تراشیدن سر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
نگاره قرن هفدهم کریستینا لووبومیرسا، زن نجیب‌زاده لهستانی با سر تا حدودی تراشیده[۱]

تراشیدن سَر، عمل تراشیدن مو از روی سر فرد است. مردم در طول تاریخ تمام یا بخشی از سر خود را به دلایل متنوعی از جمله کارآمدی، راحتی، مد، سبک، دین، زیبایی‌شناسی، فرهنگ و مجازات تراشیده‌اند.

تاریخ اولیه[ویرایش]

اولین سابقه تاریخی که توصیف تراشیدن سر است از فرهنگ‌های مدیترانه باستان مانند مصر، یونان و روم است. دسته کشیش مصری آئینی به همه مو از سر تا پا با کندن آن را می‌زدنند.

زمینه‌ها[ویرایش]

نظامی[ویرایش]

باربر در سالن (۱۸۹۷) توسط انریکه سیمونت

از عمل تراشیدن سرها در ارتش استفاده شده‌است. اگرچه گاهی اوقات به دلایل بهداشتی توجیه می‌شود، اما تصویر هماهنگی دقیق و انضباطی نیز به عنوان یک عامل پذیرفته می‌شود. پس از حمله متفقین به نرماندی در طول جنگ جهانی دوم، بسیاری از سربازان تصمیم گرفتند که سَر خود را کاملاً تراشیده تا دفاع از نازی‌ها را انکار کنند و برای پیدا کردند خودشان در یک مبارزه تن به تن. برای سربازگیری جدید، این می‌تواند یک مناسک گذار و تغییرات به یک نشان افتخار تبدیل شود.

زندان و مجازات[ویرایش]

photograph
زنان فرانسوی متهم به همکاری با نازی‌ها در سال ۱۹۴۴ با پای برهنه، سر تراشیده شده و داغ سواستیکا در صورت‌هایشان در خیابان‌ها رژه می‌روند

زندانیان معمولاً برای جلوگیری از شیوع شپش، سر خود را می‌تراشیدند، اما ممکن است از آن به عنوان یک اقدام تحقیرآمیز نیز استفاده شود. تراشیدن سر می‌تواند مجازاتی باشد که در قانون مقرر شده‌است.[۲] نازی‌ها افرادی را که متهم به اختلاط نژادی بودند، با رژه بردن در خیابان‌ها با سر تراشیده و پلاکاردهایی به دور گردنشان که جزئیات آن‌ها را شرح می‌داد، مجازات می‌کردند.[۳]

در طول جنگ جهانی دوم و بعد از آن، هزاران زن فرانسوی در مقابل تشویق جمعیت سر خود را تراشیدند که مجازات همکاری با نازی‌ها یا داشتن رابطه جنسی با سربازان نازی در طول جنگ بود.[۴][۵][۶] برخی از زنان فنلاندی همچنین به دلیل ادعای روابط با اسیران شوروی در طول جنگ، سرشان تراشیده شده‌است.[۷]

دینی[ویرایش]

یک راهب بودایی با تراشیدن سر یک عابد برای آماده‌سازی او برای کشیش شدن

بسیاری از بودایی‌ها و وایشناواها، به ویژه هار کریشناها، سر خود را می‌تراشند. برخی از راهبان و راهبه‌های هندو و بوداییها با ورود به انجمن خود، موهای خود را می‌تراشند و راهبان و راهبه‌های بودایی در کُره هر ۱۵ روز یکبار سرشان تراشیده می‌شود.[۸] مردان مسلمان پس از انجام عمره و حج تمتع برای پیروی از سنت تعهد به الله سر خود را می‌تراشند، اما لازم نیست آن را برای همیشه بتراشند.

کلاس[ویرایش]

در بیشتر قرن بیستم در بسیاری از کشورهای غربی، اصلاح سر تا حدودی غیر معمول یا از طبقه پایین محسوب می‌شد. ] اصلاح سر اغلب با کارگران یدی مانند ملوانان، اسکله‌ها و سربازان و همچنین زندانیان و بیماران بیمارستان همراه بود. [نیازمند منبع]در مقابل، نجیب‌زادگان مایایی باستان سر خود را می‌تراشیدند.[۹][۱۰]

ورزش[ویرایش]

محمد فرح با سر تراشیده
رندی اورتن با سر تراشیده به انتخاب

طاسی[ویرایش]

بازیگر روسی-آمریکایی یول برینر در دهه ۱۹۵۰ سر تراشیده را رواج داد …
... همان‌طور که بازیکن بسکتبال آمریکایی مایکل جوردن در دهه 1990 ...
... در کنار بازیکن فوتبال زین الدین زیدان ...
... و کشتی‌گیر حرفه ای آمریکایی استیو آستین

افرادی که از ریزش مو رنج می‌برند ممکن است موهای خود را تراشند تا جلوه بیشتری داشته باشند، راحت‌تر باشند یا از سبک خاص یا یک حرکت مد پیروی کنند. افراد مبتلا به طاسی منطقه‌ای یا طاسی الگویی اغلب اصلاح را انتخاب می‌کنند، که از دهه ۱۹۹۰ به سرعت به یک گزینه رایج تبدیل شده‌است.[۱۱] همچنین لوازم جانبی مردان طاس با گوشواره‌های حلقوی یا گل میخ متداول شده‌است، این چهره مشهور توسط چهره‌هایی مانند مایکل جوردن بازیکن بسکتبال و استیو آستین کشتی‌گیر حرفه‌ای هنگام تراشیدن سر در دهه ۱۹۹۰ استفاده می‌شود.[۱۲]

داستان[ویرایش]

در داستان‌های مدرن، سرهای تراشیده شده اغلب با شخصیت‌هایی همراه هستند که عبوس و منضبط یا سختگیرانه از خود نشان می‌دهند. به عنوان مثال می‌توان به شخصیت‌هایی مانند یول برینر، وین دیزل، تلی ساوالاس (کوجکساموئل ال جکسون (میس ویندو) و سیگورنی ویور (الن ریپلی) و همچنین شخصیت‌هایی چون والتر وایت، آقای تمیز، کریتوس، مأمور ۴۷ و سایتاما اشاره کرد. طاسی گاهی قسمت مهمی از زندگی‌نامه این شخصیت‌ها است. به عنوان مثال، سایتاما در ازای دریافت ابرقدرت‌های خود، تمام موهای خود را از دست داد. سرهای تراشیده شده اغلب در داستان‌های داستانی با شرور نیز مرتبط هستند، مانند لکس لوتر، سرهنگ کورتز و ارنست استاورو ولفلد. یک استثنا قابل توجه بابا وارباکس است.

کله‌پوستی و سایر خرده فرهنگ‌ها[ویرایش]

در دهه ۱۹۶۰، برخی از جوانان طبقه کارگر بریتانیا خرده فرهنگ کله‌پوستی را ایجاد کردند، که اعضای آنها با موهای کوتاه کوتاه متمایز بودند (اگرچه در آن زمان سرشان را تا ته نمی‌تراشیدند). این نگاه تا حدودی تحت تأثیر سبک پسران بی‌ادب جامائیکا بود.[۱۳][۱۴]

جنسیت و جنسیت[ویرایش]

فیتیش جنسی شامل تراشیدن سر، تریکوفیلی نامیده می‌شود. در حالی که سر تراشیده شده مرد اغلب به عنوان نشانه اقتدار و مردانگی دیده می‌شود، سر تراشیده شده زن به‌طور معمول به نشانه آندروژنی است. این ممکن است، اما همیشه، بیانگر عضویت در انجمن دگرباشان جنسی نیست.

جمع‌آوری کمک و پشتیبانی[ویرایش]

سرطان[ویرایش]

زنان در رویداد ۴۶ مامان‌ها، برنامه جمع‌آوری سرمایه و آگاهی مربوط به سرطان، سر خود را می‌تراشند

طاسی عوارض جانبی شناخته شده شیمی درمانی است که اغلب برای درمان سرطان استفاده می‌شود و برخی از افراد قبل از انجام چنین درمانی سر خود را می‌تراشند. برخی از افراد تصمیم گرفتند سر خود را به عنوان همبستگی با مبتلایان به سرطان بتراشند، به ویژه به عنوان بخشی از تلاش برای جمع‌آوری کمک مالی.

چالش کووید-۱۹[ویرایش]

در طی بیماری همه‌گیر کووید-۱۹، بسیاری از کشورها رویه‌های سختگیرانه قرنطینه را وضع کرده و فعالانه مردم را به خود قرنطینگی تشویق می‌کردند. بسیاری از افراد، به ویژه مردان، در ابتدا شروع به تراشیدن موهای خود به عنوان راهی برای مبارزه با خستگی در حین قرنطینه کردن و به دلیل بسته بودن همه آرایشگاه‌ها، قادر به کوتاه کردن موهای خود نبودند.[۱۵]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. DeMello, Margo (2012). Faces Around the World: A Cultural Encyclopedia of the Human Face. ABC-CLIO. p. 135. ISBN 1-59884-617-5. For instance, beginning in the Middle Ages, European women of means shaved, pumiced, or plucked their eyebrows, and often shaved some of their hairline as well, in order to achieve the beauty standard of a wide, high forehead.
  2. "Article 87 ... shall be sentenced to flogging, having his head shaven, and one year of exile ..." بایگانی‌شده در ۲۶ اوت ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine, The Islamic Penal Code of the Islamic Republic of Iran
  3. Richard J. Evans (2006). The Third Reich in Power. Penguin Books. p. 540. ISBN 978-0-14-100976-6.
  4. "Shaved Heads and Marked Bodies: Representations From Cultures of Trauma" Kristine Stiles, Duke University (1993) Duke.edu
  5. "''"An Ugly Carnival"'', The Guardian". Theguardian.com. 30 May 2018. Retrieved 3 June 2019.
  6. "Shorn Women: Gender and Punishment in Liberation France", شابک ‎۹۷۸−۱−۸۵۹۷۳−۵۸۴−۸
  7. "Ryssän heilat ja pikku-Iivanat" (به فنلاندی)
  8. Geraldine A. Larkin, First You Shave Your Head, Celestial Arts (2001), شابک ‎۱−۵۸۷۶۱−۰۰۹−۴
  9. Ulrike Blume-Peytavi, ed. (2008). Hair Growth and Disorders (illustrated ed.). Springer Science & Business Media. p. 535. ISBN 3-540-46911-7. Retrieved 17 May 2014.
  10. Ulrike Blume-Peytavi, ed. (2008). Hair Growth and Disorders (illustrated ed.). Springer Science & Business Media. p. 535. ISBN 3-540-46911-7. Retrieved 17 May 2014.
  11. "John Travolta proudly debuts bald head on red carpet after years of wearing wigs". Metro News. 27 January 2019.
  12. Benedictus, Leo (2 February 2013). "The 10 rules for bald men". The Guardian (به انگلیسی). ISSN 0261-3077. Retrieved 1 December 2018.
  13. Old Skool Jim. Trojan Skinhead Reggae Box Set liner notes. London: Trojan Records. TJETD169.
  14. Marshall, George (1991). Spirit of '69 – A Skinhead Bible. S.T. Publishing.
  15. "Why are so many people shaving their heads?"
موی انسان

موی بدن انسان

اصطلاحات در زبان
دسته‌های مو

مو | موی زیبا: زُِلف | زلفان | دسته‌‌ای از موی سر: گیس | گیسو | گیسوان | دستهٔ مو در جلو: کاکُل | موی آویخته: طُرّه | دستهٔ بلند: کمند

مقدار مو

بی‌مو | کچل | تاس | کم‌مو | کوسه (بی‌ریش) | پرمو | پشمالود 

زبانزدها

سفید کردن مو در آسیاب | به مویی بند بودن | سیخ شدن مو بر تن | مو لای درز چیزی نرفتن | موی دماغ شدن | مو را از ماست کشیدن | مو درآوردن زبان | یک مو از خرس کندن | مو نزدن دو چیز | کم شدن یک تار مو از سر کسی | آتش زدن موی کسی

کالبدشناسی
اجزاء

پیاز | ریشه | جوانه | سیاه‌یاخته | ماتریکس | پوسته | فولیکول | بشره | لایه هاکسلی | لایه هنله | لایه آبگین | مغز | غده چربی‌دار | ماهیچه راست‌کننده | رنگ‌دانه | کراتین 

نام در بدن

موی سر: گیس | موی پایین پیشانی: ابرو | موی پلک: مژه | موی صورت: ریش | موی بناگوش: پاگوشی | موی لب بالا: سبیل | موی بینی: مو | موی سینه: مو/پشم | موی اندام تناسلی: زهار/پشم 

مراحل رشد

آناژن (فاز فعال) | کاتاژن (فاز تحلیل‌رونده) | تلوژن (فاز استراحت)

بیماری‌ها

مو خوره | گَری | کچلی | شوره سر | طاسی سکه‌ای | ریزش آندروژنیک مو | پرمویی

اصلاح و زیبایی
حالت

فِرفِری، مُجَعَّد، تاب‌دار، ‌موج‌دار، صاف، لَخت، ژولیده، افشان، پریشان، سیخ، ژل‌زده، پف‌کرده، مارپیچ، بافته

رنگ

رنگ‌ها: مشکی | قهوه‌ای سیر | قهوه‌ای تیره | قهوه‌ای | قهوه‌ای متوسط | قهوه‌ای روشن | شرابی | ارغوانی | بلوند تیره | بلوند روشن | بلوند خیلی روشن | بلوند پلاتینه | مفاهیم: های‌لایت | دکلره | مِش 

وسایل مربوط

اسپری مو | برس | بیگودی | تل | تیغ | چادر | حوله | خودتراش | دستمال سر | رنگ مو | روسری | ریش‌تراش | ژل | سشوار | سنجاق سر | شامپو | شانه | فرچه | قیچی | کش مو | کلاه | گُل سر | گلاه‌گیس | ماشین سرتراشی | مقنعه | موچین | موم سرد | نرم‌کننده مو | واجبی | هدبند 

مدل‌ها

موی دم اسبی | موی آناناسی | ریش بزی | ریش ستاری | سبیل تابیده | سبیل قیطانی | اصطلاحات مدل‌دادن: پیچیدن و لوله کردن- پیچیدن فرانسوی- شانه مخصوص- نیم پیچ فرانسوی- حلقه مو- پیچ پشت- مدل برگردان سریع- پیچ ویکتوریایی- شینیون بافته- گیبسون- گوجه- استفاده از چوب مخصوص- گوجه بافته- لوله کردن- بافته حلقه شده- گوجه با موهای لوله شده- لوله برگردان- حلقه دور دم اسبی- پیچ بالای سر- دم اسبی پیچیده- بافت فرانسوی اصلی- بافت فرانسوی- بافت فرانسوی درون به بیرون- گوجه فرانسوی- بافت فرانسوی تو رفته- بافت چین‌دار- بافت فرانسوی بالا به پایین- بافت جناغی اصلی- بافت جناغی اصلی فرانسوی- بافت جناغی فرانسوی- کمند- کمند فرانسوی

مکان‌ها

آرایشگاه | پیرایشگاه | سلمانی | سالن آرایش | اتاق گریم 

جستارهای وابسته دستگاه پوششی بدن | پر | کُرک | پُرز | تیغ جوجه‌تیغی | بند انداختن | اپیلاسیون | کاشت مو