برزخ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
آدرس و مختصات برزخ
الگو تمیزکاری، ویکی سازی، حذف رده مسیحیت
خط ۱: خط ۱:
{{تمیزکاری}}
{{ویکی‌سازی}}
{{دیگر کاربردها}}
{{دیگر کاربردها}}
{{Infobox
{{Infobox
|title= برزخ
|title= برزخ
|header1 = برزخ مسلمانان
|header1 = برزخ مسلمانان
|label2 = کشور
|label2 = قبرستان
|data2 = [[عراق]]
|data2 = [[وادی‌السلام]]
|label3 = شهر
|label3 = مختصات
|data3 = {{coord|32|00|18|N|44|18|54|E|display=inline|name=قبرستان وادی‌السلام}}
|data3 = [[نجف]]
|header4 = برزخ کافران
|label4 = قبرستان
|label5 = چاه
|data4 = [[وادی‌السلام]]
|data5 = [[چاه برهوت|برهوت]]
|label5 = مختصات
|label6 = مختصات
|data5 = {{coord|32|00|18|N|44|18|54|E|display=inline|name=قبرستان وادی‌السلام}}
|data6 = {{coord|17|20|25.2|N|52|26|38.3|E|display=inline|name=چاه برهوت}}
|header6 = برزخ کافران
|label7 = کشور
|data7 = [[یمن]]
|label8 = استان
|data8 = [[استان حضرموت|حضرموت]]
|label10 = وادی
|data10 = [[برهوت]]
|label11 = چاه
|data11 = [[چاه برهوت|برهوت]]
|label12 = مختصات
|data12 = {{coord|17|20|25.2|N|52|26|38.3|E|display=inline|name=چاه برهوت}}
}}
}}
'''برزخ''' در لغت، به معنای چیزی است که در میان دو چیز دیگر حایل شود<ref>[[مفردات راغب|کتاب المفردات فی غریب القرآن]] چاپ بیروت ص۴۸</ref> و در اصطلاح علمای [[اسلام]] به عالمی (جهانی) گفته می‌شود که مابین این جهان و جهان اخروی (قیامت) است.
'''برزخ''' در لغت، به معنای چیزی است که در میان دو چیز دیگر حایل شود<ref>[[مفردات راغب|کتاب المفردات فی غریب القرآن]] چاپ بیروت ص۴۸</ref> و در اصطلاح علمای [[اسلام]] به عالمی (جهانی) گفته می‌شود که مابین این جهان و جهان اخروی (قیامت) است.
خط ۳۰: خط ۲۲:


== برزخ در قرآن ==
== برزخ در قرآن ==
لفظ برزخ ۳ بار در [[قرآن]] در سوره [[مؤمنون|المؤمنون]] آیه ۱۰۰ و سوره [[فرقان (سوره)|الفرقان]] آیه ۵۳ و سوره [[الرحمن]] آیه ۲۰ آمده است.
لفظ برزخ ۳ بار در [[قرآن]] در سوره [[مؤمنون|المؤمنون]] آیه ۱۰۰ و سوره [[فرقان (سوره)|الفرقان]] آیه ۵۳ و سوره [[الرحمن]] آیه ۲۰ آمده‌است.
از آیات قرآن کاملاً این مطلب استفاده می‌شود که غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می‌شود، دنیای دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحاً می‌گویند عالم برزخ. برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته؛ و لهذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلفند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که فرموده‌اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه، او حفره من حفر النیران» عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای بهشت یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم. اهل سعادت، از همان آن توفی و مردن، سعادتشان شروع می‌شود، و اهل عذاب، از همان آن مردن، عذاب برزخیشان آغاز می‌گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می‌کند قرآن نمی‌گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین‌طور منتظر نگهداشته می‌شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت انتظار بسر می‌برند؛ و لهذا می‌فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان می‌آیند اخذ می‌کنند، توفی می‌کنند، تحویل می‌گیرند به تمام و کمال کافران را و فقط بدنشان می‌ماند که بعد می‌پوسد، و اینها را معذب می‌دارند (عذاب عالم برزخ). این بدن دیگر در کار نیست ولی مع‌ذلک عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم» از پیش رو و پشت سر، اینها را می‌زنند و به آنها می‌گویند عذاب سوزان را بچشید. «ذلک بما قدمت ایدیکم، و ان الله لیس بظلام للعبید». این آیه دو فراز دارد: یکی «ذلک بما قدمت ایدیکم» و دیگر: «و ان الله لیس بظلام للعبید». این دو فراز مکمل یکدیگرند. وقتی که صحبت عذابهای دردناک می‌شود، فوراً به [[ذهن انسان]]
از آیات قرآن کاملاً این مطلب استفاده می‌شود که غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می‌شود، دنیای دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحاً می‌گویند عالم برزخ. برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته؛ و لهذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده‌است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلفند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که فرموده‌اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه، او حفره من حفر النیران» عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای بهشت یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم. اهل سعادت، از همان آن توفی و مردن، سعادتشان شروع می‌شود، و اهل عذاب، از همان آن مردن، عذاب برزخیشان آغاز می‌گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می‌کند قرآن نمی‌گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین‌طور منتظر نگهداشته می‌شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت انتظار بسر می‌برند؛ و لهذا می‌فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان می‌آیند اخذ می‌کنند، توفی می‌کنند، تحویل می‌گیرند به تمام و کمال کافران را و فقط بدنشان می‌ماند که بعد می‌پوسد، و اینها را معذب می‌دارند (عذاب عالم برزخ). این بدن دیگر در کار نیست ولی مع‌ذلک عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم» از پیش رو و پشت سر، اینها را می‌زنند و به آنها می‌گویند عذاب سوزان را بچشید. «ذلک بما قدمت ایدیکم، و ان الله لیس بظلام للعبید». این آیه دو فراز دارد: یکی «ذلک بما قدمت ایدیکم» و دیگر: «و ان الله لیس بظلام للعبید». این دو فراز مکمل یکدیگرند. وقتی که صحبت عذابهای دردناک می‌شود، فوراً به [[ذهن انسان]]


می‌آید که چرا خدا چنین عذاب می‌کند؟ آیا این العیاذ بالله ظلم نیست از طرف خداوند؟ قرآن همیشه اینطور جواب می‌دهد: «ذلک بما قدمت ایدیکم» اینها همه به موجب آن چیزهایی است که دستهای خودتان آنها را پیش فرستاده است، یعنی تمام این عذابها و متقابلاً نعیمها، عذابها و نعیمهایی است که به دست خودتان آنها را پیش فرستاده‌اید. خدا هرگز به بندگان خودش ظلم نمی‌کند. آیات قرآن که این مطلب را می‌رساند زیاد است. در قرآن، همیشه عموم مشیت الهی به چشم می‌خورد یعنی قرآن در مسئله مشیت الهی چنین نیست که مثلاً ثنوی باشد و بگوید بعضی امور تحت مشیت الهی است ولی بعضی دیگر تحت مشیت الهی نیست، بلکه می‌گوید همه چیز تحت مشیت الهی است ولی انتساب هر چیزی به اراده خداوند از مجرای سبب و علت خودش است. کارهای بشر هم انتسابش به خداوند از طریق خود بشر و اختیار و اراده اوست.<ref>کتاب توحید شهید مرتضی مطهری</ref>
می‌آید که چرا خدا چنین عذاب می‌کند؟ آیا این العیاذ بالله ظلم نیست از طرف خداوند؟ قرآن همیشه اینطور جواب می‌دهد: «ذلک بما قدمت ایدیکم» اینها همه به موجب آن چیزهایی است که دستهای خودتان آنها را پیش فرستاده‌است، یعنی تمام این عذابها و متقابلاً نعیمها، عذابها و نعیمهایی است که به دست خودتان آنها را پیش فرستاده‌اید. خدا هرگز به بندگان خودش ظلم نمی‌کند. آیات قرآن که این مطلب را می‌رساند زیاد است. در قرآن، همیشه عموم مشیت الهی به چشم می‌خورد یعنی قرآن در مسئله مشیت الهی چنین نیست که مثلاً ثنوی باشد و بگوید بعضی امور تحت مشیت الهی است ولی بعضی دیگر تحت مشیت الهی نیست، بلکه می‌گوید همه چیز تحت مشیت الهی است ولی انتساب هر چیزی به اراده خداوند از مجرای سبب و علت خودش است. کارهای بشر هم انتسابش به خداوند از طریق خود بشر و اختیار و اراده اوست.<ref>کتاب توحید شهید مرتضی مطهری</ref>


== برزخ در روایات ==
== برزخ در روایات ==
پس ازمرگ اول ازجهان دنیابه جهان برزخ اول واردمیشویم که عالمی میان دنیاوآخرت است ازآیات الهی اینگونه استنباط میگرددکه برزخ نیزدوگونه است ابتدابرزخ تدریجی است که بامرگ هرانسان اغازمیگردد سپس درپایان جهان باصوراول برزخ همه هستی بمدت ۴۰سال اغازمیگردد<ref>100مومن</ref>
پس ازمرگ اول ازجهان دنیابه جهان برزخ اول واردمیشویم که عالمی میان دنیاوآخرت است ازآیات الهی اینگونه استنباط میگرددکه برزخ نیزدوگونه است ابتدابرزخ تدریجی است که بامرگ هرانسان اغازمیگردد سپس درپایان جهان باصوراول برزخ همه هستی بمدت ۴۰سال اغازمیگردد<ref>100مومن</ref>


درروایات درخصوص عالم برزخ مسائلی مطرح شده است که بخشی ازان عبارتنداز
در روایات در خصوص عالم برزخ مسائلی مطرح شده‌است که بخشی ازان عبارتنداز:
# ورود به قبر و فشار آن
# سؤال فرشتگان نکیر و منکر
# تقسیم افراد به سه دسته: برخی که نامه اعمالشان خوبست به بهشت برزخی در وادی السلام نجف وارد می‌شوند، دسته دیگر که نامه اعمالشان سیاه است به دوزخ برزخی در حضرموت یمن می‌روند، و دسته سوم بلاتکلیفند و در حالتی مشابه خواب بسر می‌برند تا صبح قیامت<ref>کتاب معاد دستغیب</ref>


== منابع ==
یک-ورودبقبروفشاران دو-سؤال فرشتگان نکیرومنکر سه-تقسیم آفرادبه سه دسته برخی که نامه اعمالشان خوبست به بهشت برزخی دروادی السلام نجف واردمیشونددسته دیگرکه نامه اعمالشان سیاه است بدوزخ برزخی درحضرموت یمن میروندودسته سوم بلاتکلیفندودرحالتی مشابه خواب بسرمیبرندتاصبح قیامت<ref>کتاب معاد دستغیب</ref>
{{پانویس|۲}}


== فلسفه وجود عالم برزخ ==
== فلسفه وجود عالم برزخ ==
خط ۵۸: خط ۵۴:
[[رده:آخرالزمان در اسلام]]
[[رده:آخرالزمان در اسلام]]
[[رده:آخرت‌شناسی]]
[[رده:آخرت‌شناسی]]
[[رده:آخرت‌شناسی در مسیحیت]]
[[رده:اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:اصطلاحات اسلامی]]
[[رده:پس از مرگ]]
[[رده:پس از مرگ]]

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۵۸

برزخ
برزخ مسلمانان
قبرستانوادی‌السلام
مختصات۳۲°۰۰′۱۸″ شمالی ۴۴°۱۸′۵۴″ شرقی / ۳۲٫۰۰۵۰۰°شمالی ۴۴٫۳۱۵۰۰°شرقی / 32.00500; 44.31500 (قبرستان وادی‌السلام)
برزخ کافران
چاهبرهوت
مختصات۱۷°۲۰′۲۵٫۲″ شمالی ۵۲°۲۶′۳۸٫۳″ شرقی / ۱۷٫۳۴۰۳۳۳°شمالی ۵۲٫۴۴۳۹۷۲°شرقی / 17.340333; 52.443972 (چاه برهوت)

برزخ در لغت، به معنای چیزی است که در میان دو چیز دیگر حایل شود[۱] و در اصطلاح علمای اسلام به عالمی (جهانی) گفته می‌شود که مابین این جهان و جهان اخروی (قیامت) است. همچنین به عالم برزخ عالم مثال و خیال نیز می‌گویند.[۲]

کیفیت عالم برزخ

کیفیت عالم برزخ، مانند عالم نفس مجرد (خالی) مطلق از ماده است، یعنی مادّه نیست ولی آثار ماده نظیر کیف و کم و اْین را دارد یعنی دارای اندازه و حدود است و رنگ و شکل و صدا، همانند عالم خواب

برزخ در قرآن

لفظ برزخ ۳ بار در قرآن در سوره المؤمنون آیه ۱۰۰ و سوره الفرقان آیه ۵۳ و سوره الرحمن آیه ۲۰ آمده‌است. از آیات قرآن کاملاً این مطلب استفاده می‌شود که غیر از دنیای قیامت که در آن به حساب کلی افراد رسیدگی می‌شود، دنیای دیگری در بین این دنیا و دنیای قیامت وجود دارد که آن را اصطلاحاً می‌گویند عالم برزخ. برزخ یعنی حائل و واسطه. عالم برزخ یعنی عالمی که در بین عالم دنیا و عالم آخرت قرار گرفته؛ و لهذا در عالم برزخ هم با اینکه هنوز حساب کلی افراد رسیدگی نشده‌است و در قیامت باید رسیدگی بشود، افراد مختلفند، بعضی متنعمند و بعضی معذب. این است که فرموده‌اند: «القبر اما روضه من ریاض الجنه، او حفره من حفر النیران» عالم قبر برای انسان یا به منزله باغی است از باغهای بهشت یا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم. اهل سعادت، از همان آن توفی و مردن، سعادتشان شروع می‌شود، و اهل عذاب، از همان آن مردن، عذاب برزخیشان آغاز می‌گردد. این آیه بر همین مطلب دلالت می‌کند قرآن نمی‌گوید که قبل از قیامت، مردم، چه سعید و چه شقی همین‌طور منتظر نگهداشته می‌شوند برای محاکمه نهایی و تا آن وقت همه در یک حالت انتظار بسر می‌برند؛ و لهذا می‌فرماید اگر ببینی آن زمان را که فرشتگان می‌آیند اخذ می‌کنند، توفی می‌کنند، تحویل می‌گیرند به تمام و کمال کافران را و فقط بدنشان می‌ماند که بعد می‌پوسد، و اینها را معذب می‌دارند (عذاب عالم برزخ). این بدن دیگر در کار نیست ولی مع‌ذلک عذابش هست. «یضربون وجوههم و ادبارهم» از پیش رو و پشت سر، اینها را می‌زنند و به آنها می‌گویند عذاب سوزان را بچشید. «ذلک بما قدمت ایدیکم، و ان الله لیس بظلام للعبید». این آیه دو فراز دارد: یکی «ذلک بما قدمت ایدیکم» و دیگر: «و ان الله لیس بظلام للعبید». این دو فراز مکمل یکدیگرند. وقتی که صحبت عذابهای دردناک می‌شود، فوراً به ذهن انسان

می‌آید که چرا خدا چنین عذاب می‌کند؟ آیا این العیاذ بالله ظلم نیست از طرف خداوند؟ قرآن همیشه اینطور جواب می‌دهد: «ذلک بما قدمت ایدیکم» اینها همه به موجب آن چیزهایی است که دستهای خودتان آنها را پیش فرستاده‌است، یعنی تمام این عذابها و متقابلاً نعیمها، عذابها و نعیمهایی است که به دست خودتان آنها را پیش فرستاده‌اید. خدا هرگز به بندگان خودش ظلم نمی‌کند. آیات قرآن که این مطلب را می‌رساند زیاد است. در قرآن، همیشه عموم مشیت الهی به چشم می‌خورد یعنی قرآن در مسئله مشیت الهی چنین نیست که مثلاً ثنوی باشد و بگوید بعضی امور تحت مشیت الهی است ولی بعضی دیگر تحت مشیت الهی نیست، بلکه می‌گوید همه چیز تحت مشیت الهی است ولی انتساب هر چیزی به اراده خداوند از مجرای سبب و علت خودش است. کارهای بشر هم انتسابش به خداوند از طریق خود بشر و اختیار و اراده اوست.[۳]

برزخ در روایات

پس ازمرگ اول ازجهان دنیابه جهان برزخ اول واردمیشویم که عالمی میان دنیاوآخرت است ازآیات الهی اینگونه استنباط میگرددکه برزخ نیزدوگونه است ابتدابرزخ تدریجی است که بامرگ هرانسان اغازمیگردد سپس درپایان جهان باصوراول برزخ همه هستی بمدت ۴۰سال اغازمیگردد[۴]

در روایات در خصوص عالم برزخ مسائلی مطرح شده‌است که بخشی ازان عبارتنداز:

  1. ورود به قبر و فشار آن
  2. سؤال فرشتگان نکیر و منکر
  3. تقسیم افراد به سه دسته: برخی که نامه اعمالشان خوبست به بهشت برزخی در وادی السلام نجف وارد می‌شوند، دسته دیگر که نامه اعمالشان سیاه است به دوزخ برزخی در حضرموت یمن می‌روند، و دسته سوم بلاتکلیفند و در حالتی مشابه خواب بسر می‌برند تا صبح قیامت[۵]

منابع

  1. کتاب المفردات فی غریب القرآن چاپ بیروت ص۴۸
  2. کتاب معاد شناسی ج۲ ص۱۶۰
  3. کتاب توحید شهید مرتضی مطهری
  4. 100مومن
  5. کتاب معاد دستغیب

فلسفه وجود عالم برزخ

علامه حسن‌زاده در این باره می‌گوید: که طفره مطلقاً چه در عالم ماده و چه در عالم معنا محال است مثلاً انسان که در هر مرتبه‌ای از مراتب فعلیت باشد تا جمیع مراتب مادونش را نگذرانده و استیفاء نکرده باشد به آن مرتبه از فعلیت نمی‌تواند برسد، در مرتبه بدن، از ماده و طبع گرفته تا آن فعلیت را که داراست.

و همچنین در مرتبه روح، از عقل هیولای گرفته تا آن فعلیت که داراست؛ مثلاً عقل هیولانی به عقل بالفعل نمی‌رسد مگر اینکه عقل بالملکه را گذرانده باشد وگرنه ممکن نیست چون طفره محال است.

بر همین اساس و اصل مسلّم بین حکما و دانشمندان است که نتیجه گرفته می‌شود، هیچ روح انسانی بدون برزخ نمی‌تواند وارد عالم محشر و بهشت یا جهنم ابدی شود؛ زیرا انتقال از محیطی به محیط دیگر که از هر نظر با محیط اول متفاوت است، در صورتی قابل تحمل خواهد بود که مرحله میانه‌ای وجود داشته باشد؛ مرحله‌ای که بعضی از ویژگیهای مرحله اول و پاره‌ای از ویژگیهای مرحله دوم در آن جمع باشد.[۱]

بهشت و جهنم برزخی

غیر از بهشت و جهنم قیامت، بهشت و جهنم دیگری در عالم برزخ وجود دارد که در آن خلود (جاودانگی) نیست بلکه پایان پذیر است و تا قیامت ادامه دارد؛ و حتی در این بهشت و جهنم تکامل فرض دارد؛ یعنی ممکن است شخصی در بهشت باشد و درجاتش افزوده شود یا شخصی از جهنم آزاد شده یا عذاب او در اثر کارهای خیر بازماندگان تخفیف پیدا کند[۲]

منابع

  1. کتاب اتحاد عاقل به معقول تألیف علامه حسن‌زاده آملی ص ۲۶۳ و ۲۶۵ (درس ۲۱)
  2. کتاب ۵۰ درس پیرامون عالم پس از مرگ تألیف حبیب‌الله طاهری ص۳۳۰