سیلیوس ایتالیکوس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
سیلیوس ایتالیکوس

تیبریوس آسکونیوس سیلیوس ایتالیکوس[۱] (لاتین: [ˈsiːlijʊs ɪˈt̪alɪkʊs]، حدود ۲۶ - حدود ۱۰۱ پس از میلاد) سناتور رومی، سخنور و شاعر حماسی عصر نقره ای ادبیات لاتین بود. تنها اثر باقی مانده از او کتابی ۱۷ جلدی با نام پونیکا است که عمدتاً اشعاری حماسی دربارهٔ جنگ دوم پونیک و طولانی‌ترین شعر بازمانده به زبان لاتین کلاسیک با بیش از ۱۲۰۰۰ سطر است.

شرح زندگی[ویرایش]

منابع و محل تولد[ویرایش]

منابع زندگی سیلیوس ایتالیکوس در درجه اول نامه شماره ۳٫۷ پلینی جوان است که شرح زندگی شاعر به مناسبت خودکشی او، برخی کتیبه ها[۲] و چندین اپیگرام به جا مانده از شاعر مارشال است. اعتقاد بر این است که سیلیوس بین سال‌های ۲۳ و ۳۵ پس از میلاد به دنیا آمده‌است،[۳] اما محل تولد نامعلوم است. شهر ایتالیکا، واقع در استان رومی هیسپانیا، (اسپانیای امروزی)، زمانی بر اساس نامی که داشت کاندیدای اصلی برای اصالت وی در نظر گرفته می‌شد، اما اگر چنین بود، استفاده نام لاتین به شکل ایتالیسنسیس صحیح می‌بود، و بسیار بعید است که مارشال نتوانست او را در میان مشاهیر ادبی اسپانیا در نیمه دوم قرن اول معرفی کند. جی.دی. کمپبل شهر پاتاویوم (پادوآی امروزی در شمال ایتالیا) را زادگاه وی معرفی می‌کند که استدلال او بنابر رواج نام آسکونیوس در این شهر است (بنابر اشعار پونیکا) که این یک موضع جانبدارانه به نفع این منطقه به نظر می‌آید.[۴]

حرفه سیاسی[ویرایش]

اوایل زندگی، سیلیوس یک خطیب معروف دادگاه بود که بعد از ورود به سیاست مبدل به یک سیاستمدار محافظه کار و محتاط شد. عموماً اعتقاد بر این است که سیلیوس داوطلبانه و مشتاقانه به یک خبرچین و دسیسه گر در زمان نرون تبدیل شده بود و افرادی را که امپراتور دستور می‌داد را محکوم می‌کرد در دادگاه محاکمه می‌نمود.[۵]

او به هنگام مرگ امپراتور نرون (در سال ۶۸ پس از میلاد) کنسول بود و پس از آن به دوست و متحد نزدیک امپراتور ویتلیوس تبدیل شد که به گفته پلینی خردمندانه و دوستانه (sapienter et comiter) به او خدمت کرد.[۵]

تاسیتوس از او به عنوان یکی از دو شاهدی یاد می‌کند که در کنفرانس بین ویتلیوس و فلاویوس سابینوس، برادر بزرگتر وسپاسیان، زمانی که لژیون‌های شرق به سرعت به سمت پایتخت حرکت می‌کردند، حضور داشتند.[۶]

سیلیوس در سالهای ۷۷–۷۸ پس از میلاد، به مقام پروکنسولی رسید همان‌طور که در کتیبه‌ای از آفرودیسیاس که فعالیت‌های او در نگهداری از نهادهای شهر را شرح می‌دهد، قید شده‌است. به گفته پلینی،[۵] او وظایف خود را به خوبی انجام داد و جایگاه مهمی را در امپراتوری به دست آورد.[۷]

نقاشی از جوزف رایت اهل دربی که سیلیوس ایتالیکوس را در مقبره ویرژیل به تصویر می کشد.
بازنشستگی و خودکشی[ویرایش]

با وجود ثروت، نفوذ و قدرتش در دولت، سیلیوس در نهایت تصمیم گرفت سیاست را رها کرده و به زندگی آرام و بی دغدغه روی بیاورد.[۸]

بنابراین، در گزار از سلسله فلاویان، بدون هیچ آسیبی به زندگی خود ادامه داد. پلینی او را در حال گذراندن وقت در بحث‌ها و گفتگوهای آموزشی اش در ویلاهایش، نوشتن، جمع‌آوری مشتاقانه کتاب، مجسمه‌سازی و بازخوانی آثارش به تصویر می‌کشد.[۹] سیلیوس ظاهراً در اوایل سال ۸۸ پس از میلاد شعر می‌نوشت.[۱۰]

اعتقاد بر این است که پونیکا در همین دوره بازنشستگی سیلیوس نوشته شده‌است. مارشال در کتاب ۷ ص 63[۱۱] اشاره می‌کند که برخی از قسمت‌های پونیکا در سال ۹۲ پس از میلاد منتشر شده بود و سیلیوس دیگر در دادگاه خطابه نمی‌کرد. اشعار او شامل چند قطعه در وصف خاندان فلاویان نیز بود و تاریخ نوشته شدن کتاب ۱۴ هم تقریباً به بعد از ۹۶ پس از میلاد بر اساس رفتار شاعر با دومیتیان،[۱۲] که هم به عنوان یک جنگجو و هم به عنوان خواننده ای که اشعارش شیرین تر از خود اشعار اورفئوس است ستایش شده‌است.[۱۳] نگرش شاعر به دومیتیان ستایش آمیز و دوستانه بوده و از طیف کاملی از تصاویر و زبان ویرجیلیایی پانژیکال استفاده می‌کند.[۱۴] برخی از قسمت‌های پایانی شعر را می‌توان به عنوان اشاره به دومیتیان یا جانشین او نروا در نظر گرفت.[۱۵]

فیلسوفان معاصر سیلیوس را در زمره افراد بسیار تحصیل کرده و با سواد می‌گمارند از جمله فیلسوف اپیکتت او را فیلسوف‌ترین روح در میان رومیان زمان خود می‌دانست.[۱۶]و کورنوتوس، رواقی، بلاغت و دستور زبان سیلیوس را به ویرژیل تشبیه می‌کند.[۱۷] او دو پسر داشت که یکی از آنها به نام سوروس در جوانی مرد. دیگری هم دقیانوس نام داشت که به مقام کنسولی رسید.[۱۸] با بالا رفتن سن، او برای همیشه به ویلاهای خود در کامپانیا نقل مکان کرد، حتی برای شرکت در مراسم تاجگزاری تراژان شرکت نکرد.[۱۹] سیلیوس دو رومی بزرگ گذشته، سیسرو و ویرژیل را منبع ایده‌های خود قرار می‌داد و حتی به نوعی آنها را پرستش می‌کرد. او املاک سیسرو در توسکولوم[۲۰] و مقبره ویرژیل در ناپل را خریداری کرد که سپس آن مکان را بازسازی نمود.[۲۱] پلینی می‌نویسد که سیلیوس به ویژه ویرژیل را گرامی می‌داشت و تولد ویرژیل را با شکوه تر از تولد خودش جشن می‌گرفت و مقبره شاعر را به عنوان زیارتگاه می‌پنداشت.[۲۲] علایق دوگانه او در سرودن شعر حماسی و بحث در مورد مسائل فلسفی با تلاش‌های فکری قهرمانانه اش، او را در زمره افرادی که که همواره منبع الهام او نیز بوده‌اند مثل ویرژیل و سیسرو، قرار داد.[۲۰]

سیلیوس یکی از رومیان پرشمار در دوران ابتدائی امپراتوری بود که با شهامت عقاید خود را بیان می‌کرد و نظریه خودکشی را که در رواقی گری ایجاد شده بود را به اجرا درآورد. کتاب پونیکا (۱۱٫۱۸۶–۸۸) حاوی محتوایی در ستایش عمل خودکشی است. او که پس از ۷۵ سالگی به یک تومور صعب العلاج مبتلا شده بود، در حدود سال ۱۰۱ پس از میلاد از گرسنگی جان خود را از دست داد اما چهره شاد را تا آخر حفظ کرد. پلینی اظهار می‌کند که سیلیوس آخرین فرد زنده از افرادی بود که در زمان نرون به مقام کنسولی رسیده بودند.[۲۳]

منابع[ویرایش]

  1. "سیلیوس ایتالیکوس | جنگ پونی، حماسه لاتینی، کنسول| بریتانیکا". بریتانیکا (به انگلیسی).
  2. فون آلبرشت. ج. ۱. ص. ۹۶۰.
  3. ام. وون آلبرچ، تاریخ ادبیات لاتین. ج. دوم. ص. ۹۵۹.
  4. جی. دی. کمپبل، "محل تولد سیلیوس ایتالیکوس", بازبینی کلاسیک (1936). ص. ۵۵-۵۸.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ پلینی ۳٫۷٫۳.
  6. تاریخچه تاسیتوس 3.65.
  7. دابلیو. کالدر، "سیلیوس ایتالیکوس در آسیا", بازنگری کلاسیک، (1935), . . صص. ۲۱۶تا۲۱۷.
  8. پلینی ۳٫۷٫۴.
  9. مارشال در 6.64 اظهار می‌کند که سیلیوس اپیگرام‌های او را خوانده‌است.
  10. مارشال ۴٫۱۳.
  11. وون آلبرشت. ص. ۹۶۰.
  12. دابلیو. مکدرموت and A. Orentzel, "سیلیوس و دومتیان", ژورنال آمریکایی علم زبان، (1977). صص. ۲۴ تا ۳۴.
  13. پونیکا. صص. ۶۰۷ و ۶۸۶.
  14. دابلیو. مکدرموت اِی. اورنتزل. صص. ۲۹ تا ۳۴.
  15. دابلیو. مکدرموت و اِی اورنتزل . صص. ۳۰ تا ۳۱.
  16. دیس اثر اپیکت. صص. ۳٫۷٫۸.
  17. چار. گرام. 1.125.16-18.
  18. مارشال. ص. ۸٫۶۶.
  19. پلینی. اپ.3.7.5.
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ مارشال 11.48.
  21. مارشال 11.49.
  22. پلینی. اپ.3.7.8-9.
  23. پلینی. اپ.3.7.10.