بحث:وام‌واژه‌های ترکی در فارسی

Page contents not supported in other languages.
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

Untitled[ویرایش]

مگر زبان آذری هنوز وجود دارد که واژگانش در زبان فارسی آمده باشد؟؟؟این مقاله در مورد واژگان زبان ترکی در فارسی است نه آذری چون زبان آذری که تعریفی مشخص دارد...--iroony ‏۱۵ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۲ (UTC)[پاسخ]

نادرستی انبوه[ویرایش]

شخصاً به عناون یک زبان‌شناس که مطالعه زیادی در ریشه‌شناسی زبان‌های ایرانی دارم اشتباهات گسترده‌ای در این نوشتار دیدم که تا جایی که جا داشت تصحیح کردم. دسته ای از اصیل‌ترین واژه‌های فارسی و ایرانی مانند آستان (از پارسی میانه)، آش (در همهٔ زبان‌های هندواروپایی ریشه دارد، هم‌ریشه با Essen آلمانی)، باجه (هم‌ریشه با بازه، امرود (از پارسی میانه)، بابک (پاپک پهلوی)، بخش (اسم مصدر از ریشهٔ بخ ایرانی به معنی قطعه، باغ نیز با این واژه هم‌ریشه است و به معنی قطعه زمین است)، بی‌بی (از اصیل‌ترین واژه‌های ایرانی هم‌ریشه با Wife)، چابک (čābuk پهلوی)، چاق (چاک فارسی و کردی در اصل به معنی خوب و سالم: دِماغت چاق است؟)، چمچه (و کمچه که در همهٔ زبان‌های ایرانی قدیم هم دیده می‌شود)، خون (از پهلوی)، قم (کومه و کومدان فارسی)، سرکه و ... را به جرم این‌که ترکی هم این‌ها را از فارسی وام گرفته و استفاده کرده در این مقاله برچسب ترکی زده‌اند. دسته‌ای دیگر از واژه‌های هندی مانند صندل (چندل) و سغدی مانند بیگ و خاتون و تومان (که از راه ترکی وارد فارسی شده) را هم ترکی پنداشته‌اند. با این توصیف بهتر است تا تک‌تک واژه‌های واردشونده به این فهرست از مدارک معتبر کافی برخوردار نشده برچسب‌های آن را برنداریم.--ماني ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۳ (UTC)[پاسخ]

اگر اشتباه نکنم، بسیاری از واژه‌های این فهرست، با وجود ترکی بودن اصلا در زبان فارسی به‌کار نمی‌روند (حداقل در فارسی امروزین) بنابراین این‌گونه واژگان هم باید از فهرست حذف شوند: واژه‌هایی مانند: بولاق اوتی، تُتماج، چاتمه، چیچک، دبوس از تپوز، دایلاق، ساخلو و ... بسیاری دیگر. نظر شما چیست؟--آبتین ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۱۹ (UTC)[پاسخ]
می‌شود فهرست را به دو بخش تقسیم کرد. بخش رایج در فارسی. بخش واژه‌های متروکه.--ماني ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۸ (UTC)[پاسخ]
نگته دیگر، برخی واژه‌ها صرفا در زبان گفتاری و عامیانه به‌کار می‌روند: مانند: تیپا، سُقُلمه، قاراشمیش، قالتاق، قرمساق و ...، این‌ها هم نیاز به جداسازی دارند به نظر شما؟--آبتین ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۷ (UTC)[پاسخ]
می‌شود جدا کرد چون‌که واژه‌های فارسی رسمی نیستند و فقط لغت‌های قاجاری رایج‌شده در لهجه تهران هستند. (البته الان از راه تهران به شهرستان‌ها هم دارد نفوذ می‌کند.)--ماني ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۴۱ (UTC)[پاسخ]
ممنون از توضیح و سپاس از زحمات--آبتین ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۴۶ (UTC)[پاسخ]

توضيح[ویرایش]

دوستان عزيز دقت کنيد. وقتی شما کلمه‌ای را نشنيده‌ايد يا در محيط شما رواج ندارد، دليل بر متروکه بودن آنها يا منحصربودن به لهجه تهران نيست. لغاتی همچون اُغور (در اصطلاح اُغُر به خير)- ایز- آیزنه و یزنه- تُخماق - غازغان - دیلماج - قاووت- قاین - یالقوز- ینگه دنیا و ینگه در بين مردم رواج دارد.
منبع سغدی بودن کلمات تومان، بیگ، خاتون و قوروت را هم درج کنيد.
به لغاتی مانند کاکل، کماج، قشنگ و غيره[نیازمند منبع] چسبانده‌ايد؛ در حالی که منبعشان ذکر شده است.
اصلاً کلماتی مانند ال و بل،آلاخون،تیپا، جیک وبوک، چاپیدن، چاخان، چَپُو، داداش، دگنک، دمار، دوز(بازی، دیشلمه، دیلاق، سپور، سرتق، سُقُلمه، شلتاق، قاپ، قاپیدن، قاتی، قاچ، ياقاش، قاراشمیش، قایم، قبراق، قُرقچی، قرمساق، قشقرق، قلچماق، قلدر، قلق، قورت دادن، کپیدن، کتک، گتره‌ای، گزلیک، مُشتلق، هردم بیل، یُغُر و یواش منحصر به لهجهٔ تهرانی نيست.HoseynQolipour ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۹ (UTC)[پاسخ]
درود. من در مورد رواج کلامات بر طبق تجربه‌ام در رواج آن‌ها در میان فارسی‌زبانان به‌طور کل عمل کردم و ممکن است در جایی کلمات آیزنه و قاووت را بشناسند و در جای دیگر نه. آن واژه‌هایی را که مطمئنید به تجربه شما رواج امروزی سراسری دارند می‌توانید در فهرست جایشان را عوض کنید.

منبع سغدی بودن خاتون را که در خود مقاله خاتون آورده‌ام، به مرور حتماً منابع آن واژه‌ها را در این مقاله می‌آورم. آن‌هایی که برچسب نیازمند منبع زدم برای اینست که می‌دانم رویشان شک هست و بنابراین برای روشن شدن ریشه به منبع‌یابی بیشتر نیاز است. در مورد واژه‌هایی که در پایین پیامتان نوشتید امروزه شاید از راه صدا و سیما به گفتار جوانان بیشتر شهرها راه یافته‌باشد ولی در اصل اول بیشترشان تهرانی بوده‌است. زمان دانشجویی‌ام در ایران هر کدام از آن‌ها را برای دوستان مشهدی و شیرازی‌ام می‌گفتم نمی‌فهمیدند. در هر صورت فارسی سراسری نیستند و اصطلاحات محلی‌اند. با احترامات.--ماني ‏۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۸ (UTC)[پاسخ]

جناب قلی‌پور، من در ایران زندگی می‌کنم، امروزه روز هم به لطف این همه رسانه‌های شنیداری و دیداری، امکان ندارد، واژه‌ای در زبان رسمی کشور رواج داشته باشد و به‌کار رود اما شهروندی چون من آن را نشنیده باشد، فراموش مکنید که ممکن است برخی از واژه‌های فارسی را نیز نشنیده باشیم، پس آن‌ها را هم می‌توان در دسته فراموش‌شده‌ها گنجاند.--آبتین ‏۱۷ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۵ (UTC)[پاسخ]
پ ن:البته ممکن است، واژگان مورد بحث، در شهرها و روستاهای ترک‌نشین در گفتگوهای فارسی به‌کار روند، که البته این نیز دلیل بر رواج‌شان در زبان فارسی نیست.--آبتین ‏۱۷ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)[پاسخ]
آبتين عزيز من اكثر اين واژه‌ها را از زبان فارسی‌زبانهای همدان و تهران (در مدت چندين سال اقامتم در اين شهر) به‌كرات شنيده‌ام. HoseynQolipour ‏۱۸ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۹ (UTC)[پاسخ]
جناب حبشی نقد شما درست است.ببینید در ویکی پدیا کاربران عادی دارند ویرایش می‌کنند در واقع کسی پولی نمی‌تواند به کسی بدهد زیرا اصولا کسی اینجا رئیس نیست!اینجا کسانی که انگیره‌ای برای نوشتن دارند می‌آیند و طبق منابع ویرایش می‌کنند....مشخصا یک نوع حساسیت به ترک وجود دارد به علت کوشش و تلاش شبانه روزی پانترکیسم در نفرت آفرینی که می‌بینید کار به جایی می‌رسد که در استادیوم شعار مرگ بر فارس سر می‌دهند مشخصا باعث کدورت می‌شود و بسیاری از ترکها نیز در ویکی پدیا به قصد توهین و بی احترامی وارد می‌شوند و جمع این اتفاقات باعث می‌شود که رویکرد مثبتی نسبت به ترکی در میان کاربارن فارسی زبان وجود نداشته باشد.ولی اینطور نیست که هر کسی بتواند خصومتهای شخصی را وارد ویکی کند.هر چیزی در ویکی نیازمند منبع است در واقع مثل کارت بازی است.منتهی منابع حکم کارت و اعتبار منابع حکم خالهای کارت را دارند.

اگر می‌بینید مطلبی زیاد تغییر می‌کند به دلیل جنگ ویرایش است و هر کسی کوشش می‌کند دیدگاه خودش را در مقاله بگذارد.اگر هم می‌بینید مقاله‌ای به روز نیمشود به دلیل بی توجهی کاربارن است.کاربارن اینجا مثل شما هستند یعنی افراد معمولی بدون هیچ دستمزدی. ایروونی (بحث) ‏۲۶ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۴۵ (UTC)[پاسخ]


کپیدن ( دیس دیگر قاپیدن) فارسی است و همریشه با concept است به معنای گرفتن! بسیاری از واژگان فارسی به ترکی رفته‌اند و مصادر جعلی ساخته شده است، مانند جوشلاماق، این دلیل نمی‌شود که بگوییم جوش ترکی است!

در خون جگر بسی تپیدم تا بوسه‌ای از لبش کپیدم .عنصری (از فرهنگ جهانگیری ).

From Latin cōncipō ‎(“to take hold of, to receive”), from Latin capiō ‎(“to capture”)

--94.184.141.133 ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۳۶ (UTC)[پاسخ]

با سلام عرض احترام و تشکر از زحماتتان بابت نشر علم. منظور بنده ابن است که چه خوب اگر تغییری اساسی در اصول ویکی پدیا رخ دهد و این موسسه علاوه برداشتن قسمتی خاص بحث و ابراز نظر افراد منبع و مرجع قابل اتکا و اطمینان برای افرادی باشد که حقیقتا به اطلاعاتی در باب موضوعی نیاز دارند. یعنی اطلاعات با کمترین انحراف معیار از واقعیت و حقیقت توسط خود شما نگاشته شود. موضوع دوم بحث حساسیت به ملت بزرگ و غیور ترک است که فرمودید. وقتی در برنامه ی زنده تلویزیونی نجاست به ما می‌خورانید، وقتی در روزنامه ی ایران ترک را مضحکه می‌کنید. وقتی درگیری و شهادت سربازان آذربایجان توسط سگ‌های ارمنی را طوری نشان می‌دهید که گویا آذربایجان 20 درصد خاک ارمنی‌ها را اشغال کرده و قتی به همنژاد‌های ما در ترکیه تهمت حمایت از ترور می‌زنید در حالی که به گواهی کائنات اعم از سازمان ملل. کنفرانس کشورهای اسلامی. کشورهای خلیج فارس. ندوژ. کانادا. بلغارستان. بحرین. امریکا. سازمان حقوق بشر. اقای احمد شهید. ایران مادر و پدر و زاینده و پرورنده ی ترور و تروریست است. با این همه جسارت به ملت عظیم الشان ترک به ما حق بدهید که مثل جد و پدر بزرگوارمان تیمور توراغای اوغلو رضی الله عنه که در نور بخوابد از سر شما مناره درست کنیم. نه اینکه مرگ بر فلان بگوییم. ما ضدیت و خصومت با ملت بزرگ ترک را در تمام ارکان ویکی پدیا هم به زبان ترکی فارسی انگلیسی فرانسوی به خوبی درک می‌کنیم. این نه از طرف دولت‌ها وملت‌های این کشورها بلکه از خط مشی شما صادر می‌شود. ملت فارس و ایران در حد امریکا و اروپا غرق در رفاه و فرهنگ و تمدن نیست که بخواهد ما را تحقیر کند هرچند در یک کشور دموکراتیک و متمدن این عمل غیر ممکن است. ملت بزرگ و غیرتمند ترک بجز خداوند متعال از کسی استعانت نمی‌خواهد و هیچ قدرتی بجز الله متعال توان ضربه زدن به مارا ندارد. شمارا به اصلاح روال کارتان سفارش می‌کنم. خداوند پرچم ترک را همیشه افراشته نگه دارد و خود حامی سربازانش باشد. Esker hebeşi (بحث) ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۳۳ (UTC)[پاسخ]

جناب حبشی اینکه در برنامه تلوزیونی که کارگردانش هم ترک است چیزی می‌گویند یا در روزنامه چیزی می‌نویسد یا اینکه برخی ایرانیان از مناقشه آرتساخ (قره باغ جعلی) از کشور ارمنستان دفاع می‌کنند ارتباطی با زبان فارسی یا فارسی زبانان ندارد.در اینکه شما هر اتفاقی در ایران را سریعا به فارسی زبانان مربوط می‌کنید و از آن انواع و اقسام برداشتها را می‌کنید دیگر برمی‌گردد به سطح درک پایین شما از رویدادهای روز جهان.ترکیه نیز حمایتش از داعش علنی شده است و شما صرف اینکه آنها شبیه شما سخن می‌گویند و لزوما ارتباط نزادی هم ممکن است نداشته باشند طرفداری آنها را می‌کنید بسیار بدتر است.ملت عظیم الشان ترک؟ما ملتی در ایران می‌شناسیم ملت ایران است قوم ترک داریم.اگر ملت بود باید در سازمان ملل هم نماینده داشت.آیا ملت عظیم و الشان و بزرگ و بسیار بزرگوار ترک در سازمان ملل نماینده دارد؟

مناره درست کردن شما هم در اینترنت است.شما در محیط بیرون کاری نه می‌توانید بکنید و نه جراتش را دارید.شما شیرهای پشت مونیتورتان هستید که وقتی نام سازمان اطلاعات هم بیاید همان مونیتورتان را هم خاموش می‌کنید!پس برای من رجز خوانی نکنید جناب صغیر الشان!در ضمن در ویکی پدیای ترکی از ملت صغیر الشان پانتورک دارند نویسندگی می‌کنند.در دیگر ویکی‌ها هم اگر می‌بینید جعلیات شما خریداری ندارد مشکل از جعلیات شماست نه از ویکی پدیا.شما اینقدر ناآگاهید که فکر می‌کنید ویکی پدیا یک سازمان است!خیر ویکی پدیا یک دانش نامه است شما حتی معنی واژه "ویکی" را نمی‌دانید!با چنین کسی که چه می‌توان گفت؟ملت عظیم الشان ترک!از خداوند استعانت می‌خواهد؟فکر کنم باید امثال شما از خون اغوز خان بزرگ و مادر بوزقورد کبیر استعانت بخواهید زیرا خداوند باری تعالی هر گونه نژادپرستی و قومپرستی و بزرگنمایی قومیتی را مردود می‌داند که شما گرفتارش هستید.خداوند پرچم ترک را بالا نگه نمی‌دارد خداوند پرچم انسانیت را بالا نگه می‌دارد کم مانده به خدا نیز انگ ترک بودن بزنید استغفرالله.شما درگیر یک نوع قوم پرستی و نژادپرستی افراطی شده‌اید با اینکه حتی فامیلیتان نشان می‌دهد ریشه اتان در حبشه است نه در آذربایجان.ایروونی (بحث) ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۲۹ (UTC)[پاسخ]

واژگان بیشمار پارسی[ویرایش]

در این فهرست تازه ای که اغتای(Oqtay) اضافه کرده واژه های بسیار زیادی هستند که در اصل فارسی می باشند و بسیاری از آنها از فارسی وارد ترکی شده اند.

همچنین در این فهرست، دسته ای بنام واژگان همسان یا کلمه های مشابه وجود داشت که اساسا نادرست بود و من آنرا حذف کردم:

واژگان همسان

  • آغاز با آغیز: دهان/ ابتدا
  • امید با اُمُنچ (کاشغری) در پهلوی اُمِت(معین) ēmēd, ummēd (مکنزی)
  • باجه؟
  • بابک (بای بگ) پهلوی پاپک (معین)
  • بخار عربی (معین) بوخار (بوغ)
  • بخش بَغِش (کاشغری) پهلوی bazišn, pēšag, sraxtag بخشایشabaxšyišn, āmurzišn(مکنزی)
  • بزرگ پهلوی wuzurg, zandag (مکنزی) با بؤزؤک/ بدؤک: کلان از هر چیز (کاشغری)
  • بلوک و بؤلؤک: گروه، دسته‌ای از هر [نوع] حیوان (کاشغری)
  • پلو (پیلاو) pilau فرانسوی (معین)
  • تیپا از تپیک= لگد
  • چابک از شابؤک: سریع (کاشغری)
  • چادر/ چاتِر/ چاچِر/ جاشِر: خیمه (کاشغری) سنس‍کریت (معین)
  • چاه چات (کاشغری) اوستایی (معین) čāh پهلوی (مکنزی)
  • چَنگ: منحنی/ خمیده (معین) چنک: سنج/ چنگ/ زنگ (کاشغری)
  • خون xōn پهلوی (مکنزی) با قان به همان معنی
  • دچار از دو چهار شدن با دؤشر از مصدر دؤشماق یعنی افتادن/ گرفتار شدن
  • دلواپس با تلواسه
  • دمار با دامار= رگ
  • دود dūt پهلوی (معین) با تؤتؤن
  • دهل با تُوُل/ دؤوؤل (کاشغری)از ریشه دؤگؤلماق= کوبیده شدن/ زده شدن
  • سودا (عربی) با سؤودا در معنی عشق از مصدر سؤوماق= دوست داشتن/ پسندیدن
  • کد با کند: روستا/ شهر
  • کف با کؤپؤگ (کاشغری) به همان معنی
  • کوره qwrg مانوی، kūru (معین) با کؤرؤک که در اصل کوره زرگری و آهنگری بوده است.
  • کلید (kleīδa) یونانی (معین) با کرِت (کاشغری) به همان معنا
  • کوی محل زندگی با kōīk پهلوی (معین)
  • گوسان gws’n پارتی: خنیاگر (معین) با اُزان ترکی در همان معنا
  • من: این ضمیر از قدیم در میان همه اقوام ترک رایج بوده است. غیر از اوغوزان که بَن می‌گویند. (کاشغری)
  • موش به معنای گربه (ترکی چگلی)
  • میانجی‌گری مشابه مُینچِلِق= وساطت از مُیان به معنای ثواب (کاشغری)
  • هجّی عربی به معنای جدا کردن حروف و حرکات کلمه (معین) با اُژُک ترکی به همان معنا (لغات‌الترک)

نیمارین ‏۲۵ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۴۶ (UTC)[پاسخ]


صاقدوش و صولدوش![ویرایش]

دو پسوند ترکی داش و دش این پسوند معنای معیت را افاده کرده ومعادل پیشوند(هم) در فارسی است مانند: یواداش(همراه)قارینداش>قارداش(برادر) ادداش>آداش(همنام) امروزه کلمات زیر را میتوان ساخت: دینداش(هم دین)قلمداش(دو نویسنده همفکر)یورتداش(هم وطن)سویداش(هم نژاد)یئردش(همشهری)چاغداش(معاصر)سیرداش(همراز-رفیق)بویداش(همقد)سینیرداش(هم مرز)دیلداش(هم زبان)و.... این پسوند در قدیم وارد فارسی شده است و از انجایی که دال بر حرف ((ت))قابل تبدیل بوده و در قدیم مثل ترکیه امروز ((داش))را((تاش))تلفظ میکردند(تاشکند=داشکند)لذا این پسوند در فارسی به صورت تاش در امده است.مثل بکتاش(همراه بگ-یاربگ)تیمورتاش شهرتاش و... در واژگان صاقدوش(ساغدیش) صولدوش(سولدوش)این پسوند به پیروی از قاعده هم اهنگی اصوات به صورت دوش/دیش در امده است. در اینجا نباید ((دوش)) را فارسی(به معنای کتف)تلقی نمود! زیرا ساغ(سمت راست)سول(سمت چپ)واژگان ترکی هستندوپسوند انان نیز ترکی خواهد بود. به علاوه صاقدوش به معنای کتف راست نیست بلکه به معنای ان است که صاقدوش(ساغدیش)در سمت راست داماد بوده و با او از این لحاظ هم تراز است.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)[پاسخ]

همه درست است الی تاشکند....همه کلماتی که در ترکی داری داش هستند ، داش در انتهای کلمه می‏آید نه در ابتدای کلمه...--iroony ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۲ (UTC)[پاسخ]

در مورد تاشکند یا داشکند منظور در نوع تغییر داش به تاش یا بالعکس است . داش یا تاش در تاشکند معنی خاص خود را دارد داش در ترکی اذربایجانی و تاش در استانبولی هر دو به معنی سنگ هستند و واژه کند به معنی شهر. تاشکند = شهر سنگی . در تاشکند تاش و داش نقش پسوند یا پیشوند ندارند.در ترکی پیشوند نداریم.مثال دیگر مانند باشکند به معنی شهر سر (اول-پایتخت)--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)[پاسخ]


آغاز؟؟؟[ویرایش]

جناب نیمارین در بحث واژگان بیشمار پارسی به مطالبی اشاره کرده اند که به نظر بنده نظرات ایشان بسیار من دراوردی وبا استفاده از تشابه بین زبانها است البته نه زبان پارسی کنونی بلکه از زبان های کهن. حال در مورد واژه اغاز که جناب نیمارین ربط دادند به اغیز.در این ادعا میتواندعکس این موضوع برقرار باشد یعنی واژه اغاز ترکی است.برای اثبات این ادعای خود کلماتی مانند بوغاز را به کار میبرم که در ترکی روزمره کاربرد فراوان دارد به معنی گلو-تنگه-گلوگاه. واژه بوغماخ به معنی خفه کردن همه از ریشه اغازند اما حال ببینیم در فارسی از واژه اغاز در کجا استفاده میشود من که در بررسی هایم چیزی عایدم نشد.اغاز را میشود گفت اغازین یعنی اولین اما نمیشود گفت گلو پس از کجاست؟ ترکی است!!! در مورد ربط واژه بوغ به بخار عربی- بوغ در ترکی هم به معنی بخار و هم به معنی نفس است در واژه بوغاز که در بالا اشاره نمودم بوغ+از به معنی مجرای نفس است که گلو باشد. این واژگان همه از نظر تشبیه زبانی بررسی شده اند که موارد بسیاری در تمام زبانها میشود یافت که اصلاً به همدیگر نامربوطند. مثال: سودا(عربی)به معنی سیاه یا سیاهی-سودا=سوءودا(ترکی) عشق و محبت-سوداء(ترکی)به معنی معامله همه شبیه هم هستند.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)[پاسخ]

این برداشت شما ناشی از کمی اطلاعات شما در مبحث زبان شناختی است.زبان ترکی کلا جزو زبان‏هایی است که با پسوند و پیشوند اضافه کردن کلمات جدید می‏سازد ولی پارسی اینطور نیست.برای همین مثلا کلمه‏ای شبیه به آغاز دیگر در فارسی پیدا نمی‏کنید و نباید هم دنبالش بگردید چون در زبان‏های هند و اروپایی برای هر چیز کلمه‏ای جدید می‏سازند و یا با جملات آن را توضیح می‏دهند.اما بوغاز واقعا ارتباطش با آغاز چیست؟؟نباید شباهت کلمات را به هم ربط داد.یعنی چون خوردن اول از گلو شروع می‏شود پس آغاز ترکی است؟!؟؟پس به من بگویید این کلمات چیست؟؟باشلانقیج ٬ ایلیک هر دو به معنی آغاز و باشلاماق به معنی آغاز کردن.اگر آغاز ترکی است دیگر چه نیاز به این کلمات؟!--iroony ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۲ (UTC)[پاسخ]

در جمله زیر که از سخن قبلی بنده است توضیح داده ام. دادگاهی ام نکنید. این واژگان همه از نظر تشبیه زبانی بررسی شده اند که موارد بسیاری در تمام زبانها میشود یافت که اصلاً به همدیگر نامربوطند. مثال: سودا(عربی)به معنی سیاه یا سیاهی-سودا=سوءودا(ترکی) عشق و محبت-سوداء(ترکی)به معنی معامله همه شبیه هم هستند.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۱۲ (UTC)[پاسخ]

بنده منظورم همین حرف شماست سخن فوق را نوشتم تا هر چیزی که به هم شباهت دارند را در زبان های مختلف به هم نچسبانند اگر به مشاجره و محکوم کردن هم دیگر باشد میتوان جملات زیادی نوشت. جناب مانی هر چه توانسته اند در بالا نوشته اند.چطور بود ؟از هیچ میتوان چیزی ساخت.!!!در مورد آغاز هیچ منبعی برای تایید حرفهایم پیدا نکردم(فعلاً).ولی در مواردیگراثبات کردم.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)[پاسخ]

در مورد زبان شناسی بنده من زبانشناس نیستم اما اطلاعاتی در مورد زبان خودم وفارسی دارم. فکر کنم شما هم اینگونه باشید! شما هم که جناب ایرونی اطلاعات کمی از زبانشناختی دارید بنده توضیح هم داده ام که ترکی پیشوند نمی پذیرد فقط پسوند دارد.ترکی جزو زبانهای التصاقی است و فارسی و عربی جزو زبانهای تصریفی هستند این تفاوت ذاتی و اساسی باعث جدا ماندن و هم ریشه نبودن این دو گونه زبان نسبت به همدیگر است.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۰۵ (UTC)[پاسخ]

منظورم از پیشوند و پسوند این نبود که ترکی هم پیشوند می‏گیرند و هم پسوند..گفتم جزو زبان‏هایی است که به این شکل کلمات جدید را می‏سازند...نگفتم ترکی زبانی است که با پیشوند و پسوند کلمات جدید می‏سازد.دیگر زبان خودم را آنقدر نمی‏شناسم؟!؟این که شما را دادگاهی می‏کنند به خاطر حرف‏هایتان به طور خاص نیست.خودمانی بگویم نمی‏دانم چقدر با ویکی آشنا هستید اما ما کاربران فعال هر وقت می‏بینیم کاربری با نام کاربری ترکی آمد می‏گوییم باز شروع شد!!تقریبا ۸۰٪ دردسرهای ما در اینجا متاسفانه از کاربران ترک است.برای همین همه کمی حساس شدند و دیدید که حتی من از اول به قول خودتان تحقیر کردم.البته از شما پوزش می‏خواهم شما بسیار با ادب و متین هستید...خودتان حساب کنید که ترک‏ها چه کردند که من ترک در مقابلشان جبه می‏گیرم....تقریبا می‏توانم بگویم فقط کاربران ترک در اینجا فحش نژادی و دعوا راه انداخته‏اند و دائما به خراب کردن مقالات می‏پردازند.کاربر کرد بسیار کم و کاربر عرب که اصلا من ندیدم...مثلا خودتان نگاه کنید روی چه کلماتی دست گذاشته می‏شود:تاشکند:شهری که ترکان ازبک و پارس‏های تاجیک بر سر آن مشکل دارند.چاپ:که دقیقا برمی‏گردد به کتب و تاریخ و مستندات.یا کلماتی که بسیار در زبان پارسی پراستعمال هستند.من ندیدم یک عرب بیاید و و تعداد کلماتی که از عربی در پارسی هستند و حتی اگر حذف شوند جایگزینی ندارند را برای پارسی‏ها برشمارد.اما من نمی‏دانم ترک‏ها چه اصراری دارند دائم این کلمه و آن کلمه را برای خود سند بزنند.بجز این که فرد مخاطب احساس می‏کند تنها این کار به هدف آن است که ترکی را نزد پارسی بالا برده و پارسی را تحقیر کند.واقعا فقط همین است.در واقع همه به این بحث‏ها به چشم حیثیتی نگاه می‏کنند.من دوستان فارسم وقتی برای اولین بار می‏شنیدند فلان کلمه ترکی است با تعجب و هیجان می‏گفتند واقعا ؟!چه جالب!اما این کار اینقدر تکرار شده که دیگر از بحث اطلاعات زبان شناسی خارج شده و در واقع سیاسی شده.من ترکم و افتخار می‏کنم ترک هستم تازه دلم می‏خواهد تورک بنویسم اما متاسفانه دوستان تندرو کاری کردند که اگر اینجا بنویسی تورک می‏گویند اوه اوه این از کسانی است که می‏گوید هارای هارای من تورکم!!اما کردها در فارسی می‏گویند من کردم و در کردی می‏گویند کوردم و کسی را تهدید نمی‏کنند و نه انواع بحث‏های زبانی و تحقیر کننده را پیش نمی‏کشند.در واقع خواستم بگویم این بحث‏ها در اینجا فقط باعث درگیری و اتلاف وقت می‏شود.با کمال میل حاضرم شما را در ویکی پدیا یاری کنم من مقالات زیادی در باره ترکی خلجی یا حتی قوم خلج نوشتم(با کمک دوستان) یا حتی در مورد آذربایجان.هیچ وقت هم به این موارد حساسیت برانگیز کاری نداشتم.چون این بث‏ها اینقدر پیچیده است که خود زبان شناسان هم در آن می‏مانند چون در زندگی صدها و بلکه هزاران ساله اقوام در کنار هم دیگر اینقدر آداب و رسوم و کلمه از همدیگر می‏گیرند که دیگر معلوم نیست کدام مال کی بوده.کلمات هم ارزشی جز انتقال معانی ندارند.پیشنهاد می‏کنم عنب و اوزوم و انگور و یونیفیل مولانا را بخوانید.این بحث‏ها تا آنجا پیش می‏رود که دو طرف بحث یکدیگر را به نژاد پرستی و تحریف متهم می‏کنند و با نفرت از هم جدا می‏شوند.--iroony ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۶ (UTC)[پاسخ]

ممنون جناب ایرونی شما خیلی منطقی صحبت کردید ممنون از توجه شما به بنده. کاش همه مثل شما بودند انوقت دیگر مشکلی نداشتیم وراحت با هم در هر موردی بحث میکردیم. در طی چند بحثی که من نوشتم و شما جواب دادید و بالعکس کم یا زیاد به نتیجه رسیدیم .مثلاً در مورد چکمه که من اول گفتم ترکی است و شما به دلایلی به بنده حمله کردیدولی بعد با توضیحات من کم یا زیاد قبول کردید و من از این کار شما خوشحال شدم نه برای اینکه حرفم را به کرسی نشاندم به خاطر اینکه شما را فردی با انصاف یافتم.وسعی نکردید با لجبازی با من رفتار کنید. بنده هم در بحثی به لجبازی خودم اعتراف کردم.پس موضوع به خیر وخوشی تمام شد.بله بنده تازه کارم و خوشحال میشوم در ویکی نویسی یاریم کنید. در مورد نام کاربری ترکی به نظر شما چی بنویسم خوبه؟ اگه از ترک اوغلان استفاده نکنم باز از یک واژه ترکی دیگر استفاده خواهم کرد!!! حیا ندارم!!!اما دوست دیگرمان به هیچ صراتی مستقیم نیستند و الا وبلا میگویند که فلان جمله به قطع از فلان زبان است نه از ترکی من دلیل می اورم ایشان میگویند نه من راست میگویم.شما بگویید که ترک هستید!ایا من دست خودم هست که لجبازی نکنم؟!!!!چاره ای برای ادم نمیگذارند.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۸ (UTC)[پاسخ]

جناب مانی که شما با وی بحث می‏کنید یکی از با اطلاعات ترین و می‏شود گفت یکی از بهترین کاربرهای اینجا هستند....به این راحتی نظرشان عوض نمی‏شود مگر آنکه واقعا با دلیل و مدرک با ایشان صحبت کنید...اگر می‏پندارید ایشان بدون دلیل و اینکه در ترکی اینطور است قانع می‏شوند خیر...البته ایشان اصلا یک دنده نیستند و بلعکس کاملا انعطاف پذیر هستند و به صراط مدرک مستقیم هستند واقعا سخت است بتوانید ایشان را در این نوع بحث‏ها مغلوب کنید...شما حرف‏هایتان برای خودتان قانع کننده است نباید توقع داشته باشید برای همه قانع کننده باشد شاید آنها یا شما چیزی می‏دانید که دیگری نمی‏داند و حق هم بدهید ایشان از زبانشان دفاع می‏کنند و مستدل هم دفاع می‏کند یعنی مدرک می‏آورد اگر مدرک بیاورید مشخصا ایشان جوابی نمی‏دهند اما بحث بی فایده است باور کنید آخر مثلا این و آن کلمه ترکی و پارسی چه سود؟....من قبول کردم چون حقیقت را گفتید دیگر چه بگویم من یک تزی در زندگی‏ام دارم که می‏گویم فقط یک احمق وقتی بداند چیزی حقیقت است و آن را رد می‏کند...ما اینجا جمع شده‏ایم تا حقیقت را دریابیم...اصلا موضوع هم زبان فارسی نیست...من در مورد مثلا مرغ عشق نوشتم...ترک و کرد و فارس همه از این مطلب استفاده می‏کنند و اصلا ورودم به این خاطر بود که وقتم را حداقل صرف کاری کنم که به مردم سود برساند...در مورد نام کاربری اگر ترکی باشد اشکال ندارد سابقه ویرایش شما ملاک است...مثلا شاید کسی اگر نگاه کند جناب مانی مقاله‏ای را تغییر داده آنقدر به ایشان به خاطر سابقه خوبشان اعتماد هست که حتی کسی نگاه نمی‏کند که ایشان چه کار کردند...اما مثلا کاربری داشتیم با نام کاربری آلتین یا اهرلی یا تورکمان که خیلی اذیت کردند و دائم در حال فحش نژادی بودند یا مثلا شاهکار یکی را در اینجا ببینید اما کسی هم بود با نام کاربری آتیلا کاگان که سرش در لاک خودش بود و کسی هم به او کار نداشت و مقاله بسیار زیبای استانبول را نوشت...واقعا وارد این بحث‏ها نشوید هر کس زبانش را دوست دارد و به هر کس حمله کنی به تو حمله خواهد کرد...این بحث‏ها فقط باعث می‏شود همه فکر کنند ترک‏ها دشمنی دارند...واقعا سود اینکه مثلا فلان کلمه ترکی است یا فارسی چیست؟؟مگر شما محقق زبان شناس هستید یا کتابی در مورد زبان شناسی می‏خواهید بنویسید که اطلاعاتش باید اینجا تایید شود؟؟به قول بزرگی با مشت گره کرده نمی‏توان دست کسی را به گرمی فشرد...فعلا من با کاربر:Oqtay و کاربر:Elmju که هر سه ترک هستیم روی خیلی مقالات کار کردیم از جمله آخرین مقاله که کاربر:Oqtay روی آن کار کردند زبان سالار بود...واقعا ارزش نهادن به زبان ترکی در بحث و جدل نیست در صلح نیز می‏توان به زبان خود ارزش بگذاریم و از امکانات ویکی پدیا و از هم صحبتی و هم فکری با کاربران اکثرا خوش فکر و مودب اینجا بهره برد.--iroony ‏1 نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۶ (UTC)


خوبه قدیمی ها هوای همدیگر را دارند. بگذارید خودشان از نظراتشان دفاع کنند. این بحث را اینجا تمام کنیم من بگویم شما بگویید فرقی نمیکند باز روز از نو روزی از نو! اون شاهکاری هم که لینک کرده بودید فکر نکنم ترک باشه! ادم اینقدر بی جنبه!!!--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۸ (UTC)[پاسخ]

نه بحث هوا داشتن نیست...اتفاقا قدیمی‏ها در اینجا به خون هم تشنه‏اند...آقا مانی جدا کاربر خوبی هستند وگرنه لوزومی نداشت من چیزی بگویم من این را از جمیع ویرایشاتشان فهمیدم...اگر اینجا بمانید می‏بینید...آن شاهکار را هم نمی‏دانم خودشان می‏گویند...البته ایشان با ادبه بودند خیلی را لینک نکردم...واقعا بحث بی‏فایده است..چون اصلا هدف از این بحث مشخص نیست..هر کمکی خواستید من در خدمتم و در صفحه بحثم بپرسید...اتفاقا مدیر اینجا هم ترک هستند و بسیار فعال...--iroony ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۰ (UTC)[پاسخ]

توتون![ویرایش]

اخر ادم خنده اش میگیرد دود چه ربطی به توتون دارد توتون نام گیاه است نه دود و دود در ترکی توتسو است نه توت که باشد دود و از یک ریشه نیستند.لغتنامه دهخدا توتون را ترکی معرفی کرده است.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC) http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-7395efa6d9654ea6af71687228dff5f9-fa.html[پاسخ]

کند به معنی شهر یا روستا یا مکان زندگی مردم است نه کد به معنی خانه است در استانبولی کنت میگویند و واژه ای ترکی است.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC) http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-6fe11e6334264559a2f6b965ba20c22d-fa.html[پاسخ]

سودا در عربی به معنی سیاه است نه پسندیدن و دوست داشتن سودا در ترکی دو معنی دارد یکی همان سوودا ویکی سوداء اولی به معنی عشق ودوست داشتن که گفتیم عربی نیست و فقط از نظر تشابه زبانی باهم شبیه هستند دومی که سوداء باشد در ترکی به معنی معامله است . ایا تا به حال شنیده اید((سوداگران مرگ)) یعنی معامله گران مرگ. صحت سخن بنده در لغتنامه دهخدا.--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۲ (UTC) http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-39e94170b23246e7b8fa74a9ce13eee1-fa.html[پاسخ]

کند واژه‌ای سغدی است که زبان‌های ترکی آن را وام گرفته‌اند. سودا به معنی معامله هم فارسی است که به ترکی رفته. هر واژه‌ای که ترکی از دیگر زبان‌ها وام گرفته ترکی نیست. لغتنامه دهخدا از نظر ریشه‌شناسی واژه‌ها دقیق نیست. پس از او کارهای زبان‌شناسانه زیاد و علمی انجام گرفته که خیلی از حدسیات او را رد می‌کند.--ماني ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۰۸ (UTc

جناب دهخدا از شما کمتر میدانسته است و سودا وکند را ترکی معرفی کرده است شما چقدر به خود اطمینان دارید!!!! زبان ترکی بسیار کهن تر از زبانهایی مانند سغدی و پهلوی است. این کلمات را سغدی از ترکی وام گرفته است.!!!مانند شما بحث کردم!!!!--Turk oğlan ‏۱ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۸ (UTC)[پاسخ]


واژه چراغ[ویرایش]

در ترکی واژه ای است به شکل (چیرا)> çıra به معنی وسیله سوختن(هیزم) که با پسوند(اق) ترکی میشود گفت (چیراق)> چراغ- یعنی وسیله سوختن. واژه (چیرا) در واژه نامه های ترکی موجود است. در زبان محاوره ای اذربایجان تلفظ چراغ به صورت چیراق-چیراخ-چیراغ میباشد. نظر شما در مورد واژه چراغ چیست؟Turk oğlan ‏۲ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۲۹ (UTC)[پاسخ]

چراغ فارسی است. با حدس و گمان و تحقیق دست اول هم نمی‌توان واژه افزود، منبعی معتبر و علمی می‌خواهد. چرا اینقدر دوست دارید، تعداد وام‌واژه‌ها رابه هر قیمتی بیشتر کنید؟ بگذارید تکلیف واژه‌های مشکوک این فهرست روشن شود، افزودنی‌های جدید پیش‌کش!--آبتین ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۴:۳۰ (UTC)[پاسخ]
واژه پارسی است حتی کلمه‏ای دیگر به نام«چراخ» نیز وجود دارد که معنی چراغ می‏دهد.در شعرهای قدیمی پارسی نیز واژه چراغ زیاد آمده.چیراغ در ترکی می‏شود وسیله سوختن نه وسیله روشنی دهنده.حتی واژه چراغ با بسیاری کلمات پارسی دیگر مثل چهل چراغ ، شاه چراغ ، چشم و چراغ ترکیب شده است.اما در تمام شعرهای پارسی کهن این واژه به وفور یافت می‏شود.«پادشاهی گذشت خوب نژاد/پادشاهی نشست فرخ زاد/گر چراغی ز پیش ما برداشت /باز شمعی بجای او بنهاد.» یا در شعری دیگر از فردوسی « سر موبدان بود و شاه ردان /چراغ بزرگان و اسپهبدان .»در واقع در پارسی چراغ به معنی روشنی دهنده است نه وسیله سوختن.--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۲۳ (UTC)[پاسخ]

در مورد وجود واژه چراغ در اشعار قدیمی هیچ شکی نیست اما این دلیل نمیشود. ترکی زبان ۵۰۰یا ۱۰۰۰ سال پیش نیست که سابقه اش از اشعار فردوسی کمتر باشد ترکی هم سابقه خودش را دارد.در مورد وسیله سوختن،چیزی که میسوزد روشنی هم میدهد!! چه هیزم باشد چه فتیله ای درون ظرف روغن.هر دو از سوختن چیزی روشنی میدهند.اینجا صفحه بحث است و میتوان روی موضوعی بحث کرد.واژه هایی که در بالا اورده ام را به صفحه مقاله نیفزوده ام.تلاشی برای افزودن وام واژه ندارم!! فقط نظر خواستم و نظر هم میدهم.Turk oğlan ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)[پاسخ]

۱۰۰۰ سال پیش زبان ترکی در آن اندازه نبوده که به اشعار شاعران راه یابد.با صحبت شما پس می‏توان به لامپ گفت سوخت!!چون سوخت هم می‏سوزد و روشنی می‏دهد!!این استدلال که چون هر چه می‏سوزد روشنی هم می‏دهد پس چراغ ترکی است استدلال محکمی نیست.--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۱ (UTC)[پاسخ]

منظور از 500یا1000 سال این نیست که ترکی پیشینه 1000 ساله دارد!!! ترکی حد اقل قدمتی بیش از 7000 سال دارد از زمان سومریان که اجداد ترکها باشند که ترکی ایشان(پروتو ترکی)بوده. اقوام سومری از آسیای میانه (ترکستان) با گذر از سرزمین آذربایجان به منطقه بین النهرین رفته اند و در طول این مدت مهاجرت، سالها در آذرباجان رحل اقامت افکنده اند و بسیاری از آنها نیز برای همیشه در آذربایجان ماندگار شده‌اند. و اما،در قدیم که لامپ نبوده بگویند نمیسوزد!!! در چراغ پیه سوز یا نفت سوز یا موارد دیگر بوده،که با سوزاندن چیزی روشنایی میدادند. در واژه پیه سوز منظور از پیه روغن و اصل کاری سوز است که معنی سوختن میدهد!Turk oğlan ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۵۳ (UTC)[پاسخ]

پس سومری نوعی زبان ترکی است؟؟آیا می‏دانید تا کنون درست الواح بین النهرینی معنا نشده؟؟چطور با آنکه زبان ترکی است ترکها نتوانستند آن را معنی کنند؟؟وجود ترکها در ۷۰۰۰ سال پیش در بین النهرین افسانه‏ای بیش نیست...اگر ترکها در بین النهرین بودند چرا اسامی این ناحیه ترکی نیست در الواح گلی؟!!سومر به ترکی چه معنی می‏دهد؟؟چرا اگر ۷۰۰۰ سال پیش در آنجا بودند الان در آنجا اثری از ایشان نیست؟؟چطور از آذربایجان و کردستان رد شدند و و در بین النهرین ماندن اما الان در بین النهرین نیستند؟؟در مورد چراغ هم یعنی چون چیرا معنی سوختنی می‏دهد پس چراغ ترکی است؟؟!!اصلا با عقل جور در نمی‏آید...مثل تاریخ ۷۰۰۰ ساله ترکها در بین النهرین!!!!که واقعا با عقل جور در نمی‏آید...که در همه جا نام ترک همان ترک باشد اما در بین النهرین سومری باشد؟!!!!!!!در ترکیه در ترکستان در آذربایجان و همه جا ترکها خود را ترک معرفی می‏کنند بعد چطور در سومر خود را ترک معرفی نکردند؟!!نه نه اصلا منطقی نیست.ترکی سابقه و جایگاهش مشخص است.هرجا ترک بوده‏اند الان هم ترکند.این حرها فقط برای تاریخ سازی برای ترکان است وگرنه اصلا مبنای علمی ندارد.--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۳ (UTC)[پاسخ]
زبان سومری و زبان اکدی را نگاه کنید این ترجمه از ویکی انگلیسی است.واقعا اینکه بگوییم ترکان سومری جالب نیست.شما مدرک بیاورید من هم مدرک میاورم که ترکی سابقه‏اش از کجاست.و اینکه ۷۰۰۰ سال پیش در بین النهرین بوده افسانه‏ای ساخته شده بیش نیست.--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۲ (UTC)[پاسخ]

شما به 1000 سال پیش نروید تا منهم به 7000 سال پیش پا نگذارم. چراهر چه مینویسم به تاریخ ربط میدهید.اگرواژه ای ترکی نیست با دلیل بگویید نیست. ما اینجا از تاریخ حرف نمیزنیم! میشود یک واژه نامه اذری یا سغدی آنلاین در اینترنت معرفی کنید تا منهم راحت تر باشم؟Turk oğlan ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۷ (UTC)[پاسخ]

چراغ. سومر.--ماني ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۶ (UTC)[پاسخ]
در مورد سومری من اطلاعات زیادی دارم...تمام زبان شناسان دنیا بر منفرد بودن زبان سومری صحه گذاشتند بجز یک دانشمند آلمانی که قریب به ۱۱۰ سال پیش حرفی زده.برای مثال سخن چند تن را می‏آورم.“Sumerian is an isolated language: there is no evidence that it is

related to any other language at all, living or dead. It certainly cannot be connected with Indo-European (IE) or Semitic, nor can these two be related to each other.” «زبان سومری، زبانی منفرد و مجزاست: هیچ نوع برهانی وجود ندارد که نشان دهد این زبان با هر زبان دیگری، مرده یا زنده، خویشاوندی داشته است. این زبان یقینا ارتباطی با زبان های هندواروپایی یا سامی نداشته و نمی توان این دو را با یكدیگر ارتباطی داد».

پروفسور لری تراسک.http://www.sussex.ac.uk/linguistics/profile2712.html

یا این:Sumerian is an isolate, a language with no known relatives. It can't be placed in any language family at all." -Steven Schaufele, Ph.D., Asst. Prof. of Linguistics, English «سومری زبانی منفرد است، زبانی با خویشاوندان ناشناخته. این زبان را در هیچ خانواده ی زبانی نمی توان جای داد».

-Steven Schaufele, Ph.D., Asst. Prof. of Linguistics, English

Department Soochow University, Waishuanghsi Campus, Taipei 11102, Taiwan و بسیاری از زبان شناسان دیگر که معتقدند این زبان هیچ ارتباطی با زبان‏های اطراف خود نداشته و یک مورد مهمش در ارتباط با ترکی این است که این زبان در فعل از پیشوند هم استفاده می‏کرده بر خلاف زبان ترکی و این هم لغت نامه سومری.در مورد واژه چراغ هم تحقیق می‏کنم.--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۰ (UTC)[پاسخ]

درود. منظور از پیوندهایی که به مقالات در بالا دادم این بود که اطلاعاتی با منابع به آن‌ها افزودم. دوستار (اطلاعات خوی را هم که حذف کرده‌بودند برگرداندم.).--ماني ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۶ (UTC)[پاسخ]
دوست عزیز ما سراغ تاریخ نرفتیم شما فرمودید تاریخ ترکان برمی‏گردد به سومریان من هم برایتان ثابت می‏کنم زبان سومری هیچ ربطی به ترکی و خانواده زبان‏های اورال آلتایی یا التصاقی ندارد.من گفتم ترکی در آن حدی نبوده در آن زمان که در شعر شاعران کهن راه یابد.خود شما یک برگ از دیوان اشعار محمد فضولی به زبان ترکی را ببینید.شعرش پر از لغات فارسی است.چطور در وقتی که یک شاعر ترک شعر ترکی می‏گفته و شعرش پر از لغات فارسی بوده شاعران فارس شعر با لغت ترکی می‏گفتند؟!!--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۵ (UTC)[پاسخ]
جناب مانی دستتان درد نکند.آقای ترک اوغلان لطفا مقاله چراغ هم را ببنید در این مقاله مدارکی موجود است.--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۲۸ (UTC)[پاسخ]
خواهش. راستی بحث:چراغ را هم ببینید.--ماني ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۳ (UTC)[پاسخ]

ییلاق و قشلاق[ویرایش]

واژگان ییلاق و قشلاق به معنی(به ترتیب)محلی که در تابستان کوچ میکنند و هوای خنک تری دارد،محلی که در زمستان کوچ میکنند که هوای گرمتری دارد. یای و قیش دو واژه ترکی هستند با پسوند های ترکی. (یای)به معنی تابستان و(قیش) به معنی زمستان است.دهخدا [۳]

این دو واژه ترکی است.--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۲ (UTC)[پاسخ]

خوی[ویرایش]

خوی کلمه‏ای کردی و به معنی نمک است.درست است؟!!البته اینکه کردها به نمک می‏گویند خوی که من تحقیق کردم درست بود.یک چیزی هم شنیدم که چون کردها نمک را از آنجا می‏آوردند به نمک می‏گفتند خوی که با عقل جور درنمی‏آید چون کل کردها به نک می‏گویند خوی دیگر کردهای سوریه که از خوی نمک نمی‏بردند!!شما چی فکر می‏کنید؟!--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۷ (UTC)[پاسخ]

اینکه معنی واژه خوی در کردی به معنی نمک است درست است.اما خوی در زبانهای دیگر مانند ترکی و ارمنی هم معنی میدهد. در ترکی به معنی دره و گودی است(خوی چوخوری). در ارمنی هم معنی قوچ میدهد. نام شهر خوی تا بوده خوی بوده و در هیچ منبع تاریخی نام دیگری برای این شهر نیامده است. وهیچ منبعی تا به حال معنی نام این شهر را با اطمینان بیان نکرده است. راستی خوی در زبان اذری به چه معناست؟میتوانید پیدا کنید؟ ما هم نام شهر خوی را با معنی ترکی قبول میکنیم. توضیح دیگر، که نام ترکی خوی را بیشتر از همه معانی تایید میکند وضعیت جغرافیایی خوی است که محصور در داخل کوههای بلند است و دارای دشتی پهناور و از دیگر شهر های همسایه خود کم ارتفاع تر است. ومیتوان گفت که (خوی چوخوری) از همه به معنی واژه خوی نزدیکتر است. ولی باز هم مطمئن نیستم.Turk oğlan ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۵۵ (UTC)[پاسخ]

بله این هم که شما می‏گویید درست به نظر می‏رسد...--iroony ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۵ (UTC)[پاسخ]
منابع نام خوی را از مقاله حذف کرده‌بودند برگرداندم.--ماني ‏۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۳۳ (UTC)[پاسخ]

واژه بی‌بی[ویرایش]

واژه بی‌بی به معنی زن بزرگ گفته شده‌است، در ازبکی bibi لقبی است برای مادربزرگ (در ازبکی به مادربزرگ در زبان رسمی ayacha میگویند، buvi هم در زبان محاوره‌ای به معنی مادربزرگ و خانم مسن است)، در ترکی آذربایجانی bibi به معنی عمه است. آیا بی‌بی از ریشه *gʷíh₂bʰo- فرض شده‌است یا از ریشه *gʰwíh₂bʰo-؟ در هر صورت با توجه به اینکه *gʷḗn با واژه «زن» در پارسی ارتباط دارد، بی‌بی چگونه قابل توجیه است، هرچند در زبان لووی از شاخه زبانهای آناتولی *gʷḗn مرتبط با wanattis است و در ولزی ben به معنی زن است، اما این دو چه ربطی به پارسی دارند؟--Companionship (بحث) ‏۳ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۳۸ (UTC)[پاسخ]

اصطلاحات را هم اینجا بیاوریم ؟[ویرایش]

اصطلاحات چندی در زبان پارسی نوشتاری و از آن بیشتر در زبان گفتاری وجود دارد که ریشه آن ترکی است . آنها را اینجا بیاوریم یا خیر ؟ البته عنوان مقاله ، وام‌واژه‌ است و نه اصطلاحات وام گرفته شده ، اما از سوی دیگر هم مرز واژه و جمله گاهی پر رنگ نیست . مثلا یر به یر به معنی بیحساب شدن را واژه فرض کنیم یا اصطلاح (جمله)؟ سیل سپور (تمیز کردن )،گورخیدن ( ترسیدن - اصطلاح عامیانه ) ، ایکی ثانیه ( لحظه ای - عامیانه ) ، بیله دیگ بیله چغندر ، نمنه (اصطلاح عامیانه معروف و محرک نارضایتی سوسکی)، تخت قاپو ، قاپ زدن ، اردود کشیدن و... --Alborz Fallah (بحث) ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۶:۲۰ (UTC)[پاسخ]

اگر مربوط به زبان گفتار و گویش تهرانی است در قسمت مربوطه بیاورید، اگر مشکوک است در بخش مشکوک اگر فراموش شده در قدیم بوده در بخش فراموش شده بیاورید، اگر محدود به مناطق کم تأثیر و عده ای خاص است در مقاله نیاورید. عنوان مقاله مهم نیست میتوانید بخشی مانند «اصطلاحات و جملات بسازید» و در آن در گویش تهران «نمنه»، «سننه» را ذکر کنید. پاره ای از واژگانی هم که گفتید تکراری هستند و در مقاله آمده بودند.--Companionship (بحث) ‏۳۰ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۳:۱۶ (UTC)[پاسخ]

توضیح انتقال[ویرایش]

توضیح حذف شده‌ها[ویرایش]

  • چلو به دلیل غیرترکی بودن محرض (پارسی، هندی، یا یک زبان دیگر نزدیک به آن) حذف شد، در اردو کلاً چاول به معنی برنج است.
  • مرال طبق منابع از «مارال» مغولی گرفته شده و گونه «مرال» از پارسی وارد ترکی شده (طبق منبع ترکیه‌ای)، که در اثر هماهنگی آوایی، شبیه تلفظ مغولی، «مارال» هم گفته شده.
  • کاکل به شکل kâkül از پارسی (kākul) وارد ترکی شده، ممکن است پارسی باشد یا پارسی نباشد اما از ترکی نیامده.--Companionship (بحث) ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۱۳ (UTC)[پاسخ]
  • آتیلا، نام خاص حذف شد:

The origin of Attila's name is unclear. Pritsak considers it to mean "universal ruler" in a Turkic language related to Danube Bulgarian.[۱] Maenchen-Helfen suggests an East Germanic origin and rejects a Turkic etymology: "Attila is formed from Gothic or Gepidic atta, "father", by means of the diminutive suffix -ila." He suggests that Pritsak's etymology is "ingenious but for many reasons unacceptable". However, he suggests that these names were "not the true names of the Hun princes and lords. What we have are Hunnic names in Germanic dress, modified to fit the Gothic tongue, or popular Gothic etymologies, or both. Mikkola thought Attila might go back to Turkish atlïg, "famous"; [127] Poucha finds in it Tokharian atär, "hero." [128] The first etymology is too farfetched to be taken seriously, the second is nonsense."[۲]

The name has many variants in modern languages: Atli and Atle in Norse, Attila/Atilla/Etele in Hungarian (all the three name variants are used in Hungary; Attila is the most popular variant), Etzel in German Nibelungenlied and Attila, Atila or Atilla in Turkish.

--Companionship (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۲:۵۶ (UTC)[پاسخ]


  • ختن، مربوط به نام‌های خاص و زبان ختنی حذف شد:

Early names

The name of the kingdom in the region now called Khotan has received many forms. The local people about the third century A.D. wrote Khotana in Kharoşţhī script; and Hvatäna- in Brāhmī in the somewhat later texts, whence as the language developed came Hvamna and Hvam, so that in the latest texts they have Hvam kşīra ‘the land of Khotan’. The name became known to the west while the –t- was still unchanged, and as is frequent in early New Persian. But under different influences the local people wrote also Gaustana, when they felt the prestige of Buddhist Sanskrit, and Yūttina, when the prestige of the Chinese kingdom in Śacu was at its height, in the ninth century. To the Tibetans in the seventh and eight centuries the land was Li and the capital city Hu-ten, Hu-den, Hu-then and Yvu-then.

— [۳][۴]

--Companionship (بحث) ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۳۱ (UTC)[پاسخ]

پانویس[ویرایش]

  1. "Άττίλα/Αίίϋα.95 In 1955 I showed that 'Αττίλας/Attila should be analyzed as a composite title consisting of *es 'great, old', *t4l· 'sea, ocean', and the suffix /a/. The stressed back syllabic til (= tlill) assimilated the front member es, so it became *as.96 The consonantic sequence s-t (aş til-) became, due to metathesis, t-s, which by assimilation resulted in tt.97 In 1981 I was able to establish a Danube-Bulgarian nominative-suffix /A/ from the consonantic stems.98 Recalling that Danube-Bulgarian was a Hunnic language, I can now add to the data in the article of 1955 the following: the Hunnic title attila is a nominative,(in /A/) form of attil- (< *etsil < *es til) with the meaning "the oceanic, universal [ruler];" cf. the title of the Pećeneg ruler Куря, i.e., Kür+ä,meaning "universal" (cf. no. 3)." Pritsak, Omeljan. 1982 "The Hunnic Language of the Attila Clan." Harvard Ukrainian Studies, vol. 6, pp. 428-476.[۱]
  2. Maenchen-Helfen, Otto (1973). "Chapter 9.4". The World of the Huns. University of California Press. ISBN 978-0520015968.
  3. Bailey (1961), p. 1.
  4. [۲]

واژه‌های مشکوک[ویرایش]

آیا «کوچ» و «کوچی» و «تبار» ترکی یا مغولی هستند؟ یک نفری در ویکی انگلیسی چنین ادعاهایی را نوشته است. پیوند یک، پیوند دو، پیوند سه. --106.165.167.162 ‏۷ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۴:۲۲ (UTC)[پاسخ]

«کوچ» در معنای امروزی‌اش ریشهٔ ترکی دارد. گرهارد دورفر (Gerhard Doerfer: Türkische und Mongolische Elemente im Neupersischen, III, p. 621 f., No. 1660) تأیید می‌کند. «کوچی» هم فارسیِ برگرفته از همین «کوچِ» ترکی‌ست. دورفر احتمال داده‌است که «کوچ» به‌معنی اهل‌وعیال هم از همین ریشه گرفته شده‌باشد. البته «کوچ» به‌معنی «لوچ» (واژهٔ کهن) فارسی‌ست و ارتباطی به این کوچ ندارد و با «کوژ» و «کاژ» قابل‌مقایسه است.
مطمئن نیستم «تبار» (tabar/ tawar) ترکی باشد. به‌نظر می‌رسد ریشهٔ ایرانی داشته‌باشد. منبع دیگری برای تأییدِ ترکی بودنش نیافتم. Hamid Hassani (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۲۰ (UTC)[پاسخ]
توی ترکی استانبولی که من چنین واژه ای ندیدم تا حالا ولی فرهنگ واژگان فارسی مثل معین آن را ترکی میداند. ایروونی (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۲۶ (UTC)[پاسخ]
در ترکی استانبولی göç می‌گویند. بعضی از «ک»های آغازینِ زبان‌های ترکی‌تبار (/k/)، در ترکی استانبولی به «گ» (/g/) تبدیل شده‌اند؛ یعنی واکدار شده‌اند. در فارسی کهن، یعنی هنگامی که واژه از ترکی ـ مغولی اقتباس شده، تلفظِ «کوچ» /kōč/ بوده‌است. Hamid Hassani (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۴۳ (UTC)[پاسخ]
من واژه تبار را عرض کردم.کوچ که ترکی است. ایروونی (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۵۲ (UTC)[پاسخ]
بله، فعلاً هیچ ردّی (با منبعِ معتبر) از ترکی یا مغولی پیدا نشده... Hamid Hassani (بحث) ‏۱۳ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۰۰ (UTC)[پاسخ]

@Hamid Hassani: و @Iroony: یعنی آن «کوچ» نام‌برده شده در شاهنامه هم ترکی است یا تنها واژه‌ای مشابه با آن است؟

من تصور می‌کنم این کوچ پارسی با کوچ ترکی یکی نیست. تنها شباهت نوشتاری و آوایی است. مانند شهر در پارسی و شهر در عربی که هیچ ارتباطی به هم ندارند. این کوچ به احتمال زیاد مرتبط با اقوام ساکن آسیای مرکزی و افغانستان است. شاید هم وام‌واژه‌ای از زبانی ترکی‌تبار یا آلتایی است که بعدها به صورت نام قوم درآمده است و از زبانهای ایرانی شرقی وارد ادبیات پارسی شده است. --188.159.241.156 ‏۱۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۰۷ (UTC)[پاسخ]

آنگونه که دورفر (دانشمند آلمانی) گفته، ترکی‌ست. دورفر بزرگ‌ترین متخصص واژه‌های ترکی و مغولیِ دخیل در فارسی‌ست. شاید هیچ‌کس به‌اندازهٔ این مرد دربارهٔ این موضوع پژوهش نکرده‌باشد. Hamid Hassani (بحث) ‏۱۴ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۱۱ (UTC)[پاسخ]


قاپیدن فارسی است[ویرایش]

قاپیدن دیس دیگر کپیدن( به معنای گرفتن) فارسی است و همریشه با concept است به معنای گرفتن! بسیاری از واژگان فارسی به ترکی رفته اند و مصادر جعلی ساخته شده است، مانند جوشلاماق، این دلیل نمی شود که بگوییم جوش ترکی است!

معنی ربودن باشد. (برهان ) (از آنندراج ). ربودن . دزدیدن . گرفتن . (ناظم الاطباء).

در خون جگر بسی تپیدم تا بوسه ای از لبش کپیدم .عنصری (از فرهنگ جهانگیری ).

From Latin cōncipō ‎(“to take hold of, to receive”), from Latin capiō ‎(“to capture”)

وامواژه‌های فراموش شده در فارسی[ویرایش]

این «وامواژه‌های فراموش شده در فارسی» دیگر چه صیغه‌ای است! خوب دیگر اینها وامواژه نیستند! وقتی در فارسی استفاده نمی‌شود دیگر وامواژه نیستند. نظر دوستان دربارهٔ حذف این یخش چیست. --برسام (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۳۸ (UTC)[پاسخ]

منظور از فراموش شده این است که در زبان امروزی از واژه‌هایی مثل خفتان یا چاپار استفاده نمی‌شود، نه اینکه وامواژه حذف شده باشد، بلکه محل استفاده آن از بین رفته چونکه دیگر کسی نه خفتان می‌پوشد نه چاپاری وجود دارد و نه امثال آن. بنظرم نباید حذف شود، ولی اگر به نتیجه حذف رسیدید، سرفصل را حذف کنید، واژه‌ها را به قسمتهای دیگر منتقل کنید (خود واژه‌ها را حذف نکنید). با سپاس--Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۱۳ (UTC)[پاسخ]

نکته اینجاست که برخی از این واژه‌ها فقط در زبان محاوره بوده‌اند و محاوره کنندگان هم مرده‌اند و در هیچ سندی فارسی هم نیامده! کلاً انگیزه برخی طولانی کردن این لیست و صفحه است! اگر بنا باشد مثلاً چنین واژگان فارسی وارد شده به ترکی که الان دیگر استفاده نمی‌شود در مقاله‌ای در ویکی بیاید می‌شود یک کتاب! دیگر جایش در ویکی نیست. --برسام (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۰۳ (UTC)[پاسخ]

اگر مشکل کمبود سند است که روال خاص خودش را دارد و درخواست سند می‌شود و اگر سند نبود با اجماع حذف می‌شود. انگیزه یابی هم در ویکی جایی ندارد، انگیزه هرچه که باشد اصلاً مهم نیست. در مورد وام‌واژه‌های فارسی در ترکی و واژه‌های ترکی با ریشه آذری باستان، منابع دانشگاهی شکی ندارند و اصلاً قرار به مقایسه هم نیست. خارج از ویکی‌پدیا هم، این لیستها جالب است و ثابت می‌کند که همبستگی مردم ایران خدشه ناپذیر است. اگر به وجود چنین لیستی اشراف وجود داشت شورش سوسکی (وام واژه نمنه) بوجود نمی‌آمد. Alborz Fallah (بحث) ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۲۱ (UTC)[پاسخ]

وام‌واژه‌های مشکوک[ویرایش]

بعضی از واژه‌ها نیاز به بررسی دارند. چون ممکن است ریشه اصلی واژه از زبان دیگری باشد و ترکی شده/تغییر شکل یافته آن وارد فارسی شده است. حتی ممکن است تنها شباهت دو واژه باشد. برای نمونه برای «اتاق» ریشه سغدی هم در نظر گرفته‌اند که به معنی و کاربرد فارسی آن نزدیک است.12 --اخگر (گفتگو) ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۱ (UTC)[پاسخ]

قره ترکی نیست. کل این مقاله نیاز به بررسی دارد مشکوک به ایجاد توسط قوم گراهای متعصب[ویرایش]

https://fa.wiktionary.org/wiki/%D9%82%D8%B1%D9%87 قره از ویکی‌واژه

(قَ رَ): بزرگ - سیاه

فارسی ریشه‌شناسی

در فارسی پهلوی، کلمه کره (کارا)، به معنی بزرگ بوده است. مانند: "کره رود" در اراک، که به معنی رودخانه بزرگ، بوده است. بعدها به واسطه تلفظ حلقی زبانهایی مانند ترکی و عربی، صدای "ک" تبدیل به صدای "خ"، "ق" و "گ" شده است. در تاریخ، شما به شخصیت، "اردشیر خوره " بر میخورید که به معنای اردشیر بزرگ بوده است. همچنین، کلمه "خر"، که به معنای "بزرگ " است، برگرفته از همین واژه می باشد (خرچنگ: دارنده چنگ های بزرگ). این کلمه در کردی به "گوره" به معنی بزرگ و در ترکی آذری به "قره" تبدیل شده است. بسیاری از شهرهای آذربایجان که در نامشان کلمه "قره" وجود دارد، بر خلاف تصور همگانی، به معنای "سیاه " ترکی نیست، بلکه به معنای بزرگ است. بنابراین : قهرمان: انسان بزرگ (من: منش، شخصیت، انسان)- قره کلیسا: کلیسای بزرگ، کلیسای اعظم (توجه داشته باشید که قره کلیسا، سفید رنگ است.) - قره چمن: چمنزار بزرگ - قره خان: خان بزرگ - قره آغاج: درخت بزرگ و.... صفت

   بزرگ_ سیاه.

اگر قره در فارسی بزرگ باشد دلیل نمیشه قره در ترکی که به معنای سیاه می باشد از فارسی گرفته شده باشد Changez36 (بحث) ‏۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۴۹ (UTC)[پاسخ]

بی ارزش بودن منبع اول[ویرایش]

محمدصادق نائبی، واژگان زبان ترکی در پارسی، تهران ، انتشارات پیام، محمدصادق نائبی اهل آذربایجان شرقی دارای گرایشات شدید پانترکیستی است ضمن انکه تحصیلاتش مرتبط با زبان شناسی نیز نیست (تا جایی که اطلاع دارم یک لیسانس معمولی مهندسی داره) مثل اینکه شلغم فروش بیاد درباره زبان فارسی کتاب چاپ کنه. اون هم انتشاراتی های کوچک و بی نام و نشان. Callofworld (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۰۰ (UTC)[پاسخ]

http://www.bozqush.ir/news/815812 مضافاً نایبی در سال 1386 از کشور آذربایجان، موفق به اخذ مدرک دکتری در رشته ترکی پژوهی شاخه اتیمولوژی شد که آن را وزارت علوم به خاطر قانون اقامت و عدم انتخاب استاد راهنما از ایران نپذیرفت و به همین دلیل هم، نائبی هرگز عنوان دکتر استفاده نکرد. طرف مکانیک خونده و....

https://azb.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%86%D8%A7%D8%A6%D8%A8%DB%8C

فکر کنم تکلیف این آقا اظهر من الشمس است. هر مطلبی که ازین فرد قوم گرا در مقاله یا هر مقاله دیگری اومده بهتره حذف شود. منبع معتبر یعنی نویسننده معتتبر با ناشر معتبر با تحصیلات مرتبط و تایید شده نه اینکه ... Callofworld (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۰۷ (UTC)[پاسخ]

http://www.naebi.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8 از این ادرس این جوک نامه (کتاب این پانترک) را می توانید دانلود کنید. در صفحه 10 نوشته (زبان ترکی از طرف یونسکو زبان سوم دنیا ..........) منبع : ماهنامه امید زنجان!!! این ماهنامه توسط فردی که حال حاضر بعلت اتهامات تجزیه طلبی در ایران ساکن نیست پس از دروغ های متعدد و نژادپرستی درش تخته می شود. منبع این خبر نیز دروغ است. حالا تصور کن کتابی که با این مقدمه و جعل اشکار شروع شده چه ماهیتی دارد. با مقدمه دکتر صدیق! یکی دیگر از چهره های مشهور قوم گرا Callofworld (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۱۴ (UTC)[پاسخ]

منابع استفاده شده در کتاب هم عمدتا از نوشته های سایر قوم گراهاست مانند تقی زهتابی و صدیق و ماشالله رزمی و ... Callofworld (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۵:۱۵ (UTC)[پاسخ]


نظر من هم به نظر شما نزدیک است! --برسام (بحث) ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۸:۰۴ (UTC)[پاسخ]

@Callofworld و برسام: منبع مورد بحث بازمانده از نسخه‌های پیشین/اولیه مقاله است و به نظر می‌رسد تنها برای خالی نبودن عریضه و منبع‌دار مقاله به آن افزوده شده است. حذفش کنید چون همانطوری که خودتان گفتید معتبر نیست. اگر نسخه‌های پیشین مقاله را بررسی کنید وبحث‌های پیشین را بخوانید متوجه خواهید شد که وضعیت فعلی مقاله بسیار بهتر از نسخه‌های اولیه است چون برای نمونه تعداد قابل توجهی واژه‌های غیرترکی در این مقاله به چشم می‌خورد که به مرور زمان و با بررسی ویرایشگران از مقاله زدوده شدند. به نظر من دوستان، هم روی این مقاله و هم وام‌واژه‌های پارسی در ترکی کار کنند چون تصورات نادرستی از تعداد وام‌واژه‌ها در هر دو زبان وجود دارد. از طرفی یک دستی هم بر سر و روی فهرست وام‌واژه‌ها در فارسی بکشید که وضعیتش در حد فاجعه است. 94.176.90.230 ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۰۸ (UTC)[پاسخ]


بشقاب ترکی نیست[ویرایش]

بشقاب که در برخی مناطق پیشقاب گفته می شود از دو بخش پیش و قاب تشکیل شده است. بخش دوم قطعا ترکی نیست (http://www.etimolojiturkce.com/kelime/kap) و بخش نخست (پیش) نیز همانند واژگان "پیش دستی" و ... ترکی نیست و ربطی به "بش"(خالی) ترکی ندارد. از نظر معنی و منطق نامگذاری نیز "قاب خالی" بی معنی است! --94.184.141.133 ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۴:۰۱ (UTC)[پاسخ]

به غیر از ترکی آذربایجانی در دیگر زبان‌های ترکی کاربردی ندارد و معادل مشابه هم ندارد.[۴] همین نشان می‌دهد که ترکی نیست. --188.158.118.165 ‏۵ سپتامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۴:۲۱ (UTC)[پاسخ]

این حرفتون که گفتید (به غیر از ترکی آذربایجانی در دیگر زبان‌های ترکی کاربردی ندارد و معادل مشابه هم ندارد) درست نیست در زبان ازبکی هم کاربرد دارد Changez36 (بحث) ‏۹ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۵۱ (UTC)[پاسخ]

در ازبکستان رایج نیست. اگر شما اهل افغانستان هستید بحث دیگری است. --188.158.108.125 ‏۱۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۷ (UTC)[پاسخ]

منظور از این جمله چیست؟[ویرایش]

(ناوام‌واژه‌های غیر ترکی به نام ترکی) منظور از این جمله چیست؟ Changez36 (بحث) ‏۱۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)[پاسخ]

یعنی اینکه که واژه مورد نظر ترکی نیست اما به دلیل ریشه‌شناسی نادرست و اشتباه لغتنامه‌نویسان در گذشته به عنوان ترکی مطرح شده است. البته بخش موردنظر اشکال دارد. چون «خان» ترکی-مغولی و «خان» (خوان) و «خانه» فارسی ربطی به هم ندارند. خان و خانم باید از آن بخش حذف شوند، بشقاب و قاب بمانند. این مقاله عیب و ایراد کم ندارد. بیشتر شبیه نظرات شخصی و وبلاگی است. --188.158.108.125 ‏۱۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۱۴ (UTC)[پاسخ]

آیا شما می توانید آن بخش را درست کنید؟ !!c.s!! (بحث) ‏۱۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۴۸ (UTC)[پاسخ]

خان ریشه در زبان های ینی سیایی دارد و ربطی به ترکی و حتا مغولی ندارد[ویرایش]

https://en.wikipedia.org/wiki/Khan_(title)#Origins

برسام (بحث) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۱۳ (UTC)[پاسخ]

بسیاری از واژگان ذکر شده مغولی است و ربطی به ترکی ندارد[ویرایش]

به نظر می رسد هدف طولانی کردن لیست بوده و بسیاری از واژگان مغولی که هیچ ارتباطی به ترکی ندارند نیز دراین لیست وارد شده است.

برسام (بحث) ‏۱۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۱۱ (UTC)[پاسخ]

واژه ها را حذف کنید![ویرایش]

@برسام: سلام، چرا واژه ها را حذف می کنید؟ !!c.s!! (بحث) ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۷ (UTC)[پاسخ]

چون رایج نیستند! شما هدفتان غنی کردن ویکی فارسی نیست! هدفتان طولانی کردن این لیست است! هر چه واژه مشکوک، مغولی، فراموش شده و است را دراین صفحه گنجانده اید! برسام (بحث) ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۰۵ (UTC)[پاسخ]

درست است، من دیگر بخش واژه های فراموش شده را اضافه نمی کنم، اما واژه های قیماق و قبرغه در افغانستان کاملا رایج است و باید در مقاله باشد شما در افغانستان زندگی نمی کنید و نمی دانید که فارسی افغانستان چقدر واژه های ترکی دارد و در لغت نامه ها هنوز ثبت نشده است! همچنان هدف من بهتر شدن این مقاله است اما هدف شما این است که مقاله حذف شود، شاید شما ترکی را دوست نداشته باشید ولی من به ترکی و فارسی هردو احترام میگذارم و هردو را دوست دارم و اگر به فارسی احترام نمی گذاشتم واژه های سغدی و یونانی(مثلا کلید).... را در مقاله وام واژه های پارسی در ترکی حذف می کردم و به جای اینکه در ویکی فارسی مقاله بنویسم در ویکی ترکی مقاله می‌نوشتم اما نکردم چون به فارسی احترام دارم و این کار ها نه صدمه ای به زبان ترکی می رساند و نه هم به فارسی صدمه ای می رساند. پس این بهتر نیست که جنگ ویرایشی را باهم تمام کنیم؟ !!c.s!! (بحث) ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۳۶ (UTC)[پاسخ]