خاندان قوام شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
اصلاح ارقام
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:Agha Mohammad Khan with Ebrahim Khan Kalantar.png|بندانگشتی|نقاشی از محمدخان قاجار (نشسته) و وزیرش ابراهیم کلانتر (ایستاده) ۱۷۹۵–۱۸۰۰.]]
[[پرونده:Agha Mohammad Khan with Ebrahim Khan Kalantar.png|بندانگشتی|نقاشی از محمدخان قاجار (نشسته) و وزیرش ابراهیم کلانتر (ایستاده) ۱۷۹۵–۱۸۰۰.]]
'''خاندان قوام شیرازی''' از خاندان‌های دیوان‌سالار دوره قاجار بودند که در شهر شیراز قدرت و نفوذ بسیار داشتند.
'''خاندان قوام شیرازی''' از خاندان‌های دیوان‌سالار دوره قاجار بودند که در شهر شیراز قدرت و نفوذ بسیار داشتند. این خاندان بر پایه نوشتارهای زیادی دارای اصلیت یهودی بودند و تا زمان پهلوی در ایران بسیار پرنفوذ باقی ماندند.


== اصل و نسب ==
== اصل و نسب ==
خاندان قوام شیرازی از نسل پسران و برادران [[حاج ابراهیم کلانتر]]، صدراعظم [[آقامحمدخان قاجار]] هستند. اعضای این خانواده خود را از نسل حاجی قوام، وزیر [[ابواسحاق اینجو]] می‌دانستند. در گزارش‌های مخفیانه سفارت بریتانیا دربارهٔ رجال دوره قاجار نیز ریشه خانواده قوام را یهودی دانسته‌است.<ref name=r252>Royce, p. 252</ref> ناصرالدین شاه قاجار نیز خانواده قوام را یهودی می‌دانست و هنگام سفر به اروپا و دیدار با نمایندگان سازمان [[اتحاد جهانی آلیانس]] و رئیس آن [[آدولف کرمیو]] گفت: «من فراموش نمیکتم که این یک یهودی، حاجی ابراهیم بود که کمک کرد قاجارها سلطنت را به دست آورند».<ref>Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran, Lawrence Loeb, p. 32, 2012.</ref> این سخن ناصرالدینشاه در یهودی دانستن حاج ابراهیم هیچگاه مورد رد توسط مقامهای سازمان آلیانس قرار نگرفت.
خاندان قوام شیرازی از نسل پسران و برادران [[حاج ابراهیم کلانتر]]، صدراعظم [[آقامحمدخان قاجار]] هستند. این خاندان نسب خود را به حاج قوام الدین وزیر قرن ۱۴ شیراز میدانند که در شعرهای حافظ نیز به وی اشاره شده است. در نوشتارهای مخفی سفارت بریتانیا در سال ۱۸۹۰ در مقاله ای به عنوان "رجال مهم ایران" این خاندان یهودی دانسته شده اند.<ref name=r252>Royce, p. 252</ref><ref>Modern Iran Dialectics Michael E. Bonine, Nikki R. Keddie SUNY Press, 1981 page 292.</ref> [[ناصرالدین شاه]] قاجار نیز خانواده قوام را یهودی می‌دانست و هنگام سفر به اروپا و دیدار با نمایندگان سازمان [[اتحاد جهانی آلیانس]] و رئیس آن [[آدولف کرمیو]] گفت: {{quote|
«من فراموش نمیکتم که این یک یهودی، حاجی ابراهیم بود که کمک کرد قاجارها سلطنت را به دست آورند».<ref>Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran, Lawrence Loeb, p. 32, 2012.</ref> }}این سخن ناصرالدینشاه در یهودی دانستن حاج ابراهیم هیچگاه مورد رد توسط مقامهای سازمان آلیانس قرار نگرفت.
بسیاری منابع دیگر نیز حاچ ابراهیم کلانتر را یهودی دانسته‌اند.<ref>A General Sketch of the History of Persia, Sir Clements Robert Markham, Longmans, Green, and Company, 1874, page 330</ref> پزشک یهودی اتریشی پولاک که در قرن ۱۹ به ایران سفر کرده بود نیز در نوشتارهای خود خاندان قوام را یهودی و محافظ یهودیان ایران دانسته‌است؛ ولیکن در سال ۱۹۱۰ و در ماجرای [[تهمت خون ۱۹۱۰ در شیراز|تهمت خون شیراز]] و حمله به محله یهودیان خاندان قوام نیز در این مسئله مقصر بودند.<ref>2012 page 32 Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran Laurence D Loeb</ref> ولیکن بعضی مانند ویلیام رویس در یهودی بودن حاج ابراهیم شک داشتند. فیشر نیز در کتاب خود به کتاب خاندان قوام الملک نوشته قاسمی در سال ۱۹۵۰ اشاره می‌کند و حاج ابراهیم و خاندان قوام را یهودی می‌داند.<ref>2012 page 32 Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran Laurence D Loeb</ref>
بسیاری منابع دیگر نیز حاچ ابراهیم کلانتر را یهودی دانسته‌اند.<ref>A General Sketch of the History of Persia, Sir Clements Robert Markham, Longmans, Green, and Company, 1874, page 330</ref> پزشک یهودی اتریشی پولاک که در قرن ۱۹ به ایران سفر کرده بود نیز در نوشتارهای خود خاندان قوام را یهودی و محافظ یهودیان ایران دانسته‌است؛ ولیکن در سال ۱۹۱۰ و در ماجرای [[تهمت خون ۱۹۱۰ در شیراز|تهمت خون شیراز]] و حمله به محله یهودیان خاندان قوام نیز در این مسئله مقصر بودند.<ref>2012 page 32 Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran Laurence D Loeb</ref> ولیکن بعضی مانند ویلیام رویس در یهودی بودن حاج ابراهیم شک داشتند. فیشر نیز در کتاب خود به کتاب خاندان قوام الملک نوشته قاسمی در سال ۱۹۵۰ اشاره می‌کند و حاج ابراهیم و خاندان قوام را یهودی می‌داند.<ref>2012 page 32 Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran Laurence D Loeb</ref>
[[عبدالله شهبازی]] خانواده قوام را از [[آنوسی]]‌ها یا یهودیان مخفی می‌داند و بر این باور است که جد اعلای خانواده قوام، ملا آشر، در اوایل سده دوازدهم و در کوران [[حمله افغان]] از [[قزوین]] به شیراز مهاجرت کرده‌است و در اواسط این سده کدخدا یا [[کلانتر]] محلات حیدری‌خانه، یعنی نیمی از شهر شیراز بود و خود را به نام «حاجی هاشم جدیدالاسلام» معرفی می‌کرد. او سپس با دختری از بازماندگان خانواده حاجی قوام ازدواج کرد و از این رو نوادگان او خود را از نسل حاجی قوام می‌دانند.<ref>[http://www.shahbazi.org/pages/Freemasonry_Sassoons6.htm عبدالله شهبازی، میراث ساسون‌ها]</ref> این خانواده در اوایل دوران قاجار به سبب انتساب به حاجی هاشم، به «سلسله هاشمیه» معروف بودند که همین عنوان را [[حسن فسائی]] نیز در [[فارسنامه ناصری]] به کار برده‌است.<ref name=r252>Royce, p. 252</ref>
[[عبدالله شهبازی]] خانواده قوام را از [[آنوسی]]‌ها یا یهودیان مخفی می‌داند و بر این باور است که جد اعلای خانواده قوام، ملا آشر، در اوایل سده دوازدهم و در کوران [[حمله افغان]] از [[قزوین]] به شیراز مهاجرت کرده‌است و در اواسط این سده کدخدا یا [[کلانتر]] محلات حیدری‌خانه، یعنی نیمی از شهر شیراز بود و خود را به نام «حاجی هاشم جدیدالاسلام» معرفی می‌کرد. او سپس با دختری از بازماندگان خانواده حاجی قوام ازدواج کرد و از این رو نوادگان او خود را از نسل حاجی قوام می‌دانند.<ref>[http://www.shahbazi.org/pages/Freemasonry_Sassoons6.htm عبدالله شهبازی، میراث ساسون‌ها]</ref> این خانواده در اوایل دوران قاجار به سبب انتساب به حاجی هاشم، به «سلسله هاشمیه» معروف بودند که همین عنوان را [[حسن فسائی]] نیز در [[فارسنامه ناصری]] به کار برده‌است.<ref name=r252>Royce, p. 252</ref>

نسخهٔ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۵۱

نقاشی از محمدخان قاجار (نشسته) و وزیرش ابراهیم کلانتر (ایستاده) ۱۷۹۵–۱۸۰۰.

خاندان قوام شیرازی از خاندان‌های دیوان‌سالار دوره قاجار بودند که در شهر شیراز قدرت و نفوذ بسیار داشتند. این خاندان بر پایه نوشتارهای زیادی دارای اصلیت یهودی بودند و تا زمان پهلوی در ایران بسیار پرنفوذ باقی ماندند.

اصل و نسب

خاندان قوام شیرازی از نسل پسران و برادران حاج ابراهیم کلانتر، صدراعظم آقامحمدخان قاجار هستند. این خاندان نسب خود را به حاج قوام الدین وزیر قرن ۱۴ شیراز میدانند که در شعرهای حافظ نیز به وی اشاره شده است. در نوشتارهای مخفی سفارت بریتانیا در سال ۱۸۹۰ در مقاله ای به عنوان "رجال مهم ایران" این خاندان یهودی دانسته شده اند.[۱][۲] ناصرالدین شاه قاجار نیز خانواده قوام را یهودی می‌دانست و هنگام سفر به اروپا و دیدار با نمایندگان سازمان اتحاد جهانی آلیانس و رئیس آن آدولف کرمیو گفت:

«من فراموش نمیکتم که این یک یهودی، حاجی ابراهیم بود که کمک کرد قاجارها سلطنت را به دست آورند».[۳]

این سخن ناصرالدینشاه در یهودی دانستن حاج ابراهیم هیچگاه مورد رد توسط مقامهای سازمان آلیانس قرار نگرفت.

بسیاری منابع دیگر نیز حاچ ابراهیم کلانتر را یهودی دانسته‌اند.[۴] پزشک یهودی اتریشی پولاک که در قرن ۱۹ به ایران سفر کرده بود نیز در نوشتارهای خود خاندان قوام را یهودی و محافظ یهودیان ایران دانسته‌است؛ ولیکن در سال ۱۹۱۰ و در ماجرای تهمت خون شیراز و حمله به محله یهودیان خاندان قوام نیز در این مسئله مقصر بودند.[۵] ولیکن بعضی مانند ویلیام رویس در یهودی بودن حاج ابراهیم شک داشتند. فیشر نیز در کتاب خود به کتاب خاندان قوام الملک نوشته قاسمی در سال ۱۹۵۰ اشاره می‌کند و حاج ابراهیم و خاندان قوام را یهودی می‌داند.[۶] عبدالله شهبازی خانواده قوام را از آنوسی‌ها یا یهودیان مخفی می‌داند و بر این باور است که جد اعلای خانواده قوام، ملا آشر، در اوایل سده دوازدهم و در کوران حمله افغان از قزوین به شیراز مهاجرت کرده‌است و در اواسط این سده کدخدا یا کلانتر محلات حیدری‌خانه، یعنی نیمی از شهر شیراز بود و خود را به نام «حاجی هاشم جدیدالاسلام» معرفی می‌کرد. او سپس با دختری از بازماندگان خانواده حاجی قوام ازدواج کرد و از این رو نوادگان او خود را از نسل حاجی قوام می‌دانند.[۷] این خانواده در اوایل دوران قاجار به سبب انتساب به حاجی هاشم، به «سلسله هاشمیه» معروف بودند که همین عنوان را حسن فسائی نیز در فارسنامه ناصری به کار برده‌است.[۱]

تاریخچه

نخستین عضو این خانواده که در تاریخ ایران دارای اهمیت و شهرت شد، حاج ابراهیم کلانتر، پسر حاجی هاشم است که در زمان لطفعلی خان زند کلانتر شیراز بود. او با بستن درهای شیراز به روی لطفعلی‌خان، باعث پیروزی آقامحمدخان شد و در ازای آن آقامحمدخان او را به صدراعظمی ارتقاء داد. حاج ابراهیم رفته رفته دامنه قدرت خود را افزایش داد و برادران و فرزندان خود را به مناصب حکومتی گماشت، به طوری که بخش بزرگی از کشور توسط بستگان او اداره می‌شد. فتحعلی‌شاه پس از نشستن بر تخت سلطنت، به سبب بدگمانی به حاج ابراهیم، او را کشت و برادران پسران حاج ابراهیم را نیز به به قتل رساند و تعدادی را نیز کور یا اخته کرد.[۸] حاجی ابراهیم صاحب پنج پسر و سه دختر بود که از این میان علی‌اکبر و برادرش حاج علی‌رضا به همراه برادر کوچکترشان فتح‌اله سه تن از پسران کلانتر بودند که از این کشتارها جان به در بردند. هرچند فتحعلی‌شاه حاجی علی‌رضا را نیز اخته کرد و او بعدها به عنوان خواجه در حرمسرای فتحعلی‌شاه کار می‌کرد و در اواخر عمر، از آنجا که وارثی نداشت، ثروت خود را صرف ساخت قنات حاج‌علیرضا در تهران کرد. علی‌اکبر به سبب آنکه به وبا مبتلا شده بود و امیدی به ادامه حیات او نبود، کشته نشد و فتح‌اله به جهت سن کم مورد عفو قرار گرفت. سه دختر حاج ابراهیم به ترتیب همسران ابوالحسن شیرازی، محمدحسین‌خان صدر اصفهانی (سومین صدراعظم فتحعلی شاه) و محمدتقی میرزا حسام‌السلطنه بودند و طبق رسم آن زمان شاه به آن‌ها آسیبی نرساند.

حاجی علی‌اکبر بعدها به شیراز بازگشت و به درخواست مردم فتحعلی‌شاه او را به کلانتری شیراز منصوب کرد. در سال ۱۲۴۵ قمری ملقب به قوام‌الملک شد و در ۱۲۷۹ قمری به تولیت آستان قدس رضوی رسید. قوام‌الملک از ازدواج با حاجیه بی‌بی دختر محمدزکی‌خان نوری صاحب چند دختر و پسر شد. پسر چهارمش به نام علی‌محمدخان پس از او کلانتر شیراز شد و لقب قوام‌الملک را نیز به میراث برد. فتحعلی‌خان صاحب‌دیوان پسر دیگر حاجی علی‌اکبر به تهران رفت و با دختر فتحعلی‌شاه ازدواج کرد. او به حکومت بسیاری از ایالات منصوب شد، پیش از اولین سفر ناصرالدین‌شاه به اروپا به مقام وزیرنظامی سرافراز شد و سرانجام به تولیت آستان قدس رضوی رسید. پسر دیگر حاجی علی‌اکبر، میرزا حسنعلی نصیرالملک بود که در شیراز باقی ماند و به حکومت شهرهایی چون بوشهر، لار و بندرعباس رسید.[۸]

لقب قوام‌الملک برای پنج نسل در خانواده قوام برقرار بود. ابراهیم قوام، آخرین قوام‌الملک را رضاشاه در دهه ۱۳۱۰ از شغل موروثی خود یعنی «کلانتر شیراز»، عزل کرد و به اجبار به همراه خانواده‌اش به تهران آورد. در تهران علی‌محمد قوام پسر ابراهیم قوام با اشرف پهلوی دختر رضاشاه ازدواج کرد. علی قوام پس از جدایی از اشرف با خواهر اسدالله علم ازدواج کرد و علم نیز دختر ابراهیم قوام را به همسری گرفت.[۸]

پس از اجباری شدن نام‌خانوادگی در دوران رضاشاه، نوادگان صاحب‌دیوان نام خانوادگی «صاحب‌دیوانی» و نوادگان نصیرالملک و میرزا علی‌محمد قوام‌الملک، نام خانوادگی «قوام» را انتخاب کردند.[۸]

مشاهیر

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ Royce, p. 252
  2. Modern Iran Dialectics Michael E. Bonine, Nikki R. Keddie SUNY Press, 1981 page 292.
  3. Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran, Lawrence Loeb, p. 32, 2012.
  4. A General Sketch of the History of Persia, Sir Clements Robert Markham, Longmans, Green, and Company, 1874, page 330
  5. 2012 page 32 Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran Laurence D Loeb
  6. 2012 page 32 Outcaste (RLE Iran D): Jewish Life in Southern Iran Laurence D Loeb
  7. عبدالله شهبازی، میراث ساسون‌ها
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ Royce, p. 253

منابع

  • میرزا صالح، غلامحسین (۱۳۹۲). رجال و دیپلمات‌های عصر قاجار و پهلوی. تهران: معین. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۱۶۵-۰۳۶-۲.
  • Royce, William R. (1981). "The Shirazi Provincial Elite: Status Maintenance and Change". In Bonine (ed.). Continuity and Change in Modern Iran (به انگلیسی). State University of New York Press. {{cite book}}: Unknown parameter |نام ویراستار 1= ignored (help)