آرتور دو گوبینو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
|توضیح_تصویر=
|توضیح_تصویر=
|نام دیگر=
|نام دیگر=
|ملیت= [[فرانسوی]]
|ملیت= [[فرانسوی]] [[file:Flag of France.svg|22px]]
|سال‌های فعالیت=
|سال‌های فعالیت=
|فرزندان= دختری به نام دیان
|فرزندان= دختری به نام دیان

نسخهٔ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۰۸:۵۰

آرتور دو گوبینو
زادهٔ۱۴ ژوئیه ۱۸۱۶
شهر ویل‌داوری در فرانسه
درگذشت۱۳ اکتبر ۱۸۸۲
پاریس
ملیتفرانسوی
پیشهنویسنده
فرزنداندختری به نام دیان

آرتور دو گوبینو (به فرانسوی: Joseph Arthur de Gobineau) ‏ (۱۸۱۶ - ۱۸۸۲) نویسنده، خاورشناس، شاعر، مورخ و سیاستمدار فرانسوی. ریشهٔ نظریات نژادگرایانه در عصر جدید را به او نسبت می‌دهند. با این که در زمان حیاتش جز در نزد معدودی از روشنفکران و هنرمندان مانند واگنر که دوست او بود شناخته نشد، ولی پس از مرگش اندیشه‌های او طرفدارانی یافت و اصول و عقاید او در بارهٔ عدم تساوی نژادها مخصوصاً در آلمان بسیار مورد توجه قرار گرفت و او را به شهرت جهانی رساند.

زندگی‌نامه

گوبینو در شهر ویل‌داوری از شهرهای فرانسه به دنیا آمد. پدرش از یک خاندان اصیل بوردو بود. مادرش در کودکی گوبینو به سوئیس رفت و پسرش را به مدرسهٔ بی‌ین فرستاد در این مدرسه بود که مقدمات زبان‌های شرقی را فراگرفت. بعد از مدتی به علت اخراج پدرش از ارتش فرانسه به شهر لوریان رفت و در این شهر به تاریخ و ادبیات علاقه پیدا کرد. استادش دربارهٔ او گفته بود: هرگز کسی را ندیده ام که در عین هوشمندی این همه ساده‌دل باشد. از همان دوران مسحور زیبایی‌های مشرق‌زمین گشت و در نوزده‌سالگی به پاریس رفت. در پاریس به کارهای اداری و روزنامه‌نگاری مشغول گشت و اولین منظومهٔ خود را با نام دلفزا را که همهٔ بازیگران آن ایرانی بودند، به رشتهٔ تحریر درآورد و در آن کمی از تأثرات و عواطف خود را بیان کرد. در سال ۱۸۴۹ توکویل وزیر امور خارجه فرانسه او را رئیس دفتر خود کرد و راه را برای سفرهای گوبینو به مشرق‌زمین هموار کرد.

سفر به ایران

گوبینو در سال ۱۸۵۵ به همراه همسر و دخترش از طریق بندر بوشهر به ایران آمد و از طرف دربار استقبال باشکوهی از او به عمل آمد. در طول اقامت خود در ایران به زبان فارسی مسلط شد و به کارهایی از قبیل سکه‌شناسی و تاریخ و فلسفه و ترجمهٔ متون فارسی به فرانسه مشغول گشت. خود گوبینو در نامه‌ای به خواهرش می‌نویسد: در ایران همه چیز هست؛ زندگی، خدا، هستی، نیکی و… من به ایران آمده ام تا ببینم مردم این سرزمین پهناور و باستانی چطور زندگی می‌کنند و چطور می‌اندیشند. گوبینو در طول زندگی پرماجرای خود در سال ۱۸۵۸ بار دیگر به فرانسه بازگشت و به امریکا رفت و بعد از مدتی بار دیگر در مقام سفیر فرانسه به تهران اعزام شد و تا سال ۱۸۶۳ در این مقام باقی ماند. سال‌های آخر عمر او در سفر به سرزمین‌های اروپایی مخصوصاً آلمان و ایتالیا سپری شد و در اواخر عمر هم در پاریس زیست و در شهر تورن درگذشت.

عقاید و اندیشه‌ها

گروهی او را فیلسوف و از بزرگ‌ترین متفکران جهان می‌شمارند، در حالی که جمعی دیگر اندیشه‌های او را مضر و دورریختنی می‌دانند. ولی بدون شک اندیشه‌های او در قرن بیستم منشأ تحولات زیادی در اروپا شد. کنت دو گوبینو مبتکر مکتب فلسفی مخصوصی به نام گوبینیسم و معتقد به برتری نژاد آریایی بوده است که در آغاز قرن بیستم به خصوص در سال‌های بعد از جنگ جهانی اول طرفداران بسیاری در اروپا پیدا کرد. این مکتب بیشتر مورد توجه و احترام نویسندگان و متفکران آلمانی بود تا فرانسوی، به طوری که آلمانی‌ها مقالات و کتاب‌های متعددی را دربارهٔ افکار عقاید وی منتشر ساختند و صریحاً می‌توان گفت پیدایش مرام نازی در آلمان که متکی به برتری نژادی بود، مستقیماً از فلسفهٔ گوبینیسم سرچشمه می‌گرفت. گوبینو دربارهٔ موضوع نژادها تابع اصلی بود که اقتصاددانان دربارهٔ پول وضع کرده اند و می‌گویند که پول بد همیشه پول خوب را از میدان به در می‌کند، یعنی معتقد بود که مثلاً اگر نژاد سامی با نژادهای آریایی آمیخته شد در نتیجهٔ این آمیزش آریایی‌نژادان همهٔ صفات اصلی خود را که زیبایی، استواری اندام و دلیری، رادمردی و عدم گرایش به سازش و دروغ را از دست می‌دهند و تبدیل به مردانی حریص، فریبکار و ترسو و سخت‌جان می‌شوند و صفات درجه‌دوم، سرانجام جایگزین صفات درجه‌اول نژاد عالی‌تر می‌گردد. گوبینو با این عقاید به نتایج آمیزش ایرانیان با تازیان خوشبین نبود و می‌گفت که شاهنشاهی ایران را نژاد آریایی که مظهر نجابت و دلیری بی‌باکی بوده است، درآغاز تشکیل داده و سپس بر اثر تماس مستمر با نژادهای مختلف مانند تورانیان و تازیان، ارزش معنوی خود را به تدریج از دست داده و در این زمینه دو بیت از شاهنامهٔ فردوسی را در شرح نامهٔ رستم فرخ‌هرمزد به برادرش، مصادره به مطلوب می‌کند که می‌گوید:

ز دهقان و از ترک و از تازیاننژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بودسخن‌ها به کردار بازی بود

براثر همین دیدگاه‌ها بود که دربارهٔ کشورگشایی‌های فرانسه خوشبین نبود و معتقد بود که اشغال سرزمین‌های دیگر منجر به آمیزش نژادها می‌گردد و سودهای آنی زودگذر را به زیان‌های جبران‌ناپذیر درازمدت مبدل می‌سازد. گوبینو دربارهٔ ایرانیان بارها گفته بود: ممالکی که در دوره‌های مختلف به ایران حمله کردند حتی اگر به ایران هم تسلط پیدا می‌کردند به جای این که تمدن خود را در مردم ایران نفوذ دهند، تمدن ایرانی در آن‌ها نفوذ می‌کرد به همین دلیل در اکثر ممالک دنیا خصوصیات ایرانی رخنه کرد. ایران همیشه روی پای خود ایستاد و تمدن و فرهنگ خود را به دیگر اقوام شناساند و این نشانهٔ فرهنگ و تمدن غنی ایرانی است که حتی در قوم فاتح هم اثر می‌گذاشت. در کل در بحث نژادیِ خود، نژاد ایرانیان را نژاد منتخب و گزیدهٔ قوم آرین می‌دانست و کلیهٔ خصوصیاتی را که برای یک نژاد قوی و منتخب در کتاب خود طبقه‌بندی کرده بود را در قوم ایرانی سراغ می‌گرفت و از این روست که تاریخ این مملکت را نوشته و آن را تاریخ ایرانیان نام نهاده است. گوبینو از مکتب‌های فلسفی، دین و فلسفهٔ زرتشت را می‌پسندید و آن را جالب‌ترین فلسفه‌ای می‌دانست که با آن روبه‌رو شده است. در کل شخصیت‌های معروفی چون نیچه، واگنر، و ویلهلم دوم از افکار و اندیشه‌های گوبینو تأثیر پذیرفته اند.

آثار

از آثار او می‌توان به زندانی خوش‌اقبال، مادموازل ایرنوا، صومعهٔ تیفن، مقاله دربارهٔ عدم تساوی نژادها، سه سال در آسیا، ادیان و فلسفه‌های آسیای مرکزی، افسانه‌های آسیایی، رنسانس امادیس، مکاتبات تاریخ ایرانیان، لیلا خانم و جنگ ترکمن‌ها اشاره کرد. جنجالی‌ترین کتاب او کتابی است دربارهٔ عدم تساوی نژادها. کتاب سه سال در ایران او توسط ذبیح‌الله منصوری به فارسی ترجمه شده است.

منابع

  • فرهنگ سیاسی، نوشتهٔ داریوش آشوری
  • پژوهشگران معاصر ایران، نوشتهٔ هوشنگ اتحاد
  • مقالات جمالزاده
  • دایرةالمعارف مصاحب ذیل گوبینو کنت