شاهزاده ایران: شنهای زمان (فیلم): تفاوت میان نسخهها
Armin aine (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| تصویر= Prince_of_Persia_poster.jpg |
| تصویر= Prince_of_Persia_poster.jpg |
||
| عرض تصویر= |
| عرض تصویر= |
||
| زیرنویس= پوستر |
| زیرنویس= پوستر فيلم |
||
| کارگردان= [[مایک نوول]] |
| کارگردان= [[مایک نوول]] |
||
| تهیهکننده= [[جری بروکهایمر]] |
| تهیهکننده= [[جری بروکهایمر]] |
نسخهٔ ۲۹ مهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۲۲
شاهزاده پارس: ماسههای زمان | |
---|---|
کارگردان | مایک نوول |
تهیهکننده | جری بروکهایمر |
نویسنده | جردن مکنر بوآز یاکین دوگ میرو کارلو برنارد |
بازیگران | جیک جیلنهال جما آرترتون بن کینگزلی آلفرد مولینا |
موسیقی | هری گریگسون-ویلیامز |
فیلمبردار | جان سیل |
توزیعکننده | والت دیزنی پیکچرز |
تاریخهای انتشار | ۲۸ مه ۲۰۱۰ |
کشور | ایالات متحده |
زبان | انگلیسی |
شاهزاده پارس: ماسههای زمان فیلمی سینمایی است که از اواخر ماه مه ۲۰۱۰ در سینماهای جهان به نمایش درآمدهاست. این فیلم بر پایهٔ یک بازی ویدئویی به همین نام ساخته شده و جیک جیلنهال نقش اول آن است.[۱][۲]
تهیهکنندهٔ این فیلم جری بروکهایمر است، و مایک نوول، که جام آتش را ساخته بود، آن را کارگردانی میکند. پیشنویس فیلمنامه، توسط جردن مکنر، خالق سری شاهزادهٔ ایران نوشته شده است.
شن های زمان یک فیلم ژانر اکشن است، اما در ساخت فیلم سعی شده است از عناصر جالبی از داخل بازی استفاده شود تا برای بینندهٔ آن یک تجربهٔ کاملاً تازه باشد. فیلمنامهای برای این فیلم، در دو سایت مستقل، گذاشته شد که البته اعتبار این فیلمنامه هیچوقت تأیید نشد، ولی برخی قسمتهای آن تقریباً اعتبار لازم را دارند. این سایتها قبل از اعلام رسمی نامهای شخصیتهای اصلی فیلم، نام آنها را گفته بودند.
فیلم در مراکش و لندن فیلمبرداری شد.
بازیگران
بازیگر | نقش |
---|---|
جیک جیلنهال | دستان، شاهزاده حکومت پارس |
جما آرترتون | تهمینه، شاهدخت الموت |
بن کینگزلی | نظام، وزیر شاه حکومت پارس |
آلفرد مولینا | شیخ عمار، تاجر شترمرغ |
توبی کبل | گرسیو (گرسیوز)، ولیعهد حکومت پارس |
خلاصه داستان
الگو:خطر لوثشدن «الموت» شهریست زیبا و مقدس که توسط یک پرنسس بنام «تهمینه» حکومت میشود. «گرسیو»، ولیعهد امپراتور پارس، به پیشنهاد «نظام»، وزیر شاه، به شهر الموت حمله کرده و آن شهر مقدس را پس از هزار سال تسخیر میکند. کاهنان الموت قرنهاست خنجری در خفا نگاه میدارند که هرکس به این خنجر اسطورهای دست یابد، میتواند زمان را به عقب برگرداند و سرنوشت جهان را تغییر دهد. این خنجر قدرت این را نیز دارد که جهان را به نیستی بکشاند، چرا که شن و ماسهای که درون این خنجر قرار دارد قابلیت کنترل زمان را دارد. بنابراین کاهنین الموت خنجر را مخفی نگاه میدارند تا بدست نااهل نیفتد. اما اینک با تسخیر شهر بدست سپاه امپراتور پارس، خنجر طی ماجراهایی تصادفا بدست «دستان»، پسرخوندهٔ امپراتور پارس میافتد.
در جشنی که به افتخار این پیروزی صورت میگیرد، شاهنشاه پارس بطور مرموزی توسط ردایی طلسمشده به قتل میرسد، و درباریان انگشت اتهام را بسوی دستان دراز میکنند، چرا که او ردا را بر تن شاه کرده بود. اما او که بیگناه است، متواری میشود. تهمینه نیز به منظور پس گرفتن خنجر از قصر گریخته، و او را تعقیب میکند. دستان بزودی پی به قدرت هولناک خنجر میبرد، و سعی میکند «نظام» را خبردار کند. نظام تنها کسی است که دستان به او اعتماد دارد. اما هنگام ملاقات با او متوجه میشود که نظام در قتل شاه دست داشته است. دستان باز متواری میشود، و مجبور میشود با تهمینه متحد شود. نظام، مامورین مخفی بنام حشاشین را برای قتل آنان میفرستد که در فن جادو و نیروهای اهریمنی خبرهاند. دستان متوجه میشود که نه تنها نظام قصد جانش را کرده بوده، بلکه بکمک حشاشین قصد دارد با روانکردن توفان شن و ماسه (که توسط همان خنجر آغاز میشود) سرزمین و تمدن جهانیان را نابود گردانیده، و حکومتی نو بر جهان روا کند.
دستان بکمک دوستان تازه یافتهاش متوجه میشود که رسالت اصلی او این است که خنجر باستانی را، که رمز پایداری جهان است، از دست دشمنان دور نگاه داشته، و نظام را در این راه رسوا کند.[۳] اما او رفته رفته عاشق تهمینه میشود، اما در این بین، مامورین حشاشین موفق به ربودن خنجر میشوند، و تهمینه و دستان مجبور میشوند به الموت بازگردند، تا جلوی استفاده خنجر توسط نظام را بگیرند. دستان خود را مخفیانه به گرسیو (ولیعهد) میرساند و بیگناهی خود را به او ثابت میکند، و بدین ترتیب به او ثابت میکند که پدرشان (شاهنشاه) را نکشته، اما در همین هنگام نظام گرسیو را کشته و خنجر را برداشته و به زیر شهر در مکانی مرموز میرود، جایی که نیروهای هستیبخش جهان از آن ساطع شده، و جایی که خنجر قادر است جهان را نابود گرداند.
در رویارویی نهایی فیلم، دستان در لحظه آخر مانع از فنا شدن جهان میگردد. او به خنجر دست یافته و زمان را به عقب به زمان تسخیر الموت بازگردانیده، و باعث تغییر سرنوشت وقایع میشود.
تشابههای فرهنگی و شخصیتی
تشابههای زیادی بین داستان فیلم، و نوشتارهای تاریخی ایران دیده میشود. سازندگان فیلم داستان را بر اساس قصهٔ مشهور حسن صباح، خواجه نظامالملک طوسی، و سلطان ملکشاه سلجوقی نوشتهاند، اما بر بسیاری از جزئیات دست برده و آن را تغییر دادهاند، و بنظر میرسد که با درهم آمیختن عناصر فرهنگی متفاوت، سعی در رنگارنگ جلوه دادن فضای داستان دارند:
نام «دستان»، قهرمان فیلم، برگرفته از رستم دستان، قهرمان شاهنامه است.[۴] با اینحال شخصیتش بیشباهت به علیبابا و چهل دزد بغداد در داستان هزار و یک شب نیز نمیباشد.[۵]
تهمینه در شاهنامه نام همسر رستم است. «تهمینه» در فیلم، در الموت حکومت میکند، و نهایتا در داستان نیز مجذوب دستان میشود. کاهنین آن شهر نیز لباس زرتشتی بر تن دارند، اما از سوی دیگر شهر الموت با سبک معماری گورکانیان هند بنا شده است.
حشاشین برای خود قلعهای جداگانه دارند (که هیچ ربطی به الموت در داستان ندارد)، و در آن تمرینات جادو و سماع میکنند. نام این گروه در فیلم Hassansin قید شده، که تلفیقیست از دو نام Hashshashin (حشاشین به انگلیسی) و Hasan (نام کوچک حسن صباح در انگلیسی). در فیلم، رهبر گروه حشاشین شخصی اهریمنی است که احتمالا (با برداشتهای شخصی فیلمسازان) از روی شخصیت تخیلی حسن صباح (و تا حدودی هم ضحاک) الگوبرداری شده. او کور است، اما جهان را میبیند، و در آستین خود مار میپروراند. او با وزیر شاهنشاه پارس، «نظام» (برداشتی از نظامالملک وزیر ملکشاه)، برای نابود کردن خاندان حکومتی مخفیانه دست به یکی کرده است. او هم شاه و هم ولیعهد را به قتل میرساند. شخصیت شاه احتمالا برداشتی از روی سلطان ملکشاه سلجوقیست که در سال ۴۸۵ ه.ق. به قتل رسید، و نام «گرسیو» (ولیعهد) نیز برداشتی است از گرسیوز پسر پشنگ در شاهنامه.
استقبال
فیلم با استقبال متوسطی در آمریکا روبرو شد. برخی منتقدین همانند لس آنجلس تایمز، به فیلم نمره B دادند[۶]، در حالیکه برخی دیگر همانند راجر ایبرت جلوههای ویژه فیلم را «شلوغ پلوق» توصیف کردند.[۷]
بوستون گلوب نوشت: «جای تاسف دارد که در ساخت این فیلم از هیچ ایرانی برای مشاوره هم حتی استفاده نشد».[۸] جری بروکهایمر تهیهکننده این فیلم در مصاحبه با تلویزیون بیبیسی فارسی گفته بود که برای بازیگری نقشهای فیلم، هنرپیشههایی از ایران را در ذهن داشته اما به دلیل مشکلات مربوط به ویزا، نتوانسته آنها را به موقع ملاقات کند.[۹]
نیویورک تایمز نوشت: «با توجه به وضعیت حاد سیاسی بین ایران و آمریکا، باز جای شکرش باقیست که قهرمان داستان (با اینکه بازیگرش ایرانی نیست) شخصیتی سکسی از خاورمیانه است، بخصوص اینکه نیاتش صلحجویانه است.»[۱۰]
پانویسها و منابع
- ↑ جیک جیلنهال در شاهزادهٔ ایرانی
- ↑ جیک جیلنهال شاهزادهٔ ایران است!
- ↑ بیبیسی فارسی - فرهنگ و هنر - 'شاهزاده ایران' بر پرده سینماهای جهان
- ↑ Prince of Persia – Rising from the Game to the Film | Payvand.com
- ↑ http://rogerebert.suntimes.com/apps/pbcs.dll/article?AID=/20100526/REVIEWS/100529984
- ↑ http://articles.latimes.com/2010/may/27/entertainment/la-et-prince-persia-20100527
- ↑ http://rogerebert.suntimes.com/apps/pbcs.dll/article?AID=/20100526/REVIEWS/100529984
- ↑ http://www.boston.com/ae/movies/articles/2010/05/28/prince_of_persia_is_fun_summer_movie_fluff/
- ↑ «فیلم شاهزاده ایران در سینماهای بریتانیا» (ویدئو). بیبیسی فارسی. ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۹.
- ↑ http://movies.nytimes.com/2010/05/28/movies/28prince.html?ref=movies