تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی: تفاوت میان نسخهها
AzizAlizad (بحث | مشارکتها) اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح املا، اصلاح سجاوندی |
AzizAlizad (بحث | مشارکتها) اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== خلاصه == |
== خلاصه == |
||
بوردیو میگوید کسانی که حجم بالایی از [[سرمایه فرهنگی]] – داراییهای اجتماعی غیرمالی، مانند آموزش، که [[تحرک اجتماعی]] فراتر از ابزارهای اقتصادی را ارتقا میدهند، به احتمال زیاد میتوانند تعیین کنند که چه چیزی [[ |
بوردیو میگوید کسانی که حجم بالایی از [[سرمایه فرهنگی]] – داراییهای اجتماعی غیرمالی، مانند آموزش، که [[تحرک اجتماعی]] فراتر از ابزارهای اقتصادی را ارتقا میدهند، به احتمال زیاد میتوانند تعیین کنند که چه چیزی [[ذوق (زیباییشناسی)|ذوق]] را در جامعه تشکیل میدهد. کسانی که در کل سرمایه کمتری دارند این سلیقه و تمایز فرهنگ بالا و پایین را مشروع و طبیعی میپذیرند و بنابراین محدودیتهای موجود در تبدیل بین اشکال مختلف سرمایه (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی) را بپذیرند. کسانی که سرمایه کلی پایینی دارند [[نابرابری اجتماعی|نمیتوانند به آن دسترسی پیدا کنند]] حجم بیشتری از سرمایه فرهنگی دارند زیرا ابزار لازم برای این کار را ندارند. این میتواند به معنای نداشتن اصطلاحات برای توصیف یا روشهای درک آثار هنری کلاسیک، به دلیل ویژگیهای [[عادتواره]] باشد. بوردیو در این رابطه مدعی است ''مردم طبقه کارگر انتظار دارند که اشیا یک وظیفه را انجام دهند'' در حالی که کسانی که از نیازهای اقتصادی فارغ هستند، میتوانند [[نگاه]] خالص جدا از زندگی روزمره را اداره کنند.<ref>{{cite book| last= بوردیو | first= پیر | title= تمایز | year= 1984| publisher= [[راتلج]]| isbn= 0-674-21277-0| pages= [https://archive.org/details/distinctionsocia0000bour/page/5 5 & 41]| url= https://archive.org/details/distinctionsocia0000bour/page/5}}</ref> بوردیو استدلال میکند که پذیرش اشکال «مسلط» سلیقه نوعی «خشونت نمادین» است.<ref>{{cite book | last1= بوردیو | first1= پیر | last2= واکانت| first2= لویک | title= دعوت به جامعهشناسی بازتابی | year= 1992 | publisher= [[پالتی]]pages= ۱۶۷}}</ref> یعنی طبیعی شدن این تمایز سلیقه و نادرست تشخیص آن به عنوان ضروری، طبقات تحت سلطه را از ابزار تعریف جهان خود محروم میکند که منجر به زیان کسانی میشود که سرمایه کلی کمتری دارند. علاوه بر این، حتی طبقات اجتماعی زیردست همزمانی ممکن است به نظر برسد که ایدههای خود را دارند که چه چیزی خوب است و چه چیزی خوب نیست. «[[زیباییشناسی]]» طبقه کارگر زیباییشناسی تحت سلطهای است که دائماً موظف است خود را بر اساس زیباییشناسی مسلط [[طبقه حاکم]] تعریف کند.<ref>{{cite book| last= بوردیو | first= پیر | title= تمایز | year= 1984| publisher= [[راتلج]]| isbn= 0-674-21277-0| pages= [https://archive.org/details/distinctionsocia0000bour/page/41 41]| url= https://archive.org/details/distinctionsocia0000bour/page/41}}</ref> |
||
== نظریه == |
|||
انتخابهای زیباییشناختی یک فرد «کسریهای طبقاتی» (گروههای اجتماعی مبتنی بر طبقات) را ایجاد میکند و بهطور فعال یک طبقه اجتماعی را از سایر طبقات اجتماعی یک جامعه دور میکند. از این رو، تمایل به انواع خاصی از غذاها، موسیقی و هنر در کودکان آموزش داده میشود و این سلیقههای طبقه ای خاص (نه خاص و نه فردی) به هدایت کودکان به موقعیتهای اجتماعی «مناسب» کمک میکند. |
|||
از این رو، انتخاب خود به یک بخش طبقاتی با برانگیختن درونی سازی ترجیحات کودک برای اشیا و رفتارهای مناسب برای او به عنوان عضوی از یک طبقه اجتماعی و همچنین ایجاد بیزاری نسبت به اشیاء و رفتارهای ترجیحی سایر طبقات اجتماعی حاصل میشود. در عمل، هنگامی که یک مرد یا یک زن با فرهنگ و هنر طبقه اجتماعی دیگر روبرو میشود، احساس «انزجار، تحریک شده توسط وحشت، یا عدم تحمل احشایی («احساس بیماری») نسبت به ذوق دیگران میکند.<ref>تمایز: بوردیو، ۱۹۸۴، ص ۵۶.</ref> |
|||
بنابراین، «[[ذوق (جامعهشناسی)| ذوق]]» مثال مهمی از [[سلطه فرهنگی]]، چگونگی تعیین کسریهای طبقاتی است. این فقط در اختیار داشتن [[سرمایه اجتماعی]] و سرمایه اقتصادی نیست بلکه در اختیار داشتن [[سرمایه فرهنگی]] نیز هست. القا و کسب سرمایه فرهنگی به عنوان یک مکانیسم موذیانه برای تضمین [[نظریه بازتولید|بازتولید اجتماعی]] و همچنین [[بازتولید فرهنگی]] [[طبقه حاکم]] استفاده میشود. علاوه بر این، چون در سنین پایین به افراد ذوق آموزش داده میشود، ذوق عمیقاً درونی میشود. تنظیم مجدد اجتماعی برای ذوق بسیار دشوار است. ذوق القاء شده و اکتسابی تمایل به شناسایی دائمی یک فرد به عنوان یکی از طبقه اجتماعی خاص دارد و این مانع [[تحرک اجتماعی]] میشود. به این ترتیب، [[ایدئولوژی مسلط|سلیقههای فرهنگی]] طبقه مسلط (حاکم) تمایل دارد بر ذائقه سایر [[طبقه اجتماعی|طبقات اجتماعی]] تسلط یابد. وادار کردن مردان و زنان طبقاتی که از نظر اقتصادی و فرهنگی تحت سلطه هستند به انطباق با ترجیحات زیبایی شناختی غالب، یا خطر عدم تأیید «اجتماعی» (اما در واقع، کسری و سلطه جویانه) - خام، مبتذل و بیمزه به نظر برسد. |
|||
== روششناسی == |
|||
بوردیو تحت تأثیر [[ساختارگرایی]] تلاش کرد از اتکای سنتی به [[تحلیل رگرسیون]] در جامعهشناسی معاصر فراتر رفته و به رویکرد کمی دقیقتری دست یابد. به جای تکیه بر همبستگی چندگانه [[متغیرهای مستقل]]، او علاقمند به ایجاد چارچوبی بود که به او اجازه میدهد ''نظام کامل روابط را که اصل واقعی نیرو را تشکیل میدهد و شکل خاص تأثیرات ثبت شده در فلان همبستگی را تشکیل میدهد'' را مشاهده کند. برای تجزیه و تحلیل در '''تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی'''، بوردیو که با تکنسین آماری خود - صلاح بوهدجا - کار میکرد، چندین دور [[تحلیل تناظر]] را بر روی مجموعه ای از دادههای دو نظرسنجی، «نظرسنجی کداک» در سال ۱۹۶۳ و «بررسی سلیقه» در سال ۱۹۶۷ به کار برد. علاوه بر این تحلیل، بوردیو همچنین تحلیل مکاتباتی را برای زیرمجموعهای از دادهها، پاسخهایی از آنچه بوردیو «طبقات مسلط» و «خردهبورژوازی» مینامید، اعمال کرد. این نوع پژوهش بیانگر تلاش اولیه برای [[تحلیل دادههای هندسی]]، به ویژه [[تحلیل مکاتبات چندگانه]] بود که به یک چارچوب روش شناختی مهم در کار بعدی بوردیو تبدیل شد.<ref name="RobsonSanders2009">{{cite book|author1= کارن رابسون |author2= کریس سندرز |title= نظریه کمی سازی: پیر بوردیو: پیر بوردیو |url=https://books.google.com/books?id=yK1jRUCmWYgC&pg=PA10 |date=21 January 2009 |publisher= اسپرینگر |isbn=978-1-4020-9450-7 |pages=۱۲–۱۴}}</ref> |
|||
== معرفی == |
== معرفی == |
||
در سال ۱۹۹۸ [[انجمن بینالمللی جامعهشناسی]] «تمایز» را به عنوان یکی از ده کتاب مهم جامعهشناسی سده بیستم پس از [[ساخت اجتماعی واقعیت]]» (۱۹۶۶) اثر [[پیتر برگر]] و [[توماس لاکمن]]» رأی داد ولی جلوتر از ''[[ |
در سال ۱۹۹۸ [[انجمن بینالمللی جامعهشناسی]] «'''تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی'''» را به عنوان یکی از ده کتاب مهم جامعهشناسی سده بیستم پس از [[ساخت اجتماعی واقعیت]]» (۱۹۶۶) اثر [[پیتر برگر]] و [[توماس لاکمن]]» رأی داد ولی جلوتر از ''[[فرایند تمدنسازی]]'' (۱۹۳۹) اثر [[نوربرت الیاس]].<ref name="isa-sociology"/> منتقد [[کامیل پالیا]] موافقت خود را با این نتیجهگیری بوردیو اعلام کرد که ذائقه به تغییر مفروضات اجتماعی بستگی دارد، اما پیشنهاد کرد که باید آشکار میبود، و «تمایز» را رد کرد.<ref>{{cite web|url=http://www.salon.com/2009/01/14/obama_83/|title=تخریبهای اولیه اوباما|first=Camille |last=Paglia |date=15 ژانویه 2009 |accessdate =5 ژانویه 2017 |work=[[Salon.com]]}}</ref> |
||
== کتابشناسی به فارسی == |
== کتابشناسی به فارسی == |
||
* '''تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی''': [[پیر بوردیو]]، مترجم حسن |
* '''تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی''': [[پیر بوردیو]]، مترجم [[حسن چاوشیان]]، تهران: نشر ثالث، ۸۴۸ صفحه. {{شابک|۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۵۸۳-۸}} |
||
== پانویس == |
== پانویس == |
نسخهٔ ۲۹ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۶:۱۱
نویسنده(ها) | پیر بوردیو |
---|---|
عنوان اصلی | (La Distinction) |
برگرداننده(ها) | فارسی: حسن چاوشیان |
کشور | فرانسه |
زبان | زبان فرانسوی |
موضوع(ها) | جامعهشناسی |
تاریخ نشر | ۱۸۹۷ |
انتشار به انگلیسی | فرانسه: ۱۹۷۹؛ انگلیسی: ۱۹۸۴؛ فارسی: ۱۳۹۰ |
گونه رسانه | کتاب کاغذی |
شابک | شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۵۸۳-۸ |
تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی (به فرانسوی: La distinction : Critique sociale du jugement) و (به انگلیسی: Distinction) کتابی است که در سال ۱۹۷۹ توسط پیر بوردیو (۱۹۳۰–۲۰۰۲) جامعهشناس فرانسوی نوشته شده که بر اساس پژوهش تجربی نویسنده از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۸ و یک گزارش جامعهشناختی در مورد وضعیت فرهنگ فرانسه است. در سال ۱۹۸۴ «تمایز» برای اولین بار به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شد. در سال ۱۹۹۸ انجمن بینالمللی جامعهشناسی «تمایز» را به عنوان یکی از ده کتاب مهم جامعهشناسی سده بیستم انتخاب کرد.[۱] در ایران با ترجمه حسن چاوشیان از نشر ثالث منتشر شدهاست.
خلاصه
بوردیو میگوید کسانی که حجم بالایی از سرمایه فرهنگی – داراییهای اجتماعی غیرمالی، مانند آموزش، که تحرک اجتماعی فراتر از ابزارهای اقتصادی را ارتقا میدهند، به احتمال زیاد میتوانند تعیین کنند که چه چیزی ذوق را در جامعه تشکیل میدهد. کسانی که در کل سرمایه کمتری دارند این سلیقه و تمایز فرهنگ بالا و پایین را مشروع و طبیعی میپذیرند و بنابراین محدودیتهای موجود در تبدیل بین اشکال مختلف سرمایه (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی) را بپذیرند. کسانی که سرمایه کلی پایینی دارند نمیتوانند به آن دسترسی پیدا کنند حجم بیشتری از سرمایه فرهنگی دارند زیرا ابزار لازم برای این کار را ندارند. این میتواند به معنای نداشتن اصطلاحات برای توصیف یا روشهای درک آثار هنری کلاسیک، به دلیل ویژگیهای عادتواره باشد. بوردیو در این رابطه مدعی است مردم طبقه کارگر انتظار دارند که اشیا یک وظیفه را انجام دهند در حالی که کسانی که از نیازهای اقتصادی فارغ هستند، میتوانند نگاه خالص جدا از زندگی روزمره را اداره کنند.[۲] بوردیو استدلال میکند که پذیرش اشکال «مسلط» سلیقه نوعی «خشونت نمادین» است.[۳] یعنی طبیعی شدن این تمایز سلیقه و نادرست تشخیص آن به عنوان ضروری، طبقات تحت سلطه را از ابزار تعریف جهان خود محروم میکند که منجر به زیان کسانی میشود که سرمایه کلی کمتری دارند. علاوه بر این، حتی طبقات اجتماعی زیردست همزمانی ممکن است به نظر برسد که ایدههای خود را دارند که چه چیزی خوب است و چه چیزی خوب نیست. «زیباییشناسی» طبقه کارگر زیباییشناسی تحت سلطهای است که دائماً موظف است خود را بر اساس زیباییشناسی مسلط طبقه حاکم تعریف کند.[۴]
نظریه
انتخابهای زیباییشناختی یک فرد «کسریهای طبقاتی» (گروههای اجتماعی مبتنی بر طبقات) را ایجاد میکند و بهطور فعال یک طبقه اجتماعی را از سایر طبقات اجتماعی یک جامعه دور میکند. از این رو، تمایل به انواع خاصی از غذاها، موسیقی و هنر در کودکان آموزش داده میشود و این سلیقههای طبقه ای خاص (نه خاص و نه فردی) به هدایت کودکان به موقعیتهای اجتماعی «مناسب» کمک میکند. از این رو، انتخاب خود به یک بخش طبقاتی با برانگیختن درونی سازی ترجیحات کودک برای اشیا و رفتارهای مناسب برای او به عنوان عضوی از یک طبقه اجتماعی و همچنین ایجاد بیزاری نسبت به اشیاء و رفتارهای ترجیحی سایر طبقات اجتماعی حاصل میشود. در عمل، هنگامی که یک مرد یا یک زن با فرهنگ و هنر طبقه اجتماعی دیگر روبرو میشود، احساس «انزجار، تحریک شده توسط وحشت، یا عدم تحمل احشایی («احساس بیماری») نسبت به ذوق دیگران میکند.[۵]
بنابراین، « ذوق» مثال مهمی از سلطه فرهنگی، چگونگی تعیین کسریهای طبقاتی است. این فقط در اختیار داشتن سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی نیست بلکه در اختیار داشتن سرمایه فرهنگی نیز هست. القا و کسب سرمایه فرهنگی به عنوان یک مکانیسم موذیانه برای تضمین بازتولید اجتماعی و همچنین بازتولید فرهنگی طبقه حاکم استفاده میشود. علاوه بر این، چون در سنین پایین به افراد ذوق آموزش داده میشود، ذوق عمیقاً درونی میشود. تنظیم مجدد اجتماعی برای ذوق بسیار دشوار است. ذوق القاء شده و اکتسابی تمایل به شناسایی دائمی یک فرد به عنوان یکی از طبقه اجتماعی خاص دارد و این مانع تحرک اجتماعی میشود. به این ترتیب، سلیقههای فرهنگی طبقه مسلط (حاکم) تمایل دارد بر ذائقه سایر طبقات اجتماعی تسلط یابد. وادار کردن مردان و زنان طبقاتی که از نظر اقتصادی و فرهنگی تحت سلطه هستند به انطباق با ترجیحات زیبایی شناختی غالب، یا خطر عدم تأیید «اجتماعی» (اما در واقع، کسری و سلطه جویانه) - خام، مبتذل و بیمزه به نظر برسد.
روششناسی
بوردیو تحت تأثیر ساختارگرایی تلاش کرد از اتکای سنتی به تحلیل رگرسیون در جامعهشناسی معاصر فراتر رفته و به رویکرد کمی دقیقتری دست یابد. به جای تکیه بر همبستگی چندگانه متغیرهای مستقل، او علاقمند به ایجاد چارچوبی بود که به او اجازه میدهد نظام کامل روابط را که اصل واقعی نیرو را تشکیل میدهد و شکل خاص تأثیرات ثبت شده در فلان همبستگی را تشکیل میدهد را مشاهده کند. برای تجزیه و تحلیل در تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی، بوردیو که با تکنسین آماری خود - صلاح بوهدجا - کار میکرد، چندین دور تحلیل تناظر را بر روی مجموعه ای از دادههای دو نظرسنجی، «نظرسنجی کداک» در سال ۱۹۶۳ و «بررسی سلیقه» در سال ۱۹۶۷ به کار برد. علاوه بر این تحلیل، بوردیو همچنین تحلیل مکاتباتی را برای زیرمجموعهای از دادهها، پاسخهایی از آنچه بوردیو «طبقات مسلط» و «خردهبورژوازی» مینامید، اعمال کرد. این نوع پژوهش بیانگر تلاش اولیه برای تحلیل دادههای هندسی، به ویژه تحلیل مکاتبات چندگانه بود که به یک چارچوب روش شناختی مهم در کار بعدی بوردیو تبدیل شد.[۶]
معرفی
در سال ۱۹۹۸ انجمن بینالمللی جامعهشناسی «تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی» را به عنوان یکی از ده کتاب مهم جامعهشناسی سده بیستم پس از ساخت اجتماعی واقعیت» (۱۹۶۶) اثر پیتر برگر و توماس لاکمن» رأی داد ولی جلوتر از فرایند تمدنسازی (۱۹۳۹) اثر نوربرت الیاس.[۱] منتقد کامیل پالیا موافقت خود را با این نتیجهگیری بوردیو اعلام کرد که ذائقه به تغییر مفروضات اجتماعی بستگی دارد، اما پیشنهاد کرد که باید آشکار میبود، و «تمایز» را رد کرد.[۷]
کتابشناسی به فارسی
- تمایز: نقد اجتماعی قضاوتهای ذوقی: پیر بوردیو، مترجم حسن چاوشیان، تهران: نشر ثالث، ۸۴۸ صفحه. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۸۰-۵۸۳-۸
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ / "ISA - انجمن بینالمللی جامعهشناسی: کتابهای قرن". انجمن بینالمللی جامعهشناسی. 1998. Retrieved 2012-07-25.
{{cite web}}
: Check|url=
value (help) - ↑ بوردیو, پیر (1984). تمایز. راتلج. pp. 5 & 41. ISBN 0-674-21277-0.
- ↑ بوردیو, پیر; واکانت, لویک (1992). دعوت به جامعهشناسی بازتابی. پالتیpages= ۱۶۷.
- ↑ بوردیو, پیر (1984). تمایز. راتلج. pp. 41. ISBN 0-674-21277-0.
- ↑ تمایز: بوردیو، ۱۹۸۴، ص ۵۶.
- ↑ کارن رابسون; کریس سندرز (21 January 2009). نظریه کمی سازی: پیر بوردیو: پیر بوردیو. اسپرینگر. pp. ۱۲–۱۴. ISBN 978-1-4020-9450-7.
- ↑ Paglia, Camille (15 ژانویه 2009). "تخریبهای اولیه اوباما". Salon.com. Retrieved 5 January 2017.
پیوند به بیرون
- پتری لیوکونن: "پیر بوردیو" در کتب و نویسندگان.
- Marxists.org