پرش به محتوا

بحث:اعدام دسته‌جمعی زندانیان عقیدتی سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای صفحه در زبان‌های دیگر پشتیبانی نمی‌شود
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۲۴۰: خط ۲۴۰:
:: اما حکم بردگی اسرای محارب به دستور امام شرع در اسلام تشیع حوزه علمیه قم مطابق منبعی که آورده شده بود تایید شده است هرچند که الزاما نظر همه فقها نباشد اما اجماع حوزه علمیه قم به عنوان مرجع رسمی تشیع در ایران بر این بوده است هرچند که نجف متفاوت باشد در جمهوری اسلامی ایران تا امروز اینگونه بوده است. --[[کاربر:IranianNationalist|<span style="background:#5BE;color:#FFF;padding:0px 10px;border-radius:5px">IranianNationalist</span>]] ([[بحث کاربر:IranianNationalist|خوش‌آمدید]]) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۵ (UTC)
:: اما حکم بردگی اسرای محارب به دستور امام شرع در اسلام تشیع حوزه علمیه قم مطابق منبعی که آورده شده بود تایید شده است هرچند که الزاما نظر همه فقها نباشد اما اجماع حوزه علمیه قم به عنوان مرجع رسمی تشیع در ایران بر این بوده است هرچند که نجف متفاوت باشد در جمهوری اسلامی ایران تا امروز اینگونه بوده است. --[[کاربر:IranianNationalist|<span style="background:#5BE;color:#FFF;padding:0px 10px;border-radius:5px">IranianNationalist</span>]] ([[بحث کاربر:IranianNationalist|خوش‌آمدید]]) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۵ (UTC)
::: {{پب|Sunfyre|Wikimostafa|Behzad39}} درود، تا اینجا چند نکته در این بحث را روشن کردم و متوجه پیوند عجیب جناب وکیلیان به مقاله «تجاوز جنسی به زندانیان در ایران» نشده بودم که باید از ایشان پرسید که چرا در این بحث مربوط به این مقاله از مقاله‌ای دیگر پیوند ارائه کرده‌اند و بر اساس آن عناوین آن مقاله را در اینجا به این مقاله منسوب کرده‌اند که باعث به نتیجه نرسیدن بحث این مقاله می‌شود. جناب وکیلیان [[وپ:سانسور]] نیست موضوع اصلی هم حکم و احکام اسلامی مراجع تشیع در ایران و نظام اسلامی ایران است نه اینکه چه سوالاتی پرسیده شده اصلا در این ویرایشی که شما واگردانی کرده‌اید به سوالات اشاره‌ای نشده بلکه به پاسخ‌های رسمی نهادهای مربوطه اشاره شده. --[[کاربر:IranianNationalist|<span style="background:#5BE;color:#FFF;padding:0px 10px;border-radius:5px">IranianNationalist</span>]] ([[بحث کاربر:IranianNationalist|خوش‌آمدید]]) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)
::: {{پب|Sunfyre|Wikimostafa|Behzad39}} درود، تا اینجا چند نکته در این بحث را روشن کردم و متوجه پیوند عجیب جناب وکیلیان به مقاله «تجاوز جنسی به زندانیان در ایران» نشده بودم که باید از ایشان پرسید که چرا در این بحث مربوط به این مقاله از مقاله‌ای دیگر پیوند ارائه کرده‌اند و بر اساس آن عناوین آن مقاله را در اینجا به این مقاله منسوب کرده‌اند که باعث به نتیجه نرسیدن بحث این مقاله می‌شود. جناب وکیلیان [[وپ:سانسور]] نیست موضوع اصلی هم حکم و احکام اسلامی مراجع تشیع در ایران و نظام اسلامی ایران است نه اینکه چه سوالاتی پرسیده شده اصلا در این ویرایشی که شما واگردانی کرده‌اید به سوالات اشاره‌ای نشده بلکه به پاسخ‌های رسمی نهادهای مربوطه اشاره شده. --[[کاربر:IranianNationalist|<span style="background:#5BE;color:#FFF;padding:0px 10px;border-radius:5px">IranianNationalist</span>]] ([[بحث کاربر:IranianNationalist|خوش‌آمدید]]) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)
:::: {{پب|Sunfyre|Wikimostafa|Behzad39|IranianNationalist}} من یک بار دیگر طرح بحث را شفاف می کنم تا مشخص شود درباره چه موضوعی سخن می گویم. کلا جناب ایران نشنالیست مهارت عجیبی در توسعه بحث و سردرگم کردنش دارد. 1- این ادعا که به زنان و یا دختران باکره در خلال زندان یا قبل از اعدام تجاوز شده یا آنها صیغه شده اند محل بحث نمی باشد و می تواند در مقاله [[تجاوز جنسی به زندانیان در ایران]] بیاید. البته برای مقاله سال 67 نیاز به منبعی هست که نشان دهد به طور خاص این اتفاق در آن سال و برای آن زندانیان افتاده است. 2- موضوع مورد مناقشه این ادعاست که تجاوز یا صیغه به علت ممنوعیت اعدام دختران باکره یا به دلیل آن بوده که حدیث منسوب به پیغمر گفته دختر باکره به بهشت می رود. با توجه به اینکه منابع معتبر اتفاق نظر دارند که چنین ممنوعیتی در کار نیست و چنین دیدگاهی در شریعت نیست، آن ادعا باید به این صورت نوشته شود که «علی رغم فقدان قانون یا حکم خاصی که بین زنان و دختران باکره در قانون یا شریعت تمایزی قایل شود، برخی نظیر فلانی و بهمانی مدعی هستند که کذا و کذا» یعنی ما یک فکت مورد اتفاق داریم که چنین چیزی در قانون و شریعت نیست و یک ادعای اقلیت در برابر آن. باید در شیوه پوشش این وزن دهی طبق سیاست بی طرفی رعایت شود. --[[کاربر:Sa.vakilian|سید]] ([[بحث کاربر:Sa.vakilian|بحث]]) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)

نسخهٔ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۵۳

راجع به مقاله بحث کنید

نكته جالب توجه اينجاست كه 2500 نفر قبر نمي خواهند؟ منابعي كه اين آمار را تاييد مي كنند ، بايد به حكم عقل سليم گورستان مذكور ، حدود قبر ها و ساير شرايط فيزيكي محل مزبور را ذكر كنند. اين سخن به معناي طرفداري از نظام جهموري اسلامي نيست بلكه عقل حكم مي كند كه بر هر ادعائي شواهدي ارائه گردد. چطور چنین مقاله ای را که سند درست و حسابی ندارد در سایت قرار میدهید و اتهام به نظامی می بندید و بعد چون در درستی مقاله اختلاف هست مقاله را قفل می کنید ؟ [alireza_maj]

من بحثهای گذشته را به بایگانی منتقل کردم. دوستان راجع به خود مقاله بحث کنند نه اعتقاداتشان پیرامون موضوع مقاله. به‌آفرید ۲۰:۳۶, ۲۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

والا ما هم همین را می گوییم. کاربر سید لطف کردند و فهمیدند ما مثل قزلباشان هستیم! (که اصلا یادم نمی آید کی بودند این قزلباشان که ما هم مثل آن ها شدیم). بهرحال من به عنوان یک فعال سیاسی به اینجور حرفهای بچگانه عادت دارم و مهم نیست.

خوب در مورد مقاله من چند خواست کلی دارم:

1- قسمتی که به عنوان نظر حکومت آمده باید به این شکل حذف شود و اصلاح شده اش هم در صورت لزوم باید به صفحه ی پیش زمینه های این واقعه منتقل شود. در بالا علتش را توضیح دادم و فکر می کنم با من موافق باشید.

2- این جا باید روایت از واقعه اعلام شود. از اینکه چگونه اتفاق افتاده و مسئولانش کی هستند و تعداد کشتهها چقدر است و غیره. من دیدگاه بازماندگان آن واقعه و اپوزیسیون را نوشتهام. دیدگاه حکومت باید نوشته شود. توجه کنید که چیزی که الان هست (همان جور که در بحث قبلی توضیح دادم) اصلا ربطی به واقعه ندارد و یک تئوری در مورد علل احتمالی وقوع این قتل عام است. --آرش سرخ ۲۱:۰۵, ۲۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

شما یکی به نعل می‌زنید و یکی به میخ. پاراگراف اول درست مصداق کاری‌است که نباید انجام داد.به‌آفرید ۲۲:۵۶, ۲۲ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

باید ذکر کنم من اولین بار برچسب در دست ویرایش را روی مقاله زدم و آقای آرش سرخ هم با هماهنگی من ویرایش را روی مقاله انجام داد و مطالبی را افزود. اما من هنوز خودم تمام مطالبی را می خواستم اضافه نکرده ام. پس مدتی شکیبایی ورزید. بعد همان طور که از ابتدا با «نوسانسور» قرار گذاشته بودیم در خصوص چینش مطلب و مطالب نامرتبط با عنوان صحبت می کنیم.--سید ۰۵:۵۸, ۲۳ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

به‌آفرید جان! کم‌لطفی می‌‌فرمایید. فکر می‌کنم سو تفاهم شده. ببینید جان آن‌که دوست دارید یک‌بار بخوانید من در بحث قبلی چی نوشتم. ببینید این مطلبی که به عنوان "روایت اعدام از زبان حکومت" آمده در واقع بیان یک تئوری تحلیلی است از پیش‌زمینه‌های این مسئله. خودش هم همین را میگوید:"لازم است فرایند این رویارویی که نهایتا منجر به دستگیری و اعدام وابستگان به سازمان‌های مزبور گردید، از ابتدا مورد بررسی قرارگیرد و علت دستگیری افراد و بیگناهی یا مجرمیت آنها آشکار گردد."

ببینید آیا روشن نیست که جای این بخش این بخش این جا نیست؟

منظور من یکی به نعل زدن یکی به میخ زدن در بحثها بود و نه در مقاله. شما وسط بحثها ناگهان بالای منبر می‌روید و دوتا شعار کمونیستی هم می‌دهید. این کار درست نیست.به‌آفرید ۰۰:۲۲, ۲۶ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

سید جان, من یک دنیا شکیبایی دارم. اما شما موافقید که این مطلب باید همین الان از اینجا پاک شود؟ یعنی آنی که به عنوان نظر حکومت نوشته اید؟ و به جای آن باید نظر حکومت (یا هر کس معتبری که دوست دارید) در مورد همه چیز (منجمله پیشزمینه ها منتهی در مقاله ای جدا) درج شود؟ --آرش سرخ ۱۲:۲۹, ۲۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

این مطلب فعلا در دست ویرایش من است و من ان شاءالله تا دو هفته دیگر مطالب مورد نظرم را اضافه می کنم. بعد با هم صحبت می کنیم.--سید ۱۴:۴۶, ۲۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

اوکی. متشکرم از توجه تان. --آرش سرخ ۲۲:۳۲, ۲۵ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC) -- ببخشد من در باره اصل این فرمایشات یک متنی در قسمت بیطرفی نوشته ام حتما بخوانید در زمن متن این نوشتار بگونه اسیت که ناخواسته ذهن را متقاعد میکند این اتفاق رخ داده تنها در تعداد و شیوه عمل مسئولین باید کنکاش شود خیلی زیرکانه و استادانه است ولی بدانید روشگری این نیست که با توسل به روشهای روان شناختی مخاطب را مجبور به پذیرش فرمایشاتتان نمایید

منابع راجع به مقاله

روایت ها

در خصوص عبارت اعدام ها به روایت حکومت، من نتواستم سندی که بتوان روایت حکومت را از آن استخراج کرد، بیابم. من روایت مخالف روایت اپوزیسیون را بر اساس کتاب «پاسداشت حقیقت» که «دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران» آن را منتشر کرده، می نویسم. --سید ۲۰:۳۸, ۲۸ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

سید جان, لطفا مشخص کنید که کارتان تمام شده و ما باید نقد را آغاز کنیم یا خیر؟ یعنی قرار است چیز جدیدی بنویسید یا همین ها را می گویید؟ --آرش سرخ ۰۱:۱۳, ۲۹ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

نه تا دیروز دنبال منبع می گشتم. امروز و فردا مطالب خود را وارد خواهم کرد.--سید ۰۴:۰۴, ۲۹ ژوئن ۲۰۰۶ (UTC)

سید جان با تشکر از همکاری, آیا کارت تمام شده است؟ --آرش سرخ ۰۱:۲۵, ۱ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

سید جان, مدتی جواب نداده اید پس با اجازه من اصلاحات کوچکی که وارد می دانم را عرض می کنم و شما پاسخ دهید.

اول از هر چیز باید اعتبار این منبع و جایگاهش معلوم شود. لطفا اطلاعات بیشتری در موردش بنویسید. بالاخره باید معلوم شود انتشاراتی این کتاب کیست و کجا و چه سالی چاپ شده و نویسندگانش که هستند. منظورم تلاش برای اثبات عدم اعتبارشان نیست بلکه این است که بالاخره در متن اشاره شود.

بعد هم ببینید مجددا از "آغاز ماجرا" تا سر "حکم خمینی" باید به بخش پیش زمینه منتقل شود چون این یک تئوری خاص است که اعدام های تابستان 67 به علت ماجرای مرصاد بوده است و اکثر اپوزیسیون با این تئوری مخالف است و فکر می کند این ماجرا فقط به سرعت گیری تابستان 67 انجامیده. بهرحال این را به این صورت باید پاک کرد و بعدها در صفحه ی پیش زمینه به عنوان نظر گروهی اضافه کرد.

همه ی قسمت های دیگر خوب است و از نظر من بی مشکل است. ولی در قسمت نقد روایت آبراهامیان به روشنی تکه ای باید عوض شود و در واقع به همان روایت اکتفا شود.

"متن آبراهامیان فاقد سند مشخص است" اشتباه است. اتفاقا این متن پر از سند است و به مصاحبه های زندانیان سیاسی مختلف اشاره می کند. عبارت "البته کسی شاهد محاکمه افرادی که اعدام شده‌اند، نبوده است. لذا دقیقا مشخص نیست که از آنها چه پرسیده اند." هم کاملا دلبخواهی است و مشخص است که به این صورت نمی تواند بیاید.

خوب امیدوارم با این ها هم موافق باشید و اعمال کنیم. یا بهرحال در موردشان چون و چرا کنیم. --آرش سرخ ۰۴:۱۴, ۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

خوب اطلاعات کتاب را هم دیدم و خوب شد. پس با اشاره ی شما من تغییرات را اعمال خواهم کرد تا بعد شما نظر دهید. --آرش سرخ ۰۴:۱۵, ۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

خوب این از تغییرات ما. امیدوارم با حاصل موافق باشید.

در ضمن لطفا بگویید منبع "658" نفر همان کتاب مربوطه است؟ می خواهم در بخش مخصوصش ذکر کنم. --آرش سرخ ۰۴:۳۵, ۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

درستی و بیطرفی

در خصوص مطالب نقل شده از آبراهامیان بسیار موارد غیر قابل قبول است. نظیر اینکه زنها در ایران مسئول اعمال خود نیستند. هر کس گفته مجاهد بلافاصله اعدام شده است و موارد دیگری که به تفصیل در بحث:اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷/بایگانی ۱ ذکر کرده ام. علاوه بر آن بخش عمده متن بر اساس دیدگاه اپوزیسیون و روایت آنها از واقعه نوشته شده است.

من قرار بود مطالبی از دیدگاه غیر اپوزیسیون اضافه کنم و الگوی در دست ویرایش بر مقاله زده بودم که آن را «آرش سرخ» برداشته است. واقعا این رویه جالب است.--سید ۰۶:۳۰, ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

سید جان, چیزی که جالب تر از این رویه است, شیوه ای است که شما نقلش می کنید. دوست عزیز نزدیک دو ماه است شما این برچسب "سخت زیر ویرایش" را زده اید, تا ابد که نمی توانیم صبر کنیم شما منبع بیاورید.

در مورد حرف های آّبراهامیان هم امیدوارم این روشن باشد که به هیچ وجه نمی توان چون به نظر شما این ها درست نیستند و غیرمنطقی هستند آن ها را حذف کنیم. ما حرف های آبراهامیان را در گیومه و به عنوان "نقل قول اپوزیسیون از آن واقعه" آورده ایم. این نقل قول هر چیزی که باشد باید بیاید, به این نمی شود برچسب زد. برچسب برای وقتی است که ما روایت اپوزیسیون یا یک نوع روایت خاص (که مخالفانی دارد) را به عنوان روایت "حقیقی" ذکر کنیم و نگوییم که این روایت یک جریان خاص و یک سری آدم خاص است.

این که شما یکی از اصول اصلی ویکی پدیا (اثبات پذیری و نه درستی) را قبول ندارید به ما ربطی ندارد. تا اینجا هستید باید بر اساس آن عمل کنید.

سید جان, قضیه بسیار ساده است. یک واقعه ای اتفاق افتاده. دو طرف دارد. ما روایت یک طرف را آورده ایم و روایت طرف دیگر را هم تا جایی که شما آورده اید زدیم. حالا یا بروید پیدا کنید یا این مقاله همینطور می ماند تا شما روایت دیگری از آن پیدا کنید. (واقعیت اینست که جمهوری اسلامی خیلی در این مورد روایت ارائه نمی کند و همان کتابی که گفتید هرچه داشت اینجا نوشتیم دیگر).

کسی که این برچسب را می گذارد باید یک راه حلی هم برای برداشتن شان ارائه دهد. اگر قبول کنیم که روایت اپوزیسیون (و مهمتر از آن, روایت قربانیان آن واقعه) باید کاملا درج شود, پس شما یا باید راه حل دیگری برای حل مشکل "بی طرفی" (از نظر شما) ارائه دهید یا برچسب ها را بردارید.

لطفا سریعا به این یادداشت پاسخ دهید --آرش سرخ ۱۰:۰۱, ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

1- این رویه در ویکی معمول نیست که برچسب در دست ویرایش دیگران را برداریم. من هم قبول دارم باعث مشکلاتی می شود و ممکن است برخی از آن برای محافظت از صفحات استفاده کنند . ولی لطفا به تاریخچه مقاله جنگ ایران و عراق مراجعه کن و ببین «لئوسان» چه مدت است برچسب زده و ویرایشی انجام نداده. بنا برنظر شما من باید بروم و برچسبی را که او زده بردارم و ویرایش های خودم را انجام دهم!
2- در خصوص درستی من موردی را مثال می آورم. در مقاله قرآن من مطلبی را به نقل از «بهاءالدین خرمشاهی» آورده بودم که «شروین» به آن اشکالی وارد کرد، که در صفحه بحث مقاله موجود است و نظرش این بود که یک بخش از گفته ها حذف شود. من هم همین کار را کردم . در مورد این مقاله هم به من رویه مشابهی را پیشنهاد می کنم.
3- در خصوص بیطرفی به نظر من به قول ویکی انگلیسی مقاله بشدت «POV» است و به جای روشن کردن جوانب امر از دیدگاه های مختلف ، بشدت دیدگاه خاصی که حتی در برخی موارد بیشتر شبیه روشه است تا اطلاعات تاریخی ارائه شده. پیشنهاد می کنم صحبت های به آفرید در صفحه بحث مقاله زنان محمد را بخوانید.
4- در خصوص سیاست های ویکی ، ویکی پدیای فارسی احتمالا ضعف هایی نسبت به ویکی انگلیسی دارد و در صحبت هایی که با روزبه و شروین در نمایشگاه داشتیم، قرار شد مجددا مطالب سیاست هایی انگلیسی و بحث های پیرامون آن خوانده شود و صفحه سیاست ها بروز شود. سپس اگر باز هم کاربری مشکلی داشت، بحث های خود را در ویکی پدیای انگلیسی مطرح کند. البته کسی این بررسی را انجام نداد.--سید ۱۰:۵۴, ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

سید جان, بگذارید برویم سر اصل مطلب. مسئله ساده است.

شما فکر می کنید این مقاله مشکل جانبداری دارد و مشکل جانبداری هم ذکر روایت قربانیان آن واقعه و اپوزیسیون و تاریخ دان شهیری چون آبراهامیان از آن است؟ (که این مسلما با دیدگاه بها الدین خرمشاهی راجع به یکی از معروف ترین کتاب های تاریخ فرق دارد).

گفته اید امر مقاله باید "روشن کردن جوانب امر از دیدگاه های مختلف" باشد. خوب روشن کردن جوانب از طرف یک دیدگاه که کاملا انجام شده است. آن هم نه فقط "یک دیدگاه" که دیدگاه قربانیان آن واقعه.

پس راه حل اینست که شما "جوانب امر" را از "دیدگاه جمهوری اسلامی" (یعنی مسئول آن واقعه) روشن کنید, درست است؟ دیگر چرا می خواهید بخش هایی از دیدگاه قربانیان را حذف کنید؟ لطفا مشخصا در این مورد اظهار نظر کنید. --آرش سرخ ۱۲:۱۳, ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)


سلام بر حقیت جویان تمام تاریخ اما من میخواستم بدانم دوستانی که اینچننین مسرانه در پی کشف و بازخوانی اعدامهای 67 هستند تا بحال حتی یک خط در باره افرادی که متون این پست را نگاشتن تحقیق داشته اند یا حتی تا بحال فکر کرده اند این شاهدان عینی چطور جان سالم بدر برده اند اصلا حضرات مامورین اجراء حکم را دارای عقل شعور میدانند برادر من چطور ممکن است چنین قتل عامی با این وسعت با حضور تنها 4 یا 5 نفر قاضی یا هر چه که شما اسمش را بگذارید شکل گیرد آخر برادر من چند چوبه دار چند مامور شلاق زنان در دو زندان فوق الذکر باید در طول ماه کار کنند تا 4 هزار یا به روایتی 30 هزار نفر انسان را بکشند با یک حساب سر انگشتی خودتان به نتیجه میرسید 30000تقسیم بر 31 (شهریور 31 روزه است) میشود 967نفر تقریبا بخش بر 24 میشود ساعتی 40 نفر یعنی باید در 1.5 دقیقه 1 بازجوی و اعدام انجام گرفته باشد؛

خوب اگر آمار کمترین را هم در نظر بگیریم که اپوزسیون تاکید بر آمار بالا دارد ارقام را بر 5 تقسیم کنید میشود در 7 دقیقه 

یک نفر حال خودتان بگوید این کوره آدم سوزی بوده یا محاکمه من که نمیتوانم این ارقام را بپزیرم. اما بعد شما دوستان که بیطرفی را مد نظر دارید خود بفرمایید تا بحال در باره ترور ها وبمگذاری ها و یورش وحمله این گروها کردستان و یا کرند غرب واسلام آباد غرب تحقیق نموده اید من خود در اسلام آباد غرب در مقابل این گروه بودم بخدای احد واحد سوگند اینان از مردم شهر در بیماستا ن تپه درست کرده بودند مردم را در اتوبوس بشکل وحشیانه قتل عام کرده بودند حد اقل برای اثبات این ادعا 30 تا 40 شاهد را تنها من میتوانم حاضر کنم شما را بخدا قضاوت کنید کسی که مردم بی دفاع یک شهر را ببهانه عدم استقبال از مهاجمان به مملکتش بگلوله میبندد چگونه باید برخورد کرد دستش را بوسید!!! شما اگر خانواده خودت از ساکنان آن شهر بود الان چه حسی داشتی نسبت به این افراد باز هم میفرمودید ... بخدا این نوشته ها مقالهنیستند و با هدف تخریب اذهان من وشما نگاشته شده شما تاریخ را بازخوانی کنید ببینید چگونه ملتهای بزرگی از لحاظ قدرت و اقتدار جهانی با این روشها از هم پاشاندند ... عثمانی را همین انگلیسی ها با این روش متلاشی کردند بروید تاریخ را ورق بزنید ببخشید زیاد گفتم امید که همه بیدار شومیم من بیاد دارم تک تیر انداز بسیجی که با هدف قراردادن دشمنان این خاک اشک در چشمانش حلقه میزد و در پاسخ ما میفرمود بخدا اینان بندگان خداهستند و گمراه اگر تکلیف نبود الان با ایشان نمیجنگیدم بلکه موعظشان میکردم ؛یا فرمانده ای که بادیدن گناه جوانان در شهر «در وصیتنه اش نوشته است »اشکم درمیآید و از خدا هدایتشان را طلب میکنم٫ اینان پیروان همان خمینی ببودند که اینگونه مدعی هستند چنین جنایتی را مرتکب شده است. الله الله از نفاق و درویی


اولا wikipedia جای الله الله گفتن و حسین حسین کردن نیست.اینجا اثبات پذیری حاکم هست نه تبلیغات جمهوری اسلامی. دوم اینکه باهاتون هم عقیده هستم که مجاهدین خلق یکی از منحرفترین و خاین ترین گروه های سیساسی تاریخ معاصر ایران هستند. اما این سند تایید اخلاقی جنایت موضوع این صفحه نیست. مملکت قانون داره . کسی که یک بار در دادگاه محکوم شده است را که نمی شود به همون جرم بعد از گذشتن دوران محکومیتش اعدام کرد. چهارم اگه شما سندی دال بر انجام نشدن این اعدام ها دارید من منتظرم استفاده کنم.

حق با شماست

آقای حسام از یادآوری و تذکر به جای شما سپاسگزارم. --سندباد ۲۱:۲۱, ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)

ممنون از توجه. حسام ۲۱:۲۳, ۱۰ دسامبر ۲۰۰۶ (UTC)

تذکر چند نکته

1. خاطرات آیت الله منتظری به عنوان عالی ترین مقام آن زمان ، پس از آیت الله خمینی، مخفیانه چاپ شده است و در سایت ایشان هم قابل دسترسی است. باید برای بهتر شدن مقاله بخش هایی از خاطرات ایشان عیناً آورده شود. 2. مهمترین مقاله ای که تا به حال در مورد اعدام ها نوشته شده مقاله آبراهامیان است. بد نیست اگر لینکی به متن اصلی مقاله ایشان داده شود. 3. سوتی بزرگ مقاله این است که نوشته شده موسوی اردبیلی آن موقع ریی شورای انقلاب بوده. این کاملاً اشتباه است. شورای انقلاب سالها قبل و با تشکیل نخستین دوره مجلس شورای اسلامی منحل شد. در آن زمان موسوی اردبیلی رییس دیوان عالی کشور بود. باید اضافه کنم که ساختار قوه قضاییه قبل و بعد از اصلاحات قانون اساسی در سال 68 فرق داشت. تا پیش از اصلاحات 68 قوه قضاییه زیر نظر یک شورا اداره می شد که افرادش منصوب رهبر بودند و نامش هم شورای عالی قضایی بود. رییس این شورا هم ، رییس دیو.ان عالی کشور بود که باید از طرف رهبر منصوب می شد. به هر حال به نظرم این جزئیات مهم است. 4. به نظر من هر چند ماهیت آن کمیسیون کذایی چیزی جز مرگ نبود اما استفاده از عبارت کمیسیون مرگ نقض بی طرفی مقاله است. خواننده خودش باید قضاوت کند که این کمیسیون واقعاً باید چه نامیده می شد. 5.آیت الله اشراقی که از اعضای کمیسیون ویژه بود، داماد آیت الله خمینی هم بود و این به نظرم باید در مقاله ذکر شود. 6.ابراهیم رییسی هم در حال حاضر معاون اول قوه قضاییه است. 7.

پیشنهاد انتقال

با توجه به این‌که اعدام شدگان فقط اعضای مجاهدین خلق بوده‌اند، عنوان برای این منظور عام است یا حتی نامربوط است. پیشنهاد می‌کنم مقاله به "اعدام اعضای مجاهدین خلق در تابستان 1367" منتقل شود.Mhdf ‏۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۱:۰۵ (UTC)پاسخ

اینطور نبوده. جوابتان را در این جا بخوانید! --سندباد ‏۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۱:۴۱ (UTC)پاسخ
یعنی به نظر خودتان این مدرک معتبر است؟ Mhdf ‏۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۲:۴۴ (UTC)پاسخ
میتوانید به وبگاه رسمی هر یک از گروه های سیاسی اسم برده شده بروید و ببینید هست یا خیر! --سندباد ‏۱۵ دسامبر ۲۰۰۷، ساعت ۰۳:۲۱ (UTC)پاسخ

http://enghelabe-eslami.com/arkiv/maghalat/koshtar.htm

منبع جدید

گزارش مرکز اسناد حقوق بشر ایران با عنوان "فتوای مرگبار: قتل عام زندانیان ایران در سال ۱۹۸۸" (به زبان انگلیسی) هم می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. --Saba84 ‏۳۰ اوت ۲۰۰۹، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)پاسخ

کشتار یا اعدام

به نظر من کشتار عنوان مناسبی نیست. چون اولا لحن درست و دانشنامه ای ندارد. ثانیا فرق اعدام با آدم کشی این است که در اعدام یک یا چند قاضی که توسط حکومت به رسمیت شناخته می شوند حکم اعدام صادر می کنند، حال چه این حکم عادلانه باشد چه نباشد و چه تعداد کم باشد و چه زیاد، اسم این عمل اعدام است نه آدم کشی (قتل).پوویا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۰۹، ساعت ۱۵:۵۴ (UTC)پاسخ

وضعیت اسفناک مقاله

طبق منابع این افراد از سازمان مجاهدین خلق که سازمانی نظامی و تروریستی است بوده‌اند که دست به کارهای خرابکارانه زده‌اند و زندانی سیاسی نیستند و از سوی دیگر اشاره نشده که اینها قرار گذاشته بودند که پس از یورش سازمان مجاهدین خلق به ایران و با حمایت صدام (پس از پذیرش آتش‌بس با عراق)، دست به شورش بزنند و خود را از زندان رها کنند و به جنایاتشان ادامه دهند. و اعدام آنها به خاطر عدم اصلاحشان و برنامه‌ریزی برای شورش بوده است و زندانی سیاسی محسوب نمی‌شوند. با این اوصاف نام مقاله بهتر است «اعدام زندانیان سازمان مجاهدین خلق (تابستان ۱۳۶۷)» باشد و مقاله هم از حالت وبگاه رسمی این سازمان تروریستی دربیاید! محسن عبدالهی ۶ فروردین ۱۳۸۹، ساعت ‏۱۰:۲۹ (زهج)

شما متن مقاله را اول بخوانید که فقط مجاهدین خلق نیستندAli20 wiki ‏۲۶ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۵:۱۲ (UTC)پاسخ
هرگونه توجیهی برای کشتار زندانیان سیاسی، واقعا خجالت‌آور است. --سندباد ‏۲۶ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۷:۵۸ (UTC)پاسخ
فکر می‌کنید زندانیان علم غیب داشتند که بدانند مجاهدین قرار است به ایران حمله کنند یا یک سرویس اطلاعاتی داشتند که از وزارت اطلاعات ایران هم قویتر بود؟--همان ‏۲۶ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۴۷ (UTC)پاسخ

حجت‌الاسلام نجف‌آبادی و دیگر طرفداران آیت‌الله منتظری که اعدام شدند هیچکدام با مجاهدین خلق نبودند. بودند؟ وانگهی، حتی هم اگر (بر فرض محال) همه ی اعدامیان سال ۶۷ از اعضای مجاهدین خلق بودند، هیچوقت کسی را بخاطر اینکه «قرار گذاشته بودند که پس از یورش سازمان مجاهدین خلق به ایران دست به شورش بزنند» را اعدام نمی‌کنند. آدم را بر اساس کاری که کرده محاکمه می‌کنند، نه بر اساس کاری که هنوز نکرده. ثالثا، «عدم اصلاح‌پذیری» دلیل موجهی برای اعدام نیست. اینها همه ناقض قوانین بین‌المللی‌ست.--زرشک ‏۲۶ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۴۹ (UTC)پاسخ

البته امید نجف آبادی را به خاطر لو دادن ماجرای مک فارلین اعدام کردند و نام او به اشتباه جز کسانی که مطابق نامه خمینی در آن زمان اعدام شدند، آمده است. من استدلال محسن عبداللهی را قبول ندارم اما فکر می کنم بهتر است نام مقاله اعدام باشد چرا که عملی که انجام شده چیزی است بین کشتار و اعدام ولی بیشتر به اعدام شبیه است.پوویا ‏۲۷ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۰۵:۴۹ (UTC)پاسخ

درخواست مدرک در مورد مسولان اعدام ها

این بخش از مقاله بدون منبع است و به نظر هم تادرست می آید. در همه منابع کمیسیون مرگ را یک کمیسیون سه نفره خوانده اند در حالی که اینجا پنج نفر عضو آن خوانده شده اند. همچنین تعدادی از صاحب منصبان آن دوره در اینجا لیست شده اند که برای اکثر آنان مدرکی مبنی بر دخالت در این اعدام ها وجود ندارد و کمیسیون مرگ به طور مستقل و با دستور خمینی کار خود را انجام می داد. لطفا اگر مدرکی هست که نشان دهد افراد نامبرده چه نقشی در این جریان داشته اند، به مقاله اضافه کنید.

ضمنا بد نیست این دو منبع را هم ببینید: 1- هیات دو نفره ای (رییسی و نیری) تشکیل شده و بعد نماینده وزارت اطلاعات (پورمحمدی) به آنها پیوسته است. [۱] 2- اسم طرف حسینعلی نیری است و نه جعفر نیری و این غلط مصطلحی است که در ویکی هم آمده.[۲]پوویا ‏۲۸ مارس ۲۰۱۰، ساعت ۱۴:۵۰ (UTC)پاسخ

پیوند مرده

بر طبق بررسی‌های رباتیکی من چندین پیوند غیرقابل دسترس پیدا شد. لطفا آنها بررسی و در صورت لزوم درستش کنید.تشکر!

--:]امیروباتΣυζήτηση ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۱:۱۴ (UTC)پاسخ

خود را گول نزنیم

به نام حق مطلق
این اعدام ها وجود داشته اند ونام افرادی که اعدام شده اند در روزنامه های آن زمان موجود است. و نکته اینجاست اگر کسی به نا حق اعدام می شد ؛آیا آشکارا اعدام می شد؟البته بعد از مدتی دیگر اسامی قید نشد و این تصمیم بخاطر حفظ آبروی خانواده هایشان بوده است. داماد منتظری نیز از همین منافقین بوده و منتظری تحت تأثیر اطرافیان خائنش به مخالفت پرداخت و امام طی چندین مرحله به وی تأکید کرد که ساده نباشد ؛ اما وی متوجه نشد تا امام صلاحیت رهبری را در وی ندید و به همین خاطر او را عزل کرد و نکته اینجاست زاهد باید عاقل و بالغ باشد و تحت تأثیر حرف اطرافیان قرار نگیرد تا بتواند رهبری را بر عهده بگید. Rahimrahimi2009 (بحث) ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۲۹ (UTC)پاسخ

نظر شخصی بنده خلاف نظر شماست؛ بنده معتقدم نکته این‌جاست که افراد حاکم در نظام اسلامی (حال هر نظام اسلامی که می‌خواهد باشد) چه رهبرش و چه حتی طرفدارانش همگی فاقد صلاحیت علمی و فلسفی هستند و به‌عبارت ساده‌تر کم‌سواد یا بی‌سواد هستند. زیرا به‌نظرم و همچنین نظر بسیاری از فلاسفه اسلام در تضاد با انسانیت است. شما نظر شخصی‌تان محترم است من هم پیرو شما که نظرتان را بیان کردید نظر شخصی‌ام را بیان کردم و به ویکی‌پدیا ربطی ندارد، اما چیزی که در ویکی‌پدیا مهم است وپ:منابع و واقعیت تاریخی همراه با اثبات آن از طریق منابع معتبر و آکادمیک است پس تاریخ را نمی‌توان تحریف کرد، کشتار، کشتار است چه از جانب نظام اسلامی و چه از جانب نظام نازی یا کمونیست و ... --Faramarz♚♔♚ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۶:۴۰ (UTC)پاسخ

دادگاه لاهه

ساز و کار دادگاه بین المللی لاهه اینگونه نیست که اتباع یک کشور بتوانند از یک کشور شکایت کنند و این یک مطلب واضح در خقوق بین الملل است و متن نوشته شده دارای اشکال است . دادگاه لاهه صرفا برای شکایت یک کشور از کشور دیگر انهم در مواردی که کشورها قضاوت دیوان را از قبل پذیرفته باشند .

مطالب نیازمند منبع

طبق قوانین ویکی پدیا تمامی مطالب ارائه شده باید مستند به منابع دست دوم و معتبر باشد. بعضی از مطالب این مقاله بدون ارائه منبع ذکر شده اند و مدت زمان زیادی است که برچسب نیازمند منبع، بر آنها زده شده است ولی کسی منبعی ذکر نکرده است. اگر تا یک هفته دیگر منابع این مطالب ذکر نشود، آن مطالب ویرایش خواهند شد. Kazemi10000 (بحث) ‏۴ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۸ (UTC)پاسخ

منبع نقل‌قول‌های یرواند آبراهامیان

سلام. در متن منبعی برای صحبت‌های آبراهامیان نیست. این صحبت‌ها از چه مقاله یا کتابی از او نقل‌قول شده‌اند؟ ‍‍‍Raminfo70 (بحث) ‏۱۲ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۵۰ (UTC)پاسخ

مبحث تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام در زندانهای ایران

@IranianNationalist: لطفاً هر پرت و پلایی را می‌یابید به مقالات اضافه نکنید. دست کم قبلش از چند نفر بپرسید. --سید (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۲۲ (UTC)پاسخ
یکیش اینه: در اسلام اعدام زنان حامله ممنوع است، نه باکره!--سید (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۲۳ (UTC)پاسخ

@Sa.vakilian: درود، اول اینکه لطفاً وپ:نزاکت را رعایت نمایید دوم اینکه خط دوم پیام شما را خودم می‌دانستم آنچه بیان شده بود از منبع «نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها» است چیزی نقل از خود من نبوده که شما اینگونه گفته‌اید. سوم اینکه بخش مربوطه دربارهٔ «اعدام‌ها به روایت جمهوری اسلامی» است و جمهوری اسلامی چنین مطالبی را دربارهٔ تجاوز به دختران باکره مطرح کرده و منبع هم دربارهٔ این ادعا معتبر است و منسوب به آن نهاد است چه ارتباطی به اسلام دارد. اسلام هزار مدل و فرقه داد هر کسی مطابق دیدگاه خودش یک تفسیر از اسلام ساخته حتی قرآن که مشترک است هر کسی تفسیر خودش را دارد اینکه تفسیر شما از قرآن با تفسیر حوزه علمیه قم متفاوت باشد دلیل بر نامعتبر بودن پاسخ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم نیست (وپ:اسلام). به جای اینکه کل مطلب را حذف نمایید می‌توانید بخشی که به نظر شما با اسلام مغایرت دارد را با ارائه منبع دیگری مطرح نمایید. منابع بیشتر:
@IranianNationalist: وپ:برهم را بخوانید. هر چیزی در هر سایتی نوشته شده باشد که ارزش نشر در ویکی پدیا را ندارد. صرف اینکه مطلبی در یک سایت معتبر بیاید که باعث نمی شود ارزش افزودن به مقاله را داشته باشد. یک نفر سوال چرند پرسیده. آن وقت ما باید نشرش بدهیم! ضمنا این هیچ ربطی به فرقه و تفسیر و مذهب ندارد. مشخص است که ما حکمی دربارهٔ اعدام دختر باکره نداریم، تا بخواهیم ذیل آن بحثی طرح کنیم، بعد ربطش دهیم به این مقاله. در لینک اولی که گذاشتید هیچ چیز مرتبط با بحث ما نیافتم. بعد هم در لینک دوم دقیقا گفته است که این پرسش چرند است. این هم منبعی برای توضیحات بیشتر ممنوعیت اعدام دختر باکره ، در کدام فقه ؟ وقتی اساسا چنین حکمی وجود ندارد، اصلا این موضوع ارزش طرح در مقاله را ندارد. --سید (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۴۶ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian: این هم منبع کتاب خاطرات منتظری (فقط یک سوال نبوده در حدی بوده که توسط او شفاف شده باشد) : http://amontazeri.com/book/khaterat/volume-1/622 ، موضوع دربارهٔ اعدام زنان و دختران است به باکرگی ارتباطی ندارد اما اصل موضوع که قبلا هم از وبگاه حوزه علمیه قرار داده بودم دربارهٔ جایز بودن به بردگی گرفتن اسیران زن و مرد و کوچک و بزرگ صحیح بود. قبلا هم در اوائل انقلاب در زمان حاکمیت شرع صادق خلخالی چنین رویدادهایی رخ داده بودند همچنین در زمان سعید مرتضوی در کهریزک هم تکرار شد. --IranianNationalist (خوش‌آمدید) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)پاسخ
قیاس مهمی که باید مطرح کرد این است که وقتی که مرجع رسمی پاسخگویی بهائیان به آن سوال دربارهٔ نکاح با محارم نظر حرام بودن را نمی‌دهد چرا آن زمان از نظر شما یک سوال و جواب ساده نیست؟ --IranianNationalist (خوش‌آمدید) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۳۰ (UTC)پاسخ
اینها چه ربطی به هم داره! خب خیلی ها اما از زن باکره و غیر باکره را به جرم بغی اعدام کردند. آقای منتظری هم مخالف بوده! این چه ربطی به بردگی داره. مگر در زندان برده می گرفته اند! مگر آقای منتظری چنین ادعایی کرده!!!باز هم شما داری همه چیزهای نامربوط را به هم می بافی. این اعتراضات آقای منتظری به اعدام زنان را می توانید در مقاله بیاورید. اما نا با کلی حاشی نامربوط به این مقاله. مثلا قرار نیست حکم محاربه و ارتداد زنان را هم در این مقاله توضیح دهیم و غیره.--سید (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۰۳ (UTC)پاسخ
به منظور اینکه سوتفاهم نشود گفتاورد مطالبی که جناب وکیلیان در صفحه بحث من (ایرانین نشنالیست) مطرح کردند (پیوند پایدار) و در پاسخ ایشان در این بحث با مرجع پاسخگویی بهائیان مقایسه کردم :

«افزودن یک سوال که از بیخ بر پیش فرضی نادرست بنا شده است به یک مقاله ویکی پدیا هیچ توجیهی ندارد. اولا ویکی پدیا محل انتشار مسائل شرعی و پاسخ های وارده نیست. ثانیا هم سوال از اساس مزخرف است و هم جوابش سرتاپا تبلیغات سیاسی-مذهبی. مثل این می ماند که یکی بپرسد اگر مرده ای بخواهد ازدواج کند، آیا نیاز به اذن ولی دارد، مفتی در پاسخ بر اهمیت اذن ولی در اسلام و اغراض مخالفان اذن ولی سخن بگوید. حال آنکه، اصلا مرده ازدواج نمی کند. --سید (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۰:۳۲ (UTC)»

--IranianNationalist (خوش‌آمدید) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۶ (UTC)پاسخ

لطفا به قواعد بحث پایبند باشید و تا متن مورد توافقی به دست نیامده است چیزی به مقاله نیفزایید.--سید (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۰۴ (UTC)پاسخ

چیزی که ممکن است در ارتباط با این مقاله قابل افزودن باشد این است «آیت الله العظمی منتظری اعدام زنان محارب و مرتد را شرعی نمی دانسته است و از آیت الله العظمی خمینی درخواست می کند که جلوی آن را بگیرد. آقای خمینی هم می گوید: «خوب به آقایان بگویید دختران را اعدام نکنند». وی متعاقبا به مسئولین تشکیلات قضایی، به مسئولین اوین و جاهای دیگر گفتند زنان منافق را اعدام نکنند، به قضات هم گفتم دیگر حق ندارید برای دختران حکم اعدام ننویسند.» اما این مطلب مربوط به چند سال پیش از سال 67 است و من هنوز متوجه ارتباطش با این مقاله نمی شوم. --سید (بحث) ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۳۱ (UTC)پاسخ
سلام. من ۲۰ الی ۳۰ سال پیش از بعضی مردم شنیده بودم (حالا درست و غلطش با خودشان) که پاسداران بدلیل ممنوعیت اعدام دختران باکره یا بخاطر اینکه باکره‌ها به بهشت نروند آنها صیغه میکردند و بکارت آنها را از بین میبردند و بعد از اینکه حکم اعدام آنها اجرا میشد مهریه آنها را که شنیدم یک جعبه شیرینی بود به خانه آنها میفرستادند. دن کیشوت (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۳۲ (UTC)پاسخ
@دن کیشوت: سلام بزرگوار اینجا ویکی پدیاست نه محل نشر شایعات و پرسش های بی اساس. اصلا چنین حکمی دربارهٔ ممنوعیت اعدام دختر باکره وجود ندارد. آن هم که آقای منتظری گفته، ربطی به بکارت ندارد. [۳]--سید (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۴۱ (UTC)پاسخ
@IranianNationalist: دقت بفرمایید من نمی گویم به کسی تجاوز نشده یا کسی زورکی صیغه نشده، عرضم این است که «ممنوعیت اعدام دختران باکره» سراپا چرند است و صیغه کسی برای آنکه باکره اعدام نشود از آن هم چرندتر!!!--سید (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۵۱ (UTC)پاسخ
کاملا با سید موافقم، این صحبت در هیچ حکم اسلامی نیامده، اگر پیدا کردین بفرمایید تا ما هم بخوانیم -- Behzad39 (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۰ (UTC)پاسخ
@سید: یک سوال: آیا منابع معتبری به این موضوع پرداخته‌اند یا خیر؟ اگر بله، شما نمی‌توانید با استناد به چرند بودن «ممنوعیت اعدام دختران باکره» مطالب دارای منبع معتبر را حذف کنید؛ اسم این کارتان تحقیق دست اول است. اگر منابع معتبر نیستند یا وزن ادعاها رعایت نشده بحثش جداست که باید برای هر مورد جداگانه بحث کنید با دوستان. Wikimostafa (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۳ (UTC)پاسخ
«ممنوعیت اعدام دختران باکره» از نظر یک زندان‌بان که یک زندانی زن محکوم به اعدام را در اختیار دارد و صحبتهای خمینی و منتظری به گوشش رسیده باشد ممکن است اصلاً چرت نباشد. همانطور که جهاد نکاح هم ممکن است چرت نباشد. دن کیشوت (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۱۲ (UTC)پاسخ

باید مقاله‌ای تحت عنوان ممنوعیت اعدام دختران باکره ساخته شود و مواردی که در منابع معتبر به این موضوع پرداخته شود در آن ذکر شود، شاید اصلا خواننده‌ای برایش سوال باشد چنین چیزی است یا نه؟ با مراجعه به این مقاله متوجه قضیه میشود، فقط ویکی‌پیدا باید دیدگاه بی‌طرفی را رعایت کند. -- آرمانب ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۲۰ (UTC)پاسخ

به طور مثال فرض کنید در سایت یا روزنامه‌ای آمده که اسلام گفته نباید دختران باکره را اعدام کنید، نویسنده مقاله به استناد به آن منبع مطلبی در مقاله می‌آورد. شکل صحیح آن است که اول در احکام اسلامی سرچ کنیم ببینیم حکم چیست بعد استناد کنیم به آن سایت. در آن صورت آن سایت می‌شود منبع معتبر. -- Behzad39 (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۲۴ (UTC)پاسخ

ویکی‌پدیا جای تحقیق و پژوهش نیست؛ تأییدپذیری ادعا مهم است نه حقیقت داشتنش. هرکس علاقه به تحقیق و پژوهش دارد اشتباهی آمده اینجا. Wikimostafa (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۳۱ (UTC)پاسخ
فکر کنم منظور از تحقیق توضیح در مورد تحقیق دست اول است نه آن که شما فرمودین و نکته دوم اینکه اگر قرار است هر سایتی هر مطلبی را گذاشت ما هم اینجا منتشر کنیم باید کلمه دانشنامه را از اول سایت برداریم. -- Behzad39 (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۳۴ (UTC)پاسخ
عرض کردم اگر منبع معتبر دست‌دوم به موضوع پرداخته باشد مطلب می‌تواند با رعایت وپ:وزن در مقاله بیاید. مقالات ویکی‌پدیا براساس تفکرات دست‌اول نوشته نمی‌شوند. به جای اینکه به فکر پاسخ دادن به من باشید اول دقیق ببینید چه نوشته‌ام و پیوندها را دقیق بخوانید تا بحث بیهوده نشود. Wikimostafa (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۴۶ (UTC)پاسخ
@Wikimostafa: بله منظور من دقیقا همان تأییدپذیری است. شما دقت بفرمایید که ابتدا یک پرسش طرح شده است و در آن پرسش این شایعه مطرح شده است. این اصلا به معنای تأیید محتوای پرسش توسط منبع نیست. --سید (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۴۲ (UTC)پاسخ
ببینید مسئله ساده است: اگر آن ممنوعیت را منابع معتبر تأیید نکرده‌اند خب مقاله هم نباید جوری بنویسد که آن ممنوعیت در اسلام وجود دارد، اما آیا این دلیل بر حذف کامل مطالب دارای منبع معتبر (با این فرض که منابع معتبرند) دربارهٔ موضوع اعدام دختران محارب می‌شود؟ خیر، باید در انشا دست برد و بی‌طرفی و وزن مطالب را رعایت کرد. Wikimostafa (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۵۵ (UTC)پاسخ
من فکر نمی‌کنم که در این بحث کسی از کاربران اصرار داشته باشد که حکم «ممنوعیت اعدام دختران باکره» یک حکم واقعی اسلامی است هرچند شاید منکر آن هم نباشند. اما آنچه که خوب است بدان توجه داشت این است که این شبهه در آن زمان میتوانست باعث شود که در زندانها به زنان محکوم به اعدام تجاوز شود. دن کیشوت (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۰۲ (UTC)پاسخ
@Wikimostafa و دن کیشوت: موضوع در این مقاله دو مشکل دارد یکی شیوه طرح و دیگری بنیان نهادن آن بر منبعی است که اساسا مدعا را تایید نکرده است. اما در مقاله تجاوز در زندان های ایران قدری بهتر نوشته شده است [۴] با این حال مطلبی که من حذف کردم همچنان مشکلات فاحشی دارد. در عنوان آمده «ادعای تجاوز جنسی به باکرگی|دختران باکره به دلیل ممنوعیت اعدام آنان» در حالی که می توانست بنویسد «ادعای تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام» با این حال ارتباط اون مطالب با این مقاله باز هم باید وارسی شود. --سید (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)پاسخ
@Wikimostafa و دن کیشوت: یک وقت طرف می خواهد یک کاری بکند برایش دنبال توجیه می گردد، اما یک وقت مقاله می گوید چنین چیزی در شرع و یا قانون هست، اینها دو تا بحث است. --سید (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۲۰ (UTC)پاسخ

آیت الله حسینعلی منتظری دقیقا چه گفته است به نقل از سایت محسن کدیور: عدم تفاوت دختران و زنان در احکام جزائی « عبارت منتسب به آیت الله منتظری در برخی سایتها که مورد بحث شما قرار گرفته مخدوش است. این عبارات نه تلخیص کلام آیت الله منتظری است، نه در نقل وفادار به معنی است. چهار جمله‌ی اول آن برداشت ناقل است نه عین عبارت یا حتی نقل به معنی کلام ایشان. بقیه عبارت تلخیص سخنان ایشان است بدون تذکر به تلخیص. آیت الله منتظری هرگز نگفته است «اعدام زن در اسلام بسیار محدود است و دختران را اعدام نمی کنند.» وی خود می گوید «بالاخره نظر من این بود که زنان اعدام نشوند و چون نوعا در رابطه با مجاهدین دختران در زندان بودند تعبیر به دختران کردم، ولی شیاطین کلام مرا تحریف کردند.»--سید (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۲۹ (UTC)پاسخ

این حرف منتظری برایم قابل باور است. ممکن است برخی از مسئولان آن دوران سخنان حضرت ایشان در حمایت از زندانیان زن را تحریف کرده و اقدام به تجاوز به زنان اعدامی نموده باشند. دن کیشوت (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۳۸ (UTC)پاسخ
@Sa.vakilian: درود
  • جناب وکیلیان در کجای مقاله نوشته شده بود به نقل از شما «ادعای تجاوز جنسی به باکرگی|دختران باکره به دلیل ممنوعیت اعدام آنان»؟ لطفا پیوند بدهید. عنوانی که در ویرایش دوم قرار داده شده بود این بوده : «اعدام زنان و دختران محارب و موضوع نکاح» و این هم پیوند واگردانی شما که متنی که وارد کرده بودم در تفاوت ویرایش پیداست. هیچ چیزی با عنوان تایید تجاوز به دختران باکره در متن نبوده و شما حذف کردید.
  • اما موضوع نکاح با اسرای حربی (اسرای جنگی به فارسی) و به بردگی گرفتن آنها در جمهوری اسلامی ایران که بر اساس نظر مجتهدین و فقهای حوزه علمیه عمل می‌کند نه تنها امری حرام نیست بلکه اگر امام شرع حکم دهد در نظام جمهوری اسلامی مجاز است مطابق همان چیزی که از حوزه علمیه قم آورده بودم (البته این پیشفرض ضمنی همه ما کاربران است که این حکم حوزه علمیه کاملا ضداخلاقی است اما واقعیت این است اینکه آیا حقیقت اسلام هست یا نیست نظرات گروه‌های اسلامی دیگر است نه آن‌چیزی که حوزه علمیه قم و جمهوری اسلامی تا امروز مد نظر گرفته‌اند).
  • و باید تکرار کنم که در متنی که بار دوم حذف نمودید هیچ گونه تاییدی درباره اینکه در سال 67 تجاوزی صورت گرفته باشد یا نباشد انجام نشده (بی‌طرفی) و سخن دن‌کیشوت را تایید می‌کنم که در این بحث هیچ یک از کاربران نگفته‌اند و اصرار نکرده‌اند که حکم «ممنوعیت اعدام دختران باکره» یک حکم اسلامی جامع بوده باشد توجه شما را به بخش مهمی از آن عبارتی که حذف نمودید مجدد جلب می‌کنم :

سال ۱۳۹۲ ایسنا و پارسینه وابسته به نهاد مذکور نیز این موضوع را اینگونه منعکس کردند (باید گفت که ادعای مطرح شده منسوب به مطرح‌کنندگان آن است و یک دیدگاه همه‌گیر و جامع اسلامی نیست)

اما حکم بردگی اسرای محارب به دستور امام شرع در اسلام تشیع حوزه علمیه قم مطابق منبعی که آورده شده بود تایید شده است هرچند که الزاما نظر همه فقها نباشد اما اجماع حوزه علمیه قم به عنوان مرجع رسمی تشیع در ایران بر این بوده است هرچند که نجف متفاوت باشد در جمهوری اسلامی ایران تا امروز اینگونه بوده است. --IranianNationalist (خوش‌آمدید) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۴۵ (UTC)پاسخ
@Sunfyre،‏ Wikimostafa و Behzad39: درود، تا اینجا چند نکته در این بحث را روشن کردم و متوجه پیوند عجیب جناب وکیلیان به مقاله «تجاوز جنسی به زندانیان در ایران» نشده بودم که باید از ایشان پرسید که چرا در این بحث مربوط به این مقاله از مقاله‌ای دیگر پیوند ارائه کرده‌اند و بر اساس آن عناوین آن مقاله را در اینجا به این مقاله منسوب کرده‌اند که باعث به نتیجه نرسیدن بحث این مقاله می‌شود. جناب وکیلیان وپ:سانسور نیست موضوع اصلی هم حکم و احکام اسلامی مراجع تشیع در ایران و نظام اسلامی ایران است نه اینکه چه سوالاتی پرسیده شده اصلا در این ویرایشی که شما واگردانی کرده‌اید به سوالات اشاره‌ای نشده بلکه به پاسخ‌های رسمی نهادهای مربوطه اشاره شده. --IranianNationalist (خوش‌آمدید) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۳۵ (UTC)پاسخ
@Sunfyre،‏ Wikimostafa،‏ Behzad39 و IranianNationalist: من یک بار دیگر طرح بحث را شفاف می کنم تا مشخص شود درباره چه موضوعی سخن می گویم. کلا جناب ایران نشنالیست مهارت عجیبی در توسعه بحث و سردرگم کردنش دارد. 1- این ادعا که به زنان و یا دختران باکره در خلال زندان یا قبل از اعدام تجاوز شده یا آنها صیغه شده اند محل بحث نمی باشد و می تواند در مقاله تجاوز جنسی به زندانیان در ایران بیاید. البته برای مقاله سال 67 نیاز به منبعی هست که نشان دهد به طور خاص این اتفاق در آن سال و برای آن زندانیان افتاده است. 2- موضوع مورد مناقشه این ادعاست که تجاوز یا صیغه به علت ممنوعیت اعدام دختران باکره یا به دلیل آن بوده که حدیث منسوب به پیغمر گفته دختر باکره به بهشت می رود. با توجه به اینکه منابع معتبر اتفاق نظر دارند که چنین ممنوعیتی در کار نیست و چنین دیدگاهی در شریعت نیست، آن ادعا باید به این صورت نوشته شود که «علی رغم فقدان قانون یا حکم خاصی که بین زنان و دختران باکره در قانون یا شریعت تمایزی قایل شود، برخی نظیر فلانی و بهمانی مدعی هستند که کذا و کذا» یعنی ما یک فکت مورد اتفاق داریم که چنین چیزی در قانون و شریعت نیست و یک ادعای اقلیت در برابر آن. باید در شیوه پوشش این وزن دهی طبق سیاست بی طرفی رعایت شود. --سید (بحث) ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۵۳ (UTC)پاسخ