هدی خاموش
هدی خاموش | |
---|---|
اطلاعات شخصی | |
زاده | ۱۳۷۴ اصفهان |
ملیت | افغانستان |
پیشه | روزنامهنگار، شاعر، فعال حقوق بشر |
هدی خاموش (زاده:١٩٩۵، اصفهان) روزنامهنگار، شاعر و فعال حقوق زنان است. [۱]
زندگینامه[ویرایش]
هدی خاموش متولد ۱۳۷۴ در اصفهان است. خانواده او تاجیک و از ولایت پروان افغانستان هستند. هدی دارای مدرک تحصیلی لیسانس در رشته ادبیات فارسی است.[۲]
فعالیتها[ویرایش]
پس از روی کار آمدن طالبان که دارای پیشینه زنستیزی و خشونت علیه زنان بود، این رژیم با اعتراضات مردمی به ویژه بانوان روبرو شد. امارت اسلامی علاوه بر ضرب و شتم معترضین تعدادی از آنان را بازداشت کرد.[۳]
پس از ورود هیئت طالبان به نروژ هدی خموش نماینده زنان معترض در نشست اسلو خطاب به امیرخان متقی وزیر خارجه و رئیس هیئت طالبان گفته که به کابل زنگ بزند و دختران معترض که از سوی این گروه بازداشت شدهاند را رها کنند.[۴]
هدی خموش با اشاره به سرکوب معترضان، فعالان و خبرنگاران اشاره کرد و تأکید ورزید که سرنوشت برخی از آنان هنوز مشخص نیست.
به گفته او، مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقهای حقوق مدنی و سیاسی، هر انسانی حق دارد در اجتماعات مسالمتآمیز، علیه قوانین ضدانسانی و حقوق بشری شرکت کند. ما زنان معترض، فقط حقوق خود را با شعار «نان، کار و آزادی» مطالبه کردیم؛ اما گروه طالبان ما را به دلیل همین کار دستگیر، شکنجه، تحقیر و توهین کردند.[۴]
او اضافه کرد، زنان افغانستان حقوق برابر میخواهند. تا ایجاد قانون اساسی جدید، برای اعاده و به رسمیت شناختن حقوق اساسی شهروندان فصل دوم قانون اساسی قبلی باید اعاده و مراعات گردد. طالبان و هیچ گروه دیگر صلاحیت محدود کردن حقوق اساسی ما را ندارد. هر نوع بازتعریف حق و آزادی باید از طریق گفتوگوی بزرگ ملی و توافق جمعی صورت بگیرد.[۴]
خاموش در ادامه بیانه اش تأکید کرد که "شورای باصلاحیت و مستقل از سوی سازمان ملل متشکل از خانواده متضرران و قربانیان، نمایندهگان مردم، نهادهای مستقل بینالمللی حقوق بشر جهت نظارت و بررسی رفتار، سیاستهای طالبان تشکیل شود. این شورا زندانهای طالبان را بررسی نموده، زندانیان عقیدتی، سیاسی و جنسیتی را فوراً آزاد نماید. این شورا در مرحله بعد به تمام جرایم جنگی که در بیست سال گذشته صورت گرفتهاست، بپردازد.[۴]
نمونه شعر[ویرایش]
من از این زندگی در کوچهی تکرار میترسم | و هم از نالهها و گریهی هر بار میترسم | |
من از چشم غریبانی که سیل خون میبارد | بسا از تکیه گاه بیخ هر دیوار میترسم | |
درون من گرفته سخت،میسوزد گلوی من | که من یعنی در اینجا از طناب دار میترسم | |
همگان را که میبینم بسا خون جگر دارند | من از گلهای بی نشتر میان خار میترسم | |
مگر تا کی اینجا ساکت و آرام بنشینیم | من از قانون رنگ تلخ این بازار میترسم | |
همه خاموش اما تشنه قدرت در این وادی | من از نادیدن چشم و دل خونبار میترسم |
پیوند به بیرون[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- ↑ «هدا خموش و گذار از بستر ممنوعهها».
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ «شناسنامه مختصر شاعران معاصر افغانستان/ هدا خاموش». خبرگزاری عقاب افغانستان.
- ↑ «هدا خموش به متقی در نشست اسلو؛ همین حالا به کابل زنگ بزنید و دختران دربند را آزاد کنید». خبرگزاری جمهور افغانستان.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «هدا خموش به متقی». خبرگزاری اسپوتنیک.