‌ها و اقوام گوناگون نزد سلطان سهاک آمده و به وی دست ارادت داده و در حلقهٔ یاران او درآمدند. بسیاری از یاران سلطان سهاک اهل چین، هند، بخارا و سایر بلاد دوردست از ایران بوده‌اند و برای دیدار و یاری او به کردستان آمدند. دین یاری در زمان ایشان تجدید ساختار شد و فعالیت خود را علنی کرد. سلطان سهاک ارکان مزبور را به زبان کردی هورامی به نام بیابس پردیوری سرایش کرد و بیاوبس یاری را بنیان گذاشت. این بیاوبس به طوری که خود سلطان صریحاً گفته، برای جماعت اهل حق لازم‌الاجرا است و هرکس از ارکان آن تجاوز نماید از جامعهٔ اهل حق دانسته نمی‌شود. اصول آیین اهل حق بر چهار اصل پاکی، راستی، نیستی و ردا استوار است.[۴] [یاری چار چیون باوری وجا راستی و پاکی نیستی و ردا (ب.ح فصل پنجم)] طیب طاهری در خصوص تولد ایشان بر اساس محاسبات گاهشماری ۱/۱/۶۲۲ خورشیدی برابر با ۲۰/۹/۶۴۰ قمری و ۲۲/۳/۱۲۴۳ میلادی را در کتاب تاریخ و فلسفه سرانجام آورده‌است.[۵]

کلام سرانجام

گفتارهای سلطان سهاک در سرانجام (دیوان گوره) که کتاب مقدس یارسان به‌شمار می‌رود، جمع‌آوری شده‌است و به شکلی کامل تا به امروز از جانب محقق و نویسنده یارسانی طیب طاهری در سال ۲۰۰۷ به چاپ رسیده‌است.[۶] سرانجام به معنی عاقبت و آخر کار است و شامل کلیهٔ متونی است که سلطان سهاک (۶۷۵–۷۹۸ هجری) و یارانش در قرن هشتم هجری بیان کرده‌اند. این متون سرودها و نیایش‌ها و ادعیه و آداب و رسوم مذهبی و مسلکی و نذر و نیاز و قربانی‌ها را در برمی‌گیرد و بیشتر مطالب آن سینه به سینه منتقل شده‌است.[۷] کلام سرانجام به زبان گورانی نوشته شده‌است.

خانواده های حقیقت

یکی از کارهای مهم سلطان سهاک، تشکیل ۷ خانواده حقیقت به نام‌های خاموشی، یادگاری، شاه‌ابراهیمی، عالی‌قلندری، میرسوری، مصطفایی و حاجی باویسی بوده‌است. بعد از سلطان نیز چهار خانواده دیگر به نام‌های ذوالنوری، آتش‌بیگی، شاه‌حیاسی و باباحیدری تأسیس شدند.[۷]

زیارتگاه سلطان سهاک

سلطان سهاک در زمان اقامت خود در هورامان در روستای شیخان اقامت داشته و در آنجا به دیدار با یاران و پیروانش می‌پرداخته‌است. هم‌اکنون آرامگاه او در روستای شیخان از توابع بخش نوسود در شهرستان پاوه در استان کرمانشاه واقع شده‌است.[۸] گفته می‌شود که مکان زیارتگاه در حوالی مکان سابق منزل سلطان سهاک قرار دارد.[۹] مکان زیارتگاه زیارتگاه در نزدیکی محلی به نام پردیور واقع شده که از اماکن مقدس دین یارسان به‌شمار می‌آید و از ان به عنوان قبلهٔ مجازی یارسان یاد می‌شود.[۱۰]

منابع

  1. برهان‌الحق، نورعلی الهی
  2. صدیق صفی‌زاده، اهل حق،
  3. برهان الحق.
  4. برهان الحق.
  5. تاریخ و فلسفه سرانجام (شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی کردستان). طیب طاهری، اربیل نشر مکریانی چاپ سوم ص 215.
  6. «سرانجام». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۰. دریافت‌شده در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۰.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ صدیق صفی‌زاده، اهل حق
  8. خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا): آرامگاه سلطان سحاک کجاست؟، نوشته‌شده در ۲۴ اسفند ۱۳۹۲؛ بازدید در ۱۲ تیر ۱۳۹۹.
  9. آسو: یارسان‌ها، نوشتۀ سوما نگهداری‌نیا، نوشته‌شده در ۸ دی ۱۳۹۸؛ بازدید در ۱۲ تیر ۱۳۹۹.
  10. آزادی، علی محمد، آشنایی با عقاید و آداب و رسوم دینی اهل حق در استان کرمانشاه، کرمانشاه: مؤسسهٔ فرهنگی، هنری و سینمایی کوثر، چاپ دوم: ۱۳۸۲، ص ۱۸۳.