اشعار پارسی به‌جای‌مانده از دوران ساسانیان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اگرچه شعر پارسی پس از ورود اسلام به ایران پیشرفت چشمگیری نمود، ولی پیش از ورود اسلام به ایران شعرسرایی یا چامه‌سرایی بیشتر رواج داشته‌است، هرچند امروزه تنها بخش کمی از آن به دست ما رسیده‌است. موسیقی اصیل ایرانی همواره با شعر فارسی هم‌آهنگ بوده‌است. از موسیقی‌دانان برجستهٔ دوران ساسانیان می‌توان به باربد، بامشاد، رامتین، سرکش و نکیسا اشاره کرد.

اللهو و الملاهیی[ویرایش]

ابن خردادبه در کتاب اللهو و الملاهی[۱] به نغمه‌هایی اشاره می‌کند که باربَد برای خسروپرویز ساسانی ساخته و یکی از شعرهای او را که یک مصراع آن افتاده می‌آورد:

کِیسَر ماه مانَد و خاگان خُرشید
آن منْ‌خدایْ اَبْر مانَد کامغارانکه خواهد ماه پوشد که خواهد خُرشید

ترجمه:

قیصر به ماه می‌ماند و خاقان به خورشید
(و) سرور من همانند ابری است آبستن بارانکه اگر بخواهد ماه را می‌پوشاند و اگربخواهد خورشید را

از مجمل التواریخ[ویرایش]

در مقدمهٔ کتاب مجمل التواریخ، ملک الشعرای بهار اشاره به دو شعر پهلوی که در این کتاب آمده‌است کرده‌است:

عبدالرحمن بن عیسی الکتاب همدانی، نامه‌ای (دربارهٔ همدان) نوشته‌است به زبان (الفاظ) پهلوی بدین گونه:


سارو جم کردبهمن کمربست
دارای داراگردهم آورد

که سارو نام اَرک (ارگ) و قلعهٔ شهر همدان بوده و ساروق عربی‌شدهٔ آن است.


بهار در ادامه می‌نویسد:

ما با وزن این شعرها آشنایی داریم و آن، گونه‌ای از شعرهای قدیم است و این همان وزنی است که شعرهای کردی تاکنون به همان وزن گفته می‌شود و قطعهٔ اورامان به خط پهلوی نیز به همان وزن است و این قطعهٔ اورامان بر ده هجا است که در هجای پنجم سکوت پیدا می‌شود. (فع لن، مف عولن، فع لن مف عولن) و در واژهٔ نخست به مناسبت درآمد آهنگ، یک هجا حذف شده‌است.

و شعر دومی که بهار به آن اشاره می‌کند:

بخور بانوی جهانهزار سال نوروز و مهرگان


که به باور بهار این عبارت دو فرد شعر هجایی (برابر دو مصراع عروضی است)، به وزن هشت هجایی که از وزن‌های روایی (متداول) زمان کهن بوده و اصل آن چنین است:

بخوری بانوی جهانهزار نوروز و مهرگان

تاریخ سیستان[ویرایش]

سرودی در تاریخ سیستان به زبان پهلوی وجود دارد که دربارهٔ آتشکدهٔ کرکوی می‌باشد:

فرخت بادا روشخنیده گرشاسب هوش
همی برست از جوشنوش کن می‌نوش
دوست بدا... گوشبآفرین نهاده گوش
همیشه نیکی کوشدی گذشت و دوش
شاها خدایگانا بآفرین شاهی

تاریخ طبرستان[ویرایش]

در تاریخ طبرستان دربارهٔ شهر آمل آمده

چون اصفهبد مازیار بن قارن سورهای آمل خراب می‌کرد بر سر دروازهٔ گرگان بستوقه‌ای یافتند سبز، سر او به قلعی محکم کرده و متولی آن خرابی بفرمود تا بشکنند و لوحی بیرون افتاد کوچک از مس زرد برو سطرها به خط گستج نبشته، کسی را که بر آن ترجمه واقف بود بیاوردند هرچند استفسار طلبیدند نگفت تا به تهدید و وعید انجامید گفت بر این لوح نبشته:

نیکان کُنند و وزان کَنندو هر که این کَند سال واسر نبرد

سال تمام نشده بود که مازیار را گرفته با سرّمن راه بردند و هلاک کردند.


پانویس[ویرایش]

  1. کتاب اللّهو و الملاهی (تفریح و آلات موسیقی) نوشتهٔ ابن خردادبه دربارهٔ انواع سازها و دستگاه‌های موسیقی در عهد ساسانی و شرحی از زندگانی باربد و سرکش است.

منابع[ویرایش]

  • نیرنوری، عبدالحمید، سهم ارزشمند ایران در فرهنگ جهان، جلد دوم، برگه‌های ۸۰۹-۸۱۸ و ۴۷۴ (دورهٔ دو جلدی).