یوسف و چاه
این مقاله به دلیل زیر نامزد حذف زماندار شده است:
اگر میتوانید مشکل این مقاله را با ویرایش، نگارش، منبعدهی، تغییر نام یا ادغام حل کنید، لطفاً این صفحه را ویرایش کنید و مقاله را در حد استانداردهای ویکیپدیا بهبود دهید. در صورتی که مقاله را بهبود بخشیدید، میتوانید این برچسب را بردارید یا این که با هر دلیلی با حذف صفحه مخالفت کنید. اما اگر خودتان سازندهٔ این مقاله هستید، لطفاً این برچسب را از مقاله برندارید و از کاربری دیگر یا نامزدکننده بخواهید تا برچسب را بردارد. اگرچه الزامی وجود ندارد، اما توصیه میشود که دلیل خود برای مخالفت را در خلاصهٔ ویرایش یا در صفحهٔ بحث مقاله ذکر کنید. اگر این الگو حذف شد، آن را دوباره در صفحه قرار ندهید. این پیام برای بیش از ده روز در جای خود باقی مانده است، بنابراین ممکن است مقاله بدون هیچ اعلان دیگری حذف شود. یافتن منابع: "یوسف و چاه" – اخبار · روزنامهها · کتابها · آکادمیک · جیاستور برچسب زمان: 20240509103908 ۹ مه ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۹ (UTC) برای مدیران: حذف صفحه |
داستان یوسف و چاه یکی از داستان های معروف در ادیان ابراهیمی است که به حسودی برادران یوسف به او اشاره دارد ، طبق روایات یعقوب یوسف را بیشتر از فرزندانش دوست داشت و این موجب حسادت فرزندان یعقوب شده بود به خاطر همین فرزندان یعقوب (برادران حسود یوسف) یوسف را به چاه انداختند و به خانه برگشتند یعقوب از فرزندانش می پرسد یوسف کجاست فرزند می گویند ما نمی دانیم یوسف گم شده یعقوب وقتی می فهمد یوسف گمشده مدت های زیادی گریه می کند و بر اثر گریه های زیاد چشم یعقوب کور می شود و نابینا می شود وقتی فرزندان می فهمند که چشم پدرشان کور شده و یوسف پیامبر خدا بوده به دنبا یوسف می روند اما یوسف را پیدا نمی کنند و یوسف توسط مردی از نسل ابراهیم به نام مالک بن رعز نجات می یابد بعد این یوسف توسط کاروان مالک بن زعر از کنعان به مصر می رود و با ماجرا های مثل زلیخا و دربار آخناتون فرعونی و افتادن به زندان و در پایان تبدیل شدنش به عزیز ( صدر اعظم مصر)روبرو می شود و با در جریان زلیخا توسط پوتیفار شوهر زلیخا زندانی شود . سرانجام یعقوب و فرزندانش به پیش یوسف می روند و یوسف را در مقام عزیز مصر او را می بینند و برادران یوسف از او عذر خواهی می کنند و یوسف بعد سال ها خانواده خود را می بیند همچنین داستان یوسف و چاه در سوره یوسف در قرآن آمده است