پرش به محتوا

کعب‌الاحبار

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کعب الاحبار،(نام کامل: ابو اسحاق کعب بن ماتع الحمیری الاحبار) یک یهودی از قبیله ذوالکلاع از یمن بود که در ظاهر مسلمان شده و در روزگار عمر بن خطاب زندگی می‌کرد. او اطلاعات زیادی از کتاب‌های عهد عتیق و عهد جدید ، توصیف عالم و دانشمندی که پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از یمن به مدینه آمد ایام عمرخطاب، دومین خلیفه اسلامی با اصحاب پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) می نشست و از کتابهای اسرائیلی می گفت و از صحابه عجایب را حفظ می کرد. او در اسلام خوب، در دین قوی و از علمای با نفوذ بود .[۱]

زندگانی

[ویرایش]

مرگ آخرین اصحاب باز مانده از دوران نبوی حاخام یهودی بود. کعب در زمان عمر به مدینه آمد و مسلمان شد. او تا زمان حکومت عثمان در مدینه بود. کعب محمد را ملاقات کرده بود.

در نظر اهل سنت

[ویرایش]

روایت شده‌است که کعب، مرگ عمر بن خطاب را پیشگویی کرده بود. بر اساس این روایت آمده‌است:

کعب: امیرالمؤمنین، شما باید وصیت خود را بنویسید زیرا بعد از سه روز خواهید مرد.

عمر: چگونه می‌دانی؟ کعب: آن را در کتاب خدا (تورات) یافتم. عمر: سوگند به خدا، تو عمر بن خطاب را در کتاب تورات یافتی؟ کعب: سوگند به خدا که نه، بلکه شرح حال شما را یافتم و می‌دانم زمانتان به پایان رسیده‌است. عمر: ولیکن من احساس درد یا مریضی نمی‌کنم. روز بعد کعب به سراغ عمر آمد و گفت: امیرالمؤمنین یک روز گذشت و شما فقط دو روز فرصت دارید. روز بعدی کعب دوباره به سراغ عمر آمد و گفت: امیرالمؤمنین دو روز گذشت و شما فقط یک روز و یک شب فرصت دارید. در روز بعد ابو لولو با خنجری دوسر در دست ظاهر شد و شش ضربه به عمر زد. یکی از این ضربه‌ها به ناف او خورد و او را کشت.

[۱]

مدتی بعد کعب به سوریه رفت و یکی از مشاوران معاویه شد. او عمر درازی داشت و بیش از ۱۰۰ سال زندگی کرد.

ابن حجر عسقلانی در مورد او گفته است:

کعب ابن ماتع الحمیاری، ابواسحاق که معروف به کعب‌الاحبار است قابل‌اعتماد است. او به دسته دوم تعلق دارد. او در زمان جاهلیت و اسلام زندگی کرد. او قبل از اینکه به شام مهاجرت کند در یمن زندگی می‌کرد. او در زمان خلافت عثمان در حالی که بیش از ۱۰۰ سال داشت فوت کرد. هیچ‌یک از حدیث‌های او در صحیح بخاری نیستند. یک حدیث از او از ابوهریره در مورد العماش از ابو صالح وجود دارد.

[۲]

قیس ابن القیسی روایت کرده‌است که کعب گفته است:

هر اتفاقی که تا اکنون در هر جای زمین افتاده و خواهد افتاد در تورات نوشته شده‌است که خدا بر موسی نازل کرد.

[۳]

در نظر شیعیان

[ویرایش]

دیدگاه شیعیان نسبت به کعب عموماً منفی است. به‌طور مثال سایت al-islam در مورد او می‌نویسد:

عمر و بعضی از صحابه نظر بسیار مثبتی نسبت به کعب داشتند. ولیکن داناترین و دوراندیش‌‌ترین آنان که علی بود او را طرد کرده بود.

کعب جرات نزدیک شدن به علی را نداشت، با اینکه او در زمان علی‌ابن‌ابی‌طالب در مدینه بود. گفته می‌شود که علی در مورد او گفته است: او حقیقتاً یک دروغگوی حرفه‌ای است.

[۴]

همچنین در نظر شیعیان، کعب داستان‌های بسیاری را به دروغ به عهد عتیق نسبت داد. افراد زیادی نظیر: ابوهریره، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو عاص، معاویه بن ابو سفیان داستان‌های او را نقل کردند.

در روایتی دیگر آمده‌است:

به ابن‌عباس گفته شد:

کعب گفته است که در روز قیامت، خورشید و ماه مانند دو گاو جلو خواهند آمد و به جهنم انداخته خواهند شد. با شنیدن این حرف ابن‌عباس خشمگین شد و گفت: کعب یک دروغگوست !! کعب یک دروغگوست !! کعب یک دروغگوست !! این یک دیدگاه یهودی است که کعب می‌خواهد به اسلام وارد کند. خداوند منزه است از چیزهایی که به او نسبت می‌دهند. مگر نشنیده‌ای که خدا در قرآن فرموده است: و خورشید و ماه را که پیوسته روانند برای شما رام گردانید و شب و روز را مسخر شما ساخت (سوره ابراهیم آیه ۳۳) ابن‌عباس سپس ادامه داد که لغت دائبین در این آیه نشان‌دهنده مطیع بودن دائمی نسبت به خدا است. او ادامه داد: چگونه ممکن است خداوند خورشید و ماه را مجازات کند در حالی که آن‌ها را به دلیل مطیع بودن ستایش کرده‌است. خدا این دانشمند یهودی و تعلیماتش را لعنت کند. چه بهتان بزرگی که دروغ به خدا بسته شود و به دو ساخته مطیع خدا گناه نسبت داده شود. بعد از این حرف ابن‌عباس سه بار گفت: انا لله و انا الیه راجعون انا لله و انا الیه راجعون انا لله و انا الیه راجعون سپس ابن‌عباس حرف پیامبر درباره خورشید و ماه را نقل کرد: خدا دو منبع روشنایی خلق کرد. آن را که خورشید نامید مانند زمین است، هر روز طلوع و غروب می‌کند. و آن را که بعضی اوقات تاریک می‌کند ماه نامید و کوچکتر از خورشید قرار داد. هر دوی آن‌ها به نظر کوچک می‌آیند زیرا ارتفاع آن‌ها در آسمان و فاصله آن‌ها از زمین زیاد است.

[۵]

محمد تیجانی عالم شیعه تونسی در مورد او گفته است:

او یک یهودی اهل یمن بود که وانمود کرد به اسلام ایمان آورده و در زمان خلافت عمر به مدینه رفت. او سپس به سوریه رفت و یکی از مشاوران معاویه شد.

[۶]

محمد جواد شری عالم شیعه مسجد میشیگان در مورد او بعد از نقل حدیثی در مورد او گفته است:

این گفتگو باید هشدار دهنده باشد در مورد تلاشهای فریبکارانه و موفقیت‌آمیز کعب برای تحت تأثیر قراردادن وقایع آینده با القائات شیطانی باشد.

این تلاشها دارای فریبکاری زیادی بود که ضرر زیادی متوجه اسلام و مسلمین کرد.

[۷]

همچنین در نظر شیعیان، داستان روایت قتل عمر قبل از اتفاق آن، نشان‌دهندۀ دست داشتن او در این ماجرا است. زیرا در هیچ جای تورات اشاره‌ای به عمر بن خطاب نشده است و در صورتی که اسمی از او به میان آمده بود، یهودیان دیگری نیز آن را با افتخار بیان می‌کردند. حال آنکه تنها کسی که چنین ادعایی مطرح کرد کعب بود. به همین دلیل، تنها در صورتی کعب می‌توانست از قتل عمر اطلاع داشته باشد که خود در این نقشه سهیم بوده باشد.[۸]

گفته می‌شود که کعب در زمان عثمان قدرت زیادی پیدا کرد به‌طوری‌که در بسیاری موارد، احکام اسلامی صادر می‌کرد. در این زمان معمولاً خلیفه با او موافق بود و تنها کسانی که به مخالفت با او بر می‌خواستند افرادی مانند ابوذر غفاری بودند. همچنین آمده‌است که در زمان عثمان، او به همراه معاویه از حج بازمی‌گشت که مسئول کاروان شعری خواند و پیش‌بینی کرد که بعد از عثمان، علی به خلافت برگزیده خواهد شد. کعب به او گفت: دروغ می‌گویی. خلیفه بعد از عثمان کسی خواهد بود که سوار بر الاغ روشن (معاویه) است.[۹]

کارهای او

[ویرایش]

ساختن مسجد الاقصی

[ویرایش]

کعب در هنگام ورود عمر به قدس با او بود و به او کمک کرد که محل هیکل سلیمان را بیابد، که عمر در آنجا مسجد الاقصی را ساخت. همچنین او در زمانی که به دنبال قدس الاقداس می‌گشت محل صخره را یافت. عمر آن را تمیز کرد و بعداً یک خلیفه در آنجا قبه الصخره را بنا کرد که جزء مهمی از مسجد الاقصی است.

حدیثهای او

[ویرایش]

مسلم، ابو داود و ترمذی حدیثهایی از او نقل کرده‌اند. هیچ‌یک از نقل‌قول‌های او در بخاری نیامده است.

منابع

[ویرایش]
  • رسول جعفریان. «آیا کعب الاحبار در قتل خلیفه دوم دست داشته‌است؟». کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران.[پیوند مرده]
  • ویکی‌پدیای انگلیسی، "Ka'ab al-Ahbar"، بارگرفته شده در ۹ خرداد ۹۱.
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ تاریخ طبری، جلد چهارم، صفحه ۱۹۱
  2. تقریب التهذیب، نوشته ابن حجر العسقلانی
  3. الاستیاب نوشته ابن عبدل بر، جلد ۳، صفحه ۱۲۸۷، چاپ قاهره.
  4. Al-Islam.org by the Ahlul Bayt DILP - Home
  5. تاریخ طبری، جلد اول، صفحه 62-63.
  6. شیعیان: پیروان واقعی سنت پیامبر نوشته محمد التیجانی
  7. شیعیان تحت حملات نوشته محمد جواد شری
  8. The Companions and the Jewish Influence (Part I)
  9. تاریخ طبری، جلد چهارم، صفحه ۳۴۳