فخرالملک واسطی: تفاوت میان نسخهها
صفحهای جدید حاوی «'''ابوغالب محمد بن علی بن خلف واسطی''' ملقب به '''فخرالملک''' (زادهٔ ۳۵۴ در واسط ...» ایجاد کرد |
ابرابزار افزودن الگوی در دست ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=مه|روز=۴|سال=۲۰۱۳|چند = 2}} |
|||
'''ابوغالب محمد بن علی بن خلف واسطی''' ملقب به '''فخرالملک''' (زادهٔ ۳۵۴ در [[واسط]] — درگذشتهٔ ۴۰۷ در [[اهواز]]) وزیر [[بهاءالدوله دیلمی|بهاءالدوله]] و [[سلطانالدوله دیلمی]] بود.<ref name="mosaheb">مدخل فخرالملک واسطی در [[دایرةالمعارف فارسی]]</ref> |
'''ابوغالب محمد بن علی بن خلف واسطی''' ملقب به '''فخرالملک''' (زادهٔ ۳۵۴ در [[واسط]] — درگذشتهٔ ۴۰۷ در [[اهواز]]) وزیر [[بهاءالدوله دیلمی|بهاءالدوله]] و [[سلطانالدوله دیلمی]] بود.<ref name="mosaheb">مدخل فخرالملک واسطی در [[دایرةالمعارف فارسی]]</ref> |
||
== زندگی == |
== زندگی == |
||
ابوغالب محمد بن علی بن خلف واسطی در سال ۳۵۴ هجری قمری در [[واسط]] به دنیا آمد. وی در سال ۳۹۰ با موفق وزیر در [[شیراز]] بود و نیابت او را بر عهده داشت. پس از گرفتاری موفق به مقام وزارت ارتقا یافت. در سال ۳۹۳ [[بهاءالدوله دیلمی|بهاءالدوله]] او را عزل و دستگیر کرد اما بار دیگر به مقام وزارت رسید. در سال ۴۰۱ هجری قمری بهاءالدوله وی را به دفع شهر [[هلال]] گمارد. فخرالملک بر هلال غالب شد و ذخایر قلاع کردستان را به دارالسلام [[بغداد]] تسلیم بهاءالدوله کرد. وی پس از آن در بغداد ریاست داشت و متولی کارهای عراق بود. پس از مرگ بهاءالدوله، پسرش [[سلطانالدوله دیلمی]] نیز همچنان به فخرالملک وزارت داد. عاقب سلطانالدوله از فخرالملک برنجید و وی به سال ۴۰۷ ه. ق. و به حکم سلطانالدوله در نزدیکی [[اهواز]] کشته شد.<ref name="dehkhoda">{{یادکرد وب |نام خانوادگی= |نام= |عنوان=مدخل ابوغالب در لغتنامه دهخدا |نشانی=http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-fb8fa0588e554525a637b2a2bb1b63a9-fa.html |بازبینی=۲۷ آوریل ۲۰۱۳ |اثر= |تاریخ= |ناشر=[[لغتنامه دهخدا|لغتنامه]] |نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد بان=}}</ref> |
ابوغالب محمد بن علی بن خلف واسطی در سال ۳۵۴ هجری قمری در [[واسط]] به دنیا آمد. وی در سال ۳۹۰ با موفق وزیر در [[شیراز]] بود و نیابت او را بر عهده داشت. پس از گرفتاری موفق به مقام وزارت ارتقا یافت. در سال ۳۹۳ [[بهاءالدوله دیلمی|بهاءالدوله]] او را عزل و دستگیر کرد اما بار دیگر به مقام وزارت رسید. در سال ۴۰۱ هجری قمری بهاءالدوله وی را به دفع شهر [[هلال]] گمارد. فخرالملک بر هلال غالب شد و ذخایر قلاع کردستان را به دارالسلام [[بغداد]] تسلیم بهاءالدوله کرد. وی پس از آن در بغداد ریاست داشت و متولی کارهای عراق بود. پس از مرگ بهاءالدوله، پسرش [[سلطانالدوله دیلمی]] نیز همچنان به فخرالملک وزارت داد. عاقب سلطانالدوله از فخرالملک برنجید و وی به سال ۴۰۷ ه. ق. و به حکم سلطانالدوله در نزدیکی [[اهواز]] کشته شد.<ref name="dehkhoda">{{یادکرد وب |نام خانوادگی= |نام= |عنوان=مدخل ابوغالب در لغتنامه دهخدا |نشانی=http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-fb8fa0588e554525a637b2a2bb1b63a9-fa.html |بازبینی=۲۷ آوریل ۲۰۱۳ |اثر= |تاریخ= |ناشر=[[لغتنامه دهخدا|لغتنامه]] |نشانی بایگانی= |تاریخ بایگانی= |کد بان=}}</ref><ref name="mosaheb"/> |
||
== در کتابهای گذشتگان == |
== در کتابهای گذشتگان == |
||
خط ۹: | خط ۱۰: | ||
فخرالملک به کفایت و دانایی موصوف بود و جمعی از نویسندگان در کتابهای خویش او را ستودهاند.<ref name="mosaheb"/> |
فخرالملک به کفایت و دانایی موصوف بود و جمعی از نویسندگان در کتابهای خویش او را ستودهاند.<ref name="mosaheb"/> |
||
[[غیاثالدین خواندمیر]] در [[حبیبالسیر]] گوید: «او به وفور فضیلت و علو همت موصوف بود و در تربیت علما و فضلا مراسم اهتمام بجای |
[[غیاثالدین خواندمیر]] در [[حبیبالسیر]] گوید: «او به وفور فضیلت و علو همت موصوف بود و در تربیت علما و فضلا مراسم اهتمام بجای میآورد و ابن جاماسب کتاب فخری را در جبر و مقابله به نام او تصنیف کرد و در تاریخ یافعی مسطور است که فخرالملک در سنهٔ سبع و اربع مائه (۴۰۷ ه. ق.) به اجل طبیعی درگذشت و در [[روضةالصفا]] آمده است که در آن وقت که [[مشرفالدوله دیلمی|مشرفالدوله]] در بغداد اظهار مخالفت برادر میکرد ابوغالب و جمعی از امرای دیلم که محبت سلطانالدوله در ضمیر داشتند از مشرفالدوله رخصت طلبیدند که به اهواز رفته متعلقان خود را به بغداد رسانند مشرفالدوله دستوری داد و ابوغالب را مصاحب ایشان گردانید که خلف وعد نکنند چون دیالمه به اهواز رسیدند در هواداری سلطانالدوله ظاهر گشته فخرالملک را بکشتند.»<ref name="dehkhoda"/> |
||
[[ابن خلکان]] گوید: «ابوغالب محمدبن علی بن خلف ملقب به فخرالملک وزیر بهاءالدوله ابی نصر بن [[عضدالدوله]] و پس از وفات بهاءالدوله وزیر پسر او سلطانالدوله ابی شجاع فناخسرو بود و او علی الاطلاق پس از [[ابن عمید (پسر)|ابی الفضل محمدبن العمید]] و [[صاحب بن عباد]] از بزرگترین وزراء [[آل بویه]] است و اصل او از واسط است و پدر او صیرفی بود. و ابوغالب وزیری فراخ کندوری و بلند همت و بسیار فضائل و افضال و بزرگ عطا و نوال بود و جماعتی از اعیان و شعرای عصر بر او گرد آمدند و مدح او کردند و بگزیدهترین قصاید خویش با تقریظ وی پرداختند و از آن جمله است ابونصر عبدالعزیز بن نباته شاعر که در مدیح فخرالملک قصیدههای غرا دارد و از آن قصائد است نونیهٔ او و دو بیت ذیل از آن است: |
[[ابن خلکان]] گوید: «ابوغالب محمدبن علی بن خلف ملقب به فخرالملک وزیر بهاءالدوله ابی نصر بن [[عضدالدوله]] و پس از وفات بهاءالدوله وزیر پسر او سلطانالدوله ابی شجاع فناخسرو بود و او علی الاطلاق پس از [[ابن عمید (پسر)|ابی الفضل محمدبن العمید]] و [[صاحب بن عباد]] از بزرگترین وزراء [[آل بویه]] است و اصل او از واسط است و پدر او صیرفی بود. و ابوغالب وزیری فراخ کندوری و بلند همت و بسیار فضائل و افضال و بزرگ عطا و نوال بود و جماعتی از اعیان و شعرای عصر بر او گرد آمدند و مدح او کردند و بگزیدهترین قصاید خویش با تقریظ وی پرداختند و از آن جمله است ابونصر عبدالعزیز بن نباته شاعر که در مدیح فخرالملک قصیدههای غرا دارد و از آن قصائد است نونیهٔ او و دو بیت ذیل از آن است: |
||
خط ۱۶: | خط ۱۷: | ||
لکل فتی قرین حین یسمو |
لکل فتی قرین حین یسمو |
||
و فخرالملک لیس له قرین |
و فخرالملک لیس له قرین |
||
انخ بجنابه و احکم علیه |
انخ بجنابه و احکم علیه |
||
بما امّلته و انا الضمین |
بما امّلته و انا الضمین |
||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
[[القادسی]] در [[اخبارالوزراء]] گوید: «فخرالملک وزیر چون در پارهای از واجبات اهمال کرد بزودی دچار معاقبهٔ آن گشت و آن این بود که یکی از خاصان وی مردی را به ستم بکشت و زوجهٔ مقتول از فخرالملک داد خواست و وی التفاتی بدان زن نکرد. یکشب که فخرالملک به زیارت مشهد باب التین شده بود زن بدانجا بود گفت ای فخرالملک قصهها و شکوی نامهها که به تو رفع کردم و تو در آن ننگریستی و توقیع و پاسخ نکردی اکنون همانها به خدای برداشتهام و در انتظار برآمدن توقیع و صدور پاسخ آنم چون فخرالملک را بگرفتند گفت بیگمان پاسخ قصهٔ آن زن صدور یافته است. نخست او را به لشگرگاه سلطانالدوله خواندند و دستگیر کردند از آنجا وی را به جرگاه بردند و اموال و خزائن و کرائم و اولاد و اصحاب او را تحت نظر گرفتند و به تاریخ مذکور بکشتند. به روایتی از اموال او ششصد و سی و چند هزار دینار و به قولی هزارهزار و دویست هزار دینار منطبعه حاصل آمد و ابن خلکان گوید: [[سید رضی]] او را به ابیاتی رثا گفت و [[هلال بن صابی]] اخبار او را در تاریخ خویش به تفصیل نگاشته است.»<ref name="dehkhoda"/> |
[[القادسی]] در [[اخبارالوزراء]] گوید: «فخرالملک وزیر چون در پارهای از واجبات اهمال کرد بزودی دچار معاقبهٔ آن گشت و آن این بود که یکی از خاصان وی مردی را به ستم بکشت و زوجهٔ مقتول از فخرالملک داد خواست و وی التفاتی بدان زن نکرد. یکشب که فخرالملک به زیارت مشهد باب التین شده بود زن بدانجا بود گفت ای فخرالملک قصهها و شکوی نامهها که به تو رفع کردم و تو در آن ننگریستی و توقیع و پاسخ نکردی اکنون همانها به خدای برداشتهام و در انتظار برآمدن توقیع و صدور پاسخ آنم چون فخرالملک را بگرفتند گفت بیگمان پاسخ قصهٔ آن زن صدور یافته است. نخست او را به لشگرگاه سلطانالدوله خواندند و دستگیر کردند از آنجا وی را به جرگاه بردند و اموال و خزائن و کرائم و اولاد و اصحاب او را تحت نظر گرفتند و به تاریخ مذکور بکشتند. به روایتی از اموال او ششصد و سی و چند هزار دینار و به قولی هزارهزار و دویست هزار دینار منطبعه حاصل آمد و ابن خلکان گوید: [[سید رضی]] او را به ابیاتی رثا گفت و [[هلال بن صابی]] اخبار او را در تاریخ خویش به تفصیل نگاشته است.»<ref name="dehkhoda"/> |
||
== |
== جستارهای وابسته == |
||
* [[آل بویه]] |
* [[آل بویه]] |
نسخهٔ ۴ مهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۵۴
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب بهمنظور جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست. لطفاً تا زمانی که این پیام در اینجا نمایش داده میشود، ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرین بار در ۴ مه ۲۰۱۳، ساعت ۱۴:۵۴ (ساعت هماهنگ جهانی) (۱۱ سال پیش) ویرایش شده است – این زمان تخمینی موجود در میانگر است؛ . اگر این صفحه در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، لطفاً این الگو را حذف کنید. اگر خودتان این الگو را به صفحه اضافه کردهاید، لطفاً در میانهٔ بازههای مختلف ویرایشی آن را حذف کنید یا با {{در دست ساخت}} جایگزین کنید. |
ابوغالب محمد بن علی بن خلف واسطی ملقب به فخرالملک (زادهٔ ۳۵۴ در واسط — درگذشتهٔ ۴۰۷ در اهواز) وزیر بهاءالدوله و سلطانالدوله دیلمی بود.[۱]
زندگی
ابوغالب محمد بن علی بن خلف واسطی در سال ۳۵۴ هجری قمری در واسط به دنیا آمد. وی در سال ۳۹۰ با موفق وزیر در شیراز بود و نیابت او را بر عهده داشت. پس از گرفتاری موفق به مقام وزارت ارتقا یافت. در سال ۳۹۳ بهاءالدوله او را عزل و دستگیر کرد اما بار دیگر به مقام وزارت رسید. در سال ۴۰۱ هجری قمری بهاءالدوله وی را به دفع شهر هلال گمارد. فخرالملک بر هلال غالب شد و ذخایر قلاع کردستان را به دارالسلام بغداد تسلیم بهاءالدوله کرد. وی پس از آن در بغداد ریاست داشت و متولی کارهای عراق بود. پس از مرگ بهاءالدوله، پسرش سلطانالدوله دیلمی نیز همچنان به فخرالملک وزارت داد. عاقب سلطانالدوله از فخرالملک برنجید و وی به سال ۴۰۷ ه. ق. و به حکم سلطانالدوله در نزدیکی اهواز کشته شد.[۲][۱]
در کتابهای گذشتگان
فخرالملک به کفایت و دانایی موصوف بود و جمعی از نویسندگان در کتابهای خویش او را ستودهاند.[۱]
غیاثالدین خواندمیر در حبیبالسیر گوید: «او به وفور فضیلت و علو همت موصوف بود و در تربیت علما و فضلا مراسم اهتمام بجای میآورد و ابن جاماسب کتاب فخری را در جبر و مقابله به نام او تصنیف کرد و در تاریخ یافعی مسطور است که فخرالملک در سنهٔ سبع و اربع مائه (۴۰۷ ه. ق.) به اجل طبیعی درگذشت و در روضةالصفا آمده است که در آن وقت که مشرفالدوله در بغداد اظهار مخالفت برادر میکرد ابوغالب و جمعی از امرای دیلم که محبت سلطانالدوله در ضمیر داشتند از مشرفالدوله رخصت طلبیدند که به اهواز رفته متعلقان خود را به بغداد رسانند مشرفالدوله دستوری داد و ابوغالب را مصاحب ایشان گردانید که خلف وعد نکنند چون دیالمه به اهواز رسیدند در هواداری سلطانالدوله ظاهر گشته فخرالملک را بکشتند.»[۲]
ابن خلکان گوید: «ابوغالب محمدبن علی بن خلف ملقب به فخرالملک وزیر بهاءالدوله ابی نصر بن عضدالدوله و پس از وفات بهاءالدوله وزیر پسر او سلطانالدوله ابی شجاع فناخسرو بود و او علی الاطلاق پس از ابی الفضل محمدبن العمید و صاحب بن عباد از بزرگترین وزراء آل بویه است و اصل او از واسط است و پدر او صیرفی بود. و ابوغالب وزیری فراخ کندوری و بلند همت و بسیار فضائل و افضال و بزرگ عطا و نوال بود و جماعتی از اعیان و شعرای عصر بر او گرد آمدند و مدح او کردند و بگزیدهترین قصاید خویش با تقریظ وی پرداختند و از آن جمله است ابونصر عبدالعزیز بن نباته شاعر که در مدیح فخرالملک قصیدههای غرا دارد و از آن قصائد است نونیهٔ او و دو بیت ذیل از آن است:
لکل فتی قرین حین یسمو
و فخرالملک لیس له قرین
انخ بجنابه و احکم علیه
بما امّلته و انا الضمین
و معنی شعر این است: هر آنکس که به مقامی بلند رسد او را همالی است و فخرالملک را همال و همانندی نیست. بدو فرودآی و هر حکم که خواهی بر وی بران و من به برآمدن همهٔ آنها پذیرفتارم.»
ابن خلکان گوید: «بعض علمای ادب مرا حکایت کرد که شاعری پس از قصیدهٔ نونیه فوق قصیدهای در مدح فخرالملک بگفت و او وی را صلتی داد که شاعر را پسند نیفتاد و شعر خویش به ابن نباته فرستاد و گفت تو مرا فریفتی و من به پذیرفتاری تو این مدیحه بگفتم و ضمان جایزه و صلت آن بر توست ابن نباته تا آنجا که شاعر راضی شد مالی به وی داد و این خبر به فخرالملک برداشتند و او مالی گزاف به ابن نباته فرستاد. و دیگر از مداحان فخرالملک مهیار مرزویه کاتب و شاعر مشهور است و از جملهٔ مدایح او قصیده رائیهای است که دو بیت آن این است:
اری کبدی و قد بردت غلیلا | امات الهم ام عاش السرور | |
ام الأیام خافتنی لأنی | بفخرالملک عنها استجیر |
و ابوبکر محمدبن حسن حاسب کرجی کتاب الفخری را در جبر و مقابله و کتاب الکافی را در حساب بنام او کرد و در بعض مجموعهها خواندم که پیری بدو رقعتی فرستاد و در آن در هلاک شخصی سخت کوشیده بود چون فخرالملک نامه بخواند ورق بگردانید و بر پشت آن نوشت: السعایة قبیحة و ان کانت صحیحة فان کنت اجریتها مجری النصح فخسرانک فیها اکثر من الربح و معاذاﷲ ان نقبل من مهتوک فی مستور و لولا انّک فی خفارة من شیبک لقابلناک بمایشبه مقالک و نردع به امثالک فاکتم هذاالعیب و اتق من یعلم الغیب. والسلام.»[۲]
القادسی در اخبارالوزراء گوید: «فخرالملک وزیر چون در پارهای از واجبات اهمال کرد بزودی دچار معاقبهٔ آن گشت و آن این بود که یکی از خاصان وی مردی را به ستم بکشت و زوجهٔ مقتول از فخرالملک داد خواست و وی التفاتی بدان زن نکرد. یکشب که فخرالملک به زیارت مشهد باب التین شده بود زن بدانجا بود گفت ای فخرالملک قصهها و شکوی نامهها که به تو رفع کردم و تو در آن ننگریستی و توقیع و پاسخ نکردی اکنون همانها به خدای برداشتهام و در انتظار برآمدن توقیع و صدور پاسخ آنم چون فخرالملک را بگرفتند گفت بیگمان پاسخ قصهٔ آن زن صدور یافته است. نخست او را به لشگرگاه سلطانالدوله خواندند و دستگیر کردند از آنجا وی را به جرگاه بردند و اموال و خزائن و کرائم و اولاد و اصحاب او را تحت نظر گرفتند و به تاریخ مذکور بکشتند. به روایتی از اموال او ششصد و سی و چند هزار دینار و به قولی هزارهزار و دویست هزار دینار منطبعه حاصل آمد و ابن خلکان گوید: سید رضی او را به ابیاتی رثا گفت و هلال بن صابی اخبار او را در تاریخ خویش به تفصیل نگاشته است.»[۲]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ مدخل فخرالملک واسطی در دایرةالمعارف فارسی
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ «مدخل ابوغالب در لغتنامه دهخدا». لغتنامه. دریافتشده در ۲۷ آوریل ۲۰۱۳.