پیش‌نویس:رعنای اشکور

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

رعنا دختر حسن و صراحی[۱] در سال ۱۲۸۵ در روستای ییلاقی خانه سرک در اشکور بخش رحیم‌آباد شهرستان رودسر استان گیلان زاده شد. «رعنا دختری زیبا و زرنگ، سرشار از هوش و درایت بود.»[۲] او چشمان سیاه و درشتی داشت که برای هر مرد افتخاری بود که گوشه چشمی به او کند.[۳] آنها در اواخر دوره قاجاریه و اوایل دوره پهلوی می‌زیستند. در این سال‌ها اربابان، خان‌ها و حتا کدخدا در امور خصوصی عمومی مردم دخالت می‌کردند- مردمی که رعیت و تحت فرمان خان و ارباب تلقی می‌شدند. در این میان سرنوشت و ازدواج رعنا دست خوش قدرت خان‌ها و اربابان منطقه شد و پدر دامدارش را توانایی مقابله با صاحبان زر و زور نبود.[۴] داستان رعنا تاکنون موضوع چندین عنوان کتاب و ترانه شده که در بخش منابع ذکر می‌شود.

خانواده[ویرایش]

والدین او در روستاهای خانه سرک (خونه‌سر) ییلاق و قشلاق در لُوسَرا[۵] بخش رحیم‌آباد دامدار بودند. آنها علاوه بر گوسفند، تعدادی گاو و گوساله هم داشتند.[۶] او خواهری بنام طلا (طلعت) و سه برادر به نام‌های زلفعلی، میرزا احمد و پهلوان داشت.[۷]

نوروز[ویرایش]

در نوجوانی و در مسیر کوچ، رعنا برای جوانی به نام «نوروز قربانیان کشایه» مشهور به «نوروزِ» در نظر گرفته شد.[۸] رعنا « از اول رضایتی به این وصلت نداشت ولی در برابر امر ارباب و خان و کدخدای با «فرهنگ مردسالاری و ضعیفه‌پروری» چاره چه بود. دختر زیبای اشکور «کمترین توجهی به نوروز نداشت و حتی به او فکر هم نمی‌کرد.»[۹] چون نوروز، ساده‌لوح و شیرین‌عقل بود. ولی دخترک پناهگاه و یار و یاوری نداشت تا از او پشتیبانی کند بنابراین بناچار با دلی پُر خون و چشمانی اشکبار تسلیم فرمان ارباب گردید و به دستور کبلایی عشور کدخدای لشکان به عقد نوروز درآورده شد!

آغاز مبارزه[ویرایش]

رعنا برای رهایی از وضعی که کدخدا ایجاد کرده بود، از سرگالش هادی سورچانی کمک خواست.[۱۰] ولی برخی با رضایت ارباب و به امر پدر نوروز، هادی را به شدت کتک زدند. سرگالش هادی با حمایت چند نفر از جمله فردی بنام کُردآقاجان، گندمزارهای ضاربان را به آتش کشید. از سوی دیگر بستگان داماد با کمک اربابان شوییل و کلایه (رودسر) و نیز نیروی قزاق، در شهریور ۱۳۰۴ هادی را با دسیسه شخصی به نام عبدالله در سیکل‌سرا دستگیر و با بریدن پاشنه پاهایش، او را از بالای کوهی نزدیک لشکان پرت کرده و کُشتند.[۱۱] بدین ترتیب، رعنا امید خود را برای نجات از چنگال نوروز و کدخدا عشور از دست داد.

از سوی دیگر با درخواست اربابان اشکور، کُردآقاجان نیز به ضرب گلوله قزاقان در حوالی روستای کلرود کُشته شد.[۱۲]

بدنبال این وقایع، رعنا نیز علیرغم میلش با دلی پُر آه و چشمانی اشکبار دستگیر و به دستور کدخدا به منزل نوروز برده شد.

پس از ۵ سال آنان صاحب دختری به نام «کافیه قربانیان کشایه» شدند.[۱۳]

یادبودگاه[ویرایش]

رعنا در ۲۶ سالگی در شهریور ۱۳۱۱ دق‌مرگ شد. مزار آنان در اشکور است. در ۷ شهریور ۱۳۹۸ با همکاری جمعی از اشکوری‌ها بر مزار کُردآقاجان در کلرود، هادی در کلایه و رعنا در کشایه سنگ یادبودی نصب شد.[۱۴]

آهنگ‌ها[ویرایش]

داستان زندگی رعنا به صورت نظم و نثر توسط چند نفر به نگارش درآمده است. ترانه‌های متعدد «رَعنَه گُله» توسط اهالی منطقه به یاد مظلومیت زنانی زمزمه می‌شود که قربانی نظام ارباب رعیتی و فرهنگ مردسالاری شده‌اند. این سروده‌ها و آوازها و ترانه‌های فولکوریک به زبان‌های گیلکی و فارسی خوانده می‌شود.

آهنگ‌های در مورد رعنا
ردیف نام آهنگ خواننده سال اجرا شاعر
۱ رعنا فریدون پوررضا [۱۵]
۲ رعنا مصطفی تفتیش
۳ رعنا امید جهان
۴ رعنا امید حاجلی
۵ رعنا لقمان حسین‌زاده ۱۳۹۶ حسن یگانه چاکل
۶ رعنا گروه رستاک
۷ رعنا حامد صادق‌پور ۱۳۹۳
۸ رعنا ناصر وحدتی

شعر متن ترانه رعنا:

تی پاکی ره قسم خؤرم رعنارعنا برای پاکی تو من قسم می‌خورم!
تَر همه وَر مو جؤر بؤرم رعناپیش همه من از تو تعریف می‌کنم رعنا!
تو آفتاب سُؤب سَری رعنارعنا تو مثل آفتاب صبحگاهی هستی!
چُوم واکُونِم بَرَأ بَری رعناچشم باز می‌کنم، قابل دیدنی رعنا!
رعنا گُل اِشکوری رعنارعنا تو گُل اشکور هستی!
همش می یاد میئن دَری رعناهمیشه در یاد من مانا هستی!
  • ترانه‌سرا: حسن یگانه چاکل
  • خواننده: لقمان حسین‌زاده

پانویس[ویرایش]

  1. رحمتی، ۱۳۸۲، ص ۳۳.
  2. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۱۵.
  3. باباخانی، ۱۳۹۹، صص ۲۱–۲۲.
  4. رحمتی، ۱۳۸۲، ص ۳۳.
  5. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۲۱. : روستایی در اشکور سفلی
  6. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۲۱.
  7. باباخانی، ۱۳۹۹، صص ۲۲–۲۱.
  8. رحمتی، ۱۳۸۲، ص ۳۵.
  9. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۲۲.
  10. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۱۵.
  11. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۸۴.
  12. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۷۲.
  13. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۸۱.
  14. باباخانی، ۱۳۹۹، ص ۱۵۰.
  15. موسیقی فولکلوریک گیلان: فریدون پوررضا، رشت: فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۷، ۵۶۲ صفحه. ISBN 978-964-190-528-8

منابع[ویرایش]

  1. باباخانی لشکان، کامران، ۱۳۹۹: سایه روشن‌های زندگی رعنا (دخترِ اِشکوَر)، تهران: میترا آقا کوچک، ۱۷۶ صفحه. ISBN 978-622-966783-5
  2. بابایی کلرودی، قدرت‌الله، ۱۳۹۴: داستان واقعی کردآقاجان و رعنا، مازندران: نوین پویا، ۸۸ صفحه. ISBN 978-600-7743-06-5
  3. رحمتی، رمضان، ۱۳۸۲: منظومه کُردآقوجون و رعنای، گیلان: گیله‌وا، ۶۴ صفحه. ISBN 964-94782-3-X
  4. صدر اشکوری، محمدقلی، ۱۳۹۰: چگونگی زاده شدن ترانه رعنا، تهران: درخت بلورین.
  5. صوفی‌نژاد سیویری، مسعود، ۱۳۸۰: رعنه (رعنا) قصه‌ای بومی از گیلان، تهران: سیب سبز، ۳۲ صفحه. ISBN 964-93115-4-8

رده:داستان‌های ایرانی