ولی (اسلام)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ولی کلمه‌ای عربی به معنای شخص دارای ولایت می‌باشد؛ ولی به معنای دوست، یاور و سرپرست به کار رفته است. این کلمه در قرآن و متون اسلامی به کار رفته‌است و تفاوت تعریف و تفسیر آن از اختلافات اصلی میان شیعه و سنی می‌باشد. همچنین ولی در فقه و حقوق نیز این اصطلاح کار برد دارد. در ادبیات فارسی نیز از طریق صوفیان رواج گسترده یافته‌است.

واژه‌شناسی[ویرایش]

راغب اصفهانی در کتاب مفردات القرآن گفته است «وَلاء» و همچنین «توالی» به این معنا است که دو چیز یا بیشتر، از یک جنس و بدون اینکه چیزی از غیر آن‌جنس حایل شود، کنار هم آید. این معنای لغوی ولاء و توالی است، و گاهی این لفظ به‌طور استعاره و مجاز در موارد زیر به کار می‌رود:

۱. قربی که از جهت مکان حاصل می‌شود.

۲. قرب از جهت نسبت.

۳. قرب از جهت دوستی و گفته می‌شود: «ولی فلان، دوست فلانی».

۴. قرب حاصل از نصرت و گفته می‌شود: «ولی فلانا، یاری کرد فلان را».

۵. از جهت اعتقاد. گفته می‌شود: «فلان ولی فلان، هم‌عقیده و هم‌سوگند اوست».

۶. در معنای مباشرت در کار و اختیار داری در آن، و گفته می‌شود: «فلان ولی لامر کذا، فلانی اختیار دار فلان کار است.»

وِلایت (به صدای پائین واو) و وَلایت (به صدای بالای آن) به یک معنا است، مانند دلالت و دلالت که هر دو به یک معنا است، و حقیقت ولایت عبارتست از بعهده‌گرفتن کار، و منصوب شدن بر آن و «ولی» و «مولی» هر دو استعمال می‌شوند در این معنا، البته‌هم در معنای اسم فاعل آن، یعنی موالی (به کسر لام) و هم در معنای اسم مفعول آن یعنی‌موالی (به فتح لام) و به مؤمن گفته می‌شود ولی‌الله ولی دیده نشده که بگویند مؤمن مولای‌خداست، ولی هم گفته می‌شود «الله ولی‌المؤمنین» و هم «الله مولا المؤمنین».[۱] ولایت در لغت به معنای سلطنت و یاری کردن نیز آمده‌ و در تلفظ حرف اول آن اختلافی گزارش شده‌است. ابن سکّیت وِلایت (با کسره واو) به معنای سلطنت و وَلایت و وِلایت را به معنای یاری کردن گفته‌است. سیبویه معتقد است که وَلایت «مصدر» است و وِلایت اسم امری است که فرد بر انجامش قیام کرده است.[۲]

در قرآن و حدیث[ویرایش]

برای ولی و ولایت دو معنا در قرآن و روایات گفته شد‌ه‌است. در معنای اول یاری و دوستی و در معنای دوم به سرپرستی، رهبری و تدبیر امور تعبیر شده‌اند. ولایت نیز دارای دو قسم هست. ولایت منفی (ولایت شیطان، طاغوت و کافر) که مسلمانان از پذیرفتن آن نهی شده‌اند. ولایت مثبت که مسلمانان دعوت شده‌اند آن را بپذیرند، ولایت خدا و پیامبر و پیشوای دینی است.[۳]

در قرآن به‌طور خاص این کلمه در آیهٔ ۵۵ سورهٔ مائده به کار رفته است:

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَکِعُونَ جز این نیست که ولی شما خداست و رسول او و آنان که ایمان آورده‌اند، همان ایمان آورندگانی که اقامهٔ نماز و ادای زکات می‌کنند در حالی که در رکوع نمازند.

در حدیث غدیر خم نیز به‌طور خاص این کلمه یا یکی از مشتقات آن به کار رفته است:

«من کنت ولیّه فعلیّ ولیّه» یا «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»[۴]

دیدگاه های شیعه[ویرایش]

در تفکرات شیعی «ولایت مستلزم تصرف یک دوست در امور دوست دیگر» بیان شده‌است و تأکید شده‌است چنانچه کفار به عنوان اولیای مسلمین در نظر گرفته شوند، به تدریج ایمان مسلمین تباه می‌گردد.[۵]

منابع[ویرایش]

  1. امامت> ولایت و خلافت
  2. ابن منظور، لسان العرب، ۱۵:‎ ۴۰۷.
  3. کریمی، امامت از دیدگاه عقل و نقل، ۱۵.
  4. javanemrooz.com/articles/religion/principles/article-65925.aspx
  5. مهدی ابوطالبی (۱۳۹۵عالمان شیعه و صیانت از سرمایه‌های ملی، کانون اندیشه جوان، ص. ۳۸-۳۹، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۱۵۹-۲۵۴-۶

غدیرستان