یوهان یاکوب باخوفن

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
جی.جی.باخوفن
J. J. Bachofen
زادهٔ22 دسامبر 1815
سوئیس (بازل)
درگذشت25 نوامبر1887 (71 سالگی)
سوئیس (بازل)
ملیتسوئیسی
همسر(ها)لوئیز باخوفن بورکهارت
پیشینه علمی
شاخه(ها)(انسان شناسی) و (قانون روم)
تأثیر گذار برکارل مارکس، فردریش انگلس، کارل یونگ

یوهان یاکوب باخوفن (زاده ۲۲ دسامبر ۱۸۱۵ – درگذشته ۲۵ نوامبر ۱۸۸۷) باستان‌شناس ، حقوق‌دان ، زبانشناس ، انسان شناس و استاد حقوق روم در دانشگاه بازل از ۱۸۴۱ ۱۸۴۵ و اهل سوئیس بود.

باخوفن اغلب با نظریه‌هایش پیرامون مادرسالاری ماقبل تاریخ، یا Das Mutterrecht ، عنوان کتاب اصلی او در سال 1861 « حق مادر: تحقیقی درباره شخصیت مذهبی و حقوقی مادرسالاری در دنیای باستان» مرتبط است. باکوفن اسنادی را گردآوری کرد که نشان می‌دهد که مادرسالاری منشأ جامعه انسانی، مذهب، اخلاق و نزاکت است. او یک «حق مادری» باستانی را در چهارچوب یک مذهب یا دین مبتدی مادرسالار مطرح کرد.

باخوفن به پیشرو مهم نظریه های مادرسالاری قرن بیستم تبدیل شد، مانند فرهنگ قدیمی اروپا که توسط ماریجا گیمبوتاس در دهه 1950 مطرح شد، و زمینه الهیات فمینیستی و " مطالعات مادرسالاری " در فمینیسم دهه 1970 .

زندگینامه[ویرایش]

او در یک خانواده ثروتمند اهل بازل فعال در صنعت ابریشم [۱] متولد شد و در خدمت کلیسای اصلاح شده فرانسه در بازل شرکت کرد. [۲] پس از حضور در Gymnasium ، [۲] باکوفن در بازل و در برلین [۱] زیر نظر آگوست بوک ، کارل فردیناند رانکه و فردریش کارل فون ساوینی [۳] و همچنین در گوتینگن تحصیل کرد. پس از اتمام دکترای خود در بازل، دو سال دیگر در پاریس، لندن و کمبریج تحصیل کرد. او در سال 1841 برای حقوق روم به کرسی بازل فراخوانده شد. در سال 1842 به همراه پدرش به رم سفر کرد تا به گفته خودش، وطن معنوی خود را با چشمان خود ببیند. [۱] پس از بازگشت به بازل، او به دادگاه استیناف فراخوانده شد و کتاب بعدی او در مورد حقوق رومی مورد تحسین دانشگاهیان قرار گرفت. [۱] او همچنین به عضویت شورای بزرگ بازل انتخاب شد. [۱] او در سال 1844 از سمت استادی خود بازنشسته شد، پس از آنکه در مطبوعات محلی مطرح شد که ثروت خانواده‌اش به او کمک می‌کرد تا این شغل را در دانشگاه به عهده بگیرد. [۴] در سال 1845 او همچنین از شورای بزرگ استعفا داد. [۴] او به عنوان قاضی به مدت بیست و پنج سال باقی ماند و پس از ازدواج با لوئیز باکوفن-بورکهارت استعفا داد. [۴] در سال 1848 او سفر دومی را به رم انجام داد که در آن شاهد انقلاب روم بود و تمرکز تحقیقاتی خود را از دوران باستان کلاسیک اما دوران اولیه باستان تغییر داد. [۵] در 1851-1852 او به یونان، Magna Graecia و Etruria سفر کرد. [۵] او بیشتر آثار خود را به عنوان یک محقق خصوصی منتشر کرد.

زندگی شخصی[ویرایش]

آرامگاه خانواده باخوفن در Wolfgottesacker. مجسمه توسط ریچارد کیسلینگ ساخته شده است

مادرش والریا مریان باخوفن در سال 1856 درگذشت، اما او همچنان در همان خانه پدرش زندگی می‌کرد. [۶] این خانه همان خانه ای بود که بین سال های 1962 تا 1983 مرکز ثبت احوال بازل و بخشی از موزه آنتیکن بازل و ساملونگ لودویگ در دهه 1980 بود. در سال 1865، او با لوئیز باکوفن بورکهارت بیست و پنج ساله آن زمان از خانواده ای اصیل بازل ازدواج کرد. [۶] او قبل از اینکه وزیر بازل و پسری به دنیا بیاید، خانه ای در میدان می خرید. [۶] لوئیز باکوفن بورکهارت پس از مرگ شوهرش در سال 1877 در خانه ای در میدان مینستر زندگی می کرد [۷] یوهان یاکوب باکوفن در گورستان Wolfgottesacker در بازل به خاک سپرده شده است. [۸] این مقبره توسط ریچارد کیسلینگ سا شده است. [۸]

حق مادر Das Mutterrecht[ویرایش]

حق مادر باخوفن در سال 1861 چهار مرحله از تکامل فرهنگی را پیشنهاد کرد که یکدیگر را جذب می کنند:

  1. هتاتریسم: یک مرحله «تلوریان» [= کتونی یا زمین محور] عشایری وحشی، که توسط او به عنوان کمونیستی و چند عشقی مشخص می شود، که به اعتقاد او خدای غالب آن یک آفرودیت اولیه خاکی بوده است.
  2. Das Mutterecht: مرحله ای مادرسالارانه «قمری» مبتنی بر کشاورزی، که توسط او با ظهور فرقه ها و قانون اسرارآمیز chthonic مشخص می شود. خدای غالب آن دمتر اولیه بود.
  3. دیونیزیا: مرحله‌ای انتقالی که در آن سنت‌های پیشین با ظهور پدرسالاری مردانه شدند. خدای غالب آن دیونیسوس اصلی بود.
  4. آپولونی: مرحله «خورشیدی» پدرسالاری که در آن تمام آثار گذشته مادرسالاری و دیونوسی ریشه کن شد و تمدن مدرن پدیدار شد.

پذیرش[ویرایش]

واکنش اولیه کمی نسبت به نظریه تکامل فرهنگی باکوفن وجود داشت، عمدتاً به دلیل سبک ادبی غیرقابل نفوذ او، اما در نهایت، همراه با انتقاد شدید، این کتاب الهام بخش چندین نسل از قوم شناسان، فیلسوفان اجتماعی و حتی نویسندگان شد: لوئیس هنری مورگان ; فردریش انگلس ، که از باکوفن برای منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت استفاده کرد. توماس مان ؛ جین الن هریسون که از باکوفن الهام گرفت تا حرفه خود را به اسطوره شناسی اختصاص دهد. والتر بنیامین ; کارل یونگ ؛ اریش فروم ؛ رابرت گریوز ؛ راینر ماریا ریلکه ; جوزف کمبل ؛ اتو گراس ؛ اریش نویمان و مخالفانی مانند جولیوس اوولا .[نیازمند منبع] در دهه 1930 کار او توسط چندین دانشگاه برجسته در جهان آلمانی زبان تحسین شد. [۹]

فردریش انگلس نظرات باخوفن را اینگونه تحلیل کرد:

«(1) آن مرد در اصل در حالت بی بند و باری جنسی زندگی می کرد ، برای توصیف آن باکوفن از اصطلاح اشتباه « هتاریسم » استفاده می کرد.
(2) که چنین بی بند و باری هرگونه یقین پدری را منتفی می کند، و بنابر این، طبق حق مادر، تبار فقط در نسل زن قابل محاسبه است، و این امر در ابتدا در میان تمام مردمان دوران باستان وجود داشت.
(3) از آنجایی که زنان، به عنوان مادر، تنها والدین نسل جوان بودند که به طور قطعی شناخته شده بودند، آنها از چنان مقام و منزلتی با احترام و افتخار برخوردار بودند که در تصور باکوفن، پایه و اساس حکومت منظم زنان شد. (زن سالاری)؛
(4) اینکه گذار به تک همسری، که در آن زن منحصراً به یک مرد تعلق دارد، شامل نقض یک قانون دینی بدوی (یعنی در واقع نقض حق سنتی سایر مردان نسبت به این زن) است، و به این ترتیب برای جبران این تخلف یا خرید اغماض برای آن، زن باید خود را برای مدت محدودی تسلیم می کرد.» (فریدریش انگلس، 1891: لینک زیر را ببینید)

امیل دورکیم باکوفن را به خاطر برهم زدن این "تصور قدیمی" که پدر باید "عنصر اساسی خانواده" باشد، نسبت داد. قبل از باکوفن، دورکیم ادعا می کند که "هیچ کس در خواب نمی دید که می تواند یک سازمان خانوادگی وجود داشته باشد که اقتدار پدری سنگ اصلی آن نباشد".

نوشته‌های واقعی باکوفن این است که مادرسالاری به‌عنوان شورش علیه هرزگی سرچشمه گرفته است، به دلیل فشارهای جنسی که باعث ایجاد مادرسالاری و تک‌همسری شده است.

همانطور که توسط جوزف کمبل در اساطیر غرب و دیگران اشاره شده است، نظریه های باکوفن در تقابل شدید با نظریه های منشأ آریایی دین، فرهنگ و جامعه قرار می گیرند، و هم کمبل و هم نویسندگانی مانند اوولا پیشنهاد کرده اند که نظریه های باکوفن تنها به اندازه کافی توسعه و گسترش دین در میان فرهنگ‌های پیشآریایی مدیترانه و شام، و احتمالاً آسیای جنوبی، اما توسعه‌ای جداگانه و پدرسالارانه در میان قبایل آریایی که اروپا و بخش‌هایی از آسیا را فتح کردند، وجود داشت.[نیازمند منبع]

انگلس گفت که باکوفن تئوری خود مبنی بر اینکه ماتریارسالی بی بند و باری است را ثابت کرده است، اما باکوفن برعکس استدلال می کند که مادرسالاری تک همسری را معرفی کرده است.

آثار[ویرایش]

  • De legis actionibus de formulis et de condictione . پایان نامه بازل. دیتریش، گوتینگن 1840.
  • Das Naturrecht und das geschichtliche Recht in ihren Gegensätzen. بازل 1841. تجدید چاپ: خاموش. Librorum، Lauterbach 1995،شابک ‎۳−۹۲۸۴۰۶−۱۹−۱
  • رومیشس پفاندرشت Schweighauser, Basel 1847. تجدید چاپ: Keip, Goldbach 1997,شابک ‎۳−۸۰۵۱−۰۶۸۸−۲
  • Ausgewählte Lehren des römischen Civilrechts. لایپزیگ 1848. تجدید چاپ: Keip, Goldbach 1997,شابک ‎۳−۸۰۵۱−۰۶۸۹−۰
  • Versuch über die Gräbersymbolik der Alten. بازل 1859
  • Oknos der Seilflechter : این گرابیلد : Erlösungsgedanken antiker Gräbersymbolik. بازل 1859. تجدید چاپ: بک، مونیخ 1923
  • Das Mutterrecht: eine Untersuchung über die Gynaikokratie der alten Welt nach ihrer religiösen und rechtlichen Natur . اشتوتگارت: Verlag von Krais und Hoffmann، 1861 ( لینک آرشیو اینترنتی )
    • نسخه اختصاری، ویرایش. هانس یورگن هاینریش (Suhrkamp Taschenbücher Wissenschaft؛ Nr.135. ) فرانکفورت آم ماین: Suhrkamp، 1975شابک ‎۳−۵۱۸−۲۷۷۳۵−۹
    • گزیده هایی با عنوان Mutterrecht und Urreligion ویرایش شده است: eine Auswahl, ed. رودلف مارکس. (Kröners Taschenausgabe; Band 52) لایپزیگ: A. Kröner, 1927; اشتوتگارت، 1954; ویرایش 6 1984شابک ‎۹۷۸−۳−۵۲۰−۰۵۲۰۶−۳ .
  • Antiquarische Briefe vornemlich zur Kenntniss der ältesten Verwandtschaftsbegriffe. 2 جلد تروبنر، استراسبورگ 1880 و 1886.
  • Römische Grablampen nebst einigen andern Grabdenkmälern vorzugsweise eigener Sammlung. بازل 1890
  • Gesammelte Werke (کارهای گردآوری شده) ed. کارل میولی. بازل: B. Schwabe، 1943-1967، در 8 جلد (I-IV، VI-VIII و X)
    • I. Antrittsrede; politische Betrachtungen
    • II. Das Mutterecht، erste Hälfte
    • III. Das Mutterecht، zweite Hälfte
    • (داستان تاناکوئیل) IV. Die Sage von Tanaquil
    • VII. Die Unsterblichkeitslehre der orphanischen Theologie: Römische Grablampen
    • هشتم. Antiquarische Briefe
    • X. خلاصه
  • اسطوره، دین و مادر راست انتشارات دانشگاه پرینستون، ترجمه رالف مانهایم، 1967شابک ‎۹۷۸−۰−۶۹۱−۰۱۷۹۷−۶
  • ترجمه انگلیسی Mutterrecht (حق مادر) باکوفن (1861): مطالعه جنبه های مذهبی و حقوقی زنان سالاری در جهان باستان جلد 1-5:
    • جلد 1. «لیکیا»، «کرت» و «آتن» لویستون، نیویورک: ادوین ملن، ترجمه دیوید پارتنهایمر، 30 ژانویه 2008شابک ‎۹۷۸۰۷۷۳۴۵۱۸۶۵
    • جلد 2. "لمنوس" و "مصر" لویستون، نیویورک: ادوین ملن، ترجمه دیوید پارتنهایمر، 1 آوریل 2007شابک ‎۹۷۸۰۷۷۳۴۵۴۷۹۸
    • جلد 3. اورکومنوس و مینیان و هند و آسیای مرکزی لویستون، نیویورک: ادوین ملن، ترجمه دیوید پارتنهایمر، 30 ژوئن 2006شابک ‎۹۷۸۰۹۷۵۹۹۵۳۸۹
    • جلد 4. «الیس»، «لوکریان اپیزفیری» و «لسبوس» لویستون، نیویورک: ادوین ملن، ترجمه دیوید پارتنهایمر، 1 ژوئن 2005،شابک ‎۹۷۸۰۷۷۳۴۶۲۹۸۴شابک ‎۹۷۸−۰۷۷۹۹۱۹۰۳۱
    • جلد 5. مانتینا; فیثاغورث و آموزه های بعدی; کانتابری; لویستون، نیویورک: ادوین ملن، ترجمه دیوید پارتنهایمر، 1 ژانویه 2003شابک ‎۹۷۸−۰۷۷۹۹۱۹۰۴۸

همچنین ببینید[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ Stagl, Justin (1990). "Johann Jakob Bachofen, "Das Mutterrecht" und die Folgen". Anthropos. 85 (1/3): 11–37. ISSN 0257-9774. JSTOR 40462111.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ Stagl, Justin (1990).p.21
  3. Stagl, Justin (1990).p.15
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ Stagl, Justin (1990).p.12
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ Stagl, Justin (1990).p.13
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ Stagl, Justin (1990).p.14
  7. Balzer, Mathias. "Kunstmuseum Basel - Die visionäre Sammlerin Louise Bachofen-Burckhardt". bz Basel (به آلمانی). Retrieved 2022-09-21.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ Trog, Hans (1908). "Richard Kissling". E-Periodica. p. 395.
  9. Eller, Cynthia (2013). "Matriarchy and the Volk". Journal of the American Academy of Religion. 81 (1): 188–221. doi:10.1093/jaarel/lfs105. ISSN 0002-7189. JSTOR 23357881.