تبارشاخه‌بندی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ytabatabaee (بحث | مشارکت‌ها)
Ytabatabaee (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۶: خط ۱۶:
روش‌های اصلی استفاده‌شده در تحلیل‌های شاخه‌بندی و علم رده‌بندی از کار‌های [[ویلی هنیگ]]
روش‌های اصلی استفاده‌شده در تحلیل‌های شاخه‌بندی و علم رده‌بندی از کار‌های [[ویلی هنیگ]]
نشات گرفته است. او که یک [[حشره‌شناس]] آلمانی بود، در کتابی که در سال 1966 نوشت این علم را فیلوژنتیک سیستمی نامید; اصطلاحات "کلاد" و "شاخه‌بندی" توسط سایر محققان رواج‌ پیدا‌ کرد. شاخه‌بندی در حالت کلی به مجموعه‌ی خاصی از روش‌های مورد‌استفاده در تجزیه و تحلیل فیلوژنتیک اشاره دارد گر‌چه امروزه گاهی اوقات برای اشاره به کل این جوزه استفاده‌ می‌شود. {{sfn|ps=|Brinkman|Leipe|2001|p=323}}
نشات گرفته است. او که یک [[حشره‌شناس]] آلمانی بود، در کتابی که در سال 1966 نوشت این علم را فیلوژنتیک سیستمی نامید; اصطلاحات "کلاد" و "شاخه‌بندی" توسط سایر محققان رواج‌ پیدا‌ کرد. شاخه‌بندی در حالت کلی به مجموعه‌ی خاصی از روش‌های مورد‌استفاده در تجزیه و تحلیل فیلوژنتیک اشاره دارد گر‌چه امروزه گاهی اوقات برای اشاره به کل این جوزه استفاده‌ می‌شود. {{sfn|ps=|Brinkman|Leipe|2001|p=323}}

آنچه که امروزه به عنوان روش شاخه‌بندی شناخته می ‌شود، در سال 1901 توسط پیتر چالمرز میچل برای پرندگان<ref>Schuh, Randall. 2000. Biological Systematics: Principles and Applications, p.7 (citing Nelson and Platnick, 1981). Cornell University Press (books.google)</ref><ref name="FolinsbeeKaila">Folinsbee, Kaila et al. 2007. 5 Quantitative Approaches to Phylogenetics, p. 172. Rev. Mex. Div. 225-52 (kfolinsb.public.iastate.edu)</ref>، در سال 1921 آن توسط رابرت جان تیلیار برای حشرات<ref>{{Cite book|title = Trees of life: Essays in the philosophy of biology|last = Craw|first = RC|publisher = Kluwer Academic|year = 1992|isbn = 978-94-015-8038-0|location = Dordrecht|pages = 65–107|editor-last = Griffiths|editor-first = PE|chapter = Margins of cladistics: Identity, differences and place in the emergence of phylogenetic systematics}}</ref> و در سال 1943 توسط و.زیمرمن برای گیاهان انجام شد.<ref>Schuh, Randall. 2000. Biological Systematics: Principles and Applications, p.7. Cornell U. Press</ref>


== کلاد ==
== کلاد ==

نسخهٔ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۳۱

شاخه‌بندی، کلادیستیک، کلادبندی (کلاد شناسی‌) یا شنکله‌بندی [۱][۲] (به انگلیسی: Cladistics) روشی برای طبقه‌بندی گونه‌های جانداران در گروه‌هایی به نام کلاد است. برای مثال، پرندگان، دایناسورها، کروکودیل‌ها و تمام نسل آن‌ها (زنده یا منقرض) و نیای مشترک‌شان یک کلاد را تشکیل می‌دهند.[۳] از لحاظ سامانه‌شناسی زیستی، یک کلاد یک «شاخه» در درخت زندگی است که یک گروه فراگیر (مونوفیلتیک) را تشکیل می‌دهد.

شاخه‌بندی با دیگر روش‌های آرایه‌شناسی، مثل فنتیک[۴] تفاوت دارد. به این خاطر که تأکید شاخه‌بندی روی شناسه‌های مشترک و مشتق‌شده‌است. روش‌های پیشین از همانندی‌های ریخت‌شناختی برای طبقه‌بندی گونه‌ها در داخل سرده‌ها (جنس‌ها) و دیگر طبقه‌های آرایه‌شناختی بالاتر استفاده می‌کردند. طبقه‌بندی شاخه‌بندی معمولاً مبتنی بر ساختارهای درختی به نام کلادوگرام (شاخه‌نما)[۵] است که نزدیکی نیای مشترک یا اشتراک ساختارهای همساخت را نشان می‌دهد. دیگر وجه تمایز روش شاخه‌بندی، توجه به صرفه‌جویی و آزمون‌کردن فرضیه (ابطال‌پذیری) به جای تصمیم‌گیری سوبژکتیو دیگر سیستم‌های آرایه‌شناختی است.[۶] برنامه‌های کامپیوتری بسیاری در این علم کاربرد دارد، چون طبیعت نسل نمودادهای کلادوگرام بسیار پیچیده‌است.

روش شاخه‌بندی از صفات مشترک بین گونه‌ها، صفات اشتقاق‌یافته را مورد بررسی قرار می‌دهد، بنابراین در این نوع رده‌بندی باید بتوانیم صفات اشتقاق‌یافته را از دیگر صفات جدا کنیم. در این رده‌بندی به عمل بازشناختن صفات اجدادی و صفات اشتقاقی، «جهت‌یابی»[۷] گفته می‌شود.

در این رده‌بندی به ابتدایی‌ترین حالت صفتی، نزدیک‌ریخت[۸] و به اشتقاق‌یافته‌ترین حالت یک صفت جداریخت[۹] گفته می‌شود. برای نمونه ستون مهره‌ها که در مهره‌داران در نیای مشترک آن‌ها وجود داشته و اساسا در نسل‌های بعدی باقی مانده‌استیک صفت اجدادی است و پرها در پرندگان که با خزندگان از یک نیای مشترک هستند یک صفت اشتقاقی است.

در جهت‌یابی صفات از حالت‌های صفتی دیگری نیز استفاده می‌شود که عبارتند از:

  • هم‌نزدیک‌ریخت (symplesiomorphic): صفاتی که در چند گروه خواهری وجود دارد و در نیای مشترک آن‌ها نیز بوده‌است.
  • هم‌جداریخت (synapomorphic): صفاتی که در نزدیک‌ترین نیای دو یا چند تاکسون یافت می‌شود اما در نیای قدیمی‌تر آن‌ها وجود نداشته‌است.
  • خودجداریخت (autapomorphic): صفات اشتقاق‌یافته در یک یا دو گروه خواهری هستند.

تاریخچه

ویلی هنیگ 1972

روش‌های اصلی استفاده‌شده در تحلیل‌های شاخه‌بندی و علم رده‌بندی از کار‌های ویلی هنیگ نشات گرفته است. او که یک حشره‌شناس آلمانی بود، در کتابی که در سال 1966 نوشت این علم را فیلوژنتیک سیستمی نامید; اصطلاحات "کلاد" و "شاخه‌بندی" توسط سایر محققان رواج‌ پیدا‌ کرد. شاخه‌بندی در حالت کلی به مجموعه‌ی خاصی از روش‌های مورد‌استفاده در تجزیه و تحلیل فیلوژنتیک اشاره دارد گر‌چه امروزه گاهی اوقات برای اشاره به کل این جوزه استفاده‌ می‌شود. [۱۰]

آنچه که امروزه به عنوان روش شاخه‌بندی شناخته می ‌شود، در سال 1901 توسط پیتر چالمرز میچل برای پرندگان[۱۱][۱۲]، در سال 1921 آن توسط رابرت جان تیلیار برای حشرات[۱۳] و در سال 1943 توسط و.زیمرمن برای گیاهان انجام شد.[۱۴]

کلاد

در دانش سامانه‌شناسی زیستی، کلاد تک‌شاخه‌ای از درخت زندگی است که یک نیای مشترک و تمامی نوادگان او (شامل گونه‌های از میان رفته و گونه‌های زنده) را در بر می‌گیرد.

شاخه‌نما

نقطه آغاز تحلیل شاخه‌بندی گروهی از جزئیات و مولکول‌ها و ریخت‌شناسی یا اطلاعات دیگری است که مشخصات این جزئیات را بیان کند. نتیجه پایانی عبارت است از یک نمودار درختی که کلادوگرام یا شاخه‌نما نامیده می‌شود.

شاخه‌بندی در آرایه‌شناسی

کاربرد در رشته‌های دیگر

سیستم مقایسه و طبقه‌بندی بر اساس کلادوگرام‌ها مختص موضوعات زیست‌شناسی نیست.[۱۵] هر گروهی از اشخاص یا اجسام که دارای طبقه باشند، نیای مشترک فرضی داشته باشند، و مجموعه‌ای از ویژگی‌های مشترک به‌ارث‌رسیده از نیای مشترک داشته باشند می‌توانند به این طریق دسته‌بندی شوند. تنها ملزومات آن داشتن خصیصه‌هایی قابل شناسایی و اندازه‌گیری است.

تلاش‌های اخیر برای استفاده از شاخه‌بندی در رشته‌های خارج از زیست‌شناسی بدین قرارند:

همچنین ببینید

پانویس‌ها و منابع

  1. «واژه‌نامهٔ انگلیسی-فارسی [[زیست‌فناوری]]» (Pdf). دریافت‌شده در ۵ فروردین ۱۳۸۸. تداخل پیوند خارجی و ویکی‌پیوند (کمک)
  2. کلادیستیک از مشتقات کلمه یونانی κλάδος به معنی شاخه است.
  3. Glossary entry "clade" Understanding Evolution. 2010. University of California Museum of Paleontology.
  4. Phenetics
  5. cladogram: کلادوگرام، کلادنما یا شنکله‌نما هم نامیده شده‌است.
  6. Phillips, Ben (2000). "Natural History Collections: Cladistics". University of Edinburgh. Retrieved 4 July 2009.
  7. polarization
  8. plesiomorphic
  9. apomorphic
  10. Brinkman & Leipe 2001, p. 323.
  11. Schuh, Randall. 2000. Biological Systematics: Principles and Applications, p.7 (citing Nelson and Platnick, 1981). Cornell University Press (books.google)
  12. Folinsbee, Kaila et al. 2007. 5 Quantitative Approaches to Phylogenetics, p. 172. Rev. Mex. Div. 225-52 (kfolinsb.public.iastate.edu)
  13. Craw, RC (1992). "Margins of cladistics: Identity, differences and place in the emergence of phylogenetic systematics". In Griffiths, PE (ed.). Trees of life: Essays in the philosophy of biology. Dordrecht: Kluwer Academic. pp. 65–107. ISBN 978-94-015-8038-0.
  14. Schuh, Randall. 2000. Biological Systematics: Principles and Applications, p.7. Cornell U. Press
  15. Mace, Ruth; Clare, Clare J.; Shennan, Stephen, eds. (2005). The Evolution of Cultural Diversity: A Phylogenetic Approach. Cavendish Publishing. p. 1.
  • مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Cladistics». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰.
  • خلجی پیربلوطی، ولی‌الله، روش‌های رده‌بندی موجودات زنده، مجله رشد، دوره نوزدهم، شماره ۴. زمستان ۱۳۸۴. ص۴۲.

پیوند به بیرون