چوی سوک‌بین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از سوک‌بین چوی)
چوی سوک‌بین
همسر نجیب‌زادهٔ سلطنتی (دارای عنوان بین)
تصدی۱۶۹۹_۹ آوریل ۱۷۱۸
پیشینجانگ هی‌بین
جانشینملکه دان‌یی
سوک-اویی
تصدی۱۶۹۷_۱۶۹۹
پیشینملکه میونگ‌سونگ
جانشینملکه دان‌یی
سوک-وون
تصدی۱۶۹۵_۱۶۹۹
پیشینجانگ هی‌بین
جانشینملکه دان‌یی
زاده۱۷ دسامبر ۱۶۷۰
پادشاهی چوسان
درگذشته۹ آوریل ۱۷۱۸ (۴۷ سال)
کاخ ایهیون، پادشاهی چوسان
آرامگاه
همسر(ان)پادشاه سوک‌جونگ
فرزند(ان)
نام کامل
چوی دونگ‌یی (چوی سوک‌بین)
خاندان
پدرچوی هیو-وون
مادربانو هونگ (از قبیله نامیانگ هونگ)

همسر نجیب‌زاده سلطنتی سوک از قبیله هائه‌جو چوی (کره‌ای: 숙빈 최씨؛ هانجا: 淑嬪 崔氏؛ ۱۷ دسامبر ۱۶۷۰ - ۹ آوریل ۱۷۱۸) با نام شخصی چوی دونگ‌یی، یکی از شناخته شده ترین همسران پادشاه سوک‌جونگ و مادر پادشاه یونگ‌جو از چوسان بود.

زندگینامه

زندگی اولیه

بانو چوی در ششمین روز از یازدهمین ماه قمری در یازدهمین سال سلطنت پادشاه هیون‌جونگ متولد شد که در تقویم میلادی به ۱۷ دسامبر ۱۶۷۰ ترجمه می‌شود. او دختر کوچکتر چوی هیو-وون و بانو هونگ، از قبیله نامیانگ هونگ بود. او یک برادر بزرگتر به نام چوی دونگ‌هو و یک خواهر بزرگتر به نام بانو چوی داشت.

ورود به قصر و ملاقات با پادشاه

بانو چوی در سن ۷ سالگی وارد قصر شد. او به طبقه چئون‌مین تعلق داشت که پایین ترین طبقه در دوره چوسان بود. معلوم نیست اولین برخورد او با پادشاه چگونه اتفاق افتاد. پذیرفته‌شده‌ترین روایت این است که او در زمانی که ملکه اینهیون تبعید شده بود و جانگ هی-بین موقعیت ملکه را به دست آورده بود، یک موسوری (خدمتکار آب در قصر) بود. یک شب، بانو چوی برای سلامتی ملکه مخلوع (اینهیون) دعا می‌کرد که پادشاه سوک‌جونگ که از سفر به کاخ بازمی‌گشت، صدای او را شنید و از سخنانش متاثر شد. کتاب "سومونروک (صخره و آب)" (수문록، 隨聞錄) نوشته: یی مون جونگ (۱۶۵۶ - ۱۷۲۶) وقایعی را که منجر به اعدام جانگ هی-بین شد، توصیف می کند. نویسنده ای که در زمان پادشاهی سوک‌جونگ زندگی می کرد، این برخورد را به شرح زیر ثبت کرد:

یک شب، پادشاه [سوک‌جونگ] نمی توانست بخوابد و از بی خوابی رنج می برد، تصمیم گرفت به بیرون برود. هنگام بازگشت به قصر و عبور از اتاق خدمتکاران، ناگهان صدای گریه ای را از یک اتاق کوچک شنید. پادشاه از روی کنجکاوی، نگاهی به اتاق انداخت، سپس در کمال تعجب دید که در این اتاق تمیز و مرتب، بساطی کوچک برای یک ضیافت وجود دارد. سپس موسوری (خدمتکار) جوانی را دید که لباس رسمی خود را پوشیده بود و به شدت گریه می کرد.

میزی برای مراسم یادبود چیده شده بود. لوح یادبودی که آنجا قرار داشت برای ملکه سابق اینهیون تنظیم شده بود. پادشاه تعجب کرد، زیرا ملکه اینهیون برکنار شده بود. موسوری لوح یادبودی گذاشته بود زیرا ملکه اینهیون خود را فدای شاه کرد. اما از ترس نفوذ ملکه جانگ، هیچ کس جرأت نمیکرد که ملکه مخلوع اینهیون را گرامی بدارد، زیرا هیچ کس نمی خواست متهم و اعدام شود. پادشاه تعجب کرد که حتی در این شرایط خطرناک، کسی جرأت کرده و جان خود را به خطر انداخته تا برای سلامتی ملکه اینهیون دعا کند. پادشاه دختر جوان را صدا زد؛ موسوری صدای او را شنید و برگشت و با دیدن پادشاه مات و مبهوت شد و وقتی او را شناخت در مقابلش زانو زد. پادشاه از او توضیح خواست. موسوری با صدایی لرزان پاسخ داد: «اعلیحضرت، زمانی که ملکه اینهیون در قصر حضور داشتند، من در خدمت ایشان بودم. امروز روز تولد ایشان است و من نمی‌توانم محبت‌هایی را که ملکه اینهیون آن زمان در حق من کردند را فراموش کنم. بنابراین به صورت خصوصی برای ایشان مراسم یادبودی گرفتم. لطفا مرا با مرگ مجازات کنید».
پادشاه با شنیدن این سخن موسوری شدیدا متحیر شد. اگر کسی دیگر در موقعیت این دختر بود جان خودش را به خطر نمی‌انداخت اما این موسوری برای احترام به ملکه سابقش خطر مرگ را به جان خرید. در واقع او ستودنی و با فضیلت بود و پادشاه که خود شاهد این اتفاق بود، بسیار متاثر شد.

سپس پادشاه، موسوری جوان را به خود نزدیک کرد و احساسات او به تدریج از همدردی به علاقه و سپس به عشق تبدیل شد. با گذشت زمان، این موسوری به چوی سوک-بین معروف شد.

صیغه سلطنتی پادشاه

مرتبه بانو چوی در داخل قصر به سرعت بالا می رفت. در سال ۱۶۹۳، پس از به دنیا آوردن اولین فرزندش، شاهزاده یونگ‌سو، که در خردسالی (بر اثر بیماری سرخک) درگذشت، با رتبه چهارم سوک-وون، صیغه سلطنتی سوک‌جونگ شد. یک سال بعد، او پس از به دنیا آوردن پسر دیگری به نام یی گئوم، شاهزاده یونینگ، به رتبه دوم سوک-اوی ارتقا یافت. در سال ۱۶۹۵، او به رتبه اول گویی-این ارتقا یافت. در سال ۱۶۹۸، او یک شاهزاده مرده به دنیا آورد. در سال ۱۶۹۹، او مجدداً با صفت سوک (淑) به معنی "پاک / با فضیلت" به اولین رتبه ارشد بین ارتقا یافت. بانو چوی آشکارا از ملکه اینهیون مخلوع حمایت می کرد و با ملکه فعلی جانگ اوک‌جونگ، که تاریخ او را زنی پلید و بی رحم توصیف کرده، مخالف بود. در سال ۱۶۹۳، پادشاه از ملکه جانگ و جناح سورون ناامید شد و بالاخره در سال ۱۶۹۴، پادشاه سوک‌جونگ ملکه اینهیون را به قصر بازگرداند و ملکه جانگ را به رتبه قبلی اش، هی-بین، تنزل داد. در سال ۱۷۰۱ ملکه اینهیون به علت نامعلومی درگذشت. برخی از تاریخ نگاران معتقدند که او مسموم شده است، اما این نظریه تایید نشده است. بر اساس یک نسخه، پادشاه سوک‌جونگ، جانگ هی-بین را در اتاقش با یک شمن پیدا کرد و از اینکه از طریق جادوی سیاه باعث مرگ ملکه شده بود خوشحال بود.
تفسیر دیگری که بر اساس قسمتی مبهم از سالنامه سلسله چوسان است، بیان می کند که این چوی سوک-بین بود که به پادشاه گفت که از جادوگری برای آسیب رساندن به ملکه استفاده شده است. زیرا در عنوان «وصیت ملکه» نوشته شده است: "چوی سوک-بین با لطف همیشگی خود به ملکه [اینهیون] ادای احترام می کند و با گریه برای کسی که نتوانست قلب پادشاه را به دست آورد، این راز را به پادشاه اطلاع داد."
با این حال، در سالنامه سلسله چوسان که در سال ۱۷۰۱ ثبت شده است که مین جین-وون و مین جین-هو، برادران بزرگتر ملکه اینهیون، پادشاه سوک‌جونگ را از جادوگری جانگ هی-‌بین مطلع کردند و ادعا کردند که در انجام این کار با آخرین درخواست ملکه اینهیون از آنها قبل از مرگ مطابقت دارند.
به گفته مین جین-وون، در قصر این شایعه بود که جانگ هی-بین از یک شمن برای نفرین ملکه استفاده کرده و او از این شایعات باخبر شد. صرف نظر از اینکه پادشاه چگونه از این موضوع مطلع شد، تصمیم گرفت این موضوع را بررسی کند و حقیقت را در پس شایعاتی که جانگ هی-بین در اقامتگاه خود یک محراب شمنیست ساخته است، کشف کرد، جایی که مجسمه هایی با نام ملکه در آن یافت شده. بعداً، ندیمه های قصر بانو جانگ اعتراف کردند که او به آنها دستور داده است که هر روز سه بار به سمت تصویر ملکه اینهیون تیر پرتاب کنند و حیوانات مرده را در باغ کاخ او دفن کنند. علی‌رغم درخواست‌های فراوان جناح سورون برای عفو بانو جانگ، پادشاه سوک‌جونگ احساس کرد که رفتار او بیش از حد شیطانی است و در سال ۱۷۰۱ دستور داد که بانو جانگ و سایر افراد متهم، باید با خوردن سم اعدام شوند.
پس از مرگ بانو جانگ، پادشاه سوک‌جونگ قانونی را تصویب کرد که طی آن هیچ یک از صیغه های سلطنتی دارای رتبه "بین" نتوانند به مقام ملکه دست یابند. سوء تفاهمی وجود دارد که چوی سوک-بین قرار بود ملکه بعدی سوک‌جونگ شود، اما این هیچ مبنایی ندارد. چون طبقه اجتماعی پایین چوی سوک-بین مانعی برای ملکه شدن او بود زیرا چوسان یک جامعه کنفوسیوس بود که توسط سیستم طبقاتی اداره می شد. سپس ملکه این‌وون، از جناح سورون به عنوان چهارمین ملکه پادشاه سوک‌جونگ انتخاب شد. طبقه اجتماعی پایین چوی سوک-بین به وضوح زندگی پسرش، پادشاه یونگ‌جو را تحت تأثیر قرار می داد، چون در آغاز حکومتش تا حدی به دلیل طبقه مادرش تهدید شده بود. بعدها، زمانی که حکومت او محکم شد، اگر پیشینه مادرش به عنوان برده ذکر می شد، آن را توهین شخصی تلقی می کرد.

زندگی بعدی

در سال ۱۷۰۳، ملکه این‌وون، شاهزاده یونینگ را به فرزندی پذیرفت، و او را مانند پسر خود می دانست. در سال ۱۷۰۴، سالنامه سلسله چوسان بیان می کند که برای ازدواج یونینگ، پادشاه سوک‌جونگ دستور یک مراسم بسیار باشکوه و تجملاتی را داد. وزرا و اشراف نسبت به این ولخرجی ها اعتراض کردند و به شاهزاده یونینگ شکایت کردند. زیرا او حتی ولیعهد هم نبود، بلکه پسر یک صیغه سلطنتی بود.
سالنامه بیان می کند که اواخر همان سال، سوک‌جونگ کاخ زمستانی خود، کاخ ایهیون (که روزهای جوانی خود را در آن گذرانده بود) را به چوی سوک-بین هدیه داد. گفته می شود که این ساختمان بزرگ و وسیع بوده و در هان‌سئونگ (سئول کنونی) قرار داشت. در سال ۱۷۱۱، هنگامی که ملکه این‌وون مبتلا به آبله شد، و بانو چوی به خدمتکاران دستور داد تا از قصر بیرون بروند و در میان مردم عادی برای نجات ملکه که در نهایت جان سالم به در برد، به دنبال چاره بگردند. در سال ۱۷۱۶، چوی سوک-بین بیمار شد و در حالی که بیمار بود از قصر خارج شد و به کاخ ایهیون نقل مکان کرد تا بلکه بیماری اش درمان شود. بعداً در همان سال، سوک‌جونگ پیامی از پسرش یونینگ دریافت کرد که به او اطلاع داد که وضعیت سلامتی مادرش بدتر شده است و درخواست کمک پزشکی بیشتری کرد. در سال ۱۷۱۷، سوک‌جونگ از سیاست بازنشسته شد و به پسرش، ولیعهد یی یون (پادشاه گیونگ‌جونگ) اجازه داد تا امور دولت را در دست بگیرد.

مرگ و آرامگاه

در سال ۱۷۱۸، بانو چوی در سن ۴۷ سالگی در کاخ ایهیون درگذشت. در لوح یادبود او در وصف شخصیتش چنین آمده است:

" منش و جایگاه او انکارنشدنی بود. او با مردم بدخلقی نمی‌کرد. بسیار محترم بود و همیشه در خدمت ملکه اینهیون و بعدها ملکه این‌وون بود. خردمندی و هوش او در ارتباطش با دیگران آشکار بود و همواره مطابق وظیفه عمل می‌کرد. او هرگز وارد درگیری های سیاسی کاخ نمی شد و روزگار خود را در صلح و آرامش می گذراند"

آرامگاه او در شهر پاجو، استان گیونگ‌گی، کره جنوبی قرار دارد. این مکان، باغ "سوریونگ‌وون" نام دارد و به عنوان مکان تاریخی شماره ۳۵۸ تعیین شده است. پادشاه سوک‌جونگ در سال ۱۷۲۰ (دو سال بعد از مرگ بانو چوی) درگذشت، ظاهراً پس از اینکه به یی یی-میونگ گفت که شاهزاده یونینگ باید به عنوان ولیعهد برادرش گیونگ‌جونگ، معرفی شود. وقتی شاهزاده یونینگ به عنوان "پادشاه یونگ‌جو" تاجگذاری کرد و پادشاه چوسان شد، قربانگاهی (제실) در نزدیکی مقبره مادرش [بانو چوی] برپا کرد، تا نشانی از محبت عمیق فرزندی او باشد. او برای سوگواری خود در کنار قبر مادرش یک جسیل ساخت و سنگ قبری برای او ساخت که در چهار نقطه آن مطالبی دربارهٔ او نوشته شده‌است.
لوح یادبود بانو چوی در چیلگونگ (محل تاریخی شماره ۱۴۹)، مکانی که لوح های اجدادی هفت صیغه سلطنتی دیگر را در خود جای داده است، ثبت شده است. به چوی سوک-بین لقب پس از مرگ هواگیونگ (화경، 和瓊) داده شد که به معنای ("هماهنگ") است. او بعداً به هویدئوک ("فضیلت باشکوه") و به آنسون ("پاکی آرام") ارتقا یافت.

بحث رتبه بندی

تنها پسر بازمانده بانو چوی، شاهزاده یونینگ (یی گئوم، بعدها پادشاه یونگ‌جو) بود که به عنوان یک کودک نابغه شناخته می شد و یکی از بزرگترین پادشاهان تاریخ چوسان بود. اما از آنجایی که مادرش، یک صیغه از طبقه اشرافی نبود، مقاماتی که در خانه های اشرافی به دنیا آمده بودند و همسرانی نجیب‌زاده داشتند، نسبت به او و مادرش نگاهی تحقیرآمیز داشتند.

اگرچه یونگ‌جو در بزرگسالی نسبت به ریشه مادرش بسیار حساس بود، اما نمی توان عشق عمیقی را که او به مادر خود داشت انکار کرد. احترام او به حد و مرزی نداشت. او اشعار زیادی سروده و در یکی از آنها می گوید:

پدرم مرا به وجود آورد، مادرم مرا سیر کرد، مرا هدایت کرد، پرورش داد، مرا تربیت کرد، مرا نگاه داشت، مراقب من بود و هر لحظه مرا یاری می‌کرد.

یونگ‌جو با درباریان بحث می کرد تا چوی سوک-بین را به عنوان یک مادر عمومی به رسمیت بشناسند. اما مقامات کاملا با این موضوع مخالف بودند و فقط این حق را به پادشاه می دادند که اغلب اوقات به عنوان بخشی از مراسم سلطنتی اش، از مقبره مادرش بازدید کند. در طول مدتی که او با این موضوع مبارزه می کرد، دو روایت جالب از احساسات او در مورد این وضعیت وجود دارد. در سال ۱۷۳۹، یک روز قبل از بازدید برنامه ریزی شده از مقبره بانو چوی، پادشاه یونگ‌جو با نارضایتی از پروتکل هایی که هیئت تشریفات تنظیم کرده بود، دو مقام را که مستقیماً مسئول آنها بودند، محکوم کرد.

سالنامه سلسله چوسان این اندازه گیری را توضیح می دهد: "پادشاه با احترام به مادر خصوصی خود چوی سوک-بین خدمت می کرد، اما او مشکوک بود که مقامات و درباریان حاضر به انجام خواسته های او نیستند. بنابراین، هر بار درگیری های ناگهانی شروع می شد که به ناچار با یک اعلامیه ناراحت کننده سلطنتی دنبال می شد." در فرصتی دیگر، پادشاه آرامگاه او را به مقصد کاخ ترک می‌کرد. او هنگام سوار شدن بر کجاوه، وزیر امور نظامی، کیم سون-گونگ را احضار کرد. و در حالی که گریه می کرد گفت:

از سال ۱۷۳۷، این اولین باری بود که برای ادای احترام به مقبره مادرم آمدم. برای آن سال ها، قلب من پر از غم بود. وقتی بچه ها زمین می افتند، به طور معمول مادرشان را صدا می کنند. این طبیعت انسان است. در زمان کشاورزی، اگر کسی زمینی نداشته باشد، چگونه می تواند کشاورزی کند؟ آیا کسی اجازه ندارد دغدغه خصوصی داشته باشد، اما از دست دادن اعتماد [به مقاماتش] اشتباه است، علمای نخبه امروزی بیش از حد خونسرد هستند، آن علمای نخبه باید پدر و مادری هم داشته باشند، نمی توانستند از بهشت ​​سقوط کرده باشند یا ظهور کنند.

در نهایت او به آنچه می خواست رسید و بانو چوی به عنوان مادر عمومی او به رسمیت شناخته شد.

خانواده

اجداد

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
چوی ائوک‌جی
 
 
 
 
 
 
 
چوی مال‌جئونگ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
چوی تائه‌ایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
چوی هیووُن
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بانو جانگ از قبیلهٔ پیئونگ‌گانگ جانگ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
سوک‌بین چوی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
هونگ گیه‌نام
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بانو هونگ از قبیلهٔ نامیانگ هونگ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بانو کیم
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

فرزندان

بانو چوی از شوهرش پادشاه سوک‌جونگ صاحب سه فرزند پسر شد:

  1. شاهزاده یونگ‌سو (۱۶۹۳)؛ در کودکی به علت بیماری سرخک درگذشت.
  2. شاهزاده یونینگ (۱۶۹۴—۱۷۷۶)؛ با نام شخصی یی گئوم، بعدها پادشاه یونگ‌جو، بیست و یکمین پادشاه چوسان
  3. پسری با نام نامعلوم (۱۶۹۸)؛ در کودکی درگذشت.

در فرهنگ عامه

منابع