ساغر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

از نظر لغوی ساغر به معنی پیاله است.[۱] در فرهنگ معین به معنی پیالهٔ شرابخواری و جام است. قدح نیز هم‌معنی با پیاله شراب است. [۱]

ساغر در ادبیات[ویرایش]

[۲]
من ترک عشق و شاهد و ساغر نمی‌کنمصد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم
[۲]
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن{{{2}}}

در بیشتر ابیات، ساغر در معنی جام شراب آمده‌است.[۳][۴]

[۲]
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیمفلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

در یکی از شعرهایی که در سال‌های اخیر توسط سالار عقیلی اجرا شد، چنین آمده‌است:

ساغرم شکست ای ساقیرفته‌ام ز دست ای ساقی

معانی در عرفان[ویرایش]

در عرفان اسلامی و در اصطلاحات صوفی، ساغر دل عارف است،[۴][۵] بدان خمخانه و میخانه و میکده نیز می‌گویند.[۶] همچنین سکر و شوق دو معنی دیگر ساغر هستند.[۶]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ لغت‌نامه دهخدا
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ حافظ، شمس الدین محمد؛ ۷۹۲ق،دیوان حافظ؛ براساس نسخه نو یافته بسیار کهن، تهران: فکرروز، ۱۳۸۴. شابک ‎۹۶۴−۳۴۳−۰۸۶−۳
  3. حافظ، شمس الدین محمد؛ 792ق،دیوان حافظ؛ براساس نسخه نو یافته بسیار کهن، تهران: فکرروز، ۱۳۸۴. شابک ‎۹۶۴−۳۴۳−۰۸۶−۳
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ زریاب خویی، عباس، آیینهٔ جام (شرح مشکلات دیوان حافظ)، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۶۷ ش.
  5. القاشانی، کمال‌الدین عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، قم: انتشارات بیدار، ۱۳۷۰
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ content&task=view&id=123&Itemid=56|حافظ آرا[پیوند مرده]