جرمی بنتام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب+تمیز (۹.۵): + رده:فعالان حقوق زنان
Federico Leva (BEIC) (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۵۳: خط ۵۳:


== زندگی ==
== زندگی ==
[[File:Bentham - Defence of usury, 1788 - 5231094.tif|thumb|''Defence of usury'', 1788]]
در [[۱۵ فوریه]] [[۱۷۴۸ (میلادی)|۱۷۴۸]] در [[لندن]] به دنیا آمد. او دارای نبوغ زیادی بود. بنتام پس از تحصیلات مقدماتی به [[دانشگاه آکسفورد]] رفت و در [[۱۷۶۳ (میلادی)|۱۷۶۳]] از آنجا فارغ‌التحصیل گشت.
در [[۱۵ فوریه]] [[۱۷۴۸ (میلادی)|۱۷۴۸]] در [[لندن]] به دنیا آمد. او دارای نبوغ زیادی بود. بنتام پس از تحصیلات مقدماتی به [[دانشگاه آکسفورد]] رفت و در [[۱۷۶۳ (میلادی)|۱۷۶۳]] از آنجا فارغ‌التحصیل گشت.



نسخهٔ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۲۲:۲۴

جرمی بنتام
زادهٔ۱۵ فوریهٔ ۱۷۴۸
لندن
درگذشت۶ ژوئن ۱۸۳۲ (۸۴ سال)
لندن
مکتبفایده‌گرایی، قانون‌گرایی، قانون‌گرایی
امضاء


جرمی بنتام (به انگلیسی: Jeremy Bentham) (۱۷۴۸-۱۸۳۲) فیلسوف، حقوقدان و اصلاح طلب اجتماعی انگلیسی بود. او به عنوان بنیانگذار فایده‌گرایی مدرن شناخته می‌شود.

زندگی

Defence of usury, 1788

در ۱۵ فوریه ۱۷۴۸ در لندن به دنیا آمد. او دارای نبوغ زیادی بود. بنتام پس از تحصیلات مقدماتی به دانشگاه آکسفورد رفت و در ۱۷۶۳ از آنجا فارغ‌التحصیل گشت.

او در سال ۱۷۸۵ به ایتالیا و قسطنطنیه و در سال ۱۷۸۷ به روسیه مسافرت کرد. در روسیه کتابی به نام دفاع از رباخواری (Defence of Usury) نوشت.

مهم‌ترین اثر او مقدمه‌ای بر اصول اخلاقیات و قانونگذاری (Introduction to Principles of Morals and Legislation) است، که در سال ۱۷۸۹ منتشر شد. وی در این کتاب از اصل اصالت سودجویی دفاع می‌کند و عقیده دارد هدف قانونگذار باید این باشد، که حداکثر خوشی و آسایش را برای حداکثر افراد تأمین نماید.

مرگ

او در ۶ ژوئن ۱۸۳۲ در لندن درگذشت. وی وصیت کرد تا بدن او را با یونجه پر کنند و بر روی یک صندلی بگذارند. بدن او امروزه در دانشگاه لندن وجود دارد. در واقع جرمی بنتام از نظر شیوه تفکر در نقطه مقایل منتسکیو قرار دارد بنتام انگلیسی است اما تفکر فرانسوی دارد حال انکه منتسکیو فرانسوی با نحوه تفکر انگلیسی است تفکر انگلیسی تجربه گرایانه بوده و تفکر فرانسوی ارمان خواهانه است

فلسفه

نمی توان از «سود» و «لذت» سخن گفت و نام «جرمی بنتام» را بر زبان نیاورد.او اعتقاد داشت هر عملی که انجام می پذیرد باید در آن سود و فایده را جست و حالل آنکه معنای سود و فایده را در لذت می دید هر آنچه که لذت بخش باشد پس سود مند است. این متفکر انگلیسی قرن هجده و نوزده اگرچه در تفکر عقلانی مشرب بود، اما برخلاف فیلسوفان هموطن خود که همواره بر مدار محافظه کاری و اعتدال حرکت می کردند، رفتاری انقلابی داشت. این رفتار اما برآمده از نگاه و اندیشه متفاوت وی نسبت به متفکران انگلیسی نیز بود.

متفکران انگلیسی، محافظه کار و اهل مکتب تجربی اند، از آن روی که معتقد به سیر تکاملی طبیعی هستند و بر این اندیشه اند که فهم و توانایی انسان اگرچه می تواند یاری دهنده پیشرفت در این سیر تکاملی باشد اما نمی‌تواند تغییراتی اساسی را به وجود آورد. اما بنتام بی اعتقاد به سیر منظم تکامل طبیعی، اعتقاد به نامنظم بودن این مسیر تکاملی داشت و از همین روی هم بود که می گفت، «اکنون» ادامه «گذشته» نیست و می توان قطع رابطه کرد با آنچه پیشتر روی داده و سپس جهان را بر نقشه ای دیگر سازمان داد. بنتام، بنا بر چنین اندیشه هایی، خود را به متفکران فرانسوی نزدیک می دید، اگرچه اجزای زندگی او کماکان با روحیات یک متفکر انگلیسی همخوانی داشت. چه آنکه زندگی ای بی ماجرا و گوشه گیرانه و به دور از هیاهو و درگیری، در تطابق با همان روحیه یکنواخت انگلیسی او بود.

موضوعات مورد علاقه او اگرچه متنوع و متکثر بود، از اقتصاد و الهیات تا حقوق و سیاست و از روانشناسی تا اخلاق، اما موضوع اصلی پژوهش او، حقوق بود. همچنانکه اکثر اعضای خانواده وی نیز از وکلای دعاوی بودند، او نیز در ۱۵ سالگی وارد کانون وکلای انگلیس شد. بنتام اما تحقیق در علم حقوق و فلسفه حقوق را بر شغل وکالت ترجیح داد و به پژوهش و نوشتن در زمینه «حقوق» پرداخت.

در بحث و سخن از حقوق و قانونگذاری است که بنتام نظریه معروف خود، «اصل سودمندی» را مطرح می کند. او معتقد است که از میان امکانات مختلفی که در هر مورد در برابر ما وجود دارد، باید آن امکان را برگزینیم که بیشترین سعادت یا لذت را برای بیشترین تعداد از افراد مهیا می سازد: «غایت و هدف یک قانونگذار باید سعادت مردم باشد، در امور قانونگذاری، اصل راهنما باید سودمندی همگان باشد. اما برای اینکه این اصل را با کارایی کامل اجرا کنیم، سه شرط باید رعایت شود. نخست آنکه، باید مفهوم مشخص و دقیقی برای واژه سودمندی قائل شویم. دوم آنکه باید حاکمیت عالی و تقسیم ناپذیر این اصل را با نفی مطلق هر اصل دیگر، اعلام کنیم و در اجرای این اصل نیز هیچ استثنایی را در هیچ مورد قائل نشویم. سوم اینکه باید نوعی روش محاسبه یا «حساب اخلاقی» را کشف کنیم که به وسیله آن بتوانیم به نتایجی یکسان برسیم.»

بنتام معتقد بود که جستجوی لذت و گریز از درد، تنها غایت و هدف آدمی است حتی در لحظه ای که انسان بزرگترین لذت را از خود دریغ می کند و یا دردهای سنگینی را بر خود هموار می کند نیز به دنبال لذتی دیگر است. او بدین ترتیب ایثار کردن و گذشت را نیز اگرچه با صرف نظر کردن از برخی لذت ها همراه بود اما در مسیر کسب لذتی دیگر می دانست. او بدین ترتیب در توصیف «اصل سودمندی» می گفت که در هر استدلالی، اساس کار ما باید محاسبه و مقایسه دردها و لذت ها باشد و هیچ اندیشه دیگری را نباید در استدلال خود دخالت دهیم. اصل مورد نظر بنتام اما اگرچه در ظاهر بسیار ساده و منطقی به نظر می آید اما با تردیدها و پرسش های متقابل نیز روبه رو شده است.

بنتام از سنجش میزان درد و لذت در تصویب یک قانون سخن می گوید و این در حالی است که معیار مطلقاً دقیقی برای آزمایش هر قانون پیشنهادی ای وجود ندارد و اینچنین است که یکی از منتقدین بنتام می گوید: «اصل سودمندی آنچنان ذهنی است که نتیجه گیری های شخصی بر اساس آن، گاهی در یک جهت و زمانی در جهت دیگر است.» بنتام در مواجهه با حکومت انگلیس، بنا بر اعتقاد یک اصل سودمندی، خواستار اصلاحی اساسی بود و از حکومت یک اکثریت دموکراتیک سخن می گفت تا احتمال حاصل شدن بزرگترین لذت برای بیشترین تعداد از افراد فراهم آید. بنتام حکومت را به «فن پزشکی» تشبیه می کرد و می گفت که کار قانونگذار به مانند کار یک پزشک، گزینش میان چند شر است، چرا که از نظر او، هر قانونی به هر حال یک شر است و نقض آزادی به حساب می آید. او بدین ترتیب می گفت: «قانونگذار باید از دو امر یقین حاصل کند. اول اینکه همواره حوادثی که او می کوشد از آنها جلوگیری کند در واقع شر هستند و دوم اینکه این شرها بزرگتر از شرهایی هستند که او در قالب وسیله از آنها استفاده می کند.» جرمی بنتام بدین ترتیب هم اندیش با آن آنارشیستهای فرانسوی ای به نظر می آمد که حکومت را با لذت، یک «شر» می دانستند.

جرمی بنتام را اگرچه متفکری لیبرال می دانند اما تفاوت است میان اندیشه های او و دیدگاه های افرادی همچون جان لاک، چه بسا هم لاک و هم بنتام، حامی مالکیت خصوصی باشند و این وظیفه را یکی از اصلی ترین وظایف دولت بدانند اما لاک از آن روی چنین حکمی می دهد که معتقد به حق طبیعی آزادی و زندگی مناسب برای انسان ها است. بنتام ولی اگر حامی مالکیت خصوصی و حمایت دولت از مالکیت خصوصی است، از آن رو است که نتیجه تحقق مالکیت خصوصی را، تامین سعادت عمومی و سودمندی همگانی می داند. «لاک» بر اساس اخلاق است که نظریه لیبرالی خود را بنا می کند و بنتام اما براساس «اصل لذت»، چنین تئوری ای را استوار می سازد. اینچنین است که بسیاری، بنتام را طرفدار مکتب «اصالت عمل» دانسته اند، مکتبی که با دور شدن از مکاتب ایدئولوژیک، مورد اقبالی روزافزون نیز قرار گرفته است.

منابع