بخش‌گویی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
ویرایش و ویکی‌سازی
خط ۱: خط ۱:
{{ویکی‌سازی|تاریخ=سپتامبر ۲۰۱۵}}
{{ویکی‌سازی|تاریخ=سپتامبر ۲۰۱۵}}
اگر برای بیان یک چیز به بخشی از آن اشاره کنیم و منظورمان کل آن چیز باشد یا برعکس، به کلیتی اشاره کنیم و منظورمان جزء باشد، از آرایهٔ '''بخش‌گویی''' استفاده کرده‌ایم. بخش‌گویی یکی از آرایه‌های ادبی کهن است و به آن '''مجاز مُرسَل''' هم گفته‌اند.
اگر برای بیان یک چیز به بخشی از آن اشاره کنیم و منظورمان کل آن چیز باشد یا برعکس، به کلیتی اشاره کنیم و منظورمان جزء باشد، از [[آرایه|آرایهٔ]] '''بخش‌گویی''' استفاده کرده‌ایم. بخش‌گویی یکی از آرایه‌های ادبی کهن است و به آن '''[[مجاز مرسل|مَجاز مُرسَل]]''' هم گفته‌اند.


برای نمونه اگر می‌گوئیم «احمد شاه تاج و تختش را از دست داد»، مراد آن است که سلطنتش را از دست داد. (جزء به کل). یا به عکس: اگر کسی از ما پرسید: «سفر می‌روی؟» و ما در جوابش بگوئیم «باید با خانه هماهنگ کنم» منظور ما از خانه همان افراد خانه‌است. (ارادهٔ کل به جزء)
برای نمونه، اگر می‌گوییم «احمدشاه تاج و تختش را از دست داد»، مراد آن است که سلطنتش را از دست داد. (جزء به کل). یا به‌عکس: اگر کسی از ما پرسید: «سفر می‌روی؟» و ما در جوابش بگوییم «باید با خانه هماهنگ کنم»، منظور ما از خانه همان افراد خانه است. (ارادهٔ کل به جزء)


وقتی می‌گوئیم «پدر، نان بیارِ خانه است»، منظورمان از نان، روزی است و نان، در واقع بخشی از آن به حساب می‌آید. یا وقتی می‌گوییم که «هزاران دیده، نگرانِ اوست»، منظورمان هزاران انسان است وچِشم که بخشی از یک انسان است را برای اشاره به انسان بکار برده‌ایم.
وقتی می‌گوییم «پدر، نان‌بیارِ خانه است»، منظورمان از نان، روزی است و نان، درواقع بخشی از آن به‌حساب می‌آید. یا وقتی می‌گوییم که «هزاران دیده، نگرانِ اوست»، منظورمان هزاران انسان است و «چشم» که بخشی از یک انسان است را برای اشاره به انسان به‌کار برده‌ایم.


«فکر نان کن، که خربزه آب است» منظور از «نان» در واقع کسب و کار و روزی و هر چیزی است که اصل است، و «خربزه» به جای هر چیزی که فرعی و یا تفننی است قرار می‌گیرد.
در «فکر نان کن، که خربزه آب است» منظور از «نان» درواقع کسب و کار و روزی و هر چیزی است که اصل است، و «خربزه» به‌جای هر چیزی که فرعی و یا تفننی است قرار می‌گیرد.


== چارلی کافمن و بخش‌گویی ==
== چارلی کافمن و بخش‌گویی ==
فیلم سینمایی «بخش‌گویی، نیویورک» (Synecdoche, New York) ساخته [[چارلی کافمن]] که عاطفه و منطق تماشاگر را یکجا نشانه می‌رود، به نوعی آرایه ادبی مجاز مرسل را بر سر زبانها انداخته‌است. فیلم با اشاره به جزء، جزیی که از طریق آن بتوان به یک معنای کلی رسید - تماشاگر را در برزخ و حیرت به تأمل وامی‌دارد.
فیلم سینمایی ''بخش‌گویی، نیویورک'' (''Synecdoche, New York'')، ساختهٔ [[چارلی کافمن]] که عاطفه و منطق تماشاگر را یک‌جا نشانه می‌رود، به‌نوعی آرایهٔ ادبی مجاز مرسل را بر سر زبان‌ها انداخته‌است. فیلم، با اشاره به جزء، جزئی که از طریق آن بتوان به یک معنای کلی رسید، تماشاگر را در برزخ و حیرت به تأمل وامی‌دارد.


در نزدیکی نیویورک شهری وجود دارد بنام «اسکِنِکْتِدی» (Schenectady) که چارلی کافمن در آنجا بدنیا آمده و اسم فیلم هم به نوعی ارجاع به اسم همان شهر است. هدف اصلی چارلی کافمن برای انتخاب این نام برای فیلمش، جدا از ایهام و بازی با آرایه ادبی مجاز، نوعی بازی واژگانی با واژه شهر اسکنکتدی در نیویورک هم هست.
در نزدیکی نیویورک شهری وجود دارد به نام «اسکِنِکْتِدی» (Schenectady) که چارلی کافمن در آنجا به دنیا آمده و اسم فیلم هم به‌نوعی ارجاع به اسم همان شهر است. هدف اصلی چارلی کافمن برای انتخاب این نام برای فیلمش، جدا از [[ایهام]] و بازی با آرایهٔ ادبی مجاز، نوعی بازی واژگانی با واژهٔ شهر «اسکنکتدی» در نیویورک هم هست.


فیلم یادشده در مورد یک کارگردان تئاتر است که می‌خواهد بزرگترین پروژه زندگیش را در یک انبار نیویورک در ابعاد کوچک بازسازی کرده، جزء به جزء زندگیش را به نمایش بگذارد.
فیلم یادشده درمورد یک کارگردان تئاتر است که می‌خواهد بزرگ‌ترین پروژهٔ زندگی‌اش را در یک انبار نیویورک در ابعاد کوچک بازسازی کرده، جزءبه‌جزء زندگی‌اش را به نمایش بگذارد.


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۲۱: خط ۲۱:
[http://archive.is/20121130150335/http://webcache.googleusercontent.com/search?q=cache:soCwbcPUVxkJ:www.latifah.blogfa.com/post-43.aspx+مجاز+مرسل،+ایجاز&cd=10&hl=en&ct=clnk لطیف امینی، انواع علوم بلاغی]
[http://archive.is/20121130150335/http://webcache.googleusercontent.com/search?q=cache:soCwbcPUVxkJ:www.latifah.blogfa.com/post-43.aspx+مجاز+مرسل،+ایجاز&cd=10&hl=en&ct=clnk لطیف امینی، انواع علوم بلاغی]


آذر نفیسی، یادداشتی بر بوف کور، وبلاگ دیباچه http://www.dibache.com/index.asp
[http://www.dibache.com/index.asp آذر نفیسی، یادداشتی بر ''بوف کور''، وبلاگ دیباچه]


لغتنامهٔ دهخدا ذیلِ مدخلِ «مَجاز»
''لغتنامهٔ دهخدا'' ذیلِ مدخلِ «مَجاز»


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۳۵: خط ۳۵:
[[رده:آرایه‌های ادبی]]
[[رده:آرایه‌های ادبی]]
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]

[[رده:علوم بلاغی]]
[[رده:علوم بلاغی]]

نسخهٔ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۰۳:۱۶

اگر برای بیان یک چیز به بخشی از آن اشاره کنیم و منظورمان کل آن چیز باشد یا برعکس، به کلیتی اشاره کنیم و منظورمان جزء باشد، از آرایهٔ بخش‌گویی استفاده کرده‌ایم. بخش‌گویی یکی از آرایه‌های ادبی کهن است و به آن مَجاز مُرسَل هم گفته‌اند.

برای نمونه، اگر می‌گوییم «احمدشاه تاج و تختش را از دست داد»، مراد آن است که سلطنتش را از دست داد. (جزء به کل). یا به‌عکس: اگر کسی از ما پرسید: «سفر می‌روی؟» و ما در جوابش بگوییم «باید با خانه هماهنگ کنم»، منظور ما از خانه همان افراد خانه است. (ارادهٔ کل به جزء)

وقتی می‌گوییم «پدر، نان‌بیارِ خانه است»، منظورمان از نان، روزی است و نان، درواقع بخشی از آن به‌حساب می‌آید. یا وقتی می‌گوییم که «هزاران دیده، نگرانِ اوست»، منظورمان هزاران انسان است و «چشم» که بخشی از یک انسان است را برای اشاره به انسان به‌کار برده‌ایم.

در «فکر نان کن، که خربزه آب است» منظور از «نان» درواقع کسب و کار و روزی و هر چیزی است که اصل است، و «خربزه» به‌جای هر چیزی که فرعی و یا تفننی است قرار می‌گیرد.

چارلی کافمن و بخش‌گویی

فیلم سینمایی بخش‌گویی، نیویورک (Synecdoche, New York)، ساختهٔ چارلی کافمن که عاطفه و منطق تماشاگر را یک‌جا نشانه می‌رود، به‌نوعی آرایهٔ ادبی مجاز مرسل را بر سر زبان‌ها انداخته‌است. فیلم، با اشاره به جزء، جزئی که از طریق آن بتوان به یک معنای کلی رسید، تماشاگر را در برزخ و حیرت به تأمل وامی‌دارد.

در نزدیکی نیویورک شهری وجود دارد به نام «اسکِنِکْتِدی» (Schenectady) که چارلی کافمن در آنجا به دنیا آمده و اسم فیلم هم به‌نوعی ارجاع به اسم همان شهر است. هدف اصلی چارلی کافمن برای انتخاب این نام برای فیلمش، جدا از ایهام و بازی با آرایهٔ ادبی مجاز، نوعی بازی واژگانی با واژهٔ شهر «اسکنکتدی» در نیویورک هم هست.

فیلم یادشده درمورد یک کارگردان تئاتر است که می‌خواهد بزرگ‌ترین پروژهٔ زندگی‌اش را در یک انبار نیویورک در ابعاد کوچک بازسازی کرده، جزءبه‌جزء زندگی‌اش را به نمایش بگذارد.

پانویس

منابع

لطیف امینی، انواع علوم بلاغی

آذر نفیسی، یادداشتی بر بوف کور، وبلاگ دیباچه

لغتنامهٔ دهخدا ذیلِ مدخلِ «مَجاز»

جستارهای وابسته