مقتدر (خلیفه): تفاوت میان نسخهها
اضافه کردن لینک به درون ویکی |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|burial_place= |
|burial_place= |
||
|father=[[معتضد]] |
|father=[[معتضد]] |
||
|mother= |
|mother=شقاب |
||
|spouse=خمره |
|spouse=خمره |
||
|spouse-type=همسر |
|spouse-type=همسر |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
|religion=[[اسلام]] |
|religion=[[اسلام]] |
||
}} |
}} |
||
'''المقتدر''' (نام کامل وی: أبو الفضل جعفر بن المعتضد المقتدر بالله) [[خلیفه عباسی]] در [[بغداد]] بود که در [[رمضان]] سال ۲۸۲ هجری/۸۹۳ میلادی زاده شد؛ و در سال ۹۰۸ میلادی خلافت را برعهده گرفت. برادرش [[ابواحمد علی مکتفی]] او را به خلافت پیمان داده بود. نام وی مقتدربالله به معنی «''نیرومند به یاری خدا''» است. او در آغاز خلافت، دوازده سال داشت؛ و بر اوضاع تسلط نداشت. |
'''المقتدر''' (نام کامل وی: أبو الفضل جعفر بن المعتضد المقتدر بالله) [[خلیفه عباسی]] در [[بغداد]] بود که در [[رمضان]] سال ۲۸۲ هجری/۸۹۳ میلادی زاده شد؛ و در سال ۹۰۸ میلادی خلافت را برعهده گرفت. برادرش [[ابواحمد علی مکتفی]] او را به خلافت پیمان داده بود. نام وی مقتدربالله به معنی «''نیرومند به یاری خدا''» است. او در آغاز خلافت، دوازده سال داشت؛ و بر اوضاع تسلط نداشت و کنترل امور در دستان مادر وی شقاب و چهارده وزیران اعظم وی به ترتیب بود. |
||
وی در ۱۲ سالگی، جوانترین خلیفه تاریخ عباسی، به دلیل دسیسه های کاخ از سوی مادرش شقاب و عده ای از افراد سپاه و دولت به سلطنت رسید. پیوستن وی به زودی توسط طرفداران [[مکتفی|عبدالله بن مکتفی]] بزرگتر و باتجربه تر به چالش کشیده شد، اما تلاش برای کودتای آنها در دسامبر ۹۰۸ به سرعت و قاطعانه درهم شکست. مقتدر از حکومت طولانی تری نسبت به سایر پیشنیان خود برخوردار بود، اما نسبت به دولت کاملاً بی علاقه و بی توجه بود. تمامی امور توسط مقامات متحد مادر وی اداره می شد، اگرچه تغییر مكرر وزیران - چهارده تغییر وزیراعظم دولت برای سلطنت وی ثبت شده است - اما كارآیی دولت را مختل می كرد. حرمسرا، جایی که مادرش، شقاب، کنترل بی عیب و کاملی را اعمال می کرد و بر آن حاکم بود، و نیز تأثیر قاطع اغلب بر امور و به ویژه در پیشبرد یا برکناری کلیه مقامات و افسران و همچنین علمای مذهبی به طور مستقیم داشت. |
|||
به فرمان ابوالفضل جعفر مقتدر، [[حسین منصور حلاج]]، در ذیقعده سال ۳۰۹ به جرم [[الحاد]] [[به دار آویختن|به دار آویخته شد]]. منصور حلاج را پس از [[شکنجه]] و [[شلاقزدن]]، به دار آویختند، سپس دست و پا و [[سر بریدن|سرش را بریدند]] و پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را به [[رود دجله]] ریختند. |
به فرمان ابوالفضل جعفر مقتدر، [[حسین منصور حلاج]]، در ذیقعده سال ۳۰۹ به جرم [[الحاد]] [[به دار آویختن|به دار آویخته شد]]. منصور حلاج را پس از [[شکنجه]] و [[شلاقزدن]]، به دار آویختند، سپس دست و پا و [[سر بریدن|سرش را بریدند]] و پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را به [[رود دجله]] ریختند. |
نسخهٔ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۵۹
مقتدر (خلیفه) | |||||
---|---|---|---|---|---|
مقتدر (خلیفه) | |||||
۱۸مین خلیفه عباسی (دوره اول) | |||||
سلطنت | ۱۳ اوت ۹۰۸ – ۹۲۹ | ||||
پیشین | مکتفی | ||||
جانشین | قاهر | ||||
(دوره دوم) | |||||
سلطنت | ۹۲۹ – ۳۱ اکتبر ۹۳۲ | ||||
پیشین | قاهر | ||||
جانشین | قاهر | ||||
زاده | ۸۹۵ | ||||
درگذشته | ۳۱ اکتبر ۹۳۲ | ||||
همسر | خمره | ||||
فرزند(ان) |
| ||||
| |||||
پدر | معتضد | ||||
مادر | شقاب |
المقتدر (نام کامل وی: أبو الفضل جعفر بن المعتضد المقتدر بالله) خلیفه عباسی در بغداد بود که در رمضان سال ۲۸۲ هجری/۸۹۳ میلادی زاده شد؛ و در سال ۹۰۸ میلادی خلافت را برعهده گرفت. برادرش ابواحمد علی مکتفی او را به خلافت پیمان داده بود. نام وی مقتدربالله به معنی «نیرومند به یاری خدا» است. او در آغاز خلافت، دوازده سال داشت؛ و بر اوضاع تسلط نداشت و کنترل امور در دستان مادر وی شقاب و چهارده وزیران اعظم وی به ترتیب بود.
وی در ۱۲ سالگی، جوانترین خلیفه تاریخ عباسی، به دلیل دسیسه های کاخ از سوی مادرش شقاب و عده ای از افراد سپاه و دولت به سلطنت رسید. پیوستن وی به زودی توسط طرفداران عبدالله بن مکتفی بزرگتر و باتجربه تر به چالش کشیده شد، اما تلاش برای کودتای آنها در دسامبر ۹۰۸ به سرعت و قاطعانه درهم شکست. مقتدر از حکومت طولانی تری نسبت به سایر پیشنیان خود برخوردار بود، اما نسبت به دولت کاملاً بی علاقه و بی توجه بود. تمامی امور توسط مقامات متحد مادر وی اداره می شد، اگرچه تغییر مكرر وزیران - چهارده تغییر وزیراعظم دولت برای سلطنت وی ثبت شده است - اما كارآیی دولت را مختل می كرد. حرمسرا، جایی که مادرش، شقاب، کنترل بی عیب و کاملی را اعمال می کرد و بر آن حاکم بود، و نیز تأثیر قاطع اغلب بر امور و به ویژه در پیشبرد یا برکناری کلیه مقامات و افسران و همچنین علمای مذهبی به طور مستقیم داشت.
به فرمان ابوالفضل جعفر مقتدر، حسین منصور حلاج، در ذیقعده سال ۳۰۹ به جرم الحاد به دار آویخته شد. منصور حلاج را پس از شکنجه و شلاقزدن، به دار آویختند، سپس دست و پا و سرش را بریدند و پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را به رود دجله ریختند.
در محرم ۳۱۷ هجری قمری مونس خادم و همکارانش بر ضد المقتدر توطئه کردند و القاهر بالله را به منصب خلافت رساندند. اما خلافت القاهر سه روز بیشتر دوام نداشت و المقتدر با یاری سپاهیان وفادارش دوباره به منصب خلافت بازگشت و القاهر را نیز محبوس کرد. در نهایت المقتدر شوال ۳۲۰ هجری قمری به دست بربر کشته و القاهر از زندان خارج شد و به عنوان خلیفه با او بیعت کردند. القاهر تمامی اموال المقتدر و خانوادهاش را مصادره کرد و افرادش را برای یافتن بازماندگان وی خانه به خانه میفرستاد تا آنها را بیابند و شکنجه کنند و اموالشان را مصادره کنند تا حدی که دستور داد مادر المقتدر را نیز از درخت آویزان و شکنجه کنند[۱].
منابع
- ↑ اشرفی، لیلا، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دايره المعارف اسلامی، جلد ۱، ص ۷۲۴۴.
- سبیب رحیم (۱۹۷۱)، اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش عبدالجبار مطلبی.، قاهره: دارالطلیعه، ص. ۲۶۵
- محمد خضری (۱۴۱۹)، الدولة العباسیة، ترجمهٔ عبدالعزیز دوری، به کوشش محمد ضناری.، قاهره: دارالکتب العلمیه، ص. ۱۴۴
- فاروق عمر (۱۴۲۱)، الخلافة العباسیه فی عصر الفوضی العسکریه ۲۴۷/۳۳۹ه - ۸۶۱/۹۴۶م: دراسة تاریخیة لبوادر التسلط العسکری علی الخلافة العباسیة، به کوشش سعید شورایی.، قاهره: دارالإحسان، ص. ۸۸
- رسول جعفریان (۱۳۷۸)، تاریخ اسلام از پیدایش تا ایران اسلامی، به کوشش مرتضی رحیمی.، قم: انتشارات حوزه علمیه، ص. ۸۸