اسطورهشناسی ایرانی: تفاوت میان نسخهها
جز روبات: اِعمال دستور خط فارسی و فرهنگ املایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اساطیر ایران''' به مجموعهٔ [[اسطوره|اسطورههای]] ایرانیان اشاره میدارد. این |
'''اساطیر ایران''' به مجموعهٔ [[اسطوره|اسطورههای]] ایرانیان اشاره میدارد. این اسطورههdfffsrtrte |
||
kl;k;k<nowiki>sdsada[[http://www.example.com عنوان پیوند][hfhfh |
|||
ljk[[[[عنوان پیوند]]]]]]</nowiki>ا مانند دیگر اسطورهها مجموعهای ایستا نبودندی و با گذشت زمان و رخ دادن حوادث و داد و ستدهای فرهنگی با اقوام همسایه دگرگونیهایی در آنها پدید آمدی و گاه حتی تغییرهایی اساسی و ماهوی در برخی از آنها صورت پذیرفتی. این اسطورهها در صورت باستانی خود بیشترین شباهت را با اسطورههای هندو میدارند. فرهنگهای بومی آسیای غربی شامل آنِ [[فلات ایران|نجد ایران]] و [[میانرودان]] تأثیرات شگرفی بر اساطیر ایرانی داشتهاند. |
|||
==درآمد== |
==درآمد== |
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۵
اساطیر ایران به مجموعهٔ اسطورههای ایرانیان اشاره میدارد. این اسطورههdfffsrtrte kl;k;ksdsada[[http://www.example.com عنوان پیوند][hfhfh ljk[[[[عنوان پیوند]]]]]]ا مانند دیگر اسطورهها مجموعهای ایستا نبودندی و با گذشت زمان و رخ دادن حوادث و داد و ستدهای فرهنگی با اقوام همسایه دگرگونیهایی در آنها پدید آمدی و گاه حتی تغییرهایی اساسی و ماهوی در برخی از آنها صورت پذیرفتی. این اسطورهها در صورت باستانی خود بیشترین شباهت را با اسطورههای هندو میدارند. فرهنگهای بومی آسیای غربی شامل آنِ نجد ایران و میانرودان تأثیرات شگرفی بر اساطیر ایرانی داشتهاند.
درآمد
ایرانیان شاخهای از اقوام هندواروپایی بودند که در هزارههای پیش از میلاد به فلات ایران وارد شدند. ایشان، از میان اقوام اروپایی با هندوان نزدیکی بیشتری داشتندی و محققان بر این باورند که دو شاخهٔ ایرانی و هندی مدتها با هم میزیستند تا اینکه از یکدگر جدا شده و شاخهای به هند و شاخهای به ایران شدند. از این روست که صورتهای کهن اساطیر ایرانی شباهت بسیاری با صورتهای کهن اساطیر هندی میدارد و اسطورهشناسان گاه با کمک اساطیر قوم خویشاوند صورت کهن یا باستانی اسطورهای خاص را بازسازی میکنند. اثر هندیای که بیشتر از بقیهٔ آثار به کار اسطورهشناسی ایرانی میآید کتاب ریگودا به زبان سنسکریت است. با جایگیر شدن ایرانیان و هندوان در ایران و هند سیر تکاملی اسطورههای تا حد زیادی مشترکِ ایشان تفاوت یافت. اساطیر ایران تأثیر بسیار زیادی از اسطورههای اقوام بومی نجد ایران و اسطورههای میانرودانی پذیرفت. محققان این تأثیرها را در جایجای اساطیر ایرانی نشان دادهاند.
کهنترین نمونههایی که از صورت باستانی اساطیر ایران ماندهاست اشارههایی در اوستاست به خصوص در یشتها. چون یشتها بیش از هر چیز مجموعهای سرودهای نیایشیاست اشارتهای مفصل به اسطورهها در آنها وجود نمیدارد و هر آنچه هست سربسته و کوتاه است. وانگهی تدوینکنندگان یشتها از آشنایی شنونده با شخصیتهایی که نام برده میشدند مطمئن بودند. به هر حال همین اشارات کوتاه، و البته نسبتاً پرشمار، سخت به کار میآید. از جمله به کمک آنها صورت کهن نام شخصیتها را اندر توان یافت.
مفصلترین متنها پیرامون اساطیر ایران در نوشتههای زرتشتی به زبان فارسی میانهاست. تدوین نهایی اکثر آنها در اوایل دوران اسلامیاست و بیشترشان مبتنی بر متنهای اواخر دوران ساسانیاست و بعضاً مطالبی مربوط به وقایع پس از حملهٔ تازیان به ایران نیز به کتاب اضافه کردهاند . برخی از معروفترین این کتابها عبارتاند از بندهشن، دینکرد، گزیدههای زادسپرم و روایت پهلوی.
پس از آمدن اسلام به ایران، بسیاری از اسطورهها کنار گذاشته شد یا حداقل از رونق و رسمیت افتاد خصوصاً آنها که در تضاد یا تقابل با باورهای اسلامی/سامی بود، چو اسطورههای مربوط به خلقت، کردارهای ایزدان و کلاً یزدانشناسی نیروهای فراطبیعی و پیشبینیهای مربوط به پایان جهان و وقایع آخرالزمان. ولی کردارهای شخصیتهای اسطورهای در قالب حماسه به فارسی نو انتقال یافت و تا اندازهٔ زیادی حفظ شد چنان که بزرگترین اثر حماسی تاریخ ایران شاهنامه فردوسی در دوران اسلامی نوشته شدهاست و از نظر ادبی و حماسی بر همهٔ آثار گذشته برتری شگرف میدارد.
دیگر آنکه با آمدن اسلام به ایران اساطیر سامی با اساطیر ایرانی اندر آمیخت و حتی پارهای ایرانیان کوشیدند که نوعی رابطهٔ چه بسا همارزی میان شخصیتهای اسطورهای این دو چهارچوب کاملاً متفاوت برقرار سازند. پس زمان و مکان و شخصیتهای اسطورهای این دو نظام (ایرانی و سامی) اسطورهای با هم خلط شد. مثلاً در اساطیر ایرانی پیشنمونهٔ انسان کیومرث است در دوران اسلامی عدهای کیومرث را با آدم که نخستینِ مردمان در اساطیر سامیاست یکی دانستند.
باید توجه داشت که تا پیش از تحقیقات جدید تاریخ ایران از زمانهای دور و با اسطورهها آغاز شدی و اندکاندک به پادشاهان تاریخی رسیدی و با تاریخی واقعی پیوند خوردی. تنها پس از تحقیقات جدید در دوران معاصر بود که بسیاری از شخصیتهای اسطورهای-حماسی وجههٔ تاریخی خود را از دست دادند و نزد مردمان شخصیتهایی «اسطورهای» یا حد اقل «نیمه-تاریخی» تلقی شدند. در واقع وقتی روایتی «اسطورهای» تلقی میشود خودبخود واقعیت تاریخی و عینی از آن سلب میشود. آنچه که امروز اسطوره خوانده میشود نزد پیشینیان واقعیتی ازلی و ابدی و مسلم بودی. به هر حال این رویکرد خاص در تاریخ نویسی، آنِ همهٔ نظامهای فکری کهن بودی: تاریخ عالم را با خلقت آغاز کردندی و تا زمان حال ادامه دادندی.
در کنار اندرآمیختگی عجیب و چه بسا عمدی اساطیر ایرانی و سامی که با گذشت زمان فزونی مییافت، اساطیر ایرانی، بی پذیرفته شدنِ دستکم آگاهانه و عمدی عناصر اساطیر اسلامی، نزد اقلیت زرتشتی به حیات و تحول ادامه دادند. از مهمترین این تحولات تغییراتی بود که در پیشبینیهای مربوط به آخرالزمان صورت پذیرفت. اشارات به مهاجمان تازی و دین جدید فاتحان بیشتر شد. این هم در آثار پهلویای که پس از اسلام نوشته شدهاست دیده میشود و هم در آثار آتیای که زرتشتیان به پارسی تدوین کردند.
نمای کلی اساطیر ایرانی
خدایان و نیروهای فراطبیعی
آفرینش
از آفرینش تا کنون
فرجام
منابع
- بهار، مهرداد (پاییز ۱۳۸۴)، پژوهشی در اساطیر ایران (پارهٔ نخست و پارهٔ دویم)، به کوشش ویراستار کتایون مزداپور. (ویراست ویرایش ۳)، تهران: آگه، شابک ISBN ۹۶۴-۳۲۹-۰۰۹-۳ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر|چاپ=
اضافه است (کمک) - هینلز، جان (۱۳۸۱)، شناخت اساطیر ایران، ترجمهٔ ژالهٔ آموزگار و احمد تفضلی، تهران: نشر چشمه، شابک ISBN ۹۶۴-۶۱۹۴-۱۲-۵ مقدار
|شابک=
را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر|چاپ=
اضافه است (کمک)