زوجدرمانی
زوجدرمانی (همچنین مشاوره زوجین، مشاوره ازدواج یا ازدواج درمانی) سعی در بهبود روابط عاشقانه و حل تعارضات بین فردی دارد.[۱] مشکلات عاطفی، ارتباطات، اختلاف نظر و ترس از طلاق، برخی از شایعترین دلایل است که زوجها به دنبال کمک هستند. زوجهایی که از رابطه خود ناراضی هستند ممکن است به منابع مختلفی برای کمک مانند دورههای آنلاین، کتاب، کارگاهها و مشاوره زوجها مراجعه کنند.[۲] برآورد میشود که تقریباً ۵۰ درصد از تمام زوجها طلاق میگیرند و حدود یک نفر از هر پنج ازدواج در برخی مواقع دچار دردسر میشوند. [نیازمند منبع]
مشاوره ازدواج در آلمان در دهه ۱۹۲۰ به عنوان بخشی از جنبش اصلاح نژادی آغاز شد.[۳][۴] اولین موسسات مشاوره ازدواج در ایالات متحده در دهه ۱۹۳۰ شروع به کار کردند، تا حدی در پاسخ به مراکز مشاوره ازدواج با تطهیر نژادی آلمان که از نظر پزشکی هدایت شده بودند. این امر توسط اصلاحطلبان برجسته آمریکایی مانند پل پوپنو، که تا سال ۱۹۷۶ مدیر مؤسسه روابط خانوادگی آمریکا بود،[۵] رابرت لاتو دیکنسون، و طرفداران پیشگیری از بارداری مانند آبراهام و هانا استون که کتاب راهنمای ازدواج را در سال ۱۹۳۵ نوشتند، ترویج شد.[۳] لنا لوین و مارگارت سانگر از دیگر پیشگامان فرزندپروری تنظیمشده در آمریکا هستند.[۶]
تا دهه ۱۹۵۰ بود که درمانگران شروع به درمان مشکلات روانی در چارچوب خانواده کردند.[۷] تا اواخر قرن بیستم، کار مشاوره روابط بهطور غیررسمی توسط دوستان نزدیک، اعضای خانواده یا رهبران مذهبی محلی انجام میشد. روانپزشکان، روانشناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی در طول تاریخ عمدتاً با مشکلات روانشناختی فردی در چارچوب پزشکی و روانکاوی سروکار داشتهاند.[۷] امروزه در بسیاری از فرهنگها در سراسر جهان، نهاد خانواده نقش مشاوره رابطه را ایفا میکنند.
با افزایش مدرن سازی یا غربگرایی در بسیاری از نقاط جهان و تغییر مداوم به سمت خانوادههای هسته ای منزوی، مراجعه به مشاوران رابطه یا درمانگران زوج آموزش دیده و معتبر افزایش یافتهاست. گاهی داوطلبان توسط دولت یا موسسات خدمات اجتماعی آموزش میگیرند تا به کسانی که به مشاوره خانواده یا ازدواج نیاز دارند کمک کنند. خدمات مشابهی توسط بسیاری از دانشگاهها و کالجها انجام میشود، گاهی توسط داوطلبان از بین گروه همسال دانش آموزان کار میکنند. برخی از شرکتهای بزرگ کارکنان مشاوره حرفه ای تمام وقت را برای تسهیل تعاملات منظم تر بین کارکنان شرکت و به حداقل رساندن اثرات منفی که مشکلات شخصی که ممکن است بر عملکرد کار تأثیر داشته باشد، استخدام میکنند.[۸]
تحقیق در مورد درمان
[ویرایش]بیشترین رویکردی که در رابطه با زوج درمانی مورد تحقیق قرار گرفته، زوج درمانی رفتاری است.[۹] این یک درمان کاملاً ثابت برای اختلافات زناشویی است.[۱۰] این شکل از درمان به چیزی تبدیل شدهاست که امروزه زوج درمانی رفتاری یکپارچه نامیده میشود. به نظر میرسد زوجدرمانی رفتاری یکپارچه برای ۶۹ درصد زوجها در درمان مؤثر است، در حالی که مدل سنتی برای ۵۰ تا ۶۰ درصد زوجها مؤثر بودهاست.[۱۱][۱۲] تحقیقی که در سال ۲۰۱۸ توسط کاکرین (سازمان) انجام شد، بیان میکند که شواهد موجود نشان نمیدهد که زوجدرمانی کم و بیش مؤثرتر از درمان فردی برای درمان افسردگی است.[۱۳]
شیوههای بدیع
[ویرایش]یک پیشرفت جدید در زمینه زوج درمانی شامل معرفی بینشهای به دست آمده از علوم اعصاب عاطفی و روان-فارماکولوژی است.[۱۴]
اکسیتوسین
[ویرایش]علاقه به استفاده از به اصطلاح هورمون عشق - اکسیتوسین - در طول جلسات درمانی وجود داشتهاست، اگرچه این هنوز تا حد زیادی تجربی و تا حدودی بحثبرانگیز است.[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] برخی از محققان استدلال کردهاند که اکسیتوسین یک اثر تقویت کننده کلی بر تمام احساسات اجتماعی دارد، زیرا تجویز داخل بینی اکسیتوسین نیز حسادت و شادنفرود را افزایش میدهد.[۱۹] همچنین، اکسی توسین نیز پتانسیل سوء استفاده در ترفندهای اعتماد به نفس را دارد.[۲۰]
متدولوژیهای رایج
[ویرایش]تلاشهای متعددی برای در دسترس قرار دادن روشها بهطور کلی از طریق کتابهای خودیاری و سایر رسانهها انجام شدهاست. در چند سال اخیر، محبوبیت فزاینده ای برای این کتابهای خودیاری رایج شده و به عنوان یک کتاب الکترونیکی موجود در وب یا از طریق مقالات محتوایی در وبلاگها و وب سایتها منتشر میشود. چالشهایی که برای افرادی که از این روشها استفاده میکنند معمولاً با سایر درمانهای خودیاری یا خود تشخیصی مرتبط است.
استفاده از فناوریهای مدرن مانند کنفرانس VoIP اسکایپ برای تعامل با پزشکان نیز به دلیل دسترسی بیشتر و همچنین کنار گذاشتن هرگونه موانع جغرافیایی موجود، بهطور فزایندهای محبوب میشود. اعتماد به عملکرد و حفظ حریم خصوصی این فناوریها ممکن است علیرغم ساختار مناسب، به ویژه در مقایسه با راحتی جلسات حضوری، نگرانیهایی را ایجاد کند.
همجنس گرایان و افراد دوجنسه
[ویرایش]نظریههای روانشناختی مختلف نقش مهمی در تعیین میزان مؤثر بودن مشاوره رابطه دارند، بهویژه هنگامی که به افراد همجنسگرا و دوجنسگرا مربوط میشود. برخی از کارشناسان از درمان شناختی رفتاری به عنوان ابزار انتخابی برای مداخله یاد میکنند، در حالی که بسیاری بر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یا درمان تحلیلی شناختی تکیه میکنند.[۲۱] یکی از پیشرفتهای مهم در این زمینه این واقعیت است که «زناشویی درمانی» در حال حاضر به عنوان «زوجدرمانی» نامیده میشود تا افرادی که ازدواج نکردهاند یا کسانی که درگیر روابط همجنس هستند را شامل شود.[۲۲] بیشتر مسائل مربوط به روابط بین زوجها بدون توجه به گرایش جنسی بهطور مساوی تقسیم میشود، اما دگرباشان جنسی علاوه بر این باید با نابهنجاری، همجنسگرا هراسی، دو هراسی، و تبعیض اجتماعی- فرهنگی و حقوقی دست و پنجه نرم کنند.[۲۳] افراد ممکن است به دلیل قرار گرفتن در مراحل مختلف فرایند بیرون آمدن یا داشتن یک رابطه ناسازگار با HIV، ابهام رابطهای را تجربه کنند. در بسیاری از حوزههای قضایی، زوجهای دگرباش جنسی متعهد که خواهان داشتن خانواده هستند، از دسترسی به کمک باروری، فرزندخواندگی و پرورش محروم میشوند، و آنها را بدون فرزند، با احساس طرد شدن رها میکند. ممکن است مسائلی در مورد اجتماعی شدن نقش جنسیتی وجود داشته باشد که بر زوجهای جنس مخالف تأثیری نداشته باشد.[۲۴]
تعداد قابل توجهی از مردان و زنان درگیر تضاد پیرامون ابراز همجنسگرایی در یک ازدواج مختلط هستند.[۲۵] زوج درمانی ممکن است شامل کمک به مراجعان باشد که احساس راحتی بیشتری کنند و احساسات همجنسگرا را بپذیرند و راههایی را برای گنجاندن احساسات همجنس و مخالف در الگوهای زندگی جستجو کنند.[۲۶][۲۷]
منابع
[ویرایش]- ↑ "The secret to saving your relationship: eight lessons from a couples therapist". the Guardian (به انگلیسی). 2022-05-14. Retrieved 2022-05-31.
- ↑ Doss, Brian D.; Rhoades, Galena K.; Stanley, Scott M.; Markman, Howard J. (January 2009). "Marital Therapy, Retreats, and Books: The Who, What, When, and Why of Relationship Help-Seeking". Journal of Marital and Family Therapy (به انگلیسی). 35 (1): 18–29. doi:10.1111/j.1752-0606.2008.00093.x. PMID 19161581.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Wendy Kline, Building a Better Race: Gender, Sexuality, and Eugenics from the Turn of the century.
- ↑ Abraham Stone, Marriage Education and Marriage Counseling in the United States.
- ↑ Jill Lepore, The rise of marriage therapy, and other dreams of human betterment., The New Yorker, 29 March 29, 2010.
- ↑ "Lena Levine". www.jewishvirtuallibrary.org. Retrieved 2021-06-19.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Nichols & Schwartz, Family Therapy: Concepts and Methods. Fourth edition. Allyn & Bacon
- ↑ Stewart v Layton (1992) 111 ALR 687
- ↑ Chapman and Compton: (2003) From Traditional Behavioral Couple Therapy to Integrative Behavioral Couple Therapy: New Research Directions The Behavior Analyst Today, 4 (1), 17 -25 BAO
- ↑ O'Donohue, W. and Ferguson, K.E. (2006): Evidence-Based Practice in Psychology and Behavior Analysis. The Behavior Analyst Today, 7(3) 335- 347 BAO
- ↑ Christensen A, Atkins DC, Yi J, Baucom DH, & George WH. (2006). The couple and individual adjustment for 2 years following a randomized clinical trial comparing traditional versus integrative behavioral couple therapy. J Consult Clin Psychol. 74(6):1180-91
- ↑ Christensen A. , Atkins D.C. , Baucom B. , Yi J. (2010). "Marital status and satisfaction five years following a randomized clinical trial comparing traditional versus integrative behavioral couple therapy". Journal of Consulting and Clinical Psychology. 78 (2): 225–235. doi:10.1037/a0018132. PMID 20350033.
{{cite journal}}
: نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - ↑ [PMID 29882960], Barbato A, D'Avanzo B, Parabiaghi A. Couple therapy for depression. Cochrane Database of Systematic Reviews 2018, Issue 6. Art. No. : CD004188. DOI: 10.1002/14651858.CD004188.pub3.
- ↑ Atkinson B. , Atkinson L. , Kutz P. (2005). "Rewiring Neural States in Couples Therapy: Advances from Affective Neuroscience". Journal of Systemic Therapies. 24 (3): 3–16. doi:10.1521/jsyt.2005.24.3.3.
{{cite journal}}
: Unknown parameter|displayauthors=
ignored (|display-authors=
suggested) (help)نگهداری یادکرد:نامهای متعدد:فهرست نویسندگان (link) - ↑ Resnikoff R (2002). "Couples Therapy and Psychopharmacology". Psychiatric Times. 19 (7).
- ↑ «زوج درمانی چیست». ۲۰۲۳-۰۷-۲۸. دریافتشده در ۲۰۲۴-۰۱-۱۷.
- ↑ Wudarczyk, O. A.; Earp, B. D.; Guastella, A; Savulescu, J (2013). "Could intranasal oxytocin be used to enhance relationships? Research imperatives, clinical policy, and ethical considerations". Current Opinion in Psychiatry. 26 (5): 474–484. doi:10.1097/YCO.0b013e3283642e10. PMC 3935449. PMID 23880593.
- ↑ Smith, D. Clashing couples to get a spray of love. Sydney Morning Herald May 26, 2007.
- ↑ Shamay-Tsoory SG, Fischer M, Dvash J, Harari H, Perach-Bloom N, Levkovitz Y (November 2009). "Intranasal administration of oxytocin increases envy and schadenfreude (gloating)". Biological Psychiatry. 66 (9): 864–70. doi:10.1016/j.biopsych.2009.06.009. PMID 19640508.
- ↑ Tennison, M. N.; Moreno, J. D. (2012). "Neuroscience, Ethics, and National Security: The State of the Art". PLOS Biology. 10 (3): e1001289. doi:10.1371/journal.pbio.1001289. PMC 3308927. PMID 22448146.
- ↑ "Psychotherapies". www.nimh.nih.gov. Retrieved 2015-11-27.
- ↑ Couples Therapy.The Harvard Mental Health Letter. Gale Group Inc.2007
- ↑ Jerry J. Bigner (Editor), Joseph L. Wetchler (Editor), Relationship Therapy with Same-Sex Couple 2004
- ↑ Relationship therapy with same-sex couples
- ↑ Wolf TJ (1987). "Group psychotherapy for bisexual men and their wives". J. Homosex. 14 (1–2): 191–9. doi:10.1300/J082v14n01_14. PMID 3655341.
- ↑ Coleman E (1981). "Bisexual and gay men in heterosexual marriage: conflicts and resolutions in therapy". J. Homosex. 7 (2–3): 93–103. doi:10.1300/J082v07n02_11. PMID 7346553.
- ↑ Schneider JP, Schneider BH (1990). "Marital satisfaction during recovery from self-identified sexual addiction among bisexual men and their wives". J Sex Marital Ther. 16 (4): 230–50. doi:10.1080/00926239008405460. PMID 2079706.